آیه 98 سوره کهف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

مشاهده آیه در سوره


<<97 آیه 98 سوره کهف 99>>
سوره : سوره کهف (18)
جزء : 16
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ذو القرنین گفت که این (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتی از خدای من است و آن‌گاه که وعده خدای من فرا رسد (که روز قیامت یا روز ظهور حضرت ولی اللّه اعظم است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده خدای من محقق و راست است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘This is a mercy from my Lord. But when the promise of my Lord is fulfilled, He will level it; and my Lord’s promise is true.’

معانی کلمات آیه

دكاء: دك (بر وزن عقل): كوبيدن. «دككت الشي‏ء دكا» آن وقت گويند كه بكوبى و با زمين يكسان كنى. دك و دكاء هر دو به معنى كوبيدن است، آن در آيه به معناى مفعول و كوبيده شده (مدكوك) است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا «98»

(ذوالقرنين) گفت: اين رحمت بزرگى از پروردگارم است (و تا موعد مقرّر پابرجاست) پس هرگاه وعده‌ى پروردگار من فرارسد، آن (سدّ) را خورد و هموار مى‌كند و وعده‌ى پروردگارم حقّ است.

نکته ها

سدّ ذوالقرنين، نه ديوار چين است و نه موارد ديگر كه گفته‌اند، چون اينها از آهن و مس ساخته نشده‌اند. در سرزمين قفقاز در تنگه‌ى داريال، سدّى آهنين پيدا شده كه نزديك آن نيز نهرى به نام سائوس (به معناى كوروش) است، اينكه اين همان سدّ باشد، پذيرفتنى‌تر مى‌نمايد. «1»

پیام ها

1- مردان الهى، توفيقات خويش را از رحمت خداوند مى‌دانند، و هرگز مغرور نمى‌شوند. «رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي»

2- همه‌ى تلاش‌ها و تغيير و تحوّل‌ها براى پرورش و رشد انسان‌هاست. «رَبِّي» سه بار در آيه تكرار شده است.

3- رحمت و ربوبيّت الهى بهم پيوسته است. «رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي»

4- ايجاد امنيّت، رحمت الهى است. «رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي» ساخت سد براى امنيّت بود.

5- قداست كار و تلاش، محكم كارى، همكارى مردم، مديريّت و صنعت، و اهداف والا، همه مجموعه‌اى از الطاف الهى است. «هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي»

6- با تأمين امنيّتِ مردم، بهتر مى‌توان تبليغ و ارشاد كرد و زمينه‌ى كارهاى ديگر فراهم مى‌شود. رَحْمَةِ رَبِّي‌ ... وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ذوالقرنين بعد از اتمام سدّ، مردم را با مبدأ و معاد آشنا كرد.


«1». تفسير نمونه.

جلد 5 - صفحه 228

7- در آستانه‌ى قيامت، همه چيز خراب مى‌شود. «جَعَلَهُ دَكَّاءَ»

8- محكم‌ترين دژهاى بشر، در برابر اراده و قدرت خداوند متعال ناپايدار است. «جَعَلَهُ دَكَّاءَ»

9- مردان خدا با تكيه به لطف خدا پيشگويى مى‌كنند. «فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ»

10- محكم كارى را بايد از اولياى خدا آموخت، سدى مى‌سازند كه تا آستانه‌ى قيامت پابرجاست. «فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ»

11- هم بايد كارهاى دنيايى را بى‌خلل و استوار انجام داد، هم بايد متذكّر قدرت الهى و پوچى قدرت خود شد. فَمَا اسْطاعُوا ... كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

12- رهبران الهى، هم دنياى مردم را آباد مى‌كنند و هم آخرت آنان را متذكّر مى‌شوند. فَمَا اسْطاعُوا ... كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع