آیه 83 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا

مشاهده آیه در سوره


<<82 آیه 83 سوره نساء 84>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و (منافقان) چون امری به آنان برسد که باعث ایمنی یا ترس (مسلمین) است (و باید پنهان داشت) آن را منتشر می‌سازند، در صورتی که اگر آن را به رسول و به صاحبان حکم که از خودشان هستند گزارش می‌دادند همانا آنان که اهل بصیرتند در آن واقعه صلاح‌اندیشی می‌کردند. و اگر نه این بود که فضل خدا شامل حال شماست، همانا به جز اندکی همه شیطان را پیروی می‌کردید.

و هنگامی که خبری از ایمنی و ترس [چون پیروزی و شکست] به آنان [که مردمی سست ایمان اند] رسد، [بدون بررسی در درستی و نادرستی اش] آن را منتشر می کنند، و [در صورتی که] اگر آن خبر را به پیامبر و اولیای امورشان [که به سبب بینش و بصیرتْ دارای قدرت تشخیص و اهل تحقیق اند] ارجاع می دادند، درستی و نادرستی اش را در می یافتند؛ [چنانچه به مصلحت جامعه بود، انتشارش را اجازه می دادند و اگر نبود، از انتشارش منع می کردند] و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، یقیناً همه شما جز اندکی، از شیطان پیروی می کردید.

و چون خبرى [حاكى‌] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند؛ و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند، قطعاً از ميان آنان كسانى‌اند كه [مى‌توانند درست و نادرست‌] آن را دريابند، و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلماً جز [شمار] اندكى، از شيطان پيروى مى‌كرديد.

و چون خبرى، چه ايمنى و چه ترس به آنها رسد، آن را در همه جا فاش مى‌كنند. و حال آنكه اگر در آن به پيامبر و اولوالامرشان رجوع مى‌كردند، حقيقت امر را از آنان درمى‌يافتند. و اگر فضل و رحمت خدا نبود، جز اندكى، همگان از شيطان پيروى مى‌كرديد.

و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع می‌سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می‌کردید (و گمراه می‌شدید).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When a report of safety or alarm comes to them, they immediately broadcast it; but had they referred it to the Apostle or to those vested with authority among them, those of them who investigate would have ascertained it. And were it not for Allah’s grace upon you and His mercy, you would have surely followed Satan, [all] except a few.

And when there comes to them news of security or fear they spread it abroad; and if they had referred it to the Apostle and to those in authority among them, those among them who can search out the knowledge of it would have known it, and were it not for the grace of Allah upon you and His mercy, you would have certainly followed the Shaitan save a few

And if any tidings, whether of safety or fear, come unto them, they noise it abroad, whereas if they had referred it to the messenger and to such of them as are in authority, those among them who are able to think out the matter would have known it. If it had not been for the grace of Allah upon you and His mercy ye would have followed Satan, save a few (of you).

When there comes to them some matter touching (Public) safety or fear, they divulge it. If they had only referred it to the Messenger, or to those charged with authority among them, the proper investigators would have Tested it from them (direct). Were it not for the Grace and Mercy of Allah unto you, all but a few of you would have fallen into the clutches of Satan.

معانی کلمات آیه

اذاعوا: ذيع: آشكار شدن. اذاعه: آشكار كردن.

يستنبطونه: استنباط به معنى استخراج است. نبط (بر وزن بشر) اولين آبى است كه در چاه ظاهر شود. به هر چه استخراج شده خواه با چشم ديده شود و يا دانسته شود مستنبط (به صيغه مفعول) گويند.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

عمر بن الخطاب گويد: هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از زنان خود گوشه گرفته بود، داخل مسجد شد. مردم مى گفتند: پيامبر زنان خويش را رها كرده و طلاق گفته است من وقتى كه اين سخنان را از مردم شنيدم به مسجد رفتم و با صداى بلند به مردم گفتم: ايّها النّاس، رسول خدا صلى الله عليه و آله زنان خود را رها نكرده و طلاق نگفته است سپس اين آيه نازل گرديد و عمر گويد: من كسى بودم كه چنين موضوعى را استنباط كرده بودم[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‌ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلَّا قَلِيلًا «83»

هنگامى كه خبرى (و شايعه‌اى) از ايمنى يا ترس (پيروزى يا شكست) به آنان (منافقان) برسد، آن را فاش ساخته و پخش مى‌كنند، در حالى كه اگر آن را (پيش از نشر) به پيامبر و اولياى امور خود ارجاع دهند، قطعاً آنان كه اهل درك و فهم و استنباطند، حقيقت آن را در مى‌يابند. و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، به جز اندكى، پيروى از شيطان مى‌كرديد.

نکته ها

نشر و پخش اخبار محرمانه و شايعات هميشه به مسلمانان ضربه زده است. نشر اخبار سرى معمولًا از روى سادگى، انتقام، ضربه زدن، آلت دست شدن، طمع مادّى، خودنمايى و

جلد 2 - صفحه 118

اظهار اطلاعات صورت مى‌گيرد. اسلام به خاطر جامعيّتى كه دارد، به اين مسأله پرداخته و در اين آيه از افشاى رازهاى نظامى نكوهش مى‌كند و نقل اخبار پيروزى يا شكست را پيش از عرضه به پيشوايان، عامل غرور نابجا يا وحشت بى‌مورد از دشمن مى‌داند. و اگر هشدارها و عنايت‌هاى الهى نبود، مسلمانان بيشتر در اين مسير شيطانى (افشاى سر) قرار مى‌گرفتند.

امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى كه اسرار ما را فاش كند، همانند كسى است كه به روى ما شمشير كشيده باشد. «1»

امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: مراد از اهل‌استنباط در آيه، ائمّه معصومين هستند. «2»

پیام ها

1- رازدارى و حفظ اخبار امنيّتى وظيفه مسلمانان است و افشاى اسرار آنها حرام است. إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ ... أَذاعُوا بِهِ‌

2- پخش شايعات، از حربه‌هاى منافقان است. «أَذاعُوا» (با توجّه با آيات قبل)

3- اخبار جبهه و اسرار نظامى بايد به يك نقطه برسد و پس از ارزيابى و تشخيص به اندازه‌ى مصلحت منتشر گردد. «رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ»

4- عوام و عموم مردم، بايد به اهل استنباط رجوع كنند. رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ‌ ...

5- اولى الامر بايد از ميان خودِ مؤمنين باشد. «أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ»

6- مسلمانان بايد داراى حكومت و تشكيلات و رهبرى باشند. اولى الامر صاحب دولت و حكومت و قدرت است. «إِلى‌ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ»

7- كنترل و هدايت اخبار امنيّتى و اسرار اجتماعى، ايجاد تشكيلات خبرى براى جمع‌آورى و ارزيابى خبرهاى سرنوشت‌ساز و عرضه آن به مردم از شئون رهبرى است. «لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ»

8- بين ولايت و فقاهت رابطه‌ى تنگاتنگ است. اولوالامر بايد اهل استنباط باشند. أُولِي الْأَمْرِ ... يَسْتَنْبِطُونَهُ‌

«1». وسائل، ج 27، ص 197.

«2». وسائل، ج 27، ص 200.

جلد 2 - صفحه 119

9- استنباط، تنها مخصوص احكام فقهى نيست. أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ‌ ... يَسْتَنْبِطُونَهُ‌

10- خنثى سازى توطئه از راه قراردادن مراجع صلاحيّت‌دار در جريان اخبار و بررسى آنها، مصداق فضل ورحمت الهى است. رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ‌ ... فَضْلُ اللَّهِ‌

11- تعيين رسول اللّه و اولوالامر بعنوان مرجع مردم، و رهانيدن مردم از پيروى شيطان بزرگ‌ترين فضل و رحمت خدا است. وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ‌ ...

12- مركزيّت صحيح مانع انحراف است و جامعه‌ى بى رهبر در دام شيطان مى‌افتد. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ‌ لَاتَّبَعْتُمُ»

13- انتشار اخبار نظامى و عدم مراجعه به رهبران الهى، پيروى از شيطان است. «لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ»

14- اكثر مردم فريب شايعات را مى‌خورند. «لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلَّا قَلِيلًا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‌ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً (83)

شأن نزول: مروى است كه هرگاه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لشكرى به جائى فرستادى، منافقان خبر ظفر يا شكست ايشان را شنيده، قبل از تحقيق صدق و كذب آن، افشا نمودندى، و اين باعث ضرر و فساد شدى؛ زيرا خبر نيكو سبب تهييج فتنه در ميان دشمنان و قصد حرب با مسلمانان و خبر بد موجب ضعف اهل اسلام و پريشانى ايشان بود. از اين جهت حق تعالى به اين صفت، مذمت ايشان نمود و آيه شريفه نازل فرمود:

وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ‌: و چون بيايد به منافقان، خبرى از

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 521

آنچه موجب ايمنى باشد، مثل ظفر لشكر اسلام يا عزم حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر مصالحه قومى. يا آنچه سبب ترس و خوف بود، مانند مغلوبيت دسته‌اى از عساكر مسلمانان يا اجتماع اعادى بر محاربه ايشان، أَذاعُوا بِهِ‌: افشا كنند آن خبر را قبل از تحقق، و پيش از ملاحظه صلاح در افشاى آن، وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ‌: و اگر باز گذارند و مراجعه كنند آن امر را به رأى صائب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تا اگر صلاح داند، خود آشكار نمايد، وَ إِلى‌ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ‌: و يا مراجعه به تدبير اولياى امور از اهل ايمان، مانند اشراف صحابه و امراى لشكر، لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ‌: هر آينه دانند، آنانكه استنباط و استخراج ميكنند خبر را، و نيكو تحقيق مى‌نمايند از پيغمبر و اولوا الامر.

در «جوامع» از ابى جعفر عليه السّلام مروى است كه: هم الائمّة المعصومون. «1» يعنى مراد به اولوا الامر، ائمه معصومين‌اند؛ و اين اصح است، زيرا حق تعالى فرموده در تحقق علم و خبر، رجوع به اولى الامر. بديهى است آن كس كه به قول او علم حاصل شود كه مصون باشد از شائبه كذب، معصوم است. چه كلام غير معصوم، محتمل صدق و كذب است.

وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ‌: و اگر نبود فضل الهى بر شما به ارسال رسول و رحمت سبحانى به انزال قرآن. و گفته‌اند فضل، وجود مقدس حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا اسلام است. «العياشى» عن الباقر عليه السّلام:

فضل اللّه رسوله و رحمته الائمّة. «2» و مراد رحمت، قرآن است يا توفيق اگر به بركت آنها نبودى. لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلَّا قَلِيلًا: هر آينه پيروى مى‌كرديد شيطان را، مگر اندكى از شما كه به عقل راجح و تدبير صائب، كه مستلزم ترادف الطاف و امداد توفيق ربّانيّت از وساوس شيطانى ايمن ماندى. و گفته‌اند مستثنى جماعتى‌اند كه قبل از بعثت رسول و نزول قرآن، به محض موهبه الهى راه‌

«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 77.

«2» تفسير عياشى، جلد 1، صفحه 261، حديث 208.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 522

راست يافتند، مثل زيد بن عمرو بن نفيل، و ورقة بن نوفل، و قيس بن صاعده، و بحيراى راهب، و سيف بن ذى يزن، و امثال آنها.

تبصره: آيه شريفه اشعار است به اينكه نبايد شهرت داد اسرار مردم را، و بايد مؤمن كتمان سرّ داشته باشد و در ابراز و افشاى آن اقدام نكند، زيرا مذموم خالق و مخلوق خواهد بود. از بو ذر جمهر پرسيدند: چگونه‌اى در حفظ اسرار؟ گفت: من قبر آن شده‌ام. و لذا حكما گفته‌اند: صدور الابرار قبور الاسرار.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‌ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً (83)

ترجمه‌

و چون بيايد ايشانرا خبرى از ايمنى يا ترس افشا كنند آنرا و اگر رجوع كنند آنرا بسوى پيغمبر و بسوى صاحب اختياران از خودشان هر آينه بدانند آنانكه استنباط ميكنند آنرا از ايشان و اگر نبود فضل خدا بر شما و رحمتش هر آينه پيروى ميكرديد شيطان را مگر كمى.

تفسير

گفته‌اند ضعفاء العقول از مسلمين وقتى خبر فتح يكى از عساكر اسلام را ميشنيدند يا پيغمبر (ص) وعده ظفر ميداد بدون تامل در صلاح و فساد انتشار آنخبر آنرا نشر ميدادند و همچنين اگر خبر شكست مسلمين را ميشنيدند يا پيغمبر (ص) آنها را از كفار تخويف ميفرمود فورا آنرا در محافل خود نقل مينمودند با آنكه ممكن بود اصل خبر صحت نداشته باشد يا مصلحت در افشاء وعده ظفر يا اخافه مسلمين از كفار نباشد لذا خداوند آنها را نهى فرمود كه تا احراز مصلحت در افشاء را ننمايند بمراجعه به پيغمبر (ص) يا صاحب اختياران خود كه عالم بمصالح وقت باشند اين قبيل اخبار را نقل نكنند و اگر فضل و رحمت الهى نبود و خداوند پيغمبر (ص) را مبعوث نميفرمود و قرآن را نازل نميكرد كسى راه هدايت را نميدانست و مردم تابع شيطان ميشدند در كفر و ضلالت مگر او حدى از خلق كه داراى بصيرت تامه بودند پس خوب است در تمام امور به پيغمبر (ص) و به قرآن و بآنانكه علم استنباط قرآن را دارند مراجعه نمايند و بدون تامل اقدام بر امرى ننمايند كه ممكن است مصلحت در خلاف آن باشد در جوامع‌

جلد 2 صفحه 92

از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه اهل استنباط و صاحب اختياران ائمه اطهار عليهم السلامند و عياشى از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه مراد آل محمد (ص) ميباشند كه آنها كسانى هستند كه امور را از قرآن استنباط مينمايند و عارف بحلال و حرام ميباشند و آنها حجّت خدايند بر خلق و در اكمال از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه كسانيكه قائل بولايت غير خانواده انبيا شدند و استنباط علم الهى را محوّل بغير آنها نمودند مخالفت با امر خدا كردند و جهال را والى امر خدا و مستنبط علم الهى نمودند در صورتى كه آنها بدون هدايت الهى بتكلّف استخراج مينمايند پس آنها دروغ بخدا بستند و از وصيت الهى سرپيچيدند و فضل الهى را از محل خود تغيير دادند و گمراه شدند و گمراه كردند اتباع خودشان را پس آنها روز قيامت حجتى ندارند و در جوامع از ائمه عليهم السلام نقل نموده كه فضل خدا و رحمت او پيغمبر (ص) و امير المؤمنين (ع) است و عياشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه فضل خدا پيغمبر (ص) است و رحمت او ائمه عليهم السلامند و از حضرت كاظم (ع) نقل نموده كه رحمت پيغمبر (ص) است و فضل على بن ابى طالب (ع) حقير عرض ميكنم چون همه نور واحدند و اختلافى نيست.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا جاءَهُم‌ أَمرٌ مِن‌َ الأَمن‌ِ أَوِ الخَوف‌ِ أَذاعُوا بِه‌ِ وَ لَو رَدُّوه‌ُ إِلَي‌ الرَّسُول‌ِ وَ إِلي‌ أُولِي‌ الأَمرِ مِنهُم‌ لَعَلِمَه‌ُ الَّذِين‌َ يَستَنبِطُونَه‌ُ مِنهُم‌ وَ لَو لا فَضل‌ُ اللّه‌ِ عَلَيكُم‌ وَ رَحمَتُه‌ُ لاتَّبَعتُم‌ُ الشَّيطان‌َ إِلاّ قَلِيلاً (83)

و زماني‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ چيزي‌ ‌که‌ دلالت‌ ‌بر‌ امنيت‌ مسلمين‌ ميكند مثل‌ بشارت‌ بفتح‌ ‌ يا ‌ موجب‌ خوف‌ ‌آنها‌ ميشود مثل‌ هزيمت‌ مسلمين‌ و شكست‌ ‌آنها‌ ‌آن‌ خبر ‌را‌ همه‌ جا ميگويند و فاش‌ ميكنند تحقيق‌ نكرده‌ و صدق‌ و كذب‌ ‌آن‌ ‌را‌ دست‌ نياورده‌ و ‌اگر‌ ‌خود‌ داري‌ ميكردند ‌تا‌ حقيقت‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ اولي‌ الامر بدست‌ بياورند ‌تا‌ علم‌ پيدا كنند كساني‌ ‌که‌ استنباط ميكنند و دقت‌ ميكنند و صدق‌ و كذب‌ ‌آن‌ ‌را‌ ميفهمند و ‌اگر‌ نبود تفضلات‌ الهي‌ ‌بر‌ ‌شما‌ ‌هر‌ آينه‌ متابعت‌ شيطان‌ ‌را‌ مينموديد مگر كمي‌ ‌را‌ ‌شما‌.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ دليل‌ ‌است‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌هر‌ چيزي‌ ‌را‌ بمجرد شنيدن‌ نبايد باور كرد ‌تا‌ ‌از‌ مركز صحيح‌ تحقيق‌ نشود و صدق‌ و كذب‌ ‌او‌ معلوم‌ نگردد اشاعه‌ نبايد نمود چه‌ راجع‌ بامن‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مورث‌ غفلت‌ مسلمين‌ ميشود و سستي‌ ‌در‌ اقدام‌ و چه‌ راجع‌ بخوف‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مورث‌ ضعف‌ و خوف‌ مسلمين‌ ميشود، و قريب‌ بهمين‌ معنا ‌است‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِن‌ جاءَكُم‌ فاسِق‌ٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن‌ تُصِيبُوا قَوماً بِجَهالَةٍ فَتُصبِحُوا عَلي‌ ما فَعَلتُم‌ نادِمِين‌َ حجرات‌ ‌آيه‌ 6.

وَ إِذا جاءَهُم‌ أَمرٌ مرجع‌ ضمير جمع‌ ممكن‌ ‌است‌ منافقين‌ باشند ‌ يا ‌ مؤمنين‌ ضعيف‌ الايمان‌ سست‌ عنصر زود باور ‌که‌ بمجرد شنيدن‌ يك‌ خبري‌ و پيش‌ آمد امري‌ منتشر و اذاعه‌ ميكنند ‌ يا ‌ ‌از‌ روي‌ عناد ‌ يا ‌ ضعف‌ ايمان‌ ‌بين‌ المسلمين‌.

جلد 5 - صفحه 151

مِن‌َ الأَمن‌ِ أَوِ الخَوف‌ِ ‌من‌ بيانيه‌، ‌که‌ ‌آن‌ امر ‌ يا ‌ موجب‌ امن‌ و اطمينان‌ مسلمانان‌ ميشود و بخواب‌ امن‌ ميروند و غافل‌ گير دشمن‌ ميشوند ‌ يا ‌ موجب‌ خوف‌ ‌آنها‌ ميشود و جرئت‌ و شهامت‌ و شجاعت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ دست‌ ميدهند.

أَذاعُوا ‌بين‌ المسلمين‌ افشاء ميكنند (وَ لَو رَدُّوه‌ُ إِلَي‌ الرَّسُول‌ِ) ‌يعني‌ بايد حقيقت‌ امر ‌را‌ ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ سؤال‌ كرد چون‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ باو وحي‌ ميرسد و حاق‌ مطالب‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد.

وَ إِلي‌ أُولِي‌ الأَمرِ مِنهُم‌ مراد ائمه‌ طاهرين‌ هستند چنانچه‌ قبلا بيان‌ شد و اينها عالم‌ ببواطن‌ قرآن‌ و احكام‌ دين‌ هستند و ‌در‌ كليه‌ امور بايد بآنها رجوع‌ كرد و حقيقت‌ مطالب‌ ‌را‌ ‌از‌ اينها بدست‌ آورد و ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ اخبار بسياري‌ ‌در‌ ذيل‌ همين‌ ‌آيه‌ داريم‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر و حضرت‌ صادق‌ و حضرت‌ رضا ‌عليهم‌ ‌السلام‌.

لَعَلِمَه‌ُ الَّذِين‌َ يَستَنبِطُونَه‌ُ مِنهُم‌ استنباط، باطن‌ شيئي‌ ‌را‌ بدست‌ آوردن‌ ‌است‌ لذا مجتهد ‌را‌ مستنبط ميگويند و بواطن‌ امور نزد ‌اينکه‌ خاندان‌ ‌است‌ و بس‌.

وَ لَو لا فَضل‌ُ اللّه‌ِ عَلَيكُم‌ وَ رَحمَتُه‌ُ فضل‌ بزرگ‌ الهي‌ همين‌ ارسال‌ ‌رسول‌ و نصب‌ ائمه‌ طاهرين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ بيانات‌ اينها نبود ‌هر‌ اينه‌ نوع‌ ‌شما‌ مردم‌ متابعت‌ شيطان‌ ميكردند.

لَاتَّبَعتُم‌ُ الشَّيطان‌َ و ‌در‌ جهالت‌ و ضلالت‌ ميافتاديد، (الا قليلا) اشخاص‌ محكم‌ ثابت‌ ‌که‌ ‌تا‌ حقيقت‌ ‌را‌ دست‌ نياورند اقدامي‌ نميكنند و اينها بسيار كمند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 83)

پخش شایعات

در این آیه به یکی دیگر از اعمال نادرست منافقان و یا افراد ضعیف الایمان اشاره کرده، می فرماید: «آنها کسانی هستند که هنگامی که اخباری مربوط به پیروزی و یا شکست مسلمانان به آنان برسد، بدون تحقیق، آن را همه جا پخش می کنند» (وَ إِذا جاءَهُم أَمرٌ مِنَ الأَمنِ أَوِ الخَوفِ أَذاعُوا بِهِ).

زیرا بسیار می شود که این اخبار، بی اساس بوده و از طرف دشمنان به منظورهای خاصی جعل شده و اشاعه آن به زیان مسلمانان تمام می گردد.

«در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان- که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد» (وَ لَو رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الأَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یستَنبِطُونَهُ مِنهُم).

و بدون جهت نه مسلمانان را گرفتار عواقب غرور ناشی از پیروزیهای خیالی می کردند و نه روحیه آنها را به خاطر شایعات دروغین مربوط به شکست تضعیف می نمودند.

زیانهای شایعه سازی و نشر شایعات

از بلاهای بزرگی که دامنگیر جوامع مختلف می شود و روح اجتماعی و تفاهم و همکاری را در میان آنها می کشد، مسأله شایعه سازی و نشر شایعات است، بطوری که گاه یک نفر منافق مطلب نادرستی جعل می کند و آن را به چند نفر می گوید، و افرادی بدون تحقیق در نشر آن می کوشند، و شاید شاخ و برگهایی هم از خودشان به آن می افزایند، و بر اثر آن اضطراب و نگرانی در مردم ایجاد می کنند.

گر چه اجتماعاتی که در فشار و خفقان قرار دارند گاهی شایعه سازی و نشر شایعات را به عنوان یک نوع مبارزه و یا انتقامجویی تعقیب می کنند ولی برای اجتماعات سالم نشر شایعات زیانهای فراوانی به بار می آورد.

به همین دلیل اسلام صریحا هم با «شایعه سازی» مبارزه کرده و جعل و دروغ و تهمت را ممنوع می شمارد و هم با نشر شایعات، و آیه فوق نمونهای از آن است.

سپس در پایان آیه اشاره به این حقیقت می کند که «اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نمی شد (و به وسیله راهنماییهای پروردگار از چنگال این گونه شایعات و عواقب وخیم آن نجات نمی یافتید) بسیاری از شما در راه های شیطانی گام می نهادید و تنها عده کمی بودند که می توانستند خود را از پیروی شیطان بر کنار دارند» (وَ لَو لا فَضلُ اللّهِ عَلَیکم وَ رَحمَتُهُ لَاتَّبَعتُمُ الشَّیطانَ إِلّا قَلِیلًا).

یعنی تنها پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و صاحب نظران و دانشمندان مو شکاف و باریک بینند که می توانند خود را از وساوس شایعات و شایعه سازان برکنار دارند، و اما اکثریت اجتماع اگر از رهبری صحیحی محروم بمانند گرفتار عواقب دردناک شایعه سازی و نشر شایعات خواهند شد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. صحيح مسلم.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 222.

منابع