شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصحاب اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{منبع الکترونیکی معتبر}}
+
{{خوب}}
 +
'''«اصحاب اَعراف»''' تعبیری است [[قرآن|قرآنی]] در [[آیه 48 سوره اعراف|آیه ۴۸ سوره اعراف]]، و آنها کسانی‌ معرفی شده‌اند که بهشتیان و دوزخیان را از سیمایشان می‌شناسند. در مورد معنای «اعراف» و مصداق «اصحاب اعراف»، روایات متفاوت و اقوال مختلفی در [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] وجود دارد، اما از بین آنها، روایاتی که عده‌ای از مقربان درگاه الهی از جمله انبیا و [[ائمه]] علیهم‌السلام را مصداق اصحاب اعراف می دانند، با جایگاه رفیعی که در [[آیه]] برای آنان مطرح شده است، مناسبت بیشتری دارد.
  
اصحاب جمع صاحب، در لغت به معنی رفیق و ملازم است؛<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‌، بیروت، دارالعلم، 1412ق چاپ اول، ص475.</ref> و اعراف جمع عُرف، در لغت به کشتزاری که بالاتر از سطح چشمه‌ها و برفراز بلندی‌ها باشد،<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بی جا، بی تا، ج9، ص242.</ref> آمده و برخی هر جای بلندی را اعراف گفته‌ است؛<ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، کتاب فروشی مرتضوی، 1375ش، چاپ سوم، ج5، ص93.</ref> اما در اصطلاح قرآنی، "اعراف" دیواری میان بهشت و جهنم است.<ref>مفردات، ص562.</ref>
+
==واژ‌ه‌شناسی==
 +
«اصحاب» جمع صاحب، در لغت به معنی همراه و ملازم است؛<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‌، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ق چاپ اول، ص۴۷۵</ref> و «اعراف» جمع عُرف است و به مکانهای مرتفع گفته می شود. این لغت از «عرف الفرس» به معنای یال اسب گرفته شده است و هر مرتفعی بر زمین «عرف» است به خاطر اینکه به جهت آشکار بودنش به راحتى قابل رؤیت و اعرف (شناخته شده تر) از مکانهای پست تر از خود است.<ref>مجمع البیان، امین الاسلام طبرسی، ج‌۴، ص‌۶۵۱</ref>
  
==اصحاب اعراف در آیینه‌ی قرآن==
+
در [[قرآن کریم]] در آیه ۴۶ [[سوره اعراف]] تعبیر "مردان بر اعراف" (و علی الاعراف رجال) و در آیه ۴۸ تعبیر "اصحاب اعراف" به کار رفته است که عمدتا این دو را به یک معنی گرفته اند، گرچه برخی نیز بین دو تعبیر تفکیک قائل شده اند.
  
در [[قرآن کریم]] دو گروه با عنوان "اصحاب اعراف"<ref>[[سوره اعراف]]/48.</ref> و " مردان بر اعراف"<ref>[[سوره اعراف]]/46. در قرآن با تعبیر "و علی الاعراف رجال" ذکر شده به نظر می‌رسد که مراد از "رجال" اعم از مردان و زنان است و مردان از باب تغلیب ذکر شده‌ است.</ref> بیان شده که در میان مفسران در مورد این دو گروه اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی میان اصحاب اعراف و مردان بر اعراف فرق گذاشته و گفته‌اند: "مردان بر اعراف" گنه‌کاران اهل ایمان و "اصحاب اعراف" شفیعان روز قیامت‌اند؛ یعنی پیامبران و امامان علیهم‌ السلام که مردان بر اعراف را شفاعت می‌کنند.<ref>ر.ک، طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، 1378، چاپ دوم، ج5، ص327.</ref> برخی نیز اصحاب اعراف و مردان بر اعراف را به یک معنا دانسته‌اند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، قم، انتشارات اسلامی، 1375ش، چاپ پنجم، ج8، ص153.</ref> به هر معنا که باشد، همه‌ی مفسران در مورد اصحاب اعراف اتفاق نظر دارند به این که، آنها دارای مرتبه‌ای بلند در نزد خداوند بوده و دارای مقام شفاعت می‌باشند؛ اما این اتفاق در مورد مردان بر اعراف وجود ندارد.<ref>اطیب البیان، ج5، ص329.</ref> برای آگاهی از اقوال مختلف درباره‌ی رجال و اصحاب اعراف. <ref>ر.ک،المیزان، ج8، ص157.</ref>
+
در مورد معنای "اعراف" در این آیات عموما گفته اند دیواری است میان [[بهشت]] و [[جهنم]]؛<ref>مفردات، ص۵۶۲؛ غریب القرآن، ابن قتیبیه، ص۱۴۵؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۴، ص ۶۵۲ </ref> به نظر [[علامه طباطبائی]] منظور از اعراف بلندیهاى حائل و حجابى است که بین بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است، به دلیل ذکر حجاب قبل از اعراف در آیه و اینکه پس از آن از اشراف اهل اعراف بر همگان و ندا دادن آنان به هر دو گروه بهشتیان و دوزخیان خبر داده است.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۲۱</ref>
  
==مردان بر اعراف از منظر قرآن==
+
==اصحاب اعراف در قرآن==
 +
چنانکه گفته شد در آیات ۴۹-۴۶ [[سوره اعراف]]، ویژگی های اصحاب اعراف و سخنان آنها با بهشتیان و جهنمیان آمده است:
  
بر اساس آیات قرآن کریم، افراد در روز قیامت به سه دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای که سران اهل ایمانند و پرونده‌ی اعمالشان پربار بوده و در بهشت جای می‌گیرند؛ گروه دوم سران کفر و نفاق و پیروان ایشانند که نامه‌ی کردارشان ننگین و سیاه بوده که با قهر الهی روانه‌ی دوزخ می‌شوند؛ در این میان دسته‌ی سومی هستند که هر چند در دنیا از اهل کفر و نفاق نبودند ولی اعمالشان به قدری نیست که آنان را از عذاب برهاند؛ بلکه در حقیقت چشم امید به رحمت واسعه‌ی الهی بسته‌اند:<ref>اطیب البیان، ج5، ص329.</ref>  
+
:{{متن قرآن|{{آیه|۷|۴۶}} * {{آیه|۷|۴۷}} * {{آیه|۷|۴۸}} * {{آیه|۷|۴۹}}}}؛ و میان آن دو [گروه بهشتیان و دوزخیان‏] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى هستند که هر کدام از دو گروه را به چهره هایشان مى‏ شناسند، و بهشتیان را که وارد بهشت نشده‏ اند، ولى ورود به آن را امید دارند، آواز مى‏ دهند که: درود بر شما. و چون بهشتیان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخیان گردانده شود، گویند: پروردگارا! ما را با گروه ستمکاران قرار مده. و اهل اعراف مردانى را که از سیمایشان مى ‏شناسند، آواز مى دهند و مى‏ گویند:  جمعیت  شما و تکبّرى که مى‏ ورزیدید، عذابى را از شما دفع نکرد. [سپس با توجه دادن دوزخیان به سوى اهل ایمان مى‏ گویند:] آیا اینان کسانى نبودند که در دنیا سوگند یاد مى ‏کردید که خدا آنان را به رحمتى نمى‏ رساند؟ [پس به مؤمنان مى‏ گویند:] به بهشت درآیید که نه بیمى برشماست و نه اندوهگین مى ‏شوید.<ref>قرآن، ترجمه انصاریان، با اندک تصرف</ref>
  
{{متن قرآن|«...وَ عَلَی‌الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُم...»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/46.</ref> ...و بر "اعراف" مردانی هستند که هر یک از آن دو [بهشتیان و جهنمیان] را از چهره‌شان می‌شناسند...
+
در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند، دیدگاه های متفاوتی و متعددی وجود دارد. این دیدگاه ها که برخی از آنها از روایات یا سخنان [[صحابی|صحابه]] و [[تابعین]] برداشت شده اند، بعضا مشابه هم بوده، به گونه ای که در نهایت همه آنها را می توان به سه دیدگاه عمده بازگرداند:
  
مردان بر اعراف مؤمنان گناهکاری هستند که به خاطر ایمانشان به [[جهنم]] نرفته‌اند و از سویی، گناهانشان مانع از دخول آنها به بهشت ‌شده اما چشم امید به شفاعت انبیاء و ائمه‌ی اطهار علیهم‌ السلام جهت ورود به بهشت را دارند و اینان بهشتیان و جهنمیان را از چهره و رنگ رخسارشان تشخیص می‌دهند.<ref>اطیب البیان، ج5، ص328.</ref>
+
*آنها افراد متوسط الحالی هستند که اعمال یا ایمانشان نه به گونه ای بوده است که [[بهشت|بهشتی]] گردند و نه آنچنان بوده اند که سزوار [[جهنم]] باشند.
 +
*آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی هستند که بر همگان اشراف دارند که مصادیقی همچون انبیا، [[ائمه]] و شاهدان اعمال را برای آنها گفته اند.
 +
*آنها [[فرشتگان|فرشتگانی]] هستند که مأمور تشخیص مؤمن از کافرند.
  
اینها چون اهل بهشت را می‌نگرند به خاطر اشتراک در عقیده به آنها سلام کرده و امید دارند که رحمت و مغفرت الهی شامل حال آنها شده و شفیعانی آنها را شفاعت کند:<ref>طوسی، محمدبن‌حسن؛ التبیان، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بی تا، ج4، ص411.</ref>
+
===دیدگاه اول: افراد متوسط الحال===
 +
گروهى‌ بر آنند که‌ اعرافیان‌ در جایگاهى‌ برتر از دوزخیان‌ و فروتر از بهشتیان‌ قرار دارند. براساس‌ نظریه‌ای‌ مشهور که‌ از صحابه اى‌ چون‌ [[عبدالله بن عباس|ابن‌ عباس‌]]، [[حذیفة بن یمان|حذیفه‌]]، [[عبدالله بن مسعود|ابن‌ مسعود]] و جمعى‌ از تابعین‌ مانند شعبى‌، ضحاک‌، [[سعید بن جبیر|سعید بن‌ جبیر]] و نیز در برخى‌ روایات‌ از [[ائمه اطهار|امامان‌ شیعه‌]] چون‌ [[امام باقر علیه السلام|امام‌ باقر]] و [[امام صادق علیه السلام|امام‌ صادق‌]](ع‌) نقل‌ شده‌ است‌، اهل‌ اعراف‌ طایفه‌ای‌ از اهل‌ [[ایمان]] هستند که‌ گناهان‌، ایشان‌ را از بهشت‌ دور کرده‌ و حسنات‌، آنان‌ را از آتش‌ دوزخ‌ نگاه‌ داشته‌ است‌ و گاه‌ در تبیین‌ مطلب‌ چنین‌ گفته‌ شده‌ که‌ گناهان‌ آنان‌ با حسناتشان‌ برابر گشته‌ است‌. برپایه این‌ نظریه‌، اینان‌ سرانجام‌، به‌ لطف‌ خداوند آمرزیده‌ شده‌، به‌ بهشت‌ وارد خواهند شد.  
  
{{متن قرآن|«...‌وَنادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیکُمْ لَمْ‌ یدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُون‌»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/46.</ref> ...و به بهشتیان صدا می‌زنند که: "درود بر شما باد!" امّا داخل بهشت نمی‌شوند، در حالی‌که امید آن را دارند.
+
قائلین به این دیدگاه و کسانی که آن را پذیرفته اند، عبارت "{{متن قرآن|لَمْ یدْخُلُوهَا وَهُمْ یطْمَعُونَ}}" در آیه ۴۶ را حال اصحاب اعراف می دانند و با این فرض آنها را پایین تر از درجه بهشتیان و منتظر در اعراف (جایگاه میان بهشت و دوزخ) برای کسب تکلیف می دانند.
  
و چون ناخواسته چشمشان به جهنمیان می‌افتد و سختی حال ایشان را می‌بینند هراسان شده و از خدا می‌خواهند که آنان را با ستمگران قرار ندهد: {{متن قرآن|«وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لاتَجْعَلْنا مَعَ‌الْقَوْمِ الظَّالِمِین‌»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/47.</ref> و هنگامی که چشمشان به دوزخیان می‌افتد، می‌گویند: پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!
+
در مقابل این عده، طرفداران دیدگاه دوم این عبارت را توصیف حال بهشتیان (اصحاب الجنه) قبل از ورود به بهشت می دانند. [[علامه طباطبائی]] روایت نقل شده با این مضمون را ناشی از سوء فهم ناقلان می داند و می گوید: ظاهر است که این روایات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممکن است [[رسول خدا]] (ص) یا بعضى از امامان فرموده باشند که جماعتى از مستضعفین هستند که خداوند آنان را یا به [[شفاعت]] شفعاء و یا به [[مشیت الهی|مشیت]] خود داخل بهشت مى ‏سازد، آن گاه راوى فرمایش آنان را در اثر نقل به معنى به این صورت که مى‏ بینى درآورده باشد.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۴۴</ref>
  
از نگاه به جهنمیان تعبیر به "صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ" شده، تا بیان کند که انسان با میل خود به آنچه موجب ناراحتی بوده، نگاه نمی‌کند؛ ولی در آن شرایط هولناک، ترس از عذاب الهی بدون اختیار چشمها را به آن سو ‌برده و چنان در این کار بی‌اختیارند، گویی دیگری چشم آنها را بدان سو باز کرده است.<ref>المیزان، ج8، ص163.</ref>
+
===دیدگاه دوم: مقربان درگاه الهی===
 +
روایات‌ بسیاری‌ به‌ نقل‌ از [[امام علی علیه السلام|امام‌ على‌]]، [[امام باقر علیه السلام|امام‌ باقر]] و [[امام صادق علیه السلام|امام‌ صادق‌]](ع‌)، غالباً در متون‌ [[شیعه]]، حکایت‌ از آن‌ دارند که‌ اصحاب‌ اعراف‌ همانا [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم‌]] (ص‌) و [[اهل البیت|اهل‌ بیت‌]] اویند که‌ مؤمنان‌ را به‌ چهره‌ از منکران‌ باز مى‌شناسند و پیروان‌ حق‌ را یاری‌ رسانده‌، به‌ بهشت‌ روانه‌ مى‌سازند.
  
این دعای گناه‌کاران در حالتی است که هنوز داخل [[بهشت]] نشده‌اند، اما امید شفاعت کسانی (پیامبر یا امام) را دارند که همراه آنان است و هنگامی که گناه‌کاران را می‌نگرند که به سوی دوزخ برده می‌شوند، تنها امیدشان خداست و به او پناه می‌برند که جزو ستمکاران نباشند.<ref>المیزان، ج8، ص179.</ref>
+
در برخى‌ [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] دیگر، اصحاب‌ اعراف‌ به‌ گروهى‌ از پیامبران‌، گواهانى‌ عادل‌ از هر امت‌ که‌ در محکمه [[آخرت|آخرت‌]] بر اعمال‌ مردم‌ شهادت‌ دهند، مؤمنان‌ با فضیلت‌، مردمان‌ با [[تواضع|تواضع‌]]، یا جمعى‌ از دانشمندان‌ صالح‌ تفسیر شده‌ است‌.
 +
 +
در روایتى‌ از امام‌ صادق‌(ع‌)، گونه‌ای‌ از جمع‌ میان‌ این‌ دو دسته‌ تفاسیر، یعنى‌ جمع‌ میان‌ مؤمنان‌ برگزیده‌ و گناهکاران‌ در اعراف‌ دیده‌ مى‌شود. برپایه این‌ روایت‌، خداوند پس‌ از روانه‌ ساختن‌ نیکوکاران‌ به‌ بهشت‌، از هر امتى‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ پیامبران‌ را در کنار گناهکاران‌ آن‌ امت‌ بر فراز اعراف‌ جای‌ مى‌دهد و پس‌ از گذران‌ مراحل‌ تنبّه‌ گناهکاران‌، به‌ شفاعت‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ از گناهان‌ِ ایشان‌ درگذشته‌، آنان‌ را به‌ بهشت‌ وارد مى‌سازد.  
  
==اصحاب اعراف، شفیعان قیامت==
+
این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد؛ علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او [[تفسیر قرآن به قرآن]] است، دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند:
  
اصحاب اعراف که مقامی بلند نزد خداوند دارند، چون مردان دوزخی را مشاهده می‌کنند، آنان را مورد خطاب قرار داده و می‌گویند: {{متن قرآن|«وَ نادی‌ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنی‌ عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ، وَ ماکُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/48.</ref> و اصحاب اعراف، مردانی (از دوزخیان را) که از سیمایشان آنها را می‌شناسند، صدا می‌زنند و می‌گویند: (دیدید که) گردآوری شما (از مال و ثروت و زن و فرزند) و تکبّرهای شما به حالتان سودی نداد!
+
*تعبیر به "رجال" آن هم بطور نکره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى که مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا کلمه "رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان که در امثال آیات:"{{متن قرآن|رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ"  و" فِیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ}}"  و"{{متن قرآن|وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیهِمْ}}" این معنا بخوبى مشاهده مى ‏شود. پس منظور از "رجال" افرادى هستند که در انسانیت خود در سر حد کمال مى‏ باشند.
 
+
*این رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند که از سیماى اشخاص، کفر و ایمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درک مى ‏کنند و بلکه از قیافه ‏ها به خصوصیات احوال و اعمال آنان پى مى ‏برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه ۴۸ مشخص است: «{{متن قرآن|وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْکمْ جَمْعُکمْ وَ ما کنْتُمْ تَسْتَکبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا ینالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ}}».
در روایات آمده است که مراد از اصحاب اعراف ائمه‌ی هدی علیهم السلام هستند.<ref>کلینی، محمد بن‌ یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج1، ص184.</ref>
+
*رجال اعراف هم با دوزخیان محاوره دارند و هم با بهشتیان، محاوره آنان با اهل دوزخ به این است که آنان را که همان پیشوایان کفر و ضلالت و طغیانند به احوال و اقوال‏شان بى‏ پروا شماتت و سرزنش مى ‏کنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به این است که آنان را با تحیت‏هاى بهشتى درود مى‏ گویند، با این حال و با اینکه به مقتضاى آیه "{{متن قرآن|لا یتَکلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً}}" مى‏ دانیم که در روز [[قیامت]] هر کسى مجاز به حرف زدن نیست، و تنها بندگان حق ‏گوى خدا حق تکلم را دارند، چگونه مى‏ توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟!
 
+
*از [[سیاق آیات|سیاق]] آیه بعد استفاده مى‏ شود که اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است که سلام‏شان به اهل بهشت باعث ایمنى آنان مى ‏شود، و به فرمان آنها وارد بهشت مى ‏شوند.
اینکه اصحاب اعراف جهنمیان را به چهره می‌شناسند، گفته‌اند: اصحاب اعراف آنان را از سیاهی چهره و بدی حالشان می‌شناسند.<ref>التبیان، ج4، ص414.</ref> برخی نیز گفته‌اند: اصحاب اعراف سران کفار را که در دنیا می‌شناختند، در آخرت نیز به چهره می‌شناسند.<ref>مجمع البیان، ج4، ص664.</ref>
+
*در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه ۲۸ [[سوره صافات]] می آورد: «{{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ}}»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حکم کلى احضار و هر گرفتارى و هول دیگرى استثنا مى ‏کند و از اینکه در جمله "{{متن قرآن|وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ}}" دعایشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مى‏ شود که رجال اعراف در هر حرفى که بخواهند بزنند مجاز هستند و دعایشان هم مستجاب است، چون اگر اینطور نبود قطعا دعایشان را رد مى ‏کرد (همچنان که هر جا دعاى اهل جمع و خواسته‏ هاى اهل دوزخ را حکایت مى‏ کند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى ‏نماید.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد، بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند.<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.</ref>
 
 
اصحاب اعراف، در ندای خود به اهل دوزخ می‌گویند: ثروت و جمعیت شما به حالتان سودی نبخشید و تکبر شما از قبول حق و عبادت، موجب بدبختی شما شد. ما شما را نصیحت می‌کردیم، در حالی‌ که شما سرگرم جمع مال و منال بودید و سخن ما را نپذیرفتید؛ و امروز آن مال اندوزی‌ها و خودبزرگ بینی‌ها سودی به حالتان نمی‌بخشد.<ref>طبرسی، فضل‌ بن‌ حسن؛ مجمع البیان، تهران، فراهانی، 1360ش، چاپ اول، ج4، ص655.</ref>
 
 
 
سپس جهنمیان را مورد سرزنش قرار داده و می‌گویند: {{متن قرآن|«أَهؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لاینالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لاخَوْفٌ عَلَیکُمْ
 
وَلا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/49.</ref> آیا اینها [این واماندگان بر اعراف‌] همانان نیستند که سوگند یاد کردید، رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولی خداوند بخاطر ایمان و بعضی اعمال خیرشان، آنها را بخشید. هم اکنون به آنها گفته می‌شود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسی دارید و نه غمناک می‌شوید.
 
 
 
اصحاب اعراف اهل [[دوزخ]] را که از سیمایشان می‌شناسند، خطاب کرده و می‌گویند: دیدید یارگیری شما در دنیا بدردتان نخورد؟ آیا همینان نبودند که درباره‌ی آنها سوگند می‌خوردید: هرگز رحمت الهی نصیبشان نمی‌شود؟ ببینید که آنها به بهشت داخل می‌شوند اما شما در اشتباه بودید. سپس رو به بهشتیان ‌می‌گویند: داخل بهشت شوید که نه ترسی بر شما است و نه اندوهناک می‌شوید.<ref>المیزان، ج1، ص264.</ref>
 
 
 
با این بیان پیشوایان شرک و کفر را مورد سرزنش قرار می‌دهند که درباره‌ی اهل ایمان و مسلمانان می‌گفتند: هرگز ایمان به پیامبر و پذیرش اسلام سودی به حالشان نخواهد داشت؛ و در حین فراخواندن مردم به شرک و مبارزه با دین اسلام، سوگند یاد می‌کردند که پروردگار جهان هرگز مسلمانان را به کامیابی و سعادت نخواهد رسانید.<ref>حسینی همدانی، سید محمدحسین؛ انوار درخشان، تهران، لطفی، 1404ق، چاپ اول، ج6، ص349.</ref>
 
  
 +
===دیدگاه سوم: فرشتگان===
 +
دیدگاه دیگری که قائلین اندکی دارد، آن است که اصحاب اعراف مردانى‌ از [[فرشتگان|ملائکه‌]] هستند که‌ اهل‌ بهشت‌ را از دوزخیان‌ باز مى‌شناسند؛ اشکالی که بر این نظر وارد شده است آن است که لفظ «رجال» بر فرشتگان اطلاق نمى‌شود، چون فرشتگان به مذکر یا مؤنّث بودن متّصف نمى‌گردند.
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
+
== منابع ==
==منابع==
+
* دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد۳، مدخل "اصحاب اعراف" از سید مصطفى اسدى.
* محمد شمس اللهي، اصحاب اعراف دسترس در [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37244  پژوهشکده باقرالعلوم بخش  فرهنگ علوم انساني و اسلامي]، تاریخ بازیابی: 16 آذرماه 1392.
+
* دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل "اعراف" از احمد پاکتچی.
 
+
* المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‏۸.
 +
{{قرآن}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 
[[رده: معارف قرآن]]
 
[[رده: معارف قرآن]]
 +
[[رده:واژگان قرآنی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۵

«اصحاب اَعراف» تعبیری است قرآنی در آیه ۴۸ سوره اعراف، و آنها کسانی‌ معرفی شده‌اند که بهشتیان و دوزخیان را از سیمایشان می‌شناسند. در مورد معنای «اعراف» و مصداق «اصحاب اعراف»، روایات متفاوت و اقوال مختلفی در تفاسیر وجود دارد، اما از بین آنها، روایاتی که عده‌ای از مقربان درگاه الهی از جمله انبیا و ائمه علیهم‌السلام را مصداق اصحاب اعراف می دانند، با جایگاه رفیعی که در آیه برای آنان مطرح شده است، مناسبت بیشتری دارد.

واژ‌ه‌شناسی

«اصحاب» جمع صاحب، در لغت به معنی همراه و ملازم است؛[۱] و «اعراف» جمع عُرف است و به مکانهای مرتفع گفته می شود. این لغت از «عرف الفرس» به معنای یال اسب گرفته شده است و هر مرتفعی بر زمین «عرف» است به خاطر اینکه به جهت آشکار بودنش به راحتى قابل رؤیت و اعرف (شناخته شده تر) از مکانهای پست تر از خود است.[۲]

در قرآن کریم در آیه ۴۶ سوره اعراف تعبیر "مردان بر اعراف" (و علی الاعراف رجال) و در آیه ۴۸ تعبیر "اصحاب اعراف" به کار رفته است که عمدتا این دو را به یک معنی گرفته اند، گرچه برخی نیز بین دو تعبیر تفکیک قائل شده اند.

در مورد معنای "اعراف" در این آیات عموما گفته اند دیواری است میان بهشت و جهنم؛[۳] به نظر علامه طباطبائی منظور از اعراف بلندیهاى حائل و حجابى است که بین بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است، به دلیل ذکر حجاب قبل از اعراف در آیه و اینکه پس از آن از اشراف اهل اعراف بر همگان و ندا دادن آنان به هر دو گروه بهشتیان و دوزخیان خبر داده است.[۴]

اصحاب اعراف در قرآن

چنانکه گفته شد در آیات ۴۹-۴۶ سوره اعراف، ویژگی های اصحاب اعراف و سخنان آنها با بهشتیان و جهنمیان آمده است:

وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ ۚ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۚ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ * وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ * وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَىٰ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ * أَهَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ۚ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ؛ و میان آن دو [گروه بهشتیان و دوزخیان‏] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى هستند که هر کدام از دو گروه را به چهره هایشان مى‏ شناسند، و بهشتیان را که وارد بهشت نشده‏ اند، ولى ورود به آن را امید دارند، آواز مى‏ دهند که: درود بر شما. و چون بهشتیان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخیان گردانده شود، گویند: پروردگارا! ما را با گروه ستمکاران قرار مده. و اهل اعراف مردانى را که از سیمایشان مى ‏شناسند، آواز مى دهند و مى‏ گویند: جمعیت شما و تکبّرى که مى‏ ورزیدید، عذابى را از شما دفع نکرد. [سپس با توجه دادن دوزخیان به سوى اهل ایمان مى‏ گویند:] آیا اینان کسانى نبودند که در دنیا سوگند یاد مى ‏کردید که خدا آنان را به رحمتى نمى‏ رساند؟ [پس به مؤمنان مى‏ گویند:] به بهشت درآیید که نه بیمى برشماست و نه اندوهگین مى ‏شوید.[۵]

در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند، دیدگاه های متفاوتی و متعددی وجود دارد. این دیدگاه ها که برخی از آنها از روایات یا سخنان صحابه و تابعین برداشت شده اند، بعضا مشابه هم بوده، به گونه ای که در نهایت همه آنها را می توان به سه دیدگاه عمده بازگرداند:

  • آنها افراد متوسط الحالی هستند که اعمال یا ایمانشان نه به گونه ای بوده است که بهشتی گردند و نه آنچنان بوده اند که سزوار جهنم باشند.
  • آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی هستند که بر همگان اشراف دارند که مصادیقی همچون انبیا، ائمه و شاهدان اعمال را برای آنها گفته اند.
  • آنها فرشتگانی هستند که مأمور تشخیص مؤمن از کافرند.

دیدگاه اول: افراد متوسط الحال

گروهى‌ بر آنند که‌ اعرافیان‌ در جایگاهى‌ برتر از دوزخیان‌ و فروتر از بهشتیان‌ قرار دارند. براساس‌ نظریه‌ای‌ مشهور که‌ از صحابه اى‌ چون‌ ابن‌ عباس‌، حذیفه‌، ابن‌ مسعود و جمعى‌ از تابعین‌ مانند شعبى‌، ضحاک‌، سعید بن‌ جبیر و نیز در برخى‌ روایات‌ از امامان‌ شیعه‌ چون‌ امام‌ باقر و امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ است‌، اهل‌ اعراف‌ طایفه‌ای‌ از اهل‌ ایمان هستند که‌ گناهان‌، ایشان‌ را از بهشت‌ دور کرده‌ و حسنات‌، آنان‌ را از آتش‌ دوزخ‌ نگاه‌ داشته‌ است‌ و گاه‌ در تبیین‌ مطلب‌ چنین‌ گفته‌ شده‌ که‌ گناهان‌ آنان‌ با حسناتشان‌ برابر گشته‌ است‌. برپایه این‌ نظریه‌، اینان‌ سرانجام‌، به‌ لطف‌ خداوند آمرزیده‌ شده‌، به‌ بهشت‌ وارد خواهند شد.

قائلین به این دیدگاه و کسانی که آن را پذیرفته اند، عبارت "لَمْ یدْخُلُوهَا وَهُمْ یطْمَعُونَ" در آیه ۴۶ را حال اصحاب اعراف می دانند و با این فرض آنها را پایین تر از درجه بهشتیان و منتظر در اعراف (جایگاه میان بهشت و دوزخ) برای کسب تکلیف می دانند.

در مقابل این عده، طرفداران دیدگاه دوم این عبارت را توصیف حال بهشتیان (اصحاب الجنه) قبل از ورود به بهشت می دانند. علامه طباطبائی روایت نقل شده با این مضمون را ناشی از سوء فهم ناقلان می داند و می گوید: ظاهر است که این روایات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممکن است رسول خدا (ص) یا بعضى از امامان فرموده باشند که جماعتى از مستضعفین هستند که خداوند آنان را یا به شفاعت شفعاء و یا به مشیت خود داخل بهشت مى ‏سازد، آن گاه راوى فرمایش آنان را در اثر نقل به معنى به این صورت که مى‏ بینى درآورده باشد.[۶]

دیدگاه دوم: مقربان درگاه الهی

روایات‌ بسیاری‌ به‌ نقل‌ از امام‌ على‌، امام‌ باقر و امام‌ صادق‌(ع‌)، غالباً در متون‌ شیعه، حکایت‌ از آن‌ دارند که‌ اصحاب‌ اعراف‌ همانا پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهل‌ بیت‌ اویند که‌ مؤمنان‌ را به‌ چهره‌ از منکران‌ باز مى‌شناسند و پیروان‌ حق‌ را یاری‌ رسانده‌، به‌ بهشت‌ روانه‌ مى‌سازند.

در برخى‌ تفاسیر دیگر، اصحاب‌ اعراف‌ به‌ گروهى‌ از پیامبران‌، گواهانى‌ عادل‌ از هر امت‌ که‌ در محکمه آخرت‌ بر اعمال‌ مردم‌ شهادت‌ دهند، مؤمنان‌ با فضیلت‌، مردمان‌ با تواضع‌، یا جمعى‌ از دانشمندان‌ صالح‌ تفسیر شده‌ است‌.

در روایتى‌ از امام‌ صادق‌(ع‌)، گونه‌ای‌ از جمع‌ میان‌ این‌ دو دسته‌ تفاسیر، یعنى‌ جمع‌ میان‌ مؤمنان‌ برگزیده‌ و گناهکاران‌ در اعراف‌ دیده‌ مى‌شود. برپایه این‌ روایت‌، خداوند پس‌ از روانه‌ ساختن‌ نیکوکاران‌ به‌ بهشت‌، از هر امتى‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ پیامبران‌ را در کنار گناهکاران‌ آن‌ امت‌ بر فراز اعراف‌ جای‌ مى‌دهد و پس‌ از گذران‌ مراحل‌ تنبّه‌ گناهکاران‌، به‌ شفاعت‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ از گناهان‌ِ ایشان‌ درگذشته‌، آنان‌ را به‌ بهشت‌ وارد مى‌سازد.

این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد؛ علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او تفسیر قرآن به قرآن است، دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند:

  • تعبیر به "رجال" آن هم بطور نکره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى که مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا کلمه "رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان که در امثال آیات:"رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ" و" فِیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ" و"وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیهِمْ" این معنا بخوبى مشاهده مى ‏شود. پس منظور از "رجال" افرادى هستند که در انسانیت خود در سر حد کمال مى‏ باشند.
  • این رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند که از سیماى اشخاص، کفر و ایمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درک مى ‏کنند و بلکه از قیافه ‏ها به خصوصیات احوال و اعمال آنان پى مى ‏برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه ۴۸ مشخص است: «وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْکمْ جَمْعُکمْ وَ ما کنْتُمْ تَسْتَکبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا ینالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ».
  • رجال اعراف هم با دوزخیان محاوره دارند و هم با بهشتیان، محاوره آنان با اهل دوزخ به این است که آنان را که همان پیشوایان کفر و ضلالت و طغیانند به احوال و اقوال‏شان بى‏ پروا شماتت و سرزنش مى ‏کنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به این است که آنان را با تحیت‏هاى بهشتى درود مى‏ گویند، با این حال و با اینکه به مقتضاى آیه "لا یتَکلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً" مى‏ دانیم که در روز قیامت هر کسى مجاز به حرف زدن نیست، و تنها بندگان حق ‏گوى خدا حق تکلم را دارند، چگونه مى‏ توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟!
  • از سیاق آیه بعد استفاده مى‏ شود که اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است که سلام‏شان به اهل بهشت باعث ایمنى آنان مى ‏شود، و به فرمان آنها وارد بهشت مى ‏شوند.
  • در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه ۲۸ سوره صافات می آورد: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حکم کلى احضار و هر گرفتارى و هول دیگرى استثنا مى ‏کند و از اینکه در جمله "وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ" دعایشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مى‏ شود که رجال اعراف در هر حرفى که بخواهند بزنند مجاز هستند و دعایشان هم مستجاب است، چون اگر اینطور نبود قطعا دعایشان را رد مى ‏کرد (همچنان که هر جا دعاى اهل جمع و خواسته‏ هاى اهل دوزخ را حکایت مى‏ کند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى ‏نماید.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد، بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند.[۷]

دیدگاه سوم: فرشتگان

دیدگاه دیگری که قائلین اندکی دارد، آن است که اصحاب اعراف مردانى‌ از ملائکه‌ هستند که‌ اهل‌ بهشت‌ را از دوزخیان‌ باز مى‌شناسند؛ اشکالی که بر این نظر وارد شده است آن است که لفظ «رجال» بر فرشتگان اطلاق نمى‌شود، چون فرشتگان به مذکر یا مؤنّث بودن متّصف نمى‌گردند.

پانویس

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‌، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ق چاپ اول، ص۴۷۵
  2. مجمع البیان، امین الاسلام طبرسی، ج‌۴، ص‌۶۵۱
  3. مفردات، ص۵۶۲؛ غریب القرآن، ابن قتیبیه، ص۱۴۵؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۴، ص ۶۵۲
  4. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۲۱
  5. قرآن، ترجمه انصاریان، با اندک تصرف
  6. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۴۴
  7. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.

منابع

  • دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد۳، مدخل "اصحاب اعراف" از سید مصطفى اسدى.
  • دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل "اعراف" از احمد پاکتچی.
  • المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‏۸.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن