آیه 56 سوره زمر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<55 آیه 56 سوره زمر 57>>
سوره : سوره زمر (39)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

تا مبادا کسی فریاد واحسرتا بر آرد و گوید: ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و وعده‌های خدا را مسخره و استهزا نمودم.

تا مبادا آنکه کسی بگوید: دریغ و افسوس بر اهمال کاری و تقصیری که درباره خدا کردم، و بی تردید [نسبت به احکام الهی و آیات ربّانی] از مسخره کنندگان بودم.

تا آنكه [مبادا] كسى بگويد: «دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم؛ بى‌ترديد من از ريشخندكنندگان بودم.»

تا كسى نگويد: اى حسرتا بر من كه در كار خدا كوتاهى كردم، و از مسخره‌كنندگان بودم.

(این دستورها برای آن است که) مبادا کسی روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان (آیات او) بودم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Lest anyone should say, ‘Alas for my negligence in the vicinage of Allah! Indeed I was among those who ridiculed.’

Lest a soul should say: O woe to me! for what I fell short of my duty to Allah, and most surely I was of those who laughed to scorn;

Lest any soul should say: Alas, my grief that I was unmindful of Allah, and I was indeed among the scoffers!

"Lest the soul should (then) say: 'Ah! Woe is me!- In that I neglected (my duty) towards Allah, and was but among those who mocked!'-

معانی کلمات آیه

  • حسرتى: حسرت: اندوه و غم بر آنچه از دست رفته است.
  • جنب: پهلو و طرف. جنب اللَّه جانب و ناحيه خداست. كه طاعت و امر اوست.
  • فرطت: افراط: تجاوز بيشتر، تفريط. كوتاهى و تقصير بيشتر.
  • ساخرين: مسخره كنندگان. مفرد آن «ساخر» است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ «56»

تا مبادا (در قيامت) كسى بگويد: «دريغا بر من بر آن چه در (كارى كه) جهت الهى (داشته) كوتاهى كرده‌ام و همانا من از مسخره كنندگان (آيات او) بودم.»

نکته ها

«حسرات» به معناى پشيمانى شديد و «تفريط» به معناى كوتاهى كردن و «جَنْبِ» به معناى جهت و ناحيه است.

در روايات مى‌خوانيم كه: امامان معصوم عليهم السلام‌ «جَنْبِ اللَّهِ» هستند و در بيش از ده حديث آمده كه كوتاهى در جنب اللّه، حمايت نكردن از اميرالمؤمنين عليه السلام است. «1»

امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: شديدترين حسرت در قيامت براى علمايى است كه به علم خود عمل نكردند.

پیام ها

1- قيامت، روز حسرت است. «يا حَسْرَتى‌»

2- ترك انابه و تسليم و پيروى از وحى، كوتاهى كردن است. «فَرَّطْتُ»

3- از آن چه در كنار خداست بايد پيروى كرد. «جَنْبِ اللَّهِ» (كتاب خدا، اولياى خدا، پيامبر خدا)

4- نتيجه‌ى تمسخر حقّ در دنيا، تحقير خويش در قيامت است. «يا حَسْرَتى‌- السَّاخِرِينَ»

5- قيامت، روز اقرار و اعتراف است. «فَرَّطْتُ‌- كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ»

6- ريشه‌ى كوتاهى‌ها، سبك شمردن دستورات الهى و بدتر از آن مسخره كردن‌

«1». تفسير اطيب البيان.

جلد 8 - صفحه 192

آنهاست. «لَمِنَ السَّاخِرِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56)

أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ‌: به جهت كراهت آنكه گويد نفسى از شما نزد مشاهده عذاب، يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ‌: اى ندامت و پشيمانى من بر تقصير كردن من، فِي جَنْبِ اللَّهِ‌: در حق خدا، يا در اوامر او، يا در طلب قرب و جوار او. نزد بعضى مراد جنب اللّه طريقى است كه موصل است به رضاى او، چنانچه از ائمه هدى عليهم السلام مروى است.

و عياشى- از ابى جارود از امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «نحن جنب اللّه» «1» مائيم آن طريقى كه مؤدى است به جانب خدا كه آن مقام رضا باشد، پس هر كه دست اعتقاد به حبل المتين ما نزند، فردا از روى حسرت گويد:

تقصير كردم در طريق آل عبا.

وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ‌: و بدرستى كه بودم من در دنيا از استهزا كنندگان به كتاب خدا و رسول و اهل بيت او و ساير مؤمنان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58) بَلى‌ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (59) وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ (60)

ترجمه‌

تا مبادا گويد كسى اى اندوه و پشيمانى بر آنچه كوتاهى كردم در امر خدا و همانا بودم از مسخره كنندگان‌

يا گويد اگر آنكه خدا راهنمائى كرده بود مرا هر آينه بودم از پرهيزكاران‌

يا گويد هنگاميكه بيند عذاب را كاش ميبود براى من بازگشتى پس بوده باشم از نيكوكاران‌

آرى بتحقيق آمد تو را آيتهاى من پس تكذيب نمودى آنرا و سركشى كردى و بودى از كافران‌

و روز قيامت مى‌بينى آنها را كه دروغ بستند بر خدا كه رويهاشان سياه شده آيا نيست در دوزخ جائى براى تكبر كنندگان‌

تفسير

خداوند متعال بيان فرموده است مقصود خود را از امر بمتابعت قرآن و احكام الهى كه در آيه سابقه بيان شد و آن آنستكه مبادا كسى روز قيامت اظهار حسرت و ندامت نمايد بر تقصير خود در طاعت و قرب بحق با آنكه از سخريّه كنندگان به پيغمبر و اهل ايمان و قرآن و احكام خدا و اولياء او باشد يا بگويد خدا اگر مرا هدايت نموده بود بدين حق از معاصى اجتناب مينمودم و باين عاقبت وخيم گرفتار نميشدم يا بگويد در وقت مشاهده عذاب اگر من دوباره بدنيا برگردم از مردمان نيكوكار خواهم شد در حاليكه حجّت از خداوند بر آنها تمام نشده باشد ولى چون از جانب خداوند بر آنها اتمام حجّت شده بارسال رسول و انزال كتاب و تعيين امام خداوند ميفرمايد بلى آمدند آنها از جانب من نزد تو و تكذيب نمودى و تكبّر كردى از پيروى آيات الهى و از كفّار بودى و گفته‌اند هر يك از اين اقوال سه‌گانه را دسته‌اى گويند يا يكنفر در اوقات متعدّده هر سه را گويد و ردّ خداوند راجع بقول دوم است و بنظر حقير كلام الهى مبنى بر فرض اين اقوال است نه وقوع آن و جواب خداوند هم راجع بهر سه قول است بر تقدير وقوع بتقريب آنكه آرى وسائل هدايت الهيّه موجود بوده و خودت كوتاهى نمودى در اهتداء و بهواى نفس خود عمل كردى و كافر شدى اگر هم برگردى باز همان است كه بود و پشيمانى امروز سودى ندارد و كلمه بلى كه معمولا بعد از نفى واقع ميشود باعتبار فرض صدور اين اقوال است با نفى هدايت الهى كه گويندگان در نظر گرفته‌اند چون صدر آيه اوّل دلالت دارد بر آنكه غرض الهى در انزال كتاب آنستكه بندگان از اين قبيل اظهارات ننمايند با نبودن امر الهى‌

جلد 4 صفحه 507

بمتابعت كتاب و احكام آن و تمام نبودن حجّت از حق بر خلق ولى در صورت بودن امر خدا جواب اين اظهارات همان است كه ذكر شد و حجّت از حق بر خلق تمام است ولى مفسّرين كلام متضمّن نفى را همان قول دوّم دانسته‌اند لذا جواب را مخصوص بآن پنداشته‌اند و فرموده‌اند مفاد آن آنستكه تو مرا هدايت بحق ننمودى و باين جهت اشكالاتى بايشان متوجّه شده و جوابهائى داده‌اند كه مجال ذكر آنها نيست و دخول علامت تأنيث در اقوال ثلاثه باعتبار نفس و تذكير ضمائر در خطابات باعتبار انسان است و مؤيّد نظريّه حقير آنست كه خداوند فرموده روز قيامت مى‌بينى روى‌هاى كسانيكه دروغ بستند بخدا سياه است آيا نيست در جهنم جايگاهى براى تكبّر كنندگان چون ظاهر از دروغ بستن آنها بخدا همان اظهارات و تمنّياتى است كه با ادّعاء عدم هدايت الهيه مينمودند ولى حضرات فرموده‌اند مراد نسبت قرار دادن شريك و گرفتن زن و فرزند است بخدا و در هر حال استفهام تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده مراد از آيات ائمه اطهارند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در آيه اخيره كه مراد كسى است كه ادعاء امامت نمايد با آنكه امام نباشد و عرض شد اگر چه علوى فاطمى باشد فرمود بلى اگر چه علوى فاطمى باشد و در كافى و از عياشى ره نيز مانند آن نقل شده است و از روايت ديگرى كه قمى ره از آن حضرت نقل نموده استفاده ميشود كه براى اهل تكبر وادى مخصوصى است در جهنم كه نام آن سقر است و آتش آن بقدرى شديد است كه جهنم از تنفّس آن مشتعل مى‌گردد بايد از اين صفت بخدا پناه برد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَن‌ تَقُول‌َ نَفس‌ٌ يا حَسرَتي‌ عَلي‌ ما فَرَّطت‌ُ فِي‌ جَنب‌ِ اللّه‌ِ وَ إِن‌ كُنت‌ُ لَمِن‌َ السّاخِرِين‌َ (56)

اينكه‌

جلد 15 - صفحه 333

ميگويد نفسي‌ واحسرتي‌ ‌بر‌ آنچه‌ تفريط و كوتاهي‌ نمودم‌ ‌در‌ جنب‌ اللّه‌ و اينكه‌ بودم‌ ‌از‌ استهزا كنندگان‌ و سخريه‌ كنندگان‌.

اخبار بسياري‌ متجاوز ‌از‌ ده‌ حديث‌ ‌از‌ پيغمبر و امير المؤمنين‌ و ساير ائمه‌ داريم‌ ‌که‌ جنب‌ اللّه‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ و ‌در‌ بعض‌ اخبار و ائمه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌علي‌ ‌که‌ صفات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايند يكي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ جنب‌ اللّه‌ ‌است‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ فرمود

«انا عين‌ اللّه‌ و انا جنب‌ اللّه‌ و انا باب‌ اللّه‌»

و نيز فرمود

«انا الهادي‌ و انا‌-‌ المهدي‌ و انا ابو اليتامي‌ و المساكين‌ و زوج‌ الارامل‌ و انا ملجأ ‌کل‌ ضعيف‌ و مأمن‌ ‌کل‌ خائف‌ و انا قائد المؤمنين‌ ‌الي‌ الجنة و انا حبل‌ اللّه‌ المتين‌ و انا عروة الوثقي‌ و كلمة التقوي‌ و انا عين‌ اللّه‌ و لسانه‌ الصادق‌ و يده‌ و انا جنب‌ اللّه‌ الذي‌ ‌ان‌ تقول‌ نفس‌ ‌ يا ‌ حسرتي‌ ‌علي‌ ‌ما فرطت‌ ‌في‌ جنب‌ اللّه‌ و انا يد اللّه‌ المبسوطة ‌علي‌ عباده‌ بالرحمة و المغفرة و انا باب‌ حطة ‌من‌ عرفني‌ و عرف‌ حقي‌ فقد عرف‌ ربه‌ لاني‌ وصي‌ نبيه‌ ‌في‌ ارضه‌ و حجته‌ ‌علي‌ خلقه‌ ‌لا‌ ينكر ‌هذا‌ الا رادّ ‌علي‌ اللّه‌ و رسوله‌)

و نيز فرمود

«انا علم‌ اللّه‌ و انا قلب‌ اللّه‌ الواعي‌ و لسانه‌ الناطق‌ و عين‌ اللّه‌ و انا جنب‌ اللّه‌ و انا يد اللّه‌

‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌او‌ اخبار بناء ‌بر‌ ‌اينکه‌ اخبار تفسير:

أَن‌ تَقُول‌َ نَفس‌ٌ يا حَسرَتي‌ عَلي‌ ما فَرَّطت‌ُ فِي‌ جَنب‌ِ اللّه‌ِ فلان‌ و فلان‌ و فلان‌ و اتباعهم‌ هستند ‌الي‌ يوم القيمة.

وَ إِن‌ كُنت‌ُ لَمِن‌َ السّاخِرِين‌َ ‌از‌ ابتداء نصب‌ امير المؤمنين‌ ‌الي‌ كنون‌ و ‌الي‌ ظهور القائم‌ ‌علي‌ و اولاد ‌علي‌ و شيعيان‌ ‌علي‌ ‌را‌ مسخره‌ و استهزاء ميكنند مخصوصا نواصب‌ و خوارج‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ رفضه‌ ميگويند بلكه‌ مشرك‌ ميدانند ولي‌ فرداي‌ قيامت‌ حسرت‌ و ندامت‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ زيرا عذاب‌ ‌آنها‌ سختتر ‌از‌ كفار و مشركين‌ ‌است‌ ‌حتي‌ اعتراض‌ ميكنند ‌که‌ ‌ما قرآن‌ و ‌رسول‌ ‌را‌ قبول‌ داشتيم‌ جواب‌ ميآيد «ليس‌ ‌من‌ يعلم‌ كمن‌ ‌لا‌ يعلم‌».

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 56)- آن روز پشیمانی بیهوده است: در آیات گذشته دستور مؤکدی برای توبه و اصلاح و جبران اعمال گذشته آمده بود، در اینجا در تعقیب آن می‌گوید: این دستورها برای آن است «مبادا کسی (روز قیامت) بگوید: افسوس بر من از کوتاهیهائی که در اطاعت فرمان خدا کردم! و از مسخره کنندگان (آیات او) بودم»! (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ).

آری! هنگامی که انسان وارد عرصه محشر می‌شود و نتیجه تفریطها، و مسامحه کاریها و خلافکاریها، و شوخی گرفتن جدیها را در برابر چشم خود می‌بیند، اندوهی سنگین توأم با ندامتی عمیق بر قلب او سایه می‌افکند، و این حالت درونی خود را بر زبان آورده و به صورت جمله‌های فوق بیان می‌دارد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص309

منابع