آیه 26 سوره نجم
<<25 | آیه 26 سوره نجم | 27>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و بسیار ملک در آسمانها هست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کس که خدا بخواهد و از او خشنود باشد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«کَمْ»: چه بسیار است!
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى «24» فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى «25»
آيا (مىپنداريد كه) انسان، به هر چه آرزو دارد مىرسد؟ پس آخرت و دنيا براى خداوند است.
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى «26»
و چه بسا فرشتگانى كه در آسمانها هستند، (ولى) شفاعت آنان سودى ندارد، مگر بعد از آن كه خداوند براى هر كه بخواهد و رضايت دهد، اجازه شفاعت دهد.
جلد 9 - صفحه 317
نکته ها
«تَمَنَّى» به معناى آرزو است، خواه امر ممكن يا محال، منطقى يا بى اساس. «1» امّا «رجا» در مورد آرزوهاى شدنى، «طمع» در مورد آرزوهايى كه حصول آن نزديك است و «أمل» در مورد آرزوهايى كه بدست آوردنش مشكل باشد بكار مىرود. «2»
اسلام براى اصلاح رفتار، سرچشمه افكار را اصلاح مىكند. براى اينكه به اميد كسب عزّت و قدرت به سراغ اين و آن نرويم، مىفرمايد: «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً»* «3» تمام عزّت از اوست. «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» «4» تمام قدرت از اوست.
در اين آيه نيز مىفرمايد: آخرت و دنيا مخصوص خداست، پس چرا از غير او توقّع دارى؟!
هستى به ارادهى خداوند مىچرخد، نه به آرزوى ما. امام على عليه السلام مىفرمايد: «عرفت الله بفسخ العزائم و نقض العهود» «5» خدا را از اين راه شناختم كه برخى تصميمهاى مهم بشر فسخ و برخى عهدهاى او نقض شده است، يعنى هستى با اراده او مىچرخد نه با تصميم ما.
امام صادق عليه السلام فرمود: نه فرشته و نه پيامبر، در برابر قهر الهى، نمىتوانند شما را نجات دهند. هر كس انتظار شفاعت دارد، در جستجوى رضاى خدا باشد. «6»
سؤال: آيا شفاعت يك نوع پارتى بازى نيست؟
پاسخ: هرگز، زيرا:
الف) كسى مورد شفاعت قرار مىگيرد كه با فكر و عمل، براى خود استحقاق شفاعت را ايجاد كرده باشد. بنابراين بر خلاف پارتى، شفاعت قانون و ضابطه دارد.
ب) در شفاعت، حقى از بين نمىرود ولى در پارتى بازىحقوق ديگران ضايع مىشود.
ج) شفاعت كننده، از شفاعت شونده انتظارى ندارد، بر خلاف پارتىبازى كه شخصى كه كار را انجام داده است، انتظاراتى دارد.
د) هدفِ شفاعت كننده، رستگارى شفاعت شونده است، ولى هدف در پارتىبازى كاميابى
«1». مفردات راغب.
«2». فروق اللغات.
«3». نساء، 139.
«4». بقره، 165.
«5». نهجالبلاغه، حكمت 250.
«6». بحار، ج 8، ص 53.
جلد 9 - صفحه 318
دنيوى است.
ه) شفاعت، وسيله تربيت و رشد است، زيرا شفاعت شونده با اولياى خدا كه شفاعت كننده هستند، رابطهى معنوى برقرار مىكند.
«لِمَنْ يَشاءُ» را دو گونه مىتوان معنا كرد:
الف) هر كسى را كه خدا بخواهد، به او اجازه شفاعت كردن مىدهد.
ب) هر كسى را كه خدا بخواهد، به او اجازه شفاعت شدن مىدهد.
سؤال: آيا شفاعت موجب تشويق انسانها به گناه نمىشود؟
پاسخ: هرگز، زيرا اولًا معلوم نيست چه كسى شفاعت مىشود و ثانياً آيا ساختن يك دارو براى رفع مسموميّت، انسانها را به مسموم شدن و زهر خوردن تشويق مىكند؟!
نگاهى به آرزو در روايات و آيات
ارزش آرزو:
آرزو، عامل و انگيزه حركت و رشد است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «لو لا الامل ما رضعت و الدة ولدها و لا غرس غارس شجرها» «1» اگر آرزو نبود، نه مادرى كودك خود را شير مىداد و نه كشاورزى درختى را مىكاشت.
حضرت عيسى عليه السلام، پيرمردى را ديد كه بيل در دست دارد و زمين را شخم مىزند، گفت:
خدايا! آرزو را از اين مرد بگير. ديد پيرمرد بيل را كنار گذاشت و خوابيد. پس از مدتى، حضرت عيسى از خدا خواست كه آرزو به او برگردد، مشاهده كرد كه پيرمرد بلند شد و شروع به كار كرد. «2»
مهار كردن آرزو:
آرزوها بايد در چارچوب امكانات، استعدادها، شرايط و ظرفيّت باشد وگرنه سر از موهومات در مىآورد. امام على عليه السلام فرمودند: بيشترين ترس من بر شما، از هوا پرستى و آرزوهاى طولانى است. «3»
«1». بحار، ج 77، ص 137.
«2». بحار، ج 14، ص 329.
«3». نهجالبلاغه، خطبه 28.
جلد 9 - صفحه 319
آرزوهاى منفى:
در قرآن از بعضى آرزوها انتقاد و نهى شده است. نظير كسانى كه آرزو داشتند ثروت قارون را داشته باشند و مىگفتند: «يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ» «1»
يا آرزو دارند مورد ستايش نابجا قرار گيرند: «يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا» «2»
يا آرزو دارند بر ديگران برترى داشته باشند. «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ» «3»
بارها خداوند با جملات: «فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ»* «4» و «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ»* «5» مؤمنان را از نگاههاى آرزومندانه به سرمايه داران و مرفّهان باز داشته است.
آرزوهايى كه به آن نمىرسند:
در قيامت بارها مجرمان «يا لَيْتَنِي»* (اى كاش!) مىگويند، ولى چه سود كه ديگر دير شده است، از جمله:
«يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً» «6» اى كاش خاك بودم. (خاك، يك دانه مىگيرد و يك خوشه مىدهد.
خاك، فاضلاب را مىگيرد و آب زلال مىدهد، ولى بعضى انسانها جز فسادكارى نمىكنند.)
«يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» «7» اى كاش! راهى همراه پيامبر انتخاب كرده بودم.
«يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ» «8» اى كاش نامه عملم به دستم نمىرسيد!
«يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي» «9» اى كاش براى روز حياتم، چيزى از پيش فرستاده بودم!
«يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ» «10» اى كاش ما به دنيا بازگشته و ديگر تكذيب نمىكرديم!
«1». قصص، 79.
«2». آلعمران، 188.
«3». قصص، 83.
«4». توبه، 55 و 85.
«5». حجر، 88 و طه، 131.
«6». نباء، 40.
«7». فرقان، 27.
«8». حاقّه، 26.
«9». فجر، 25.
«10». انعام، 27.
جلد 9 - صفحه 320
پیام ها
1- به اميد شفاعت و كارگشايى ديگران راه خدا را ترك نكنيد كه به اين آرزو نخواهيد رسيد. «أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى»
2- رها كردن هدايت الهى «مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى» و به سراغ آرزوهاى خيالى رفتن محكوم است. «أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى»
3- ولايت و حاكميّت مطلقه در آخرت و دنيا مخصوص خداست، به سراغ غير او نرويم. «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى»
4- غير خدا هر كه و هر چه باشد، زودگذر است و ماندگار نيست. «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى»
5- اصل، اراده حكيمانه خداوند است، خواه آرزوهاى ما با آن همساز باشد يا نباشد. «أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى»
6- جلوهى مالكيّت خداوند، در قيامت بيشتر است. «الْآخِرَةُ وَ الْأُولى» (نام آخرت قبل از دنيا آمده است.)
7- حتّى فرشتگان مقرّب، بدون اذن خدا قدرت شفاعت ندارند، چه رسد به بتها. إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها ... وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ
8- چون آخرت و دنيا مخصوص خداست، پس اذن و رضايت او در شفاعت ضرورى است. فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى ... إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ
9- نه هر موجودى حق شفاعت دارد، نه هر خلاف كارى شفاعت مىشود. بلكه شفاعت براى كسى است كه خدا بخواهد و شكى نيست كه خواست خداوند نيز حكيمانه و طبق اصول و ضوابط است. ... لِمَنْ يَشاءُ
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم