آیه 13 سوره آل عمران
<<12 | آیه 13 سوره آل عمران | 14>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
نشانه و آیتی (از لطف خدا) برای شما در این بود که چون دو گروه با یکدیگر روبرو شدند (در جنگ بدر) گروهی در راه خدا جهاد میکردند و گروه دیگر کافر بودند، و گروه کافر مؤمنان را دو برابر خود به چشم میدیدند، و خدا توانایی و یاری دهد به هر که خواهد، و بدین آیت الهی اهل بصیرت عبرت جویند.
تحقیقاً برای شما در دو گروهی که [در جنگ بدر] با هم رو به رو شدند، نشانه ای [از قدرت خدا و حقّانیّت نبوّت پیامبر] بود، گروهی در راه خدا می جنگیدند، و گروه دیگر کافر بودند، که اهل ایمان را به چشم خویش دو برابر می دیدند [به همین خاطر شکست خوردند] و خدا هر که را بخواهد با یاری خود تأیید می کند؛ مسلماً در این [واقعیت] عبرتی برای دارندگان بصیرت است.
قطعاً در برخورد ميان دو گروه، براى شما نشانهاى [و درس عبرتى] بود. گروهى در راه خدا مىجنگيدند، و ديگر [گروه] كافر بودند كه آنان [=مؤمنان] را به چشم، دو برابر خود مىديدند؛ و خدا هر كه را بخواهد به يارى خود تأييد مىكند، يقيناً در اين [ماجرا] براى صاحبان بينش عبرتى است.
در آن دو گروه كه به هم رسيدند، براى شما عبرتى بود: گروهى در راه خدا مىجنگيدند و گروهى ديگر كافر بودند. آنان را به چشم خود دو چندان خويش مىديدند. خدا هر كس را كه بخواهد يارى دهد. و صاحبنظران را در اين عبرتى است.
در دو گروهی که (در میدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتی) برای شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد میکرد؛ و جمع دیگری که کافر بود، (در راه شیطان و بت،) در حالی که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، میدیدند. (و این خود عاملی برای وحشت و شکست آنها شد.) و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یاری خود، تأیید میکند. در این، عبرتی است برای بینایان!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
آية: در اصل بمعنى علامت و نشانه است. بمعنى عبرت و دليل و ... نيز آيد.
فئة: گروه. دسته.
يؤيّد: ايد: نيرو. تأييد: نيرومند كردن.
عبرة: پند. موعظه. عبر در اصل بمعنى گذشتن از حالى بحالى يا بمعنى نفوذ است (قاموس قرآن).
أولى: صاحبان. اولو جمع است و از خود مفرد ندارد، مفرد آن «ذو» است.
أبصار: جمع بصر. مراد از ابصار در آيه بصيرت و معرفت است.[۱]
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]
شأن نزول:
اين آيه درباره جنگ بدر نازل گرديده كه عده مسلمين در آن 313 نفر بودند، 77 نفر از مهاجرين و 236 نفر از انصار پرچمدار رسول خدا صلى الله عليه و آله و مهاجرين على بن ابىطالب عليهالسلام بود و پرچمدار انصار سعد بن عبادة بوده، مسلمين داراى هفتاد شتر و دو اسب بودند و دو اسب مزبور يكى متعلق به مقداد بن اسود و ديگر از مرثد بن ابىمرثد بوده كه بر آن سوار ميشدند و اسلحه آنان فقط شش زره و هشت شمشير بوده است و عده دشمن بنا به روايت منقول از امام على بن ابىطالب عليهالسلام و ابن مسعود هزار نفر بودند و بنا به روايت قتادة و عروة بن الزبير و ربيع بين نهصد تا هزار نفر ذكر شده است در اين جنگ از مسلمين بيست و دو نفر شهيد شدند كه چهارده نفر از مهاجرين و هشت نفر از انصار بوده اند و فرماندهى نفرات دشمن با عتبة بن ربيعه بن عبد شمس بود كه علاوه بر نفرات پياده، صد سوار هم به همراه خويش داشتند و جنگ بدر نخستين جنگى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله شخصا در آن شركت نموده بودند[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«13» قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ
به يقين در دو گروهى كه (در جنگ بدر) با هم روبرو شدند، براى شما نشانه (و درس عبرتى) بود. گروهى در راه خدا نبرد مىكردند و گروه ديگر كه كافر بودند (در راه شيطان و هوس خود.) كفّار به چشم خود مسلمانان را دو برابر مىديدند (واين عاملى براى ترس آنان مىشد) و خداوند هر كس را بخواهد به يارى خود تأييد مىكند. همانا در اين امر براى اهل بينش، پند وعبرت است.
نکته ها
اين آيه مربوط به جنگ بدر است كه دو گروهِ مسلمانان و كفّار در برابر يكديگر قرار گرفتند.
در اين نبرد تعداد مسلمانان سيصد وسيزده نفر بود كه هفتاد وهفت نفر آنها از مهاجران و دويست وسى وشش نفر از انصار بودند. پرچمدار مهاجران حضرت على عليه السلام و پرچمدار انصار سعدبن عباده بود. مسلمانان هفتاد شتر، دو اسب، شش زره و هشت شمشير داشتند، ولى لشكر كفر بيش از هزار رزمنده و صد اسبسوار داشت. مسلمانان در آن جنگ با دادن بيست ودو شهيد- چهارده نفر از مهاجران و هشت نفر از انصار- بر دشمن كافر كه هفتاد كشته و هفتاد اسير داده بود، پيروز شدند.
جنگ بدر با پيش بينى قبلى انجام نشد. هدف، مصادره اموال كفّار به تلافى مصادرهى اموال مسلمانان مهاجر از مكّه بود كه به جنگ و برخورد نظامى انجاميد. «فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا»
سؤال: در اين آيه مىخوانيم كه كفّار، مسلمانان را دو برابر ديدند؛ «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ» در حالى كه در آيهى 44 سوره انفال مىخوانيم: مسلمانان در چشم كفّار كم جلوه كردند؛
جلد 1 - صفحه 477
«يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ» چگونه چنين چيزى ممكن است؟
پاسخ: ممكن است چنين گفته شود: در آغاز جنگ، مسلمانان را كم ديدند تا جرأت هجوم پيدا كنند و از كفّار مكّه كمك نخواهند، ولى در هنگام جنگ، آنان را زياد ديدند و خود را باختند.
بنابراين كم ديدن و زياد ديدن در دو مرحله و دو زمان بود، لذا تناقضى وجود ندارد. «1»
پیام ها
1- هدف جنگ بايد براى خدا و دين خدا باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
2- رزمندگان مسلمان داراى يك هدف هستند. «فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
3- آنجا كه خدا بخواهد ديدها، برداشتها و افكار عوض مىشود. با همين چشم همين جمعيّت را دو برابر مىبيند. «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ»
4- يكى از امدادهاى غيبى، ايجاد رُعب در دل دشمنان است. «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ ... وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ»
5- جنگ بدر نشان داد كه اراده خداوند بر اراده خلق غالب و تنها امكانات مادّى، عامل پيروزى نيست. «يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ»
6- گرچه خداوند هر كس را بخواهد يارى مىكند؛ «مَنْ يَشاءُ» ولى شرط يارى آن است كه مردم در مقام يارى دين او بپاخيزند. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» در جاى ديگر نيز مىفرمايد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» «2»
7- هدف از بيان تاريخ بايد عبرت و پندگيرى باشد. «لعبرة»
8- گرچه حوادث براى همه مايهى پند و عبرت است؛ «كانَ لَكُمْ آيَةٌ» ولى درس گرفتن از نشانهها، بصيرت وبينش مىخواهد. «لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
9- كسانى كه از جنگ بدر درس نگيرند، صاحب بصيرت نيستند. «لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
«1». تفسير صافى.
«2». محمّد، 7.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 478
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ «13»
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 27
بعد از آن، بيان آنچه به كفار و معاندين در روز بدر از عذاب رسيد مىفرمايد:
قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ: (خطاب به يهود يا قريش يا اهل ايمان) بتحقيق بود مر شما را علامتى واضح و نشانى صادق بر نبوت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا: در دو گروهى كه ملتقى شدند و مقابل هم صف كشيدند در جنگ بدر، فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ: گروهى از اين دو دسته مقاتله مىكردند در راه خدا كه لشگر حضرت بودند، عدد آنها سيصد و سيزده نفر به عدد اصحاب طالوت كه از نهر گذشتند، هفتاد نفر مهاجر و دويست و سى و شش نفر انصار. وَ أُخْرى كافِرَةٌ: و گروه ديگر كافر، كه لشگر ابو جهل و كفّار مكه، و آنها نهصد و پنجاه نفر بودند. يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ:
مىديدند مسلمانان، لشگر كفر را دو برابر خود؛ ديدنى معاينه و آشكارا، اگرچه آنها سه برابر مؤمنان بودند، لكن خداى تعالى وعده نصرت و غلبه داده بود. پس به وعده الهى مطمئن شده ثبات قدم نمودند.
«ابن مسعود» روايت كند: در ابتداى نظر، لشگر كفار را ششصد و بيست و شش نفر گمان برديم، دو برابر ما؛ بعد هر دفعه نگاه كرديم كمتر از مرتبه اول مىنمودند، تا آنكه كمتر از لشكر ما ديديم. يكى گفت: هفتاد نفر، ديگر گفت: صد نفر. بعد از اتمام جنگ، اسيران را پرسيديم شما چند نفر بوديد؟
گفتند: هزار نفر. «1» وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ: و خدا قوت دهد و تأييد فرمايد به نصرت خود هر كه را خواهد، چنانچه نصرت عطا فرمود اهل بدر را. إِنَّ فِي ذلِكَ: بدرستى كه در تقليل كثرت كفار و تكثير قلت مؤمنان، يا در واقع شدن امر به وجهى كه پيغمبر خبر داده بود، لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ: هر آينه عبرت و پند و موعظهاى است براى صاحبان بصيرت و بينائى. و محقق شده در جنگ بدر، صاحب علم، حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بود. و در ميان سيصد و سيزده نفر، دو
«1» تفسير منهج الصادقين، جلد دوّم، صفحه 180.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 28
اسب داشتند: يكى مقداد بن اسود، و ديگر مرثد بن ابى مرثد؛ و شش زره داشتند. لكن لشگر كفار صد سوار بودند؛ و اين، جنگ اول اسلام، و سبب آن ابو سفيان بود.
تبصره: واقعه بدر كبرى كه آثار قدرت خداى تعالى و شوكت و عزّت اسلام هويدا گرديد، عبرت و تذكرى است براى صاحبان بصيرت؛ و به تأمّل هر آينه دريابند كه از اعاجيب و غرائب دهر باشد، با ضعف لشگر اسلام از جهت عدد و قواى ظاهريه و كثرت كفار و قوّت آنان، چنين منظره هويدا شد كه عدد كفار در نظر لشگر اسلام به قلت و ضعف بيايد و به بركات وجود حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اسلام، عمدهاى از صناديد قريش مقتول، و مسلمانان را غلبه و فيروزى حاصل آمد؛ هر آينه نصرت با قلت و شكست با كثرت، عبرتى باشد.
بعد از آن تزيّنات و عوارضات دنيا را كه باعث عدول مردمان است از حق به باطل، بيان فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ «13»
ترجمه
به تحقيق بود مر شما را آيتى در دو گروه كه بهمرسيدند گروهى جهاد ميكردند در راه خدا و گروه ديگر كافر بودند كه ميديدند ايشان را دو برابر خودشان ديدن بچشم و خداوند تأييد ميكند بيارى خود هر كس را ميخواهد همانا در اين هر آينه عبرت است از براى صاحب نظران..
تفسير
اصحاب بدر سيصد و سيزده نفر بودند فرمانده كل پيغمبر (ص) بود امير- المؤمنين (ع) علمدار مهاجرين و سعد بن عباده علمدار انصار هفتاد شتر داشتند و دو اسب و شش زره و هشت شمشير و عده مشركين مكه كه بجنگ مسلمانان آمده بودند هزار يا نهصد و پنجاه نفر بودند و در زمين بدر يكديگر را ملاقات نمودند ابتداء لشگر اسلام بنظر آنها حقير و قليل آمد جرئت و سبقت بقتال نمودند بعدا بقدرت الهى چنان مرعوب شدند كه ميديدند مسلمين را دو برابر عده خودشان يعنى دو برابر عده كفار يا دو برابر عده مسلمين و اين يكى از دلائل نبوت و معجزات پيغمبر ما بشمار ميرود و بعضى ترونهم بصيغه مخاطب قرائت نمودهاند يعنى شما كفار را دو برابر عده مسلمين ميديديد با آنكه سه برابر بودند براى آنكه از محاربه با آنها وحشت نداشته باشيد چون خداوند بمسلمين وعده ظفر بشرط صبر داده بود در صورتى كه كفار دو برابر باشند و حق آنستكه اين در صورتى است كه خطاب بمسلمين باشد ولى اگر خطاب بكفار باشد باز معنى اول محتمل است چنانچه بقرائت يرونهم بصيغه مغايب هم معنى دوم محتمل است ولى انصاف آنست كه معنى اول اظهر است
جلد 1 صفحه 388
و اللّه اعلم و خداوند تأييد فرمود مجاهدين بدر را بآنكه كم و زياد جلوه دادشان در نظر دشمن بطوريكه آنها ايشانرا معاينه ميكردند بچشم زياد و كم بدوا و بعدا و غلبه داد آنها را بر كفار به قسميكه از آن تاريخ ببعد رعب مسلمين در دل كفار جاى گرفت و چه خوب گفته شاعر در اينمقام
شاها بجهان در نبوت بستى
و از معجزه جان دشمنان را خستى
تنها نه مه دو هفته كردى بدو نيم
مردانه مصاف بدر را بشكستى
و اين تأييد اختصاص بآنها ندارد بلكه خداوند هر كس را بخواهد تأييد ميكند و نصرت ميدهد ولى اين واقعه موجب عبرت خردمندان و صاحب نظران با بصيرت است كه پند بگيرند و از كثرت دشمن و قلت خودشان و كمى سلاح نترسند و اتكال بخداوند نموده بكوشند تا جامه شرافت بپوشند و شربت مراد بنوشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قَد كانَ لَكُم آيَةٌ فِي فِئَتَينِ التَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ أُخري كافِرَةٌ يَرَونَهُم مِثلَيهِم رَأيَ العَينِ وَ اللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِ مَن يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبرَةً لِأُولِي الأَبصارِ «13»
هر آينه بود براي شما آية و معجزه در موضوع دو طايفه که يكديگر را تلاقي و روبرو شدند براي مقاتله يك دسته مؤمن که في سبيل اللّه محاربه ميكردند براي اعلاي كلمه اسلام و يك دسته كافر و مشرك بودند و با اينكه كفّار دو برابر مسلمين بودند و برأي العين مشاهده ميكردند مع ذلک خداوند نصرت و فيروزي داد بمسلمين و تأييد فرمود آن طايفه که اراده فرموده و اينکه باعث عبرت صاحبان بصيرت است.
اينکه آيه راجع باثبات مطلب آيه قبل است که وعده مغلوبيّت كفّار است با كثرت عدّه و عدّه و راجع بغزوه بدر است.
قَد كانَ لَكُم آيه بعضي گفتند خطاب بيهود است و بر طبق آن هم خبري در مجمع از احمد بن اسحق بن يسار از رجالش نقل نموده که خلاصه مفادش اينست که پس از خاتمه بدر حضرت رسالت يهود را جمع فرمود در سوق قينقاع و فرمود ديديد قضيّه بدر را که با آن عدّه و جمعيّت منحزم شدند بترسيد و بيائيد اسلام آوريد جواب گفتند مغرور شدي با يك دسته بي علم و نادان جنگيدي و غالب شدي اگر با ما جنگ كني ميفهمي ما چه كساني هستيم و اينکه آيه نازل شد.
و بعضي گفتند خطاب بمشركين مكّه است، و بعضي گفتند يهود پس از جنگ بدر گفتند اينکه همان است که موسي خبر داد که فتح و فيروزي براي او است و پس از جنگ احد و فرار مسلمين شك آوردند سپس اينکه آيه نازل شد.
ولي حق در مقام اينکه است که خطاب راجع بجميع كفّار از مشركين و يهود و نصاري باشد که در زمان نبي بودند و از فتح پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در بدر مطّلع شدند تمام
جلد 3 - صفحه 122
آنها را اينکه آيه تهديد ميكند که بقوّه و قدرت خود مغرور نشويد و با اسلام و مسلمين مخالفت نكنيد که البتّه مغلوب خواهيد شد و لو عدّه مسلمين كم باشند خداوند آنها را نصرت و فيروزي عطا ميكند و نشانه و دليل بر اينکه مطلب غزوة بدر است كَم مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذنِ اللّهِ بقره آيه 25.
و ملخّص قصّه بدر بنا بر آنچه در بحار مجلّد ششم باب چهلم صفحه 450 اينكه مسلمين عدد آنها سيصد و سيزده (313) نفر مطابق عدّه لشگر طالوت و اصحاب خاص حضرت بقيّة اللّه (عجّل اللّه تعالي فرجه) هفتاد و هفت نفر از مهاجرين و 236 نفر از انصار و صاحب لواء مهاجرين امير المؤمنين و صاحب لواء انصار سعد بن عبادة و تمام اينکه عدّه هفتاد شتر داشتند و دو اسب يكي مقداد بن اسود داشت و يكي مرثد بن ابي مرثد و شش زره و هشت شمشير و تمام قتله مسلمين چهارده نفر بودند شش از مهاجرين و هشت از انصار.
و عدّه مشركين بنا بر خبر مروي از امير المؤمنين عليه السّلام هزار بودند متجاوز از هفتاد نفر آنها كشته شدند و بهمين مقدار اسير شدند و بقيّه فرار كردند و منهزم شدند. و كيفيّت آن اينکه بود که در موقع تلاقي عسكرين كفّار قريش ديدند که مسلمين عدد آنها بسيار كم است ابو جهل گفت که اينها يك لقمه ما هستند اگر غلامان خود را روانه كنيم كفايت آنها را ميكنند عتبه گفت شايد اينها عدّهاي در كمين داشته باشند که در موقع جنگ حمله كنند.
عمر بن وهب را که بسيار شجاع بود روانه كردند اطراف لشگر اسلام گردشي كرد و خبر داد بآنها که احدي در كمين نيست.
پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم كسي را فرستاد نزد كفّار قريش که من دوست ندارم ابتداء بجنگ كنم منصرف شويد و بگذاريد مرا با عرب.
عتبه رو بقريش كرد و گفت بيائيد با پيغمبر جنگ نكنيم و او را رها كنيم،
جلد 3 - صفحه 123
ابو جهل گفت تو آدم ترسويي هستي ترسيدي که كشته شوي عتبه گفت حال که چنين گفتي نيز بر تو معلوم ميكنم که كيست جبان و ترسو و سوار شد و با برادرش شيبه و پسرش وليد آمدند مقابل لشكر اسلام و مبارزه طلبيدند حضرت رسول سه نفر از انصار را روانه كردند مقابل آنها، آنها فرياد زدند که ما با هم كفو خود از قريش جنگ ميكنيم، حضرت پسر عموي خود عبيد بن حرث را فرمود برو مقابل عتبه و عموي خود حمزه را روانه كرد مقابل شيبه و علي عليه السّلام را مقابل وليد.
عبيد بن حرث ضربتي بر عتبه زد سر او شكافت و عتبه ضربتي بر عبيد زد پاي او را قطع كرد و هر دو روي زمين افتادند و پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود عبيد اول شهيد در راه دين است از اهل بيت من، و امّا حمزه و شيبه با هم آن قدر شمشير ردّ و بدل كردند که هر دو شمشير شكست و دست بگريبان يكديگر شدند، و امّا علي عليه السّلام ضربتي بر وليد زد دست او را از كتف قطع نمود از دست ديگر دست قطع شده را بر فرق علي زد گويا آسمان بر سر علي وارد شد علي او را بدرك واصل نمود، و علي عليه السّلام چون ديد عمّش حمزه با شيبه دست و بغل شدند بياري عمّش آمد فرمود عمو سر خود را فرو بر و ضربتي بر شيبه زد او را دو قسمت كرد.
و چون مشركين هر سه نفر از شجاعان خود را مقتول ديدند يك مرتبه حمله بلشگر اسلام كردند خداوند هزار ملك بياري مسلمين فرستاد گردن و دست مقطوع ميشد و قاتل ديده نميشد تا فتح و ظفر نصيب مسلمين شد چنانچه ميفرمايد إِذ تَستَغِيثُونَ رَبَّكُم فَاستَجابَ لَكُم أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلفٍ مِنَ المَلائِكَةِ مُردِفِينَ وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ إِلّا بُشري وَ لِتَطمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُم وَ مَا النَّصرُ إِلّا مِن عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ سوره انفال آيه 9 و 10، و از اينکه بيان شرح مفاد تمام آيه واضح گرديد.
124
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 13)
شأن نزول:
این آیه گوشهای از ماجرای بدر را بازگو میکند. در جنگ بدر تعداد مسلمانان (313) نفر بود (77) نفر آنها را مهاجران و (236) نفر آنها از انصار بودند پرچم مهاجران به دست علی علیه السّلام و سعد بن عباده پرچمدار انصار بود آنان تنها با داشتن هفتاد شتر و دو اسب و شش زره و هشت شمشیر در این نبرد شرکت کرده بودند با این که سپاه دشمن بیش از هزار نفر با اسلحه و تجهیزات کافی بودند مسلمانان بر آنها غالب شدند و با پیروزی کامل به مدینه مراجعت کردند.
تفسیر:
این آیه در حقیقت بیان نمونهای است از آنچه در آیات قبل گذشت و به کافران هشدار میدهد که به اموال و ثروت و کثرت نفرات مغرور نشوند که سودی به حالشان ندارد یک شاهد زنده این موضوع جنگ بدر است، میفرماید:
«در آن دو جمعیت (که در میدان جنگ بدر) با هم رو برو شدند نشانه و درس عبرتی برای شما بود» (قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا).
«یک گروه در راه خدا نبرد میکرد و گروه دیگر کافر بود» و در راه شیطان و بت (فِئَةٌ تُقاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْری کافِرَةٌ).
سپس میافزاید: «آنها (مشرکان) این گروه (مؤمنان) را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مشاهده میکردند» (یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ).
خدا میخواست قبل از شروع جنگ تعداد مسلمانان در نظر آنان کم جلوه کند تا با غرور و غفلت وارد جنگ شوند- چنانچه در آیه 44 سوره انفال بدان اشاره شده است- و پس از شروع جنگ، دو برابر جلوه کند تا وحشت و اضطراب، آنها را فرا گیرد و منتهی به شکست آنان گردد ولی به عکس خداوند عدد دشمنان را در
ج1، ص267
نظر مسلمانان، کم جلوه داد تا بر قدرت و قوت روحیه آنها بیفزاید.
سپس میافزاید: «خداوند هر کس را بخواهد با یاری خود تقویت میکند» (وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ). در پایان آیه میفرماید: «در این عبرتی است برای صاحبان چشم و بینش» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ).
آری! آنها که چشم بصیرت دارند، و حقیقت را آنچنان که هست میبینند از این پیروزی همه جانبه افراد با ایمان درس عبرت میگیرند و میدانند سرمایه اصلی پیروزی ایمان است و ایمان.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.