آیه 32 سوره مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<31 آیه 32 سوره مائده 33>>
سوره : سوره مائده (5)
جزء : 6
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

That is why We decreed for the Children of Israel that whoever kills a soul, without [its being guilty of] manslaughter or corruption on the earth, is as though he had killed all mankind, and whoever saves a life is as though he had saved all mankind. Our apostles certainly brought them manifest signs, yet even after that, many of them commit excesses on the earth.

معانی کلمات آیه

اجل: جهت و علّت. در اصل به معنى جنايت است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ «32»

«1». بحار، ج 73، ص 375.

جلد 2 - صفحه 281

به همين جهت، بر بنى‌اسرائيل نوشتيم كه هر كس انسانى را جز به قصاص يا به كيفر فساد در زمين بكشد پس چنان است كه گويى همه‌ى مردم را كشته است، و هر كه انسانى را زنده كند (و از مرگ يا انحراف نجات دهد) گويا همه‌ى مردم را زنده كرده است و البتّه رسولان ما دلايل روشنى را براى مردم آوردند، امّا (با اين همه) بسيارى از مردم بعد از آن (پيام انبيا) در روى زمين اسرافكار شدند.

نکته ها

در اين آيه از كشتن يك نفر به منزله‌ى كشتن همه‌ى مردم مطرح شده است. براى توضيح اين حقيقت چند بيان و معنا مى‌توان عرضه كرد:

الف: قتل يك نفر، كيفرى همچون قتل همه مردم را دارد.

ب: حرمت قتل يك نفر نزد خداوند، به منزله قتل همه‌ى مردم نزد شماست.

ج: قتل يك نفر، بى‌اعتنايى به مقام انسانيّت است.

ه: قتل يك نفر، سلب امنيّت از همه‌ى مردم است.

و: چون انسان‌ها به منزله‌ى اعضاى يك پيكرند، پس قتل يكى قتل همه است.

ز: جايگاه دوزخى قاتل يك نفر، جايگاه كسى است كه قاتل همه باشد. «1»

ح: قتل يك نفر، زمينه‌ساز قتل همه است.

ط: يك انسان مى‌تواند سرچشمه‌ى يك نسل باشد، پس قتل او به منزله‌ى قتل يك نسل است. (به نظر مى‌رسد اين احتمال بهتر است)

در روايات مى‌خوانيم: «فانى‌شدن تمام دنيا نزد خدا، از كشتن يك مؤمن آسان‌تر است». «2»


«1». كافى، ج 7، ص 271.

«2». بحار، ج 10، ص 382. اين حديث را در شب جمعه آخر ماه رمضان 1379 مى‌نويسم كه روز جمعه‌اش روز قدس است و در حالى كه تلويزيون صحنه‌هاى دلخراشى از كشتن مسلمانان بى‌پناه فلسطين را به دست صهيونيست‌ها نشان مى‌دهند.

جلد 2 - صفحه 282

امام صادق عليه السلام فرمودند: «كسى‌كه در موضعى كه آب يافت نمى‌شود، تشنه‌اى را سيراب كند، مانند كسى است كه نفسى را زنده كرده باشد». «1»

طبق آيات و روايات، هدايت وارشاد مردم به راه حقّ، نوعى احيا مى‌باشد و گمراه كردن مردم، نوعى قتل است. سوره انفال، آيه 24، دعوت پيامبر را مايه‌ى حيات مردم مى‌خواند: «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ».

امام صادق عليه السلام نيز فرمودند: «مَن أخرجها من ضلال الى هدى فكانّما أحياها و من أخرجها من هدى الى الضّلال فقد قتلها» هركس نفس منحرفى را هدايت كند او را زنده كرده و هر كس ديگرى را منحرف كند او را كشته است. «2»

امام صادق عليه السلام فرمودند: «نجاها من غرق أو حرق أو سَبُع أو عدوّ» مراد از احياى نفس، نجات گرفتاران از غرق وآتش سوزى ودرّنده يا دشمن است. «3» و در روايت ديگر آمده است: «كسى كه به گرسنه‌اى غذا ندهد، به منزله‌ى كشتن اوست وغذا دادن، به منزله‌ى زنده كردن اوست». «4»

امام باقر عليه السلام فرمود: «مسرفان همان كسانى هستند كه حرام‌ها را حلال مى‌شمرند و خون‌ها را مى‌ريزند». «5»

پیام ها

1- گاهى حوادث تاريخى، عامل صدور فرمان‌هاى الهى است. «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ»

2- انسان‌ها و سرنوشتشان در طول تاريخ به هم پيوند دارند. «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ»

3- احكام الهى حكمت دارد وگزاف نيست. «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ»

4- براى جلوگيرى از سنگدلى وپرهيز از تكرار حادثه، كيفر ومجازات لازم است. «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا»


«1». مكارم‌الاخلاق، ص 135.

«2». كافى، ج 2، ص 210.

«3». تفسير برهان.

«4». كافى، ج 2، ص 204.

«5». تفسير نورالثقلين.

جلد 2 - صفحه 283

5- جان همه‌ى انسان‌هاى مؤمن از هر نژاد و منطقه‌اى كه باشند، محترم است. «نَفْساً»

6- اعدام مفسد، در قانون بنى‌اسرائيل نيز بوده است. «كَتَبْنا عَلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ»

7- خودكشى و سقط جنين، از نمونه‌هاى «قتل نفس» و حرام است. مَنْ قَتَلَ نَفْساً ...

8- جان كسى كه در زمين فساد مى‌كند يا براى جان مردم ارزشى قائل نيست و آنان را به قتل مى‌رساند، بى‌ارزش است و بايد از بين برود. «بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ»

9- كشتن انسان در دو مورد جايز است:

الف: به عنوان قصاصِ قاتل. «بِغَيْرِ نَفْسٍ»

ب: براى از بين بردن مفسد. «أَوْ فَسادٍ»

10- ارزش عمل مربوط به انگيزه و هدف است. كشتن يك نفربه قصد تجاوز، به قتل رساندن يك جامعه است؛ «فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً» امّا كشتن به عنوان قصاص، حيات جامعه است. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» «1»

11- تجاوز به حقوق يك فرد، تهديد امنيّت جامعه است. «فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً» آنان كه كارشان نجات جان انسان‌هاست، مانند پزشكان، پرستاران، مأموران آتش‌نشانى، امدادگران، داروسازان و ... بايد قدر خود وارزش كار خويش را بدانند. «فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً»

12- نشانه ى جامعه‌ى زنده، امداد رسانى به گرفتاران و نجات جانهاست. «مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً»

13- عدم ايمان وعمل مردم به گفتار رسولان، در طول تاريخ بوده است. «وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»


«1». بقره، 179.

جلد 2 - صفحه 284

14- انسان مختار است، با آمدن پيامبران هم مى‌تواند راه خلاف برود. وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ‌ ... بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ‌

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع

آرشیو عکس و تصویر