آیه 1 سوره نجم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره نجم 2>>
سوره : سوره نجم (53)
جزء : 27
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

قسم به ستاره چون فرود آید.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

By the star when it sets:

معانی کلمات آیه

  • نجم: در اصل به معنى بروز و آشكار شدن است «نجم القرن و النبات» يعنى: شاخ و علف روئيد و آشكار شدن، ستاره را از آن نجم گويند كه طلوع مى‌‏كند و آشكار مى‏‌شود.
  • هوى: هوى (بضم ها و فتح آن) فرود آمدن «هوى الشي‏ء هويا و هويا:سقط من علوّ الى اسفل» راغب به ضم اول: فرود آمدن و به فتح آن بالا رفتن گفته است.[۱]

نزول

شأن نزول آیات 1تا 4:

محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از امام صادق علیه‌السلام و آن بزرگوار از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل نماید که فرمود: من سید النّاس هستم و در این باره فخرى بر من نیست و على سید المؤمنین است. بار خدایا دوست بدار کسى را که على را دوست بدارد و دشمن بدار کسى را که على را دشمن بدارد، مردى از قریش گفت: محمد در صدد تحسین و تعریف پسرعموى خویش است سپس این آیات نازل گردید و خاطر نشان ساخت که گفتار پیامبر درباره پسرعموى خود از روى هوى هوس نبوده بلکه از وحى پروردگار است.

و نیز محمد بن العباس بعد شش واسطه از امام صادق علیه‌السلام نقل نماید که هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم على را به عنوان ولایت معرفى فرمود، مردم سه فرقه شدند. دسته اى گفتند: محمد گمراه شده است.

فرقه اى گفتند: در غوایت افتاده است، طائفه اى گفتند: از روى هوى و هوس درباره اهل بیت و پسرعموى خود سخن مى گوید سپس خداوند این آیات را نازل فرمود.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره نجم‌

اين سوره شصت و دو آيه دارد و در مكّه نازل شده و از سوره‌هايى است كه داراى سجده واجب مى‌باشد.

نام سوره برگرفته از آيه اول است كه خداوند به ستاره سوگند ياد مى‌كند.

در اين سوره به جايگاه وحى و شيوه نزول آن بر دل پيامبر اشاره شده و همچون سوره اسراء، معراج پيامبر به آسمان‌ها مطرح شده است. بخش ديگرى از سوره، به رسوم خرافى مشركان در مورد بت‌ها و پرستش فرشتگان پرداخته و آنها را محكوم كرده است.

امّا روح حاكم بر سوره، توجّه به قيامت و حالات نيكان و بدان است كه معيار كيفر و پاداش الهى واقع مى‌شود.

جلد 9 - صفحه 304


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌ «1» ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‌ «2»

سوگند به ستاره، چون فرو شود. همانا يار و مصاحب شما (محمّد صلى الله عليه و آله)، نه گمراه شده و نه منحرف گشته است.

وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ «3» إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌ «4»

و نه از روى هواى نفس سخن مى‌گويد. سخن او جز وحى كه به او نازل مى‌شود، نيست.

نکته ها

«هَوى‌» به معناى تمايل به سقوط است و هواى نفس، همان خواسته‌هايى است كه انسان را به سقوط مى‌كشاند. «ضَلَّ» به معناى انحراف از مسير مستقيم است و «غَوى‌» به انحراف اعتقادى گفته مى‌شود كه از عقيده باطل برخاسته باشد.

«صاحب» به معناى دوست و ياور است. اين واژه در قرآن، چندين بار در باره پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمده است، «1» زيرا برخورد پيامبر با مردم، صميمى، دلسوزانه و دوستانه بود.

آخرين كلمه در سوره قبل (طور)، «نجوم» بود و اولين كلمه در اين سوره، «نجم» است.

مراد از «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌»، يا هنگام طلوع خورشيد در هر صبح است كه نور ستارگان بى‌فروغ مى‌شود و يا هنگام برپايى قيامت است كه ستارگان سقوط كرده و افول مى‌كنند.

«1». سبأ، 46؛ اعراف، 184؛ تكوير، 22.

جلد 9 - صفحه 305

در مدار توحيد، خداوند و پيامبرانش در مقام تأييد يكديگرند. خداوند، پيامبر را از هر گونه انحراف منزّه مى‌داند، «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‌» و پيامبر نيز خداوند را تنزيه مى‌نمايد.

خداوند در معرّفى قرآن فرمود: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ» «1» و در معرّفى پيامبر فرمود:

«ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌»، تا حجّت بر مردم تمام شده و جاى هيچ گونه ترديد باقى نماند.

قرآن، خطاب به منحرفان مى‌فرمايد: شما مدّت زيادى همنشين و مصاحب پيامبر بوديد و خوب مى‌دانيد كه او انحراف ندارد. «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‌»

امتياز رهبران الهى از رهبران بشرى در چند چيز است:

1. سابقه‌ى انحراف فكرى ندارند. «ما ضَلَّ»

2. سابقه‌ى گناه و فسق در عمل ندارند. «ما غَوى‌»

3. دلسوز و مردمى هستند. «صاحِبُكُمْ»

4. مغلوب هوسهاى خود و ديگران نيستند. «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌»

مرحوم صدوق در امالى، در مورد اين‌كه رضايت همه مردم كسب نمى‌شود و زبان مردم قابل كنترل نيست، مى‌فرمايد: بعضى از مردم حتّى به رسول اكرم صلى الله عليه و آله نسبت هوى و هوس مى‌دادند و خداوند از حضرت دفاع كرد و فرمود: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌» «2»

در حديث مى‌خوانيم كه حمزه عموى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از آن حضرت پرسيد: چرا تمام درهايى كه به مسجد باز بود مسدود كردى جز درِ خانه على عليه السلام را؟ حضرت آيات اول سوره نجم را تلاوت فرمود: «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌»، يعنى من بر اساس فرمان الهى چنين كردم. «3» همچنين هنگامى كه حضرت على عليه السلام در غديرخم به امامت و وصايت تعيين شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله مورد انتقاد قرار گرفت، ولى حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌» «4»

در پاسخ كفار كه مى‌گفتند: «إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»* «5» قرآن جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست، خداوند با قاطعيّت مى‌فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌» سخنان او جز وحى نيست.

«1». بقره، 2.

«2». تفسير كنزالدقائق.

«3». تفسير درالمنثور.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». انعام، 25.

جلد 9 - صفحه 306

گرچه قرآن، كتاب شعر نيست و آيات آن، حكم بيت‌هاى شعر را ندارد، امّا از نظم خاصى در كلمات و عبارات برخوردار و قرائت آن زيبا و موزون است. «هَوى‌- غَوى‌- الْهَوى‌- يُوحى‌»

پیام ها

1- به مظاهر طبيعت چون نشانه خدا هستند، مى‌توان سوگند ياد كرد. «وَ النَّجْمِ»، «وَ الشَّمْسَ»، «وَ الْقَمَرَ»*

2- حركت ستاره‌ها به سوى افول و انهدام است و در آينده متلاشى مى‌شوند. «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌»

3- در راه تبليغ دين، تهمت‌ها بسيار است، ولى خداوند دفاع مى‌كند. «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‌»

4- انبيا، عمرى در ميان منحرفان بودند، ولى منحرف نشدند و اين خود يك نشانه عظمت است. «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ»

5- كرات بزرگ آسمان‌ها منهدم شدنى است، ولى پيامبر و سخنان او، همچنان استوار است. «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌. ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‌. وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌»

6- فرمان و سخن پيامبر، حجّت و لازم الاجراست. «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌»

7- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نه در گذشته انحراف داشته، «ما ضَلَّ» و نه در آينده انحرافى خواهد داشت. «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌»

8- هر چه مقام و مسئوليّت بالاتر باشد، تضمين بيشترى براى سلامتِ مسئول لازم است. «ما ضَلَ‌- ما غَوى‌- ما يَنْطِقُ»

9- در مديريّت، بايد از افراد پاك، دفاع و دامن آنها از تهمت پاك گردد. ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ‌ ...

10- هم پيامبر بر حق است وهم سخن او. ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ‌ ...- إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌

11- سخن پيامبر، نه برخاسته از تمايلات شخصى و نه برخاسته از محيط اجتماعى است. «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌»

12- اختيار نزول وحى در محتوى، زمان، مكان و مقدار، با خداست. «يُوحى‌»

جلد 9 - صفحه 307

13- هوى و هوس، با وحى سازگار نيست. «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص394
  2. پرش به بالا البرهان فی تفسیر القرآن.

منابع