شاه ولی الله دهلوی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«شاه ولى‌الله دهلوى» (۱۱۱۴-۱۱۷۶ ق)، مفسر، محدث، صوفی، متکلم و فقیه مسلمان و از شخصیت‌هاى فکرى و فرهنگى و اصلاحگر مشهور هندی در قرن دوازدهم هجری بود. وی که از فساد و انحطاط جامعه اسلامی و تفرقه مذهبی و اجتماعی مسلمانان اهل سنت در هند رنج می‌برد، به ضرورت اصلاح و تحول فکری با اوضاع و احوال عصر پی برد.

دهلوى.jpg
نام کامل شاه ولى‌الله دهلوى
زادروز ۱۱۱۴ قمری
زادگاه دهلی، هند
وفات ۱۱۷۶ قمری
مدفن دهلی

Line.png

اساتید

شاه عبدالرحیم عمرى، محمد بن ابراهیمی الکردی، شیخ سلیمان مغربی، شیخ السناوی،...


آثار

حجة الله البالغة، فتح الرحمان فى ترجمة القرآن، الفوز الکبیر فى اصول التفسیر، المقدمة فى قوانین الترجمة،...


زندگی‌نامه

ابوالفیاض قطب‌الدین احمد بن عبدالرحیم معروف به «ولى الله دهلوی»، در سال ۱۱۱۴ قمری در خانواه ای شهره به حکمت و دیانت در دهلى هند متولد شد. اولین معلم او پدرش شاه عبدالرحیم عمرى (م، ۱۱۳۱ ق)، مؤسس و مدیر مدرسه علمیه رحیمیه در دهلى بود (کلمه شاه در اینجا، لقب طریقتى عرفانى است).

معروف است که او در هفت سالگى قرآن کریم را حفظ کرد. در همین سال‌ها زبان عربی و زبان‌ فارسی را فراگرفت. در ده سالگی کتاب مشهور شرح جامی را آغاز نمود و در ۱۴ سالگی ازدواج کرد. در ۱۵ سالگی توانست از علوم قرآن، حدیث، فقه، منطق و فلسفه، کلام، عرفان، طب، ریاضی و معانی و بیان، فراغت حاصل کند و به تدریس مشغول گردد.

سپس به توصیه پدر به طریقت صوفیانه نقش بندیه وارد شد و استاد و مدیر مدرسه پدرش گردید. در ۱۷ سالگی پدرش فوت شد و او در مسند وی قرار گرفت. در سال ۱۱۴۳ قمری به حج رفت و چهارده ماه در حرمین شریفین (مکه و مدینه)، رحل اقامت افکند و نزد علماى بزرگ آنجا به تجدید و توسعه آموخته ‌هاى خود، به ویژه در زمینه حدیث پرداخت. از جمله استادان شاه ولی الله در حجاز، شیخ ابوطاهر محمدبن ابراهیمی الکردی، شیخ سلیمان مغربی (دانشمندی از شمال افریقا) و شیخ السناوی بودند.

در سال ۱۱۴۵ قمری به هند بازگشت و از آن پس عمر خود را یک‌سره صرف تعلیم، تألیف و ارشاد یاران طریقت خود کرد. او دهلی را مرکز علم و اصلاح، به‌ویژه حدیث قرار داد و نظام آموزشی خاصی برای تربیت‌ طلاّب ایجاد کرد. یک دهه بعد، اثر گران‌سنگ علمى و اجتماعى خود «حجة الله البالغة» را به عربى نوشت. وى در این کتاب، احیاگری و بازگشت به خلوص اولیه فرهنگ و علوم اسلامى، با تأکید بر قرآن و حدیث و نیز آزاد‌اندیشی‌های اجتماعی برای حل معضلات مسلمانان ارائه داده است.

ترجمه قرآن دهلوی نشانگر آن است که او از اهل سنت بوده، چنان‌که در مواردی از ترجمه‌اش، در حاشیه، صحت خلافت شیخین (ابوبکر و عمر) را مطرح نموده، و در استناد به روایات نیز از کتب صحیح بخاری و سنن ترمذی و مستدرک حاکم نیشابوری بهره جسته است. در آیه ۶ سوره مائده که کیفیت وضو ذکر شده نیز، همچون دیگر علمای سنی، در ترجمه جمله «و امسَحوا برؤسکم و ارجلَکم الی الکعبَین»، شستن پاها را مطرح کرده است. علاوه بر این، او متاسفانه برخلاف دعوت اصلاحی و شعار وحدت اسلامی خود، در مواردی نسبت به شیعیان موضع گیری های خصمانه ای داشته است.

شاه ولى الله دهلوى پس از ۶۲ سال عمر، در ۲۹ محرم‌ ۱۱۷۶ قمری وفات یافت و در گورستانی در دهلی که محل مقابر مشایخ‌ و مشاهیر و علما و ادباست، به‌خاک سپرده شد.

آثار و تألیفات

شاه ولى الله مردى کوشا و کثیر التألیف بود. نگرش و اندیشه صوفیانه او، ته رنگى در آثارش دارد و هدفش به بار آوردن تهذیب نفس و وسعت مشرب است و در هر حال، برجسته و موکد نیست. در تألیفات شاه ولی‌الله، علاوه‌بر مباحث کلامی و اجتماعی و مابعدالطبیعه، دیدگاه‌های اقتصادی و سیاسی نیز وجود دارد. آثار او را تا یکصد کتاب و رساله به دو زبان عربى و فارسى هم برشمرده ‌اند که در حدود سى اثر از آن‌ها به چاپ رسیده است. برخى از آثار او از این قبیلند:

  1. الطاف القدس فى معرفة لطائف النفس؛
  2. الإنتباه فى سلاسل اولیاء الله؛
  3. اتحاف النبیه فى ما یحتاج الیه المحدث و الفقیه؛
  4. فتح الرحمان فى ترجمة القرآن، که پایان ترجمه و پاکنویس آن به تصریح خود شاه ولى الله در ۱۱۵۱ قمری بوده است؛
  5. الفوز الکبیر فى اصول التفسیر، که رساله‌اى کم حجم و پر مغز درباره اصول و مبانى تفسیر قرآن است؛
  6. المقدمة فى قوانین الترجمة؛ رساله‌ای کوتاه و چاپ نشده در باب اصول و روش‌های درست ترجمه قرآن است.
  7. نامه‌ هاى فارسى؛ که در چندین کتابخانه هند نگهداری می‌شود.
  8. حجة الله البالغة؛
  9. الارشاد الی مهمات علم الاسناد؛
  10. انسان العین فی مشایخ الحرمین؛
  11. عقد الجید فی احکام الاجتهاد و التقلید؛
  12. اجوبة عن ثلاث مسائل؛
  13. الانصاف فی بیان سبب الاختلاف؛
  14. تنویر العینین فی رفع الیدین؛
  15. الجزء اللطیف فى ترجمة العبد الضعیف؛ زندگى ‌نامه خودنوشت به فارسى.

دیدگاه‌های دینی فرهنگى اجتماعى

دوره شاه ولی الله دهلوی، دوره حضور استعمار انگلستان و رشد اندیشه های هندویی در میان مسلمانان بود؛ از یک سو، خرافات و اندیشه های انحرافی هندوها و دیگر ادیان محلی شبه قاره هند، جامعه مسلمانان را تهدید می کرد و از سوی دیگر، استعمار انگلستان در پی نابودی فرهنگ و جامعه اسلامی در هند بود. شاه ولی الله برای احیای دین، روش حدیث گرایی را برگزید. او به رغم گرایشهای صوفیانه اش، شعارهای اصلاحی سرداد و به منظور بازگرداندن اسلام به شهرت و اعتبار اولیه، به نفی و رد خرافات و بدعتها و پیرایه ها و طرح شعار بازگشت به اسلام راستین و بویژه رفع تفرقه و تشتت از میان مسلمانان سنی و ایجاد وحدت تلفیق میان مذاهب اسلامی (غیر از تشیع) و آشتی دادن پیروان آن مذاهب و مکاتب صوفیانه همت گماشت.

پس از تأسیس پاکستان و استقلال آن، شاه ولى الله به صورت قهرمان ملى و متفکر سیاسى-اجتماعى تلقى شد و به او همان شأنى را دادند که به عارف مسلمان هندى و مصلح دینى اجتماعى قرن هفدهم میلادى یعنى شیخ احمد سرهندى داده بودند. امروزه، چنانکه اشاره شد، نهضت‌هاى بزرگ دینى اسلامى در گستره جنوب آسیا، به ویژه گروهى به نام دیوبندى که تکثرگرایى و روحیه و پیش زمینه عرفانى دارند، خود را ملهم از آراء و آثار شاه ولى الله و فرزندش شاه عبدالعزیز مى ‌دانند. نهضت فرهنگى و اجتماعى و سیاسى ‌اى که شاه ولى الله دهلوى و فرزندان او (به ویژه عبدالعزیز) و شاگردانش به بار آوردند، به تعبیر عبیدالله سندى (م، ۱۹۴۴ م)، «نهضت ولى الله» نام گرفت.

با این وجود، شاه ولی الله به رغم گرایشهای اصلاحی و نوآورانه خود، با شعار بازگشت به قرآن و سنت و طرد شرک و بدعت و با عنوان طرفداری از وحدت مسلمین(!) به عقاید مذهب شیعه حمله کرد و بدین طریق به درگیریها و جدالهای موجود میان اهل سنت و شیعیان در هند دامن زد و سنتی غلط، غیرمنطقی و مخالف دعوت اصلاح و وحدت مسلمانان را برای پیروان خود به جا گذاشت.

برخی از اندیشه‌های اصلاحی شاه ولی‌الله دهلوی در حوزه فرهنگ و اجتماع و اقتصاد به این شرح است:

  • نیازهای اساسی و توجه به منافع عمومی: دهلوی معتقد است که نیازهای بشر محدود به نیازهای مادی و طبیعی نیست؛ چراکه انسان دارای احساسات عالی است و ارضای نیازهای مادی مانند گرسنگی، تشنگی و...، وی را جهت انجام تلاش آماده نمی‌کند؛ بلکه نیازهای عقلایی نیز در درون وی وجود دارد که او را تشویق به جستجوی منافع و دوری از ضررها می‌نماید؛ نیازهایی که تأمین آنها نیازمند عقل و خرد است. به‌تدریج او به‌سمت چیزهایی تمایل پیدا می‌کند که نه تنها برای وی دارای منافعی است؛ بلکه در حالت عمومی باعث منافع و رفاه بیشتر مردم نیز می‌گردد.
  • تعاون: به‌عقیده شاه ولی‌الله، کمک دوجانبه و تعاون، اصل اساسی در نظم اجتماعی است و می‌توان این اصل را در موارد متعددی مانند تجارت، صنعت و کشاورزی به‌کار بست. وی معتقد است که بر همین اساس، نهادها و قرادادهای اسلامی مانند مضاربه، مساقات و مزارعه به‌وجود آمده است. به‌عقیده وی، در چارچوب زندگی همراه با همکاری و تعاون، منابع طبیعی و مخصوصا زمین باید به‌صورت مساوی تقسیم شود و در جای دیگر مسئله حیازت را مطرح کرده و یکی از روش‌های کسب معاش را احیای زمین‌های موات می‌شمارد.
  • برتری انسان‌ها: شاه ولی الله با آگاهی از وظایف زیادی که خداوند بر دوش انسان نهاده است، خاطر نشان می‌سازد که انسان، حداقل از سه جهت برتر از انواع حیوانات است که عبارتند از: ۱. انسان تمایل به رفاه عمومی دارد، در حالی‌که حیوانات براساس امیال حسی و دفعی خود تمایل نشان می‌دهد؛ ۲. انسان نسبت به زیبایی و هنر حساس است؛ ۳. انسان قادر است با تفکر به ابزاری دست یابد که از طریق آن به حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود بپردازد.

شاه ولی‌الله دهلوی همچنین در مورد علل فساد و فروپاشی جوامع، مواردی را برمی شمرد، از جمله:

  • شرایط اقتصادی: به‌عقیده وی، جامعه زمانی رو به فساد گذاشته و از هم فرو می‌پاشد که مردم، به فعالیت‌های انحصارطلبانه و استثماری روی بیاورند. در این صورت است که آنها تلاش می‌کنند تا اموال دیگران را تصاحب کنند. این کار باعث بسته شدن تمام راه‌های درآمدی و معاش آنها خواهد شد. به‌نظر وی، شرایط اقتصادی اجتماعی تأثیر شگرفی بر شخصیت بشر می‌گذارد. پس لازم است برای حفظ شخصیت و ارزش‌های اخلاقی، نظم اقتصادی عادلانه‌ای (توزیع عادلانه ثروت) در جامعه بشری بنیان نهاده شود؛ تا زمانی‌که چنین نظمی برقرار نشود، زیبایی شخصیت اجتماعی ظاهر نخواهد گشت. او همچنین معتقد است که افراد جامعه مانند اندام‌های بدن هستند که به‌ندرت اتفاق می‌افتد در تمام وجوه کامل باشد. شاه ولی با داشتن تمام این واقعیات در ذهن خود، تأکید فراوانی بر بهبود وضعیت اقتصادی فرد می‌کند و پیشنهاد می‌کند که تمام افراد باید تلاش کنند و درآمدی کسب کنند تا باری بر دوش دیگران و حکومت تحمیل نکنند.
  • رهبری فاسد: از علل اساسی فساد این است که رهبری در دست کسانی است که امور نیک را فراموش کرده و منافع اجتماعی را که برای رفاه عموم مردم ضروری است، نادیده می‌گیرند و به‌جای آن، درصدد ارضای امیال پست خود درمی‌آیند. بسیاری از مردم نیز به‌تدریج شروع به تبعیت از آنها می‌کنند. نتیجه این کار به لرزه درآمدن شدید بنیادهای فرهنگ و تمدن است. برای حفظ جامعه از چنین حوادث ناگواری، طبیعت، برخی از شخصیت‌ها را به‌وجود می‌آورد که این شخصیت‌ها با این‌گونه فسادها به مبارزه برخواسته و جامعه را دوباره اصلاح نمایند.
  • نیروهای اضافی دولت: وی همچنین علاوه‌بر مالیات‌های گزاف و زندگی اشرافی، عامل دیگری که باعث فروپاشی جامعه می‌شود را وجود افرادی مانند سربازان و سپاهیان و دانشمندان می‌داند که بدون انجام کاری، از منابع دولت برای کسب درآمدهای خود استفاده می‌کنند و با این کار، بار اضافی بر دوش دولت می‌گذارند. وی تأکید می‌کند که رفاه و سعادت جامعه در گرو کاهش مالیات‌ها و استخدام کارمندان نظامی و دولتی در حد نیاز است.
  • زندگی مترفانه: به‌عقیده شاه ولی‌الله، داشتن زندگی مرفّه و اشرافی، مستلزم هزینه‌های گزاف است؛ در نتیجه، مالیات‌های سنگین بر طبقه کارگر و کشاورز و جامعه تجار و صنعت‌گران بسته می‌شود. در صورت داشتن چنین زندگی مترفانه‌ای این طبقه، مجبورند شب و روز کار کنند تا بتوانند این مالیات‌ها را بپردازند و طبیعی است که در چنین شرایطی، فقرا و بی‌پناهان فرصتی نمی‌یابند تا به یاد خدا و جهان آخرت بیفتند و چنین کسانی نه دنیا را خواهند داشت و نه آخرت را.
  • شغل‌ها و فعالیت‌های نامتناسب: وی همچنین انتقاداتی پیرامون انتخاب نامتوازن انواع تجارت و حرفه‌ها صورت داده است. وی می‌گوید: تقسیم نامتناسب حرفه‌ها هنگامی پیش می‌آید که درحالی‌که باید بسیاری از مردم دست به فعالیت‌های تجاری بزنند، فعالیت‌های تجاری را ترک کرده و یا اکثریت مردم رو به مشاغل نظامی می‌آورند و اگر اکثریت مردم درآمد خود را از راه استادکاری و یا کشاورزی نداشته باشند، مشکلات اقتصادی عظیمی گریبان‌گیر کشور خواهد بود.
  • تمرکز ثروت: بررسی‌های شاه ولی‌الله حاکی از آن است که افول تمدن اسلامی به‌دلیل رواج تجمّلات در بین اغنیا اتفاق افتاده است. تمرکز ثروت در دستان عده‌ای قلیل موجب طغیان توده مردم فقیر می‌شود و از طرف دیگر، سوء استفاده از منابع تولیدی جامعه در جهت تولید کالاهای تجملی، سبب کمیابی کالا و خدمات ضروری می‌شود. این عمل باعث افزایش مالیات‌های وضع‌شده بر مردم و بدبختی آنان و شتاب گرفتن روند نزولی اقتصاد می‌شود. در واقع شاه ولی دو عامل کلیدی که باعث افول کشورش بود را تشخیص داد: اولا پشتیبانی از طبقه غیر کارا مثل شعرا، قدیسین، جنگجویان و محققان؛ ثانیا وضع مالیات‌های سنگین بر زارعان، تجار و بازرگانان. به‌نظر وی شهر زمانی خوشبختی را خواهد دید که در وضع مالیات‌ها تسهیل شود و از کارگزاران حکومتی در حد لازم حمایت به‌عمل آید.

منابع‌