خزیمة بن ثابت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} خُزَيْمَة ‌بن ث...' ایجاد کرد)
 
جز
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
خُزَيْمَة ‌بن ثابِت ، خُزَيْمَة ‌بن ثابِت بن فاكِه ‌بن ثَعْلَبَة‌بن ساعده انصارى، از اصحاب برجسته پيامبر اسلام صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم و از ياران مشهور حضرت على عليه‌السلام. او از اهالى مدينه، قبيله اوس و طايفه بنى‌خَطْمَه بود. مادرش، كَبْشَه دختر اَوْس، از بنى‌ساعده بود <ref> (ابن‌كلبى، ج1، ص642ـ643؛ ابن‌اثير، 1970ـ 1973، ج 2، ص 133؛ نَوَوى، قسم 1، جزء1، ص175) </ref>. كنيه خزيمه را ابوعماره نوشته‌اند <ref> (رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، ج 2، ص 448؛ ابن‌اثير، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، 1412، ج 2، ص 278) </ref>. او از نخستين مردم مدينه بود كه به اسلام گرويد. وى بتهاى بنى خَطْمَه را به دست خود شكست <ref> (ابن‌اثير؛ ابن‌حجر عسقلانى، همانجاها) </ref>.
 
  
خزيمة‌بن ثابت به ذوالشهادتين ملقب است، زيرا در جريان گواهى دادن بر صحت يك دادوستد، رسول خدا شهادت او را به منزله شهادت دو شاهد عادل پذيرفت كه ظاهرآ ناشى از ايمان استوار خزيمه به رسول خدا و اسلام بوده است <ref> (رجوع کنید به ابن‌كلبى، ج 1، ص 643؛ ابن‌اثير، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، 1412، ج 2، ص 278ـ279) </ref>. اين امر موجب جايگاهى ارزشمند براى خزيمه و مايه افتخار مردم مدينه اعم از اوس و خزرج شد <ref> (رجوع کنید به ذهبى، ج 2، ص 478؛ ابن‌حجر عسقلانى، 1412، ج 2، ص 279) </ref>. گواهى خزيمه درباره اسبى بود به نام مُرْتَجِز، كه پيامبر در بازار تطحاء آن را از يك اعرابى خريد، و چون بازگشت تا بهاى آن را بپردازد، آن اعرابى در اثر اغواى عده‌اى از منافقان، معامله را انكار كرد. خزيمه كه با گروهى از اصحاب در آنجا حضور داشت، به نفع رسول خدا شهادت داد. اعرابى اعتراض كرد كه او شهادت مى‌دهد در حالى كه حضور نداشته است. چون پيامبر از خزيمه پرسيد كه آيا هنگام خريد و فروش حضور داشته است، خزيمه پاسخ داد نه، اما مى‌داند كه پيامبر آن را خريده است. او افزود آيا پيامبر را به آنچه از سوى خدا آورده است تصديق كند، اما وى را عليه اين اعرابى پليد تصديق نكند. پيامبر از جواب او تعجب كرد و به او گفت شهادتش همچون شهادت دو نفر است. پس از آن، پيامبر فرمود هر كه خزيمه به نفع يا برضد وى براى او شهادت دهد، او را بس است <ref> (كلينى، ج 7، ص 401؛ نيز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 1، ص 490، ج 4، ص 378ـ 379؛ مقدسى، ج 5، ص 24ـ25؛ ابن‌اثير، 1970ـ1973، ج 1، ص 37، ج 2، ص 133). </ref>
+
'''«خُزَیمَة ‌بن ثابِت انصارى»''' از اصحاب برجسته [[پیامبر اسلام]] (صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله‌) و از یاران باوفای [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] (علیه‌السلام) است. او از قبیله [[اوس]] و از نخستین مردم [[مدینه|مدینه]] بود که به [[اسلام]] گروید و بتهاى طایفه خود یعنی بنى خَطْمَه را شکست.<ref>ابن‌اثیر؛ ابن‌حجر عسقلانى، همانجاها.</ref> خزیمه سرانجام در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] در رکاب [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] (علیه‌السلام) به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
  
خزيمه در غزوه بدر و جنگها و غزوات پس از آن شركت كرد <ref> (رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، ج 2، ص 448؛ ابن‌اثير، 1970ـ1973، ج 2، ص 133) </ref>. به روايتى، وى نخستين بار در غزوه احد حضور يافت (رجوع کنید به ذهبى، ج2، ص 485)، اما نويسندگان مَغازى نام وى را در شمار ياران پيامبر در غزوه احد ياد نكرده‌اند؛ لذا برخى حضور او را در غزواتِ بعد از اُحُد دانسته‌اند <ref> (رجوع کنید به ابن‌اثير، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، 1415، ج 2، ص 557) </ref>. در هنگام فتح مكه، خزيمة‌بن ثابت پرچم طايفه بنى‌خطمه را حمل مى‌كرد (ابن‌عبدالبرّ، همانجا).
+
==خزیمه در عصر پیامبر==
 +
خزیمة‌ بن ثابت به «ذوالشهادتین» ملقب است، زیرا در جریان گواهى دادن بر صحت یک داد و ستد، [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله‌) [[شهادت (در فقه)|شهادت]] او را به منزله شهادت دو شاهد عادل پذیرفت که ظاهراً ناشى از [[ایمان]] استوار خزیمه به رسول خدا و [[اسلام]] بوده است.<ref>رجوع کنید به ابن‌کلبى، ج۱، ص۶۴۳؛ ابن‌اثیر، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۷۸ـ۲۷۹.</ref> این امر موجب جایگاهى ارزشمند براى خزیمه و مایه افتخار مردم [[مدینه]] اعم از [[اوس]] و [[خزرج]] شد.<ref>رجوع کنید به ذهبى، ج۲، ص۴۷۸؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۷۹.</ref>  
  
خزيمه، همراه با برخى ديگر از اصحاب، پس از رحلت پيامبر در امر خلافت به حضرت على رجوع كرد و خلافت ابوبكر را نپذيرفت و در اين‌باره با ابوبكر محاجه كرد و شهادت داد كه پيامبر در روز غديرخم فرمود، «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهْذا علىٌّ مَوْلاه» و به ولايت و برادرى و جانشينى على عليه‌السلام گواهى داد <ref> (رجوع کنید به يعقوبى، ج 2، ص 179؛ ابن‌بابويه، ص 53؛ كشى، ص 38، 45؛ حسينى ميلانى، ج 1، ص 435ـ436، ج 6، ص 54ـ55، ج 7، ص100، ج 9، ص 17، 128) </ref>.
+
گواهى خزیمه درباره اسبى بود به نام «مُرْتَجِز» که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] در بازار بطحاء آن را از یک اعرابى خرید و چون بازگشت تا بهاى آن را بپردازد، آن اعرابى در اثر اغواى عده‌اى از [[نفاق|منافقان]]، معامله را انکار کرد. خزیمه که با گروهى از اصحاب در آنجا حضور داشت، به نفع رسول خدا شهادت داد. اعرابى اعتراض کرد که او شهادت مى‌دهد در حالى که حضور نداشته است. چون پیامبر از خزیمه پرسید که آیا هنگام خرید و فروش حضور داشته است، خزیمه پاسخ داد نه اما مى‌داند که پیامبر آن را خریده است، به این استدلال که «آیا پیامبر را به آنچه از سوى خدا آورده است تصدیق کند، اما وى را علیه این اعرابى تصدیق نکند؟». پیامبر از جواب او تعجب کرد و به او گفت شهادتش همچون شهادت دو نفر است. پس از آن، پیامبر فرمود: هر که خزیمه به نفع یا برضد وى براى او شهادت دهد، او را بس است.<ref>کلینى، ج۷، ص۴۰۱؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج۱، ص۴۹۰، ج۴، ص۳۷۸ـ۳۷۹؛ مقدسى، ج۵، ص۲۴ـ۲۵؛ ابن‌اثیر، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳، ج۱، ص۳۷، ج۲، ص۱۳۳.</ref>
  
پس از قتل عثمان (سال 35) كه مردم مدينه با حضرت على بيعت كردند، خزيمه نيز با آن حضرت بيعت نمود <ref> (ابن‌سعد، ج 3، ص 31) </ref>. در جنگ جمل* (سال 36)، وى از بزرگان انصار بود كه براى يارى امام على اعلام آمادگى كرد و براى جنگ با پيمان‌شكنان، همراه امام از مدينه عازم بصره شد <ref> (رجوع کنید به مسعودى، ج 3، ص 103ـ104؛ ابن‌اثير، 1399ـ 1402، ج 3، ص 221؛ نيز رجوع کنید به مفيد، ص 54ـ55، 61، 105) </ref>. وى در حالى كه عمامه‌اى زرد و جامه‌اى سپيد پوشيده و شمشيرى بر كمر بسته و كمانى برگردن نهاده بود، سوار بر اسبى وارد بصره شد، در حالى‌كه در پى او هزار سوار بودند (مسعودى، ج 3، ص 104ـ105). خزيمه چنان نزد على عليه‌السلام عزيز و گرامى بود كه در جنگ جمل وقتى امام بر پسرش محمد حنفيه خشم گرفت، به خواهش او پرچم طلايه سپاه را از نو به محمد بازگرداند <ref> (رجوع کنید به همان، ج 3، ص 112ـ113) </ref>. بعدآ خزيمة‌بن ثابت همراه على عليه‌السلام به كوفه رفت و پيوسته با او بود (ابن‌سعد، ج 6، ص 51). وى در جنگ صفّين* نيز از بزرگان سپاه امام بود و با ايمان به حقانيت امام على، سرسختانه با سپاهيان معاويه جنگيد و از فريب‌كارى معاويه سستى به خود راه نداد <ref> (رجوع کنید به ذهبى، همانجا؛ امين، ج 6، ص 319) </ref>. پس از آنكه عمار ياسر* به شهادت رسيد، خزيمه به چادر خويش رفت، غسل كرد و به ميدان جنگ آمد و چندان نبرد كرد تا به شهادت رسيد <ref> (ابن‌سعد، ج 3، ص 32، 263؛ كشى، ص 52ـ53؛ ابن‌عساكر، ج 16، ص370) </ref>. او از پيامبر روايت كرد كه عماربن ياسر به دست گروهى ستمكار (الفئه الباغية) كشته خواهد شد (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 3، ص 259؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، 1412، ج 2، ص279). شهادت خزيمة‌بن ثابت، در مرحله‌اى از جنگ صفّين، معروف به «يوم وَقعة الخميس»، روى داد كه آتش پيكار بسيار شديد شد <ref> (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 362ـ363؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا) </ref>. امام على خزيمة‌بن ثابت را از برادران خويش ياد كرد كه تا آخر بر راه حق پايدار ماندند (رجوع کنید به نهج‌البلاغه، خطبه 182). شوشترى (ج4، ص 173) به استناد همين گزارشها، قول كسانى را كه گفته‌اند خزيمه در جنگ جمل و صِفّين، تا پيش‌از شهادت عمّار وارد جنگ نشد، رد كرده است <ref> (درباره قول مذكور رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها؛ ابن‌اثير، 1399ـ1402، ج 3، ص 325؛ ابن‌حجر عسقلانى، 1412، ج 2، ص 173؛ نيز امين، ج 6، ص318).
+
خزیمه در [[غزوه بدر]] و جنگها و [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات]] پس از آن شرکت کرد.<ref>رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، ج۲، ص۴۴۸؛ ابن‌اثیر، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳، ج۲، ص۱۳۳.</ref> به روایتى، وى نخستین بار در [[غزوه احد]] حضور یافت،<ref>رجوع کنید به ذهبى، ج۲، ص۴۸۵.</ref> اما نویسندگان مَغازى نام وى را در شمار یاران پیامبر در غزوه احد یاد نکرده‌اند؛ لذا برخى حضور او را در غزواتِ بعد از اُحُد دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به ابن‌اثیر، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۵، ج۲، ص۵۵۷.</ref> در هنگام فتح مکه، خزیمة‌ بن ثابت پرچم طایفه بنى‌خطمه را حمل مى‌کرد.<ref>ابن‌عبدالبرّ، همانجا.</ref>
</ref>
 
برخى راويان گفته‌اند كه خزيمة‌بن ثابت در زمان عثمان درگذشت و كسى كه در صفّين حضور داشت، فرد ديگرى همنام او بود <ref> (رجوع کنید به طبرى، ج 4، ص 447؛ ابن‌عساكر، ج 16، ص 371ـ372) </ref>، اما شهادت خزيمة‌بن ثابت در صفّين، طبق روايات عام و خاص، متواتر است و انكار شهادت خزيمه در صفّين، در واقع تلاشى از سوى معاندان براى بيان اين مطلب است كه مجاهدان بدر حضرت على را در صفّين يارى نكرده‌اند <ref> (شوشترى، ج 4، ص 172) </ref>. به‌علاوه، غالب مورخان گفته‌اند ذوالشهادتين همان خزيمة‌بن ثابت است و با استناد به كتب انساب، در ميان انصار هيچ مرد ديگرى به نام خزيمة‌بن ثابت نبوده است. اين نظر كه خزيمه فردى غير از ذوالشهادتين است، در حقيقت ناشى از تعصبهاى برخاسته از تبليغات امويان است <ref> (براى نمونه رجوع کنید به ابن ابى‌الحديد، ج 10، ص 109؛ ابن‌حجر عسقلانى، 1412، ج 2، ص280؛ نيز رجوع کنید به امين، ج 6، ص 317ـ 318) </ref>. پسران خزيمة‌بن ثابت، عبداللّه و عبدالرحمان و عُماره نام داشتند (ابن‌سعد، ج 4، ص 378).
 
  
خزيمة‌بن ثابت در زمره راويان حديث و از ثقات به شمار مى‌رود و بى‌واسطه از رسول خدا نقل حديث كرده است <ref> (نووى، قسم1، جزء1، ص 176، كه شمار آنها را 38 حديث دانسته است؛ براى نمونه رجوع کنید به ابن‌عساكر، ج 16، ص 358، 366؛ ابن‌اثير، 1970ـ 1973، ج 2، ص 133) </ref>. كسانى نيز از خزيمة‌بن ثابت روايت كرده‌اند از جمله فرزندش عماره، جابربن عبداللّه انصارى، عمارة‌بن عثمان‌بن حنيف، عمروبن ميمون، ابراهيم‌بن سعدبن ابى‌وقاص، ابوعبداللّه جَدَلى، عبداللّه‌بن يزيد خطمى و عطاءبن يَسار <ref> (رجوع کنید به ابن‌حجر عسقلانى، 1415، ج 2، ص 556) </ref>.
+
==خزیمه در زمان خلفا==
 +
خزیمه بن ثابت، همراه با برخى دیگر از اصحاب، پس از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]] در امر [[خلافت]] به [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام رجوع کرد و خلافت [[ابوبکر|ابوبکر]] را نپذیرفت و در این‌باره با ابوبکر محاجّه کرد و شهادت داد که پیامبر در روز [[واقعه غدیر|غدیر خم]] فرمود: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهْذا علىٌّ مَوْلاه» و به [[ولایت]] و برادرى و جانشینى على علیه‌السلام گواهى داد.<ref>رجوع کنید به یعقوبى، ج۲، ص۱۷۹؛ ابن‌بابویه، ص۵۳؛ کشى، ص۳۸، ۴۵؛ حسینى میلانى، ج۱، ص۴۳۵ـ۴۳۶، ج۶، ص۵۴ـ۵۵، ج۷، ص۱۰۰، ج۹، ص۱۷، ۱۲۸.</ref>
  
خزيمة ذوق شاعرى نيز داشت و اشعار بسيارى به او منسوب است. بعضى او را در زمره شعراى شيعه برشمرده‌اند، كه در وقايعى چون سقيفه بنى ساعده*، جمل و صفّين در تفضيل و ستايش امير مؤمنان عليه‌السلام و حمايت از آن حضرت اشعار فراوانى سروده است <ref> (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 398؛ ابن‌شهرآشوب، ج 2، ص 211، 320، 345، 362، 375ـ376؛ ابن ابى‌الحديد، ج 1، ص 145ـ146، ج 13، ص 231) </ref>. دختر خزيمه نيز در رثاى پدر مرثيه‌اى سروده است<ref> (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 365ـ 366) </ref>. محل قبر خزيمة‌بن ثابت در صفّين ناشناخته است <ref> (هروى، ص 62) </ref>.
+
پس از قتل [[عثمان بن عفان|عثمان]] (سال ۳۵) که مردم [[مدینه|مدینه]] با حضرت على علیه السلام [[بیعت]] کردند، خزیمه نیز با آن حضرت بیعت نمود.<ref>ابن‌سعد، ج۳، ص۳۱.</ref> در [[جنگ جمل]] (سال ۳۶)، وى از بزرگان [[انصار]] بود که براى یارى امام على علیه السلام اعلام آمادگى کرد و براى جنگ با پیمان‌شکنان، همراه امام از [[مدینه|مدینه]] عازم [[بصره]] شد.<ref>رجوع کنید به مسعودى، ج۳، ص۱۰۳ـ۱۰۴؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲، ج۳، ص۲۲۱؛ نیز رجوع کنید به مفید، ص۵۴ـ۵۵، ۶۱، ۱۰۵.</ref> وى در حالى که عمامه‌اى زرد و جامه‌اى سپید پوشیده و شمشیرى بر کمر بسته و کمانى بر گردن نهاده بود، سوار بر اسبى وارد بصره شد و در پى او هزار سوار بودند.<ref>مسعودى، ج۳، ص۱۰۴ـ۱۰۵.</ref>
  
 +
خزیمه چنان نزد [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه‌السلام عزیز و گرامى بود که در [[جنگ جمل]] وقتى امام بر پسرش [[محمد بن حنفیه|محمد حنفیه]] خشم گرفت، به خواهش او پرچم طلایه سپاه را از نو به محمد بازگرداند.<ref>رجوع کنید به همان، ج۳، ص۱۱۲ـ۱۱۳.</ref> بعداً خزیمة‌ بن ثابت همراه على علیه‌السلام به [[کوفه|کوفه]] رفت و پیوسته با او بود.<ref>ابن‌سعد، ج۶، ص۵۱.</ref>
  
منابع مقاله :
+
وى در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز از بزرگان سپاه امام بود و باایمان به حقانیت امام على علیه السلام، سرسختانه با سپاهیان [[معاویه|معاویه]] جنگید و از فریب‌کارى معاویه سستى به خود راه نداد.<ref>رجوع کنید به ذهبى، همانجا؛ امین، ج۶، ص۳۱۹.</ref> پس از آنکه [[عمار یاسر|عمار یاسر]] به شهادت رسید، خزیمه به چادر خویش رفت، [[غسل]] کرد و به میدان جنگ آمد و چندان نبرد کرد تا به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.<ref>ابن‌سعد، ج۳، ص۳۲، ۲۶۳؛ کشى، ص۵۲ـ۵۳؛ ابن‌عساکر، ج۱۶، ص۳۷۰.</ref> او از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] روایت کرد که عمار بن یاسر به دست گروهى ستمکار (الفئة الباغیة) کشته خواهد شد.<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج۳، ص۲۵۹؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۷۹.</ref> شهادت خزیمة‌ بن ثابت، در مرحله‌اى از جنگ صفّین، معروف به «یوم وَقعة الخمیس» روى داد که آتش پیکار بسیار شدید شد.<ref>رجوع کنید به نصر بن مزاحم، ص۳۶۲ـ۳۶۳؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا.</ref> امام على علیه السلام، خزیمة‌ بن ثابت را از برادران خویش یاد کرد که تا آخر بر راه [[حق]] پایدار ماندند.<ref>رجوع کنید به نهج‌البلاغه، خطبه۱۸۲.</ref> <ref>شوشترى ج۴، ص۱۷۳.</ref>
  
(1)ابن‌ابى‌الحديد، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره 1385ـ1387/ 1965 1967، چاپ افست بيروت [.بى‌تا]؛
+
به استناد همین گزارشها، قول کسانى را که گفته‌اند خزیمه در جنگ جمل و صِفّین تا پیش‌ از شهادت [[عمار یاسر|عمّار]] وارد جنگ نشد، رد می شود.<ref>درباره قول مذکور رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۱۷۳؛ نیز امین، ج۶، ص۳۱۸.</ref> برخى راویان گفته‌اند که خزیمة‌ بن ثابت در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] درگذشت و کسى که در صفین حضور داشت، فرد دیگرى همنام او بود.<ref>رجوع کنید به طبرى، ج۴، ص۴۴۷؛ ابن‌عساکر، ج۱۶، ص۳۷۱ـ۳۷۲.</ref> اما شهادت خزیمة‌ بن ثابت در صفین، طبق روایات عام و خاص، [[خبر متواتر|متواتر]] است و انکار شهادت خزیمه در صفّین، در واقع تلاشى از سوى معاندان براى بیان این مطلب است که مجاهدان [[غزوه بدر|بدر]]، حضرت على علیه السلام را در صفّین یارى نکرده‌اند.<ref>شوشترى، ج۴، ص۱۷۲.</ref> به‌ علاوه غالب مورخان گفته‌اند: «ذوالشهادتین» همان خزیمة‌ بن ثابت است و با استناد به کتب انساب، در میان [[انصار]] هیچ مرد دیگرى به نام خزیمة‌ بن ثابت نبوده است. این نظر که خزیمه فردى غیر از ذوالشهادتین است، در حقیقت ناشى از [[تعصب|تعصبهاى]] برخاسته از تبلیغات [[بنی امیه|امویان]] است.<ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن ابى‌الحدید، ج۱۰، ص۱۰۹؛ ابن‌ حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۸۰؛ نیز رجوع کنید به امین، ج۶، ص۳۱۷ـ۳۱۸.</ref> پسران خزیمة‌ بن ثابت، عبداللّه و عبدالرحمان و عُماره نام داشتند.<ref>ابن‌سعد، ج۴، ص۳۷۸.</ref>
  
(2) ابن‌اثير، اسدالغابة فى‌معرفة‌الصحابة، چاپ محمد ابراهيم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973؛
+
==حدیث و شعر خزیمه==
 +
خزیمة‌ بن ثابت در زمره راویان [[حدیث]] و از ثقات به شمار مى‌رود و بى‌واسطه از [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] نقل حدیث کرده است.<ref>نووى، قسم۱، جزء۱، ص۱۷۶، که شمار آنها را ۳۸ حدیث دانسته است؛ براى نمونه رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج۱۶، ص۳۵۸، ۳۶۶؛ ابن‌اثیر، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳، ج۲، ص ۱۳۳.</ref> کسانى نیز از خزیمة‌ بن ثابت روایت کرده‌اند، از جمله فرزندش عماره، [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبداللّه انصارى]]، عمارة‌ بن عثمان‌ بن حنیف، عمرو بن میمون، ابراهیم‌ بن سعد بن ابى‌وقاص، ابوعبداللّه جَدَلى، عبداللّه‌ بن یزید خطمى و عطاء بن یسار.<ref>رجوع کنید به ابن‌ حجر عسقلانى، ۱۴۱۵، ج۲، ص۵۵۶.</ref>
  
(3) همو، الكامل فى التاريخ، بيروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966، چاپ افست 1399ـ1402/ 1979ـ1982؛
+
خزیمه ذوق شاعرى نیز داشت و اشعار بسیارى به او منسوب است. بعضى او را در زمره شعراى [[شیعه]] برشمرده‌اند که در وقایعى چون [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه بنى ساعده]]، [[جنگ جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] در تفضیل و ستایش [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه‌السلام و حمایت از آن حضرت اشعار فراوانى سروده است.<ref>رجوع کنید به نصر بن مزاحم، ص۳۹۸؛ ابن‌ شهر آشوب، ج۲، ص۲۱۱، ۳۲۰، ۳۴۵، ۳۶۲، ۳۷۵ـ۳۷۶؛ ابن ابى‌الحدید، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، ج۱۳، ص۲۳۱.</ref> دختر خزیمه نیز در رثاى پدر [[مرثیه|مرثیه‌اى]] سروده است.<ref>رجوع کنید به نصر بن مزاحم، ص۳۶۵ـ۳۶۶.</ref> محل قبر خزیمة‌ بن ثابت در صفین ناشناخته است.<ref>هروى، ص۶۲.</ref>
 
 
(4) ابن‌بابويه، امالى‌الصدوق، بيروت 1400/1980؛
 
 
 
(5) ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمييزالصحابة، چاپ على محمدبجاوى، بيروت 1412/1992؛
 
 
 
(6) همو، كتاب تهذيب‌التهذيب، چاپ صدقى جميل عطار، بيروت 1415/1995؛
 
 
 
(7) ابن‌سعد (بيروت)؛
 
 
 
(8) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى‌طالب، نجف 1956؛
 
 
 
(9) ابن‌عبدالبرّ، الاستيعاب فى معرفة‌الاصحاب، چاپ على‌محمد بجاوى، بيروت 1412/1992؛
 
 
 
(10) ابن‌عساكر، تاريخ مدينة دمشق، چاپ على شيرى، بيروت 1415ـ1421/1995ـ2001؛
 
 
 
(11) ابن‌كلبى، جَمْهَرة‌النسب، ج 1، چاپ ناجى حسن، بيروت 1407/1986؛
 
 
 
(12) امين؛
 
 
 
(13) على حسينى‌ميلانى، نفحات‌الازهار فى خلاصة عبقات‌الانوار، قم 1384ش؛
 
 
 
(14) ذهبى؛
 
 
 
(15) شوشترى؛
 
 
 
(16) طبرى، تاريخ (بيروت)؛
 
 
 
(17) على‌بن‌ابى‌طالب(ع)، امام اول، نهج‌البلاغه، ترجمه جعفر شهيدى، تهران 1370ش؛
 
 
 
(18) محمدبن عمر كشى، اختيارمعرفة‌الرجال، ]تلخيص[ محمدبن حسن طوسى، چاپ حسن مصطفوى، مشهد 1348ش؛
 
 
 
(19) كلينى؛
 
 
 
(20) مسعودى، مروج (بيروت)؛
 
 
 
(21) محمدبن محمد مفيد، الجمل و النُصرة لسيد العترة فى حرب‌البصرة، چاپ على ميرشريفى، قم1374ش؛
 
 
 
(22) مطهربن طاهر مقدسى، كتاب البدء و التاريخ، چاپ كلمان هوار، پاريس 1899ـ1919، چاپ افست تهران 1962؛
 
 
 
(23) نصربن مزاحم، وقعة صفّين، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404؛
 
 
 
(24) يحيى‌بن شرف نَوَوى، تهذيب‌الاسماء و اللغات، مصر: ادارة‌الطباعة المنيرية، [.بى‌تا]، چاپ افست تهران] بى‌تا.
 
 
 
(25) على‌بن ابى‌بكر هروى، كتاب‌الاشارات الى معرفة‌الزيارات، چاپ ژانين سوردل ـ تومين، دمشق 1953؛
 
 
 
(26) يعقوبى، تاريخ.  
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
*دانشنامه جهان اسلام، مدخل "خزیمه بن ثابت " از محمدحسن سعيدى، در دسترس در[http://lib.eshia.ir/23019/16/7044 کتابخانه مدرسه فقاهت] تاریخ بازیابی:18 آذر ماه 1392.
+
 
 +
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل "خزیمه بن ثابت" از محمدحسن سعیدى، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23019/16/7044 کتابخانه مدرسه فقاهت]، تاریخ بازیابی: ۱۸ آذرماه ۱۳۹۲.
 +
 
 
[[رده:اصحاب پیامبر]]
 
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۳۴

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«خُزَیمَة ‌بن ثابِت انصارى» از اصحاب برجسته پیامبر اسلام (صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله‌) و از یاران باوفای حضرت على (علیه‌السلام) است. او از قبیله اوس و از نخستین مردم مدینه بود که به اسلام گروید و بتهاى طایفه خود یعنی بنى خَطْمَه را شکست.[۱] خزیمه سرانجام در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به شهادت رسید.

خزیمه در عصر پیامبر

خزیمة‌ بن ثابت به «ذوالشهادتین» ملقب است، زیرا در جریان گواهى دادن بر صحت یک داد و ستد، رسول خدا (صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله‌) شهادت او را به منزله شهادت دو شاهد عادل پذیرفت که ظاهراً ناشى از ایمان استوار خزیمه به رسول خدا و اسلام بوده است.[۲] این امر موجب جایگاهى ارزشمند براى خزیمه و مایه افتخار مردم مدینه اعم از اوس و خزرج شد.[۳]

گواهى خزیمه درباره اسبى بود به نام «مُرْتَجِز» که پیامبر اکرم در بازار بطحاء آن را از یک اعرابى خرید و چون بازگشت تا بهاى آن را بپردازد، آن اعرابى در اثر اغواى عده‌اى از منافقان، معامله را انکار کرد. خزیمه که با گروهى از اصحاب در آنجا حضور داشت، به نفع رسول خدا شهادت داد. اعرابى اعتراض کرد که او شهادت مى‌دهد در حالى که حضور نداشته است. چون پیامبر از خزیمه پرسید که آیا هنگام خرید و فروش حضور داشته است، خزیمه پاسخ داد نه اما مى‌داند که پیامبر آن را خریده است، به این استدلال که «آیا پیامبر را به آنچه از سوى خدا آورده است تصدیق کند، اما وى را علیه این اعرابى تصدیق نکند؟». پیامبر از جواب او تعجب کرد و به او گفت شهادتش همچون شهادت دو نفر است. پس از آن، پیامبر فرمود: هر که خزیمه به نفع یا برضد وى براى او شهادت دهد، او را بس است.[۴]

خزیمه در غزوه بدر و جنگها و غزوات پس از آن شرکت کرد.[۵] به روایتى، وى نخستین بار در غزوه احد حضور یافت،[۶] اما نویسندگان مَغازى نام وى را در شمار یاران پیامبر در غزوه احد یاد نکرده‌اند؛ لذا برخى حضور او را در غزواتِ بعد از اُحُد دانسته‌اند.[۷] در هنگام فتح مکه، خزیمة‌ بن ثابت پرچم طایفه بنى‌خطمه را حمل مى‌کرد.[۸]

خزیمه در زمان خلفا

خزیمه بن ثابت، همراه با برخى دیگر از اصحاب، پس از رحلت پیامبر در امر خلافت به حضرت على علیه السلام رجوع کرد و خلافت ابوبکر را نپذیرفت و در این‌باره با ابوبکر محاجّه کرد و شهادت داد که پیامبر در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهْذا علىٌّ مَوْلاه» و به ولایت و برادرى و جانشینى على علیه‌السلام گواهى داد.[۹]

پس از قتل عثمان (سال ۳۵) که مردم مدینه با حضرت على علیه السلام بیعت کردند، خزیمه نیز با آن حضرت بیعت نمود.[۱۰] در جنگ جمل (سال ۳۶)، وى از بزرگان انصار بود که براى یارى امام على علیه السلام اعلام آمادگى کرد و براى جنگ با پیمان‌شکنان، همراه امام از مدینه عازم بصره شد.[۱۱] وى در حالى که عمامه‌اى زرد و جامه‌اى سپید پوشیده و شمشیرى بر کمر بسته و کمانى بر گردن نهاده بود، سوار بر اسبى وارد بصره شد و در پى او هزار سوار بودند.[۱۲]

خزیمه چنان نزد امام على علیه‌السلام عزیز و گرامى بود که در جنگ جمل وقتى امام بر پسرش محمد حنفیه خشم گرفت، به خواهش او پرچم طلایه سپاه را از نو به محمد بازگرداند.[۱۳] بعداً خزیمة‌ بن ثابت همراه على علیه‌السلام به کوفه رفت و پیوسته با او بود.[۱۴]

وى در جنگ صفین نیز از بزرگان سپاه امام بود و باایمان به حقانیت امام على علیه السلام، سرسختانه با سپاهیان معاویه جنگید و از فریب‌کارى معاویه سستى به خود راه نداد.[۱۵] پس از آنکه عمار یاسر به شهادت رسید، خزیمه به چادر خویش رفت، غسل کرد و به میدان جنگ آمد و چندان نبرد کرد تا به شهادت رسید.[۱۶] او از پیامبر روایت کرد که عمار بن یاسر به دست گروهى ستمکار (الفئة الباغیة) کشته خواهد شد.[۱۷] شهادت خزیمة‌ بن ثابت، در مرحله‌اى از جنگ صفّین، معروف به «یوم وَقعة الخمیس» روى داد که آتش پیکار بسیار شدید شد.[۱۸] امام على علیه السلام، خزیمة‌ بن ثابت را از برادران خویش یاد کرد که تا آخر بر راه حق پایدار ماندند.[۱۹] [۲۰]

به استناد همین گزارشها، قول کسانى را که گفته‌اند خزیمه در جنگ جمل و صِفّین تا پیش‌ از شهادت عمّار وارد جنگ نشد، رد می شود.[۲۱] برخى راویان گفته‌اند که خزیمة‌ بن ثابت در زمان عثمان درگذشت و کسى که در صفین حضور داشت، فرد دیگرى همنام او بود.[۲۲] اما شهادت خزیمة‌ بن ثابت در صفین، طبق روایات عام و خاص، متواتر است و انکار شهادت خزیمه در صفّین، در واقع تلاشى از سوى معاندان براى بیان این مطلب است که مجاهدان بدر، حضرت على علیه السلام را در صفّین یارى نکرده‌اند.[۲۳] به‌ علاوه غالب مورخان گفته‌اند: «ذوالشهادتین» همان خزیمة‌ بن ثابت است و با استناد به کتب انساب، در میان انصار هیچ مرد دیگرى به نام خزیمة‌ بن ثابت نبوده است. این نظر که خزیمه فردى غیر از ذوالشهادتین است، در حقیقت ناشى از تعصبهاى برخاسته از تبلیغات امویان است.[۲۴] پسران خزیمة‌ بن ثابت، عبداللّه و عبدالرحمان و عُماره نام داشتند.[۲۵]

حدیث و شعر خزیمه

خزیمة‌ بن ثابت در زمره راویان حدیث و از ثقات به شمار مى‌رود و بى‌واسطه از رسول خدا نقل حدیث کرده است.[۲۶] کسانى نیز از خزیمة‌ بن ثابت روایت کرده‌اند، از جمله فرزندش عماره، جابر بن عبداللّه انصارى، عمارة‌ بن عثمان‌ بن حنیف، عمرو بن میمون، ابراهیم‌ بن سعد بن ابى‌وقاص، ابوعبداللّه جَدَلى، عبداللّه‌ بن یزید خطمى و عطاء بن یسار.[۲۷]

خزیمه ذوق شاعرى نیز داشت و اشعار بسیارى به او منسوب است. بعضى او را در زمره شعراى شیعه برشمرده‌اند که در وقایعى چون سقیفه بنى ساعده، جنگ جمل و صفین در تفضیل و ستایش امیرمؤمنان علیه‌السلام و حمایت از آن حضرت اشعار فراوانى سروده است.[۲۸] دختر خزیمه نیز در رثاى پدر مرثیه‌اى سروده است.[۲۹] محل قبر خزیمة‌ بن ثابت در صفین ناشناخته است.[۳۰]

پانویس

  1. ابن‌اثیر؛ ابن‌حجر عسقلانى، همانجاها.
  2. رجوع کنید به ابن‌کلبى، ج۱، ص۶۴۳؛ ابن‌اثیر، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۷۸ـ۲۷۹.
  3. رجوع کنید به ذهبى، ج۲، ص۴۷۸؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۷۹.
  4. کلینى، ج۷، ص۴۰۱؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج۱، ص۴۹۰، ج۴، ص۳۷۸ـ۳۷۹؛ مقدسى، ج۵، ص۲۴ـ۲۵؛ ابن‌اثیر، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳، ج۱، ص۳۷، ج۲، ص۱۳۳.
  5. رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، ج۲، ص۴۴۸؛ ابن‌اثیر، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳، ج۲، ص۱۳۳.
  6. رجوع کنید به ذهبى، ج۲، ص۴۸۵.
  7. رجوع کنید به ابن‌اثیر، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۵، ج۲، ص۵۵۷.
  8. ابن‌عبدالبرّ، همانجا.
  9. رجوع کنید به یعقوبى، ج۲، ص۱۷۹؛ ابن‌بابویه، ص۵۳؛ کشى، ص۳۸، ۴۵؛ حسینى میلانى، ج۱، ص۴۳۵ـ۴۳۶، ج۶، ص۵۴ـ۵۵، ج۷، ص۱۰۰، ج۹، ص۱۷، ۱۲۸.
  10. ابن‌سعد، ج۳، ص۳۱.
  11. رجوع کنید به مسعودى، ج۳، ص۱۰۳ـ۱۰۴؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲، ج۳، ص۲۲۱؛ نیز رجوع کنید به مفید، ص۵۴ـ۵۵، ۶۱، ۱۰۵.
  12. مسعودى، ج۳، ص۱۰۴ـ۱۰۵.
  13. رجوع کنید به همان، ج۳، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
  14. ابن‌سعد، ج۶، ص۵۱.
  15. رجوع کنید به ذهبى، همانجا؛ امین، ج۶، ص۳۱۹.
  16. ابن‌سعد، ج۳، ص۳۲، ۲۶۳؛ کشى، ص۵۲ـ۵۳؛ ابن‌عساکر، ج۱۶، ص۳۷۰.
  17. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج۳، ص۲۵۹؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۷۹.
  18. رجوع کنید به نصر بن مزاحم، ص۳۶۲ـ۳۶۳؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا.
  19. رجوع کنید به نهج‌البلاغه، خطبه۱۸۲.
  20. شوشترى ج۴، ص۱۷۳.
  21. درباره قول مذکور رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن‌حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۱۷۳؛ نیز امین، ج۶، ص۳۱۸.
  22. رجوع کنید به طبرى، ج۴، ص۴۴۷؛ ابن‌عساکر، ج۱۶، ص۳۷۱ـ۳۷۲.
  23. شوشترى، ج۴، ص۱۷۲.
  24. براى نمونه رجوع کنید به ابن ابى‌الحدید، ج۱۰، ص۱۰۹؛ ابن‌ حجر عسقلانى، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۸۰؛ نیز رجوع کنید به امین، ج۶، ص۳۱۷ـ۳۱۸.
  25. ابن‌سعد، ج۴، ص۳۷۸.
  26. نووى، قسم۱، جزء۱، ص۱۷۶، که شمار آنها را ۳۸ حدیث دانسته است؛ براى نمونه رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج۱۶، ص۳۵۸، ۳۶۶؛ ابن‌اثیر، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳، ج۲، ص ۱۳۳.
  27. رجوع کنید به ابن‌ حجر عسقلانى، ۱۴۱۵، ج۲، ص۵۵۶.
  28. رجوع کنید به نصر بن مزاحم، ص۳۹۸؛ ابن‌ شهر آشوب، ج۲، ص۲۱۱، ۳۲۰، ۳۴۵، ۳۶۲، ۳۷۵ـ۳۷۶؛ ابن ابى‌الحدید، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، ج۱۳، ص۲۳۱.
  29. رجوع کنید به نصر بن مزاحم، ص۳۶۵ـ۳۶۶.
  30. هروى، ص۶۲.

منابع