منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ارث

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اِرث»، به معناى هر چیزى است که از میّت به بازماندگانش از طریق نسبی و یا سببی منتقل می‌شود. سهم‌الارث‌ وارثان پس از ادای حقوق و دیون متوفّی، طبق طبقات ارث به آنان تعلق می‌گیرد. برخی موانع مانند کفر، قتل عمد و تولد از زنا، موجب محرومیت از ارث هستند. اسلام، احکام ارث را نه بر اساس تبعیض جنسیتی میان مرد و زن، بلکه بر اساس مسؤولیت مالى و تکالیف و موقعیتى که آن دو در خانواده دارند، قرار داده است.

معنای ارث

یکی از مسایلی که در حقوق مدنی مورد بررسی قرار می گیرد، حقوق ارث و قواعد مربوط به آن می باشد. تَوارث یا وراثت، انتقال قهرى و بدون معامله فراورده کسى است به دیگری و دارایى مرده را صاحب شدن؛ به همین جهت، مالى را که از میت به وارثش منتقل مى شود، میراث و یا تُراث گویند.[۱] شخص زنده را «وارث» و متوفى را «مُورِث» و آن مال یا حق را «اِرث» مى نامند.

شهید ثانى در شرح لمعه مى‏ نویسد: میراث، صیغه مفعال، و اصل آن از موراث بوده و «یاى» آن منقلب از واو است. میراث یا از ارث گرفته شده یا از موروث. بنابر اول [معناى مصدرى]، یعنى: استحقاق انسان، نسبت به مال متوفى، به دلیل خویشاوندى نسبى یا سببى و بنابر معناى دوم (مفعولى)، یعنى: آن چیزى که انسان در اثر فوت دیگرى، مستحق مى‏ شود.[۲]

تقسیم ارث تنها پس از ادای حقوق و دیونی که بر عهده میت است امکانپذیر می باشد. لذا ابتدا بایستی هزینه های کفن و دفن میت، بدهی های مالی او و وصیت او پرداخت شود و سپس نوبت به تقسیم سهم الارث می رسد.

موجبات ارث

وراثت به طور کلى از دو طریق «نسب» و «سبب» صورت مى گیرد:

  • الف. منشأ نسب، تولید مثل است، یعنی خویشاوندانی که از طریق تولد به یکدیگر مربوط می شوند. وقتى از زن و شوهرى فرزندى به وجود مى آید، آن مرد و زن، پدر و مادر کودک مى شوند و پدر و پدر بزرگ و مادر و مادر بزرگ آن زن و شوهر به ترتیب اجداد و جدّه هاى کودک هستند و سایر فرزندان زن و شوهر، برادران و خواهران کودک مى گردند و برادران و خواهران پدر، عموها و عمّه هاى وى و برادران و خواهران مادر، دایی‌ ها و خاله هاى او خواهند بود، همچنین فرزندان آنها با یکدیگر رابطه نسبى دارند.[۳]
  • ب. منشأ سبب، عبارت است از ارتباط انسانى با انسان دیگر به سبب ازدواج شرعى.[۴] ارث بردن در حقوق کشور ما اختصاص به خویشاوندان نسبی دارد. بنابراین خویشاوندان سببی یعنی اشخاصی که با ازدواج به یکدیگر مربوط می شوند، از یکدیگر ارث نمی برند، مگر زن و شوهر. بر این پایه، زن و شوهر به سبب زوجیت و با وجود شرایطى از یکدیگر ارث مى برند؛ با این توضیح که هیچ یک از وارثان طبقه های سه گانه مانع از ارث بردن زن و شوهر نمی شوند.

طبقات ارث

اگر سهم وارث در قرآن مجید تعیین گردیده باشد مى گویند: ارث او «بالفرض» است (فرض و فریضه چیزى است که خدا در قرآن تعیین فرموده) و در غیر این صورت مى گویند: ارث او «بالقرابة» است. فرایضى که در قرآن صریحاً ذکر شده شش سهم است:

  • نصف (یک دوم): سه دسته هستند که نصف تمام مال متوفى را به ارث مى برند: اول: شوهر از زن خود با نداشتن فرزند، دوم: یک دختر، در صورتى که فرزند دیگرى در کار نباشد و سوم: یک خواهر تنها (خواهر پدر و مادرى یا پدرى تنها).
  • رُبع (یک چهارم): که سهم ارث شوهر با وجود فرزند، و همچنین سهم زن از شوهر خود با نداشتن فرزند است.
  • ثُمن (یک هشتم): سهم زوجه با داشتن فرزند است.
  • ثُلث (یک سوم): سهم مادر با نبودن فرزند، و سهم دو خواهر و برادر یا بیشتر است (ولى خواهر و برادر از طرف مادر).
  • دو ثُلث (دو سوم): سهم دو دختر یا بیشتر است، در صورتى که متوفى فرزند پسرى در ردیف آنها نداشته باشد و همچنین سهم دو خواهر پدرى یا پدر و مادرى در صورتى که برادرى مانند آنها در کار نباشد.
  • سُدس (یک ششم): سهم هر یکى از پدر و مادر با وجود فرزند، و سهم به خصوص مادر با وجود حاجب (یعنى برادران متوفى) و سهم یک برادر یا یک خواهر مادرى است.

اینها کسانى هستند که سهم آنها بالفرض مى باشد، غیر اینها به عنوان «قرابت» ارث مى برند و قاعده کلى درباره آنها این است که اموال متوفى را با رعایت ترتیب طبقات ارث در میان آنها طورى تقسیم مى کنند که «مذکر» (مرد) دو برابر «مُؤنّث» (زن) ببرد. طبقات ارث «ورثه» روى هم رفته در سه طبقه مختلف قرار دارند که با وجود طبقه جلوتر هیچ یک از طبقه بعدی ارث نمى برند:

  • طبقه اوّل: پدر و مادر و فرزندان متوفى و فرزند فرزندان او هر قدر پایین بیایند؛ یعنى اگر پسر و دختر نباشند اولاد آنها، جاى پسر و دختر مى نشینند، و تا یک نفر از این دسته هست طبقه دوم ارث نمى برند.
  • طبقه دوم: اجداد پدرى و مادرى و جده ها، هر قدر بالا بروند، و همچنین برادران و خواهران و اولاد آنها هر چه پایین تر بروند.
  • طبقه سوم: عموها و عمه ها، دایى ها و خاله ها، هر چه بالا بروند و اولاد آنها هر چه پایین بروند. در این طبقه کسى که فرض معینى داشته باشد نیست.[۵]

سهم‌الارث زن

زن به سبب زوجیت، با دو شرط از شوهر ارث مى برد:

  • همسر دائمى مرد باشد؛ چرا که در ازدواج موقت، مرد و زن از یکدیگر ارث نمى برند.
  • زن، در قید زناشویى شوهرش باقى باشد و به واسطه طلاق از او جدا نشود؛ زیرا زنى که طلاق گرفته از شوهر ارث نمى برد، مگر اینکه طلاق رجعى گرفته و در عدّه طلاق رجعى به سر برد، که در این صورت حق ارث دارد و اگر در این مدت از دنیا برود، شوهرش نیز از او ارث مى برد.[۶]

سهم الارث زن عبارت است از:

  • ارث از شوهر: همان گونه که گذشت، اگر مرد از دنیا برود و اولاد داشته باشد، یک هشتم اموالش به زن مى رسد؛ خواه یک زن داشته باشد یا بیشتر؛ البته در صورت متعدد بودن همسر، یک هشتم به طور مساوى میان آنان تقسیم مى گردد.[۷] اگر مرد از دنیا برود و اولاد نداشته باشد، همسرش یک چهارم اموالش را ارث مى برد و در صورت تعدّد همسر، یک چهارم به طور مساوى میان آنها تقسیم مى شود.[۸] توضیح این نکته لازم است که زن، از همه اموال منقول شوهر، به طور مطلق - از عین و قیمت آنها- ارث مى برد؛ ولى در میان اموال غیر منقول، از زمینها به طور مطلق - نه از عین و نه از قیمت آنها- ارث نمى برد، خواه زمینها داراى زراعت، درخت، ساختمان و غیر آنها باشد یا نباشد، و فقط از قیمت مصالح ساختمانى، مانند تنه درخت، تخته، آجر و مانند اینها و همچنین قیمت درخت و نخل ارث مى برد.[۹] امام خمینى (ره) در پاسخ این پرسش که: «اگر دو دانگ از شش دانگ منزل به اسم زن متوفّى باشد، آیا آن زن از چهار دانگ باقى مانده نیز ارث مى برد؟» می گوید: زن از زمینِ منزل ارث نمى برد، ولى از قیمت بنا ارث مى برد.[۱۰]
  • ارث زن به واسطه نسب: زن به واسطه خویشاوندى، از همه طبقات ارث مى برد و این ارث بردن ممکن است گاهى به عنوان دختر باشد و گاه به عنوان مادر، خواهر، عمه و یا خاله. اگر وارث میت، فقط یک دختر باشد، همه مال به او مى رسد. اگر وارث، چند دختر یا چند پسر باشند، همه مال به طور مساوى میان آنها قسمت مى شود. اگر وارث، یک دختر و یک پسر باشد، مال را سه قسمت مى کنند و دو قسمت را به پسر و یک قسمت آن را به دختر مى دهند. اگر وارث، چند دختر و چند پسر باشند، مال را طورى تقسیم مى کنند که پسر دو برابر دختر ارث ببرد.[۱۱] اگر وارث میت، فقط مادر و پدر او باشند، مال سه قسمت مى شود؛ دو قسمت آن را به پدر و یک قسمت را به مادر مى دهند.[۱۲] اگر وارث، فقط مادر میت باشد همه مال به او مى رسد.[۱۳] اگر وارث میت، فقط یک خواهر باشد، همه مال به او مى رسد. اگر وارث، چند خواهر باشند مال به طور مساوى بین آنها تقسیم مى شود. اگر وارث، خواهر و برادر باشند، برادر دو برابر خواهر ارث مى برد.[۱۴] اگر وارث، فقط یک عمّه باشد، همه مال به او مى رسد. اگر وارث چند عمّه باشد مال به طور مساوى بین آنها قسمت مى شود.[۱۵] اگر وارث، تنها یک خاله باشد، همه مال به او مى رسد.[۱۶] اگر وارث چند خاله باشد همه مال به طور مساوى بین آنان تقسیم مى شود.[۱۷]

حکمت تفاوت ارث زن و مرد

قبل از ظهور اسلام، در میان اقوام و ملل مختلف جهان، مصادره اموال میت، تابع زور مدارى بود؛ به گونه‏ اى که هرکس نیرومندتر بود، اموال شخص متوفى را به تصاحب درمى‏ آورد و افراد ضعیف و ناتوان و از جمله زنان و کودکان را محروم مى ‏ساخت. مثلا اعراب جاهلیت نه تنها زن را از ارث محروم مى‏ کردند، بلکه او را جزء اموال متوفى به ارث مى‏ بردند.

اما زن در سایه دستورات حیات‏بخش اسلام، از کلیه حقوق فردى و اجتماعى و انسانى‏ برخوردار شد. اسلام به زنان، حق ارث عطا کرد و تمام قوانین ظالمانه دوران جاهلیت را نسخ نمود. در فقه اسلامی، پسر دو برابر دختر، ارث مى‏ برد؛ قرآن کریم در این باره مى‏ فرماید: «یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُْنْثَیَیْنِ» (نساء/۱۱). نکته درخور توجّه در آیه این است که براى اهتمام به حق زن، هنگام تعیین سهام ارث، ارث زن را اصل و مبنا قرار داده و آن را معیار ارث معرفى مى‏ نماید. به طوری که هنگام بیان سهم برادر، نمى ‏فرماید که خواهر (دختر متوفى) نصف سهم برادر مى‏ برد، که معیار اصلى سهم برادر باشد؛ بلکه معیار و اصلِ مسلم را ارث خواهر قرار مى ‏دهد و سهم برادر را دو برابر سهم خواهر مى‏ داند، تا اصل ارث زن، قطعى باشد. این طرز بیان، یک نوع تأکید بر ارث بردن دختران و مبارزه با سنتهاى جاهلى آن عصر است که زنان را به طور کلى از ارث محروم مى‏ کردند.

علاوه بر این، اسلام احکام ارث را بر اساس مرد یا زن بودن (عامل جنسیت) وضع نکرده است؛ بلکه بر اساس مسؤولیت مالى و موقعیتى که آن دو در خانواده دارند و به ملاحظه مسؤولیتها و تکالیفى که بر عهده آنها نهاده شده، قرار داده است. بنابراین، سهم الارث متفاوت، با دیدگاه کلى اسلام نسبت به خانواده و تقسیم وظائف و مسؤولیتها، سازگار و عادلانه است.

یکى ‏از اعتراضات ابن ابی العوجاء به اسلام همین بود که مى ‏گفت: «ما بالُ المرأة المسکینة الضعیفة تأخذ سهما و یأخذ الرجل سهمین؟»؛ چرا زن یک سهم می گیرد ولی مرد دو سهم؟ امام باقر علیه ‏السلام در پاسخش فرمود: این گونه تقسیم سهم الارث به این دلیل است که اسلام جهاد را از عهده زن برداشته، مهریه و نفقه را به نفع او بر عهده مرد قرار داد؛ همچنین در برخى جنایات اشتباهى، خویشاوندان فرد جانى عهده دار پرداخت دیه هستند؛ زن از همه اینها معاف است.[۱۸] در حدیث دیگری امام ‏رضا علیه ‏السلام در بیان حکمت این تفاوت مى‏ فرماید: «ان المرأة اذا تزوّجت، اخذت و الرجل یُعطى، فلذلک وفّر على الرجال» یعنى: زیرا زن در هنگام ازدواج (مهریه) دریافت مى‏ کند، در حالى که مرد (مهریه) پرداخت مى‏ کند. به همین جهت، سهم بیشترى از ارث به مردان تعلق مى‏ گیرد.[۱۹]

بنابراین چون مخارج و احتیاجات مالى مرد بیشتر از زن است، اسلام سهم الارث مرد را بیشتر از زن قرار داده تا طبق اصل تقسیم مال بر اساس حاجت (هر کس به مقدار نیازمندى و حاجتش)، تعادلى میان درآمد و مخارج آنها برقرار گردد.

موانع ارث

در تعریف قانونی ارث و توارث، منظور از موانع ارث، مواردی است که اگر در یک نفر وجود داشته باشد، آن فرد با وجود اینکه از ورّاث محسوب شده، ارث نخواهد برد. موانع ارث در قانون مدنی، معرفی شده اند. برخى موانع ارث، سبب محرومیت از تمام ارث مى شوند که آنها را «حُجُبُ الْحِرمان» مى گویند. برخى موانع، سبب محرومیت از قسمتى از ارث مى شوند که آنها را «حُجُبُ النُّقْصان» مى گویند.

الف. شمارى از موانعى که سبب محرومیت از تمام ارث مى شوند، عبارتند از:

  • کفر؛ کفر، مانع ارث است. کافر از مسلمان - اگر چه نزدیک باشد - ارث نمى برد و ارث به مسلمان - اگر چه دور باشد - اختصاص مى یابد.
  • قتل عمد؛ به موجب ماده ۸۸۰ قانون مدنی، اگر شخصی، مورث خود را عمدا به قتل برساند، از وی ارث نمی برد.
  • تولد از زنا؛ به موجب ماده ۸۸۴ قانون مدنی، ولادت از زنا از موانع ارث است، یعنی فرزند ناشی از زنا، از پدر و مادر و خویشاوندان آنها ارث نمی برد و برعکس (آنها نیز از او ارث نمی برند).
  • لِعان؛ لعان به این معنا است که مردی، به زن خود تهمت زنا زده و انتساب فرزند به دنیا آمده را به خودش انکار کند ؛ در این صورت مطابق ماده ۸۸۲ قانون مدنی، لعان از موانع ارث است، یعنی زن و شوهر دیگر از هم ارث نمی برند . همچنین، پدر از فرزند و فرزند نیز از پدر و خویشاوندان وی ارث نخواهد برد.

ب. شمارى از موانعى که سبب محرومیت از قسمتى از ارث مى شوند، عبارتند از:

  • قتل خطایى و شبه عمد؛ که قاتل را از ارث بردنِ دیه جلوگیرى مى کند.
  • بزرگ ترین فرزند ذکور؛ که بقیه ورثه را از ارث بردنِ «حَبْوَه»[۲۰] جلوگیرى مى کند.
  • مطلق فرزند - دختر یا پسر، یکى یا متعدّد، بدون واسطه یا با واسطه -؛ که وجود آن براى یکى از زوجین، دیگرى را از سهم اعلایش یعنى نصف و ربع جلوگیرى مى کند.[۲۱]

پانویس

  1. نثر طوبى، واژه «ورث».
  2. شهید ثانى، الروضة البهیه فى شرح اللمعة الدمشقیه، ج۲، ص۲۸۸.
  3. رساله نوین، ج ۳، ص ۲۶۷.
  4. رساله نوین، ج ۳، ص ۲۶۷.
  5. توضیح المسائل، مسئله ۲۷۲۸.
  6. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۳۵۶، مسئله ۲.
  7. توضیح المسائل، مسئله ۲۷۷۱ و ۲۷۷۵.
  8. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۳۹۷، مسئله ۴.
  9. همان، ص ۳۵۷، مسئله ۵.
  10. استفتاءات، ج ۳، ص ۳۸۶، س ۳۷.
  11. توضیح المسائل، مسئله ۲۷۳۱.
  12. همان، مسئله ۲۷۳۲.
  13. استفتاءات، ج ۳، ص ۴۱۸- ۴۱۹، س ۹۵.
  14. توضیح المسائل، مسئله ۲۷۴۱.
  15. همان، مسئله ۲۷۵۶.
  16. همان، مسئله ۲۷۵۹.
  17. ارث در اسلام با فتواى حضرت امام خمینى، محمدتقى گنجوى، ص۷۹.
  18. شیخ حرّ عاملى، وسائل، ج۱۷، ص ۴۳۸ـ۴۳۶.
  19. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۲۵۸؛ تفسیر برهان، ج۱، ص۳۶۷.
  20. حَبْوَه عبارت است از: لباس، انگشتر، شمشیر و مصحف که از اموال و دارایى پدر به پسر بزرگ تر داده مى شود.
  21. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۳۳۴- ۳۳۵.

منابع

فقه/احکام
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج

اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب

آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه

رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید