آیه 14 سوره فتح
<<13 | آیه 14 سوره فتح | 15>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ملک آسمانها و زمین همه خاصّ خداست، او هر که را بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد عذاب میکند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
و مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره خداست، هر کس را بخواهد می آمرزد و هر کس را بخواهد عذاب می کند؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست: هر كه را بخواهد مىبخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
از آنِ خداست فرمانروايى آسمانها و زمين. هر كه را بخواهد مىآمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و خدا آمرزنده و مهربان است.
مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد، و هر کس را بخواهد مجازات میکند؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14»
حكومت آسمانها و زمين براى خداوند است، هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) مىبخشد و هر كه را بخواهد (و سزاوار بداند) عذاب مىكند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
در مواردى كه قرآن مىفرمايد: «خداوند هر كس را بخواهد مىبخشد و هر كس را بخواهد عذاب مىكند»، با توجّه به اينكه خداوند هم عادل است و هم حكيم، مراد آن است كه در موارد لطف و بخشش، انسان خود را لايق دريافت بخشش الهى كرده و در موارد قهر و عذاب، انسان خود را از قابليّت انداخته است.
پیام ها
1- بخشش حق كسى است كه قدرت مطلقه دارد. لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ ... يَغْفِرُ
2- لطف خداوند بر قهرش غلبه دارد. «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ»، ( «يَغْفِرُ» قبل از «يُعَذِّبُ» آمده است)
جلد 9 - صفحه 127
3- خوف و رجا و بيم و اميد در كنار هم لازم است. يَغْفِرُ ... يُعَذِّبُ
4- راه توبه، براى همه باز است. «كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»
5- خداوند علاوه بر بخشش گذشته، با رحمت خود، آينده انسان را نيز تأمين مىكند. يَغْفِرُ ... غَفُوراً رَحِيماً
6- بخشش و آمرزش خداوند، از روى لطف و مهربانى و رحمت است، نه از روى نياز و چشمداشت. «غَفُوراً رَحِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14»
بعد از آن براى تاكيد قول مذكور فرمايد:
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و مر خداى راست بخاصه پادشاهى آسمانها و زمينها، يعنى تدبير جميع امور علوى و سفلى و زمام ملكى همه آن در قبضه اقتدار او است، يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ: مىآمرزد هر كسى را كه بخواهد و شايسته باشد، وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ: و عذاب فرمايد به گناه هر كه را خواهد و مستحق عقوبت است. و مقرر است كه اراده و مشيت او سبحانه تابع حكمت او است، پس مغفرت او نسبت به تائب، و تعذيب او نسبت به مصر، به گناه خواهد بود. و چون به موجب (ان رحمتى سبقت غضبى «1») رحمت او سبحانه اعلى و اشمل است از غضب او، لذا بعد از اين ايثار صفات رحمت فرمايد بر صفت
«1» اصول الكافى ج 1 ص 368 (ابواب التاريخ) ذيل روايت 13 «معراج» و چنين آمده: سبقت رحمتى غضبى.
جلد 12 - صفحه 154
غضب كه: وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: و هست خدا بسيار بسيار آمرزنده توبهكنندگان مهربان بر ايشان.
پس از مراجعت حضرت از حديبيه، سال هفتم از هجرت در ماه محرم به غزوه خيبر توجه و به اصحاب وعده فتح و غنيمت داد و فرمود: هر كه در حديبيه حاضر بوده در اين غزوه همراه شوند و ديگران موافقت ننمايند. چون عازم شدند متخلفان به اين قول مبدل و متغير به قصد ردّ امر الهى گفتند بگذاريد ما در اين حرب تابع شويم و با دشمنان محاربه نمائيم؛ حق تعالى از آن اخبار فرمود:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «11» بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12» وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13» وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14» سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»
جلد 5 صفحه 25
ترجمه
زود باشد كه بگويند بتو بجا گذاشتگان از باديه نشينان كه مشغول ساخت ما را مالهاى ما و كسانمان پس طلب آمرزش كن براى ما ميگويند بزبانهاشان آنچه نيست در دلهاشان بگو پس چه كس مالك ميشود براى شما از خدا چيزى را اگر خواست برسد بشما ضررى يا خواست برسد بشما نفعى بلكه باشد خدا بآنچه ميكنيد آگاه
بلكه گمان كرديد كه هرگز باز نميگردند پيغمبر و مؤمنان بسوى كسانشان هيچ وقت و آراسته شد اين در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد و بوديد گروهى فاسد
و هر كه ايمان نياورد بخدا و پيغمبرش پس همانا ما مهيّا كرديم براى كافران آتش سوزان را
و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين مى آمرزد هر كه را ميخواهد و عذاب ميكند هر كه را ميخواهد و بوده است خدا آمرزنده مهربان
زود باشد كه بگويند بجا گذاشتگان چون برويد بسوى غنيمتها كه برگيريد آنها را بگذاريد ما را متابعت كنيم از شما ميخواهند تغيير دهند سخن خدا را بگو هرگز متابعت نخواهيد كرد ما را همچنين در باره شما گفت خدا از پيش پس زود باشد كه بگويند بلكه حسد ميبريد بما بلكه بودند كه نمىفهميدند مگر اندكى.
تفسير
در حديث قمّى ره از امام صادق عليه السّلام كه در تفسير آيات اوّل سوره اجمالى از آن نقل شد ذكر شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در راه مكّه از اعراب باديه نشين دعوت فرمود كه كوچ نمايند با او و آنها امتناع نمودند و گفتند محمد و اصحابش طمع دارند كه داخل حرم شوند با آنكه قريش در وسط ديارشان با آنها جنگ كردند و كشتند آنها را همانا محمد و اصحابش هرگز بمدينه مراجعت نخواهند نمود و ظاهرا عذر آنها از تخلّف گرفتارى آنها به اصلاح اموال و نگهدارى از عيال و اولاد بود و گفته بودند ما كسيرا نداشتيم كه از آنها نگهدارى و سرپرستى نمايد و خواهش نموده بودند كه پيغمبر براى آنها از خدا طلب مغفرت نمايد و خدا ميدانست كه طلب مغفرت آنها هم مثل التماس دعاى بعضى از اهل ايمان ظاهرى اين زمان است
جلد 5 صفحه 26
كه نه بخدا اعتقاد دارند نه بپيغمبر نه بامام نه بنوّاب او و نه باستغفار و نه بدعاى ايشان لذا ميفرمايد ميگويند بزبانشان آنچه نيست در دلشان بگو اى پيغمبر بآنها كه نيامدند از ترس ضرر مالى يا جانى چه كس اختيار جلوگيرى چيزى از ضرر و نفع را دارد اگر خدا بخواهد از شما انتقام بكشد يا نفع برساند پس اگر راست ميگفتيد و طالب جلب نفع يا دفع ضرر بوديد خوب بود با خدا ميساختيد و از كمك پيغمبر مضايقه نمينموديد ولى خدا بأغراض و اعمال شما آگاه است و بر طبق آن پاداش ميدهد شما گمان ميكرديد پيغمبر و اصحاب او در اين سفر كشته ميشوند و شيطان اين گمان بد را در دل شما انداخته و جلوه داده بود و شما قومى فاسد و بد عقيده و بهلاكت رسيده نزد خدا بوديد و كسيكه قلبا اعتقاد بخدا و پيغمبر نداشته باشد كافر است و جزاى كافر آتش سوزان مهيّا شده ميباشد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن حق است در عالم هر كس را بخواهد ميبخشد و هر كس را بخواهد عذاب ميفرمايد ولى رحمت و مغفرت او بر سخط و غضبش سبقت دارد لذا براى مغفرت بهانهجوئى ميكند و در عذاب تعجيل نميفرمايد و آن ذاتى و دأب خدا است و اين بالعرض و جارى در تحت قضاء او است و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از مراجعت از حديبيّه عازم فتح خيبر شد و در آن جنگ وعده غنائم بسيارى بمسلمانان داده بود و اعراب مايل شده بودند كه متابعت نمايند بطمع غنيمت و خداوند آنرا مخصوص برجوع كنندگان از حديبيّه فرموده بود ميفرمايد بعد از اين آنها تقاضاى ملحق شدن بعساكر اسلام را در اين جنگ مينمايند بگو شما پذيرفته نميشويد چون شما ميخواهيد با مسلمانان در غنائم خيبر شريك شويد و خدا قبلا فرموده بود كه مخصوص باصحاب حاضر ركاب در حديبيّه باشد و كلام خدا و وعده حق تبديل و تخلّف پيدا نميكند يا خدا قبلا دستور فرموده بود كه شما پذيرفته نشويد و فرمان خدا تبديل نخواهد شد در هر حال جمله لن تتّبعوا خبريّه در مقام نهى است و در اصول بيان شده كه مستفاد از آن نهى مؤكّد است خصوصا در اينجا كه مصدّر بلن شده و نيز خداوند ميفرمايد كه بعد از اين آنها ميگويند شما مسلمانان از باب بخل و حسد نميخواهيد ما در غنائم شركت نمائيم لذا پيغمبر ما
جلد 5 صفحه 27
را نپذيرفته ولى آنها نمىفهمند جز اغراض دنيويّه ناقابل كم دوام را جهت نپذيرفتن آنها با آنكه غرضشان از تبعيّت صرف اخذ غنيمت بود نه تقرّب بخدا آنستكه ادب شوند و بعد از اين تخلّف از فرمان پيغمبر نكنند و وعده خدا و پيغمبر خلف نشود نه حسد و بخل مسلمانان كه مدخليّت در حكم خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نداشته و ندارد و محتمل است مراد از قليلا كم فهمى مطلق آنها باشد كه نوعا در مقام تعبير از نفهمى استعمال ميشود چون بنظر حقير مقصود اثبات فهم دنيوى براى آنها نيست بلكه غرض حكم بكم فهمى و نفهمى آنها است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14»
و مختص بخدا است ملكيت آسمانها و زمين ميآمرزد هر که را که مشيتش تعلق گرفته و عذاب ميكند هر که را که اراده كند و هست خدا آمرزنده مهربان.
وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ ملكيت ذاتيه حقه حقيقيه اختصاص باو دارد نسبت بتمام موجودات سماويه و أرضيه و تمام در تحت اختيار او هستند احدي را نميرسد که بتواند در مقابل قدرت او عرض اندام كند و جلوگيري نمايد.
يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ و بر حسب وعده او مؤمن مشمول مغفرت او ميشود.
وَ يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ غير مؤمن هر که باشد اگر از روي تقصير باشد نه قصور مورد عذاب او ميشود.
وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً لكن قابليت شرط است که قابل رحمت و مغفرت باشد از طرف فاعل نقصي نيست هر چه هست از طرف قابل است.
هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ماست
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- و سر انجام برای اثبات قدرت خداوند بر مجازات کافران و منافقان میفرماید: «مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خداست، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد و هر کس را بخواهد مجازات میکند، و خداوند آمرزنده و رحیم است» (وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم