آیه 37 سوره واقعه
<<36 | آیه 37 سوره واقعه | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و شوهر دوست و با غنج و ناز و جوان و همسالان دلنواز.
عشقورز به شوهران، و هم سن و سال با همسران.
شوى دوست همسال،
معشوق همسران خويشند،
زنانی که تنها به همسرشان عشق میورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- عرب: (به ضم اول و دوم) جمع عروب يا عروبه است و آن زنى است كه به شوهرش عشق و محبت دارد، به قولى عروب زنى است كه با شوهرش بازى كند و با او انس گيرد.
- اتراب: ترب (بر وزن جسر) به معنى همسال است كه در يك زمان به دنيا آمده باشند، جمع آن اتراب مىباشد، اين كلمه سه بار در وصف زنان بهشتى آمده است: واقعه/ 37 ص/ 52، نبأ/ 33 از اين معلوم مىشود حوريان با شوهران خود همسال هستند و يا همه آنها جوان و در يك سن مىباشند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ «27» فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ «28» وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ «29» وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ «30»
و ياران راست، چه هستند ياران راست. در كنار درختان سدر بى خار. و درختان موز كه ميوههايش به صورت فشرده رويهم چيده. و سايهاى پايدار.
وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ «31» وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ «32» لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ «33»
و آبىريزان (از آبشارها). و ميوهاى فراوان. كه نه تمام مىشود و نه از مصرف آن جلوگيرى مىگردد.
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ «34» إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً «35» فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً «36» عُرُباً أَتْراباً «37»
و هم خوابگانى والا قدر. كه ما آنان را به نوع خاصى آفريديم. پس آنان را دوشيزه و باكره قرار داديم. زنانى هم سن و سال و شوهر دوست.
لِأَصْحابِ الْيَمِينِ «38» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «39» وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ «40»
(اين نعمتها) براى اصحاب يمين است. كه گروهى از امتهاى قبل. و گروهى از امّتهاى بعدى هستند.
جلد 9 - صفحه 426
نکته ها
«سِدْرٍ» درختى است كه سايه گستردهاى دارد. «مَخْضُودٍ» گياهى كه تيغ آن شكسته وبىخار باشد. «مَنْضُودٍ» به معناى متراكم است، «مَسْكُوبٍ» يعنى ريزان همچون آبشار و «أَتْرابٌ» يعنى همانند و همسن وسال، مانند «ترائب» به معنى دندههاى سينه كه مشابه يكديگرند.
«طَلْحٍ» جمع «طلحه»، به معناى درخت موز است. چنانكه در روايتى از حضرت على عليه السلام نيز به اين معنا آمده است. «1» البتّه بعضى مفسّران، مراد از «طلح» را درخت امّ غيلان مىدانند كه همان درخت اقاقيا مىباشد كه داراى گلهاى بسيار خوشبو است. «2»
گرچه «فُرُشٍ» جمع «فراش» به زمين و مركب و تشك و فرش و تخت گفته شده و «مَرْفُوعَةٍ» به معناى نفيس و گرانبها مىباشد، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: در بهشت فرشهايى از ابريشم با رنگهاى گوناگون روى يكديگر قرار داده شده است. «3» ولى ظاهراً مراد از «فُرُشٍ» در اينجا، همسران و همخوابگان و مراد از «مَرْفُوعَةٍ»، ارزشمند بودن آنان به خاطر عقل و كمال و جمال است، چنانكه به دنبال آن مىخوانيم: «إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»
«عرب» جمع «عروب» به زنى گفته مىشود كه خندان و طنّاز و عاشق همسر و نسبت به او فروتن باشد.
«اصحاب اليمين» همان كسانى هستند كه در آيه 8 به «أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ» ناميده شدند. از آنجا كه در قيامت نامه عمل خوبان را به دست راستشان مىدهند و اهل يُمن و سعادت شدهاند، آنان را اصحاب يمين ناميدهاند.
در روايتى مىخوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله به امّ سلمه فرمود: خداوند پير زنان سفيد موى مؤمن را در قيامت به صورت دختركانى جوان و زيبا قرار مىدهد. «4»
در پايان پاداش مقرّبان فرمود: «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» تمام پاداشها و نعمتها جزاى عملكرد آنان بود، ولى در اين آيات، پس از نعمتهايى كه براى اصحاب يمين بيان شد، جملهى «جَزاءً بِما كانُوا» نيامده است، گويا همه اينها لطف الهى است.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير راهنما.
«3». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 2، ص 97.
«4». تفسير نورالثقلين.
جلد 9 - صفحه 427
نعمتهاى دنيوى آفاتى دارد؛ ولى در بهشت و نعمتهاى بهشتى هيچ نقص و آفتى نيست؛ مثلًا:
گياهش تيغ دارد، ولى گياه بهشت تيغ ندارد. «مَخْضُودٍ»
سايهاش موقّت است، ولى در بهشت سايه درختها دائمى است. «ظِلٍّ مَمْدُودٍ»
ميوههاى دنيا يا ناياب است يا موسمى، ولى در قيامت ميوهها زياد و دائمى و در دسترس همه و بدون ضرر و زيان است. «كَثِيرَةٍ، لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ»
همسران در دنيا، گاهى متناسب نيستند، ولى در بهشت از هر جهت متناسبند، «أَتْراباً» گاهى عاشق همسرشان نيستند، ولى در بهشت همه عاشقند، «عُرُباً» گاهى بيوه هستند، ولى در بهشت همه باكرهاند، «أَبْكاراً» در يك كلام، همسران در قيامت، آفرينش جديدى دارند. «أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»
چون انبياى گذشته زياد بودند، اوصياى آنها نيز زياد بودهاند، لذا دربارهى تعداد مقرّبان فرمود: «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ» مقرّبان از ميان امتهاى گذشته بيش از مقرّبان اين امّت است.
پیام ها
1- اصحاب يمين در قيامت، جايگاه بس والا و اعجاب برانگيزى دارند. «وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ»
2- گرچه دانشمندان به برخى خواص برگ سدر پى بردهاند، امّا در اينكه چه تأثيرى در هوا و محيط پيرامون خود دارد، نياز به تلاش جديد دارد. «فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ»
3- آب جارى و ريزان، سالمتر از آب ساكن و راكد است. «ماءٍ مَسْكُوبٍ»
4- بهشت و نعمتهاى بهشتى، از قبل آفريده و آماده شده است. «أَنْشَأْناهُنَّ»
5- بكارت و دوشيزه بودن همسران بهشتى، مستمرّ و دائمى است و گرنه تفاوتى با دنيا ندارد. «فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً»
6- هيچ گاه جهان از افراد خوب خالى نبوده است. «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ»
جلد 9 - صفحه 428
7- راههاى دستيابى به سعادت و رسيدن به قرب الهى، براى همه انسانها در تمام دورانها وجود داشته است. «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
عُرُباً أَتْراباً (37)
عُرُباً أَتْراباً: دوستان و طالبان شوهر خود با غنج و ناز و شيرين سخن همزادان، يعنى همه سى ساله باشند و شوهران نيز سى سالهاند.
در حديث وارد شده كه: يدخل اهل الجنة الجنة جردا مردا بيضاء جعادا مكحلين ابناء ثلث و ثلثين: اهل بهشت به بهشت درآيند در حالتى كه بىمو و ساده و سفيد اندام و جعد موى و چشمها سرمه كرده و در سن سى و سه سالگى.
در امالى- از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه به شيعيان خود فرمود: بتحقيق ما ضامن شديم از براى شيعيان بهشت را به ضمانت خدا و رسول، و نيست هيچكس بيشتر ازواج از شما شيعيان، پس طلب نمائيد تفاضل در درجات بهشت را، انتم الطيبون و نسائكم الطيبات.
در اخبار آمده كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله عجوزهاى ديد نزد عايشه نشسته، فرمود اين عجوزه كيست؟ گفت: از جمله خالات من است حضرت فرمود: انّ الجنّة لا تدخلها العجايز: بدرستى كه هيچ عجوزه به بهشت نرود. آن زن گريست، برگشت. حضرت فرمود خبر دهيد او را كه در آن روز پير نخواهد بود بلكه همه را خلعت جوانى و با حسن وجه مطرز شوند و به بهشت روند؛ پس اين آيه تلاوت نمود. حاصل آنكه زنان بهشت را به اين صفات بيافرينيم.
جلد 12 - صفحه 462
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ «27» فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ «28» وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ «29» وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ (30) وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ (31)
وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ (32) لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ (33) وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ (34) إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (35) فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً (36)
عُرُباً أَتْراباً (37) لِأَصْحابِ الْيَمِينِ (38) ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (39) وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ (40)
ترجمه
و ياران جانب راست چيست حال ياران جانب راست
در زير درخت كنار بىخار
و موز روى هم چيده شده
و سايه گسترده شده
و آبى از بالا ريخته شده
جلد 5 صفحه 129
و ميوهاى بسيار
كه نه قطع ميشود و نه منع ميگردد
و گستردنيهاى قيمتى اعلا
همانا ما آفريديم آن زنان را آفريدنى
پس قرار داديمشان دوشيزگان
شيفتگان شوهران همسالان با يكديگر
براى ياران جانب راست
گروهى از پيشينيان
و گروهى از امت آخر الزّمان.
تفسير
اصحاب يمين كه قبلا بيان شد با آنكه مقاماتشان در بهشت نازلتر از مقرّبان است باز جاى تعجّب از خوبى حالشان باقى است چون در زير درخت سدرى كه خارهاى آنها را بريدهاند و در فارسى آن را كنار ميگويند و درخت موزى كه ميوه آن از زيادى رويهم چيده شده و سر تا پاى درخت را گرفته جاى دارند ولى مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه صحيح طلع منضود است يعنى شكوفه چيده شده بالاى هم از درخت خرما اگر چه بنحو معروف ميتوان قرائت نمود چون طلح لغتى است در طلع و بعضى آنرا بدرخت ام غيلان كه بزرگ و پربار و شكوفه است بطوريكه از پائين تا بالاى درخت همه جاى آنرا گرفته تفسير نمودهاند و نيز در سايه ممتدّ درختان بهشتى ميباشند و در مجمع نقل نموده كه در بهشت درختى است كه سواره در سايه آن يك صد سال راه ميپيمايد و تمام نميشود و اوقات بهشت مانند صبح تابستان نه گرم است و نه سرد و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در ضمن حديثى از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در اوصاف اهل بهشت كه آنها متنعّمند در باغهاى خودشان در سايه گسترده مانند ما بين طلوع فجر و آفتاب و بهتر از آن و نيز در كنار آبشارى كه خداوند بقدرت خود در مناظر آنها براى صفاء آن و شرب ايشان و درختان بهشتى ايجاد و جارى فرموده و هيچ وقت قطع نميشود ميباشند و ميوجات بهشتى از هر نوع و صنف فراوان و هميشه هست و باختلاف فصول مانند ميوههاى دنيا تمام نميشود و كسى را از چيدن آنها منع نميكنند و هر چند چيده شوند فورا بجاى آنها روئيده ميشود و فرشهاى قيمتى اعلا و فراشهاى گذارده شده بالاى هم از حرير و ديبا بألوان مختلفه كه در جوفشان مشك و عنبر و كافور است براى آنها مهيّا و آماده شده چنانچه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در كافى و قمّى ره نقل نموده است و بعضى فرش مرفوعه را بزنان بلند مرتبه در جمال و كمال حمل نمودهاند و مؤيّد اين معنى را جمله بعد
جلد 5 صفحه 130
از اين قرار دادهاند كه خداوند فرموده ما زنان بهشتى را بدوا بدون سابقه ولادت خلق نموديم پس قرار داديم ايشان را هميشه بكر و صاحب جمالان شوهر دوستان همسالان با يكديگر و مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه حور العين كه زنان بهشتى هستند از خاك بهشت نورانى خلق شدهاند و اينكه هميشه بكرند براى آنست كه پاك و پاكيزه خلق شده و هيچ آفت و عاهتى بر آنها وارد نميشود و حيض نمىبينند و در روايت علوى بزنان پرشهوت با كرشمه و ناز شوهر پسند معرّفى شدهاند و مستفاد از روايت نبوى آنكه بعضى از اينها همان پير زنان دنيويند كه آنجا باين اوصاف بيرون مىآيند و پوشيده نماند كه خداوند نعمتهاى سابقون مقرّبون را از قبيل تختهاى مرصع و تقابل آنها با يكديگر براى استيناس و خدمتگزاران زيبا و نوشابه گوارا و ميوه مختار و گوشت مرغ موافق ميل و بودن پاداش آنان باستحقاق مناسب حال اهل دانش از شهرنشينان بيان فرموده و نعم اصحاب يمين را از قبيل درخت و سايه ممتدّ و آبشار و ميوه فراوان دائمى و فرش و بساط اعلا مناسب حال عوام و باديهنشينان ذكر فرموده است تا هر دسته بآمال و منويّات خود موفق گردند و اصحاب يمين هم مانند سابقين مقرّبين دو دسته هستند گروهى از امم سابقه و گروهى از امّت آخر الزمان ولى اينجا ديگر مزيّتى بر يكديگر از جهت زيادى و كمى ندارند چون هر دو زيادند و قمّى ره اصحاب يمين را در اين مقام باصحاب امير المؤمنين و ثلّة من الاوّلين را بطبقهاى از آنها كه با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بودند و ثلّة من الآخرين را بكسانيكه بعد از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بودند از اين امّت تفسير فرموده است و ظاهرا از باب تطبيق است نه تخصيص و بعضى هر دو ثلّه را از اين امّت دانستهاند و اظهر و اقوى همان است كه اولاد ذكر شد و اللّه اعلم بحقايق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَجَعَلناهُنَّ أَبكاراً (36) عُرُباً أَتراباً (37)
عرب را بعضي گفتند عاشقات لازواجهن بعضي گفتند مأنوسات لهم بعضي گفتند ملاعبه ميكنند با ازواج خود بعضي گفتند متحببات يعني دوست ميدارند ازواج خود را، و اتراب يعني تمام متساويه با يكديگر در سن و زيبايي و متساويه با ازواج خود تماما جرد مرد جواني که هنوز انبات شعر نكرده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 37)- و در اوصاف آنها باز میافزاید: «زنانی که تنها به همسرشان، عشق میورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند» (عُرُباً أَتْراباً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص519
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم