آیه 39 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ ۚ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي

مشاهده آیه در سوره


<<38 آیه 39 سوره طه 40>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

که کودک خود را در صندوقی گذار و به دریا افکن و باید که امواج دریا کودک را به ساحل رساند تا دشمن من و آن طفل (یعنی فرعون) از دریا طفل را برگیرد؛ و من به لطف خود از تو بر دلها (ی دشمن و دوست) محبت افکندم (تا تو را دوست بدارند) و تا تربیت و پرورشت زیر نظر من انجام گیرد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

“Put him in the casket, and cast it into the river. Then the river will cast it on the bank, and he shall be picked up by an enemy of Mine and an enemy of his.” And I made you endearing, and that you might be reared under My [watchful] eyes.

معانی کلمات آیه

اقذفيه: قذف: انداختن و رها كردن، در آيه معناى دوم مناسب است.

تابوت: تابوت: صندوق. گفته ‏اند: اصل آن توب به معنى رجوع است كه انسان نوبت به نوبت به سوى صندوق بر مى‏ گردد.

يم: دريا.

لتصنع: صنع به معنى عمل است، مراد از آن در اينجا تربيت است. «لتصنع»: تا تربيت شوى.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّكَ ما يُوحى‌ «38»

آنگاه كه به مادرت آنچه را بايد الهام كرد، وحى كرديم.

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى‌ عَيْنِي «39»

(به او وحى كرديم) كه كودك خود را در صندوقى بگذار، پس آن (صندوق) را در دريا بينداز، تا دريا آن را به ساحل افكند و (كسى كه) دشمن من و دشمن او (است)، آن را (از دريا) بگيرد. و (اى موسى!) من محبّتى از جانب خويش بر تو افكندم (تا تو را دوست بدارند) و تا زير نظر من ساخته شوى (وپرورش يابى).

نکته ها

مراد از وحى در اينجا، الهام و القا بر قلب است، نه آن وحى اصطلاحى كه مخصوص پيامبران است. زيرا رسالت، مخصوص مردان است. چنانكه در سوره يوسف، آيه 109 مى‌فرمايد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ»

«تابوت» «1» به معناى صندوق و «يم» به معناى درياست و تمام هشت مورد استعمال «يم» در قرآن، در داستان حضرت موسى مى‌باشد.

بر خلاف امروزه كه صنعت تنها به ساخت كالاها گفته مى‌شود، قرآن صنعت را هم به كالا گفته‌ «اصْنَعِ الْفُلْكَ»* و هم به تربيت انسانى. «لِتُصْنَعَ عَلى‌ عَيْنِي»

همين كه خداوند بر كارى اراده كند، تمام مقدمات آن را نيز فراهم مى‌سازد. در اينجا براى حفظ موسى عليه السلام، به مادرش الهام مى‌كند كه فرزندت را به دريا بينداز، به دريا امر مى‌نمايد


«1». مراد از تابوت در داستان طالوت وجالوت درآيه 248 سوره بقره، همين صندوقچه حضرت‌موسى است. «... ان يأتيكم التابوت فيه سكينة من ربّكم وبقيّة ممّا ترك آل‌موسى وآل‌هارون»

جلد 5 - صفحه 341

كه صندوق حامل كودك را به ساحل ببر، به قلب دشمن القا مى‌فرمايد كه او را بگير و محبّت كودك را نيز در دل او قرار مى‌دهد.

امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند چنان محبّتى از موسى در دل مردم انداخت كه هر كس موسى عليه السلام را مى‌ديد به او علاقه‌مند مى‌شد. «1»

رمز رسيدن به كمالات، دل كندن از وابستگى‌ها و دوستى‌هاست. «فَاقْذِفِيهِ»

الف: دل كندن از خود؛ ابراهيم حاضر شد در آتش افتد.

ب: دل كندن از همسر؛ ابراهيم همسرش را در مكّه‌ى بى‌آب و گياه گذارد.

ج: دل كندن از نوزاد؛ مادر موسى فرزند خود را در آب افكند.

د: دل كندن از نوجوان؛ ابراهيم حاضر شد اسماعيل را قربانى كند.

ه: دل كندن از شهوت؛ يوسف، درخواست كاميابى همسر عزيز مصر را نپذيرفت.

و: دل كندن از خواب؛ ثواب نماز در دل شب را كسى جز خدا نمى‌داند. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ» «2»

پیام ها

1- گاهى والدين به خاطر فرزند، مشمول لطف خاص مى‌شوند. «أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّكَ»

2- زن نيز مى‌تواند به مقامى برسد كه مورد وحى و الهام الهى قرار بگيرد. «أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّكَ» (اگر چه اين وحى، براى رسالت بشمار نمى‌رود، امّا الهام ساده نيز به حساب نمى‌آيد، زيرا مادر موسى به واسطه‌ى آن، فرزند خود را تسليم امواج آب كرد.)

3- در حركت ونهضت انبيا، زنان نيز ايفاى نقش كرده‌اند. «أُمِّكَ»

4- دريا نيز همچون تمام هستى، تحت امر الهى است. «فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ»

5- تكرار كلمه «عدّو» نشانه عمق عداوت طاغوت نسبت به فرستادگان الهى است. «عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ»


«1». تفسير نمونه.

«2». سجده، 17.

جلد 5 - صفحه 342

6- عدو شود سبب خير، اگر خدا خواهد. «يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ»

7- محبوبيّت يكى از الطاف الهى است. آنكه دلها از اوست، محبّت نيز از اوست. «مَحَبَّةً مِنِّي»

8- اولياى خدا، تحت نظر و تربيت ويژه‌ى پروردگار قرار دارند. «عَلى‌ عَيْنِي»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع