آیه 6 سوره جن
<<5 | آیه 6 سوره جن | 7>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و همانا مردانی از نوع بشر به مردانی از گروه جنّ پناه میبردند (و خود را در بیابانها به جنّیان میسپردند) و جنّیان بر غرور و جهل آنها سخت میافزودند (آیه چنین تفسیر شده که زمان جاهلیّت عرب در بیابان پناه به بزرگ جنّیان آنجا میبرد تا ایمن باشد آنگاه آسوده میخفت و مال و جانش به خطر میافتاد).
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- رهقا: طغيان و گمراهى (مجمع- صحاح) در اصل به معنى رسيدن و پوشاندن است، گويى طغيان و گمراهى انسان را مىپوشاند.[۱]
نزول
ابورجاء العطاردى از طائفه بنىتمیم چنین گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به عده اى براى انجام کارى مأموریت داده بود. من با اهل بیت علیهمالسلام خود و عده اى که مسلمان نبوده ایم آنها را که دیدیم، فرار نمودیم و به فلاتى از بیابان رسیدیم و در آنجا مجبور بودیم که شب را بگذرانیم.
شیخ و بزرگ قبیله ما که همراه بود به ما گفت: ما باید امشب به عزیز این بیابان که از جنیان است پناه ببریم تا بتوانیم خود را از شرور حفظ کنیم در این میان کسى از آن عده به ما رسید و گفت: بهترین راه و بالاترین پناه گرویدن به شهادت لا اله الّا اللّه و به نبوت محمد رسول خدا است که هر کس بدان معتقد باشد از جمیع شرور محفوظ و خون و مال و جان او هم در امن و امان خواهد بود.
سپس ما مراجعت کردیم و به شرف اسلام مشرف گردیدیم سپس ابو رجاء مى گفت: این آیه درباره من و همراهان من نازل شده است[۲] و نیز گویند: نخستین قومى که به جنیان پناه مى بردند. اهل یمن بودند سپس قوم بنىحنیفه و بعد از آن در میان قبایل عرب نیز این گونه پناهندگى مرسوم شده بود.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً «6» وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً «7» وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8»
و مردانى از انسان به مردانى از جنّ پناه مىبرند و به طغيان آنان افزودند و آنان پنداشتند چنانكه شما پنداشتيد كه خدا هرگز احدى را مبعوث نخواهد كرد. و ما به آسمانها نزديك شويم، پس آنجا را پر از نگهبانان نيرومند و شهابها يافتيم.
نكتهها
«رهق» به معناى فعل قبيح و خلافى است كه انسان را در بر گيرد.
مراد از پناه بردن به جنّ، براساس روايات، رفتن نزد كسانى است كه با جنّ ارتباط دارند و مورد الهام شيطان هستند و از آنها بخواهد كه مشكلش را حل كنند. «1»
كسى كه با نور قرآن روشن شد و رشد يافت، از تمام انحرافات فكرى و عملى نجات مىيابد. قرآن بعد از جمله «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» سيمايى از عقايد انحرافى را بيان مىكند كه براى خدا همسر و فرزند مىگيرند «مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» سخن ناحق مىگويند.
«يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً» و به جاى خدا به جن پناه مىبرند. «يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ» و خيال مىكنند قيامتى در كار نيست. «لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 247
پیام ها
1- پناه بردن به جن، كارى لغو و سفيهانه است. يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً ... يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِ
2- جنّيان مثل انسان، مرد و زن دارند. «بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ»
3- پيام ارتباط با جنّ كه عموماً براى رسيدن به مقاصد نادرست است، بر گمراهى دو طرف مىافزايد. يَعُوذُونَ ... فَزادُوهُمْ رَهَقاً
4- منكران قيامت، برهان و دليل علمى ندارند بلكه گرفتار ظنّ و گمان هستند.
«ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ»
5- جنّ از عقايد انسان آگاه است. «ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ»
6- بعضى از جنيان كافرند و قيامت را انكار مىكنند. «لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً»
7- جن، توان تماس با آسمان را دارد. «لَمَسْنَا السَّماءَ»
8- نااهلان را به هر جا راه ندهيد. «فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص372
- پرش به بالا ↑ ابن سعد صاحب طبقات.
- پرش به بالا ↑ تفسیر مجمع البیان.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.