شهادت مسلم بن عقیل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تقویم هجری قمری

روز واقعه:9 ذی الحجه
سال ۶۰ هجری قمری

مسلم بن عقیل، نماینده پسرعموی بزرگوارش امام حسین (علیه السلام) بود که از مکه به کوفه براى بررسى اوضاع و بیعت گرفتن از مردم اعزام شد. او به علت خیانت اهل کوفه بی یاور ماند و سرانجام توسط عبیدالله بن زیاد، به شهادت رسید. قیام مسلم بن عقیل علیه‌السلام در کوفه، روز سه شنبه هشتم ذی الحجه و روز شهادتش نهم ذی الحجه سال ۶۰ هجری بود.[۱]

قیام و نحوه شهادت مسلم

مسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین علیه‌السلام، جهت سامان بخشیدن به قیام شیعیان کوفه بر ضد یزید بن معاویه، در پنجم شوال سال ۶۰ قمری وارد کوفه شد و در خانه مسلم بن مسیب، که خانه سرای مختار بن ابی‌عبیده ثقفی بود فرود آمد. از آن هنگام ریش‌سفیدان و بزرگان شیعه به محضرش حاضر شده و پس از استماع نامه امام حسین علیه‌السلام، اظهار خوشحالی کرده و با مسلم بن عقیل علیه‌السلام به نمایندگی از آن حضرت، بیعت می‌کردند.

سایر شیعیان و محبان اهل بیت علیهم‌السلام و مخالفان حکومت بنی‌امیه، به تدریج متوجه حضور نماینده امام حسین علیه‌السلام در کوفه شده و به محضرش می‌شتافتند، تا علاوه بر آشنایی با او، از طریق وی با امام حسین علیه‌السلام اظهار اطاعت و بیعت نمایند.

تعداد فراوانی از مبارزان کوفه با مسلم بن عقیل علیه‌السلام بیعت کردند و او را به ادامه قیامی بزرگ بر ضد خلافت جائرانه یزید امیدوار نمودند. تا این که تعداد بیعت‌کنندگان به هیجده هزار تن رسید. در این هنگام مسلم بن عقیل علیه‌السلام نامه‌ای برای امام حسین علیه‌السلام نوشت و ضمن گزارش آمادگی مردم کوفه، آن حضرت را به این شهر دعوت کرد.

در آن زمان حاکم شهر کوفه، نعمان بن بشیر بود و نسبت به سایر استانداران یزید، طمع چندانی در قتل و غارت مردم نداشت. وی که از آمدن مسلم بن عقیل علیه‌السلام، به کوفه خبردار شده بود، طی سخنانی در مسجد کوفه، مردم را از سرپیچی و آشوبگری برحذر داشت و به صورت ظاهری، آنان را تهدید به سخت‌گیری و اعمال خشونت نمود. ولی این مقدار، هواداران بنی‌امیه را راضی نگه نمی‌داشت و بدین جهت افرادی چون عبدالله بن مسلم خضرمی، عمارة بن ولید و عمر بن سعد نامه‌هایی برای یزید نوشته و ضمن گزارش فعالیت‌های مسلم بن عقیل علیه‌السلام، خواهان اعزام حاکم خشن‌تر و سخت‌گیرتر شدند.

یزید بن معاویه، پس از مشورت با غلام پدرش به نام "سرجون" تصمیم به تعویض حاکم کوفه گرفت. وی، طی حکمی عبیدالله بن زیاد حاکم بصره را با حفظ سمت، به استانداری کوفه منصوب کرد. با آمدن عبیدالله به کوفه، وضع این شهر دگرگون شد. هواداران بنی‌امیه تقویت شده و با شیطنت‌ها و فتنه‌انگیزی‌های عبیدالله، روز به روز کار مسلم بن عقیل علیه‌السلام مشکل تر شد.

مسلم بن عقیل علیه‌السلام برای پیش برد قیام، ناچار شد خانه‌اش را تغییر داده و در خفا بسر برد و انقلابیون را به صورت غیرآشکار سازماندهی کرده و برای قیامی بزرگ آماده کند. بدین جهت از خانه مسلم بن مسیب به خانه‌ هانی بن عروه نقل مکان کرد و از طریق برخی از یاران و اصحاب مطمئن خویش با شیعیان رابطه برقرار می‌کرد.

عبیدالله بن زیاد با بکارگیری سرمایه‌های زیاد و جاسوسان و نفوذی‌های خویش، به مخفی‌گاه مسلم بن عقیل علیه‌السلام پی برد. او، با ترفندی هانی بن عروه را به قصر دارالاماره برد و از وی بازجویی سختی به عمل آورد و به خاطر میزبانی مسلم بن عقیل، دستور داد او را مورد ضرب و شتم قرار داده و بر وی سخت گیرند. هانی بن عروه در دارالاماره در حجره‌ای زندانی و مورد اذیت و آزار جسمی و روانی قرار گرفت و این مسئله برای مسلم بن عقیل علیه‌السلام بسیار گران آمد. بدین جهت هواداران و شیعیان را برای آشکار کردن قیام فراخواند.

تعدادی با او همراه شده و برای رهایی هانی بن عروه به سوی دارالاماره حرکت کردند. با این که قیام مسلم بن عقیل، پیش از موعد مقرر آغاز شده و بسیاری از مبارزان و رزم‌جویان از آن بی‌اطلاع بوده و یا اساساً در آن زمان در کوفه نبودند، با این حال چندین هزار مرد جنگی با مسلم بن عقیل علیه‌السلام همراه شده و به سوی دارلاماره هجوم آوردند.

عبیدالله بن زیاد که توان مقابله و برابری با آنان را نداشت، به درون دارالاماره گریخت و درهای ورودی را از پشت بست و برای متفرق کردن شیعیان و مبارزان، دست به نیرنگ‌های متعدد زد و از این راه، تعداد زیادی از مبارزان را از اطراف مسلم بن عقیل علیه‌السلام پراکنده نمود.

با فرارسیدن تاریکی شب، یاران مسلم بن عقیل پراکنده شده و او پس از پایان نماز مغرب، تنها شد و کسی با او باقی نمانده بود. وی، سرگشته و بی‌پناه بود و در کوچه‌های کوفه می‌گشت تا در جایی بیاساید، ولی نمی‌خواست به خانه‌ای از خانه‌های یاران و ارادتمندانش برود و برای او ناراحتی و دردسری ایجاد کند. تا این که به در خانه پیرزنی به نام "طوعه" رسید.

طوعه پس از شناسایی وی، بسیار احترامش کرد و در خانه محقر خویش، وی را جا داد. مسلم بن عقیل علیه‌السلام آن شب را با نماز و مناجات به پایان رساند و خود را برای مبارزه‌ای سخت و توان‌فرسا مهیا نمود. طوعه، پسری داشت که از حضور مسلم بن عقیل علیه‌السلام در خانه خویش باخبر شد و به طمع گرفتن جایزه، عبیدالله بن زیاد را از آن مطلع نمود. عبیدالله بن زیاد برای دستگیری مسلم بن عقیل علیه‌السلام، تعداد سیصد نفر از مزدوران خویش به فرماندهی محمد بن اشعث را به سوی خانه طوعه اعزام کرد.

مسلم بن عقیل علیه‌السلام از خانه طوعه بیرون آمد و یک تنه با آن همه مرد جنگی به نبرد پرداخت و چندین نفر از آنان را کشت و تعدادی را زخمی نمود و همین امر باعث ترس و وحشت سربازان عبیدالله شد و از روبرو شدن با مسلم بن عقیل علیه‌السلام پرهیز می‌کردند. بدین جهت، محمد بن اشعث پیامی برای عبیدالله فرستاد و تعداد نیروی بیشتری تقاضا کرد و عبیدالله از این که برای یک جوان رزمنده هاشمی، این همه نیروی رزمی کفایت نمی‌کند، شگفت زده شد و افراد کمکی دیگری برای پسر اشعث فرستاد.

محمد بن اشعث که از نبرد با مسلم بن عقیل علیه‌السلام، عاجز مانده بود به وی پیشنهاد امان داد و گفت در صورت تسلیم شدن، از امان‌نامه عبیدالله برخوردار خواهد گردید. ولی مسلم بن عقیل اعتنایی به امان وی نکرد و جهاد و مبارزه‌اش را ادامه داد. تا این که کوفیان تصمیم به هجوم جمعی گرفته و او را از هر سو محاصره کردند و پس از وارد کردن زخم‌های فراوان، وی را در حالی که از شدت تشنگی بی‌حال شده بود دستگیرش کرده و به نزد عبیدالله بردند. عبیدالله بن زیاد پس از بازجویی از مسلم علیه‌السلام و هتاکی به وی و خاندان رسالت، دستور داد وی را به شهادت رسانند.

مردی از اهالی شام که در نبرد با مسلم بن عقیل علیه‌السلام زخمی شده بود، مأمور کشتن وی شد و آن مظلوم و غریب را به بالای کوشک دارالاماره برد و سرش را از بدن جدا کرد و تن بی‌جانش را به زمین انداخت. عبیدالله بن زیاد، پس از کشتن مسلم بن عقیل علیه‌السلام دستور داد هانی بن عروه و دو تن از یاران مسلم بن عقیل علیه‌السلام به نام‌های: هانی بن ابی حیة وادعی و زبیر بن ارواح تمیمی را که بدست مزدوران حکومتی دستگیر شده بودند، نیز گردن زنند. آنگاه، بدن‌های شهیدان را نگون‌سار بر دار کرده و سرهایشان را با نامه‌ای به نزد یزید بن معاویه در شام فرستاد.

پانویس

  1. الارشاد، شیخ مفید، ص۳۸۰؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، ص۸۴۱.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.

پیوندها

11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها