مناجات شعبانیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«مناجات شعبانیه» از معروف‌ترین و زیباترین ادعیه در منابع دعایی شیعه است، که ابن خالویه آن را از امام علی (علیه‌السلام) نقل کرده و دیگر امامان (علیهم‌السلام) نیز بر قرائت آن در ماه شعبان اهتمام داشته‌اند. متن این مناجات در «مفاتیح الجنان» در اعمال مشترکه ماه شعبان آمده و آغاز آن چنین است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ...».

معرفی اجمالی

«مناجات شعبانیه» در منابع دعایی شیعه، از طریق ابن خالویه به صورت مرسل از امام علی(ع) نقل شده است[۱] و بنابر روایات، امامان معصوم(ع) نیز بر قرائت آن در ماه شعبان اهتمام داشته‌اند. علامه مجلسی، سند مناجات شعبانیه را معتبر دانسته است.

میرزا جواد ملکی تبریزی، این مناجات را حاوی علوم فراوانی در چگونگی رفتار بنده با خدا، ادب دعا و استغفار معرفی کرده است.[۲]

امام خمینی (قدس سره) با یادکرد پیوسته از این دعا و مضامین بلندش، توجه مردم را به این گنجینه عرفانی بیشتر معطوف می ساخت. به عنوان نمونه می گوید: «مناجاتی که در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که ادعیه مال همه ائمه است. این دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه است و در این، مسائل بسیار هست، معارف بسیار هست و ادبِ اینکه انسان چه جور باید با خدای تبارک وتعالی مناجات کند... و مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته - نه از این عارفهای لفظی - بخواهد آن را برای دیگران شرح کند، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است ...».[۳]

ایشان در موضعی دیگر می گوید: «چه بسا مسائل عرفانی که در این مناجاتهای ائمه اطهار(ع) و در همین «مناجات شعبانیه» مسائل عرفانی هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا، تا حدودی ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است، نمی توانند وجدان کنند.[۴] ... این از دعاهایی است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است. همه ائمه این دعا را، این مناجات را می خواندند، این دلیل بر بزرگی این مناجات است که همه ائمه این مناجات را می خواندند. چی بوده است این؟ بین آنها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی بوده است؟»[۵] و نیز می فرماید: «مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجاتهایی هست که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند ... همه ائمه هم به حسب روایت می خواندند.»[۶]

به گفته شهید مرتضی مطهری، انسان با قرائت این دعا، روح نیایش در اسلام را می‌فهمد و این دعا جز عرفان، محبت و عشق به خدا و معنویت، چیز دیگری نیست. او همچنین این مناجات را در سطح ائمه(ع) دانسته و معتقد است در این دعا تعبیراتی است که فهم آنها برای ما مشکل است.[۷]

آیت الله عبدالله جوادی آملی نیز بر این باور است که مناجات شعبانیه، به سبب معارف بلندی که در آن است، مناجات کبیر در میان مناجات‌ها است، در این مناجات ما در محضر الهی هم نیاز داریم و هم ناز داریم؛ مانند این کلام که از ائمه آموختیم و به خداوند می گوییم اگر از ما بپرسی چرا گناه کردی ما هم می گوییم تو چرا نبخشیدی؟ وی همچنین تصریح دارد که تقریبا در تمام ادعیه‌ای که در طول سال مطرح است مانند مناجات شعبانیه کم دیده می‌شود که انسان نخست از خداوند در خواست سیر به سوی او را داشته باشد، اول منادات داشته باشد و وقتی نزدیک شد چون جای ندا نیست با او مناجات کند و از منادات به مناجات منتقل شود و وقتی خیلی نزدیک شد، باید ساکت باشد تا خدا با او حرف بزند.

بر مناجات شعبانیه شرح و تفسیرهایی نوشته شده است که برخی از آنها عبارتند از: «شرح مناجات شعبانیه»، اثر محمد محمدی گیلانی؛ «شرح و تفسیر اخلاقی مناجات شعبانیه»، نوشته آیت الله حسین مظاهری اصفهانی (در دو جلد) و «نجوای عارفانه شرحی بر مناجات شعبانیه»، اثر محمدباقر تحریری.

متن و ترجمه مناجات شعبانیه

شیخ عباس قمی در کتاب «مفاتیح الجنان» در اعمال ماه شعبان می نویسد: اعمال مشترکه ماه شعبان چند امر است: ... هشتم بخواند اين مناجات مرويه از ابن خالویه را كه نقل كرده و گفته اين مناجات حضرت اميرالمؤمنين و سایر امامان (عليهم‌السلام) است كه در ماه شعبان مى‌ خواندند:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

اى خدا درود فرست بر محمد و آلش

وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ‌ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ

و چون تو را بخوانم دعاى مرا اجابت فرما و هرگاه تو را ندا كنم ندايم بشنو و چون با تو مناجات كنم به حالم توجه فرما

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ‌

كه من بسوى تو گريخته ‌ام و در حضور حضرتت ايستاده در حالى كه به درگاهت به حال پريشانى تضرع و زارى مى ‌كنم

رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي‌

و به آنچه نزد توست چشم اميد دارم و تو از دلم آگاهى و حاجتم را مى‌ دانى و ضمير مرا مى‌ شناسى

وَ لاَ يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ‌

و هيچ امرى از امور دنيا و آخرت من بر تو پنهان نيست

وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي‌

و آنچه مى‌ خواهم كه به زبان اظهار كنم و از حوايجم سخن گويم و آنچه براى حسن عاقبتم به تو اميد دارم همه را مى‌ دانى

وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي‌ مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلاَنِيَتِي

و حكم تقدير تو بر من اى سيد من در باطن و ظاهرم تا آخر عمر جارى و نافذ است

وَ بِيَدِكَ لاَ بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي‌

و هر زيادت و نقصان و سود و زيان بر من وارد آمد همه به دست توست نه غير تو

إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي‌

اى خدا اگر تو مرا از رزقت محروم سازى ديگر كه تواند مرا روزى دهد و اگر تو مرا خوار گردانى كه مرا يارى تواند كرد

إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ‌

اى خدا به تو پناه مى ‌برم از غضب تو و از ورود خشم و سخطت

إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ‌

اى خدا اگر من لايق رحمتت نيستم تو لايقى كه بر من از فضل و كرم بى ‌پايانت جود و بخشش كنى

إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ فَقُلْتَ (فَفَعَلْتَ) مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ‌

اى خداى من گويا من اكنون در حضور تو ايستاده ‌ام و حسن توكلم بر تو به سرم سايه لطف انداخته و آنچه از كرم و احسان تو را شايسته است با من بجا آورده‌اى عفو و آمرزشت مرا فرا گرفته است

إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ‌

اى خدا اگر تو مرا عفو كنى كه از تو سزاوارتر به عفو است

وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي (يَدْنُ) مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي‌

و اگر اجلم نزديك شد و عمل صالحم مرا به تو نزديك نكرد من هم اقرار به گناهانم را وسيله عفوت قرار داده ‌ام

إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا

خدايا من در توجهم به نفس خود بر خويش ستم كردم پس اى واى بر نفس من اگر تو او را نيامرزى

إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي فَلاَ تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي‌

اى خدا چنانكه لطف و احسانت در تمام مدت زندگى شامل حالم بود پس در مرگ مرا از احسانت محروم مساز

إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي (تُولِنِي) إِلاَّ الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي‌

اى خدا چگونه مايوس از احسانت بعد مردنم شوم و حال آنكه تو در تمام عمرم با من جز نيكى و احسان نكردى

إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ‌

اى خدا با من آن كن كه تو را شايد (نه آنجه مرا بايد) و باز هم به فضل و كرم بر گنهكارى كه در لجه گناه از جهل و نادانى فرو رفته ترحم فرما

إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى‌

اى خدا تو در دار دنيا گناهانم را از تمام خلق پنهان داشتى و من در آخرت به ستاريت از دنيا محتاجترم

(إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَّ) إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ‌

و چون لطف كردى و گناهانم را بر هيچ بنده صالحى آشكار نكردى

فَلاَ تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ

پس روز قيامت هم مرا مفتضح و رسوا در حضور جميع خلايق مگردان

إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي‌

خدايا جود و بخششت بساط آرزوى مرا گسترده و عفو تو بهتر از عمل من است

إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ

اى خدا آن روزى كه ميان بندگانت حكم مى ‌كنى آن روز مرا به لقاء خود شاد گردان

إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ‌

اى خدا من چون كسى به درگاهت عذر مى‌خواهم كه به قبول عذر سخت محتاج است

فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ‌

پس عذرم بپذير اى كريمترين كسى كه گنهكاران از او معذرت مى ‌طلبند

إِلَهِي لاَ تَرُدَّ حَاجَتِي وَ لاَ تُخَيِّبْ طَمَعِي وَ لاَ تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِي وَ أَمَلِي‌

اى خدا حاجتم را رد مكن و دست طمعم را از درگاهت محروم برمگردان و اميد و آرزويم از لطف و كرمت منقطع مساز

إِلَهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِي لَمْ تَهْدِنِي وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِي لَمْ تُعَافِنِي‌

اى خدا اگر تو اراده خوارى من داشتى به هدايت و احسانت سرافرازم نمى ‌كردى و اگر مى‌ خواستى مرا رسوا سازى در دنيا معافم نمى ‌فرمودى

إِلَهِي مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِي فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ‌

اى خداى من هرگز به تواين گمان نمى ‌برم كه حاجتى كه به تو دارم و عمرم را در طلبش فانى كردم باز روان سازى

إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لاَ يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى‌

اى خدا حمد و ثنا مختص توست حمد ابدى و دايم سرمدى كه همى بيفزايد و هرگز فنا نپذيرد چنانكه تو دوست بدارى و بپسندى

إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ‌

اى خدا اگر مرا به جرمم مؤاخذه كنى تو را به عفوت مؤاخذه مى‌ كنم و اگر مرا به گناهانم بازخواست كنى تو را به مغفرتت باز خواست كنم

وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ‌

و اگر مرا به آتش دوزخ برى اهل آتش را آگاه خواهم كرد كه من تو را دوست مى ‌داشتم

إِلَهِي إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِي فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي‌

اى خدا اگر در مقابل طاعتت عملم اندك است در مقابل رجاء و اميد به كرمت آرزويم بسيار است

إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً

اى خدا چگونه از درگاه لطفت محروم و نااميد برگردم در صورتى كه به جود و احسان تو حسن ظن بسيار داشتم كه به حالم ترحم كرده و عاقبت از اهل نجاتم مى ‌گردانى

إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ‌

اى خدا عمرم را با درد و غفلت از تو فانى ساختم و بفرسودم جوانيم را در مستى بُعد از تو

إِلَهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ وَ رُكُونِي إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ‌

اى خدا پس بيدار نشدم روزگارى را كه مغرور كرمت بودم و به راه سخط و غضبت مى ‌رفتم

إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ‌

اى خدا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در پيشگاه حضورت ايستاده ‌ام و كرم و رحمتت را بسويت وسيله خود قرار داده‌ ام

إِلَهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِكَ‌

اى خدا منم بنده‌اى كه به عذر خواهى به درگاهت آمده ‌ام از اعمال زشتى كه بواسطه قلت حيا به حضورت و در نظرت بجا آورده ‌ام

وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ‌

و از تو عفو و بخشش مى ‌طلبم كه عفو وصف كرم توست

إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلاَّ فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ‌

اى خدا من قدرتى كه از معصيت باز گردم ندارم مگر آنكه تو به عشق و محبت مرا بيدار گردانى

وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِي فِي كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ‌

يا آنكه چنانكه تو مى‌ خواهى باشم و شكر تو گويم چون مرا به كرمت داخل كردى و قلبم را از پليديهاى غفلت پاك و پاكيزه گردانيدى

إِلَهِي انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ‌

اى خدا از لطف به حال من چنان بنگر كه‌ به كسى كه او را خواندى و اجابت كرد و به كار طاعت واداشتى و اطاعتت نمود مى ‌نگرى

يَا قَرِيباً لاَ يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لاَ يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ‌

اى نزديكى كه هرگز دور از آنكه فريفته توست نمى‌ شوى و اى با جود و كرمى كه هرگز بخل بر آنكه اميد احسانت دارد نمى‌ كنى

إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ‌

اى خدا به من دلى عطا كن كه مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانى كه سخن صدقش بسوى تو بالا رود و نظر حقيقتى كه تقرب تو جويد

إِلَهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاَذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ (مَمْلُولٍ)

اى خدا آنكه به تو معروف شد هرگز مجهول و بى‌ نام نشود و هر كه به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد و هر كه تو به او توجه كنى بنده ديگرى نشود

إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ

اى خدا هر كه به تو راه يافت روشن شد و هر كه به تو پناه برد پناه يافت

وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي‌ فَلاَ تُخَيِّبْ ظَنِّي مِنْ رَحْمَتِكَ وَ لاَ تَحْجُبْنِي عَنْ رَأْفَتِكَ‌

و من به درگاه تو پناه آورده‌ ام پس تو اى خدا حسن ظن مرا به رحمتت نوميد مساز و از فروغ رأفت و عنايتت مرا محجوب مگردان

إِلَهِي أَقِمْنِي فِي أَهْلِ وَلاَيَتِكَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّيَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ‌

اى خدا مرا در ميان اولياء خود مقام آنكس را بخش كه به اميد زياد شدن محبت توست

إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ هِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ‌

اى خدا و مرا واله و حيران ياد خود براى ياد خود گردان و همتم را بر نشاط و فيروزى در اسماء خود و مقام قدس خويش موقوف ساز

إِلَهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلاَّ أَلْحَقْتَنِي بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ‌

اى خدا به ذات پاكت و به حقى كه تو را بر خلق است قسم كه مرا به اهل طاعتت ملحق ساز و منزل شايسته از مقام رضا و خوشنوديت عطا فرما

فَإِنِّي لاَ أَقْدِرُ لِنَفْسِي دَفْعاً وَ لاَ أَمْلِكُ لَهَا نَفْعاً

كه من قادر نيستم دفع شرى از خود يا جلب نفعى براى خود كنم

إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ (الْمَعِيبُ) فَلاَ تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ‌

اى خدا من بنده ضعيف گنهكار و مملوك تايب پر عيب و نقص توام پس مرا از آنان كه روى از آنها مى ‌گردانى و به غفلت از عفوت محجوب شدند قرار مده

إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ‌

اى خدا مرا انقطاع كامل بسوى خود عطا فرما و روشن ساز ديده‌ هاى دل ما را به نورى كه به آن نور تو را مشاهده كند

حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ‌

تا آنكه ديده بصيرت ما حجابهاى نور را بر درد و به نور عظمت واصل گردد و جانهاى ما به مقام قدس عزتت در پيوندد

إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً

اى خدا مرا از آنان قرار ده كه چون او را ندا كنى تو را اجابت مى ‌كند و چون به او متوجه شوى از تجلى جلال و عظمتت مدهوش مى‌ گردد پس تو با او در باطن راز مى‌ گويى و او به عيان به كار تو مشغول است

إِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ وَ لاَ انْقَطَعَ رَجَائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ‌

اى خدا بر حسن ظنم به تو يأس و نااميدى مسلط مساز و دست اميدم از دامن كرم نيكويت جدا مگردان

إِلَهِي إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ‌

اى خدا اگر خطاهايم مرا نزد تو پس و خوار گردانيده هم بواسطه حسن اعتمادم به تو از من عفو كن

إِلَهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكَارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقِينُ إِلَى كَرَمِ عَطْفِكَ‌

اى خدا اگر گناهانم مرا از لطف و كرامتهايت دور كرده مقام يقينم مرا به كرم و عطوفتت تذكر مى ‌دهد

إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلاَئِكَ‌

و اگر غفلت مرا از مهياى لقاى تو شدن به خواب غرور افكند معرفتم به نعمتهاى بزرگوارت بيدار مى‌ گرداند

إِلَهِي إِنْ دَعَانِي إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقَابِكَ فَقَدْ دَعَانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوَابِكَ‌

اى خدا اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خواند ثواب و عنايتت مرا بسوى بهشت ابد دعوت كرد

إِلَهِي فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

اى خدا پس من هر چه بخواهم از تو درخواست مى ‌كنم و به درگاه كرمت با ناله و زارى و شوق و رغبت مى‌ نالم و از تو مى ‌طلبم كه درود فرستى بر محمد (ص) و آل محمد

وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ وَ لاَ يَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لاَ يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَ لاَ يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ‌

و مرا از آنان قرار دهى كه دايم به ياد تواند و هرگز عهد تو نشكنند و شكر و سپاست را لحظه‌اى فراموش نكنند و امرت را سبك نشمرند

إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً

اى خدا و مرا به نور مقام عزتت كه بهجت و نشاطش از هر لذت بالاتر است در پيوند تا آنكه شناساى تو باشم و از غير تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان باشم

يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً

اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى و درود خدا بر رسولش محمد (ص) و بر اهل بيت پاكش و سلام و تحيت بسيار باد.

پانویس

  1. پرش به بالا سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۱۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۱، ص۹۷.
  2. پرش به بالا ملکی تبریزی، المراقبات.
  3. پرش به بالا صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۸۹.
  4. پرش به بالا همان، ج ۱۷، ص ۲۶۵.
  5. پرش به بالا همان، ص ۴۵۸.
  6. پرش به بالا همان، ج ۱۹، ص ۱۵۸.
  7. پرش به بالا مطهری، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۷۳۴-۷۳۳.


منابع

  • مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.
  • "مناجات شعبانیه"، جواد محدثی، فرهنگ كوثر، آذر ۱۳۷۷، شماره ۲۱.
  • "جایگاه و عظمت مناجات شعبانیه از دیدگاه امام"، پرتال امام خمینی.