ای اهل کتاب، تحقیقاً رسول ما به سوی شما آمد که برای شما (حقایق دین را) بیان میکند در روزگاری که پیغمبری نبود، تا نگویید: رسولی که بشارت و بیم (به ثواب و عقاب) دهد بر ما نیامد. پس آن رسول بشارت ده و بیمآور به سوی شما آمد؛ و خدا بر هر چیز تواناست.
ای اهل کتاب! بی تردید رسول ما پس از روزگار فترت و خلأ پیامبران به سوی شما آمد [و آنچه را مورد نیاز دنیا و آخرت شماست] برای شما بیان می کند که [روز قیامت در پیشگاه خدا] نگویید: برای ما هیچ مژده دهنده و بیم رسانی نیامد، یقیناً مژده دهنده و بیم رسان به سویتان آمد؛ وخدا بر هر کاری تواناست.
اى اهل كتاب، پيامبر ما به سوى شما آمده كه در دوران فترت رسولان [حقايق را] براى شما بيان مىكند، تا مبادا [روز قيامت] بگوييد: «براى ما بشارتگر و هشداردهندهاى نيامد.» پس قطعاً براى شما بشارتگر و هشداردهندهاى آمده است. و خدا بر هر چيزى تواناست.
اى اهل كتاب فرستاده ما در دورانى كه پيامبرانى نبودند مبعوث شد تا حق را بر شما آشكار كند و نگوييد كه مژدهدهنده و بيمدهندهاى بر ما مبعوث نشده است. اينك آن مژدهدهنده و بيمدهنده آمده است و خدا بر هر چيز تواناست.
ای اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، به سوی شما آمد؛ در حالی که حقایق را برای شما بیان میکند؛ تا مبادا (روز قیامت) بگویید: «نه بشارت دهندهای به سراغ ما آمد، و نه بیم دهندهای»! (هم اکنون، پیامبر) بشارتدهنده و بیمدهنده، به سوی شما آمد! و خداوند بر همه چیز تواناست.
O People of the Book! Certainly Our Apostle has come to you, clarifying [the Divine teachings] for you after a gap in [the appearance of] the apostles, lest you should say, ‘There did not come to us any bearer of good news nor any warner.’ Certainly, there has come to you a bearer of good news and a warner. And Allah has power over all things.
O followers of the Book! indeed Our Apostle has come to you explaining to you after a cessation of the (mission of the) apostles, lest you say: There came not to us a giver of good news or a warner, so indeed there has come to you a giver of good news and a warner; and Allah has power over all things.
O People of the Scripture! Now hath Our messenger come unto you to make things plain unto you after an interval (of cessation) of the messengers, lest ye should say: There came not unto us a messenger of cheer nor any warner. Now hath a messenger of cheer and a warner come unto you. Allah is Able to do all things.
O People of the Book! Now hath come unto you, making (things) clear unto you, Our Messenger, after the break in (the series of) our messengers, lest ye should say: "There came unto us no bringer of glad tidings and no warner (from evil)": But now hath come unto you a bringer of glad tidings and a warner (from evil). And Allah hath power over all things.
معانی کلمات آیه
فترة: فتر: انقطاع. مراد از آن زمانى است كه در آن پيغمبرى نيست.[۱]
و نيز ابن اسحق از ابن عباس روايت نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم يهوديان را به اسلام دعوت نمود و ايشان را ترغيب و تشويق به پذيرفتن اين دين حنيف مى فرمود و و آنها را از قبول اسلام امتناع مى ورزيدند. سپس معاذ بن جبل و سعد بن عبادة به يهوديان گفتند: اى جماعت يهود از خداوند بترسيد شما همان كسانى بوديد كه اوصاف اين پيامبر را براى ما شرح ميداديد و پيش از بعثت او ما را تشويق به پذيرش دين او مينموديد. پس چرا اكنون كه او به ظهور رسيده وى را انكار مينمائيد؟ رافع بن حريملة و وهب بن يهوذا در جواب گفتند: ما چيزهائى كه شما مى گوئيد، نگفته ايم و خداوند بعد از موسى پيامبرى نفرستاده است و بعد از تورات كتاب آسمانى ديگرى را نازل نكرده است، سپس اين آيه نازل گرديد[۳].[۴]
اى اهل كتاب! همانا رسول ما در دورانى كه پيامبرانى نبودند به سوى شما آمد تا (حقايق را) براى شما بيان كند، تا مبادا بگوييد: مارا بشارت دهنده و بيمدهندهاى نيامد، براستى بشير و نذير برايتان آمد، و خداوند بر هر چيز تواناست.
نکته ها
فترت و فاصلهى زمانى ميان حضرت مسيح عليه السلام تا حضرت محمد صلى الله عليه و آله حدود ششصد سال است. البتّه در دورههايى كه پيامبرى مبعوث نمىشود، زمين خالى از حجت خدا نيست، چون اوصياى پيامبران بودهاند. به تعبير حضرت على عليه السلام: هرگز زمين خالى از حجّت نيست، چه قدرت داشته باشد يا نه، چون راه خدا نبايد براى پويندگان مخفى بماند. «1» پس ايّام فترت، به معناى رها كردن مردم نيست.
فترتها و فاصلههاى كوتاه مدت يا دراز مدت، حكمتهايى دارد واز برنامههاى مفيد در نظام تربيتى الهى است. نمونههاى آن در تاريخ عبارتند از: جدا شدن حضرت موسى عليه السلام از مردم، اعتكاف انبيا، قطع وحى از پيامبر و غيبت صغرى و كبراى امام مهدى عليه السلام.
«1». نهج البلاغه، كلمات قصار 147.
جلد 2 - صفحه 265
پیام ها
1- اسلام اهلكتاب را به سوى ايمان فرا مىخواند. «يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ»
2- بيان حقايقى كه كتمان يا تحريف و يا فراموش شدهاند، يكى از رسالتهاى انبياست. «يُبَيِّنُ لَكُمْ»
3- احكام الهى، نياز به تبيين پيامبران دارد. «رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ»
4- بعثت، راه عذر و بهانه را به روى انسان مىبندد. «أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ»
5- بشارت و انذار، از شيوههاى تبليغى انبياست. «جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ»
6- انسان در انتخاب راه آزاد است، انبيا فقط بشارت و هشدار مىدهند، اجبار و اكراهى ندارند. «فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ»
7- نمىتوان گفت كه چگونه يك پيامبر درس نخوانده، مىتواند بيانگر معارف كتمان شده و تحريفهاى صورت گرفته در دين باشد، چون خداوند بر هر كارى تواناست. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا: اى يهود و نصارى بتحقيق آمد شما را پيغمبر ما يعنى حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله. يُبَيِّنُ لَكُمْ: واضح مىفرمايد براى شما اعلام دين را و بيان مىكند آنچه را كه محتاج به بيان است. آيه دلالت دارد بر اينكه حق تعالى اختصاص داده آن حضرت را به علمى كه ساير انبيا دارا نبودند عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ: آمد به شما اين پيغمبر محمود بر زمان فتور ارسال رسل و انقطاع وحى، يا مبين فرمود در حالى كه فترت است. بين آن حضرت و عيسى ششصد سال و بنا به قولى پانصد و شصت و نه سال. بعد از عيسى در مدت صد و سى و چهار سال، چهار پيغمبر مبعوث شدند. سه نفر از بنى اسرائيل و يكى از عرب كه خالد بن سنان بود و بعد پيغمبرى مبعوث نشد تا حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله.
تتمه- ابن بابويه صدوق (رحمه اللّه) در اكمال الدين فرمايد: معنى «فترة» آنست كه نمىباشد نبى و نه وصىّ ظاهر و مشهور، و بتحقيق بودند بين عيسى و پيغمبر ما صلى اللّه عليه و آله پيغمبران و امامان منفور و ترسان، و از ايشان است خالد بن سنان العبسى؛ و ميان بعث او و پيغمبر ما پنجاه سال فاصله بود «1». أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ: بجهت كرامت آنكه گوئيد شما بر وجه اعتذار نيامد بما هيچ بشارت دهنده و هيچ ترسانندهاى براى رفع عذر شما. فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ: پس بتحقيق آمد به شما بشارت دهنده مؤمنان به مثوبت و
«1» اكمال الدّين، صدوق، صفحه 659.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 53
كرامت بهشت و ترساننده كافران به عذاب و عقوبت در نيران وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: و خداى تعالى بر همه چيز توانا است، چه قادر باشد بر آنكه به محض حكمت رسولان پى در پى فرستد، چنانكه در مدت هزار و هفتصد سال كه ميان موسى عليه السّلام و عيسى عليه السّلام بود، هزار پيغمبر فرستاد. و زمان فترة، ارسال حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله نمود. در آيه امتنان است بر اهل كتاب و ساير مردمان در وقتى كه آثار وحى، مندرس و اخبار رسالت، منقطع و آثار نبوت، منطمس بود؛ رسولى افضل و اتم و اكمل و خاتم رسل را برايشان فرستاد.
تاريك بد ز ظلمت باطل همه جهان
عالم ز رأى روشن او نور حق گرفت
تبصره- آيه شريفه دليل است بر بطلان مذهب جبريه، زيرا بعث انبياء از روى حكمت و مصلحت؛ و اين دليل است كه بندگان فاعل مختارند در ايمان و كفر و طاعت و معصيت، و آنچه حق تعالى در حق مؤمنان فرموده از الطاف و ارشاد و ارسال رسل و انزال كتب و تمكن و عقل، تماما را نسبت به كافران نيز نموده است، و الّا كفار را بر خداى تعالى حجت بودى.
اى اهل كتاب بتحقيق آمد شما را پيغمبر ما بيان ميكند براى شما بفاصله چندى از پيغمبران مبادا كه بگوئيد نيامد ما را هيچ مژده دهنده و نه بيم دهنده پس بتحقيق آمد شما را مژده دهنده و بيم دهنده و خدا بر هر چيزى توانا است.
تفسير
زمان فترت مدتيرا گويند كه وحى الهى منقطع شود و پيغمبرى نباشد كه مردم بوجود او هدايت شوند و اين زمان هر قدر طولانى شود اقتضاء وجود پيغمبر زيادتر شود تا باندازه كه بيم ضلالت و گمراهى در مردم رود با آنكه معذور باشند چون مرشد و هادى نداشته باشند ولى اين در صورتى استكه امام و مبين احكامى هم نباشد و الا معذور نخواهند بود خواه ظاهر و آشكار و قادر و مسلط باشد خواه مخفى و پنهان و مهجور و مقهور و براى نداشتن ناصر و معين و سوء اعمال بندگان مستور شده باشد و باين سبب خداوند هيچگاه زمين را خالى از حجت نميگذارد چنانچه امير المؤمنين (ع) فرموده كه خالى نمىماند زمين از حجت قائم از طرف خدايا ظاهر مشهور و يا خائف مغمور و صدوق عليه الرحمة در اكمال فرموده معنى فترت آنست كه نبىّ و وصىّ ظاهر مشهور نباشد و بين پيغمبر ما (ص) و عيسى (ع) انبياء و ائمه بودند كه خائف و مستور بودند و از آن جمله است خالد بن سنان عبسى و از ابن عباس روايت شده استكه زمان فترت پانصد سال و كسرى بوده است در هر حال معلوم استكه خداوند كسانيرا كه معذورند عذاب نمىفرمايد ولى ممكن است بواسطه ظاهر نبودن حجت مصالحى از بندگان فوت شود يا بمضارّى مبتلا شوند كه آنهم بواسطه تقصير خودشان باشد در اداء حق حجت و باين جهت بر مردم لازم استكه دامن همت بر كمر زنند و حاضر براى نصرت و اطاعت حجت عصر شوند و از خداوند بخواهند كه او را آشكار و منصور فرمايد بلى در صورتى كه اقتضاء عمل نمودن باحكام پيغمبر سابق تمام شده باشد به اين معنى كه شريعت او دائمى و ابدى نباشد لازم استكه خداوند پيغمبرى بفرستد كه احكام او را نسخ نموده احكامى را كه مطابق با مصلحت وقت است ابلاغ فرمايد در اين موقع استكه اگر پيغمبرى نفرستد بندگان معذور خواهند بود علاوه بر آنكه اين خلاف لطف و فضل خداوند است كه مصالح بندگان را
جلد 2 صفحه 192
از آنها مخفى فرمايد و زمان فترت از اين قبيل بوده و خداوند علاوه بر اقتضاء لطف و فضل براى آنكه مردم نگويند چرا پيغمبرى نيامد كه ما را از وادى جهالت بشاه راه هدايت برساند آخرين گوهر گرانبهائى را كه در خزانه وجود مخفى داشت در بازار مكه معظمه كه مطاف اهل عالم است بمنصّه شهود گذارد پس از آن فرمود اينك بشير و نذير آمد حجت تمام و عذر مقطوع و قدرت خداوند آشكار گرديد كه مىتواند مصالح ابدى خلق را در يك زمان بيان فرمايد اين تحقيق و رفع اشكال هم مخصوص باين كتاب است غنيمت بدار ..
عيسي و حضرت ابراهيم بودند تا زمان پيغمبر اسلام غاية الامر مقهور و مستور بودند چنانچه بعد از پيغمبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم تا قيامت پيغمبري نيامده و نخواهد آمد ولي حجة روي زمين باقيست اما ظاهرا مشهورا او غائبا مستورا.
أَن تَقُولُوا ما جاءَنا مِن بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ بعضي مفسرين گفتند معني لان لا تقولوا است و بعضي گفتند كراهة ان تقولوا است بحذف مضاف لكن تحقيق اينست که بفرمايد ما پيغمبر فرستاديم که ديگر جايي براي اينکه نماند که بگوئيد ما جاءنا من بشير و لا نذير، و نيز بعضي گفتند كلمه من در بشير زائده است و مكرر گفتهايم كلمه زائده در قرآن نيست و اينکه كلمه اشاره بجنس است يعني جنس بشير و نذير فَقَد جاءَكُم بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ که حجة بر شما تمام شد و راه عذر بسته شد و اينكه بگوئيد چون از بني اسرائيل نيست ما نميپذيريم عذر نيست.
وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ هر نحو که حكمتش اقتضاء كند و مصلحت باشد انجام خواهد داد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 19)
باز در این آیه روی سخن به اهل کتاب است: «ای اهل کتاب و ای یهود و نصاری پیامبر ما به سوی شما آمد و در عصری که میان پیامبران الهی فترت و فاصلهای واقع شده بود حقایق را برای شما بیان کرد، مبادا بگویید از طرف خدا بشارتدهنده و بیمدهنده به سوی ما نیامد» (یا أَهلَ الکتابِ قَد جاءَکم رَسُولُنا یبَینُ لَکم عَلی فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَن تَقُولُوا ما جاءَنا مِن بَشِیرٍ وَ لا نَذِیرٍ).
آری؟ «بشیر» و «نذیر» یعنی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله (که افراد با ایمان و نیکوکار را به رحمت و پاداش الهی بشارت داده و افراد بی ایمان و گنهکار و آلوده را از کیفرهای الهی بیم می دهد به سوی شما آمد» (فَقَد جاءَکم بَشِیرٌ وَ نَذِیرٌ).
و در پایان آیه می فرماید: «خداوند بر هر چیز تواناست» (وَ اللّهُ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ). یعنی مبعوث ساختن پیامبران و برانگیختن جانشینان آنها برای نشر دعوت حق در برابر قدرت او ساده و آسان است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: