آیه 37 سوره نجم
<<36 | آیه 37 سوره نجم | 38>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هم در صحف ابراهیم خلیل وفادار؟
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- وفى: وفاء و ايفاء: تمام كردن «وفي بعهده و اوفي بعهده» يعنى آن را تمام كرد و به انجام رسانيد. توفيه: تمام دادن حق. «وفى» يعنى حق عبوديت را به طور كامل ادا كرد.[۱]
نزول
محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از ابوحمزه و او از امام محمدباقر علیهالسلام نقل نموده و گوید: از امام سؤال کردم که خداوند از این آیه چه چیزى را قصد نموده است؟ فرمود: منظور آیه کلماتى است که ابراهیم بدان کلمات در روز میرسیده و ذکر مینموده است سپس گفتم: آن کلمات کدام است؟
فرمود: وقتى که صبح میشد ابراهیم سه بار این کلمات را تکرار مینمود، اصبحت و ربّى محمود، اصبحت لااشرک باللّه شیئا و لاادعوا معه الها ولا اتّخذ من دونه ولیا و نیز مواقع عصر هم آن را بذکر امسیت سه بار تکرار میکرد.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى «33» وَ أَعْطى قَلِيلًا وَ أَكْدى «34»
پس آيا ديدى آن كه را اعراض كرد. و اندكى (از مال) بخشيد و دست كشيد؟
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى «35»
آيا علم غيب نزد اوست و او (حقايق را) مىبيند؟!
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى «36» وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى «37»
آيا از آنچه در تورات موسى (درباره كمك به محرومان) آمده، او را خبر ندادهاند؟ و (نيز صُحُفِ) ابراهيم كه (حق را) به طور كامل ادا كرد.
جلد 9 - صفحه 331
نکته ها
«أَكْدى» از «كدية» يعنى بخل و دست كشيدن از انفاق كه در اصل به معنى زمين سخت است. «وَفَّى» يعنى حضرت ابراهيم در همه موارد به وعده و تعهدش وفا كرد.
در شأن نزول آيه اول گفتهاند: اين آيات در مورد شخصى است كه اهل انفاق و كمك به مردم بود، ديگران به او گفتند: در آينده نيازمند خواهى شد. او از انفاق دست كشيد و گرفتار بخل شد.
خداوند حضرت ابراهيم را با اوصاف گوناگونى در قرآن ستايش فرموده است، از جمله: اوّاه، حليم، بصير، مخلص، قانت، شاكر، صدّيق، مؤمن، محسن، وفىّ، خليل، امام، اسوة، امّة، عابد، حنيف و مسلم.
در قرآن، دو بار صحف ابراهيم و موسى در كنار هم ذكر شده است: يكى در اين سوره و يكى در سوره اعلى آيه 19. «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى»
شايد به خاطر آن باشد كه حضرت موسى مورد قبول اهل كتاب و حضرت ابراهيم مورد قبول مشركان مكّه بود، لذا نام اين دو بزرگوار در كنار هم بيان شده است.
در برابر بخل، سخن از وفا و ايثار حضرت ابراهيم مطرح شده است او كه همه چيز خود را در راه خدا داد: «بذل نفسه للنيران و قلبه للرحمن و ولده للقربان و ماله للاخوان» جان را تسليم آتش، دل را تسليم خدا، فرزند را براى قربانى شدن و ثروت را براى برادران ايمانى خود قرار داد.
پیام ها
1- در تربيت، از الگو و نمونههاى در دسترس استفاده كنيد. أَ فَرَأَيْتَ ...
2- هم گرايش و علاقه قلبى لازم است و هم كار زياد و هم استمرار آن و نبود هر يك نقص است. ( «تَوَلَّى»، نشانه گرايش نداشتن است، «أَعْطى قَلِيلًا» انتقاد از كم كارى و «أَكْدى» اشاره به استمرار نداشتن است.)
3- در تربيت، نام افراد مهم نيست، بيان روحيات و خصلتها مهم است. الَّذِي تَوَلَّى ... أَعْطى ... أَكْدى
جلد 9 - صفحه 332
4- هر يك از عروج يا سقوط انسان، مراحلى دارد كه مرحله اول اعتقادى است، سپس عملى. تَوَلَّى ... أَعْطى قَلِيلًا
5- كسى كه نادار است و مقدار كمانفاق مىكند، قابل ستايش است، «لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ» «1» ولى اگر فرد دارا و متمكّن به مقدار قابلى كمك نكند، شايسته توبيخ است. «أَعْطى قَلِيلًا»
6- كمى انفاق گاهى حكيمانه است، نظير غذاى كم به كودك كه اگر زياد شد موجب ضرر و زيان مىشود، ولى گاهى ريشه آن بخل است كه مورد انتقاد مىباشد. «أَعْطى قَلِيلًا وَ أَكْدى»
7- راه درمان بخل، يادآورى سخاوتمندان و ايثارگران است. أَعْطى قَلِيلًا وَ أَكْدى ... إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى
8- از كجا مىدانيد كه آينده فقير مىشويد و از حالا بخل مىورزيد. «أَعْطى قَلِيلًا وَ أَكْدى أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى»
9- گرچه در كتب آسمانى تحريفاتى صورت گرفته ولى باز هم جاهايى از آنها قابل استناد است. «أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى»
10- اديان آسمانى، اصول مشتركى دارند. «أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى وَ إِبْراهِيمَ»
11- با نام بردن از كمالات و خدمات ديگران، به آنان ارج نهيم. «مُوسى وَ إِبْراهِيمَ»
12- در تبليغ و ارشاد از نمونههاى مورد قبول استفاده كنيم. «مُوسى وَ إِبْراهِيمَ» (اين دو پيامبر در عصر بعثت، معروف و شناخته شده بودند.)
13- در تربيت، الگوهاى مثبت و منفى، هر دو را بايد ارائه كرد. أَعْطى قَلِيلًا ... إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى
14- وفادارى در راه حق، از بزرگترين كمالات است. «وَفَّى»
«1». توبه، 79.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 333
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص414
- پرش به بالا ↑ البرهان فی تفسیر القرآن.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.