سنجش مقاله انجام نشده است

تحدی در قرآن

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از تحدی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«تحدّى» به معناى هماورد خواستن و به مبارزه طلبیدن است و در اصطلاح، عبارت است از مبارزه‌ طلبى خداى متعال از مخالفان رسول‌اکرم (صلى الله علیه و آله) که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمى‌دانند، براى آنچه وى آورده است (قرآن) همانندى بیاورند.

تحدی در لغت و اصطلاح

«تحدّى» از ریشه «حدا» (با آواز شتر را پیش‌راندن)[۱] به معناى هماورد خواستن و به مبارزه طلبیدن[۲]، براى ظاهرشدن عجز آن هماورد است[۳] و در اصطلاح عبارت است از مبارزه‌ طلبى خداى متعال از مخالفان رسول‌اکرم صلى الله علیه و آله که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمى‌دانند، براى آنچه وى آورده است مانندى بیاورند.[۴]

قرآن‌کریم در آیات‌ ۴۹‌ سوره قصص، ۸۸ سوره اسراء، ۳۸ سوره یونس، ۳۴ سوره طور، ۱۳ سوره هود و ۲۳ سوره بقره، با هدف اثبات رسالت رسول‌ اکرم صلى الله علیه و آله و وحیانى بودن قرآن کریم از مخالفان وى خواسته است اگر در حقانیت نبوت آن حضرت شک دارند، کتابى مانند قرآن یا ۱۰‌ سوره یا یک سوره یا سخنى مانند آن بیاورند.

تحدى بر این قیاس استثنایى مشتمل است که اگر این کار از سوى خدا نباشد، کارى بشرى است و اگر چنین باشد شما هم که بشر هستید باید بتوانید همانند آن را بیاورید و اگر نتوانستید معلوم مى شود معجزه الهى‌است.[۵]

البته تحدى به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اختصاص ندارد و معجزات همه پیامبران همراه با تحدى بوده است؛ براى نمونه، حضرت موسى علیه السلام با ساحران تحدى کرد[۶] و فرمود: «اَلقوا ما اَنتُم مُلقون» (سوره یونس، ۸۰)؛ زیرا چنانکه گفته اند: «معجزه» مشروط به ادعاى نبوت، تحدى، عدم معارضه دیگران به سبب عجز و خارق‌العاده بودن است.[۷] گرچه برخی از جمله «ابن حزم اندلسی»، شرطیت تحدى در معجزه را نپذیرفته است.[۸]

آیات تحدى

چنان که اشاره شد قرآن‌کریم در شمارى از آیات خود، با معاندان و منکران وحى و نبوت بدین شرح تحدى کرده است:

  1. در آیه ۴۹ سوره قصص، که چهل و نهمین سوره نازل شده در مکه است، خطاب به پیامبر مى‌فرماید: بگو اگر شما راست مى‌گویید که این دو کتاب (تورات و قرآن)[۹] از سوى خدا نیست، کتابى روشن‌تر و هدایت‌ بخش‌ تر از آنها از سوى خدا بیاورید تا من از آن پیروى کنم:[۱۰] «قُل فَأتوا بِکتب مِن عِندِاللّهِ هُوَ اَهدى مِنهُما اَتَّبِعهُ اِن کنتُم صدِقین».
  2. سوره اسراء، که دومین تحدى در آن آمده، بنابر روایت مشهور، پنجاهمین سوره از سُور مکى است.[۱۱] این سوره در سال یازدهم بعثت و بعد از سوره قصص و پیش از سوره یونس نازل شده است. در آیه ۸۸ این سوره آمده است: اگر جن و انس گرد هم آیند تا نظیر قرآن را بیاورند نمى‌توانند مانند آن را بیاورند، هر چند بعضى از آنها پشتیبان بعضى دیگر باشند: «قُل لئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ والجِنُّ عَلى اَن یأتوا بِمِثلِ هذا القُرءانِ لایأتونَ بِمِثلِهِ ولَو کانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهیرا».
  3. سوره یونس، سومین سوره مشتمل بر تحدى است. این سوره در اکثر روایات ترتیب نزول بعد از سوره اسراء قرار گرفته است.[۱۲] در آیه‌ ۳۸ این سوره، خداوند سبحان بعد از ردّ صریح ادعاى مشرکان مبنى بر جعلى بودن قرآن و نیز نفى هر گونه شک و تردید در الهى بودن آن، به آنان مى‌گوید: اگر راست مى‌گویید سوره‌اى مانند آن را بیاورید و هر کس را جز خدا مى‌توانید به کمک فراخوانید: «اَم یقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِسورَة مِثلِهِ وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن کنتُم صدِقین».
  4. چهارمین تحدى قرآن در سوره هود آمده است که زمان نزول آن طبق غالب روایات ترتیب نزول، بعد از سوره یونس است.[۱۳] آیه ۱۳ این سوره پس از نقل سخن مشرکان درباره جعلى بودن قرآن، خطاب به آنان مى‌فرماید: اگر راست مى‌گویید ۱۰ سوره ساختگى که در فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشد بیاورید و غیر از خدا هر کس را مى‌توانید فراخوانید: «اَم یقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَر مِثلِهِ مُفتَرَیت وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن کنتُم صدِقین».
  5. سوره طور پنجمین سوره دربردارنده تحدى است. نزول این سوره بعد از ۴ سوره پیشین بوده است. در آیات ۳۲ ـ ۳۳ این سوره، خداوند در پاسخ مدعیان خودساخته بودن قرآن، مى‌فرماید: اگر راست مى‌گویند سخنى مانند آن را بیاورند: «اَم یقولونَ تَقَوَّلَهُ بَل لایؤمِنون * فَلیأتوا بِحَدیث مِثلِهِ اِن کانوا صدِقین». در این آیه به آوردن سخنى مثل قرآن تحدى شده است، بى‌آن که به مقدار آن اشاره شود.[۱۴]
  6. آخرین تحدى قرآن در سوره بقره، یعنى اولین سوره نازل شده در مدینه است. آیات ۲۳ ـ ۲۴ این سوره، خطاب به منکران وحیانى بودن قرآن مى‌فرماید: اگر راست مى‌گویید سوره‌اى مانند قرآن بیاورید و در این کار یاوران خود را از غیرخدا فراخوانید ولى هرگز نخواهید توانست: «و اِن کنتُم فى رَیب مِمّا نَزَّلنا عَلى عَبدِنا فَأتوا بِسورَة مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَکم مِن دونِ اللّهِ اِن کنتُم صدِقین * فَاِن لَم تَفعَلوا ولَن تَفعَلوا...».

این پیشگویى خود از معجزات قرآن به شمار آمده است.[۱۵] این آیه، «سوره» را به سوره‌اى خاص مقید نساخته است، بنابراین مراد از «سوره» جنس است و شامل سوره‌هاى کوچک و بزرگ مى‌شود.[۱۶]

درباره مرجع ضمیر «مثله» در این آیه که «ما»ى موصول است یا «عبدنا»، دو قول است: بیشتر مفسران، مرجع ضمیر را «ما» مى‌دانند که در اینجا مراد از آن قرآن است، زیرا اولاً در این صورت این آیه با سایر آیات تحدى به ویژه آیه سوره یونس هماهنگ خواهد بود.[۱۷] ثانیاً بحث در مُنزَل (قرآن) است نه مُنزَلٌ‌علیه (پیامبر). ثالثاً وجه اعجازى آیه قوى‌ تر خواهد بود زیرا آیه در این صورت دلالت دارد که مخالفان قرآن، خواه انفرادى یا به صورت جمعى و با هر ویژگى، قادر به آوردن مثل آن نیستند. رابعاً اگر ضمیر به پیامبر صلى الله علیه و آله بازگردد، وجه اعجازى قرآن، امّى بودن پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌شود؛ ولى اگر به قرآن برگردد وجه اعجازى آن، کمال فصاحت و بلاغت آن مى‌شود.[۱۸]

آیت الله جوادى آملى هر چند وجوه یاد شده را براى تضعیف قول دوم (رجوع ضمیر به عبد) کافى نمى‌داند ولى با توجه به نکات زیر ارجاع ضمیر را به «ما»، یعنى قرآن، ترجیح مى‌دهد:

  1. تحدى قرآن در آیه ۸۸ سوره اسراء که مکى است عام است و شامل امى و غیرامى مى‌شود، بنابراین لازم نیست در مدینه گفته شود از شما نیز فردى امى مثل قرآن را بیاورد.
  2. محور تحدى در آیات تحدى، قرآن است نه عبد، به ویژه که عدّه‌اى مى‌گفتند: این قرآن باز نوشته همان خرافه‌ها و افسانه‌هاى پیشینیان است که هر صبح و عصر بر پیامبر خوانده مى‌شود تا آن را فراگیرد و بر مردم بخواند: «و قالوا اَسطیرُ الاَوَّلینَ اکتَتَبَها فَهِىَ تُملى عَلَیهِ بُکرَةً و اَصیلا».(سوره فرقان/۵)
  3. جمله «وَادعوا شُهَداءَکم مِن دونِ اللّه»، با توجه به این که مراد از «شهید» در آن، یاور و معین است، نشان مى‌دهد در این آیه مانند سایر آیات تحدى، به قرآن تحدى شده است.
  4. اعجاز قرآن ذاتاً مربوط به محتواى خود آن است و امّى بودن شرط اعجاز نیست.[۱۹]

از تعبیر «مثله» این نکته نیز برمى‌آید که خداوند با این تعبیر، به آوردن «همانند سوره قرآن» تحدى کرده است نه «سوره قرآن»، تا عذر نیاورند که هیچ انسانى به سبب ویژگی ها و عوامل ذاتى، نمى‌تواند شیوه‌اى مانند شیوه انسان دیگر داشته باشد.[۲۰]

هماورد نمایان

تحدى و هماورد خواهى قرآن از مسلّماتى است که افزون بر قرآن، در تاریخ نیز به تواتر گزارش شده است، همان‌گونه که تردیدى نیست که با وجود جمع بودن همه زمینه‌هاى تحدى، مانند تحدى صریح، دعوت پیامبر به مفاهیم جدیدى که با فرهنگ اعراب ناسازگار بود، تعصب عربى که همه همت خود را در شکست این پدیده به کار گرفته بود، آنان نتوانستند با قرآن هماوردى کنند زیرا اگر با قرآن هماوردى درخورى شده بود به یقین در تاریخ بازگو مى‌شد.[۲۱]

آنچه در معارضه با قرآن نقل شده است سخنانى بى‌ارزش و ناچیز است که هرگز توان هماوردى با آن را ندارد. براى نخستین بار نضر بن حارث، دشمن سرسخت پیامبر با نقل داستانهاى رستم و اسفندیار ادعاى هماوردى با قرآن کرد. طبق برخى روایات شأن نزول[۲۲]، آیه شریفه «لَو‌ نَشاءُ لَقُلنا مِثلَ هذا» (سوره انفال/۳۱) ناظر به وى است.

به گزارش اصمعى، هذیل یعفور نیز جملاتى را در معارضه با سوره اخلاص آورد.[۲۳] از مسیلمه نیز جملاتى رکیک در معارضه با قرآن نقل شده است. گفته شده عمرو‌ بن عاص بعد از شنیدن برخى از این سوره‌هاى ساختگى به او گفت: من و خودت مى‌دانیم که دروغگویى.[۲۴]

گفته شده: عبدالله بن مقفع نیز درصدد هماوردى با قرآن برآمد؛ ولى پس از مدتى منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود کرد.[۲۵] باقلانى و ابن‌ قیم آورده‌اند که وقتى او به آیه «وَ قِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءک وَ یا سَمَاء أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْمَاء وَ قُضِی الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِی وَ قِیلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» (۴۴ سوره هود) رسید، به ناتوانى بشر درآوردن مثل آن اعتراف کرد و از این کار منصرف شد.[۲۶]

ابن‌ابی العوجاء، ابوشاکر دیصانى و عبدالملک بصرى نیز براى هماوردى با قرآن تلاش کردند ولى سرانجام به عجز خویش اعتراف کردند.[۲۷]

پانویس

  1. ترتیب العین، ص‌۱۶۹، «حدا».
  2. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۹۰، «حدا».
  3. مقاییس اللغه، ج‌۲، ص‌۳۵، «حدا»؛ المصطلحات الکلامیه، ص‌۶۴.
  4. المصطلحات الکلامیه، ص‌۶۴.
  5. تفسیر موضوعى، ج‌۱، ص‌۱۲۸ ـ ۱۲۹، «قرآن در قرآن»؛ تسنیم، ج‌۲، ص‌۴۱۳ ـ ۴۱۴.
  6. التبیان، ج‌۵، ص‌۴۱۶؛ ج‌۸، ص‌۲۰.
  7. الاقتصاد، ص‌۱۶۶.
  8. المحلّى، ج‌۱، ص‌۳۶.
  9. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۴۰۲.
  10. التبیان، ج‌۸، ص‌۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۲۶۱؛ التسهیل، ج‌۳، ص‌۱۰۷.
  11. البرهان فى علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۸۱؛ التمهید، ج‌۱، ص‌۱۰۵.
  12. جمال القراء، ج‌۱، ص‌۱۳۶؛ البرهان فى علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۸۱.
  13. جمال القراء، ج‌۱، ص‌۱۳۶؛ البرهان فى علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۸۱.
  14. فى الاعجاز البلاغى، ص‌۱۶؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۵۸؛ احکام‌القران، ج‌۱، ص‌۴۰ ـ ۴۱.
  15. التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۱۷.
  16. من وحى القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۴؛ تسنیم، ج‌۲، ص‌۴۲۱.
  17. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۵۷.
  18. التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۱۸.
  19. تسنیم، ج‌۲، ص‌۴۲۴ ـ ۴۲۷.
  20. من وحى القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۴.
  21. الاقتصاد، ص‌۱۶۸ ـ ۱۷۰؛ اعجازالقران، ق ۲، ص‌۳؛ شرح الاصول الخمسه، ۳۹۶ ـ ۳۹۷.
  22. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۱۶؛ البرهان فى علوم قرآن، ج‌۱، ص‌۲۴۶.
  23. اعجاز القرآن، ص‌۱۱۴.
  24. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۶۵؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص‌۶۱.
  25. اعجاز القرآن، ص‌۱۱۹.
  26. همان.
  27. الاحتجاج، ج‌۲، ص‌۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ التمهید، ج‌۴، ص‌۲۴۰ ـ ۲۴۱.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن