آیه 145 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<144 آیه 145 سوره انعام 146>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 8
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

بگو: در احکامی که به من وحی شده من چیزی را که برای خورندگان طعام حرام باشد نمی‌یابم جز آنکه میته باشد یا خون ریخته (جهنده) یا گوشت خوک که پلید است و یا حیوانی که بدون ذکر نام خدا از روی فسق و نافرمانی ذبح کنند. و (در همین ها که حرام شده) هرگاه کسی به خوردن آنها مضطر گردید صرف کند، در صورتی که از روی ستم و از راه تعدی (از فرمان خدا) نباشد، همانا خدای تو بسیار بخشنده و مهربان است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Say, ‘I do not find in what has been revealed to me that anyone be forbidden to eat anything except carrion or spilt blood, or the flesh of swine—for that is indeed unclean—or an impiety offered to other than Allah.’ But should someone be compelled, without being rebellious or aggressive, indeed your Lord is all-forgiving, all-merciful.

معانی کلمات آیه

طاعم: طعام خورنده. «يطعمه» مى خورد آن را.

مسفوحا: سفح: ريختن و ريخته شدن. جارى شدن و جارى كردن، «دم مسفوح» خون ريخته شده.

رجس: پليد.

فسق: خروج از دين و خروج از طاعت.

اهل: اهلال: بلند كردن صدا. «أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ» غير خدا در آن ياد شده است.

باغ: باغ يعنى طالب و مايل.

عاد: متجاوز از حد (بقره/ 173).[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‌ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «145»

بگو: در آنچه به من وحى شده، بر كسى كه چيزى مى‌خورد هيچ حرامى نمى‌يابم مگر آن كه مردار يا خون ريخته شده يا گوشت خوك باشد كه قطعاً پليد است، يا حيوانى كه از روى فسق و نافرمانى به نام غير خدا ذبح شده باشد. پس هر كس كه (به خوردن آنها) ناچار و مضطرّ شد، به شرط آنكه از روى سركشى و بيش از حدّ ضرورت نباشد، (مانعى ندارد). همانا خداوند تو آمرزنده و مهربان است.

نکته ها

«مَيْتَةً»، منحصر در حيوانى نيست كه خود به خود مرده باشد، بلكه هر حيوانى كه بر طبق دستور اسلام، ذبح نشود در حكم مردار و حرام است.

حرمت مردار و خون، چهار مرتبه در قرآن مطرح شده است، دوبار در سوره‌هاى مكّى‌ «1» و


«1». انعام، 145 ونحل، 115.

جلد 2 - صفحه 572

دوبار در سوره‌هاى مدنى‌ «1».

«أُهِلَّ» از «اهلال» به معناى بلند كردن صدا هنگام ديدن هلال اوّل ماه است. سپس به هر صداى بلندى گفته شده است. مشركان در هنگام ذبح حيوانات، با صداى بلند نام بت‌ها را مى‌بردند، از اين رو «أُهِلَّ» گفته شده است.

جمله‌ لا أَجِدُ ... إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً در برابر تحريم‌هاى جاهلانه مشركان است وگرنه گوشت بعضى پرندگان و درّندگان ديگر نيز حرام است كه در اين آيه نيامده است و به اصطلاح اين حصر، حصر اضافى است نه حقيقى.

از نظر اسلام، احكام مضطرّ شامل حال كسى مى‌شود كه خود را از راه ستمگرى و گردن‌كشى و گناه مضطرّ نكرده باشد، «غَيْرَ باغٍ» وآنگاه تنها به مقدار رفع اضطرار، تصرّف مجاز است نه بيشتر از آن. «وَ لا عادٍ»

پیام ها

1- يگانه منبع علم پيامبر صلى الله عليه و آله براى بيان احكام، وحى الهى است. «لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ»

2- اصل و قانون اوّليه، حلال بودن حيوانات است. «لا أَجِدُ»

3- تنها محرّمات ابلاغ شده در آيات و روايات تكليف‌آور است، پس اگر با جستجو و تتبّع، دليلى بر حرمت چيزى نيافتيم، براى ما حلال است. «لا أَجِدُ»

4- وقتى در مسأله‌ى خوردن و نخوردن شخص پيامبر هم بايد از «وحى» دستور بگيرد، ديگران چگونه از پيش خود چيزى را حرام مى‌كنند؟ «فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ»

5- دليل تحريم گوشت خوك، آلودگى و پليدى آن است. «فَإِنَّهُ رِجْسٌ»

6- احكام تغذيه، براى مرد و زن يكسان است. «طاعِمٍ يَطْعَمُهُ» در مقابل آن عقيده خرافى در آيه 139 كه براى مردان گوشت همه‌ى حيوانات را حلال و براى‌


«1». بقره، 173 و مائده، 3.

جلد 2 - صفحه 573

زنان برخى موارد را حرام مى‌دانستند. «خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلى‌ أَزْواجِنا»

7- در قانون، بايد اهمّ و مهمّ رعايت شود. حفظ جان، مهم‌تر از حرام بودن مصرف مردار است. «فَمَنِ اضْطُرَّ»

8- در اسلام بن‌بست نيست، وقتى اضطرار پيش آيد مصرف حرام‌ها مجاز مى‌شود. «فَمَنِ اضْطُرَّ»

9- سوء استفاده از قانون در موارد استثنا، ممنوع است و بايد به همان مقدار اضطرار، بسنده شود. «غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»

10- خون باقيمانده در گوشت پس از ذبح شرعى حرام نيست. خون ريخته شده حرام است. «دَماً مَسْفُوحاً»

11- در جايى كه اضطرار به طور قهرى پيش آيد، مى‌توان از گوشت حرام استفاده كرد، ولى اگر با دست خودمان كارى كرديم كه مضطر شديم استفاده مجاز نمى‌شود. «اضْطُرَّ» (به صورت مجهول آمده است)

12- وجود قوانين تخفيفى و اضطرارى، جلوه‌اى از مغفرت و رحمت الهى است. فَمَنِ اضْطُرَّ ... فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع