هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آرد ما او را به زندگانی خوش و با سعادت زنده ابد میگردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل نیکی که میکردند به آنان عطا میکنیم.
از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالی که مؤمن است، مسلماً او را به زندگی پاک و پاکیزه ای زنده می داریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند، می دهیم.
هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حيات [حقيقى] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزهاى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد.
هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
Whoever acts righteously, [whether] male or female, should he be faithful, We shall revive him with a good life and pay them their reward by the best of what they used to do.
Whoever does good whether male or female and he is a believer, We will most certainly make him live a happy life, and We will most certainly give them their reward for the best of what they did.
Whosoever doeth right, whether male or female, and is a believer, him verily we shall quicken with good life, and We shall pay them a recompense in proportion to the best of what they used to do.
Whoever works righteousness, man or woman, and has Faith, verily, to him will We give a new Life, a life that is good and pure and We will bestow on such their reward according to the best of their actions.
معانی کلمات آیه
«فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً»: حتماً بدو زندگی خوشایند و پاکیزهای میبخشیم. مراد زندگی فردی لبریز از قناعت و رضایت و شکیبائی بر مصائب جهان و شکر بر نعمتهای یزدان، و به تبع آن زندگی جمعی قرین با آرامش و امنیّت و رفاه و صلح و صفا و محبّت و دوستی و تعاون و همکاری و دیگر مفاهیم سازنده انسانی است.
نزول
ابوصالح گوید: سبب نزول آیه چنین بوده که جماعتى از یهودیان و مسیحیان و بتپرستان در مکانى نشسته بودند و هر یک از آنها خود را برتر و بالاتر از دیگرى میدانست. خداوند این آیه را به رسول خویش نازل نمود،[۱] و نیز گویند این آیه به خاطر برگردانیدن زمین مغصوب از طرف امرؤالقیس به عبدان نازل گردیده است[۲].[۳]
هر كس از مرد يا زن كه مؤمن باشد و كار شايسته كند، حتماً به زندگى پاك وپسنديدهاى زندهاش مىداريم وقطعاً مزدشان را نيكوتر از آنچه انجام دادهاند، پاداش خواهيم داد.
نکته ها
«حيات طيبه» آن است كه انسان دلى آرام و روحى مؤمن داشته باشد، مؤمن به نور خدا مىبيند، مشمول دعاى فرشتگان است، مشمول تأييدات الهى است، اينگونه افراد خوف و حزنى ندارند.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً: هر كه بجا آورد كردار شايسته. مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى: از مرد يا زن. وَ هُوَ مُؤْمِنٌ: و او مومن بود، چه عمل بدون ايمان استحقاق ثواب ندارد «1»، فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً: پس هرآينه البته زندگانى دهيم او را در زندگانى خوش، يعنى او را توانگر گردانيم به نعيم دنيوى، و يا توفيق دهيم او را بر صبر بر فاقه و قناعت، و رضا به قسمت، و معذلك متوقع اجر عظيم باشد در آخرت، به خلاف كافر كه به عسر معيشت گرفتار شود، و اگر هم توانگر باشد حرص و خوف فوت آن، منقص عيش او باشد، و معذلك در آخرت به عذاب دائمى دچار آيد.
نزد بعضى «2» زندگانى پاكيزه در بهشت خواهد بود. چه زندگى دنيا بىشايبه نقص و تفرقه نيست محققان گفتهاند: حيات طيبه- بىنيازى است به خداى تعالى از غير او. در تفسير برهان «3»- روايت از حضرت صادق عليه السّلام
«1» اين عبارت از آيه در اصل كتاب نبوده و با مراجعه به تفاسير ديگر تكميل گرديده است.
«2» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 384.
«3» تفسير برهان جلد 2، صفحه 383.
جلد 7 - صفحه 279
مىفرمايد: مراد زندگانى پاكيزه قناعت است.
وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ: و هرآينه البته البته جزا دهيم ايشان را مزدشان را.
بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ: به نيكوترين كارى كه مىكنند. تكرار به جهت تأكيد است. در تفسير زاهدى- مذكور است كه يكى از ايشان را صد طاعت بود از يك جنس مانند نماز و روزه يا زكات يا صدقه، يكى از ميان آنها كه بهتر و تمامتر باشد ثواب آن يكى را به تمام دهيم، و باقى را هم بپذيريم، و ثواب هر يك مثل آن را بهتر يا برابر دهيم. ابو صالح نقل كند كه: جمعى از يهود و نصارى و مشركين با هم صحبت داشتند كه ما بهتر و فاضلتريم از مسلمانان، آيه شريفه بر ردّ قول آنان نازل شد.
تنبيه: آيه شريفه بيان فرمايد كه هر مكلفى از مرد و زن كار شايسته نمايد لكن به شرط ايمان، مستوجب اين ثواب و اجر مىباشد. بنابراين اعمال خيريه مؤمن مستحق ثواب باشد نه مطلق عمل.
تفسير برهان: راوى خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرضه مىدارد كه:
ابو الخطاب از قول شما ذكر كند كه فرموديد هرگاه حق را شناختى هر چه خواهى كن. حضرت فرمود. خدا لعنت كند أبو الخطاب را، قسم به خدا من چنين نگفتم، و لكن گفتم: هرگاه حق را شناختى، بجا آور هر عمل خير كه خواهى، قبول مىشود از تو، خداوند عزّ و جلّ فرمايد (من عمل صالحا من ذكر او انثى فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ ... يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ و مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً). «1»
و عوض مگيريد بعهد خدا بهاء اندك را همانا آنچه نزد خدا است
جلد 3 صفحه 314
آن بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد
آنچه نزد شما است فانى ميشود و آنچه نزد خدا است باقى ميماند و هر آينه جزا ميدهيم البتّه آنانرا كه صبر نمودند مزدشان را ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
هر كس بجا آورد كار شايسته را از مرد و زن و او مؤمن باشد پس هر آينه زندگانى دهيم او را زندگانى پاكيزه و هر آينه جزا دهيم ايشانرا مزدشانرا ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
پس چون بخوانى قرآن را پس پناه بر بخدا از شيطان رانده شده
همانا نيست مر او را تسلّطى بر آنانكه ايمان آوردند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
جز اين نيست كه تسلّط او بر كسانى است كه زير فرمان او ميروند و آنانكه براى او شرك مىآورند.
تفسير
- خداوند در تعقيب آيات سابقه نهى فرموده است از نقض عهد نمودن مسلمانان بطمع مال و جاه دنيوى از كفّار قريش كه طالب نقض بودند تا ثابت قدم فرمايد در دين كسانى را كه عهد كرده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قسم خورده بودند كه از ايمان و اطاعت او سر نه پيچند باين تقريب كه مبادله و معاوضه ننمائيد عهد خدا را با بهاء كمى چون مال و جاه دنيوى هر قدر زياد باشد در مقابل ثواب و مقام اخروى ناچيز و كم و حقير است و ارباب علم و دانش ميدانند كه اجر الهى كه نزد خدا است و به بندگان صالح خود وعده فرموده بهتر است از دنيا و ما فيها چون باقى و ثابت و دائم است و متاع دنيا فانى و زائل و متزلزل است و خداوند كسانيرا كه صبر نمودند بر ثبات قدم در دين و وفاء بعهد و قسم و تحمّل آزار و اضرار مشركين جزا ميدهد در دنيا و آخرت باعمال حسنه ايشان كه احسن است از ساير اعمال يا آنكه جزا ميدهد بجزائى كه احسن است آن جزا بمراتب و جهاتى از اعمال حسنه ايشان و كسانيكه داراى اعمال صالحهاند از مرد و زن در صورتى كه مؤمن باشند بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار و روز قيامت خداوند زندگانى پاكيزه خوش خوب بايشان عطا ميفرمايد در دنيا چون اين عقايد و اعمال صالحه موجب رضا و تسليم در برابر مقدرات الهى است و كسيكه باين مقام برسد از هيچ پيش آمدى ملول و مكدّر نخواهد شد و در تمام امور با توكّل بخدا و اميد بأجر اخروى شاد كام و مقضى المرام خواهد بود و خداوند او را نااميد از رحمت خود نميفرمايد و بتقريب مذكور پاداش اعمال حسنه او را عطا خواهد فرمود قمّى ره نقل فرموده كه مراد از حياة
جلد 3 صفحه 315
طيّبه قناعت بروزى خداداد است و در نهج البلاغه نيز بقناعت تفسير شده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مراد قناعت و رضاى بقسمت الهيّه است و چون سر چشمه حيات طيّبه واصل اعمال صالحه قرائت قرآن و مقدمه آن استعاذه از شيطان است خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه چون اراده قرائت قرآن كنى قبل از تلاوت پناه ببر بخداوند از وسوسه شيطان كه رجيم و مطرود از درگاه الهى شد تا محفوظ شوى از تزلزل در الفاظ و تحيّر در معانى آن و بكمك الهى مفتوح شود بر تو ابواب علم و معرفت بحقائق كلّيّه اشياء از بركت تلاوت قرآن و تدبّر در آن و مقصود بخطاب در واقع امّتند اگر چه صيغه آن در ظاهر متوجّه بآنحضرت شده است مانند ساير خطابات قرآنيه كه مكرّر ذكر شده است و امر از براى استحباب است و ممكن است در عوض استعاذه بسم اللّه الرحمن الرحيم گفته شود چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كيفيّت استعاذه چنين است كه شخص بگويد استعيذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرجيم كه او خبيثترين شياطين است و بصيغه اعوذ نيز روايت شده است و ينظر حقير عمده آنستكه قبلش را متوجه بخدا نمايد و زبانش را حفظ نمايد از ذكر غير خدا و از صميم قلب در خواست نمايد كه خداوند او را از وسوسه و شرّ شيطان مادامى كه مشغول بتلاوت است حفظ فرمايد و با توكل بخدا مشغول شود كه انشاء اللّه تعالى كامياب خواهد شد چون آن ملعون بر كسانيكه داراى ايمان و توكل بخدايند تسلّط و اقتدارى ندارد و نميتواند ايشانرا منصرف از حقّ و متوجّه بباطل نمايد جز اين نيست كه تسلّط و اقتدار و فرمانفرمائى او بر كسانى است كه قبول حكم او را نمودهاند و زير بار فرمان او رفتهاند و مطيع او شده و او را شريك با خدا در اطاعت قرار دادهاند يا بامر او بتپرست و مشرك شدهاند در كافى و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان بر بدن مؤمن مسلّط ميشود ولى بردينش مسلّط نميشود مانند حضرت ايّوب كه بر بدنش مسلّط شد و بر دينش نشد امّا اهل شرك پس مسلّط ميشود بر ابدان و اديانشان و در بعضى از روايات فرمودهاند از ولايت ائمه عليهم السلام نميتواند اهل ايمانرا بيرون ببرد ولى ميتواند بمعصيت وادار كند و بنظر حقير تا شخص متوجّه بخدا و ذكر حقّ است
جلد 3 صفحه 316
شيطان در او نفوذ ندارد يعنى وسوسهاش مؤثر نميشود ولى وقتى از ياد خدا غافل و متوجّه بدنيا شود شيطان در او نفوذ پيدا ميكند بوسوسه و كم كم بر او مسلّط ميشود و او را بدام خود در ميآورد و چون بدام او افتاد ديگر او را رها نميكند تا به اسفل السّافلين برساند مگر باز متوجّه بخدا شود و متوسل بائمه اطهار تا ببركت توجّه آن ذوات مقدسه رستگار گردد و در مجمع عدم تسلّط شيطان بر مؤمن را بعدم قدرت بر اجبار بكفر و معصيت تفسير فرموده و ظاهرا باين معنى تسلّط بر غير مؤمن هم ندارد و در كلام الهى نفى و اثبات متوجه بيك معنى شده است و اللّه اعلم ..
و كلمه لنحيينه احياء است و احياء بعد الموت است پس مراد آن حيات ابديست چه در عالم برزخ و چه در قيامت چنانچه در آيه شريفه وَ لا تَقُولُوا لِمَن يُقتَلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمواتٌ بَل أَحياءٌ وَ لكِن لا تَشعُرُونَ بقره آيه 154 و آيه شريفه وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمواتاً بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ آل عمران آيه 167 و اينکه آيه شريفه يَقُولُ يا لَيتَنِي قَدَّمتُ لِحَياتِي فجر آيه 25 اشاره باين موضوع است وَ لَنَجزِيَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانُوا يَعمَلُونَ معني واضح است و مكرر توضيح داده شده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 97)- و به دنبال آن به صورت یک قانون کلی نتیجه اعمال صالح توأم با ایمان را از هر کس و به هر صورت تحقق یابد، در این دنیا و جهان دیگر، بیان میکند، میگوید: «هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مؤمن باشد، خواه مرد یا زن به او حیات پاکیزه میبخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند خواهیم داد» (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
ج2، ص598
و به این ترتیب معیار، تنها «ایمان» و «اعمال صالح زاییده آن» است و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست.
«حیات طیّبه» یعنی، زندگی پاکیزه از هر نظر، پاکیزه از آلودگیها، ظلمها و خیانتها، عداوتها و دشمنیها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانیها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار میسازد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: