سخنان حضرت زینب با امام حسین در شب عاشورا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{تقویم|روز= 9 محرم|سال= سال 61 هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 9 محرم|سال= سال 61 هجری قمری}}  
  
امام حسین(علیه السلام) پس از [[خطابه امام حسین براى اصحاب در شب عاشورا|خطبه ای]] که در [[شب عاشورا]] برای اصحاب خود ایراد کرد، به خیمه خویش بازگشت و شمشیرش را به غلامش حُوی داد تا آن را صیقل دهد و آماده سازد. در این هنگام امام(ع) این اشعار را سرود: «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل ...»؛ ای روزگار، چه بد رفیقی هستی! تاکنون در میان این همه طلوع و غروب آفتاب، چند نفر از یاران و خواهان خویش را کشته ای. (به راستی که) روزگار جایگزین نمی پذیرد. سرانجام تمام امور به دست خداوند بلند مرتبه است و هر انسان زنده ای باید راه مرا طی نماید.  
+
[[امام حسین علیه السلام|امام حسین]](علیه السلام) پس از [[خطابه امام حسین براى اصحاب در شب عاشورا|خطبه ای]] که در [[شب عاشورا]] برای اصحاب خود ایراد کرد، به خیمه خویش بازگشت و شمشیرش را به غلامش حُوی داد تا آن را صیقل دهد و آماده سازد. در این هنگام امام(ع) این اشعار را سرود: «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل ...»؛ ای روزگار، چه بد رفیقی هستی! تاکنون در میان این همه طلوع و غروب آفتاب، چند نفر از یاران و خواهان خویش را کشته ای. (به راستی که) روزگار جایگزین نمی پذیرد. سرانجام تمام امور به دست خداوند بلند مرتبه است و هر انسان زنده ای باید راه مرا طی نماید.  
  
 
حضرت این ابیات را دو یا سه بار تکرار کرد. [[ابومخنف]] از [[امام سجاد]](علیه السلام) نقل کرده است که در این هنگام ایشان در خیمه ای کنار خیمه پدر خویش بود و عمه اش [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]](علیهاالسلام) از او پرستاری می نمود.
 
حضرت این ابیات را دو یا سه بار تکرار کرد. [[ابومخنف]] از [[امام سجاد]](علیه السلام) نقل کرده است که در این هنگام ایشان در خیمه ای کنار خیمه پدر خویش بود و عمه اش [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]](علیهاالسلام) از او پرستاری می نمود.
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
* عبدالحسين نيشابوری، تقویم شیعه، صفحه ۲۱.
+
*عبدالحسين نيشابوری، تقویم شیعه، صفحه ۲۱.
* "سخنان امام حسین در شب عاشورا خطاب به حضرت زینب و اصحاب خویش"، [https://fa.shafaqna.com/news/1002416/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%AD/ سایت شفقنا].
+
*"سخنان امام حسین در شب عاشورا خطاب به حضرت زینب و اصحاب خویش"، [https://fa.shafaqna.com/news/1002416/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%AD/ سایت شفقنا].
  
 
[[رده:وقایع ماه محرم]]
 
[[رده:وقایع ماه محرم]]
 
[[رده:سال ۶۱ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۶۱ هجری قمری]]
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۱

تقویم هجری قمری

روز واقعه:9 محرم
سال 61 هجری قمری


امام حسین(علیه السلام) پس از خطبه ای که در شب عاشورا برای اصحاب خود ایراد کرد، به خیمه خویش بازگشت و شمشیرش را به غلامش حُوی داد تا آن را صیقل دهد و آماده سازد. در این هنگام امام(ع) این اشعار را سرود: «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل ...»؛ ای روزگار، چه بد رفیقی هستی! تاکنون در میان این همه طلوع و غروب آفتاب، چند نفر از یاران و خواهان خویش را کشته ای. (به راستی که) روزگار جایگزین نمی پذیرد. سرانجام تمام امور به دست خداوند بلند مرتبه است و هر انسان زنده ای باید راه مرا طی نماید.

حضرت این ابیات را دو یا سه بار تکرار کرد. ابومخنف از امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده است که در این هنگام ایشان در خیمه ای کنار خیمه پدر خویش بود و عمه اش حضرت زینب(علیهاالسلام) از او پرستاری می نمود.

امام سجاد(ع) منظور کلام پدر را دریافت و دانست که بلا نازل گشته است: پس گریه گلویش را فشرد، اما آن را فرو برد و سکوت اختیار کرد. امام سجاد(ع) در ادامه فرمود: ... وقتی عمه ام صدای پدرم را شنید که این ابیات را می خواند، نتوانست جلوی خود را بگیرد، از جا برخاست و شتابان به خیمه او رفت و بانگ برآورد: «وای من! کاش مرگ، زندگی ام را پایان می داد! ای بازمانده گذشتگان و ای دادرس بازماندگان، امروز گویا مادرم فاطمه، پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند!» امام حسین(ع) فرمود: «خواهرم، مگذار شیطان بردباری ات را به یغما ببرد!» زینب(ع) گفت: «پدر و مادرم به فدای تو ای اباعبدالله! آیا تسلیم کشته شدن گشته ای؟!» حضرت فرمود: «اگر مرغ قطا را در آشیانه اش به حال خود می گذاردند، (آسوده) می خوابید.» زینب(ع) گفت: وای بر من! آیا ناگزیر خود را به مرگ سپرده ای و بدان تن داده ای؟ این درد نیشتر به قلبم می زند و بر جان من سنگین است.» آنگاه بیهوش بر زمین افتاد.

امام حسین(ع) از جا برخاست و آب بر صورت او پاشید. چون هوشیاری خود را به دست آورد، حضرت فرمود: «خواهرم، تقوای الهی را پیشه خود ساز و شکیبایی را از خداوند مدد بگیر و بدان که همه اهل زمین خواهند مُرد و هیچ کس از آسمانیان باقی نخواهد ماند و بی گمان هر چیزی رو به فنا می گذارد، مگر خداوند تبارک و تعالی؛ همان خدایی که زمین را با قدرت خویش آفرید، در روز قیامت همه را برمی انگیزد، آنگاه همه را باز خواهد گرداند در حالی که او یگانه و بی همتا. پدرم، مادرم و برادرم بهتر از من بودند، همگی آنان از دنیا رفتند و دستور خدا سرمشقی نیکو برای من و برای هر مسلمان است. خواهرم، تو را قسم می دهم و بر آن تأکید می کنم که: برای من گریبان چاک مکن، صورت خراش مده و هنگامی که کشته شوم، ناله و نفرین مکن!» آنگاه دست خواهر را گرفت و او را آورد و نزد من نشاند.

منابع

  • عبدالحسين نيشابوری، تقویم شیعه، صفحه ۲۱.
  • "سخنان امام حسین در شب عاشورا خطاب به حضرت زینب و اصحاب خویش"، سایت شفقنا.
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها