ادبیات قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف قرآن کریم}} عبارت اد...' ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{عالی}}
 
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
  
عبارت ادبیات قرآن همان حقیقت باطنی قرآنی است که در ساختاری زبانی و بیانی و در قاب و قالب الفاظ و عبارات، تنزّل و تمثّل یافته و به‌دست ما رسیده است.
+
مراد از '''«ادبیات قرآن»''' ادبیاتی است که بر محور [[قرآن کریم]] می‌چرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته و یا شیوه‌ها و اسلوب‌ها و مسائل و مقولات ادبی و بلاغی بکار رفته در قرآن را بررسی می‌کند.  
 
 
== ادبیات در لغت ==
 
 
 
واژه «ادبیات»، جمع «ادبیّة» است و ادبیّه، خود مؤنّث «ادبی»، اسم منسوب (صفت نسبی) «ادب» به‌معنای چیزی است که با ادب سر و کار، و با آن پیوند دارد. مؤنّث آوردن «ادبیّه» نیز گویا ازاین‌رو است که این واژه، کوتاه شده و جانشین ترکیب‌هایی چون «علوم ادبیّه» یا «فنون ادبیّه» است.<ref>. فرهنگ فارسی، ج‌1، ص‌179، «ادبیات».</ref> با این همه، در فارسی، «ادبیّات» به‌صورت جمع «ادب» و «ادبی» به‌کار می‌رود. درست مانند «غزلیّات» که گرچه در اصل، جمع «غزلیّه»، و «غزلیّه»، صفت موصوفی محذوف مثلاً «قطعه غزلیّه» است، ولی در فارسی جمع «غزل» شمرده می‌شود. نیز مانند «رباعیّات»، «تجربیّات»، «ریاضیّات» که در فارسی جمع رباعی، تجربه، و ریاضی به‌شمار می‌آیند.<ref>. مفرد و جمع، ص‌113 و 116.</ref>
 
 
 
== پیشینه واژه ادبیّات ==
 
 
 
واژه«ادبیّات»، هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی، واژه‌ای تازه ساخت است که پیشینه چندانی ندارد و در متون پیشین فارسی و عربی، نشانی از آن نیست و بیش از صد سال از عمر آن نمی‌گذرد. آغاز پیدایی و گسترش این واژه نوساخته به روزگاری باز‌می‌گردد که پیوند فرهنگی میان شرق و غرب کموبیش گسترش یافته، و فرهنگ غربی همراه با نوشته‌ها و سروده‌های شاعران ونویسندگان آن دیار به‌سوی شرق سرازیر شده بود. در آن روزگاران، در ترکیه عثمانی که حلقه ارتباط و پل پیوند میان شرق و غرب بود، پاره‌ای از نویسندگان آشنا با فرهنگ و نوشته‌های غربی که در پی یافتن معادلی برای واژه فرانسوی و پرکاربرد لیتراتور (litrature) بودند، برای این منظور واژه «ادبیات» را به‌کار بردند؛ سپس این واژه از آن جا به کشورهای عربی که هنوز زیر نفوذ ترکیه عثمانی بودند نیز به ایران راه یافت<ref>. غلط ننویسیم، ص‌18.</ref> با این تفاوت که در ایران مورد اقبال نویسندگان قرار گرفت و به زودی گسترش یافت و جا افتاد و اکنون نیز گسترش روزافزون دارد؛ امّا در کشورهای عربی ازاین‌روی که این واژه، ساختار عربیِ استوار و شیوایی نداشت، چندان بدان توجّه نشد و واژه‌های «ادب» و «آداب» جای آن را گرفت. از این جا است که برای مثال، آن‌چه را ما «تاریخ ادبیّات» می‌گوییم، عرب‌ها «تاریخ‌الادب» می‌گویند یا به جای ترکیب‌هایی چون «ادبیّات غنایی»، «ادبیّات معاصر»، «ادبیّات تطبیقی»، ترکیب‌های «الادب الغنایی»، «الادب المعاصر»، «الادب المقارن» را به‌کار می‌برند.
 
 
 
== مفهوم واژه ادبیّات ==
 
 
 
واژه ادبیّات که امروزه در زبان فارسی بسیار آشنا و پرکاربرد است؛ به‌ویژه که نام پاره‌ای از رشته‌های دانشگاهی نیز هست، به‌معنای مجموعه آثار زبانی زیبا و هنرمندانه‌ای به‌کار می‌رود که در قالب‌های شعر، داستان، نمایشنامه و‌... از سوی شاعران و نویسندگان یک ملّت پدید می‌آیند و فرهنگ آن ملّت را بارور می‌سازند و همین آثار منظوم و منثور‌اند که در رشته‌های ادبیّات آموخته می‌شوند. «ادبیّات» به این معنا، همه آثار ادبی را فرا می‌گیرد؛ خواه آن‌ها که به کتابت درآمده‌اند و خواه آن‌ها که شکل نوشتاری نیافته‌اند و به‌صورت شفاهی و سینه به سینه به دوستداران می‌رسند؛ البتّه امروزه برای ثبت و ضبط آثار شفاهی کوشش‌های بسیاری صورت گرفته و انبوهی از آن‌ها نیز صورت نوشتار یافته‌اند. آن‌چه مانند واژه‌شناسی، دستور زبان، معانی، بیان، بدیع، عروض، و قافیه که برای درک و دریافت و نقد و تحلیل بهتر این آثار بایسته است، و نیز آن‌چه درباره این آثار و پدیدآورندگان آن‌ها نوشته می‌شود، مانند تاریخ ادبیّات، نقد ادبی، و سبک‌شناسی نیز ادبیّات خوانده می‌شود.
 
 
 
ادبیّات جز معنای رایج یاد‌شده، گاه، هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی به‌معنای دیگری نیز به‌کار می‌رود؛ معنایی که چندان درست و پسندیده نیست و باید از آن پرهیز شود. در این معنا، ادبیّات یعنی همه کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره موضوع خاصّی نوشته شده است. ادبیّات به این معنا، کم و بیش برابر است با آن‌چه امروزه «کتاب‌شناسی» یا «منابع و مآخذ» یک چیز گفته می‌شود؛ برای مثال «ادبیّات ولایت» یعنی کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره ولایت نوشته شده یا «ادبیّات آزادی»، یعنی آن‌چه درباره آزادی نوشته شده است؛ برای نمونه، در مجله‌ای معتبر در پایان مقاله‌ای علمی درباره زمین‌لرزه، هنگام یاد‌کرد منابع و مآخذ، ترکیب «ادبیّات زمین‌لرزه» آمده و در زیر آن نام شماری کتاب، یاد‌شده است.<ref>. غلط ننویسیم، ص‌18.</ref> ریشه این معنای ناروا نیز به معادل فرانسوی آن «لیتراتور» باز‌می‌گردد؛ زیرا این واژه فرانسوی و به‌ویژه معادل انگلیسی آن «لیترچر» (litrature) در خود آن زبان‌ها جز معنای پیشین، به‌معنای منابع و مآخذ نیز هست و همین، زمینه‌ای شد تا پاره‌ای از نویسندگان و مترجمان فارسی و عربی، نسنجیده و با گرته‌برداری، این معنا را به معادل فارسی و عربی آن (ادبیّات) سرایت دهند و آن را به‌معنای منابع و مآخذ نیز به‌کار برند.
 
 
 
 
 
== واژه ادبیّات در فرهنگ ملتها==
 
 
 
ریشه «ادبیّات» بی‌گمان «ادب» است؛ امّا خود واژه «ادب» از نظر اصل و ریشه و معنا، سرنوشت چندان روشنی ندارد. برای این واژه در فرهنگ‌های عربی و فارسی معانی متعدّد و متفاوتی یاد‌شده است؛ برای نمونه در لغت‌نامه دهخدا، نزدیک به 20 معنا برای آن آمده است که البتّه بسیاری از آن‌ها کم‌کم از راه مجاز پدید آمده‌اند. معانی ادب و مشتقّات آن را می‌توان در چند گروه دسته بندی کرد:1.‌مهمانی، فراخواندن به مهمانی، پذیرایی از مهمان؛ 2.‌شگفتی، هر چیز شگفت؛ 3. اخلاق و رفتار، خلق و خوی، خلق و خوی پسندیده و نیکو؛ 4.‌راه و روش، شیوه و آیین؛ 5. تعلیم و تربیت، تهذیب و پیراسته سازی؛ 6. دانش و معرفت، فنّ و هنر؛ 7.‌ظرافت و زیبایی، خوبی و نیکویی؛ 8.‌سروده و نوشته‌های زیبا و هنرمندانه (ادبیّات).<ref>. لغت‌نامه، ج‌1، ص‌1313؛ تاج‌العروس، ج‌1، ص‌296، «ادب»؛ المعجم‌الوسیط، ص‌9‌‌10.</ref>
 
 
 
می‌بینیم که برخی از این معانی، آشکارا دور از هم هستند و به‌ویژه با ادب به‌معنای ادبیات بی‌پیوند می‌نمایند و همین، زمینه‌ای شده تا کسانی برای یافتن پیوند «ادبیّات» با معانی اصلی «ادب» به ذوق ورزی روی آورند؛ برای نمونه، کسانی گفته‌اند:معنای اصلی و کهن «ادب» پذیرایی از مهمان و فراخواندن به مهمانی است و آثار ادبی را ازاین‌روی ادب و ادبیات خوانده‌اند که شاعر و نویسنده نیز مانند میزبانی که سفره می‌اندازد و دیگران را به مهمانی و خوردن خوراک‌های نیکو فرا می‌خواند، با سروده‌ها و نوشته‌های خویش سفره‌ای می‌افکند و دیگران را به خواندن و بهره بردن از نکته‌های نغز و نیکو مهمان می‌کند. به دیگر سخن، میزبان، دیگران را به خوراک جسمانی، و شاعر و نویسنده به خوراک معنوی و روحانی مهمان می‌کند.<ref>. لسان‌العرب؛ ج1، ص93؛ تاج‌العروس، ج1، ص297، «ادب».</ref>
 
 
 
برخی نیز «ادبیّات» را با «ادب» به‌معنای تعجب و شگفتی پیوند داده و گفته‌اند:آثار ادبی را ازاین‌روی به این نام خوانده‌اند که شگفت‌انگیز، و مانند هر چیز شگفت دیگری دل‌انگیزند.<ref>. دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج‌7، ص‌297.</ref> پیوند «ادبیّات» با «ادب» به‌معنای خلق و خوی نیکو را نیز در این می‌توان دید که خواندن و انس با آثار ادبی، آدمی را به اخلاق نیکو فرا می‌خواند و زمینه‌ساز نیکویی خلق و خوی آدمی می‌شود؛ امّا این‌گونه ذوق ورزی‌ها (به‌ویژه امروزه) پژوهشگران زبانی را خرسند نساخته و آنان را برای یافتن اصل و ریشه «ادب» به تکاپوهای دیگری واداشته است؛ به‌ویژه که این واژه در قرآن‌کریم و نیز در اشعار و آثار دوره جاهلیّت به‌کار‌نرفته و چند مورد کاربرد آن در احادیث نبوی و اشعار مُحَضْرَمین تأیید و انکار شده است،<ref>. آینده، سال، 11، ش 1‌‌3، ص‌17، ش 6‌‌7، ص‌425.</ref> و بسیاری از معانی آن در فرهنگ‌های کهن نیامده است؛ ازاین‌رو کسانی آن را واژه‌ای معرّب پنداشته‌اند که از ریشه یونانی اَدوس (Advas) به‌معنای خوراک یا ریشه ایرانی دِپْ یا دیپ به‌معنای نوشته یا... به عربی راه یافته است.<ref>. آینده، سال، 11، ش 1‌‌3، ص‌17، ش 6‌‌7، ص‌425.</ref>
 
 
 
== مفاهیم ادبیات قرآن ==
 
 
 
1. اگر واژه «ادبیّات» را در این ترکیب به‌معنای متداول آن بگیریم، عبارت «ادبیّات» قرآن روی هم این معانی را بر خواهد تافت:
 
 
 
الف. ادبیاتی که بر محور قرآن می‌چرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته است. از این دیدگاه، همه متون ادبی و بلاغی قرآن محور چون دلائل الاعجاز جرجانی، معانی‌القرآن فرّاء، مجازات القرآن سیّد رضی، الاعجاز البیانی بنت الشاطی، التصویر الفنی سید قطب و بسیاری دیگر، از مصادیق ادبیّات قرآن خواهند بود. و در جای خود آشکار شده که یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های قرآن کریم، ساختار هنری این کتاب شگفت است و یکی از آشکارترین جلوه‌های اعجاز آن، اعجاز هنری، ادبی و بلاغی به‌شمار می‌رود.
 
  
اعجاز ادبی  هنری قرآن، چنان برجسته است که برخی از قرآن پژوهان اعجاز قرآن را به همین جلوه و جنبه ویژه ساخته‌اند؛ ویژگی برجسته و ممتازی که از همان آغازه‌های نزول، ذهن و ذوق دوست و دشمن را جذب و جلب کرده و از همان روزگاران، کسانی را به بحث و بررسی و پژوهش و پی‌جویی واداشته بود بحث و بررسی‌هایی که پیامد آن، پی‌ریزی و گسترش دانش بلاغت و نیز دانش صرف و نحو و دیگر دانش‌های زبانی در عربی و فرهنگ اسلامی بود. آری، دانش بلاغت که در فرهنگ عربی  اسلامی رشد و روایی بسیار داشته، و بررسی‌های فراوانی درباره آن انجام گرفته و کتاب‌های بسیاری در زمینه آن پدید آمده است، همه و همه از قرآن و برکت این کتاب بزرگ، و پیامد پژوهش‌ها و بررسی‌هایی بوده است که درباره شناسایی و بازنمایی رمز و رازهای بلاغی و هنری قرآن مجید انجام گرفته است؛ برای نمونه، پژوهش پُرُوپَیمان شیخ عبدالقاهر جرجانی با نام دلائل‌الاعجاز همان‌گونه که از نامش پیدا است، در پی‌آشکار سازی و بازنمایی «دلائل» یعنی راز و رمزهای اعجاز بلاغی و بیانی قرآن است. او در این کتاب برجسته، با ژرف‌نگری شگفت‌انگیزی همه شیوه‌ها، ساختارها و اسلوب‌های گوناگون نحوی، بیانی و بلاغی را کاویده، و برتری قرآن را در این شیوه‌ها نشان داده است. همو در کتاب الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن و نیز در کتاب پربار اسرارالبلاغه، کوشش‌های ثمربخش دیگری را سامان داده است؛ البتّه پیش و پس از او کسان بسیار دیگری نیز در همین راه بلند گام‌های استواری برداشته، و کارهای بزرگی کرده‌اند. برای نمونه، جاحظ در نظم‌القرآن که سوگ‌مندانه تاراج روزگار و رویدادها شده و به‌دست ما نرسیده است. باقلانی در اعجاز القرآن، فخر رازی در نهایة‌الایجاز فی درایة الاعجاز، ابن‌ابی‌الاصیبع در بدیع‌القرآن، حمزه علوی در الطراز سیوطی در بخش‌هایی از الاتقان فی علوم القرآن، زمخشری در جای جای تفسیر پربار و نکته‌آموز خویش الکشّاف<ref>. الاعجاز البیانی، ص‌19‌‌35 و 100‌‌135.</ref>... و سرانجام در روزگار ما، با بهره‌گیری از دیدگاه‌های نو بلاغت و نقد ادبی، مصطفی صادق رافعی در اعجازالقرآن، عایشه بنت الشاطی در الاعجاز البیانی و التفسیر البیانی، سید قطب در التصویر الفنی فی القرآن و‌...‌.
+
==مفهوم واژه ادبیات==
  
حقیقت باطنی قرآنی که «امّ‌الکتاب» (زخرف/43، 4) خوانده شده، در ساختاری زبانی و بیانی و در قاب و قالب الفاظ و عبارات، تنزّل و تمثّل یافته و به‌دست ما رسیده است. به دیگر سخن، آن‌چه با نام قرآن در دسترس ما قرار دارد، از مقوله سخن است. از سوی دیگر، مباحث سخن و عرصه الفاظ و عبارات، یکی از برترین و بارورترین عرصه‌های تجلّی «هنر» است و آدمی از کهن‌ترین روزگارانی که سخن را شناخته و با آن سر و کار داشته، تا امروز، بیش‌ترین دستاوردهای هنری خویش را در همین عرصه، عرضه کرده است. از سوم سو، قرآن، سخن خداوند است و چون کار خداوند از هر گونه‌اش «هنر» به‌شمار می‌رود، آن هم هنر ناب و نو و برین و بشکوه و دسترس‌ناپذیر، ناگزیر سخنان او یعنی قرآن نیز از هر سوی و روی، از‌جمله از دیدگاه ساخت و بافت و پرداختِ زبانی، ادبی و بلاغی نیز هنرمندانه خواهد بود. آن هم در پایه و مایه‌ای دست‌نیافتنی و تقلیدناپذیر یعنی معجزه، همان که در کنار دیگر جلوه‌ها و جنبه‌های اعجازی قرآن، اعجاز بیانی، بلاغی و هنری خوانده شده است. این اعجاز بیانی‌‌بلاغی، اضلاع و ابعاد و سویه‌ها و رویه‌های گوناگون، فراوان و شاید شماره‌ناپذیری دارد که پاره‌ای از آن‌ها در پژوهش‌های پیش‌گفته، شناسایی و بازنمایی شده، و پاره‌ای دیگر هم‌چنان در پرده راز پنهان مانده‌اند و باید در پژوهش‌های آینده به آن‌ها پرداخته، و تا حدّ امکان بازنمایی شود. باری، حاصل این پژوهش‌ها که همه بر‌محور قرآن می‌چرخیده‌اند، ادبیاتی کلان و گسترده و در عین حال رو به گسترش بیشتری را پدید آورده‌اند که می‌توان آن را ادبیّات قرآن یا قرآنی نامید.
+
واژه «ادبیات»، جمع «ادبیّة» است و ادبیّه، خود مؤنّث «ادبی»، اسم منسوب (صفت نسبی) «ادب» به‌ معنای چیزی است که با ادب سر و کار و با آن پیوند دارد. مؤنّث آوردن «ادبیّه» نیز گویا از این‌ رو است که این واژه، کوتاه شده و جانشین ترکیب‌هایی چون «علوم ادبیّه» یا «فنون ادبیّه» است.<ref>فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۱۷۹، «ادبیات».</ref> با این همه در فارسی، «ادبیّات» به‌ صورت جمع «ادب» و «ادبی» بکار می‌رود.
  
از سویی، «ادبیّات قرآن محور»، جز معنای یاد‌شده، این معنا را نیز خواهد پذیرفت: متونی که ساخت و پرداخت، و رنگ و رویی ادبی دارند یا در قاب و قالبی ادبی سامان یافته‌اند و در عین حال با قرآن سرو کار دارند. از این دیدگاه، همه تفاسیر منظوم و منثوری که رنگ هنری و ادبی دارند (برای نمونه، تفسیر کشف‌الاسرار میبدی، التفسیرالبیانی بنت‌الشاطی، تفسیر منظوم صفی علیشاه و بسیاری دیگر) همه از مصادیق ادبیات قرآن خواهند بود.
+
واژه «ادبیّات»، هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی، واژه‌ای تازه ساخت است که پیشینه چندانی ندارد و در متون پیشین فارسی و عربی، نشانی از آن نیست و بیش از صد سال از عمر آن نمی‌گذرد. آغاز پیدایی و گسترش این واژه نوساخته به روزگاری باز‌می‌گردد که پیوند فرهنگی میان شرق و غرب گسترش یافته و فرهنگ غربی همراه با نوشته‌ها و سروده‌های شاعران و نویسندگان آن دیار به‌ سوی شرق سرازیر شده بود. در آن روزگار، در ترکیه عثمانی که حلقه ارتباط و پل پیوند میان شرق و غرب بود، پاره‌ای از نویسندگان آشنا با فرهنگ و نوشته‌های غربی که در پی یافتن معادلی برای واژه فرانسوی و پرکاربرد لیتراتور (literature) بودند، برای این منظور واژه «ادبیات» را بکار بردند؛ سپس این واژه از آنجا به کشورهای عربی که هنوز زیر نفوذ ترکیه عثمانی بودند، نیز به [[ایران]] راه یافت.<ref>غلط ننویسیم، ص‌۱۸.</ref> با این تفاوت که در ایران مورد اقبال نویسندگان قرار گرفت و بزودی گسترش یافت؛ اما در کشورهای عربی از این‌ روی که این واژه، ساختار عربیِ استوار و شیوایی نداشت، چندان بدان توجه نشد و واژه‌های «ادب» و «آداب» جای آن را گرفت. از اینجا است که برای مثال، آن‌چه را ما «تاریخ ادبیّات» می‌گوییم، عرب‌ها «تاریخ‌الادب» می‌گویند.
  
ب. شیوه‌ها و اسلوب‌ها و مسائل و مقولات ادبی به‌کار رفته در قرآن، به سخن دیگر بررسی قرآن از دیدگاه ادبی، هنری و بلاغی.  
+
واژه ادبیّات که امروزه در زبان فارسی بسیار آشنا و پرکاربرد است، به‌ معنای مجموعه آثار زبانی زیبا و هنرمندانه‌ای بکار می‌رود که در قالب‌های [[شعر]]، داستان، نمایشنامه و‌... از سوی شاعران و نویسندگان یک ملّت پدید می‌آیند و [[فرهنگ]] آن ملّت را بارور می‌سازند و همین آثار منظوم و منثور‌اند که در رشته‌های ادبیّات آموخته می‌شوند. «ادبیّات» به این معنا همه آثار ادبی را فرامی‌گیرد.
این معنا که میدانی گسترده دارد، زیرگروه‌های بسیاری را فرا می‌گیرد که هر یک از آن‌ها می‌تواند مدخلی جداگانه داشته باشد یا از آن، تحت مدخل دیگر بحث شود که در جای خود خواهند آمد؛ برای نمونه:سبک‌شناسی، هندسه واژگانی، و نظم قرآن، پیوند میان آیه‌های یک سوره، پیوند میان سوره‌ها با یک‌دیگر، تشبیهات و تصویرات قرآن، مجاز و کنایه و استعاره در قرآن، حقیقت و مجاز در قرآن، شیوه‌ها و اسلوب بیانی قرآن، ایجاز و اطناب در قرآن، تکرار در قرآن، آرایه‌های بدیعی قرآن، سجع‌های قرآن، شعر گونگی قرآن، نغمه حروف و موسیقی کلمات در قرآن، آوامعنایی در قرآن، سیما معنایی در قرآن، ترادف در قرآن، چگونگی انتخاب واژه‌ها در قرآن، زبان قرآن، لایه‌های معنایی در قرآن، چینش واژگان قرآن، هنجار شکنی‌های زبانی در قرآن و‌...‌.
 
  
ج. ادبیات یعنی متون منظوم و منثوری که از قرآن اثر پذیرفته و در ساخت و پرداخت همه یا بخش‌هایی از خود، به‌گونه‌ای از قرآن مایه گرفته‌اند؛ خواه به شیوه '''اثرپذیری واژگانی''' مانند بیت‌های زیر که واژگان «جنة‌المأوی» (نجم/53، 15) و «کرام‌الکاتبین» (انفطار/82، 11) در آن‌ها از قرآن گرفته شده است:
+
آنچه مانند واژه‌شناسی، دستور زبان، [[علم معانی|معانی]]، [[علم بیان|بیان]]، [[علم بدیع|بدیع]]، [[علم عروض|عروض]] و [[قافیه]] که برای درک و دریافت و نقد و تحلیل بهتر این آثار بایسته است و نیز آنچه درباره این آثار و پدیدآورندگان آن‌ها نوشته می‌شود، مانند تاریخ ادبیّات، نقد ادبی و سبک‌شناسی نیز ادبیّات خوانده می‌شود.
  
نوشته‌اند بر ایوان جنة المأوی***که هرکه عشوه دنیا خرید وای به وی<ref>. دیوان حافظ، ص‌486.</ref>
+
ادبیّات جز معنای رایج یاد‌شده، گاه هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی به‌ معنای دیگری نیز بکار می‌رود؛ معنایی که چندان درست و پسندیده نیست و باید از آن پرهیز شود. در این معنا، ادبیّات یعنی همه کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره موضوع خاصّی نوشته شده است. ادبیات به این معنا، کم و بیش برابر است با آنچه امروزه «کتاب‌شناسی» یا «منابع و مآخذ» یک چیز گفته می‌شود.
  
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد***حسابش با کرام‌الکاتبین است<ref>. دیوان حافظ، ص‌62.</ref>
+
==منظور از ادبیات قرآن==
 +
عبارت «ادبیات [[قرآن]]» مى‌تواند بیان‌گر چند معنا باشد:
  
یا '''اثرپذیری اقتباسی'''؛ مانند، اقتباس از آیه‌5 دهر/76 در این بیت ناصر خسرو:
+
*۱. اگر واژه «ادبیّات» را در این ترکیب به‌ معنای متداول آن بگیریم، عبارت «ادبیّات قرآن» این معانی را بر خواهد تافت:
 +
**الف. ادبیاتی که بر محور قرآن می‌چرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته است. از این دیدگاه، همه متون ادبی و بلاغی قرآن‌محور چون دلائل الاعجاز جرجانی، معانی‌القرآن فرّاء، مجازات القرآن [[سید رضی]]، التصویر الفنی [[سید قطب]] و...، از مصادیق ادبیّات قرآن خواهند بود و در جای خود آشکار شده که یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های قرآن کریم، ساختار هنری این کتاب شگفت است و یکی از آشکارترین جلوه‌های [[معجزه|اعجاز]] آن، [[اعجاز ادبی]] و بلاغی به‌شمار می‌رود. اعجاز ادبی هنری قرآن، چنان برجسته است که برخی از قرآن پژوهان [[اعجاز قرآن]] را به همین جنبه ویژه ساخته‌اند. آری، دانش [[بلاغت]] که در فرهنگ عربی اسلامی رشد و روایی بسیار داشته و بررسی‌های فراوانی درباره آن انجام گرفته و کتاب‌های بسیاری در زمینه آن پدید آمده است، همه از قرآن و برکت این کتاب بزرگ و پیامد پژوهش‌ها و بررسی‌هایی بوده است که درباره شناسایی و بازنمایی رمز و رازهای بلاغی و هنری قرآن مجید انجام گرفته است. این اعجاز بیانی‌‌، اضلاع و ابعاد گوناگون دارد که پاره‌ای از آن‌ها در پژوهش‌های پیش‌گفته، شناسایی و بازنمایی شده و پاره‌ای دیگر همچنان در پرده راز پنهان مانده‌اند و باید در پژوهش‌های آینده به آن‌ها پرداخته و تا حدّ امکان بازنمایی شود. باری حاصل این پژوهش‌ها که همه بر‌ محور قرآن می‌چرخیده‌اند، ادبیاتی کلان و گسترده و در عین حال رو به گسترش بیشتری را پدید آورده‌اند که می‌توان آن را ادبیات قرآن نامید. از سویی «ادبیّات قرآن محور» جز معنای یاد‌ شده، این معنا را نیز خواهد پذیرفت: متونی که ساخت و پرداخت و رنگ و رویی ادبی دارند یا در قالبی ادبی سامان یافته‌اند و در عین حال با قرآن سرو کار دارند. از این دیدگاه همه [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] منظوم و منثوری که رنگ هنری و ادبی دارند (مانند تفسیر [[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشف‌الاسرار]] میبدی، تفسیر منظوم صفی علیشاه و...) همه از مصادیق ادبیات قرآن خواهند بود.
 +
**ب. شیوه‌ها و اسلوب‌ها و مسائل و مقولات ادبی بکار رفته در قرآن؛ به سخن دیگر، بررسی قرآن از دیدگاه ادبی، هنری و بلاغی. این معنا که میدانی گسترده دارد، زیرگروه‌های بسیاری را فرامی‌گیرد که هر یک از آن‌ها می‌تواند مدخلی جداگانه داشته باشد یا از آن، تحت مدخل دیگر بحث شود که در جای خود خواهند آمد؛ برای نمونه: سبک‌شناسی، هندسه واژگانی و نظم قرآن، پیوند میان [[آیه|آیه‌های]] یک [[سوره]]، پیوند میان سوره‌ها با یک‌دیگر، تشبیهات و تصویرات قرآن، مجاز و کنایه و استعاره در قرآن، حقیقت و مجاز در قرآن، شیوه‌ها و اسلوب بیانی قرآن، ایجاز و اطناب در قرآن، تکرار در قرآن، آرایه‌های بدیعی قرآن، سجع‌های قرآن، شعر گونگی قرآن، نغمه حروف و موسیقی کلمات در قرآن، آوامعنایی در قرآن، سیما معنایی در قرآن، ترادف در قرآن، چگونگی انتخاب واژه‌ها در قرآن، زبان قرآن، لایه‌های معنایی در قرآن، چینش واژگان قرآن، هنجار شکنی‌های زبانی در قرآن و‌... .
 +
**ج. همچنین ادبیاتی که در خدمت قرآن و متعهد به آن است و می‌کوشد تا در انتخاب موضوع و مضمون و شیوه و‌...‌، آموزه‌های قرآنی و اسلامی را پاس دارد و از آن‌ها مایه گیرد و به آن‌ها متعهد و سرسپرده باشد و در تبلیغ و گسترش آن‌ها بکوشد.
 +
**د. ادبیات قرآن یعنی متون منظوم و منثوری که از قرآن اثر پذیرفته و در ساخت و پرداخت همه یا بخش‌هایی از خود، به‌ گونه‌ای از قرآن مایه گرفته‌اند؛ خواه به شیوه '''اثرپذیری واژگانی''' مانند بیت‌های زیر که واژگان «جنة‌المأوی» ([[سوره نجم]]/۵۳، ۱۵) و «کرام‌الکاتبین» ([[سوره انفطار]]/۸۲، ۱۱) در آن‌ها از قرآن گرفته شده است:
 +
{{بیت|نوشته‌اند بر ایوان جنة المأوی|که هرکه عشوه دنیا خرید وای به وی<ref>دیوان حافظ، ص‌۴۸۶.</ref>}}
 +
{{بیت|تو پنداری که بدگو رفت و جان برد|حسابش با کرام‌الکاتبین است<ref>دیوان حافظ، ص‌۶۲.</ref>}}  یا '''اثرپذیری اقتباسی'''؛ مانند اقتباس از آیه‌ ۵ [[سوره دهر]]/۷۶ در این [[بیت (شعر)|بیت]] از [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]]:
 +
{{بیت|چه خطر دارد این پلید نبیذ|عند کاس مزاجها کافور<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۹۶.</ref>}}  یا '''اثرپذیری گزارشی'''؛ مانند بیت‌های زیر که شرح و گزارشی هستند از آیه‌ ۱۶۹ [[سوره آل‌ عمران]]/۳ {{متن قرآن|«و‌لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»}}:
 +
{{بیت|آنان که در طریق خدا کشته می‌شوند|هرگز گمان مدار که نابود و مرده‌اند}}
 +
{{بیت|بل زنده‌اند زنده جاوید و جملگی|گوی شرف ز عرصه آفاق برده‌اند}}
 +
{{بیت|نقد وجود بر کف دستان و باخلوص|جان عزیز خویش به جانان سپرده‌اند}}
 +
{{بیت|بر خوان عشق دوست گرانمایه مهمان|رزق بقا خورند بدان سان که خورده‌اند}}
 +
{{بیت|خوش بر ضیافتی که در آن میزبان خدا است|مهمانش اولیا و شهیدان شمرده‌اند<ref>تو را ای کهن، ص‌۲۰۷.</ref>}}  یا '''اثرپذیری الهامی بنیادی'''، مانند بیت زیر [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی]] که الهام گرفته و بنیاد نهاده بر این آیه قرآنی است: {{متن قرآن|«اِن تَتَّقوااللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا»}}. ([[سوره انفال]]/۸،‌ ۲۹):
 +
{{بیت|هر که را در جان خدا بنهد محک|مر یقین را باز‌داند او ز شک}}  یا '''اثرپذیری تلمیحی اشاری'''، مانند بیت زیر مثنوی که تلمیح و اشارتی به آیه شریفه: {{متن قرآن|«یااَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه * اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً مرضِیَةً»}} ([[سوره فجر]]/۸۹، ۲۷‌‌-۲۸) است:
 +
{{بیت|بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید|تا خطاب ارجعی را بشنوید}}  یا '''اثرپذیری تأویلی'''؛ مانند بیت‌های زیر از مثنوی که [[تأویل]] این آیه‌ قرآن از زبان [[حضرت سلیمان علیه السلام|حضرت‌ سلیمان]] هستند که [[دعا]] کرد و گفت: {{متن قرآن|«رَبِّ اغفِرلی وهَب لی مُلکًا لایَنبَغی لاَِحَد مِن بَعدی»}}. ([[سوره ص]]/۳۸، ۳۵):
 +
{{بیت|«ربّ هب لی» از سلیمان آمده است|که مده غیر مرا این ملک و دست}}
 +
{{بیت|تو مکن با غیر من این لطف و جود|این حسد را ماند امّا آن نبود}}
 +
{{بیت|نکته «لاینبغی» می‌خوان به جان|سرّ «من بعدی» ز بخل او مدان}}
 +
{{بیت|بلکه اندر ملک دید او صد خطر|مو به مو ملک جهان بُد بیم سر}}
 +
{{بیت|بیم سر با بیم سِر با بیم دین|امتحانی نیست ما را مثل این}}
 +
{{بیت|پس سلیمان همّتی باید که او|بگذرد زین صد هزاران رنگ و بو}} 
 +
یا '''اثرپذیری تطبیقی'''؛ مانند این بیت‌های مولانا که عبارت قرآنی {{متن قرآن|«اَرضُ اللّهِ واسِعَةً»}} ([[سوره نساء]]/۴، ۹۷) را بر عرصه پهناوری که اولیای خدا بدان راه می‌برند، تطبیق داده است:
 +
{{بیت|جنبشی اندک بکن همچون جنین|تا ببخشندت حواس نور بین}}
 +
{{بیت|وز جهان چون رحم بیرون شوی|از زمین در عرصه «واسع» شوی}}
 +
{{بیت|آن‌که «ارض الله واسع» گفته‌اند|عرصه‌ای دان کاولیا در رفته‌اند}}
 +
{{بیت|دل نگردد تنگ زان عرصه فراخ|نخل‌تر آن‌جا نگردد خشک شاخ}} 
 +
در این معنا، بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی در حوزه ادبیات قرآن جای خواهند گرفت و مدخل‌های متعددی را پدید خواهند آورد؛ مدخل‌هایی چون قرآن و ادب عربی، قرآن و ادب فارسی، [[سنائی|سنایی]] و قرآن، [[مولوی|مولانا]] و قرآن، [[سعدی]] و قرآن، [[حافظ]] و قرآن، ادبیات معاصر و قرآن، زبان فارسی و قرآن و‌...
  
چه خطر دارد این پلید نبیذ***عند کاس مزاجها کافور<ref>. دیوان ناصر خسرو، قصیده 96.</ref>
+
* ۲. اگر ادبیّات را به‌ معنای دوم یعنی برابر با منابع و مآخذ و کتاب‌شناسی بگیریم، همه کتاب‌هایی که درباره قرآن و مسائل و مقولات قرآنی نوشته شده‌اند، همه [[تفسیر قرآن|تفسیرها]]، همه کتاب‌های [[علوم قرآن]]، همه کتاب‌های [[تاریخ قرآن]]، همه کتاب‌های [[قراءات قرآن|قرائات]] و همه مقالاتی که در این مقوله‌ها نوشته شده‌اند، از مصادیق «ادبیّات قرآن» خواهند بود.
 
+
==پانویس==
یا '''اثرپذیری گزارشی'''؛ مانند بیت‌های زیر که شرح و گزارشی هستند از آیه‌169 آل‌عمران/3 «و‌لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ
 
اَموتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون».
 
 
 
آنان که در طریق خدا کشته می‌شوند***هرگز گمان مدار که نابود و مرده‌اند
 
 
 
بل زنده‌اند زنده جاوید و جملگی***گوی شرف ز عرصه آفاق برده‌اند
 
 
 
نقد وجود بر کف دستان و باخلوص***جان عزیز خویش به جانان سپرده‌اند
 
 
 
بر خوان عشق دوست گرانمایه مهمان***رزق بقا خورند بدان سان که خورده‌اند
 
 
 
خوش بر ضیافتی که در آن میزبان خدا است***مهمانش اولیا و شهیدان شمرده‌اند.<ref>. تو را ای کهن، ص‌207.</ref>
 
 
 
یا '''اثرپذیری الهامی بنیادی'''، مانند این بیت مثنوی (1/300):
 
 
 
هر که را در جان خدا بنهد محک***مر یقین را باز‌داند او ز شک
 
 
 
که الهام گرفته و بنیاد نهاده بر این آیه قرآنی است:«اِن تَتَّقوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا». (انفال/8،‌29)
 
 
 
یا '''اثرپذیری تلمیحی  اشاری'''، مانند این بیت مثنوی (1/568):
 
 
 
بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید***تا خطاب ارجعی را بشنوید
 
 
 
که تلمیح و اشارتی به آیه شریفه «یاَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه * اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً» (فجر/89، 27‌‌28) است.
 
 
 
یا '''اثرپذیری تأویلی'''؛ مانند بیت‌های زیر از مثنوی (1/264):
 
 
 
«ربّ هب لی» از سلیمان آمده است***که مده غیر مرا این ملک و دست
 
 
 
تو مکن با غیر من این لطف و جود***این حسد را ماند امّا آن نبود
 
 
 
نکته «لا ینبغی» می‌خوان به جان***سرّ «من بعدی» ز بخل او مدان
 
 
 
بلکه اندر ملک دید او صد خطر***مو به مو ملک جهان بُد بیم سر
 
 
 
بیم سر با بیم سِر با بیم دین***امتحانی نیست ما را مثل این
 
 
 
پس سلیمان همّتی باید که او***بگذرد زین صد هزاران رنگ و بو
 
 
 
که تأویل این آیه‌قرآن از زبان حضرت‌سلیمان هستند که دعا کرد و گفت:
 
 
 
«رَبِّ اغفِر لی وهَب لی مُلکًا لایَنبَغی لاَِحَد مِن بَعدی». (ص/38،35)
 
 
 
یا '''اثرپذیری تطبیقی'''؛ مانند این بیت‌های مولانا (مثنوی 1/3180):
 
 
 
جنبشی اندک بکن همچون جنین***تا ببخشندت حواس نور بین
 
 
 
وز جهان چون رحم بیرون شوی***از زمین در عرصه «واسع» شوی
 
 
 
آن‌که «ارض الله واسع» گفته‌اند***عرصه‌ای دان کاولیا در رفته‌اند
 
 
 
دل نگردد تنگ زان عرصه فراخ***نخل‌تر آن‌جا نگردد خشک شاخ
 
 
 
که عبارت قرآنی «اَرضُ اللّهِ وسِعَةً» (نساء/4،‌97) را بر عرصه پهناوری که اولیای خدا بدان راه می‌برند، تطبیق داده است.
 
 
 
در این معنا بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی در حوزه ادبیّات قرآن جای خواهند گرفت و مدخل‌های متعدّدی را پدید خواهند آورد؛ مدخل‌هایی چون قرآن و ادب عربی، قرآن و ادب فارسی، سنایی و قرآن، مولانا و قرآن، ناصر خسرو و قرآن، سعدی و قرآن، حافظ و قرآن، ادبیات معاصر و قرآن، زبان فارسی و قرآن و‌...‌.
 
 
 
د. ادبیّاتی که در خدمت قرآن و متعهّد به آن است و می‌کوشد تا در انتخاب موضوع و مضمون و شیوه و‌...‌، آموزه‌های قرآنی و اسلامی را پاس دارد و از آن‌ها مایه گیرد و به آن‌ها متعهّد و سرسپرده باشد و در تبلیغ و گسترش آن‌ها بکوشد.
 
 
 
2. اگر ادبیّات را به‌معنای دوم یعنی برابر با منابع و مآخذ و کتاب‌شناسی بگیریم، همه کتاب‌هایی که درباره قرآن و مسائل و مقولات قرآنی نوشته شده‌اند، همه تفسیرها، همه کتاب‌های علوم قرآن، همه کتاب‌های تاریخ قرآن، همه کتاب‌های قرائات و همه مقالاتی که در این مقوله‌ها نوشته شده‌اند، از مصادیق ادبیّات قرآن خواهند بود.
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
 
+
==منابع==
== منبع ==
+
*"ادبیات قرآن"، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، سید محمد راستگو، جلد ۲.
 
+
{{قرآن}}
*سيد محمد راستگو ، ادبیات قرآن،دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 2،[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=2مرکز فرهنگ و معارف قرآن]
 
 
 
 
[[رده: ادبیات]]
 
[[رده: ادبیات]]
 
 
[[رده: قرآن]]
 
[[رده: قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۴


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


مراد از «ادبیات قرآن» ادبیاتی است که بر محور قرآن کریم می‌چرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته و یا شیوه‌ها و اسلوب‌ها و مسائل و مقولات ادبی و بلاغی بکار رفته در قرآن را بررسی می‌کند.

مفهوم واژه ادبیات

واژه «ادبیات»، جمع «ادبیّة» است و ادبیّه، خود مؤنّث «ادبی»، اسم منسوب (صفت نسبی) «ادب» به‌ معنای چیزی است که با ادب سر و کار و با آن پیوند دارد. مؤنّث آوردن «ادبیّه» نیز گویا از این‌ رو است که این واژه، کوتاه شده و جانشین ترکیب‌هایی چون «علوم ادبیّه» یا «فنون ادبیّه» است.[۱] با این همه در فارسی، «ادبیّات» به‌ صورت جمع «ادب» و «ادبی» بکار می‌رود.

واژه «ادبیّات»، هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی، واژه‌ای تازه ساخت است که پیشینه چندانی ندارد و در متون پیشین فارسی و عربی، نشانی از آن نیست و بیش از صد سال از عمر آن نمی‌گذرد. آغاز پیدایی و گسترش این واژه نوساخته به روزگاری باز‌می‌گردد که پیوند فرهنگی میان شرق و غرب گسترش یافته و فرهنگ غربی همراه با نوشته‌ها و سروده‌های شاعران و نویسندگان آن دیار به‌ سوی شرق سرازیر شده بود. در آن روزگار، در ترکیه عثمانی که حلقه ارتباط و پل پیوند میان شرق و غرب بود، پاره‌ای از نویسندگان آشنا با فرهنگ و نوشته‌های غربی که در پی یافتن معادلی برای واژه فرانسوی و پرکاربرد لیتراتور (literature) بودند، برای این منظور واژه «ادبیات» را بکار بردند؛ سپس این واژه از آنجا به کشورهای عربی که هنوز زیر نفوذ ترکیه عثمانی بودند، نیز به ایران راه یافت.[۲] با این تفاوت که در ایران مورد اقبال نویسندگان قرار گرفت و بزودی گسترش یافت؛ اما در کشورهای عربی از این‌ روی که این واژه، ساختار عربیِ استوار و شیوایی نداشت، چندان بدان توجه نشد و واژه‌های «ادب» و «آداب» جای آن را گرفت. از اینجا است که برای مثال، آن‌چه را ما «تاریخ ادبیّات» می‌گوییم، عرب‌ها «تاریخ‌الادب» می‌گویند.

واژه ادبیّات که امروزه در زبان فارسی بسیار آشنا و پرکاربرد است، به‌ معنای مجموعه آثار زبانی زیبا و هنرمندانه‌ای بکار می‌رود که در قالب‌های شعر، داستان، نمایشنامه و‌... از سوی شاعران و نویسندگان یک ملّت پدید می‌آیند و فرهنگ آن ملّت را بارور می‌سازند و همین آثار منظوم و منثور‌اند که در رشته‌های ادبیّات آموخته می‌شوند. «ادبیّات» به این معنا همه آثار ادبی را فرامی‌گیرد.

آنچه مانند واژه‌شناسی، دستور زبان، معانی، بیان، بدیع، عروض و قافیه که برای درک و دریافت و نقد و تحلیل بهتر این آثار بایسته است و نیز آنچه درباره این آثار و پدیدآورندگان آن‌ها نوشته می‌شود، مانند تاریخ ادبیّات، نقد ادبی و سبک‌شناسی نیز ادبیّات خوانده می‌شود.

ادبیّات جز معنای رایج یاد‌شده، گاه هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی به‌ معنای دیگری نیز بکار می‌رود؛ معنایی که چندان درست و پسندیده نیست و باید از آن پرهیز شود. در این معنا، ادبیّات یعنی همه کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره موضوع خاصّی نوشته شده است. ادبیات به این معنا، کم و بیش برابر است با آنچه امروزه «کتاب‌شناسی» یا «منابع و مآخذ» یک چیز گفته می‌شود.

منظور از ادبیات قرآن

عبارت «ادبیات قرآن» مى‌تواند بیان‌گر چند معنا باشد:

  • ۱. اگر واژه «ادبیّات» را در این ترکیب به‌ معنای متداول آن بگیریم، عبارت «ادبیّات قرآن» این معانی را بر خواهد تافت:
    • الف. ادبیاتی که بر محور قرآن می‌چرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته است. از این دیدگاه، همه متون ادبی و بلاغی قرآن‌محور چون دلائل الاعجاز جرجانی، معانی‌القرآن فرّاء، مجازات القرآن سید رضی، التصویر الفنی سید قطب و...، از مصادیق ادبیّات قرآن خواهند بود و در جای خود آشکار شده که یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های قرآن کریم، ساختار هنری این کتاب شگفت است و یکی از آشکارترین جلوه‌های اعجاز آن، اعجاز ادبی و بلاغی به‌شمار می‌رود. اعجاز ادبی هنری قرآن، چنان برجسته است که برخی از قرآن پژوهان اعجاز قرآن را به همین جنبه ویژه ساخته‌اند. آری، دانش بلاغت که در فرهنگ عربی اسلامی رشد و روایی بسیار داشته و بررسی‌های فراوانی درباره آن انجام گرفته و کتاب‌های بسیاری در زمینه آن پدید آمده است، همه از قرآن و برکت این کتاب بزرگ و پیامد پژوهش‌ها و بررسی‌هایی بوده است که درباره شناسایی و بازنمایی رمز و رازهای بلاغی و هنری قرآن مجید انجام گرفته است. این اعجاز بیانی‌‌، اضلاع و ابعاد گوناگون دارد که پاره‌ای از آن‌ها در پژوهش‌های پیش‌گفته، شناسایی و بازنمایی شده و پاره‌ای دیگر همچنان در پرده راز پنهان مانده‌اند و باید در پژوهش‌های آینده به آن‌ها پرداخته و تا حدّ امکان بازنمایی شود. باری حاصل این پژوهش‌ها که همه بر‌ محور قرآن می‌چرخیده‌اند، ادبیاتی کلان و گسترده و در عین حال رو به گسترش بیشتری را پدید آورده‌اند که می‌توان آن را ادبیات قرآن نامید. از سویی «ادبیّات قرآن محور» جز معنای یاد‌ شده، این معنا را نیز خواهد پذیرفت: متونی که ساخت و پرداخت و رنگ و رویی ادبی دارند یا در قالبی ادبی سامان یافته‌اند و در عین حال با قرآن سرو کار دارند. از این دیدگاه همه تفاسیر منظوم و منثوری که رنگ هنری و ادبی دارند (مانند تفسیر کشف‌الاسرار میبدی، تفسیر منظوم صفی علیشاه و...) همه از مصادیق ادبیات قرآن خواهند بود.
    • ب. شیوه‌ها و اسلوب‌ها و مسائل و مقولات ادبی بکار رفته در قرآن؛ به سخن دیگر، بررسی قرآن از دیدگاه ادبی، هنری و بلاغی. این معنا که میدانی گسترده دارد، زیرگروه‌های بسیاری را فرامی‌گیرد که هر یک از آن‌ها می‌تواند مدخلی جداگانه داشته باشد یا از آن، تحت مدخل دیگر بحث شود که در جای خود خواهند آمد؛ برای نمونه: سبک‌شناسی، هندسه واژگانی و نظم قرآن، پیوند میان آیه‌های یک سوره، پیوند میان سوره‌ها با یک‌دیگر، تشبیهات و تصویرات قرآن، مجاز و کنایه و استعاره در قرآن، حقیقت و مجاز در قرآن، شیوه‌ها و اسلوب بیانی قرآن، ایجاز و اطناب در قرآن، تکرار در قرآن، آرایه‌های بدیعی قرآن، سجع‌های قرآن، شعر گونگی قرآن، نغمه حروف و موسیقی کلمات در قرآن، آوامعنایی در قرآن، سیما معنایی در قرآن، ترادف در قرآن، چگونگی انتخاب واژه‌ها در قرآن، زبان قرآن، لایه‌های معنایی در قرآن، چینش واژگان قرآن، هنجار شکنی‌های زبانی در قرآن و‌... .
    • ج. همچنین ادبیاتی که در خدمت قرآن و متعهد به آن است و می‌کوشد تا در انتخاب موضوع و مضمون و شیوه و‌...‌، آموزه‌های قرآنی و اسلامی را پاس دارد و از آن‌ها مایه گیرد و به آن‌ها متعهد و سرسپرده باشد و در تبلیغ و گسترش آن‌ها بکوشد.
    • د. ادبیات قرآن یعنی متون منظوم و منثوری که از قرآن اثر پذیرفته و در ساخت و پرداخت همه یا بخش‌هایی از خود، به‌ گونه‌ای از قرآن مایه گرفته‌اند؛ خواه به شیوه اثرپذیری واژگانی مانند بیت‌های زیر که واژگان «جنة‌المأوی» (سوره نجم/۵۳، ۱۵) و «کرام‌الکاتبین» (سوره انفطار/۸۲، ۱۱) در آن‌ها از قرآن گرفته شده است:

نوشته‌اند بر ایوان جنة المأوی که هرکه عشوه دنیا خرید وای به وی[۳]

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد حسابش با کرام‌الکاتبین است[۴]

یا اثرپذیری اقتباسی؛ مانند اقتباس از آیه‌ ۵ سوره دهر/۷۶ در این بیت از ناصرخسرو:

چه خطر دارد این پلید نبیذ عند کاس مزاجها کافور[۵]

یا اثرپذیری گزارشی؛ مانند بیت‌های زیر که شرح و گزارشی هستند از آیه‌ ۱۶۹ سوره آل‌ عمران«و‌لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»:

آنان که در طریق خدا کشته می‌شوند هرگز گمان مدار که نابود و مرده‌اند

بل زنده‌اند زنده جاوید و جملگی گوی شرف ز عرصه آفاق برده‌اند

نقد وجود بر کف دستان و باخلوص جان عزیز خویش به جانان سپرده‌اند

بر خوان عشق دوست گرانمایه مهمان رزق بقا خورند بدان سان که خورده‌اند

خوش بر ضیافتی که در آن میزبان خدا است مهمانش اولیا و شهیدان شمرده‌اند[۶]

یا اثرپذیری الهامی بنیادی، مانند بیت زیر مثنوی که الهام گرفته و بنیاد نهاده بر این آیه قرآنی است: «اِن تَتَّقوااللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا». (سوره انفال/۸،‌ ۲۹):

هر که را در جان خدا بنهد محک مر یقین را باز‌داند او ز شک

یا اثرپذیری تلمیحی اشاری، مانند بیت زیر مثنوی که تلمیح و اشارتی به آیه شریفه: «یااَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه * اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً مرضِیَةً» (سوره فجر/۸۹، ۲۷‌‌-۲۸) است:

بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید تا خطاب ارجعی را بشنوید

یا اثرپذیری تأویلی؛ مانند بیت‌های زیر از مثنوی که تأویل این آیه‌ قرآن از زبان حضرت‌ سلیمان هستند که دعا کرد و گفت: «رَبِّ اغفِرلی وهَب لی مُلکًا لایَنبَغی لاَِحَد مِن بَعدی». (سوره ص/۳۸، ۳۵):

«ربّ هب لی» از سلیمان آمده است که مده غیر مرا این ملک و دست

تو مکن با غیر من این لطف و جود این حسد را ماند امّا آن نبود

نکته «لاینبغی» می‌خوان به جان سرّ «من بعدی» ز بخل او مدان

بلکه اندر ملک دید او صد خطر مو به مو ملک جهان بُد بیم سر

بیم سر با بیم سِر با بیم دین امتحانی نیست ما را مثل این

پس سلیمان همّتی باید که او بگذرد زین صد هزاران رنگ و بو

یا اثرپذیری تطبیقی؛ مانند این بیت‌های مولانا که عبارت قرآنی «اَرضُ اللّهِ واسِعَةً» (سوره نساء/۴، ۹۷) را بر عرصه پهناوری که اولیای خدا بدان راه می‌برند، تطبیق داده است:

جنبشی اندک بکن همچون جنین تا ببخشندت حواس نور بین

وز جهان چون رحم بیرون شوی از زمین در عرصه «واسع» شوی

آن‌که «ارض الله واسع» گفته‌اند عرصه‌ای دان کاولیا در رفته‌اند

دل نگردد تنگ زان عرصه فراخ نخل‌تر آن‌جا نگردد خشک شاخ

در این معنا، بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی در حوزه ادبیات قرآن جای خواهند گرفت و مدخل‌های متعددی را پدید خواهند آورد؛ مدخل‌هایی چون قرآن و ادب عربی، قرآن و ادب فارسی، سنایی و قرآن، مولانا و قرآن، سعدی و قرآن، حافظ و قرآن، ادبیات معاصر و قرآن، زبان فارسی و قرآن و‌...

  • ۲. اگر ادبیّات را به‌ معنای دوم یعنی برابر با منابع و مآخذ و کتاب‌شناسی بگیریم، همه کتاب‌هایی که درباره قرآن و مسائل و مقولات قرآنی نوشته شده‌اند، همه تفسیرها، همه کتاب‌های علوم قرآن، همه کتاب‌های تاریخ قرآن، همه کتاب‌های قرائات و همه مقالاتی که در این مقوله‌ها نوشته شده‌اند، از مصادیق «ادبیّات قرآن» خواهند بود.

پانویس

  1. فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۱۷۹، «ادبیات».
  2. غلط ننویسیم، ص‌۱۸.
  3. دیوان حافظ، ص‌۴۸۶.
  4. دیوان حافظ، ص‌۶۲.
  5. دیوان ناصرخسرو، قصیده ۹۶.
  6. تو را ای کهن، ص‌۲۰۷.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن