آیه 106 سوره مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ ۚ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۙ وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<105 آیه 106 سوره مائده 107>>
سوره : سوره مائده (5)
جزء : 7
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ای اهل ایمان، چون یکی از شما را هنگام مرگ فرا رسید، برای وصیّت خود دو شاهد عادل را گواه گیرید که از خودتان باشند، یا دو تن دیگر از غیر خودتان (از غیر مسلمانان) گواه گیرید اگر در سفر به شما مصیبت مرگ رسد (و شاهد خودی نیابید)؛ آن دو شاهد را نگاه دارید اگر از آنها بدگمانید، تا بعد از نماز سوگند خورند که ما برای شهادت خود هرگز بهایی نمی‌خواهیم هر چند شهادت بر خویشانمان باشد و گواهی خود را که به امر خداست کتمان نخواهیم کرد، که اگر کتمان شهادت کنیم البته از گنهکاران خواهیم بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O you who have faith! The witness between you, when death approaches any of you, while making a bequest, shall be two fair men from among yourselves—or two from among others, if you are journeying in the land and the affliction of death visits you. You shall detain the two of them after the prayer, and, if you have any doubt, they shall vow by Allah, ‘We will not sell it for any gain, even if it were a relative, nor will we conceal the testimony of Allah, for then we would indeed be among the sinners.’

معانی کلمات آیه

آخران: ديگران. آخر (بر وزن آذر): ديگر. و آخر بر وزن كافر: مقابل اول است.

ارتبتم: ريب: شك. «ان ارتبتم» اگر به شك افتاديد.

قربى: نزديكى و خويش. «ذا قربى» صاحب قرابت و خويشى.

آثمين: اثم: گناه. آثم: گناهكار. آثمين: گناهكاران.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: امام محمدباقر عليه‌السلام و واقدى در سبب نزول اين آيه چنين آورده اند. بنا به قول اسامة بن زيد از پدرش، دو نفر مسيحى بودند به نام تميم دارمى و عدى دارمى[۳] و كار آن‌ها تجارت با مكه بود. وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به مدينه هجرت فرمود. ابن ابى‌مارية مولى عمرو بن العاص به مدينه وارد شد در حالتى كه تجارت با شام مي‌نمود.

با اين دو نفر مسيحى به عزم تجارت كردن بيرون رفت تا اين كه در بين راه ابن ابى‌مارية مريض شد، وصيت خود را با دستش نوشت و آن را در ميان امتعه خود پنهان نمود و اموال خود را به آن دو نفر سپرد و گفت: وقتى كه به مدينه رسيديد. اموال مرا به خانواده من بدهيد سپس وفات يافت اين دو نفر از اموال ابن ابى‌مارية آنچه كه خوب بود و خوششان مى آمد، برداشتند و بقيه مال را به خانواده او دادند.

وراث مزبور هنگام تفتيش از امتعه، نامه وصيت را پيدا كردند وقتى كه خواندند اشيائى را در آن وصيت‌نامه ديدند كه در جزء اموالى كه تحويل گرفته بودند، نبود. به آن دو نفر مراجعه كردند، آنان هم گفتند: آنچه ابن ابى‌مارية به ما داده بود به شما تحويل داديم و از بقيه مال خبرى نداريم. وراث مزبور جريان قضيه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند، اين آية نازل گرديد[۴][۵][۶].[۷]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‌ وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمِينَ «106»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هرگاه (نشانه‌هاى) مرگ يكى از شما فرا رسد، از ميان خود دو نفر عادل را هنگام وصيّت به شهادت و گواهى فرا خوانيد. و اگر در مسافرت بوديد و مصيبت مرگ به سراغ شما آمد (و شاهد مسلمانى نبود) دو تن از غير (همكيشان) تان را به گواهى بطلبيد و اگر (در صداقت آنان) شك كرديد، پس از نماز آن دو را نگاهداريد تا به خداوند قسم ياد كنند كه ما حاضر نيستيم حقّ را به هيچ قيمتى بفروشيم، هر چند در مورد فاميل باشد و هرگز شهادت الهى را پنهان نمى‌كنيم، كه در اين صورت از گنهكارانيم.

نکته ها

مسلمانى به نام «ابن ابى ماريه» همراه دو مسيحى به نام‌هاى تميم و عدى كه برادر بودند، به سفر تجارى رفتند. مسلمان بيمار شد، وصيّت نامه‌اى نوشت و آن را ميان وسايل خود

جلد 2 - صفحه 387

پنهان كرد و اموال خود را به آن دو مسيحى داد كه به وارثان بدهند. پس از مرگش، آن دو نفر در ميان اثاثيه‌ى او اجناس گرانبهايى ديده و برداشتند، پس از مراجعت به مدينه، باقى آنها را به وارثان دادند. ورثه، وصيت‌نامه را در ميان وسايل ديدند كه صورت همه‌ى اثاثيه در آن ثبت شده بود. چون مطالبه كردند، آن دو مسيحى انكار كردند، شكايت را نزد پيامبر بردند، در اين هنگام بود كه آيه‌ى فوق نازل شد. «1»

طبق حديثى از اصول كافى، پيامبر از آن دو سوگند گرفت و تبرئه‌شان كرد؛ ولى چون دروغشان از طريق نامه كشف شد، حضرت بار ديگر آن دو را احضار كرد. وارثان سوگند ياد كردند كه اجناس ديگرى هم بوده و آنها را پس گرفتند. «2»

پیام ها

1- آستانه‌ى مرگ، آخرين فرصت براى وصيّت كردن است. «إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ»

2- هنگام وصيّت، مؤمن بايد دقّت‌هاى لازم را به كار بندد. «حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ»

3- براى اداى حقّ مردم، دو شاهد عادل بگيريد. «اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ»

4- براى اداى حقّ مردم، اگر مسلمان حضور نداشت، با غير مسلمان كار را محكم كنيد. «غَيْرِكُمْ» (لكن غير مسلمانى كه خداوند را قبول داشته باشد تا بتواند به نام مقدّس او سوگند ياد كند) «فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ»

5- مراعات حقوق مردم همه‌جا مهم است ومكان بردار نيست. «ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ»

6- براى پرداخت حقّ، هرگونه شك را دفع كنيد. تَحْبِسُونَهُما ... إِنِ ارْتَبْتُمْ‌

7- سوگند، يكى از راه‌هاى شك‌زدايى است. «فَيُقْسِمانِ»

8- تنها سوگند به نام «اللّه» ارزشمند و معتبر است. «فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ»


«1». تفسير الميزان.

«2». تفسير نمونه.

جلد 2 - صفحه 388

9- براى اداى حقّ از صحنه‌هاى مذهبى و ملكوتى و مكان‌ها و زمان‌هاى مقدّس كمك بگيريم. «1» «مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ»

10- يكى از عوامل انحراف، رسيدن به پول است. «لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً»

11- يكى از عوامل انحراف، محبّت و علاقه‌هاى فاميلى است. «لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‌»

12- تنها موردى كه متن «سوگندنامه» از طريق وحى، ديكته شده است، «حقّ الناس» است. لا نَشْتَرِي‌ ...

13- كتمان حقّ و خيانت در گواهى، عادل را فاسق مى‌كند و در همه اديان الهى، حرام شمرده شده است. («ذَوا عَدْلٍ»، مى‌شود «لَمِنَ الْآثِمِينَ»)


«1». حضرت على عليه السلام به شخصى كه تقاضاى بيت‌المال (علاوه بر سهم عادى خود) داشت فرمود: روز جمعه نزد او آيد. سپس او را به نمازجمعه برد و جمعيّت را به او نشان داد و فرمود: معناى تقاضاى نابجاى تو سرقت از اموال اين مردم است. در اين صحنه مى‌بينيم كه حضرت از نماز و جمعيّت و جمعه براى تأثيرگذارى كلام نورانى خود بهره گرفته است.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌3، ص 231.
  3. پرش به بالا بعضى اسم اين دو نفر را تميم دارى بدون ميم گفته اند و به نظر صحيح تر مى آيد و شايد در كتاب تفسير تبيان چاپ 1365 هجرى قمرى اشتباهى از لحاظ ازدياد ميم (در دارى) رخ داده باشد.
  4. پرش به بالا صاحب كشف الاسرار اسم شخص متوفى را به ديل بن ابى‌مارية گفته و نيز گويد: بعد از آن كه شكايت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بردند، پيامبر آنان را سوگند داد. اينان سوگند ياد كردند كه خيانت نكرده اند و وصيت او را نيز تبديل ننموده اند. پيامبر ادعاى ورثه را رد كرد و اين آيه در شأن آنان نازل گرديد.
  5. پرش به بالا صاحب روض الجنان گويد: متاعى كه آن دو نفر مسيحى برداشته و به ورثه ندادند، ظرف سيمين بود به وزن سيصد درم.
  6. پرش به بالا ترمذى در صحيح خود و ديگران از علماى عامه از ابن عباس و از تميم‌دارى نقل كنند و گويند: متاع مسروقه جامى بود از نقره كه قيمت آن هزار درهم بود و از آن دو نفر نقل نمايند كه گفتند: ما آن جام را برداشتيم و فروختيم و پول آن را ميان خود تقسيم كرديم و پس از مسلمان شدن پول آن را به ورثه او رد كرديم. سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتيم و چون براى گفتار خود دليلى نداشتيم. پيامبر دستور فرمود: كه سوگند ياد كنيم سپس اين آيه نازل گرديد.
  7. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 321.

منابع