سید حسن انگجی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ حاج سيد حسن انگجى را به سید حسن انگجی منتقل کرد)
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
مجاهد نستوه
+
'''آیت الله سید حسن حسینی انگجی''' (۱۴۰۱-۱۳۱۴ ق) فرزند [[سید ابوالحسن انگجی]]، از فقها و روحانیون مجاهد [[شیعه|شیعه]] معاصر و از شاگردان [[میرزا صادق آقا تبریزی|میرزا صادق آقا تبریزی]] است. او یکی از رهبران قیام مردم [[تبریز]] بود و همواره در راه احیای ارزش‌های اسلامی ‌‌و برپایی حکومت اسلامی تلاش نمود و سال‌ها برای زدودن بی‌عدالتی‌ها و ظلم‌های رژیم پهلوی مبارزه کرد.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید حسن حسینی انگجی
 +
||تصویر= [[پرونده:حسن انگجی.jpg|۲۳۰px]]
 +
||زادروز =  ۱۳۱۴ قمری
 +
|زادگاه = [[تبریز]]
 +
|وفات =  ۱۴۰۱ قمری
 +
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]]
 +
|اساتید =  [[میرزا صادق آقا تبریزی|میرزا صادق آقا تبریزی]]، [[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجی]]، [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه‌کمری]]،...
 +
|شاگردان = [[مرتضی مطهری]]، [[محسن کوچه باغی تبریزی|میرزا محسن کوچه باغی]]،...
 +
|آثار = الانصف فی ترک الاَنصاف،...
 +
}}
 +
== ولادت ==
 +
سید حسن حسینی انگجی، فرزند آیت الله [[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن حسینی انگجی]] (مبارز و مجاهد معروف دوره [[مشروطیت|مشروطیت]])، در سال ۱۳۱۴ قمری (۱۲۷۵ ش) در محله انگجِ شهر [[تبریز|تبریز]] چشم به جهان گشود.<ref> در کتاب‌های گنجینه دانشمندان و نامداران تاریخ، ولادت وی ۱۳۱۳ ق. ذکر گردیده است.</ref>
  
'''اشاره'''
+
== تحصیل و استادان ==
 +
سید حسن، دروس آغازین علوم حوزوی را در شهر [[تبریز]] از محضر استادان وقت فراگرفت. وی سطوح عالی را از مکتب دو استاد مسلم [[حوزه علمیه]] تبریز، علامه مجاهد [[میرزا صادق آقا تبریزی|میرزا صادق آقا تبریزی]] (۱۳۵۱-۱۲۷۴ ق) و فقیه نستوه [[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجی]] (پدر بزرگوارش)، استفاده نمود و از دریای مواج علم و دانش آن‌ها بهره‌ها برد.<ref> نامداران تاریخ، عمران علیزاده، ج ۲، ص ۲۹۸.</ref>
  
مجاهد بزرگ و فقيه بلندآوازه ديار آذربايجان، سيد حسن حسيني انگجي، يكي از دانشوراني است كه زندگي پُربارش، مالامال از رشادت‌ها و شجاعت‌ها است. او در طول عمر شريف خويش، هماره در راه احياي ارزش‌هاي اسلامی ‌‌و برپايي حكومت اسلامي، كوشش‌هاي فراواني از خود نشان داد و سال‌ها براي زدودن بي‌عدالتي‌ها و ظلم‌هاي بي‌حدّ رژيم فاسد پهلوي مبارزه كرد. فقيهي كه هيچ وقت سنگر مبارزه را رها نكرد و تا آخرين لحظات عمر بابركتش حمايت خود را از حركت‌هاي مذهبي و انقلابي حضرت امام راحل اعلام داشت. در اين مقاله برآنيم تا صفحات زندگي اين مرد بزرگ را ورق زنيم تا [[دين]] خود را به ساحت مقدس يكي ديگر از مدافعان مكتب پرافتخار تشيع ادا كنيم.
+
آیت الله انگجی پس از پشت سر نهادن سطوح عالی، برای تکمیل معلومات خود، در جوانی به شهر مقدس [[قم]] رفت و در آن جا [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[رجال]]، [[حدیث]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]] و [[تفسیر]] را نیک آموخت و در جلسات درسی دو استاد بزرگ [[حوزه علمیه قم]]، آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق) و آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه‌کمری]] (۱۳۷۲-۱۳۱۰ ق)، سال‌ها بهره‌ها برد.<ref> آشنای جانان، خطی.</ref>
  
'''ولادت'''
+
سید حسن بعد از تحصیل علوم و تحکیم پایه‌های علمی ‌‌خویش به تبریز بازگشت. مراجعت وی به زادگاهش مصادف با دوران [[مرجعیت|مرجعیت]] پدر گرامی‌‌اش و قیام علمای تبریز علیه رضاخان بود.
  
سيد حسن، فرزند ارشد آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن حسيني انگجي معروف به حاج سيد حسن آقا، از عالمان بزرگ شيعه در سده چهاردهم است. وي در محله انگجِ شهر تبريز چشم به هستي گشود و سال 1314 ق. (1275 ش) در شناسنامه‌اش رقم خورد.<ref> در كتاب‌هاي گنجينه دانشمندان و نامداران تاريخ، ولادت وي 1313 ق. ذكر گرديده؛ ولي بر سنگ مزارش سال 1314 ق. حكاكي شده كه ما تاريخ دوم را انتخاب كرديم.</ref>
+
== تدریس و شاگردان ==
 +
سید حسن انگجی به سبب استعداد و نبوغ سرشاری که داشت، در کنار تحصیل شروع به تدریس نمود و کتاب‌های سطح را چند دوره تدریس کرد. از جمله کسانی که در شهر [[قم]] از دروس وی استفاده کرد، آیت الله [[شهید مرتضی مطهری]] است.<ref> گلشن ابرار، ج ۲، ص ۸۰۰.</ref>
  
او خلف صالحِ آيت الله انگجي مبارز و مجاهد معروف دوره مشروطيت است. مادرش، حاجيه فاطمه خانم دختر امام جمعه، زني صالح و پارسا بود كه در تربيت و پرورش فرزند دلبندش با جان و دل تلاش و كوشش می‌‌كرد.<ref> آشناي جانان، محمد الوان ساز خويي، خطي.</ref>
+
وی بعد از بازگشت به تبریز درس‌های خود را در مدرسه طالبیه و [[مسجد جامع]] آغاز نمود که جمعی از طلاب [[علوم اسلامی|علوم اسلامی‌‌]] در آن شرکت می‌‌کردند. کلاس درس او از شور و حال خاصی برخوردار بود. هرگاه یکی از شاگردانش اشکالی مطرح می‌‌کرد، به سخنان او گوش فرامی‌‌داد و آن گاه درصدد رفع اشکال او برمی‌‌آمد و آن را با بیانی سهل و آسان جواب می‌‌داد. از جمله عالمان دیگری که از محضر نورانی وی استفاده برد و به دریافت [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل روایت از ایشان موفق شد، آیت الله [[محسن کوچه باغی تبریزی|میرزا محسن کوچه باغی]] است.<ref> مجموعه مقالات و گفتارها: ویژه‌نامه شعبان، آیت الله انگجی، ص ۱۵۶.</ref>
  
'''شكوفايي'''
+
آیت الله انگجی در کنار فعالیت‌های علمی‌‌ و پژوهشی، به اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع تبریز (جمعه مسجدی) و ایراد سخنرانی در مناسبت‌های مختف، مشغول شد.<ref> نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۹۸.</ref>
  
سيد حسن، رفته‌رفته رشد نمود و دوران كودكي را در زادگاه خويش گذراند. او در كانون گرم و پُرمهر و محبت پدر، مادر و پدربزرگ مهربانش (شادروان حاج ميرزا محمد معروف به شيخ الشريعه (متوفاي 1321 ق)، دوران رشد و تكامل را طي نمود و به سن تحصيل رسيد. بنابر رسم ديرين شهر تبريز، تحصيلات خويش را در مكتب‌خانه آغاز نمود و خواندن و نوشتن را فراگرفت. دروس آغازين علوم حوزوي را در شهر تبريز از محضر استادان وقت فراگرفت. وي سطوح عالي را از مكتب دو استاد مسلم حوزه علميه تبريز، علامه مجاهد حاج ميرزا صادق آقا دينودي (1351-1274 ق) و فقيه نستوه حاج ميرزا ابوالحسن انگجي (پدر بزرگوارش)، استفاده نمود و از درياي مواج علم و دانش آن‌ها بهره‌ها برد.<ref> نامداران تاريخ، عمران عليزاده، ج 2، ص 298.</ref>
+
از آیت الله انگجی اثری به نام «الانصف فی ترک الاَنصاف»<ref> این کتاب در ۲۷ ماه رمضان ۱۳۸۰ ق در تبریز به چاپ رسید.</ref> به جای مانده است.
  
'''عزيمت به شهر قم'''
+
== خصوصیات اخلاقی ==
 +
آیت الله سید حسن انگجی مجسمه وقار و متانت بود. با مردم به نیکویی و با حُجب و [[حیا]] سخن می‌‌گفت. خوش‌برخورد و خوش‌مشرب بود. در مجالس عمومی ‌‌ظاهر می‌‌شد و کمتر حرف می‌‌زد. آهسته قدم برمی‌‌داشت. به همه [[تواضع]] می‌‌کرد و [[ادب]] و [[احترام به دیگران|احترام]] را درباره همه مراعات می‌‌نمود.
  
آيت الله انگجي پس از پشت سر نهادن سطوح عالي، براي تكميل معلومات خود، در عنفوان جواني به شهر مقدس [[قم]] رفت و سال‌ها در جوار مرقد ملكوتي دختر موسي بن جعفر علیه السلام به كسب دانش پرداخت. او در آن جا [[فقه]]، [[اصول]]، [[رجال]]، [[حديث]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]] و [[تفسير]] را نيك آموخت و در جلسات درسي دو استاد بزرگ [[حوزه علميه]] [[قم]]، آيت الله شيخ عبدالكريم حائري يزدي (1276-1355 ق) و آيت الله سيد محمد حجت كوه‌كمري (1372-1310 ق)، زانوي ادب بر زمين زد و سال‌ها از محضر پرفيض آن‌ها بهره‌ها برد.<ref> آشناي جانان، خطي.</ref>
+
خانه‌اش پناهگاه مبارزان و مجاهدان بود. بیشتر جلسه‌های سرّی انقلابیون در خانه او تشکیل می‌‌شد و جلوتر از همه، اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌های علیه رژیم شاه را امضا می‌‌نمود.  
  
سيد حسن بعد از تحصيل علوم و تحكيم پايه‌هاي علمی ‌‌خويش به تبريز بازگشت. مراجعت وي به زادگاهش مصادف با دوران مرجعيت پدر گرامی‌‌اش و قيام علماي تبريز عليه رضاخان قُلدر بود.
+
به همه علما و مراجع عظام تقلید فوق‌العاده احترام می‌‌گذاشت و بیشتر از همه به حضرت [[امام خمینی]] و آیت الله [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|شهید قاضی طباطبایی]] عشق می‌‌ورزید و در طول سال‌ها، تبعید و مبارزه آنان، غمخوار و همدل آن‌ها بود.<ref> همان؛ نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۹۸.</ref>
  
'''تدريس'''
+
== فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ==
 +
آیت الله انگجی از جوانی شاهد مبارزات پدرش ([[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجی]]) علیه رضاخان قلدر بود. در جریان تبعید پدر و سایر علما به کردستان و سنندج، به همراه پدر بزرگوارش بود. بنابراین مبارزه علیه بی‌دینی و فحشا، از جوانی در روح و جان او نقش بسته بود و همواره در برپاداشتن حکومت اسلامی، از هیچ کوششی دریغ نمی‌‌ورزید. او پانزده سال به طور مداوم علیه رژیم ستم شاهی پهلوی مبارزه نمود و یکی از سران و رهبران نهضت انقلاب اسلامی ‌‌در آذربایجان و تبریز شمرده می‌‌شد. در این مقال به گوشه‌هایی از مبارزات ایشان اشاره می‌‌گردد:
  
سيد حسن انگجي به سبب استعداد و نبوغ سرشاري كه داشت، در كنار تحصيل شروع به تدريس نمود و كتاب‌هاي سطح را چند دوره تدريس كرد. از جمله كساني كه در شهر [[قم]] از دروس وي استفاده كرد، آيت الله [[شهيد مرتضي مطهري]] است.<ref> گلشن ابرار، ج 2، ص 800.</ref>
+
'''انجمن‌های ایالتی و ولایتی:'''
  
وي بعد از بازگشت به تبريز درس‌هاي خود را در مدرسه طالبيه و مسجد جامع آغاز نمود كه جمعي از طلاب علوم اسلامی‌‌ در آن شركت می‌‌كردند. كلاس درس او از شور و حال خاصي برخوردار بود. هرگاه يكي از شاگردانش اشكالي مطرح می‌‌كرد، به سخنان او گوش فرامی‌‌داد و آن گاه درصدد رفع اشكال او برمی‌‌آمد و آن را با بياني سهل و آسان جواب می‌‌داد. از جمله ستارگان فروزاني كه از محضر نوراني وي استفاده برد و به دريافت اجازه نقل روايت از ايشان موفق شد، آيت الله حاج ميرزا محسن كوچه باغي است.<ref> مجموعه مقالات و گفتارها: ويژه‌نامه [[شعبان]] آيت الله انگجي، ص 156.</ref>
+
با تصویب طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی، علمای شهرهای [[قم]]، [[تهران]]، [[مشهد]] و [[تبریز]] با اعتراض به دولت وقت، خواستار الغای تصویب نامه مذکور شدند. وی در کنار علمای مبارز و جامعه روحانیت تبریز با صدور اعلامیه‌ای تصویب لایحه یاد شده را محکوم نمود.<ref> اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۲۴ و ۴۷.</ref>
  
'''اقامه نماز جماعت'''
+
'''قیام ۲۹ بهمن تبریز:'''
  
آيت الله فقيد در كنار فعاليت‌هاي علمی‌‌ و پژوهشي، به اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع تبريز (جمعه مسجدي) و ايراد سخنراني در مناسبت‌هاي مختف، مشغول شد.<ref> نامداران تاريخ، ج 2، ص 298.</ref> وي بعد از وفات پدر بزرگوارش، به جاي او در مسجد آيت الله انگجي به اقامه جماعت پرداخت كه خيل عظيمی ‌‌از متدينين در [[نماز]] او شركت می‌‌كردند.<ref> آشناي جانان، خطي.</ref>
+
با نزدیک شدن چهلم شهدای نوزده دی قم، آیت الله انگجی در کنار آیت الله [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|قاضی طباطبایی]] با انتشار بیانیه‌ای، مردم آذربایجان را به شرکت در مراسم یادبود روز ۲۹ بهمن دعوت کرد.<ref> قاضی طباطبایی؛ قلّه شجاعت و ایثار، محمد ابراهیم‌نژاد، ص ۹۴.</ref> در روز مقرر مردم با در بسته مسجد میرزا یوسف آقا «قزلی» مواجه شدند و اهانتی که یکی از مزدوران رژیم پهلوی به [[مسجد]] کرد<ref> مقصود حق شناس، رئیس کلانتری ۶، با تشبیه مسجد به طویله مردم را خشمگین کرد و مردم دست به تظاهرات زدند.</ref> موجب شدت یافتن خشم و کینه مردم شد و دست به تظاهرات زدند. در این حرکت عمومی، سیزده نفر به دست عمال رژیم شاه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند. در تاریخ اول اسفند ۱۳۵۶ ش. هیئتی جهت بررسی حوادث تبریز به آن شهر گسیل گردید. آیت الله انگجی همراه با شانزده نفر از علمای تبریز ضمن اعلام رأی و نظر جامعه روحانیت تبریز درباره حوادث ۲۹ بهمن، خواستار استقلال کشور و پیروی از مراجع تقلید [[شیعه|شیعه]] شدند.<ref> حماسه ۲۹ بهمن تبریز، به کوشش علی شیرخانی، ص ۱۹۳.</ref>
  
'''خصوصيات اخلاقي'''
+
'''امضای خلع شاه:'''
  
آيت الله سيد حسن انگجي مجسمه وقار و متانت بود. با مردم به نيكويي و با حجب و حيا سخن می‌‌گفت. خوش‌برخورد و خوش‌مشرب بود. در مجالس عمومی ‌‌ظاهر می‌‌شد و كمتر حرف می‌‌زد. آهسته قدم برمی‌‌داشت. به همه تواضع می‌‌كرد و ادب و احترام را درباره همه مراعات می‌‌نمود. خانه‌اش پناهگاه مبارزان و مجاهدان بود. بيشتر جلسه‌هاي سري انقلابيون در خانه او تشكيل می‌‌شد و جلوتر از همه، اعلاميه‌ها و اطلاعيه‌هاي عليه رژيم شاه را امضا می‌‌نمود. به همه علما و مراجع عظام تقليد فوق‌العاده احترام می‌‌گذاشت و بيشتر از همه به حضرت [[امام خمينی]] و آيت الله شهيد قاضي طباطبايي عشق می‌‌ورزيد و در طول سال‌ها، تبعيد و مبارزه آنان، غمخوار و همدل آن‌ها بود.<ref> همان؛ نامداران تاريخ، ج 2، ص 298.</ref>
+
آیت الله بنی فضل از استادان حوزه علمیه قم، در مورد امضای اعلامیه خلع شاه از سلطنت می‌‌گوید: با این که در آن روز عده‌ای بودند در تبریز، لکن در بین آن عده، تنها سه نفر آن اعلامیه را از تبریز امضاء کردند: مرحوم آیت الله قاضی طباطبایی، آیت الله سید حسن انگجی و برادرش آیت الله [[سید محمدعلی انگجی|سید محمدعلی انگجی]]، این سه نفر اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کردند و دیگران جرأت نکردند.<ref> تنهایی و پایداری، ص ۷۶-۷۷.</ref>
  
'''در كنار پدر'''
+
حجةالاسلام والمسلمین سید اسماعیل موسوی اصل هم می‌‌گوید: استاندار تبریز از آیت الله انگجی خواست نامه‌ای که مبنی بر رضایت علما از شاه باشد، امضا کند؛ ولی آیت الله انگجی قبول نکرده و به استاندار فرموده بود: نامه را اول ببرید آیت الله قاضی طباطبایی امضاء بفرمایند. به این ترتیب سایر علما نیز امضا نکردند. استاندار با اصرار از آیت الله انگجی خواسته بود شما امضا کنید؛ بعداً موافقت آقای قاضی را نیز جلب می‌‌کنیم. باز علما قبول نکرده بودند.<ref> تنهایی و پایداری، ص ۱۲۶-۱۲۷.</ref>
  
آيت الله انگجي از جواني شاهد مبارزات پدر عليه رضاخان قلدر بود. در جريان تبعيد پدر و ساير علما به كردستان و سنندج، به همراه پدر بزرگوارش بود. بنابراين مبارزه عليه بي‌ديني و فحشا، از جواني در روح و جان او نقش بسته بود و همواره در برپاداشتن حكومت اسلامي، از هيچ كوششي دريغ نمی‌‌ورزيد. او پانزده سال به طور مداوم عليه رژيم ستم شاهي پهلوي مبارزه نمود و يكي از سران و رهبران نهضت انقلاب اسلامی ‌‌در آذربايجان و تبريز شمرده می‌‌شد. در اين مقال به گوشه‌هايي از مبارزات ايشان اشاره می‌‌گردد:
+
'''تلگراف به سفارت عراق:'''
  
'''انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي'''
+
بر اثر فشارهای رژیم پهلوی، منزل حضرت [[امام خمینی|امام خمینی]] قدس سره در [[نجف]] اشرف به محاصره نیروهای امنیتی دولت [[عراق]] درآمد.<ref> هفت هزار روز تاریخ انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسی، ج ۲، ص ۹۴۳.</ref> عالمان شهرهای مختلف اسلامی، ضمن مخالفت با این عمل گستاخانه، با صدور اعلامیه‌ای آن را محکوم کردند؛ از جمله آیت الله سید حسن انگجی با دوست وفادار خویش، شهید قاضی طباطبایی با ارسال تلگراف شدید اللحنی به سفارت عراق در [[تهران]] اقدام نیروهای امنیتی عراق را تقبیح کردند. متن اعلامیه چنین است: بدین وسیله، انزجار و تنفر خودمان را از عمل ناهنجار دولت عراق، (در) رفتار با مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت آیت الله العظمی ‌‌امام خمینی دام ظله (اعلام می‌‌داریم). آیا این است معنی مهمان نوازی؟ اعلام می‌‌کنیم اگر مویی از سر مرجع اعلای شیعه کم شود، دولت عراق را مقصر شناخته و آن چه وظیفه شرعی خودمان می‌‌دانیم، عملی خواهیم کرد.<ref> زندگی و مبارزات شهید آیت الله قاضی طباطبایی، رحیم نیکبخت و صمد اسماعیل‌زاده، ص ۳۰۵-۳۰۶.</ref>
  
با تصويب طرح انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي، علماي شهرهاي [[قم]]، [[تهران]]، [[مشهد]] و تبريز با اعتراض به دولت وقت، خواستار الغاي تصويب نامه مذكور شدند. وي در كنار علماي مبارز و جامعه روحانيت تبريز با صدور اعلاميه‌اي تصويب لايحه ياد شده را محكوم نمود.<ref> اسناد انقلاب اسلامي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 24 و 47.</ref>
+
'''تلگراف به رئیس جمهور فرانسه:'''
  
'''قيام 29 بهمن تبريز'''
+
در پی مهاجرت امام خمینی به پاریس، آیت الله انگجی به همراه آیت الله قاضی طباطبایی، تلگرافی به رئیس جمهور فرانسه مخابره کردند. در بخشی از این تلگراف آمده است: ...تمامی ‌‌مسلمان‌ها، مخصوصاً ملت [[ایران|ایران]] به ویژه علمای اعلام آذربایجان انتظار دارند حضرت رئیس جمهور و دولت فرانسه مقدم شریف آن شخصیت بارز علمی‌‌ و یگانه زعیم اسلامی‌‌ را گرامی‌‌ داشته و کمال مراقبت درباره حفاظت و امنیت شخصی و نهایت احترام لایق مقام شامخ معظم له مبذول فرمایند.<ref> جلوه محراب، ص ۴۹۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۸۳.</ref>
  
با نزديك شدن چهلم شهداي نوزده دي قم، آيت الله انگجي در كنار آيت الله قاضي طباطبايي با انتشار بيانيه‌اي، مردم آذربايجان را به شركت در مراسم يادبود روز 29 بهمن دعوت كرد.<ref> قاضي طباطبايي؛ قلّه شجاعت و ايثار، محمد ابراهيم‌نژاد، ص 94.</ref>
+
'''اعلام عزای عمومی:'''
  
در روز مقرر مردم با در بسته مسجد ميرزا يوسف آقا «قزلي» مواجه شدند و اهانتي كه يكي از مزدوران رژيم پهلوي به مسجد كرد.<ref> مقصود حق شناس، رئيس كلانتري 6، با تشبيه مسجد به طويله مردم را خشمگين كرد و مردم دست به تظاهرات زدند.</ref> موجب شدت يافتن خشم و كينه مردم شد و دست به تظاهرات زدند. در اين حركت عمومي، سيزده نفر به دست عمال رژيم شاه به شهادت رسيدند. در تاريخ اول اسفند 1356 ش. هيئتي جهت بررسي حوادث تبريز به آن شهر گسيل گرديد. آيت الله انگجي همراه با شانزده نفر از علماي تبريز ضمن اعلام رأي و نظر جامعه روحانيت تبريز درباره حوادث 29 بهمن، خواستار استقلال كشور و پيروي از مراجع تقليد شيعه شدند.<ref> حماسه 29 بهمن تبريز، به كوشش علي شيرخاني، ص 193.</ref>
+
اربعین شهیدان میدان ژاله تهران همزمان با اولین سالگرد شهادت آیت الله آقا [[سید مصطفی خمینی|سید مصطفی خمینی]] بود. آیت الله انگجی و آیت الله قاضی طباطبایی، به منظور تجلیل از مقام شهیدان و ابراز همدردی با خانواده‌های آنان، ۲۴ مهرماه ۱۳۵۷ ش. را عزای عمومی‌‌ اعلام کرد. در قسمتی از این پیام آمده است: به مناسبت فرارسیدن روز چهلم شهدای ژاله تهران که جمعی از برادران و خواهران مسلمان ما به خاک و خون کشیده شدند و بی‌گناه جان سپردند و اطفال صغیر و نوباوگان برادران دینی ما بی‌پدر و مادر مانده و یتیم شدند، اوضاع و احوال وحشیانه‌ای رخ داد که روح لشکر جرار مغول را سفید کرد. آیا حمله با رگبار مسلسل به مردم بی‌اسلحه و زبانِ بی‌دفاع قباحت ندارد؟ کشتار اطفال خردسال از روش انسانی دور نیست؟... نظر به حوادث مؤلمه ژاله و فرارسیدن سالروز فقدان عظیم و مرموز مرحوم آیت الله حاج آقا خمینی... و برای بزرگداشت آن قربانیان از دست رفته و اعتراض به رفتار ناهنجار و تضییقات به رهبر عالی‌قدر اسلامی، روز دوشنبه سیزده [[ذی القعده]] ۱۳۹۸ برابر با (۲۴ مهرماه ۵۷) روز عزا اعلام می‌‌شود.<ref> اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۶.</ref>  
  
'''تلگراف به سفارت عراق'''
+
'''حمایت از آیت الله شهید مدنی:'''
  
بر اثر فشارهاي رژيم پهلوي، منزل حضرت امام خميني قدس سره در [[نجف]] اشرف به محاصره نيروهاي امنيتي دولت عراق درآمد.<ref> هفت هزار روز تاريخ انقلاب اسلامي، غلامرضا كرباسي، ج 2، ص 943.</ref> عالمان شهرهاي مختلف اسلامي، ضمن مخالفت با اين عمل گستاخانه، با صدور اعلاميه‌اي آن را محكوم كردند؛ از جمله آيت الله سيد حسن انگجي با دوست وفادار خويش، شهيد قاضي طباطبايي با ارسال تلگراف شديد اللحني به سفارت عراق در تهران اقدام نيروهاي امنيتي عراق را تقبيح كردند.  
+
در پی حمایت روحانیت از تظاهرات گسترده مردم تبریز در [[ماه محرم|محرم]] سال ۱۳۵۷ ش. و اعتصاب کارکنان و کارمندان صنعت نفت و تحصن دانشگاهیان آن شهر در دانشگاه تبریز، اداره [[ساواک|ساواک]]، آیت الله [[شهید سید اسدالله مدنی|سید اسدالله مدنی]] را دستگیر و از تبریز تبعید نمود. آیت الله انگجی و آیت الله قاضی طباطبایی در تاریخ ۵۷/۹/۲۴ با انتشار اطلاعیه‌ای تبعید آن عالم بزرگوار را محکوم و از تظاهرات میلیونی مردم تشکر و سپاسگزاری کردند. در بخشی از آن اطلاعیه چنین آمده است: ...این روز ما که خطه آذربایجان، همچون تهران و دیگر شهرهای ایران به خون مقدس فرزندن [[اسلام]] و [[قرآن]] رنگین شده است، با کمال تأسف اطلاع حاصل شد که به وسیله عمال حکومت غیرشرعی و غیرقانونی، اقدام جنایتکارانه دیگری در تبریز صورت گرفت و ضمن آن شخصیت اسلامی، عالم ربانی، حضرت آیت الله مجاهد، آقای حاج سید اسدالله مدنی دامت برکاته دستگیر و برخلاف همه موازین از تبریز اخراج گردید. ما این گونه اقدامات ضددینی و ضدانسانی را که هر لحظه از طرف حکومت طاغوتی به دست مزدورانش انجام می‌‌گیرد، محکوم می‌‌کنیم... و ملت را تا برقراری حکومت اسلامی، به مقاومت و پایداری توصیه می‌‌کنیم.<ref> جلوه محراب، ص ۵۳۵.</ref>
  
متن اعلاميه چنين است: بدين وسيله، انزجار و تنفر خودمان را از عمل ناهنجار دولت عراق، (در) رفتار با مرجع تقليد شيعيان جهان حضرت آيت الله العظمی ‌‌[[امام خمينی]] دام ظله (اعلام می‌‌داريم). آيا اين است معني مهمان نوازي؟ اعلام می‌‌كنيم اگر مويي از سر مرجع اعلاي [[شيعه]] كم شود، دولت عراق را مقصر شناخته و آن چه وظيفه شرعي خودمان می‌‌دانيم، عملي خواهيم كرد.<ref> زندگي و مبارزات شهيد آيت الله قاضي طباطبايي، رحيم نيكبخت و صمد اسماعيل‌زاده، ص 305-306.</ref>
+
'''جلوگیری از تشویش اذهان:'''
  
'''تلگراف به رئيس جمهور فرانسه'''
+
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، عوامل رژیم شاه هر روز اسامی ‌‌برخی افراد را در جاهای پرعبور و مرور نصب و مطالبی را منتشر می‌‌کردند که دال بر خائن بودن بعضی افراد و تشویق مردم به تخریب و سوزاندن اموال عمومی، بدرفتاری با اقلیت‌های مذهبی و تهدید خانواده‌های مأموران دولتی بود. آیت الله انگجی و آیت الله قاضی طباطبایی، برای جلوگیری از انحراف مبارزات و خنثی نمودن تبلیغات سوء، در هیجدهم دی ماه ۱۳۵۷ ش. اعلامیه‌ای صادر کردند. در فرازهایی از آن اعلامیه چنین آمده است: جان و مال افراد در شرع اسلام مصون است؛ مخصوصاً در این لحظات که معدودی با تعرض به جان و مال کارمندان و کارکنان جزء رژیم، اعم از لشکری و کشوری، می‌‌خواهند آنان را نومیدانه در برابر نهضت مقدس تحریک کنند. در اجتماعات و تظاهرات عمومی‌ ‌آتش سوزی و تخریب اماکن مردم شرعاً خلاف و محکوم است. کلیه آقایان علما و حجج الاسلام محلات و جوان‌ها در محل سکونت خود موظفند جان و مال کلیه افراد محل را تحت حفاظت خود قرار دهند و مصونیت اسلامی ‌‌را در مورد تمام افراد محل، مخصوصاً خانواده اقلیت‌های مذهبی، کاملاً رعایت نمایند.<ref> زندگی و مبارزات شهید آیت الله قاضی طباطبایی، ص ۳۲۶.</ref>
  
به دنبال سختگيري‌ها و فشارهاي دولت عراق بر امام خميني، ايشان در تاريخ 12/7/57 [[نجف]] اشرف را به قصد كويت ترك گفتند؛ ولي به علت اعمال نفوذ شاه در آن كشور، از ورود امام جلوگيري به عمل آمد. لذا ايشان به [[بغداد]] مراجعت نمود و فرداي آن روز، به سوي فرانسه پرواز كرد و در روز 14/7/57 وارد پاريس شد. و در روستاي «نوفل لوشاتو»، در منزل يكي از طرفدارانش، اقامت كرد. در پي مهاجرت امام به پاريس، آيت الله انگجي به همراه آيت الله قاضي طباطبايي، تلگرافي به رئيس جمهور فرانسه مخابره كردند.
+
'''آیت الله انگجی در اسناد ساواک:'''
  
در بخشي از اين تلگراف آمده است: ...تمامی ‌‌مسلمان‌ها، مخصوصاً ملت ايران به ويژه علماي اعلام آذربايجان - ايران - انتظار دارند حضرت رئيس جمهور و دولت فرانسه مقدم شريف آن شخصيت بارز علمی‌‌ و يگانه زعيم اسلامی‌‌ را گرامی‌‌ داشته و كمال مراقبت درباره حفاظت و امنيت شخصي و نهايت احترام لايق مقام شامخ معظم له مبذول فرمايند.<ref> جلوه محراب، ص 493؛ اسناد انقلاب اسلامي، ج 2، ص 383.</ref>
+
از بدو نهضت اسلامی، اداره [[ساواک]] برخی از چهره‌های شاخص انقلابی را زیر نظر داشت و حرکت‌ها و فعالیت‌های آن‌ها را به مرکز اطلاع می‌‌داد. در اسنادی که از ساواک به جای مانده و پس از انقلاب به چاپ رسیده، به بخش هایی از مبارزات آیت الله انگجی اشاره گردیده است.<ref> جلوه محراب، ص ۴۳۵.</ref>
  
البته اداره ساواك، متن اين تلگراف را در 18/7/57 به مركز گزارش كرد.<ref> همان، ص 492.</ref>
+
== وفات ==
 
+
سرانجام این عالم مجاهد و فقیه وارسته، پس از ۸۸ سال عمر بابرکت، در چهارده ماه [[صفر]] سال ۱۴۰۱ ق. دعوت حق را لبیک گفت و به سرای جاوید پرکشید و پیکر پاکش در جوار مرقد ملکوتی [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در مسجد طباطبایی، در ورودی مسجد بالاسر به خاک سپرده شد.  
'''عزاي عمومي'''
 
 
 
اربعين شهيدان ميدان ژاله تهران همزمان با اولين سالگرد شهادت آيت الله حاج آقا سيد مصطفي خميني بود. آيت الله انگجي و آيت الله قاضي طباطبايي، به منظور تجليل از مقام شهيدان و ابراز همدردي با خانواده‌هاي آنان، 24 مهرماه 1357 ش. را عزاي عمومی‌‌اعلام كرد.
 
 
 
در قسمتي از اين پيام آمده است: به مناسبت فرارسيدن روز چهلم شهداي ژاله تهران كه جمعي از برادران و خواهران مسلمان ما به خاك و خون كشيده شدند و بي‌گناه جان سپردند و اطفال صغير و نوباوگان برادران ديني ما بي‌پدر و مادر مانده و يتيم شدند، اوضاع و احوال وحشيانه‌اي رخ داد كه روح لشكر جرار مغول را سفيد كرد. آيا حمله با رگبار مسلسل به مردم بي‌اسلحه و زبانِ بي‌دفاع قباحت ندارد؟ كشتار اطفال خردسال از روش انساني دور نيست؟... نظر به حوادث مؤلمه ژاله و فرارسيدن سالروز فقدان عظيم و مرموز مرحوم آيت الله حاج آقا خميني... و براي بزرگداشت آن قربانيان از دست رفته و اعتراض به رفتار ناهنجار و تضييقات به رهبر عالي‌قدر اسلامي، روز دوشنبه سيزده [[ذی القعده]] 1398 برابر با (24 مهرماه 57) روز عزا اعلام می‌‌شود.<ref> اسناد انقلاب اسلامي، ج 2، ص 396.</ref>
 
 
 
'''حمايت از آيت الله شهيد مدني'''
 
 
 
در پي حمايت روحانيت از تظاهرات گسترده مردم تبريز در [[محرم]] سال 1357 ش. و اعتصاب كاركنان و كارمندان صنعت نفت و تحصن دانشگاهيان آن شهر در دانشگاه تبريز، اداره ساواك، آيت الله سيد اسدالله مدني را دستگير و از تبريز تبعيد نمود. آيت الله انگجي و آيت الله قاضي طباطبايي در تاريخ 57/9/24 با انتشار اطلاعيه‌اي تبعيد آن عالم بزرگوار را محكوم و از تظاهرات ميليوني مردم تشكر و سپاسگزاري كردند.
 
 
 
در بخشي از آن اطلاعيه چنين آمده است: ...اين روز ما كه خطه آذربايجان، همچون تهران و ديگر شهرهاي ايران به خون مقدس فرزندن [[اسلام]] و [[قرآن]] رنگين شده است، با كمال تأسف اطلاع حاصل شد كه به وسيله عمال حكومت غيرشرعي و غيرقانوني، اقدام جنايتكارانه ديگري در تبريز صورت گرفت و ضمن آن شخصيت اسلامي، عالم رباني، حضرت آيت الله مجاهد، آقاي حاج سيد اسدالله مدني دامت بركاته دستگير و برخلاف همه موازين از تبريز اخراج گرديد. ما اين گونه اقدامات ضدديني و ضدانساني را كه هر لحظه از طرف حكومت طاغوتي به دست مزدورانش انجام می‌‌گيرد، محكوم می‌‌كنيم... و ملت را تا برقراري حكومت اسلامي، به مقاومت و پايداري توصيه می‌‌كنيم...<ref> جلوه محراب، ص 535.</ref>
 
 
 
'''جلوگيري از تشويش اذهان'''
 
 
 
در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي، عوامل رژيم شاه هر روز اسامی ‌‌برخي افراد را در جاهاي پرعبور و مرور نصب و مطالبي را منتشر می‌‌كردند كه دال بر خائن بودن بعضي افراد و تشويق مردم به تخريب و سوزاندن اموال عمومي، بدرفتاري با اقليت‌هاي مذهبي و تهديد خانواده‌هاي مأموران دولتي بود. آيت الله انگجي و آيت الله قاضي طباطبايي، براي جلوگيري از انحراف مبارزات و خنثي نمودن تبليغات سوء، در هيجدهم دي ماه 1357 ش. اعلاميه‌اي صادر كردند.
 
 
 
در فرازهايي از آن اعلاميه چنين آمده است: جان و مال افراد در شرع اسلام مصون است؛ مخصوصاً در اين لحظات كه معدودي با تعرض به جان و مال كارمندان و كاركنان جزء رژيم، اعم از لشكري و كشوري، می‌‌خواهند آنان را نوميدانه در برابر نهضت مقدس تحريك كنند. در اجتماعات و تظاهرات عمومی‌ ‌آتش سوزي و تخريب اماكن مردم شرعاً خلاف و محكوم است. كليه آقايان علما و حجج الاسلام محلات و جوان‌ها در محل سكونت خود موظفند جان و مال كليه افراد محل را تحت حفاظت خود قرار دهند و مصونيت اسلامی ‌‌را در مورد تمام افراد محل، مخصوصاً خانواده اقليت‌هاي مذهبي، كاملاً رعايت نمايند.<ref> زندگي و مبارزات شهيد آيت الله قاضي طباطبايي، ص 326.</ref>
 
 
 
'''آيت الله انگجي در اسناد ساواك'''
 
 
 
از بدو نهضت اسلامي، اداره ساواك برخي از چهره‌هاي شاخص انقلابي را زير نظر داشت و حركت‌ها و فعاليت‌هاي آن‌ها را به مركز اطلاع می‌‌داد. در اسنادي كه از ساواك به جاي مانده و پس از انقلاب به چاپ رسيده، به بخش هايي از مبارزات آيت الله انگجي اشاره گرديده كه چند نمونه آن به صورت خلاصه ذكر می‌‌شود:
 
 
 
1- اداره ساواك در گزارش خود به مركز، به فعاليت آيت الله انگجي و دو تن ديگر از روحانيون اشاره كرده، می‌‌نويسد: روز 27/3/57 اعلاميه‌اي از طرف سه نفر از روحانيون معروف تبريز به اسامی ‌‌سيد محمدعلي قاضي طباطبايي، سيد حسن انگجي و عبدالحميد شربياني در مورد تعطيل عمومی ‌‌مورخ 27/3/57 در شهر توزيع گرديده است.<ref> جلوه محراب، ص 435.</ref>
 
 
 
قسمت‌هايي از اعلاميه چنين است: دير زماني است كه... از كشتار دسته جمعي عده‌اي بي‌پناه و دانشجويان عزيز ما در دانشگاه تبريز به جرم پشتيباني از علماي اعلام و روحانيت و تظاهر به شعار و كلمه «لا اله الا الله» می‌‌گذرد. ما نيز با اظهار همدردي و رويه مراجع عظام... روز چهلم شنبه يازده [[رجب]] 1398 را با سكوت و خانه‌نشيني و طلب خير مسئلت به شهدا می‌‌گذاريم و با توسل به ناحيه مقدس حضرت ولي عصر ارواحنا فدا، دفع گرفتاري‌ها و علو حكم اسلام و مسلمين و خزلان بدبينان و بدكاران و بدانديشان را مسئلت داريم.<ref> همان.</ref>
 
 
 
2- بازاريان تبريز به منظور اعتراض به كارهاي دردمنشانه رژيم پهلوي، از اول دي ماه سال 57 به مدت 25 روز دست به اعتصاب زدند. آن ها براي تأمين احتياجات عمومي، از آيت الله قاضي طباطبايي و آيت الله انگجي اجازه بازگشايي يك هفته‌اي بازار را خواستار شدند. ساواك در گزارش خود به مركز، به يكي اعتصابات و تظاهرات بازاريان و نقش علما چنين اشاره می‌‌كند: مورخ 10/8/57 تظاهرات عظيمی ‌‌از منزل عبدالحميد شربياني و محمدعلي قاضي طباطبايي شروع و تظاهركنندگان به آرامی ‌‌پس از طي چند خيابان در ميدان كورش اقدام به برگزاري [[نماز جماعت]] نموده و سپس سيد حسن انگجي خطاب به مردم اظهار داشت: از فردا مورخ 11/8/57 طبقات مختلف مردم و بازاريان به سركار خود رفته و مشغول داد و ستد باشند.<ref> همان، ص 502.</ref>
 
 
 
'''از منظر ديگران'''
 
 
 
در برخي از كتاب‌هاي رجالي و مصاحبه‌هاي انجام شده با بعضي از شخصیت هاي انقلابي، به گوشه‌هايي از فعاليت‌ها و مبارزات آيت الله سيد حسن انگجي اشاره گرديده كه ما اين سخنان را به صورت اختصار نقل می‌‌نماييم:
 
 
 
آيت الله بني فضل از استادان حوزه علميه قم، در مورد آيت الله انگجي و آيت الله قاضي طباطبايي می‌‌گويد: «آيت الله قاضي طباطبايي با مرحوم آيت الله سيد حسن انگجي، اين دو عالم در درجه اول و پيشرو بودند در آذربايجان؛ حتي از نجف و از هر كجاي ايران، از [[مشهد]] مرحوم آيت الله ميلاني، از [[قم]] آقايان علما، به خصوص حضرت امام، عمده توجهشان در آذربايجان به آيت الله قاضي طباطبايي و آيت الله سيد حسن انگجي بود».
 
 
 
وي همچنين در مورد امضاي اعلاميه خلع شاه از سلطنت می‌‌گويد: با اين كه در آن روز عده‌اي بودند در تبريز، لكن در بين آن عده، تنها سه نفر آن اعلاميه را از تبريز امضاء كردند: مرحوم آيت الله قاضي طباطبايي، آيت الله سيد حسن انگجي و آيت الله سيد محمدعلي انگجي، اين سه نفر اعلاميه خلع شاه از سلطنت را امضا كردند و ديگران جرأت نكردند.<ref> تنهايي و پايداري، ص 76-77.</ref>
 
 
 
حجةالاسلام والمسلمين سيد محسن موسوي تبريزي، وي را يكي از عالمان سرشناس و در علم، قداست، [[عدالت]] و [[تقوا]]، او را از چهره‌هاي شاخص تبريز معرفي می‌‌كند.<ref> حماسه 9 بهمن تبريز، ص 104.</ref>
 
 
 
حجةالاسلام والمسلمين سيد اسماعيل موسوي اصل هم در اين باره می‌‌گويد: استاندار تبريز از آيت الله انگجي خواست نامه‌اي كه مبني بر رضايت علما از شاه باشد، امضا كند؛ ولي آيت الله انگجي قبول نكرده و به استاندار فرموده بود: نامه را اول ببريد آيت الله قاضي طباطبايي امضاء بفرمايند. به اين ترتيب ساير علما نيز امضا نكردند. استاندار با اصرار از آيت الله انگجي خواسته بود شما امضا كنيد؛ بعداً موافقت آقاي قاضي را نيز جلب می‌‌كنيم. باز علما قبول نكرده بودند.<ref> تنهايي و پايداري، ص 126-127.</ref>
 
 
 
نويسنده معاصر، شيخ محمد شريف رازي، او را از علماي اعلام و از دانشمندان بزرگ تبريز ذكر می‌‌نمايد.<ref> گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 3، ص 301.</ref> نويسندگان كتاب زندگاني و مبارزات آيت الله قاضي طباطبايي در مورد احترام آيت الله قاضي طباطبايي به ايشان می‌‌نويسند: آيت الله شهيد قاضي طباطبايي با احترامی ‌‌كه براي آيت الله سيد حسن انگجي قايل بود، اكثر جلسات علما را در منزل وي ترتيب می‌‌داد و گاهي هم در منزل خود منعقد می‌‌كرد. اعلاميه هايي كه در راستاي نهضت اسلامی ‌‌بود، نخست آيت الله سيد حسن انگجي امضا می‌‌كرد و بعد خود آقاي قاضي، برادران انگجي در حمايت از نهضت امام خميني قدس سره و آقاي قاضي نقش داشتند.<ref> زندگي و مبارزات شهيد آيت الله قاضي طباطبايي، ص 189.</ref>
 
 
 
محمدحسن عبديزداني، يكي از مبارزان انقلاب اسلامي، آيت الله انگجي را يكي از ياران مبارز و همفكر آقاي قاضي ياد می‌‌كند.<ref> حماسه 29 بهمن تبريز، ص 77.</ref> و مهندس بلال سرقندي، نماينده مردم تبريز در دوره پنجم مجلس شوراي اسلامي، او را يكي از رهبران قيام مردم تبريز ذكر می‌‌نمايد.<ref> همان، ص 57.</ref>
 
 
 
'''پرواز به ملكوت'''
 
 
 
سرانجام اين عالم مجاهد و فقيه وارسته، پس از هشتاد و هشت سال عمر بابركت در چهارده [[صفر]] سال 1401 ق. دعوت حق را لبيك گفت و از اين سراي عاريتي بسراي جاويد پركشيد و دوستداران و علاقه‌مندان خود را در سوگ خود به ماتم نشانيد. پيكر پاك اين فقيه اهل بيت، پس از تغسيل، تكفين و اقامه [[نماز ميت]]، با حضور گسترده مردم مسلمان تشييع گرديد و در جوار مرقد ملكوتي بي‌بي دو عالم [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در مسجد طباطبايي، در ورودي مسجد بالاسر به خاك سپرده شد. روي سنگ كوچكي كه به ديوار نصب شده، چنين حكاكي شده است: «مرقد مطهر آيت الله العظمي، علامه مجاهد، آقاي سيد حسن انگجي قدس سره. ولادت 1314 ه.ق وفات 14 [[صفر]] 1401 ه.ق رحمة الله عليه».<ref> آشناي جانان، خطي.</ref>
 
 
 
'''تأليف'''
 
 
 
از آيت الله انگجي اثري به نام «الانصف في تركِ الاَنصاف»<ref> اين كتاب در 27 [[رمضان]] 1380 ق در تبريز به چاپ رسيد.</ref> به جاي مانده است.
 
 
 
'''بازماندگان'''
 
 
 
ايشان فرزنداني شايسته به يادگار گذاشته كه اسامی ‌‌آن‌ها، به ترتيب سن چنين است:
 
 
 
# حاجيه سيده اشرف السادات كه متعلقه آيت الله حاج شيخ عبدالحسين غروي تبريزي است. آيت الله غروي از عالمان مبارز و از تحصيل كردگان [[نجف]] اشرف بود و سال‌ها در كنار پدر زنش آيت الله انگجي، عليه رژيم پهلوي مبارزه كرد.<ref> ستارگان حرم، ج 4، ص 87-96.</ref>
 
# سيد مرتضي انگجي؛
 
# مهندس سيد محمد انگجي؛
 
# سيده عصمت السادات انگجي كه متعلقه حجة الاسلام والمسلمين سيد علي انگجي است. سيد علي انگجي از روحانيون فعال و از عالمان متدين و مبارز [[تهران]] می‌‌باشد. وي بعد از وفات پدرش آيت الله سيد مهدي انگجي در تهران اقامت نمود و به جاي او در مسجد ملك تهران به اقامه [[نماز جماعت]] پرداخت. او همچون عمو و پدر زن عزيزش در مبارزه با رژيم ستم شاهي كوشا بود و نام او در بيشتر اعلاميه‌هاي جامعه روحانيت تهران به چشم می‌‌خورد.<ref> آشناي جانان، خطي.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
محمد الوان‌ساز خويي، ستارگان حرم، جلد 17، صفحه 208-219
+
* محمد الوان‌ساز خویی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۷، صفحه ۲۰۸-۲۱۹.
  
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]
 
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۴۶

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

آیت الله سید حسن حسینی انگجی (۱۴۰۱-۱۳۱۴ ق) فرزند سید ابوالحسن انگجی، از فقها و روحانیون مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان میرزا صادق آقا تبریزی است. او یکی از رهبران قیام مردم تبریز بود و همواره در راه احیای ارزش‌های اسلامی ‌‌و برپایی حکومت اسلامی تلاش نمود و سال‌ها برای زدودن بی‌عدالتی‌ها و ظلم‌های رژیم پهلوی مبارزه کرد.

۲۳۰px
نام کامل سید حسن حسینی انگجی
زادروز ۱۳۱۴ قمری
زادگاه تبریز
وفات ۱۴۰۱ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

میرزا صادق آقا تبریزی، میرزا ابوالحسن انگجی، شیخ عبدالکریم حائری، سید محمد حجت کوه‌کمری،...

شاگردان

مرتضی مطهری، میرزا محسن کوچه باغی،...

آثار

الانصف فی ترک الاَنصاف،...

ولادت

سید حسن حسینی انگجی، فرزند آیت الله میرزا ابوالحسن حسینی انگجی (مبارز و مجاهد معروف دوره مشروطیت)، در سال ۱۳۱۴ قمری (۱۲۷۵ ش) در محله انگجِ شهر تبریز چشم به جهان گشود.[۱]

تحصیل و استادان

سید حسن، دروس آغازین علوم حوزوی را در شهر تبریز از محضر استادان وقت فراگرفت. وی سطوح عالی را از مکتب دو استاد مسلم حوزه علمیه تبریز، علامه مجاهد میرزا صادق آقا تبریزی (۱۳۵۱-۱۲۷۴ ق) و فقیه نستوه میرزا ابوالحسن انگجی (پدر بزرگوارش)، استفاده نمود و از دریای مواج علم و دانش آن‌ها بهره‌ها برد.[۲]

آیت الله انگجی پس از پشت سر نهادن سطوح عالی، برای تکمیل معلومات خود، در جوانی به شهر مقدس قم رفت و در آن جا فقه، اصول، رجال، حدیث، فلسفه، عرفان و تفسیر را نیک آموخت و در جلسات درسی دو استاد بزرگ حوزه علمیه قم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق) و آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری (۱۳۷۲-۱۳۱۰ ق)، سال‌ها بهره‌ها برد.[۳]

سید حسن بعد از تحصیل علوم و تحکیم پایه‌های علمی ‌‌خویش به تبریز بازگشت. مراجعت وی به زادگاهش مصادف با دوران مرجعیت پدر گرامی‌‌اش و قیام علمای تبریز علیه رضاخان بود.

تدریس و شاگردان

سید حسن انگجی به سبب استعداد و نبوغ سرشاری که داشت، در کنار تحصیل شروع به تدریس نمود و کتاب‌های سطح را چند دوره تدریس کرد. از جمله کسانی که در شهر قم از دروس وی استفاده کرد، آیت الله شهید مرتضی مطهری است.[۴]

وی بعد از بازگشت به تبریز درس‌های خود را در مدرسه طالبیه و مسجد جامع آغاز نمود که جمعی از طلاب علوم اسلامی‌‌ در آن شرکت می‌‌کردند. کلاس درس او از شور و حال خاصی برخوردار بود. هرگاه یکی از شاگردانش اشکالی مطرح می‌‌کرد، به سخنان او گوش فرامی‌‌داد و آن گاه درصدد رفع اشکال او برمی‌‌آمد و آن را با بیانی سهل و آسان جواب می‌‌داد. از جمله عالمان دیگری که از محضر نورانی وی استفاده برد و به دریافت اجازه نقل روایت از ایشان موفق شد، آیت الله میرزا محسن کوچه باغی است.[۵]

آیت الله انگجی در کنار فعالیت‌های علمی‌‌ و پژوهشی، به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع تبریز (جمعه مسجدی) و ایراد سخنرانی در مناسبت‌های مختف، مشغول شد.[۶]

از آیت الله انگجی اثری به نام «الانصف فی ترک الاَنصاف»[۷] به جای مانده است.

خصوصیات اخلاقی

آیت الله سید حسن انگجی مجسمه وقار و متانت بود. با مردم به نیکویی و با حُجب و حیا سخن می‌‌گفت. خوش‌برخورد و خوش‌مشرب بود. در مجالس عمومی ‌‌ظاهر می‌‌شد و کمتر حرف می‌‌زد. آهسته قدم برمی‌‌داشت. به همه تواضع می‌‌کرد و ادب و احترام را درباره همه مراعات می‌‌نمود.

خانه‌اش پناهگاه مبارزان و مجاهدان بود. بیشتر جلسه‌های سرّی انقلابیون در خانه او تشکیل می‌‌شد و جلوتر از همه، اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌های علیه رژیم شاه را امضا می‌‌نمود.

به همه علما و مراجع عظام تقلید فوق‌العاده احترام می‌‌گذاشت و بیشتر از همه به حضرت امام خمینی و آیت الله شهید قاضی طباطبایی عشق می‌‌ورزید و در طول سال‌ها، تبعید و مبارزه آنان، غمخوار و همدل آن‌ها بود.[۸]

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

آیت الله انگجی از جوانی شاهد مبارزات پدرش (میرزا ابوالحسن انگجی) علیه رضاخان قلدر بود. در جریان تبعید پدر و سایر علما به کردستان و سنندج، به همراه پدر بزرگوارش بود. بنابراین مبارزه علیه بی‌دینی و فحشا، از جوانی در روح و جان او نقش بسته بود و همواره در برپاداشتن حکومت اسلامی، از هیچ کوششی دریغ نمی‌‌ورزید. او پانزده سال به طور مداوم علیه رژیم ستم شاهی پهلوی مبارزه نمود و یکی از سران و رهبران نهضت انقلاب اسلامی ‌‌در آذربایجان و تبریز شمرده می‌‌شد. در این مقال به گوشه‌هایی از مبارزات ایشان اشاره می‌‌گردد:

انجمن‌های ایالتی و ولایتی:

با تصویب طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی، علمای شهرهای قم، تهران، مشهد و تبریز با اعتراض به دولت وقت، خواستار الغای تصویب نامه مذکور شدند. وی در کنار علمای مبارز و جامعه روحانیت تبریز با صدور اعلامیه‌ای تصویب لایحه یاد شده را محکوم نمود.[۹]

قیام ۲۹ بهمن تبریز:

با نزدیک شدن چهلم شهدای نوزده دی قم، آیت الله انگجی در کنار آیت الله قاضی طباطبایی با انتشار بیانیه‌ای، مردم آذربایجان را به شرکت در مراسم یادبود روز ۲۹ بهمن دعوت کرد.[۱۰] در روز مقرر مردم با در بسته مسجد میرزا یوسف آقا «قزلی» مواجه شدند و اهانتی که یکی از مزدوران رژیم پهلوی به مسجد کرد[۱۱] موجب شدت یافتن خشم و کینه مردم شد و دست به تظاهرات زدند. در این حرکت عمومی، سیزده نفر به دست عمال رژیم شاه به شهادت رسیدند. در تاریخ اول اسفند ۱۳۵۶ ش. هیئتی جهت بررسی حوادث تبریز به آن شهر گسیل گردید. آیت الله انگجی همراه با شانزده نفر از علمای تبریز ضمن اعلام رأی و نظر جامعه روحانیت تبریز درباره حوادث ۲۹ بهمن، خواستار استقلال کشور و پیروی از مراجع تقلید شیعه شدند.[۱۲]

امضای خلع شاه:

آیت الله بنی فضل از استادان حوزه علمیه قم، در مورد امضای اعلامیه خلع شاه از سلطنت می‌‌گوید: با این که در آن روز عده‌ای بودند در تبریز، لکن در بین آن عده، تنها سه نفر آن اعلامیه را از تبریز امضاء کردند: مرحوم آیت الله قاضی طباطبایی، آیت الله سید حسن انگجی و برادرش آیت الله سید محمدعلی انگجی، این سه نفر اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کردند و دیگران جرأت نکردند.[۱۳]

حجةالاسلام والمسلمین سید اسماعیل موسوی اصل هم می‌‌گوید: استاندار تبریز از آیت الله انگجی خواست نامه‌ای که مبنی بر رضایت علما از شاه باشد، امضا کند؛ ولی آیت الله انگجی قبول نکرده و به استاندار فرموده بود: نامه را اول ببرید آیت الله قاضی طباطبایی امضاء بفرمایند. به این ترتیب سایر علما نیز امضا نکردند. استاندار با اصرار از آیت الله انگجی خواسته بود شما امضا کنید؛ بعداً موافقت آقای قاضی را نیز جلب می‌‌کنیم. باز علما قبول نکرده بودند.[۱۴]

تلگراف به سفارت عراق:

بر اثر فشارهای رژیم پهلوی، منزل حضرت امام خمینی قدس سره در نجف اشرف به محاصره نیروهای امنیتی دولت عراق درآمد.[۱۵] عالمان شهرهای مختلف اسلامی، ضمن مخالفت با این عمل گستاخانه، با صدور اعلامیه‌ای آن را محکوم کردند؛ از جمله آیت الله سید حسن انگجی با دوست وفادار خویش، شهید قاضی طباطبایی با ارسال تلگراف شدید اللحنی به سفارت عراق در تهران اقدام نیروهای امنیتی عراق را تقبیح کردند. متن اعلامیه چنین است: بدین وسیله، انزجار و تنفر خودمان را از عمل ناهنجار دولت عراق، (در) رفتار با مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت آیت الله العظمی ‌‌امام خمینی دام ظله (اعلام می‌‌داریم). آیا این است معنی مهمان نوازی؟ اعلام می‌‌کنیم اگر مویی از سر مرجع اعلای شیعه کم شود، دولت عراق را مقصر شناخته و آن چه وظیفه شرعی خودمان می‌‌دانیم، عملی خواهیم کرد.[۱۶]

تلگراف به رئیس جمهور فرانسه:

در پی مهاجرت امام خمینی به پاریس، آیت الله انگجی به همراه آیت الله قاضی طباطبایی، تلگرافی به رئیس جمهور فرانسه مخابره کردند. در بخشی از این تلگراف آمده است: ...تمامی ‌‌مسلمان‌ها، مخصوصاً ملت ایران به ویژه علمای اعلام آذربایجان انتظار دارند حضرت رئیس جمهور و دولت فرانسه مقدم شریف آن شخصیت بارز علمی‌‌ و یگانه زعیم اسلامی‌‌ را گرامی‌‌ داشته و کمال مراقبت درباره حفاظت و امنیت شخصی و نهایت احترام لایق مقام شامخ معظم له مبذول فرمایند.[۱۷]

اعلام عزای عمومی:

اربعین شهیدان میدان ژاله تهران همزمان با اولین سالگرد شهادت آیت الله آقا سید مصطفی خمینی بود. آیت الله انگجی و آیت الله قاضی طباطبایی، به منظور تجلیل از مقام شهیدان و ابراز همدردی با خانواده‌های آنان، ۲۴ مهرماه ۱۳۵۷ ش. را عزای عمومی‌‌ اعلام کرد. در قسمتی از این پیام آمده است: به مناسبت فرارسیدن روز چهلم شهدای ژاله تهران که جمعی از برادران و خواهران مسلمان ما به خاک و خون کشیده شدند و بی‌گناه جان سپردند و اطفال صغیر و نوباوگان برادران دینی ما بی‌پدر و مادر مانده و یتیم شدند، اوضاع و احوال وحشیانه‌ای رخ داد که روح لشکر جرار مغول را سفید کرد. آیا حمله با رگبار مسلسل به مردم بی‌اسلحه و زبانِ بی‌دفاع قباحت ندارد؟ کشتار اطفال خردسال از روش انسانی دور نیست؟... نظر به حوادث مؤلمه ژاله و فرارسیدن سالروز فقدان عظیم و مرموز مرحوم آیت الله حاج آقا خمینی... و برای بزرگداشت آن قربانیان از دست رفته و اعتراض به رفتار ناهنجار و تضییقات به رهبر عالی‌قدر اسلامی، روز دوشنبه سیزده ذی القعده ۱۳۹۸ برابر با (۲۴ مهرماه ۵۷) روز عزا اعلام می‌‌شود.[۱۸]

حمایت از آیت الله شهید مدنی:

در پی حمایت روحانیت از تظاهرات گسترده مردم تبریز در محرم سال ۱۳۵۷ ش. و اعتصاب کارکنان و کارمندان صنعت نفت و تحصن دانشگاهیان آن شهر در دانشگاه تبریز، اداره ساواک، آیت الله سید اسدالله مدنی را دستگیر و از تبریز تبعید نمود. آیت الله انگجی و آیت الله قاضی طباطبایی در تاریخ ۵۷/۹/۲۴ با انتشار اطلاعیه‌ای تبعید آن عالم بزرگوار را محکوم و از تظاهرات میلیونی مردم تشکر و سپاسگزاری کردند. در بخشی از آن اطلاعیه چنین آمده است: ...این روز ما که خطه آذربایجان، همچون تهران و دیگر شهرهای ایران به خون مقدس فرزندن اسلام و قرآن رنگین شده است، با کمال تأسف اطلاع حاصل شد که به وسیله عمال حکومت غیرشرعی و غیرقانونی، اقدام جنایتکارانه دیگری در تبریز صورت گرفت و ضمن آن شخصیت اسلامی، عالم ربانی، حضرت آیت الله مجاهد، آقای حاج سید اسدالله مدنی دامت برکاته دستگیر و برخلاف همه موازین از تبریز اخراج گردید. ما این گونه اقدامات ضددینی و ضدانسانی را که هر لحظه از طرف حکومت طاغوتی به دست مزدورانش انجام می‌‌گیرد، محکوم می‌‌کنیم... و ملت را تا برقراری حکومت اسلامی، به مقاومت و پایداری توصیه می‌‌کنیم.[۱۹]

جلوگیری از تشویش اذهان:

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، عوامل رژیم شاه هر روز اسامی ‌‌برخی افراد را در جاهای پرعبور و مرور نصب و مطالبی را منتشر می‌‌کردند که دال بر خائن بودن بعضی افراد و تشویق مردم به تخریب و سوزاندن اموال عمومی، بدرفتاری با اقلیت‌های مذهبی و تهدید خانواده‌های مأموران دولتی بود. آیت الله انگجی و آیت الله قاضی طباطبایی، برای جلوگیری از انحراف مبارزات و خنثی نمودن تبلیغات سوء، در هیجدهم دی ماه ۱۳۵۷ ش. اعلامیه‌ای صادر کردند. در فرازهایی از آن اعلامیه چنین آمده است: جان و مال افراد در شرع اسلام مصون است؛ مخصوصاً در این لحظات که معدودی با تعرض به جان و مال کارمندان و کارکنان جزء رژیم، اعم از لشکری و کشوری، می‌‌خواهند آنان را نومیدانه در برابر نهضت مقدس تحریک کنند. در اجتماعات و تظاهرات عمومی‌ ‌آتش سوزی و تخریب اماکن مردم شرعاً خلاف و محکوم است. کلیه آقایان علما و حجج الاسلام محلات و جوان‌ها در محل سکونت خود موظفند جان و مال کلیه افراد محل را تحت حفاظت خود قرار دهند و مصونیت اسلامی ‌‌را در مورد تمام افراد محل، مخصوصاً خانواده اقلیت‌های مذهبی، کاملاً رعایت نمایند.[۲۰]

آیت الله انگجی در اسناد ساواک:

از بدو نهضت اسلامی، اداره ساواک برخی از چهره‌های شاخص انقلابی را زیر نظر داشت و حرکت‌ها و فعالیت‌های آن‌ها را به مرکز اطلاع می‌‌داد. در اسنادی که از ساواک به جای مانده و پس از انقلاب به چاپ رسیده، به بخش هایی از مبارزات آیت الله انگجی اشاره گردیده است.[۲۱]

وفات

سرانجام این عالم مجاهد و فقیه وارسته، پس از ۸۸ سال عمر بابرکت، در چهارده ماه صفر سال ۱۴۰۱ ق. دعوت حق را لبیک گفت و به سرای جاوید پرکشید و پیکر پاکش در جوار مرقد ملکوتی حضرت معصومه سلام الله علیها در مسجد طباطبایی، در ورودی مسجد بالاسر به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. در کتاب‌های گنجینه دانشمندان و نامداران تاریخ، ولادت وی ۱۳۱۳ ق. ذکر گردیده است.
  2. نامداران تاریخ، عمران علیزاده، ج ۲، ص ۲۹۸.
  3. آشنای جانان، خطی.
  4. گلشن ابرار، ج ۲، ص ۸۰۰.
  5. مجموعه مقالات و گفتارها: ویژه‌نامه شعبان، آیت الله انگجی، ص ۱۵۶.
  6. نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۹۸.
  7. این کتاب در ۲۷ ماه رمضان ۱۳۸۰ ق در تبریز به چاپ رسید.
  8. همان؛ نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۹۸.
  9. اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۲۴ و ۴۷.
  10. قاضی طباطبایی؛ قلّه شجاعت و ایثار، محمد ابراهیم‌نژاد، ص ۹۴.
  11. مقصود حق شناس، رئیس کلانتری ۶، با تشبیه مسجد به طویله مردم را خشمگین کرد و مردم دست به تظاهرات زدند.
  12. حماسه ۲۹ بهمن تبریز، به کوشش علی شیرخانی، ص ۱۹۳.
  13. تنهایی و پایداری، ص ۷۶-۷۷.
  14. تنهایی و پایداری، ص ۱۲۶-۱۲۷.
  15. هفت هزار روز تاریخ انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسی، ج ۲، ص ۹۴۳.
  16. زندگی و مبارزات شهید آیت الله قاضی طباطبایی، رحیم نیکبخت و صمد اسماعیل‌زاده، ص ۳۰۵-۳۰۶.
  17. جلوه محراب، ص ۴۹۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۸۳.
  18. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۶.
  19. جلوه محراب، ص ۵۳۵.
  20. زندگی و مبارزات شهید آیت الله قاضی طباطبایی، ص ۳۲۶.
  21. جلوه محراب، ص ۴۳۵.

منابع