آیه 52 سوره مدثر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَىٰ صُحُفًا مُنَشَّرَةً

مشاهده آیه در سوره


<<51 آیه 52 سوره مدثر 53>>
سوره : سوره مدثر (74)
جزء : 29
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

بلکه هر یک از آنها می‌خواهند که برایشان هم (مانند پیمبران) صحیفه وحی آسمانی باز آید (تا ایمان آرند).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

But everyone of them desires to be given unrolled scriptures [from Allah]!

معانی کلمات آیه

نزول

سدى گوید: قریش گفته بودند، اگر محمد راست مى گوید. کارى بکند که وقتى هر یک از ما صبح که از خواب بیدار شدیم. صحیفه اى زیر سر خود بیابیم که در آن برائت و امان نامه اى از آتش از براى ما باشد سپس این آیه نازل شد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ «48» فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ «49» كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ «50» فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ «51» بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً «52» كَلَّا بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ «53» كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ «54» فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ «55»

پس شفاعت شافعان سودشان ندهد. چه شده آنان را كه از تذكّر (قرآن) روى گردانند؟ گويا آنان گورخرانى هستند كه از شير مى‌گريزند. بلكه هريك از آنان توقّع دارد كه نامه هايى سرگشاده (از سوى خدا) به او داده شود. چنين نيست، بلكه آنان از آخرت نمى‌ترسند. چنين نيست، همانا آن (قرآن) تذكّرى ارزشمند است. پس هركس خواست، با آن تذكّر يابد.

نکته ها

«حُمُرٌ» جمع «حمار» به الاغ وحشى گفته مى‌شود و معادل فارسى آن گورخر است. كلمه «گور» به معناى صحرا و گورخر يعنى الاغ صحرايى.

در تشبيه فرار كفّار از قرآن، به فرار گورخر از شير نكاتى نهفته است:

الف) فرار گورخر از شير بر اساس عقل و شعور نيست.

ب) اين فرار با وحشت همراه است.

ج) فرار با هدف خاصى صورت نمى‌گيرد.

د) فرار كننده توان و فرصتى براى تجديد قوا ندارد و عاقبت اسير خواهد شد.

«قَسْوَرَةٍ» از «قسر» به معناى قهر و غلبه و يكى از نام‌هاى شير است و در برخى موارد به معناى شكارچى نيز آمده است. به نظر مى‌رسد مراد، فرار گورخر از شير يا صيّاد باشد.

در برخى روايات آمده است كه ابوجهل و جماعتى از قريش به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله گفتند: ما به تو ايمان نمى‌آوريم مگر آن كه نامه‌اى از آسمان بياورى كه عنوانش اين باشد: از پروردگار

جلد 10 - صفحه 298

جهانيان به فلان فرزند فلان و در آن رسماً به ما دستور داده شود كه به تو ايمان آوريم. «1»

در آياتى از قرآن كريم از توقّع نابجاى كفّار كه مى‌گفتند: «وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ» «2» ما هرگز به تو ايمان نمى‌آوريم مگر آنكه بر ما كتابى نازل كنى كه ما بخوانيم. سخن به ميان آمده است. در سوره انعام نيز مشابه آيه 52 را مى‌خوانيم كه گفتند:

«لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى‌ مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ» «3» ايمان نمى‌آوريم مگر آن كه آنچه براى انبيا آمده است، براى ما نيز بيايد. در پاسخ اين توقّعات نابجا خداوند مى‌فرمايد: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «4» خداوند بهتر مى‌داند كه رسالتش را كجا قرار دهد.

شفاعت كنندگان در قيامت‌

در قرآن و روايات مى‌خوانيم كه خداوند در قيامت به افرادى اجازه مى‌دهد تا براى ديگران شفاعت كنند. در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: «انا اول شافع» «5» اوّلين كسى كه شفاعت (امّت خود را) مى‌كند، من هستم.

قرآن. اميرالمؤمنين على عليه السلام مى‌فرمايد: روز قيامت، قرآن از شفاعت كنندگان است. «6»

انبيا. در روايات آمده است كه انبيا در قيامت شفاعت مى‌كنند: «يشفع الانبياء» «7»

امامان معصوم و شيعيان واقعى. در روايتى از امام معصوم عليه السلام مى‌خوانيم: در قيامت، شفاعت براى ما و شيعيان ما خواهد بود. «لنا شفاعة و لاهل مودتنا شفاعة» «8»

فرشتگان. در روز قيامت، به فرشتگان و شهدا اجازه داده مى‌شود تا (از كسانى كه‌

«1». تفسير مراغى.

«2». اسراء، 93.

«3». انعام، 124.

«4». انعام، 125.

«5». صحيح‌مسلم، ج 2، ص 130.

«6». نهج‌البلاغه، خطبه 176.

«7». مسنداحمد، ج 3، ص 12.

«8». خصال، ص 624.

جلد 10 - صفحه 299

مى‌خواهند) شفاعت كنند: «يؤذن للملائكة و الشهداء ان يشفعوا» «1»

شهدا. در قيامت هر شهيد هفتاد نفر از خانواده خود را شفاعت مى‌كند. «2»

عبادات. عبادات بندگان، از اسباب شفاعت در قيامت خواهد بود: «الصيام و القرآن شفيعان للعبد يوم القيامة» «3»

شرايط شفاعت شوندگان‌

قرآن و روايات، كسانى را مشمول شفاعت معرفى مى‌كنند كه داراى شرايط زير باشند:

الف) اهل ايمان و نماز و انفاق در راه خدا باشند و عمر را به هدر نداده باشند. «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ»

ب) خداوند به شفاعت آنان اذن داده باشد. «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» «4»

ج) با ايمان از دنيا برود.

د) رابطه‌اى ميان شفيع و شفاعت شونده وجود داشته باشد. كسى كه با شافعان ارتباطى مكتبى نداشته باشد، مشمول شفاعت قرار نمى‌گيرد.

پیام ها

1- تساهل در نماز و انفاق و اطعام نيازمندان و هدر دادن عمر، سبب محروم شدن از شفاعت در قيامت مى‌شود. فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ‌ ...

2- خداوند در قيامت به افرادى اجازه مى‌دهد تا براى ديگران شفاعت كنند ولى بسيارى از مردم، شرائط دريافت شفاعت را ندارد. «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ»

3- در قيامت، شفاعت كنندگان متعدّدند: انبيا، اوصيا، شهدا، قرآن و ... «الشَّافِعِينَ»

4- مخالفان اسلام، هيچ دليلى براى نپذيرفتن آيات الهى و سخن وحى ندارند.

«فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ»

5- اعراض كنندگان از سخن حق، از عقل و خرد بهره‌اى ندارند. «كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ»

6- داشتن توقّعات نابجا از خداوند (نظير درخواست نامه از خداوند)، نشانه حماقت است. كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ ... يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ‌ ...

7- كفّار مغرورند و انتظار دارند كه براى هدايت هريك از آنان به راه حق، دعوت نامه‌اى خاص فرستاده شود. «بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً»

«1». مسند احمد، ج 5، ص 43.

«2». سنن‌ابى‌داود، ج 3، ص 15.

«3». مسند احمد، ج 2، ص 174.

«4». بقره، 255.

جلد 10 - صفحه 300

8- به توقّعات نابجا قاطعانه پاسخ منفى دهيد. (خدا با فرستادن برهان و معجزه اتمام حجّت كرده است و نيازى به فرستادن نامه خصوصى نيست.) «كَلَّا»

9- درخواست‌هاى نابجاى كفّار براى ايمان آوردن، بهانه‌اى بيش نيست. يُرِيدُ ...

كَلَّا

10- بى پروايى نسبت به قيامت سبب انكار نبوّت است. عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ‌ ... بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ

11- انسان در انتخاب عقيده و انديشه، مختار و داراى اراده است. «فَمَنْ شاءَ»

12- قرآن بستر مناسبى براى هدايت بشر است، لكن هدايت شدن و بهره بردن از اين بستر، مشروط به خواست خود انسان است. «فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر ابن المنذر.

منابع