آیه 110 سوره یوسف
<<109 | آیه 110 سوره یوسف | 111>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(مردم با انبیاء چندان ضدیت کردند) تا آنجا که رسولان مأیوس شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد (یا گمان کردند که دیگر هیچ کس تصدیق آنها نخواهد کرد) در آن حال یاری ما بدیشان فرا رسید تا هر که ما خواستیم نجات داده شد، و نیز قهر و انتقام ما از بدکاران عالم باز گردانده نخواهد شد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
استيئس: يأس و استيئاس: نوميدى . «استيئس»: نوميد شد.
بأسنا: بأس در اصل به معنى شدت و سختى است به معنى عذاب، جنگ مرض و غيره آيد كه از مصاديق سختى هستند. «بأسنا»: عذاب ما.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ «110»
(دعوت پيامبران و مخالفت دشمنان همچنان ادامه داشت) تا هنگامى كه پيامبران (از هدايت مردم) به آستانه نوميدى رسيدند وكفار گمان كردند (وعدهى عذاب) به دروغ به آنان داده شده است، آنگاه يارى ما به آنان رسيد، پس كسانى را كه مىخواستيم نجات يافتند و (لى) عذاب ما ازگروه مجرمان باز گردانده نمىشود.
نکته ها
در طول تاريخ، پيامبران در دعوت خود مستمر و مصرّ بودند، تا آنكه از هدايت مردم مأيوس مىشدند، چنانكه مخالفانِ لجوج نيز دست از مقاومت برنمىداشتند. نمونههايى از آن را در قرآن مىخوانيم:
الف: نمونه يأس انبيا:
بعد از آنكه نوح ساليان متمادى مردم را دعوت كرد، جز گروه اندكى كسى ايمان نياورد، خداوند به او فرمود: «لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ» «1» جز كسانى كه ايمان آوردهاند، كس ديگرى از قوم تو ايمان نخواهد آورد. نوح در نفرين خود كه نشان از يأس او نيز دارد، مىگويد: «وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً» «2» يعنى از اينان جز كافر فاجر نيز متولد نخواهد شد.
در داستان زندگى و دعوت هود، صالح، شعيب، موسى، و عيسى عليهم السلام نيز اين يأس از ايمان آوردن كفار به چشم مىخورد.
ب: نمونه سوءظن مردم به انبيا:
كفّار تهديد انبيا را توخالى و دروغ مىپنداشتند. در سوره هود آيه 27 مىخوانيم «بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ» «3» گمان مىكنيم شما دروغگوييد. يا اينكه فرعون به موسى عليه السلام گفت: «إِنِّي لَأَظُنُّكَ
«1». هود، 36.
«2». نوح، 27.
«3». هود، 27.
جلد 4 - صفحه 305
يا مُوسى مَسْحُوراً» «1» به راستى كه گمان مىكنم كه تو افسون زدهاى.
ج: نمونه نصرت خداوند:
قرآن نصرت الهى را حقّى مىداند كه خداوند بر خود لازم كرده است «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ» «2» يعنى يارى مؤمنان بر ما لازم است. يا در جاى ديگر مىفرمايد: «نَجَّيْنا هُوداً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» «3» ما هود و مؤمنان را نجات داديم.
امّا درباره قهر خداوند كه از مجرمان برنمىگردد، در سورهى رعد آيه 11 مىفرمايد: «إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ» هرگاه خداوند بر قومى قهر بگيرد، برگشت ندارد.
پیام ها
1- قساوت و لجاجت در انسان، تا آنجا اوج مىگيرد كه انبياى بردبار را نيز مأيوس مىكند. «إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ»
2- خوشبينى و حسننيّت و حوصله اندازه دارد. «حَتَّى»
3- نيروى خود را صرف زمينههاى غيرقابل نفوذ نكنيد. بايد از برخى مردم صرف نظر كرد. «اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ»
4- مهلت دادن به مجرمان وتاخير عذاب آنان، از سنتهاى الهى است. «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ» يعنى به قدرى ما به مجرمان مهلت داديم كه انبيا مأيوس شدند.
5- تاخير عذاب الهى سبب جرأت وتكذيب مجرمين مىگردد. حَتَّى إِذَا ... وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا
6- نااميدى انبيا از هدايت مردم، شرط نزول قهر خداست. إِذَا اسْتَيْأَسَ ... لا يُرَدُّ بَأْسُنا ...
7- امدادهاى الهى نسبت به پيامبران هم زمان خاصى دارد. إِذَا اسْتَيْأَسَ ... جاءَهُمْ
8- قهر الهى شامل انبيا و مومنان واقعى نمىشود. «فَنُجِّيَ»
9- هم قهر و عذاب و هم لطف و امداد به دست خداست. نَصْرُنا ... بَأْسُنا
«1». اسراء، 101.
«2». روم، 47.
«3». هود، 58.
جلد 4 - صفحه 306
10- سرنوشت قهر يا نجات انسان بدست خود اوست. «مَنْ نَشاءُ، الْمُجْرِمِينَ»
11- اراده وخواست خدا قانونمند است. «مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ»
12- راه خدا بنبست ندارد. إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ ... جاءَهُمْ نَصْرُنا (هر كجا مردم كار را به بنبست كشاندند قدرت خدا جلوه مىكند.)
13- هيچ قدرتى مانع قهر خدا نمىشود. «لا يُرَدُّ بَأْسُنا»
14- سنت خداوند در حمايت انبيا و هلاكت مجرمان است. «جاءَهُمْ نَصْرُنا، لا يُرَدُّ بَأْسُنا»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم