آیه 111 سوره یوسف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ۗ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَىٰ وَلَٰكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ


به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است و بیان گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است.

مشاهده آیه در سوره


<<110 آیه 111 سوره یوسف 111>>
سوره : سوره یوسف (12)
جزء : 13
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

همانا در حکایت آنان برای صاحبان عقل عبرت کامل خواهد بود. این قرآن نه سخنی است که فرا توان بافت لیکن کتب آسمانی پیش از خود را هم تصدیق کرده و هر چیزی را (که راجع به سعادت دنیا و آخرت خلق است) مفصل بیان می‌کند و برای اهل ایمان هدایت و (سعادت و) رحمت خواهد بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is certainly a moral in their accounts for those who possess intellect. This [Quran] is not a fabricated discourse; rather, it is a confirmation of what was [revealed] before it, and an elaboration of all things, and a guidance and mercy for a people who have faith.

معانی کلمات آیه

قصصهم: قصص (بر وزن شرف): قصه و قصه‏ گويى. (داستان سرايى) رجوع‏ شود به آيه 3 از همين سوره.

عبرة: موعظه، پند. اصل عبر گذشتن از حالى است به حالى ؛ پند را از آن عبرة گفته ‏اند كه از دانستن محسوس به دانستن غير محسوس عبور داده و رسيده مى ‏شود.

الالباب: لب: عقل. جمع آن الباب است . لب در اصل ، به معنى مغز است . مانند: مغز بادام . در قرآن پيوسته به صيغه جمع آمده. به قولى به معنى عقل خالص است.

تفصيل: فصل: جدا كردن. ايضا تفصيل هم. آن در قرآن، به معناى روشن بيان كردن است. [۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‌ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «111»

به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است. (اين) سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصديق كننده‌ى آن (كتاب آسمانى) است كه پيش از آن آمده و روشنگر هر چيز و (مايه) هدايت و رحمت براى گروهى است كه ايمان مى‌آورند.

نکته ها

«عبرت» و «تعبير» به معنى عبور است، عبور از صحنه‌اى به صحنه‌اى ديگر. «تعبير خواب» عبور از رؤيا به واقعيات. و «عبرت» يعنى عبور از ديدنى‌ها و شنيدنى‌ها به ناديدنى‌ها و ناشنيدنى‌ها.

«قَصَصِهِمْ» شايد اشاره به داستان تمام انبيا باشد و شايد مراد، داستان يوسف، يعقوب، برادران، عزيز مصر وحوادث تلخ وشيرينى باشد كه در اين سوره آمده بود.

پیام ها

1- شرط امتياز در داستان‌ها، پندآموزى آنهاست. در ابتداى سوره فرمود:

جلد 4 - صفحه 307

«نَحْنُ‌ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» ودر آخر فرمود: «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ»

2- چنانكه حضرت يوسف عليه السلام على رغم همه كيدها و مشكلات و موانع به عزّت و قدرت رسيد، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز على رغم همه‌ى مكرها و ... به عزّت و قدرت خواهد رسيد. «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ»*

3- تنها خردمندان از داستان‌ها، پند وعبرت مى‌گيرند. «عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ»

4- عبرت‌آموزى از قصص قرآن، مخصوص يك زمان نيست. «لِأُولِي الْأَلْبابِ»

5- داستان‌هاى قرآن، بيان واقعيّت‌هاى عينى و عبرت آموز است. (يافتنى است، نه بافتنى.) «ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‌»

6- گفتار راست و واقعى، تأثير عميق دارد. عِبْرَةٌ ... ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‌

7- قرآن با كتب آسمانى ديگر همسو است. تَصْدِيقَ الَّذِي‌ ...

8- قرآن، تمام نيازهاى انسان را مطرح مى‌كند. «تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»

9- قرآن، هدايت محض است و آميخته با هيچ ضلالتى نيست. «هُدىً»

10- تنها اهل ايمان از هدايت ورحمت قرآن بهره مى‌برند. «هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»

11- نكته سنجى و درس گرفتن عقل لازم دارد؛ «عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» ولى دريافت نور و رحمت الهى، ايمان نيز لازم دارد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»

12- داستان يوسف براى جويندگان حقيقت، آيت‌ «آياتٌ لِلسَّائِلِينَ» براى خردمندان، عبرت‌ «عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» و براى اهل ايمان، مايه‌ى هدايت و رحمت است. «هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»*

«والحمدللّه ربّ العالمين»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع