ملا علی نوری اصفهانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''ملا على بن جمشيد نورى مازندرانى'''، حكيم، فيلسوف و مدرس سده دوازدهم و سیزدهم هجری قمری و از شاگرد آقا محمد بید آبادی بوده است ملا علی نوری توانست با تربیت شاگردان بسیار و نگارش شرح و تحشیه بر کتابهای ملاصدرا، حکمت متعالیه را به جریان غالب فلسفی در ایران تبدیل کند .
+
{{خوب}}
 +
'''ملا على نورى مازندرانى''' (م، ۱۲۴۶ ه.ق)، حکیم، فیلسوف و مدرس بزرگ [[شیعه]] در سده سیزدهم قمری و از شاگردان [[آقا محمد بیدآبادی|آقا محمد بید آبادی]] بود. ملا علی نوری توانست با تربیت شاگردان بسیار و نگارش شرح و حاشیه بر کتابهای [[ملاصدرا]]، «[[حکمت متعالیه]]» را به جریان غالب [[فلسفه|فلسفی]] در [[ایران]] تبدیل کند. [[حاج ملاهادی سبزواری|حاج ملا هادى سبزوارى]] از شاگردان مبرّز اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = ملا على نورى مازندرانى
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =  قرن ۱۲
 +
|زادگاه = نور، مازندران
 +
|وفات =  ۱۲۴۶ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]]، [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم امام علی]]
 +
|اساتید =  [[آقا محمد بیدآبادی|آقا محمد بیدآبادى]]، میرزا ابوالقاسم مدرس،...
 +
|شاگردان = [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادى سبزوارى]]، میرزا ابوالقاسم راز شیرازى، ملا آقا حکمى قزوینى، [[ملا عبدالله زنوزی]]،...
 +
|آثار = حاشیه بر [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]، رساله در وحدت وجود، حجة الإسلام، رساله امامت، اجوبة المسائل، السراج المنیر فى الکشف عن وحدانیة الکبرى،...
 +
}}
 +
== ولادت ==
 +
ملا علی نوری فرزند جمشید، تقریبا در اواسط قرن دوازدهم قمری در شهر نور مازندران به‌ دنیا آمده است. البته به‌دلیل هجرت و اقامت طولانی در [[اصفهان]]، به اصفهانی هم مشهور شد.
  
==تحصیلات==
+
==تحصیل و اساتید==
ملا علی نوری پس از تحصيلات مقدماتى در مازندران و قزوين، به اصفهان رفت و در محضر استادانى چون [[آقا محمد بيدآبادى]] و [[ميرزا ابوالقاسم مدرس]] به تكميل تحصيل پرداخت. و گویا پس از آن دوباره به زادگاه خود بازگشت چنانچه در مقدمه کتاب جغرافیای تاریخ شهرستان نور (پرفسور پیروز مجتهدزاده) به قلم دکتر نصرالله شیفته ص 12 پارگراف اول در احوالات ملا علی نوری چنین آمده است: … در ایامی که میرزا شفیع مازندرانی صدراعظم فتحعلی شاه بود (1212 تا 1250 ه.ق) شاه قاجار سالی بعزم گردش در قراء نور وارد قریه واز شد. وی چون از شهرت فراوان مرحوم ملاعلی نوری (معروف به وازی) قبلا آگاه بود سراغ او را گرفت در نتیجه (آخوند) به حضور شاه رسید. بحثی از علم حکمت مورد سوال سلطان قرار گرفت پاسخهای آخوند به حدی محکم و جامع و مستدل و عمیق بود که سلطان قاجاری (که خود بهره ای از حکمت و عرفان داشت ) فریفته وی شد و پی برد که او از لحاظ علوم حکمت الهی و فلسفه و عرفان صاحب نظریاتی بس عمیق است سلطان از وی تقاضا کرد که برای ارشاد خلق به پایتخت بیاید و حتی در همان لحظه به میرزا شفیع صدراعظم دستور داد در تهران مدرسه ای برای وی بنا کند (این مدرسه که به نام صدر معروف گردید در جلوی مدرسه شاه تهران واقع است) ملاعلی نوری تقاضا کرد اجازه داده شود در اصفهان (که در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علم بود) مشغول شود.  
+
[[علامه حسن زاده آملی]] در کلمه ۳۱۰ کتاب «هزار و یک کلمه» در خصوص دوران جوانی ملا علی نوری می آورد: ... مرحوم حکیم ملّا على نورى قبل از تحصیل، از کارکنان سنگ‏‌کش کوره‏‌هاى ذوب سنگ آهن بود و از این کار امرار معاش مى‏‌کرد؛ بعد توفیق الهى یارش شد و به تحصیل علم مشغول شد و بلغ ما بلغ.<ref>هزار و یک کلمه، حسن حسن زاده آملی، ج‏۳، ص۷۷</ref>
  
ملاعلی نوری در اصفهان به تدريس معقول پرداخت و حوزه فلسفى عظيمى تأسيس كرد. و کرسی تدریس معارف او تا جایی پیش رفت که نوشته اند هنگامی که مرحوم محمد حسین خان مروی مدرسه مروی را در تهران ساخت از فتحعلی شاه تقاضا کرد ملا علی نوری را از اصفهان برای تدریس معقول در این مدرسه دعوت کند، شاه از او دعوت کرد ملاعلی در جواب نوشت: در اصفهان دو هزار محصل مشغول تحصیلند که چهار صد نفر آنها - بلکه متجاوز - شایسته حضور درس این دعاگو در حوزه درس هستند چنانچه به تهران بیاید این حوزه از هم می پاشد. شاه مجدد از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او ملاعبدالله زنوزی را انتخاب کرد و فرستاد. <ref>مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، جلد 6</ref> با مهاجرت ملاعبدالله زنوزی به تهران، حوزه ی فلسفی تهران تأسیس می شود و رفته رفته با حکمایی که آنها نیز تربیت یافته حوزه ی اصفهان بودند، مکتب فلسفی تهران شکل می گیرد و تهران به «شهر هزار حکیم» خوانده شده، مرکزیت می یابد.<ref>مدرس مطلق؛ محمدعلی؛ (1391)، مکتب فلسفی اصفهان، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول.</ref>
+
ملا علی نوری پس از تحصیلات مقدماتى در مازندران و قزوین، به [[اصفهان]] رفت و در محضر استادانى چون [[آقا محمد بیدآبادی|آقا محمد بیدآبادى]] و میرزا ابوالقاسم مدرس به تکمیل تحصیل پرداخت.  
  
==شاگردان ملا علی نوری==
+
او گویا پس از آن دوباره به زادگاه خود بازگشت، چنانچه در مقدمه کتاب جغرافیای تاریخ شهرستان نور در احوالات ملا علی نوری چنین آمده است: … در ایامی که میرزا شفیع مازندرانی صدراعظم فتحعلی شاه بود (۱۲۱۲ تا ۱۲۵۰ ه.ق) شاه قاجار سالی بعزم گردش در قراء نور وارد قریه واز شد. وی چون از شهرت فراوان مرحوم ملاعلی نوری (معروف به وازی) قبلا آگاه بود سراغ او را گرفت در نتیجه (آخوند) به حضور شاه رسید. بحثی از علم [[حکمت]] مورد سوال سلطان قرار گرفت؛ پاسخهای آخوند به حدی محکم و جامع و مستدل و عمیق بود که سلطان قاجاری (که خود بهره ای از حکمت و [[عرفان]] داشت) فریفته وی شد و پی برد که او از لحاظ علوم حکمت الهی و [[فلسفه]] و عرفان صاحب نظریاتی بس عمیق است. سلطان از وی تقاضا کرد که برای ارشاد خلق به پایتخت بیاید و حتی در همان لحظه به میرزا شفیع صدراعظم دستور داد در [[تهران]] مدرسه ای برای وی بنا کند (این مدرسه که به نام صدر معروف گردید در جلوی مدرسه شاه تهران واقع است). ملاعلی نوری تقاضا کرد اجازه داده شود در اصفهان (که در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علم بود) مشغول شود.<ref>ملا علی نوری مازندرانی (شهر چمستان)، [http://setadjomeh.com/ سایت ستادهای نماز جمعه کشور]</ref>
برخى از شاگردان او عبارتند از: ميرزا حسن نورى (فرزندش)، ميرزا ابوالقاسم راز شيرازى، آخوند ملا آقا حكمى قزوينى، آخوند [[ملا عبداللّه زنوزى،]] آقا سيد رضى لاريجانى و حاجى [[ملا هادى سبزوارى]].
 
  
اكثر قريب به اتفاق استادان متأخر از آخوند نورى مع الواسطه شاگردان وى بوده‌اند؛ چه، سلسله اساتيد آنان به حاجى سبزوارى، آقا [[محمدرضا قمشه‌اى]]، آقا على مدرس و ميرزاى جلوه كه به حكماى اربعه مشهورند، منتهى مى‌شود. آخوند نورى تمام عمر را به تدريس فلسفه [[ملا صدرا]] مشغول بود. او داراى طبع شعر و غزل‌سرا و رباعى‌گوى بود و در اشعار خويش نورى تخلص مى‌كرد. آخوند نورى در خط شكسته سرآمد زمان خويش بود.
+
==تدریس و شاگردان==
 +
ملاعلی نوری در [[اصفهان]] به تدریس معقول پرداخت و حوزه [[فلسفه|فلسفى]] عظیمى تأسیس کرد. کرسی تدریس معارف او تا جایی پیش رفت که نوشته اند هنگامی که مرحوم محمدحسین خان مروی مدرسه مروی را در [[تهران]] ساخت، از فتحعلی شاه تقاضا کرد ملا علی نوری را از اصفهان برای تدریس معقول در این مدرسه دعوت کند، شاه از او دعوت کرد. ملاعلی در جواب نوشت: در اصفهان دو هزار محصل مشغول تحصیلند که چهار صد نفر آنها - بلکه متجاوز - شایسته حضور درس این دعاگو در حوزه درس هستند، چنانچه به تهران بیاید این حوزه از هم می پاشد. شاه مجدد از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او [[ملا عبدالله زنوزی]] را انتخاب کرد و فرستاد.<ref>مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، جلد ۶</ref>
  
==وفات==
+
با مهاجرت ملاعبدالله زنوزی به تهران، حوزه فلسفی تهران تأسیس می شود و رفته رفته با حکمایی که آنها نیز تربیت یافته حوزه اصفهان بودند، مکتب فلسفی تهران شکل می گیرد و تهران به «شهر هزار حکیم» خوانده شده و مرکزیت می یابد.<ref>مدرس مطلق؛ محمدعلی؛ (۱۳۹۱)، مکتب فلسفی اصفهان، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول.</ref>
ملا علی نوری در سال 1246ق، از دنيا رفت و پس از مرگ، پيكرش را به نجف بردند و بر اساس وصيت‌نامه‌اش در كفش‌كن روضه [[امام على علیه السلام|اميرالمؤمنين(ع)]] مدفون ساختند.
+
 
 +
برخى از شاگردان ملاعلی نوری عبارتند از:
 +
 
 +
* [[حاج ملاهادی سبزواری|حاج ملا هادى سبزوارى]]
 +
* میرزا حسن نورى (فرزندش)،
 +
* میرزا ابوالقاسم راز شیرازى،
 +
* آخوند ملا آقا حکمى قزوینى،
 +
* آخوند ملا عبداللّه زنوزى،
 +
* آقا سید رضى لاریجانى.
 +
 
 +
اکثر قریب به اتفاق استادان متأخر از آخوند نورى، مع الواسطه شاگردان وى بوده‌اند؛ زیرا سلسله اساتید آنان به حاجى سبزوارى، آقا محمدرضا قمشه‌اى، آقا على مدرس و [[میرزا ابوالحسن جلوه|میرزا ابوالحسن جلوه]] که به حکماى اربعه مشهورند، منتهى مى‌شود.
  
گفته شده در هنگام دفن او یکی از علما تکبیری بلند گفت چون سبب پرسیدند گفت: تقریباً پانزده سال پیش در خواب دیدم که این مرحوم داخل صحن مطهر شد و در دستش عصائی بود می گفت: من مأمورم یا مأذونم از جانب حضرت مرتضویه که تعیین کنم در این بقعه منوره قبور مردم را پس با همان عصا اشاره به مواضع می کرد و نامی می برد تا رسید به همین موضع شریف اشاره کرد به آن و گفت: هذا منزل نفسی و محل رمسی اعددته لیوم کریهتی و بأسی ، یعنی این موضع قبر من است.<ref>مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، جلد 4 به نقل از فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص 339.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
== آثار ==
+
#حواشى «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» [[ملاصدرا]]؛
#حجة الإسلام (در رد پادرى (كشيش مسيحى) كه مطالب نادرستى درباره اسلام نوشته بود
 
#حواشى اسفار؛
 
 
#حواشى مشاعر؛
 
#حواشى مشاعر؛
 
#حواشى شوارق؛
 
#حواشى شوارق؛
#حواشى أسرار الآيات؛
+
#حواشى «[[اسرار الایات (کتاب)|أسرار الآیات]]» ملاصدرا؛
#حواشى شرح اصول كافى؛
+
#حواشى شرح [[اصول کافی|اصول کافى]]؛
#حواشى تفسير كبير؛
+
#حواشى تفسیر کبیر؛
#تفسير سوره توحيد؛
+
#رساله در وحدت وجود؛<ref>نصیرى محمدرضا، اثرآفرینان، ج۱، ص۱۴، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ دوم، ۱۳۸۴.</ref>
#رساله در وحدت وجود؛
+
#حجة الإسلام: این اثر در رد فصل سوم کتاب «میزان الحق» هانری مارتین مسیحی است.
#مجموعه سؤال و جواب؛
+
#رساله امامت؛
و...
+
#اجوبة المسائل (فارسى): این رساله پاسخى است به بیش از سى پرسش در زمینه معارف اسلامى و بخصوص تحلیل مسائل [[علم کلام|کلامى]] چون علم امام، تجرد [[روح]] و غیره. بیشتر این پرسشها توسط اصولیِ بزرگ [[میرزای قمی|میرزاى قمى]] طرح گردیده است.
 +
#شرح مثنوى معنوى (فارسى): شرح منظوم ۲۵ بیت از [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوى مولوى]] است که حکیم ملا على نورى هر [[بیت (شعر)|بیت]] را با پنج بیت شرح نموده و به استقبال آن رفته است.
 +
#الرقیمة النوریة فى قاعدة البسیط الحقیقة (عربى): این رساله یکى از آثار کم نظیر وى در تشریح قاعده فوق الذکر است. مؤلف در این رساله با دیدگاه ژرف خود به تحلیل مبانى و طرح این قاعده پرداخته است. این اثر در دو مرحله تکمیل گشته که در این مجموعه تحریر دوّم آن, ارائه خواهد گردید.
 +
#شرح حدیث زینب عطاره (عربى): این اثر یکى از مفصلترین نگاشته هاى وى است که در شرح حدیث زینب عطاره در بیان معرفت عوالم غیرمادى به رشته تحریر درآمده و از این رو حاوى مسائل دقیق [[عرفان|عرفانى]] و شرح احادیث مأثوره است.
 +
#شرح حدیث نورانیت (عربى): این رساله در تحلیل و شرح [[حدیث]] فرق است که در جوامع خاصّ روایى چون ([[مشارق أنوارالیقین (کتاب)|مشارق انوار الیقین]]) [[رجب برسی|رجب بُرسى]] آمده است. رساله مذکور بیانگر مسأله [[امامت]] و سرّ [[ولایت|ولایت]] است.
 +
#شرح حدیث (هل رأیت رجلاً فى الدنیا…) (عربى): این اثر به بررسى حدیث مفصل فِرَق پرداخته که در پاره اى از متون روایى آمده است.
 +
#السراج المنیر فى الکشف عن وحدانیة الکبرى (عربى): رساله اى مفصل در تفسیر [[سوره توحید]] و نگرشى عرفانى ـ عقلى بدان است.<ref>ناجی اصفهانی، حامد؛ مجموعه رسائل حکیم ملا علی نوری، آینه پژوهش، آذر و دی ۱۳۷۳ - شماره ۲۸</ref>
 +
 
 +
گفته شده است ملا علی نوری در [[خط شکسته]] نیز سرآمد زمان خویش بود.<ref>اثرآفرینان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، شرح حال ملا علی نوری</ref> همچنین ملا علی نوری داراى طبع [[شعر]] و [[غزل|غزل‌سرا]] و [[رباعی|رباعى‌گوى]] بود و در اشعار خویش نورى [[تخلص]] مى‌کرد.<ref>اثرآفرینان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، شرح حال ملا علی نوری</ref> اشعار زیر از اوست:
 +
 
 +
حقا که [[امام علی علیه السلام|على]] وصى بر حق باشد * حقّیت او چو حقّ محقّق باشد
 +
 
 +
هرکس که کند حق على را انکار * از حقّ مگذر که منکر حقّ باشد<ref>مقدمه "شرحان لحدیث « هل رأیت رجلاً »"، ملا علی نوری، تحقیق حامد ناجى اصفهانى</ref>
 +
==وفات==
 +
ملا علی نوری در [[ماه رجب]] سال ۱۲۴۶ق، در [[اصفهان]] وفات کرد و پیکر مطهرش را پس از اینکه [[سید محمد باقر شفتی|سید حجة الاسلام شفتی]] بر او نماز گزارد به [[نجف]] منتقل کردند و در عتبه باب طوسی از [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم مطهر امام علی]] علیه السلام زیر پای زوار، دفن نمودند.
 +
 
 +
[[حاج شیخ عباس قمی|شیخ عباس قمی]] در «فوائد الرضویه» خود نقل می کند که به هنگام دفن او یکی از علما که در آنجا حاضر بود تکبیری بلند گفت، چون سبب پرسیدند گفت: تقریباً پانزده سال پیش در خواب دیدم که این مرحوم داخل صحن مطهر شد و در دستش عصائی بود می گفت: من مأمورم یا مأذونم از جانب حضرت مرتضویه که تعیین کنم در این بقعه منوره قبور مردم را، پس با همان عصا اشاره به مواضع می کرد و نامی می برد تا رسید به همین موضع شریف اشاره کرد به آن و گفت: هذا منزل نفسی و محل رمسی اعددتُه لیوم کریهتی و بأسی، یعنی این موضع قبر من است.<ref>فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۳۳۹.</ref>
 +
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* نصيرى محمدرضا، اثرآفرينان، ج1، ص14، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ دوم، 1384.
+
*[[اثر آفرینان (کتاب)|اثر آفرینان]]، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى.
* ملا علی نوری اصفهانی، سایت شعائر
+
*"ملا علی نوری اصفهانی"، سایت شعائر.
* مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی
+
*مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی.
 +
*هزار و یک کلمه، حسن حسن زاده آملی.
 +
*مجموعه رسائل حکیم ملا علی نوری، آینه پژوهش، حامد ناجی اصفهانی، آذر و دی ۱۳۷۳ - شماره ۲۸.
  
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۱

ملا على نورى مازندرانى (م، ۱۲۴۶ ه.ق)، حکیم، فیلسوف و مدرس بزرگ شیعه در سده سیزدهم قمری و از شاگردان آقا محمد بید آبادی بود. ملا علی نوری توانست با تربیت شاگردان بسیار و نگارش شرح و حاشیه بر کتابهای ملاصدرا، «حکمت متعالیه» را به جریان غالب فلسفی در ایران تبدیل کند. حاج ملا هادى سبزوارى از شاگردان مبرّز اوست.

نام کامل ملا على نورى مازندرانى
زادروز قرن ۱۲
زادگاه نور، مازندران
وفات ۱۲۴۶ قمری
مدفن نجف، حرم امام علی

Line.png

اساتید

آقا محمد بیدآبادى، میرزا ابوالقاسم مدرس،...

شاگردان

ملا هادى سبزوارى، میرزا ابوالقاسم راز شیرازى، ملا آقا حکمى قزوینى، ملا عبدالله زنوزی،...

آثار

حاشیه بر اسفار، رساله در وحدت وجود، حجة الإسلام، رساله امامت، اجوبة المسائل، السراج المنیر فى الکشف عن وحدانیة الکبرى،...

ولادت

ملا علی نوری فرزند جمشید، تقریبا در اواسط قرن دوازدهم قمری در شهر نور مازندران به‌ دنیا آمده است. البته به‌دلیل هجرت و اقامت طولانی در اصفهان، به اصفهانی هم مشهور شد.

تحصیل و اساتید

علامه حسن زاده آملی در کلمه ۳۱۰ کتاب «هزار و یک کلمه» در خصوص دوران جوانی ملا علی نوری می آورد: ... مرحوم حکیم ملّا على نورى قبل از تحصیل، از کارکنان سنگ‏‌کش کوره‏‌هاى ذوب سنگ آهن بود و از این کار امرار معاش مى‏‌کرد؛ بعد توفیق الهى یارش شد و به تحصیل علم مشغول شد و بلغ ما بلغ.[۱]

ملا علی نوری پس از تحصیلات مقدماتى در مازندران و قزوین، به اصفهان رفت و در محضر استادانى چون آقا محمد بیدآبادى و میرزا ابوالقاسم مدرس به تکمیل تحصیل پرداخت.

او گویا پس از آن دوباره به زادگاه خود بازگشت، چنانچه در مقدمه کتاب جغرافیای تاریخ شهرستان نور در احوالات ملا علی نوری چنین آمده است: … در ایامی که میرزا شفیع مازندرانی صدراعظم فتحعلی شاه بود (۱۲۱۲ تا ۱۲۵۰ ه.ق) شاه قاجار سالی بعزم گردش در قراء نور وارد قریه واز شد. وی چون از شهرت فراوان مرحوم ملاعلی نوری (معروف به وازی) قبلا آگاه بود سراغ او را گرفت در نتیجه (آخوند) به حضور شاه رسید. بحثی از علم حکمت مورد سوال سلطان قرار گرفت؛ پاسخهای آخوند به حدی محکم و جامع و مستدل و عمیق بود که سلطان قاجاری (که خود بهره ای از حکمت و عرفان داشت) فریفته وی شد و پی برد که او از لحاظ علوم حکمت الهی و فلسفه و عرفان صاحب نظریاتی بس عمیق است. سلطان از وی تقاضا کرد که برای ارشاد خلق به پایتخت بیاید و حتی در همان لحظه به میرزا شفیع صدراعظم دستور داد در تهران مدرسه ای برای وی بنا کند (این مدرسه که به نام صدر معروف گردید در جلوی مدرسه شاه تهران واقع است). ملاعلی نوری تقاضا کرد اجازه داده شود در اصفهان (که در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علم بود) مشغول شود.[۲]

تدریس و شاگردان

ملاعلی نوری در اصفهان به تدریس معقول پرداخت و حوزه فلسفى عظیمى تأسیس کرد. کرسی تدریس معارف او تا جایی پیش رفت که نوشته اند هنگامی که مرحوم محمدحسین خان مروی مدرسه مروی را در تهران ساخت، از فتحعلی شاه تقاضا کرد ملا علی نوری را از اصفهان برای تدریس معقول در این مدرسه دعوت کند، شاه از او دعوت کرد. ملاعلی در جواب نوشت: در اصفهان دو هزار محصل مشغول تحصیلند که چهار صد نفر آنها - بلکه متجاوز - شایسته حضور درس این دعاگو در حوزه درس هستند، چنانچه به تهران بیاید این حوزه از هم می پاشد. شاه مجدد از او خواست یکی از بهترین شاگردهای خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او ملا عبدالله زنوزی را انتخاب کرد و فرستاد.[۳]

با مهاجرت ملاعبدالله زنوزی به تهران، حوزه فلسفی تهران تأسیس می شود و رفته رفته با حکمایی که آنها نیز تربیت یافته حوزه اصفهان بودند، مکتب فلسفی تهران شکل می گیرد و تهران به «شهر هزار حکیم» خوانده شده و مرکزیت می یابد.[۴]

برخى از شاگردان ملاعلی نوری عبارتند از:

  • حاج ملا هادى سبزوارى
  • میرزا حسن نورى (فرزندش)،
  • میرزا ابوالقاسم راز شیرازى،
  • آخوند ملا آقا حکمى قزوینى،
  • آخوند ملا عبداللّه زنوزى،
  • آقا سید رضى لاریجانى.

اکثر قریب به اتفاق استادان متأخر از آخوند نورى، مع الواسطه شاگردان وى بوده‌اند؛ زیرا سلسله اساتید آنان به حاجى سبزوارى، آقا محمدرضا قمشه‌اى، آقا على مدرس و میرزا ابوالحسن جلوه که به حکماى اربعه مشهورند، منتهى مى‌شود.

آثار و تألیفات

  1. حواشى «اسفار» ملاصدرا؛
  2. حواشى مشاعر؛
  3. حواشى شوارق؛
  4. حواشى «أسرار الآیات» ملاصدرا؛
  5. حواشى شرح اصول کافى؛
  6. حواشى تفسیر کبیر؛
  7. رساله در وحدت وجود؛[۵]
  8. حجة الإسلام: این اثر در رد فصل سوم کتاب «میزان الحق» هانری مارتین مسیحی است.
  9. رساله امامت؛
  10. اجوبة المسائل (فارسى): این رساله پاسخى است به بیش از سى پرسش در زمینه معارف اسلامى و بخصوص تحلیل مسائل کلامى چون علم امام، تجرد روح و غیره. بیشتر این پرسشها توسط اصولیِ بزرگ میرزاى قمى طرح گردیده است.
  11. شرح مثنوى معنوى (فارسى): شرح منظوم ۲۵ بیت از مثنوى مولوى است که حکیم ملا على نورى هر بیت را با پنج بیت شرح نموده و به استقبال آن رفته است.
  12. الرقیمة النوریة فى قاعدة البسیط الحقیقة (عربى): این رساله یکى از آثار کم نظیر وى در تشریح قاعده فوق الذکر است. مؤلف در این رساله با دیدگاه ژرف خود به تحلیل مبانى و طرح این قاعده پرداخته است. این اثر در دو مرحله تکمیل گشته که در این مجموعه تحریر دوّم آن, ارائه خواهد گردید.
  13. شرح حدیث زینب عطاره (عربى): این اثر یکى از مفصلترین نگاشته هاى وى است که در شرح حدیث زینب عطاره در بیان معرفت عوالم غیرمادى به رشته تحریر درآمده و از این رو حاوى مسائل دقیق عرفانى و شرح احادیث مأثوره است.
  14. شرح حدیث نورانیت (عربى): این رساله در تحلیل و شرح حدیث فرق است که در جوامع خاصّ روایى چون (مشارق انوار الیقین) رجب بُرسى آمده است. رساله مذکور بیانگر مسأله امامت و سرّ ولایت است.
  15. شرح حدیث (هل رأیت رجلاً فى الدنیا…) (عربى): این اثر به بررسى حدیث مفصل فِرَق پرداخته که در پاره اى از متون روایى آمده است.
  16. السراج المنیر فى الکشف عن وحدانیة الکبرى (عربى): رساله اى مفصل در تفسیر سوره توحید و نگرشى عرفانى ـ عقلى بدان است.[۶]

گفته شده است ملا علی نوری در خط شکسته نیز سرآمد زمان خویش بود.[۷] همچنین ملا علی نوری داراى طبع شعر و غزل‌سرا و رباعى‌گوى بود و در اشعار خویش نورى تخلص مى‌کرد.[۸] اشعار زیر از اوست:

حقا که على وصى بر حق باشد * حقّیت او چو حقّ محقّق باشد

هرکس که کند حق على را انکار * از حقّ مگذر که منکر حقّ باشد[۹]

وفات

ملا علی نوری در ماه رجب سال ۱۲۴۶ق، در اصفهان وفات کرد و پیکر مطهرش را پس از اینکه سید حجة الاسلام شفتی بر او نماز گزارد به نجف منتقل کردند و در عتبه باب طوسی از حرم مطهر امام علی علیه السلام زیر پای زوار، دفن نمودند.

شیخ عباس قمی در «فوائد الرضویه» خود نقل می کند که به هنگام دفن او یکی از علما که در آنجا حاضر بود تکبیری بلند گفت، چون سبب پرسیدند گفت: تقریباً پانزده سال پیش در خواب دیدم که این مرحوم داخل صحن مطهر شد و در دستش عصائی بود می گفت: من مأمورم یا مأذونم از جانب حضرت مرتضویه که تعیین کنم در این بقعه منوره قبور مردم را، پس با همان عصا اشاره به مواضع می کرد و نامی می برد تا رسید به همین موضع شریف اشاره کرد به آن و گفت: هذا منزل نفسی و محل رمسی اعددتُه لیوم کریهتی و بأسی، یعنی این موضع قبر من است.[۱۰]

پانویس

  1. هزار و یک کلمه، حسن حسن زاده آملی، ج‏۳، ص۷۷
  2. ملا علی نوری مازندرانی (شهر چمستان)، سایت ستادهای نماز جمعه کشور
  3. مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، جلد ۶
  4. مدرس مطلق؛ محمدعلی؛ (۱۳۹۱)، مکتب فلسفی اصفهان، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول.
  5. نصیرى محمدرضا، اثرآفرینان، ج۱، ص۱۴، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ دوم، ۱۳۸۴.
  6. ناجی اصفهانی، حامد؛ مجموعه رسائل حکیم ملا علی نوری، آینه پژوهش، آذر و دی ۱۳۷۳ - شماره ۲۸
  7. اثرآفرینان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، شرح حال ملا علی نوری
  8. اثرآفرینان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، شرح حال ملا علی نوری
  9. مقدمه "شرحان لحدیث « هل رأیت رجلاً »"، ملا علی نوری، تحقیق حامد ناجى اصفهانى
  10. فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۳۳۹.

منابع

  • اثر آفرینان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى.
  • "ملا علی نوری اصفهانی"، سایت شعائر.
  • مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی.
  • هزار و یک کلمه، حسن حسن زاده آملی.
  • مجموعه رسائل حکیم ملا علی نوری، آینه پژوهش، حامد ناجی اصفهانی، آذر و دی ۱۳۷۳ - شماره ۲۸.