فرمان حمله به خیام امام حسین از سوی عمر بن سعد: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ تقویم: فرمان حمله عمومي به خيام امام حسين از سوي عمر بن سعد را به فرمان حمله به خیام امام حسین از سوی عمر بن سعد منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{تقویم|روز=9 محرم|سال=سال | + | {{تقویم|روز=9 محرم|سال=سال ۶۱ هجری قمری}} |
− | + | هنگامی که [[عمر بن سعد]]، با دریافت نامه شدیدالحن [[عبیدالله بن زیاد]] احساس خطر کرد و با آمدن [[شمر|شمر بن ذی الجوشن]] به [[کربلا]]، وی را رقیبی برای فرماندهی خویش میدید، با دستپاچگی و بدون اطلاع قبلی، در عصر [[روز تاسوعا]] (نهم [[ماه محرم|محرم]]) فرمان حمله به سوی خیمهگاه [[امام حسین]] علیهالسلام را صادر کرد. | |
− | + | وی با گفتن: «یا خَیلَ الله ارکَبی و بِالجنة أبشِری»، سپاهیان خود را وادار به هجوم سراسری کرد و تلاش نمود تا کردار و رفتار خود را بایسته جلوه دهد و روحیات متزلزل سپاهیان خویش را تقویت کند، تا مبادا در نبرد با فرزندزاده [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله دچار حیرت و سستی گردند. | |
− | امام | + | امام حسین علیهالسلام که در آن هنگام، در پیشگاه خیمهاش به شمشیر تکیه داده و به استراحت مختصر پرداخته بود، با صدای خواهرش [[حضرت زینب سلام الله علیها|زینب کبری]] سلام الله علیها بیدار گردید و خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروی خود مشاهده نمود، که در حال پیش روی به سوی [[خیمه گاه کربلا|خیمهگاه]] وی بودند. |
− | آن حضرت، | + | آن حضرت، بیدرنگ برادرش [[حضرت عباس]] علیهالسلام را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون [[زهیر بن قین بجلی|زهیر بن قین]] و [[حبیب بن مظاهر]] به سوی سپاه دشمن فرستاد، تا از فرمانده آنان، علت تهاجم عمومی را جویا شوند. |
− | حضرت عباس علیهالسلام و | + | حضرت عباس علیهالسلام و هیأت همراه، به سران سپاه [[عمر بن سعد]] نزدیک شده و پیام امام حسین علیهالسلام را ابلاغ کردند و آنان در پاسخ امام حسین علیهالسلام گفتند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده است که حسین بن علی یا در طاعت او درآید و با او [[بیعت]] کند و یا هم اینک آماده نبرد سرنوشتساز باشد. |
− | حضرت عباس علیهالسلام | + | حضرت عباس علیهالسلام پیامشان را به امام حسین علیهالسلام رسانید و از آن حضرت، کسب تکلیف نمود. امام حسین علیهالسلام به وی فرمود: از آنان بخواه که امشب را صبر کرده و کار نبرد را به فردا واگذارند. زیرا دوست دارم شب آخر عمرم مقدار بیشتری به [[عبادت]] و [[نماز]] بپردازم و خدا میداند که من به راز و نیاز با وی و نیایش در درگاهش چقدر علاقمندم. |
− | حضرت عباس علیهالسلام بار | + | حضرت عباس علیهالسلام بار دیگر به سوی سپاه دشمن رفت و درخواست امام حسین علیهالسلام را به آنان ابلاغ کرد. عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کاری بود و شمر را رقیب خود میدید، از درخواست امام حسین علیهالسلام سرباز زد و گفت: برای حسین، دیگر مهلتی نیست! |
− | + | برخی از فرماندهان سپاه، زبان به اعتراض گشوده و گفتند: ای فرمانده! اگر کافران و مشرکان از ما مهلت میخواستند، ما دریغ نمیکردیم ولی از مهلت دادن به فرزندزاده [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله امتناع میکنیم؟ عمر بن سعد در برابر اعتراضهای متعدد یاران خویش مواجه گردید و به ناچار درخواست امام حسین علیهالسلام را پذیرفت و به وی پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم، ولی بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر اطاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر میسپارم. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | در این هنگام، آرامش نسبی حاکم گردید و هر دو سپاه به خیمهگاه خویش برگشته و منتظر فرارسیدن روز بعد، یعنی [[روز عاشورا]] شدند.<ref> نک: الارشاد (شیخ مفید)، ص ۴۴۰؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | * سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد اول، ماه محرم. | |
− | |||
منابع بیشتر: | منابع بیشتر: | ||
− | [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=62 وقایع | + | * [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=62 وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ۹ محرم]. |
− | |||
[[رده:وقایع ماه محرم]] | [[رده:وقایع ماه محرم]] | ||
[[رده:سال ۶۱ هجری قمری]] | [[رده:سال ۶۱ هجری قمری]] | ||
− | |||
{{واقعه عاشورا}} | {{واقعه عاشورا}} |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۲
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:9 محرم |
سال ۶۱ هجری قمری |
هنگامی که عمر بن سعد، با دریافت نامه شدیدالحن عبیدالله بن زیاد احساس خطر کرد و با آمدن شمر بن ذی الجوشن به کربلا، وی را رقیبی برای فرماندهی خویش میدید، با دستپاچگی و بدون اطلاع قبلی، در عصر روز تاسوعا (نهم محرم) فرمان حمله به سوی خیمهگاه امام حسین علیهالسلام را صادر کرد.
وی با گفتن: «یا خَیلَ الله ارکَبی و بِالجنة أبشِری»، سپاهیان خود را وادار به هجوم سراسری کرد و تلاش نمود تا کردار و رفتار خود را بایسته جلوه دهد و روحیات متزلزل سپاهیان خویش را تقویت کند، تا مبادا در نبرد با فرزندزاده رسول خدا صلی الله علیه و آله دچار حیرت و سستی گردند.
امام حسین علیهالسلام که در آن هنگام، در پیشگاه خیمهاش به شمشیر تکیه داده و به استراحت مختصر پرداخته بود، با صدای خواهرش زینب کبری سلام الله علیها بیدار گردید و خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروی خود مشاهده نمود، که در حال پیش روی به سوی خیمهگاه وی بودند.
آن حضرت، بیدرنگ برادرش حضرت عباس علیهالسلام را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوی سپاه دشمن فرستاد، تا از فرمانده آنان، علت تهاجم عمومی را جویا شوند.
حضرت عباس علیهالسلام و هیأت همراه، به سران سپاه عمر بن سعد نزدیک شده و پیام امام حسین علیهالسلام را ابلاغ کردند و آنان در پاسخ امام حسین علیهالسلام گفتند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده است که حسین بن علی یا در طاعت او درآید و با او بیعت کند و یا هم اینک آماده نبرد سرنوشتساز باشد.
حضرت عباس علیهالسلام پیامشان را به امام حسین علیهالسلام رسانید و از آن حضرت، کسب تکلیف نمود. امام حسین علیهالسلام به وی فرمود: از آنان بخواه که امشب را صبر کرده و کار نبرد را به فردا واگذارند. زیرا دوست دارم شب آخر عمرم مقدار بیشتری به عبادت و نماز بپردازم و خدا میداند که من به راز و نیاز با وی و نیایش در درگاهش چقدر علاقمندم.
حضرت عباس علیهالسلام بار دیگر به سوی سپاه دشمن رفت و درخواست امام حسین علیهالسلام را به آنان ابلاغ کرد. عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کاری بود و شمر را رقیب خود میدید، از درخواست امام حسین علیهالسلام سرباز زد و گفت: برای حسین، دیگر مهلتی نیست!
برخی از فرماندهان سپاه، زبان به اعتراض گشوده و گفتند: ای فرمانده! اگر کافران و مشرکان از ما مهلت میخواستند، ما دریغ نمیکردیم ولی از مهلت دادن به فرزندزاده رسول خدا صلی الله علیه و آله امتناع میکنیم؟ عمر بن سعد در برابر اعتراضهای متعدد یاران خویش مواجه گردید و به ناچار درخواست امام حسین علیهالسلام را پذیرفت و به وی پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم، ولی بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر اطاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر میسپارم.
در این هنگام، آرامش نسبی حاکم گردید و هر دو سپاه به خیمهگاه خویش برگشته و منتظر فرارسیدن روز بعد، یعنی روز عاشورا شدند.[۱]
پانویس
- ↑ نک: الارشاد (شیخ مفید)، ص ۴۴۰؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۳۳۷.
منابع
- سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد اول، ماه محرم.
منابع بیشتر:
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |