آیه 10 سوره صافات

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۰ صافات)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ

مشاهده آیه در سوره


<<9 آیه 10 سوره صافات 11>>
سوره : سوره صافات (37)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

جز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند.

مگر آنکه شیطانی خبری را [دزدانه و] با سرعت برباید [و فرار کند] که در این صورت گلوله‌ای آتشین و شکافنده او را دنبال می‌کند.

مگر كسى كه [از سخن بالاييان‌] يكباره استراق سمع كند، كه شهابى شكافنده از پى او مى‌تازد!

مگر آن شيطان كه ناگهان چيزى بربايد و ناگهان شهابى ثاقب دنبالش كند.

مگر آنها که در لحظه‌ای کوتاه برای استراق سمع به آسمان نزدیک شوند، که «شهاب ثاقب» آنها را تعقیب می‌کند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

except any who snatches a snatch, whereat a piercing flame pursues him.

Except him who snatches off but once, then there follows him a brightly shining flame.

Save him who snatcheth a fragment, and there pursueth him a piercing flame.

Except such as snatch away something by stealth, and they are pursued by a flaming fire, of piercing brightness.

معانی کلمات آیه

  • خطف: ربودن. قاپيدن. «خطفه خطفا: استلبه بسرعة» «خطفة» مصدر است به معنى ربودن، الف و لام آن براى عهد و ثاء آن براى قلّت است يعنى: ربودن كمى از ملائكه.
  • شهاب. در مجمع البيان آمده: شهاب به معنى تكّه آتش است. ابن اثير و راغب و ديگران شعله آتش گفته‏‌اند.
  • ثاقب: نافذ. ثقب: نفوذ و پاره كردن.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8»

آن‌ها نمى‌توانند به (اسرار) عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سو به آنها (شهاب) پرتاب مى‌شود.

دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9» إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»

تا رانده شوند و براى آن‌ها عذابى پاينده است. مگر شيطانى (به آسمان بالا رود و) به سرعت خبرى را بربايد كه شهاب و شراره‌اى نافذ او را دنبال (و نابود) كند.

جلد 8 - صفحه 18

نکته ها

«قذف» به معناى پرتاب چيزى به نقطه‌اى دور و «ملأ اعلى» اشاره به جايگاه والاى فرشتگان است.

«دُحُوراً» به معناى راندن با قهر و به نحو ذلّت و خوارى، «واصِبٌ» به معناى دائم است، «خطفة» به معناى ربودن با سرعت، «ثاقِبٌ» به معناى نافذ و سوراخ كننده است.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: در شب معراج فرشته‌اى را ديدم كه مأمور تعقيب ربايندگان اخبار بود و هفتاد هزار فرشته تحت فرمان او بود كه هر كدام از آنها هفتاد هزار فرشته ديگر را تحت فرمان داشتند. «1»

پیام ها

1- اطلاعات و اخبار اهل زمين در اختيار فرشتگان عالم بالا قرار دارد كه در آن با يكديگر گفتگو مى‌كنند و شياطين مى‌توانند گفتگوى آنان را بشنوند. لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ‌ ...

2- استراق سمع، كارى شيطانى است و بايد با آن مقابله كرد. «حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ لا يَسَّمَّعُونَ»

3- سپاه خدا همه جا حضور دارد. «يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ»

4- با شياطين جامعه بايد برخورد انقلابى شود. «يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ»

5- شياطين موجوداتى مكلّف و مورد كيفر و باز خواست خداوند هستند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ»

6- بر حفظ اسرار، اصرار داشته باشيد. حِفْظاً ... يُقْذَفُونَ‌ ... دُحُوراً ... فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ‌

7- مطلع شدن شياطين از اسرار بالا به قدرى برايشان مهم است كه با آنكه از هر سو مورد هدف قرار مى‌گيرند باز هم به صورت دزدانه به استراق سمع دست مى‌زنند. «إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ»

«1». تفاسير نورالثقلين و برهان.

جلد 8 - صفحه 19

8- شهاب‌ها و سنگ‌هاى آسمانى مأموران الهى هستند كه با هدف پرتاب مى‌شوند نه تصادفى و بى هدف. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ»

9- شياطين پيش از استفاده از اخبار غيبى آسمان، نابود مى‌شوند. «ثاقِبٌ»

10- شياطين موجوداتى قابل رؤيت و هدف‌گيرى هستند. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ: مگر آنكه از آنها دريابد كلام ملائكه را يك ربودن، يعنى بدزدد يك سخن را از ايشان، فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ‌: پس از پى در آيد او را آتشى درخشنده و سوزنده، يا ستاره روشن كه نور او بر او ريزان و او را محترق يا متأذى سازد. چون شياطين خلق آنها از آتشى است مشوب به اجزاء هوائيه نه از آتش خالص، پس آتش صرف در او تأثير كند و آتش قوى آتش ضعيف را مستهلك سازد و نابود كند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «2» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5» إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ «6» وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ «7» لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8» دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9»

إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»

ترجمه‌

قسم به صف‌زدگان صف زدنى‌

پس برانندگان راندنى‌

پس بخوانندگان كتاب براى تذكّر

همانا خداى شما يكى است‌

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها

همانا ما آراستيم آسمان نزديكتر را به آرايشى كه ستاره‌ها است‌

و براى نگهدارى از هر شيطان سركش‌

نميتوانند گوش فرا دارند بسوى گروه بالاتر و انداخته ميشوند از هر سوئى‌

براى راندن قهرى و براى آنها عذابى است دائم‌

مگر آنكه بربايد ربودنى پس از پى درآيد او را شعله فروزانى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد نموده است براى تأكيد كلام و تسجيل مرام در مقابل اهل شرك بعد از اثبات توحيد بادلّه قطعيه سابقه بذوات مقدّسه انبياء و اولياء و ملائكه كه صف‌زنندگانند براى عبادت و اطاعت خدا و كسانيكه منع و زجر نمودند مردم را از گناه و معصيت او و آنانكه تلاوت نمودند كتاب خدايرا براى تذكّر چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه خدا و معبود حقيقى شما يك ذات بسيط مستجمع صفات كمال است كه پروردگار و خالق آسمانها و زمين و موجودات آن دو و ميان آن دو است و موجد مشارق و مغارب ستاره‌ها و آفتاب است چون هر يك از

جلد 4 صفحه 424

سيّارات مشرق و مغربى دارند و آفتاب در ايّام سال هر روز از مشرقى طلوع و در مغربى غروب مينمايد كه با روز قبل خود تفاوت دارد و لذا روز بلند و كوتاه ميشود و اينكه بذكر مشارق اكتفا شده براى آنستكه مغربها بحسب مشرقها تفاوت پيدا ميكنند و ايجاد روشنى و اشراق براى اثبات قدرت و اظهار نعمت ابلغ و انسب است و خدا از جهت فوق مقدارى از فضا را كه نزديكتر است بزمين و مشاهده ميشود اجرام در آن زينت داده است بوجود اجسام روشنى كه از آنها تعبير بكوكب و ستاره ميشود و اينها سه نوعند ثوابت كه متحرّك نيستند يا حركت كمى دارند كه محسوس نيست و سيّارات كه دائما در حركتند و هر يك فلك مستقلّى با مدار مخصوصى دارند كه بايد در آن سير نمايند و شهب ثواقب كه اجرام درخشانى هستند مأمور براندن شياطين از آسمان وقتى كه آنها بآسمان صعود نمايند براى استراق سمع از كلام ملائكه فورا بفرمان خدا اين ستاره‌ها كه شعله‌هاى فروزانى هستند و گفته شده اجزاء دهنيّه‌ئى هستند كه با بخارات زمين بالا ميروند از جاى خود حركت نموده مانند تيرى كه از كمان بيرون آيد بجانب آنها پرتاب ميشوند و آنها را محترق يا مطرود ميگردانند و اين عمل در آسمان غالبا محسوس ميشود پس ستاره‌ها علاوه بر فوائد و آثار بيشمارى كه در نظام عالم دارند دو ثمر محسوس هم از آنها جالب نظر است يكى زينت آسمان بطوريكه در شب بهترين مناظر است نهايت آنكه چون مكرّر ديده شده بنظر چندان جلوه نميكند ديگر حفظ آن است از مراوده شياطين متمرّد خبيث و استماع كلام ملائكه كه كارفرمايان در اوضاع عالم بدستور الهى ميباشند مگر گاهيكه استراق سمعى براى آنها حاصل شود و شهاب ثاقب شخص مسترق را نسوزاند و او فرار كند و بزمين برسد و بعضى از اخبار سماوى را درست يا نادرست بأمثال خود برساند كه گفته‌اند مبناى كهانت در قديم اين بوده است و بعد از بعثت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بكلّى ممنوع شده‌اند و در هر حال براى آن شياطين عذاب دائمى در دنيا همان شهاب ثاقب است و در آخرت عذاب جهنّم كه در آن مخلّد خواهند بود و از بعضى از روايات معراجيّه كه در سوره بنى اسرائيل گذشت استفاده ميشود كه شهاب تاقب بامر ملائكه موكّل اين امر حركت ميكند و نام بزرگ آنها اسمعيل است و كلمه دحورا كه‌

جلد 4 صفحه 425

بمعناى راندن بعنف و قهر است يا مفعول مطلق براى فعل محذوف است يعنى رانده ميشوند راندنى يا مفعول له براى يقذفون چنانچه ترجمه شد و الّا من خطف الخطفة استثناء است از فاعل لا يسمعون يعنى گوش نميدهند سخنان جماعت بالا را مگر كسيكه ناگاه بجهد از جا و اختلاس نمايد اختلاس نمودنى بسرعت از نزديك آسمان امريرا كه در اينصورت تعقيب خواهد شد و بزينة الكواكب باضافه و نصب الكواكب نيز قرائت شده است و سماء الدّنيا باضافه هم از حفص نقل قرائت شده است و بنابراين مراد از دنيا زمين و موجودات آنند و بقرائت مشهور دنيا تأنيث أدنى است يعنى آسمان نزديكتر بزمين كه گفته‌اند آسمان اوّل است و اشكال شده كه كواكب در آسمان هشتم مى‌باشند جواب گفته‌اند اعتبار بمشاهده و زينت بودن است و بنابر آنكه مراد از آسمان جهت فوق باشد اشكالى نيست چنانچه بيان شد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلاّ مَن‌ خَطِف‌َ الخَطفَةَ فَأَتبَعَه‌ُ شِهاب‌ٌ ثاقِب‌ٌ «10»

مگر شيطاني‌ ‌که‌ بدزدد كلامي‌ ‌از‌ ملائكه‌ ‌که‌ استراق‌ سمع‌ ميگويند ‌پس‌ ‌در‌ تعقيب‌ ‌او‌ ميآيد آتشي‌ روشن‌ و ‌او‌ ‌را‌ ميسوزاند ‌که‌ بزبان‌ فارسي‌ تير شهابش‌ ميگويند.

و ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد وَ لَقَد جَعَلنا فِي‌ السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنّاها لِلنّاظِرِين‌َ وَ حَفِظناها مِن‌ كُل‌ِّ شَيطان‌ٍ رَجِيم‌ٍ إِلّا مَن‌ِ استَرَق‌َ السَّمع‌َ فَأَتبَعَه‌ُ شِهاب‌ٌ مُبِين‌ٌ حجر آيه 16 ‌الي‌ 18 ‌پس‌ خطف‌ همان‌ استراق‌ ‌است‌.

إِلّا مَن‌ مراد ‌از‌ ‌من‌ فردي‌ ‌از‌ شياطين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ يك‌ فرد ‌از‌ شياطين‌ خَطِف‌َ دزدي‌ كرد الخَطفَةَ يك‌ كلامي‌ ‌از‌ ملائكه‌ فوري‌ فَأَتبَعَه‌ُ فاء تفريع‌ ‌است‌ ‌يعني‌ بمجرد خطفه‌ ‌او‌ ميآيد ‌او‌ ‌را‌ شِهاب‌ٌ شهاب‌ يك‌ قطعه‌ آتش‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ سوره جن‌ ‌از‌ قول‌ نفري‌ ‌من‌ الجن‌ ميفرمايد وَ أَنّا لَمَسنَا السَّماءَ فَوَجَدناها مُلِئَت‌ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً وَ أَنّا كُنّا نَقعُدُ مِنها مَقاعِدَ لِلسَّمع‌ِ فَمَن‌ يَستَمِع‌ِ الآن‌َ يَجِد لَه‌ُ شِهاباً رَصَداً جن‌ آيه 8 و 9.

ثاقِب‌ٌ بمعني‌ روشن‌ و نمايان‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌آيه‌ تعبير بمبين‌ فرموده‌ ‌يعني‌ واضح‌.

تنبيه‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ و بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ قرآنيه‌ دليل‌ ‌است‌ ‌بر‌ رد كساني‌ ‌که‌ گفتند شياطين‌ و ساير طوائف‌ جن‌ بآتش‌ نميسوزند چون‌ ‌از‌ جنس‌ آتش‌ هستند و آتش‌ آتش‌ ‌را‌ نميسوزاند ‌با‌ اينكه‌ صريحا ميفرمايد ‌در‌ آيه شريفه لَأَملَأَن‌َّ‌-‌ جَهَنَّم‌َ مِن‌َ الجِنَّةِ وَ النّاس‌ِ أَجمَعِين‌َ هود آيه 120 و بشيطان‌ فرمود لَمَن‌ تَبِعَك‌َ مِنهُم‌ لَأَملَأَن‌َّ جَهَنَّم‌َ مِنكُم‌ أَجمَعِين‌َ اعراف‌ آيه 17 و آيات‌ ديگر و ‌هم‌ چنين‌ ‌اينکه‌ آيات‌ كافيست‌ ‌بر‌ ردّ كساني‌ ‌که‌ منكر خلود عذاب‌ ميشوند ‌به‌ اينكه‌ اهل‌ جهنم‌ ‌پس‌ ‌از‌ مدتي‌ جنس‌ ‌آنها‌ آتش‌ ميشود و ديگر ‌از‌ آتش‌ اذيت‌ نميشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- در این آیه به گروهی از شیاطین سرکش و جسور اشاره می‌کند که قصد صعود به عرصه بلند آسمان می‌کنند، می‌فرماید: «مگر آنها که در لحظه‌ای کوتاه برای استراق سمع به آسمان نزدیک شوند که شهاب ثاقب آنها را تعقیب می‌کند» و می‌سوزاند (إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ).

«شهاب» در اصل به معنی شعله‌ای است که از آتش افروخته زبانه می‌کشد، و به شعله‌های آتشینی که در آسمان به صورت خط ممتد دیده می‌شود نیز می‌گویند.

می‌دانیم اینها ستاره نیستند، بلکه شبیه ستارگانند، قطعات سنگهای کوچکی هستند که در فضا پراکنده‌اند، و هنگامی که در حوزه جاذبه زمین قرار گیرند به سوی زمین جذب می‌شوند، و بر اثر سرعت و شدت برخورد آنها با هوای اطراف زمین مشتعل و برافروخته می‌شوند.

«ثاقب» به معنی نافذ و سوراخ کننده است، و در اینجا اشاره به این است که به هر موجودی اصابت کند آن را سوراخ کرده و آتش می‌زند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص121-122

منابع