آیه 72 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 72 طه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا ۖ فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

مشاهده آیه در سوره


<<71 آیه 72 سوره طه 73>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ساحران به فرعون پاسخ دادند که ما تو را هرگز بر این معجزات آشکار که به ما آمده و بر خدایی که ما را آفریده مقدم نخواهیم داشت، پس در حق ما هر چه توانی بکن که هر ظلمی کنی همین حیات دو روزه دنیاست.

گفتند: ما هرگز تو را بر دلایل روشنی که به سوی ما آمده و بر آنکه ما را آفرید، ترجیح نمی دهیم؛ پس هر حکمی را که می توانی صادر کن، تو فقط در این زندگی دنیا می توانی حکم کنی.

گفتند: «ما هرگز تو را بر معجزاتى كه به سوى ما آمده و [بر] آن كس كه ما را پديد آورده است، ترجيح نخواهيم داد؛ پس هر حكمى مى‌خواهى بكن كه تنها در اين زندگى دنياست كه [تو] حكم مى‌رانى.

گفتند: سوگند به آن كه ما را آفريده است كه تو را بر آن نشانه‌هاى روشن كه ديده‌ايم ترجيح نمى‌دهيم؛ به هر چه خواهى حكم كن، كه رواج حكم تو در زندگى اينجهانى است.

گفتند: «سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده، مقدّم نخواهیم داشت! هر حکمی می‌خواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا می‌توانی حکم کنی!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They said, ‘We will never prefer you to the clear proofs which have come to us, and to Him who originated us. Decide whatever you want to decide. You can only decide about the life of this world.

They said: We do not prefer you to what has come to us of clear arguments and to He Who made us, therefore decide what you are going to decide; you can only decide about this world's life.

They said: We choose thee not above the clear proofs that have come unto us, and above Him Who created us. So decree what thou wilt decree. Thou wilt end for us only this life of the world.

They said: "Never shall we regard thee as more than the Clear Signs that have come to us, or than Him Who created us! so decree whatever thou desirest to decree: for thou canst only decree (touching) the life of this world.

معانی کلمات آیه

نؤثرك: ايثار: اختيار كردن.‏ «لَنْ نُؤْثِرَكَ»‏ هرگز اختيار نمى‏ كنيم تو را.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى‌ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا «72»

(ساحرانى كه ايمان آورده بودند به فرعون) گفتند: ما هرگز تو را بر كسى كه ما را آفريده وبر آن معجزاتى‌كه براى ما آمده، ترجيح‌نخواهيم داد. پس تو هر حكم وقضاوتى كه مى‌خواهى بكن، تو فقط در اين زندگانى دنيا حكم مى‌كنى.

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «73»

همانا ما به پروردگارمان ايمان آورده‌ايم تا خطاهاى ما و آنچه را از سحر كه بر آن وادارمان كردى بر ما ببخشد، و خداوند بهتر و پاينده‌تر است.

جلد 5 - صفحه 365

نکته ها

«خطايا» جمع «خطيئه»، به گناهان عمدى گفته مى‌شود. «1»

جمله‌ى‌ «ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ» يعنى ما از خداوند به خاطر خطاهايى كه تو ما را بر آن مجبور كردى، استغفار مى‌كنيم. و مراد از اكراه بر سحر، احضار ساحران و عمل سحر آنان است. «2»

كسى كه از جان خود در راه هدف الهى بگذرد، هر لحظه رشد بيشترى پيدا مى‌كند.

ساحران در اين آيات، سه گونه تعبير درباره‌ى خداوند آوردند: «الَّذِي فَطَرَنا»، «آمَنَّا بِرَبِّنا»، «وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌».

در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: هركس خود را از ديگران برتر بداند مستكبر است.

پرسيدند: آيا افراد پاك كه خود را بهتر از گناهكاران مى‌دانند مستكبرند؟ امام ماجراى ايمان آوردن ساحران را بيان فرمود كه انسان گاهى در چند لحظه تغيير فكر مى‌دهد، بنابراين خود را بهتر ندانيد چون خبر از سرانجام و عاقبت نداريد. «3»

پیام ها

1- انسان‌ها در عقيده و ايمان، آزاد و انتخابگرند و با تهديد و تطميع نمى‌توان باورهاى آنان را عوض كرد. فَلَأُقَطِّعَنَ‌ لاصلبن ... لَنْ نُؤْثِرَكَ‌

2- دشمنان را از خود مأيوس كنيد. «لَنْ نُؤْثِرَكَ»

3- ايمان، به انسان قدرت و جرأت مى‌بخشد. آنان پس از ايمان آوردن گفتند: «لَنْ نُؤْثِرَكَ»

4- ايمان، زمانى ارزش دارد كه بر اساس منطق و بصيرت باشد. «لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى‌ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ»


«1». لسان العرب.

«2». اكراه، اگر به نحوى باشد كه اختيار انسان گرفته شود، عذرخواهى و استغفار ندارد. بنابراين استغفار ساحران از اكراه، نشان مى‌دهد كه اكراه فرعون در حد سلب اختيار نبوده است.

«3». كافى، ج 8، ص 328.

جلد 5 - صفحه 366

5- ابرقدرت‌ها در ديد مؤمنين واقعى، حقير و بى‌ارزشند. «لَنْ نُؤْثِرَكَ»

6- نشانه‌ى ايمان واقعى، آمادگى براى فدا كردن تمام هستى در راه دفاع از ارزشهاى الهى است. ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ‌ ... فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ‌

7- كسى كه ايمان ندارد، جذب هديه طاغوت مى‌شود، «أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً» ولى مؤمن، همه چيز غير از خدا را كوچك و بى‌ارزش مى‌داند. «إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا»

8- اوّلين گام در عفو و بخشش الهى، ايمان به اوست. «آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا»

9- سحر، گناه است و بايد از آن توبه كرد. لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا ... مِنَ السِّحْرِ

10- طاغوت‌ها از تخصّص مردم سوء استفاده مى‌كنند. «ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ»

11- با دشمنان مقابله به مثل كنيد. فرعون گفت: «لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى‌»، ساحرانى كه ايمان آورده بودند گفتند: «وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى‌ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72)

چون سحره حقيقتا ايمان آورده بودند، لذا با كمال قوت قلب استقامت نموده در مقابل تهديدات فرعون و ابدا انديشه نكرده، در مقام جواب برآمدند:

قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ‌: گفتند هرگز مقدم نداريم و اختيار نكنيم. عَلى‌ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ‌: بر آن چيزى كه آمد ما را از معجزات. سحره بدين كلام، علت ترك نكردن ايمان خود را بيان نمودند كه ما تو را اختيار نكنيم بر آنچه آمد ما را از معجزات واضحه و براهين قاهره بر وحدانيت قادر متعال و رسالت حضرت موسى كليم اللّه كه قواى بشر از آوردن مثل آن عاجز خواهد بود.

وَ الَّذِي فَطَرَنا: و تو را برنگزينيم بر آن ذاتى كه خلق و ايجاد فرمود ما را، و از كتم عدم به عرصه وجود آورد، و نعمت فانيه تو را بر نعم باقيه الهى اختيار نكنيم. نزد بعضى «واو قسم است» يعنى تو را اختيار نكنيم بر آنچه معلوم شد ما را از ادله و حجج و بينات به حق آن خدائى كه آفريد ما را. فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ‌: پس حكم كن آنچه را كه تو حكم كننده‌اى. يا بكن هر چه مى‌خواهى كه ما پرواى آن نداريم.

محققين فرموده‌اند كه مقصود سحره از اين كلام اظهار آنست كه وعيد و تهديد تو ايمان ما را زايل نكند و ما را باز ندارد از حق و علم و عمل، تو هر چه خواهى كن. اين كاشف است از قوت ايمان ايشان كه جرئت به اين كلام نمودند، و البته مؤمن حقيقى بايد قوى دل و محكم باشد در ايمان و به تهاجم ابتلا، متزلزل نگردد. إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا: اينست و جز اين نيست تو حكم كنى و بجا مى‌آورى به سبب سلطه خود در اين زندگانى دنيا، و در آخرت تو را سلطه و حكمى نيست، بلكه محكوم هستى.

جلد 8 - صفحه 299


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى‌ (67) قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‌ (68) وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى‌ (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ (70) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى‌ (71)

قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى‌ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72) إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ (73) إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى‌ (74) وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى‌ (75) جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (76)

ترجمه‌

پس احساس نمود در ضمير خود بيمى موسى‌

گفتيم مترس همانا توئى برتر

و بينداز آنچه در دست راست تو است فرو ميبرد آنچه را ساخته‌اند همانا آنچه را ساخته‌اند مكر ساحر است و رستگار نميشود ساحر هر جا كه آيد

پس بر وى افكنده شدند ساحران سجده كنندگان گفتند ايمان آورديم بپروردگار هارون و موسى‌

گفت آيا ايمان آورديد مر او را پيش از آنكه اذن دهم شما را همانا او هر آينه بزرگ شما است كه آموخت بشما سحر را پس هر آينه خواهم بريد البتّه دستهاى شما و پايهاى شما را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار كشم البتّه شما را بر تنه درخت خرما و هر آينه خواهيد دانست كه كدام يك از ما سخت‌تر است از جهت عذاب و پاينده‌تر

گفتند هرگز اختيار نخواهيم نمود تو را بر آنچه آمد ما را از معجزات آشكار و آنكس كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه را تو حكم كننده‌ئى جز اين نيست كه حكم ميكنى در اين زندگانى دنيا

همانا ما ايمان آورديم بپروردگارمان تا بيامرزد براى ما گناهانمان را و آنچه را اكراه نمودى تو ما را بر آن از سحر و خدا بهتر است و پاينده‌تر

محقّق است كه كسيكه بيايد نزد پروردگارش با آنكه باشد گناهكار پس همانا مر او را است جهنّم كه نه ميميرد در آن و نه زندگانى ميكند

و كسيكه بيايد نزد او با آنكه مؤمن باشد كه بتحقيق بجا آورده باشد كارهاى شايسته را پس آنگروه براى ايشان است مقامات عاليه،

بهشتهاى اقامت دائمى كه ميرود از زير آنها نهرها كه جاودانيانند در آن و آن پاداش كسى است كه پاك باشد..

جلد 3 صفحه 515

تفسير

پس از آنكه ساحران عصاها و ريسمانهاى خودشان را انداختند و در نظر حضرت موسى براى سحرى كه كرده بودند نمودار شد كه آنها راه ميروند مختصر ترسى در دل آنحضرت جاى گير شد براى آنكه مبادا آنها غالب شوند و دين حقّ ثابت نشود و مردم در ضلالت و گمراهى بمانند چنانچه در نهج البلاغه باين معنى اشاره شده است لذا خداوند صريحا او را نهى فرمود از آنكه بترسد و خطاب را بضمير انت تكرار فرمود براى تأكيد با آنكه كلام بحرف تأكيد مؤكّد بود و تصريح بغلبه او فرمود و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه وقتى موسى ترسيد متوسل بمحمد و آل محمد عليهم السلام شد و امان طلبيد پس از آن خطاب رسيد نترس همانا البتّه تو غالبى و بينداز عصاى خود را مى‌بلعد بقدرت خدا آنچه را كه ساخته و پرداخته نمودند و تلقّف برفع و تشديد نيز قرائت شده است و فرمود همانا آنچه ساخته و پرداخته نموده‌اند بكيد و مكر و حيله ساحر درست شده و ساحر هر جا باشد و هر كار كند خير نمى‌بيند و بمراد نميرسد و عاقبت رسوا خواهد شد و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و انداخت و بلعيد تمام مصنوعات آنها را و ساحرها يقين كردند كه كار آنحضرت سحر نيست و معجزه الهيه است لذا همگى برو بزمين افتادند و براى عظمت اين امر در نظرشان و قبول توبه از اعمالشان سجده كردند براى خضوع در پيشگاه الهى و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار هارون و موسى عليه السّلام و اعراض نموديم از فرعون و فرعونيان و فرعون آنها را معاتب قرار داد و گفت ايمان آورديد و متابعت نموديد موسى را پيش از آنكه من بشما اجازه دهم كه ايمان بياوريد همانا او هر آينه بزرگ و اعلم و استاد شما است كه بشما سحر آموخته و با يكديگر قبلا مواضعه و سازش كرده بوديد در اين امر كه او غالب و شما مغلوب شويد و فورا ايمان بياوريد اكنون من شما را مجازات ميكنم باين كيفيّت كه دست راست و پاى چپ شما را مى‌برم و شما را مى‌آويزم بر تنه درخت خرما كه در مرئى و منظر مردم جان دهيد و موجب عبرت خلق شويد و بدانيد كه كدام يك از من و موسى يا خداى او عذابش شديدتر و با دوام‌تر است گفته‌اند از فرط غرور و جهل تصوّر ميكرد كسى بدون اجازه او نبايد دينى را اختيار نمايد و آنها در جواب گفتند هرگز اختيار نمى‌كنيم رضاى‌

جلد 3 صفحه 516

تو را بر دين حقّ كه ثابت شد از براى ما بمعجزات باهرات و بر آن خداوندى كه خلق فرمود ما را يا قسم بآنخداوندى كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه دلت ميخواهد هر حكمى بكنى در اين دنيا ميكنى كه ميگذرد و آخرت باقى براى ما بهتر است ما ايمان بخدا آورديم تا از گناهانمان بگذرد و ما را بر سحرى كه در مقام معارضه با حضرت موسى كرديم باصرار تو مؤاخذه ننمايد و پاداش الهى بهتر و عذابش باقى‌تر است در جوامع روايت نموده كه سحره بفرعون گفتند موسى را وقتى در خواب است بما نشان بده پس يافتند او را در خواب با آنكه عصا حراست او را مينمود و گفتند اين ساحر نيست چون ساحر وقتى بخوابد سحرش باطل ميشود ولى فرعون بخرجش نرفت و آنها را وادار بمعارضه نمود و كسيكه بحال كفر و عصيان بميرد جهنّم از آن او است كه نه ميميرد در آن تا راحت شود و نه زندگانى راحتى ميكند كه بهتر از مردن باشد و بنظر حقير محتمل است مراد آن باشد كه نه ميميرد و نه زنده ميباشد يعنى هميشه مشغول جان كندن است و كسانيكه در پيشگاه الهى حاضر شوند با آنكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داراى منازل رفيعه‌اى خواهند بود كه آنها بهشتهاى دائمى داراى نهرهاى جارى است كه هميشه در آنها خواهند بود و آن پاداش كسانى است كه پاك شدند از چرك كفر و عصيان بتوبه و سه آيه اخيره محتمل است جزء كلام سحره باشد كه خداوند نقل فرموده و محتمل است ابتداء كلام الهى باشد و كلمه على جمع عليا است كه آن مؤنّث اعلى ميباشد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا لَن‌ نُؤثِرَك‌َ عَلي‌ ما جاءَنا مِن‌َ البَيِّنات‌ِ وَ الَّذِي‌ فَطَرَنا فَاقض‌ِ ما أَنت‌َ قاض‌ٍ إِنَّما تَقضِي‌ هذِه‌ِ الحَياةَ الدُّنيا (72) إِنّا آمَنّا بِرَبِّنا لِيَغفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكرَهتَنا عَلَيه‌ِ مِن‌َ السِّحرِ وَ اللّه‌ُ خَيرٌ وَ أَبقي‌ (73)

گفتند سحره‌ ‌با‌ كمال‌ شهامت‌ و شجاعت‌ بفرعون‌ ‌که‌ ‌ما هرگز ترا اختيار نميكنيم‌ و ترجيح‌ نميدهيم‌ ‌بر‌ آنچه‌ ‌که‌ آمد ‌ما ‌را‌ ‌از‌ ادلّه روشن‌ و معجزات‌ واضحه‌ قسم‌ بآن‌ خداوندي‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ آفريد ‌پس‌ تو ‌هر‌ چه‌ ميخواهي‌ بكن‌ و ‌هر‌ حكمي‌ درباره‌ ‌ما جاري‌ ميكني‌ بكن‌ اينست‌ و جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ حيات‌ دنيوي‌ سپري‌ خواهد شد دو روز پيش‌ و ‌پس‌ دارد محققا ‌ما ايمان‌ آورديم‌ بپروردگار ‌خود‌ ‌براي‌ اينكه‌ بيامرزد ‌ما ‌را‌ ‌از‌ خطاهاي‌ سابقه‌ و ‌از‌ آنچه‌ ‌که‌ تو ‌ما ‌را‌ وادار كردي‌ ‌بر‌ مقابله‌ و تعارض‌ ‌با‌ پيغمبر اكرم‌ ‌او‌ ‌به‌ اتيان‌ بسحر ‌در‌ مقابل‌ معجزه‌ و خداوند بهتر ‌است‌ و تفضّلات‌ ‌او‌ بقاء بيشتر دارد.

(قالُوا لَن‌ نُؤثِرَك‌َ عَلي‌ ما جاءَنا مِن‌َ البَيِّنات‌ِ) ‌در‌ تقابل‌ حق‌ّ و باطل‌ كمال‌ حماقت‌ و جهالت‌ ‌است‌ حق‌ ‌را‌ رها كردن‌ و باطل‌ ‌را‌ اتّخاذ نمودن‌ زيرا (للحق‌ دولة و للباطل‌ جولة).

(وَ الَّذِي‌ فَطَرَنا) و ‌او‌ قسم‌ ‌است‌ قسم‌ ياد ميكنند بآن‌ كسي‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ‌از‌ كتم‌ عدم‌ بعرصه‌ وجود آورد و تربيت‌ فرمود و بنعم‌ ‌غير‌ متناهيه‌ ‌خود‌ نگاهداري‌ كرده‌

جلد 13 - صفحه 64

(فَاقض‌ِ ما أَنت‌َ قاض‌ٍ) ‌اگر‌ ‌ما ‌را‌ قطعه‌ قطعه‌ كني‌ و بآتش‌ بسوزاني‌ ‌ما دست‌ ‌از‌ حق‌ ‌بر‌ نميداريم‌ و باطل‌ ‌را‌ نميگيريم‌.

(إِنَّما تَقضِي‌ هذِه‌ِ الحَياةَ الدُّنيا) دنيا فاني‌ و گذشتني‌ ‌است‌ چه‌ بهتر آنكه‌ ‌در‌ راه‌ دين‌ كشته‌ شود و ‌از‌ دنيا برود.

(إِنّا آمَنّا بِرَبِّنا) آنهم‌ چه‌ ايماني‌ ‌که‌ بهر بلائي‌ صبر كند مثل‌ اصحاب‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌که‌ گفتند ‌اگر‌ هزار مرتبه‌ كشته‌ شويم‌ و زنده‌ شويم‌ دست‌ ‌از‌ ياري‌ تو ‌بر‌ نميداريم‌.

(لِيَغفِرَ لَنا خَطايانا) چنانچه‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ فرمود

(الإسلام‌ يجب‌ّ ‌ما قبله‌).

(وَ ما أَكرَهتَنا عَلَيه‌ِ مِن‌َ السِّحرِ) نه‌ مراد اكراهي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ سلب‌ اختيار كند زيرا ‌او‌ استحقاق‌ عقوبت‌ ندارد چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ تسعه‌ فرمود

(رفع‌ ‌عن‌ امّتي‌ تسعة)

و يكي‌ ‌از‌ ‌آن‌ تسعه‌ ‌را‌

(‌ما استكرهوا ‌عليه‌)

شمرده‌ بلكه‌ مراد تعقيب‌ و تشويق‌ و اصرار و تأكيد نمودي‌.

(وَ اللّه‌ُ خَيرٌ وَ أَبقي‌) مراد ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌در‌ دين‌ باطل‌ خيريّتي‌ ‌باشد‌ ولي‌ حق‌ بهتر ‌است‌ ‌ يا ‌ بقايي‌ ‌باشد‌ ولي‌ بقاء حق‌ّ بيشتر و زيادتر ‌است‌ روزگار باطل‌ ‌از‌ ‌هر‌ چه‌ بگويي‌ بدتر و عقوبت‌ اهل‌ باطل‌ زيادتر و شديدتر ‌است‌ بخصوص‌ مثل‌ فرعون‌ و اتباعش‌ چنانچه‌ ميفرمايد ‌در‌ سوره هود آيه 99 (وَ ما أَمرُ فِرعَون‌َ بِرَشِيدٍ يَقدُم‌ُ قَومَه‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ فَأَورَدَهُم‌ُ النّارَ وَ بِئس‌َ الوِردُ المَورُودُ وَ أُتبِعُوا فِي‌ هذِه‌ِ لَعنَةً وَ يَوم‌َ القِيامَةِ بِئس‌َ الرِّفدُ المَرفُودُ).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 72)- اما ببینیم عکس العمل ساحران در برابر این تهدیدهای شدید فرعون چه بود؟ آنها نه تنها مرعوب نشدند و از میدان بیرون نرفتند، بلکه حضور خود را در صحنه بطور قاطعتری ثابت کردند و «گفتند: به خدایی که ما را آفریده است هرگز تو را بر این دلایل روشنی که به سراغ ما آمده مقدم نخواهیم داشت» (قالُوا لَنْ نُؤْثِرَکَ عَلی ما جاءَنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الَّذِی فَطَرَنا).

«پس تو هر حکمی می‌خواهی بکن» (فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ).

«اما (بدان) تو تنها می‌توانی در زندگی این دنیا قضاوت کنی» ولی در آخرت

ج3، ص132

ما پیروزیم و تو گرفتار و مبتلا به شدیدترین کیفرها (إِنَّما تَقْضِی هذِهِ الْحَیاةَ الدُّنْیا).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع