آیه 60 سوره نور
<<59 | آیه 60 سوره نور | 61>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و زنان سالخورده که (از ولادت و عادت) باز نشستهاند و امید ازدواج و نکاح ندارند بر آنان باکی نیست در صورتی که اظهار تجملات و زینت خود نکنند که جامههای خود (یعنی لباسهای رو مانند عبا و چادر و روپوش و امثال آن) را نزد نامحرمان برگیرند، و باز هم عفت و تقوا گزینی (و بر نگرفتن جامه) بر آنان (در دین و دنیا) بهتر است، و خدا (به سخنان خلق) شنوا و (به اغراض و نیّات آنها) آگاه است.
و بر زنان از کار افتاده ای که امید ازدواجی ندارند، گناهی نیست که حجاب و روپوش خود را کنار بگذارند، در صورتی که با زیور و آرایش خویش قصد خودآرایی نداشته باشند. و پاکدامنی برای آنان بهتر است؛ و خدا شنوا و داناست.
و بر زنان از كار افتادهاى كه [ديگر] اميد زناشويى ندارند گناهى نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطى كه] زينتى را آشكار نكنند؛ و عفّت ورزيدن براى آنها بهتر است، و خدا شنواى داناست.
پيرزنان كه ديگر اميد شوىكردنشان نيست، بىآنكه زينتهاى خود را آشكار كنند، اگر چادر خويش بنهند مرتكب گناهى نشدهاند. و خوددارىكردن برايشان بهتر است و خدا شنوا و داناست.
و زنان از کارافتادهای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباسهای (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند؛ و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- قواعد: نشستهگان. منظور پير زنانى است كه از نكاح باز نشست شدهاند يعنى در اثر پيرى كسى به تزويج آنها رغبتى ندارد، به قولى در اثر پيرى طمعى به ازدواج ندارند.
- متبرجات: تبرج: آشكار كردن. «تبرجت المرأة، اظهرت زينتها و محاسنها للاجالب» على هذا «متبرجات» اظهار كنندگانند.[۱]
نزول
این آیه درباره زنان سالخورده و پیر نازل گردیده که از حیض دیدن مأیوس و از زائیدن محروم اند که اگر لباس هاى رو را در نزد نامحرمان نپوشند بر آنان باکى نیست.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «60»
و بر زنان وانشستهاى كه اميدى به ازدواج ندارند، باكى نيست كه پوشش خود را زمين گذارند، به شرطى كه زينت خود را آشكار نكنند. و عفّت ورزيدن براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است.
نکته ها
از آيات قرآن استفاده مىشود كه حجاب و پوشش بانوان در برابر افراد نامحرم، نبايد تحريك كننده و شهوت انگيز باشد، زيرا تنها موارد زير استثنا شده است:
- «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ» «1» كسى كه شهوتى ندارد.
- «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ» بچّهاى كه از شهوت، چيزى نمىداند.
- «لا يَرْجُونَ نِكاحاً» زنان سالخوردهاى كه اميد ازدواج ندارند.
امام صادق عليه السلام دربارهى «يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ» فرمودند: مراد كنار گذاشتن روسرى و روپوش است نه برهنگى. «2»
اصل حجاب از احكام ثابت و ضرورى اسلام است، ولى نوع پوشش، نبايد تمايلات جنسى
«1». نور، 31.
«2». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 57، ص 522.
جلد 6 - صفحه 214
را تحريك كند، بلكه عامل حفظ عفّت و پاكدامنى باشد.
پیام ها
1- قوانين اسلام مطابق با واقعيّتها و ضرورتها و نيازها و توانايىها است.
(بايد براى پيرزنى كه ميل به همسر ندارد و آرايش نمىكند، مسئله را آسان گرفت) وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً ... أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَ
2- براى زنان، چه پير و چه جوان، نشاندادن آرايش و زينت بدن ممنوع است.
«غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ»
3- سالخوردگى به تنهايى كافى نيست، بلكه بايد بىميلى به ازدواج نيز باشد تا اجازه برداشتن روسرى را داشته باشند. الْقَواعِدُ ... لا يَرْجُونَ نِكاحاً
4- حجاب، مايهى حفظ عفّت است. «أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ»
5- حجاب، به نفع زنان است. «خَيْرٌ لَهُنَّ»
6- در كنار آزادى، هشدار لازم است. (اگر از احكام الهى، سوء استفاده شود، خدا شنوا و آگاه است و به حساب متخلفان مىرسد). «وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (60)
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 342، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 283
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً: و نشستگان و پيران از زنانى كه از پيرى اميد ندارند نكاح را و به سبب زيادى سن مانده شدهاند، يا زنانى كه يائسه و مرتفع شده است از ايشان حيض، و قاعده شدهاند از آن كه طمع ندارند در نكاح خود. حاصل آنكه پيرهزنانى كه از شدت پيرى خانهنشين و از تزويج مأيوسند، فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ: پس نيست بر ايشان بأسى و گناهى، أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَ: اينكه بگذارند جامه خود را. مراد از ثياب، آنچه فوق چادر پوشند از ملاحف و غير آن نزد بعضى مراد «جلباب» است و آن جامه اى باشد وسيعتر از چادر، مىاندازد آن را زن به روى سر خود و بقيه آن به روى سينهاش واقع شود. بنابراين آيه شريفه رخصت باشد براى زنان يائسه از حيض و ولد و طمع ندارند در نكاح خود به سبب زيادى سن و پيرى و نبودن رغبتى به ايشان، كه بگذارند اين جامه را براى اجانب، يعنى با لباس بدنشان در حالى كه دست و صورت آنها باز باشد، لكن به شرط آنكه: غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ: در حالتى كه كشف كننده نباشند به زينت، يعنى غرض از نهادن و گذاردن سرانداز خود، اظهار حلى و زيور خود نباشد به اجانب، مانند نمودن زينت يا سر و گردن و گوش و موى و امثال آن، بلكه مقصود آنها تخفيف باشد؛ پس چنانچه اين زنان پير اگر بيرون آيند به زينتى كه واجب باشد ستر و حجاب آن از حلى و لباس تجمل، رخصت نيست براى ايشان وضع سرانداز خود.
وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ: و طلب عفت كردن و چادر به خود پيچيدن و ستر نمودن، خَيْرٌ لَهُنَ: بهتر است مر ايشان را، زيرا وضع ثياب رخصت است براى آنها، پس تركش خير، و در ضمن آن اينكه اگر كشف كنند بدون زينت، بأسى نيست بر ايشان هرگاه وضع نكنند ثياب خود را، بلكه بهتر و از تهمت دورتر باشد. وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ: و خدا شنوا است مقالات آنها را با مردان، دانا است به مقاصد ايشان.
تبصره: اولا مراد از «ثياب» در اين آيه شريفه «جلباب» مىباشد، چنانچه على بن ابراهيم قمى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه حضرت در
جلد 9 - صفحه 284
اين آيه فرمود: مىگذارند جلباب را به تنهائى. «1» ايضا- شيخ طوسى در تهذيب از ابى الصباح الكتانى كه گفت: سؤال نمودم حضرت صادق عليه السّلام را از زنان يائسه كه چه چيز شايسته است براى ايشان اينكه بگذارند ثياب خود را.
فرمود: جلباب، مگر آنكه كنيز باشد پس بأسى نيست بر آنها اينكه بنهند چادرشان را. «2» و جلباب را اهل لغت معنى نمودهاند كه لباسى است وسيعتر از چادر كه زنان به سر اندازند و بقيه آن روى سينه ايشان را فرا گيرد، بنابراين اثبات حجاب را به چند وجه مىتوان نمود:
1- آنكه اگر عموم زنان را حجاب واجب نبودى، پيره زال را رخصت بىحجابى غلط و لغو و عبث، و از حكيم روا نيست.
2- تخصيص دادن زنان پير را به جواز عدم حجاب، دليل بزرگى است كه بر زنان ديگر حجاب واجب است و الّا تخصيص زنان پير وجهى ندارد.
3- خداوند منان، عفاف و حجاب را نسبت به پيره زنان بهتر دانسته با آنكه رغبت به آنها نيست، پس زنان جوان كه محل ريبه هستند البته عصمت و محجوبيت در باره آنان اولى و الزم و اوجب خواهد بود.
4- آنكه رخصت وضع سرانداز در زنان يائسه در صورتى است كه غرض آن نشان دادن محاسن و زينت نباشد به نامحرم، و الا رخصت نيست؛ و آنچه جائز است براى زنان يائسه، صورت و كف دست و پا باشد، و غير اينها داخل است در نهى از تبرج و عموم آيه شريفه: و لا يبدين زينتهن.
خاتمه: فوائد حجاب: گرچه عقول حكما و دانشمندان عالم، قاصر است از ادراك تمام حقايق احكام الهيه و دقايق اسرار فرامين سبحانيه، لكن بطورى است كه اگر عقل به حكم و مصالحى كه مناط اوامر و نواهى الهى مىباشد احاطه پيدا كند، هر آينه البته حكم به آن نمايد؛ و لذا بزرگان فرمودهاند:
«1». تفسير برهان، ج 3، ص 151 به نقل از على بن ابراهيم.
«2». تفسير الصّافى، ج 3، ص 447، چاپ سعيد مشهد، به نقل از تهذيب.
جلد 9 - صفحه 285
«الواجبات الشّرعيّة الطاف فى الواجبات العقليّة» گذشته از اين فوائد بعض احكام نسبت به جامعه نظام عالم حسى، محتاج به دليل نيست از جمله حجاب زنان است كه فوائد بىشمار دارد:
1- حجاب، رادع زناست.
2- حجاب موجب حفظ انساب است.
3- حجاب رافع حجاب خيالى است.
4- حجاب باعث عزت نوع زنان است.
5- حجاب باعث حفظ اخلاق است.
6- حجاب سبب صيانت تنازع بين زوجين است.
7- حجاب مانع ركن فساد عالم است.
8- حجاب روح توالد و تناسل و محرك پرورش و تربيت اولاد است.
9- حجاب موجب جلوگيرى از شقاق و نفاق و فراق و افتراق است.
10- حجاب باعث حفظ حقوق اجتماعى و بقاى فوائد اقتصادى و عمرانى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (58) وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (59) وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (60)
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد بايد كه دستور خواهند از شما آنان كه مالك شد دستهاتان و آنانكه نرسيدهاند بحدّ احتلام از شما سه يار پيش از نماز صبح و وقتى كه مىنهيد جامههاتانرا از ميان روز و از بعد نماز خفتن سه وقت خلوت است براى شما نيست بر شما و نه بر آنان گناهى بعد از آن سه گردند گانيد بر گرد يكديگر بعضيتان بر بعضى اين چنين بيان ميكند خدا براى شما آيتها را و خدا داناى درستكار است
و چون رسند كودكان از شما بحدّ احتلام پس بايد
جلد 4 صفحه 47
دستور خواهند همچنانكه دستور خواستند آنانكه رسيده بودند پيش از ايشان اين چنين بيان ميكند خدا براى شما آيتهايش را و خدا داناى درستكار است
و بازنشستگان از زنانى كه اميد ندارند تزويجى را پس نيست برايشان گناهى كه بنهند جامههاشانرا در حاليكه ظاهر سازندگان نباشند زينتى را و اينكه عفّت جويند بهتر است براى آنان و خدا شنواى دانا است.
تفسير
خداوند سبحان اوقات خلوت و آداب آنرا براى اهل ايمان بيان فرموده كه بايد دستور دهند بغلامان و پسران نابالغ خودشان كه بحدّ تميز رسيدهاند در سه وقت بدون اذن و سر زده بر آنها وارد نشوند يكى وقت بيدار شدن براى نماز صبح يكى وقتى كه براى خواب نيمه روز و رفع شدّت گرما بمنزل ميآيند و معمولا برهنه ميشوند يكى هم وقت خواب شب كه بعد از نماز عشاء است چون در اين سه وقت انسان براى پوشيدن يا كندن لباس برهنه ميشود و مناسب نيست خدمتكار يا فرزند مميّزش او را به بيند و بنابراين ثلاث عورات خبر مبتداء محذوف است يعنى اين سه وقت، اوقات كشف عورت و خلوت شما با زنانتان است و بعضى ثلاث بنصب قرائت نمودهاند و بنابراين ثلاث عورات بدل ثلاث مرّات است و ظهيره نيم روز و وقت شدّت گرماى هوا است كه آن وقت كندن لباس است لذا من الظّهيره بيان حين تضعون ثيابكم است و گناهى نيست بر شما و غلامان و پسران شما بعد از آن سه وقت از اوقات ديگر كه بدون اذن وارد شوند آنها بر شما و وارد شويد شما بر آنها چون آنها براى انجام خدمات شما ناچارند كه زياد آمد و شد كنند نزد شما و بعضى از شما با بعض ديگر بايد مراوده داشته باشيد آنها براى خدمت و شما براى تربيت و استخدام و اطلاع بر احوالشان و در اين صورت مشكل است هر مرتبه كه آنها بخواهند بر شما وارد شوند يا شما بر آنها وارد شويد با اذن باشد و خدا راضى بزحمت بندگانش نيست و تكليف با مشقّت نميكند و بنابراين طوّافون عليكم خبر مبتداء محذوف است كه گفتهاند آن كلمه هم است و بنظر حقير محتمل است آن انتم باشد تا بعضكم على بعض بيان باشد نه اضراب و از براى هر يك از اين دو تقدير مزيّتى است كه در ديگرى نيست و بر هر تقدير مراد بعضكم طوّافون على بعض است و نيز محتمل
جلد 4 صفحه 48
است مراد از گناه نبودن بر موالى تجويزتر كشان امر مملوك و پسر را باستيذان باشد و بنابراين مراد از بعضكم على بعض ورود آنها است بر موالى و فائده آن اشاره بنكته ديگرى است براى ترخيص غير از رفع حرج و آن خودى بودن و اجنبى نبودن آنها است و گناه نبودن در ورود بى اذن مخصوص بمملوك و پسر است و در اينصورت تقدير مبتداء متعيّن در كلمه هم است يعنى آنها چون موظف بخدمت شمايند بايد زياد بر شما وارد شوند و ميشوند و بعضى از خود شما و اهل بيت شمايند كه بر بعض ديگر وارد شدهاند اجنبى نيستند اين چنين واضح و معلّل بيان ميفرمايد خدا براى شما احكام خود را و خدا عالم است بمصالح و مشكلات شما و دستوراتش بر طبق مصلحت و حكمت است و چون اطفال شما مردان آزاد بحدّ بلوغ رسيدند كه اقوى دليل آن خواب ديدن و محتلم شدن است پس بايد اذن بگيرند در موقع ورود بر شما هر وقت باشد مانند اذن گرفتن كسانيكه قبل از آنها بالغ شدند از مردان آزاد و تخصيص وجوب اذن باطفال آزاد براى آنستكه بندگان حال بعد از بلوغشان با قبل از آن تفاوت ندارد و در غير آن سه وقت بدون اذن ميتوانند وارد شوند بر موالى خودشان براى احتياجشان بخدمت چنانچه گذشت در كافى از امام صادق عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده كه كسيكه برسد بحدّ بلوغ از شما پس نبايد داخل شود بر مادر و خواهر و خاله خود و غير آنها مگر با اذن و همچنين است خادم وقتى بالغ شود در آنسه وقت كه خدا فرموده اگر چه در خانه شما باشد آن اوقات را خداوند براى عشرت و خلوت قرار داده و قمى ره نقل نموده كه خدا نهى فرموده از ورود كسى بر كسى در اين اوقات سهگانه نه پدر و نه خواهر و نه مادر و نه خادم مگر باذن و ظاهرا نكته تكرار كذالك يبيّن اللّه تا آخر آيه مبالغه و تأكيد در استيذان است كه سهل انگارى نشود و نيز براى تسهيل امر اجازه فرموده كه پير زنان بازنشسته از شوهردارى و افتاده از ديدن خون حيض كه اميدوار نيستند مردى طالب ازدواج با آنها باشد و رعبت بنزد يكى بآنها كند كه لباس ظاهر متعارفى را كه زنان غير قواعد براى ستر از مردان اجنبى ميپوشند نپوشند در صورتى كه زينتى را كه بر حسب آيه غضّ كه در اوائل سوره گذشت بايد آشكار نكنند با خود نداشته
جلد 4 صفحه 49
باشند و ارائه ندهند از قبيل گوشواره و گلوبند و در مجمع از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل نموده كه يضعن من ثيابهنّ قرائت فرمودهاند و بنابراين معنى ظاهرتر است چون مراد نپوشيدن بعضى از لباسها است نه تمام آنها و در تعيين آن لباسى كه جائز است بر آنان نپوشيدن آن روايات مختلفه از ائمه اطهار وارد شده كه قدر متيقّن از آن چادر است و در بعضى معجرهم اضافه شده ولى در بعض ديگر معجر را مخصوص بكنيز قرار دادهاند و ظاهرا براى آنها قدرى از موى سر كه معمولا از معجر بيرون ميماند و قدرى از ساعد كه غالبا از آستين بيرون ميآيد و امثال اين ترخيص شده ولى باز اگر عفت را شعار خود نمايند و چادر سر كنند و اين مقدار را هم بپوشانند براى آنها بهتر است چون اصلا حجاب زن خوب است اين مقدارهم براى رفع حرج ترخيص شده و خداوند شنوا است گفتار آنها را با مردان و دانا است مقصود آنها را از معاشرت با آنان و بطرز گفتار و مقصود باطنى آنها از معاشرت پاداش خواهد داد اگر خوب باشد خوب و اگر بد باشد بد و در صورتى كه مراد از ثياب كه جمع ثوب است فقط چادر باشد و شامل معجر و مقنعه كه معمولا روى معجر مىانداختند نشود يا بايد بعض تقدير نمود و قرائت صادقين عليهما السلام را شاهد آن قرار داد يا بايد گفت چون ثياب اضافه بجمع شده افراد آن كثير است اگر چه از يك نوع باشد مانند آنكه بگويند زنها بد نيست چادرهاشان را بردارند علاوه بر آنكه ثياب غالبا بمعناى لباس استعمال ميشود بدون ملاحظه وحدت و تعدد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ القَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتِي لا يَرجُونَ نِكاحاً فَلَيسَ عَلَيهِنَّ جُناحٌ أَن يَضَعنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَن يَستَعفِفنَ خَيرٌ لَهُنَّ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (60)
و زنهايي که از كار افتادهاند زنهايي که ديگر اميد نكاح ندارند مشروط به اينكه ابراز و اظهار نكنند خود را به زينت بر آنان باكي نيست که چادر و عبا از تن برگيرند و اينکه که عفت بورزند بهتر است براي آنها و خداوند سميع و عليم است.
(وَ القَواعِدُ مِنَ النِّساءِ) قعود بمعني جلوس است بمعني بازنشست که ديگر رغبتي در نكاح آنها نيست.
(اللّاتِي لا يَرجُونَ نِكاحاً) به كلي مأيوس هستند.
(فَلَيسَ عَلَيهِنَّ جُناحٌ) باكي و مسئوليتي و حرمتي ندارد بر آنها اينکه که.
(أَن يَضَعنَ ثِيابَهُنَّ) مراد گفتند روبند و نقاب و چادر و عبا که روي مقنعه و چارقد روي سر ميكشند که صورت آنها مستور باشد آنهم در صورتي که (غَيرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ) صورت خود را آرايش نكرده باشند و گوشوار و گردنبند آنها ظاهر نباشد و لباس زينت نپوشيده باشند که معني تبرج است، بمعني ابراز و اظهار چنانچه ميفرمايد:
(وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأُولي) احزاب آيه 33.
(اقول و الجاهلية الاخري) که مطلقا حرام است حتي بر قواعد و مع ذلک اگر خود را بپوشانند و لو بدون تبرج به زينت.
(وَ أَن يَستَعفِفنَ خَيرٌ لَهُنَّ) زيرا بزرگترين صفات زن عفت است.
(وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) هم عالم به مسموعات و هم خبير به افعال است.
562
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 60)- در این آیه زنان پیر و سالخورده را از حکم حجاب زنان مستثنی کرده، میگوید: «و زنان از کار افتادهای که امیدی به ازدواج ندارند گناهی بر آنان نیست که لباسهای (روئین) خود را بر زمین بگذارند در حالی که در برابر مردم خود آرایی نکنند» (وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ).
در واقع برای این استثنا دو شرط وجود دارد:
نخست این که به سن و سالی برسند که معمولا امیدی به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسی را کاملا از دست دادهاند.
دیگر این که در حال بر داشتن حجاب خود را زینت ننمایند.
البته منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباسها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهای رویین است که بعضی روایات از آن تعبیر به چادر و روسری کرده است.
و در پایان آیه اضافه میکند که با همه احوال «اگر آنها تعفف کنند و خویشتن را بپوشانند برای آنها بهتر است» (وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ).
ج3، ص313
چرا که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند پسندیدهتر و به تقوا و پاکی نزدیکتر است.
و از آنجا که ممکن است بعضی از زنان سالخورده از این آزادی حساب شده و مشروع سوء استفاده کنند، و احیانا با مردان به گفتگوهای نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلودهای داشته باشند در آخر آیه به عنوان یک اخطار میفرماید:
«و خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).
آنچه را میگویید میشنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر میپرورانید میداند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.