آیه 40 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَنْ يَكْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يَا مُوسَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<39 آیه 40 سوره طه 41>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آن‌گاه که (از مادر دور افتادی) خواهرت (در پی تو) روان بود (تا تو را نزد فرعونیان یافت) و می‌گفت: می‌خواهید یکی را که (شیر و تربیت) این طفل را تکفل کند به شما معرفی کنم؟ پس ما (بدین وسیله) تو را به مادرت برگردانیدیم تا به دیدار تو دیده‌اش روشن گردد و دیگر اندوه نخورد. و (باز منّت دیگر آنکه) یک نفر (از فرعونیان) را کشتی و ما از غم آن نیز تو را نجات دادیم و بارها تو را به امتحان و ابتلای سخت بیازمودیم، پس چند سالی در میان مردم مدین زیستی تا آنکه حال ای موسی به موقع آمدی (تا به مقام نبوت برسی).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When your sister walked up [to Pharaoh’s palace] saying, “Shall I show you someone who will take care of him?” Then We restored you to your mother, that she might not grieve and be comforted. Then you slew a soul, whereupon We delivered you from anguish, and We tried you with various ordeals. Then you stayed for several years among the people of Midian. Then you turned up as ordained, O Moses!

معانی کلمات آیه

تقر: منظور از «تَقَرَّ عَيْنُها» روشن شدن چشم و اطمينان خاطر است (مريم/ 26).

فتناك: فتنه: امتحان و آزمايش. اصل «فتن» گذاشتن طلا در آتش است تا ناخالص و ناخالص بودن آن معلوم شود. «فتون» مصدر است و مى‏ شود جمع فتنه باشد، چنان كه در كشاف گفته است.

قدر: (بر وزن شرف) توانايى و اندازه. منظور از آن در اينجا معنى دوم است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‌ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى‌ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‌ قَدَرٍ يا مُوسى‌ «40»

آنگاه كه خواهرت (در پى آن صندوق) مى‌رفت تا بگويد: آيا شما را به كسى راهنمايى كنم كه تكفّل و پرستارى او را بپذيرد؟! (و آنان پذيرفتند.). پس (اين گونه) ما تورا به سوى مادرت باز گردانيديم تا چشم او (به تو) روشن شود و اندوهگين نگردد. و (اى موسى!) تو شخصى (از فرعونيان) را به قتل رساندى (واز اين بابت دچار اندوه گرديدى)، پس تو را از غم نجات داديم و تو را در آزمون‌هاى مختلف آزموديم. پس چند سالى را در ميان مردم مدين (ودر كنار شعيب پيامبر) درنگ كردى، سپس (اينك) در زمان مقدّر (براى پذيرش رسالت به اينجا) آمدى.

نکته ها

فرعون كه صندوق را از آب گرفت، در آغاز تصميم كشتن طفل را داشت، ولى همسرش او را از اين كار بازداشت. لذا دايه‌ها را براى شيردادن كودك دعوت كردند، امّا موسى سينه‌ى هيچ يك از آنان را قبول نكرد، و نظام فرعونى در تغذيه كودك عاجز شد. خواهر موسى كه ماجرا را دنبال مى‌كرد، جلو آمد و با حالت عادّى گفت: من شما را به كسى معرّفى مى‌كنم كه اين كودك سينه‌ى او را قبول كند.

جلد 5 - صفحه 343

بدين گونه موسى به دامان مادر بازگشت.

در تاريخ زندگانى و مبارزات حضرت موسى عليه السلام چند زن نقش اساسى داشته‌اند؛ مادر موسى، خواهر موسى، همسر موسى و زن فرعون.

حوادث زندگانى انبيا، گاهى به يكديگر شباهت دارد. مثلًا سرگذشت حضرت موسى عليه السلام با زندگانى حضرت يوسف عليه السلام از جهاتى مشابه است، از جمله:

الف: هر دو پيامبر مدّتى را در كاخ زندگى كرده‌اند.

ب: زندگى در كاخ، به انتخاب هيچ يك نبود.

ج: پدر و مادر هر دو پيامبر به فراق مبتلا شدند.

د: سرانجام، هر دو به سوى والدين خود بازگشتند.

ه: هر دو به فتنه‌ى ديگران دچار شدند؛ حضرت يوسف به فتنه‌ى برادران خود وموسى عليه السلام به فتنه‌ى فرعون.

و: در زندگى هر كدام، زنى كاخ نشين نقش داشته است، همسر عزيز مصر در نقش منفى و همسر فرعون در نقش مثبت.

پیام ها

1- در نظام حاكميت طاغوت، هر كس از طرفداران حقّ، چه زن و چه مرد، بايد نقش مبارزاتى خود را به خوبى انجام دهد. «تَمْشِي أُخْتُكَ»

2- براى دريافت الطاف الهى بايد حركت نمود. أَوْحَيْنا ... تَمْشِي أُخْتُكَ‌

3- پيشنهادات حقّ ومنطقى خود را با نرمى وملاطفت مطرح كنيم. «هَلْ»

4- اسرار را فاش نكنيم. «مَنْ يَكْفُلُهُ» و نگفت: «الى امه»

5- شير دادن فرزند، كافى نيست، بلكه تكفّل كامل مهم است. «يَكْفُلُهُ»

6- خدا به وعده‌هاى خويش وفادار است. «1» «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ‌- فَرَجَعْناكَ إِلى‌ أُمِّكَ»

7- سرپرستى مادر، بهترين شرايط براى رشد فرزند است. لِتُصْنَعَ عَلى‌ عَيْنِي‌ ...فَرَجَعْناكَ إِلى‌ أُمِّكَ‌


«1». امام باقر عليه السلام فرمود: مدّت جدايى فرزند از مادر سه روز بود. تفسير نورالثقلين.

جلد 5 - صفحه 344

8- رضايت مادر، جايگاه ويژه‌اى نزد خدا دارد. فَرَجَعْناكَ إِلى‌ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها

9- نگرانى از بازتاب كارها، به اخلاص و عصمت ضربه نمى‌زند. «فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ» (موسى عليه السلام يك قبطى را بدون تعمّد كشته بود و اگر چه گناهى نداشت، ولى نگران و غمگين بود.)

10- مردان خدا آزمايشات سختى را در پيش روى دارند. «فَتَنَّاكَ فُتُوناً»

انبيا نيز بايد مزه‌ى حوادث سخت را بچشند لذا بعد از سال‌ها زندگانى در كاخ، اينك چوپانى در بيابان شروع مى‌شود. «فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ»

11- پشت سر گذاردن مراحل سخت، مقدمه‌ى رسيدن به مقام الهى و معنوى است. فَتَنَّاكَ‌ ... ثُمَّ جِئْتَ عَلى‌ قَدَرٍ يا مُوسى‌

12- مسئوليّت‌ها، توفيقات و الطاف الهى، داراى زمان‌بندى و حساب شده است. «جِئْتَ عَلى‌ قَدَرٍ يا مُوسى‌»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع