قاسم بن محمد بن ابی بکر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
جز
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مقاله از یک نشریه}}
 
{{مقاله از یک نشریه}}
  
 
+
قاسم فرزند [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى بکر]]، [[تشیع]] را از پدرش به ارث برد. او در مکتب انسان‌پرور [[امام سجاد علیه السلام|امام زین  العابدین]] علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت. بیشتر عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]، از قاسم بن محمد به نیکى یاد کرده اند.
 
 
 
 
 
==تولد و خاندان==
 
==تولد و خاندان==
  
سطر ۱۱: سطر ۹:
  
 
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند؛ یکى به همسرى [[امام حسین]] علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.|<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.</ref>
 
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند؛ یکى به همسرى [[امام حسین]] علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.|<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.</ref>
==مصاحبت امام سجاد علیه السلام==
 
 
قاسم  بن محمد، [[تشیع]] را از پدرش به ارث برده است. او در مکتب انسان‌پرور [[امام سجاد علیه السلام|امام زین  العابدین]] علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت.
 
 
[[شیخ طوسى]] در کتاب [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال]]، او را از جمله یاران [[امام سجاد]] علیه السلام به شمار آورده است.|<ref> رجال طوسى، ص ۱۰۰.</ref>
 
از سخن شیخ طوسى برمى آید که بعد از شهادت امام چهارم علیه السلام قاسم به محضر [[امام باقر]] علیه السلام شتافت و در جرگه اصحاب آن بزرگوار قرار گرفت.|<ref> همان، ص ۱۳۳.</ref>
 
تمام شرح حال‌نگاران و دانشوران [[شیعه]]، سخن شیخ الطائفه را مورد تایید قرار داده و قاسم را از اصحاب [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم‌السلام بشمار آورده اند.
 
 
 
==نظرها در مورد قاسم بن محمد==
 
==نظرها در مورد قاسم بن محمد==
  
'''از منظر امام معصوم علیه السلام'''
+
'''از منظر امامان معصوم علیهم السلام:'''  
 
 
قاسم  بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امام معصوم قرار گرفته است. [[امام صادق]] علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد [[امام سجاد]] علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
 
  
اسحاق بن جریر مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «[[سعید بن مسیب|سعید بن مسیب]]، قاسم بن محمد و [[ابو خالد کابلی|ابوخالد کابلى]]، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت  حضرت سجاد علیه السلام بودند».|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».</ref>
+
قاسم بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم قرار گرفته است:  
[[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الاسناد]] از [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن ابى نصر بزنطى]] روایت مى کند: روزى در نزد حضرت [[امام رضا]] علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».|<ref> قرب الاسناد، ص ۲۸۶.</ref>
 
حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو [[نماز]]، نماز دیگرى بخواند».|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.</ref>'''از دیدگاه عالمان شیعى:'''
 
  
بیشتر ترجمه‌نویسان [[شیعه]] که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند؛ به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده اند. شیخ الطائفه [[شیخ طوسی|محمد بن الحسن طوسى]] در کتاب خود، او را از اصحاب دو امام به شمار آورده و این، نشان مى دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى داند.
+
* [[امام صادق]] علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد [[امام سجاد]] علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
 +
* اسحاق بن جریر مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «[[سعید بن مسیب|سعید بن مسیب]]، قاسم بن محمد و [[ابو خالد کابلی|ابوخالد کابلى]]، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت  حضرت سجاد علیه السلام بودند».|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».</ref>
 +
* [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الاسناد]] از [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن ابى نصر بزنطى]] روایت مى کند: روزى در نزد حضرت [[امام رضا]] علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».|<ref> قرب الاسناد، ص ۲۸۶.</ref>
 +
* حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو [[نماز]]، نماز دیگرى بخواند».|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.</ref>
  
صاحب کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]] از [[ابن داوود حلی|ابن داود]]، که از رجال شناسان طراز اول شیعه است، نقل مى کند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و مردى فقیه و دانشمند بوده است.|<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
+
'''از دیدگاه عالمان شیعى:'''
[[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]]: قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است.|<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.</ref>
 
  
محقق معاصر، صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]]: او از شیعیان خالص است.|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.</ref>
+
بیشتر ترجمه‌نویسان [[شیعه]] که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند؛ به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده اند:
استاد [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]]: وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است.|<ref> موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.</ref>
 
  
 +
* [[شیخ طوسی|شیخ الطائفه]] در کتاب خود، او را از اصحاب [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] علیهما السلام به شمار آورده<ref> رجال طوسى، ص ۱۰۰.</ref> و این نشان مى دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى داند.
 +
* صاحب کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]] از [[ابن داوود حلی|ابن داود]]، که از رجال شناسان طراز اول شیعه است، نقل مى کند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و مردى فقیه و دانشمند بوده است.|<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
 +
* [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]]: قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است.|<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.</ref>
 +
* محقق معاصر، صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]]: او از شیعیان خالص است.|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.</ref>
 +
* استاد [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]]: وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است.|<ref> موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.</ref>
  
'''از منظر عالمان سنى:'''
+
'''از منظر عالمان سنى:'''  
  
 
همه دانشمندان [[اهل سنت]] مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:
 
همه دانشمندان [[اهل سنت]] مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:
  
صاحب طبقات الکبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار و کنیه اش ابومحمد است.|<ref> طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
+
* صاحب طبقات الکبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار و کنیه اش ابومحمد است.|<ref> طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
 
+
* ابن حبان: قاسم از بزرگان [[تابعین]]، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، [[ورع]].|<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref>
ابن حبان: قاسم از بزرگان [[تابعین]]، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع.|<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref>
+
* مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم  بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>
 
+
* [[ابن خلکان|ابن خلکان]]: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه [[مدینه]] بود.
مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم  بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>
+
* ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت [[امام علی علیه السلام|على  بن ابى طالب]] دیده به جهان گشود.|<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.</ref>
[[ابن خلکان|ابن خلکان]]: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه [[مدینه]] بود.
 
  
ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت [[امام علی علیه السلام|على  بن ابى طالب]] دیده به جهان گشود.|<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.</ref>
+
==خصلت‌های قاسم بن محمد==
==خصلت های قاسم بن محمد==
 
  
 
شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست. قاسم  بن محمد به برکت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت  با [[امام سجاد علیه السلام|امام ساجدان]] علیه السلام و نیز بهره‌بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى پردازیم:
 
شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست. قاسم  بن محمد به برکت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت  با [[امام سجاد علیه السلام|امام ساجدان]] علیه السلام و نیز بهره‌بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى پردازیم:
سطر ۷۳: سطر ۶۳:
  
 
نوشته اند که او هنگام [[روایت]]، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند. وى روایت را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل مى کرد.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.</ref>
 
نوشته اند که او هنگام [[روایت]]، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند. وى روایت را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل مى کرد.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.</ref>
 +
 
'''<I>جد بزرگوار امام صادق علیه السلام:</I>'''
 
'''<I>جد بزرگوار امام صادق علیه السلام:</I>'''
  
 
یکى از امتیازات قاسم  بن محمد این است که او جد مادرى [[امام صادق]] علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه اش [[ام فروه]]، زنى بسیار با فضیلت  بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت  برجسته بود: [[ایمان]]؛ [[پرهیزکارى]]؛ نیکى به دیگران.|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲. «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین ».</ref>
 
یکى از امتیازات قاسم  بن محمد این است که او جد مادرى [[امام صادق]] علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه اش [[ام فروه]]، زنى بسیار با فضیلت  بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت  برجسته بود: [[ایمان]]؛ [[پرهیزکارى]]؛ نیکى به دیگران.|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲. «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین ».</ref>
 +
 
'''<I>سخنان حکیمانه:</I>'''
 
'''<I>سخنان حکیمانه:</I>'''
  
*۱. او مى گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف  الله؛|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref> آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان، برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
+
*۱. او مى گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف  الله؛|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref> آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  
 
*۲. اگر انسان بعد از این که حق [[خدا]] را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که [[فتوا]] دهد بدون علم و آگاهى.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.</ref>
 
*۲. اگر انسان بعد از این که حق [[خدا]] را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که [[فتوا]] دهد بدون علم و آگاهى.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.</ref>
سطر ۸۹: سطر ۸۱:
 
==استادان حدیث==
 
==استادان حدیث==
  
این [[محدث]] والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش [[حدیث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از امامان شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: [[ابن عباس]] (مفسر معروف)، اسلم (غلام [[عمر بن خطاب|عمر]])، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] و [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]]. در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.
+
این [[محدث]] والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش [[حدیث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: [[ابن عباس]] (مفسر معروف)، اسلم (غلام [[عمر بن خطاب|عمر]])، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] و [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]]. در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.
 
==نمونه روایات==
 
==نمونه روایات==
  
سطر ۹۷: سطر ۸۹:
  
 
قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر [[ازدواج]] فرمود: «اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref>
 
قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر [[ازدواج]] فرمود: «اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref>
 +
 
'''<I>خصلت هاى عالى:</I>'''
 
'''<I>خصلت هاى عالى:</I>'''
  
سطر ۱۰۷: سطر ۱۰۰:
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
 
==منبع==
 
==منبع==
 
قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین العابدین علیه السلام، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.
 
قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین العابدین علیه السلام، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۸

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


قاسم فرزند محمد بن ابى بکر، تشیع را از پدرش به ارث برد. او در مکتب انسان‌پرور امام زین العابدین علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت. بیشتر عالمان شیعه و سنی، از قاسم بن محمد به نیکى یاد کرده اند.

تولد و خاندان

در سال ۳۶ ق. در خانه محمد بن ابى بکر که یکى از یاران با اخلاص و از سرداران شجاع و پسرخوانده امیرمؤمنان علیه السلام بود، فرزندى متولد شد که نامش را قاسم نهادند. براى قاسم دو کنیه نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در مدینه، «مدنى» هم به او گفته مى شود.|[۱]

پدر قاسم، محمد بن ابى‌بکر، شخصیت فرزانه اى است. وى استاندار امیرمؤمنان علیه السلام در مصر و یکى از فرماندهان نظامى و از رهپویان راه و روش علوى بود؛ به گونه اى که از پدرش (ابوبکر) و از دومین خلیفه (عمر)، بیزارى مى جست. مادرش، اسماء دختر عمیس بود که بعد از مرگ ابوبکر، به همسرى حضرت على علیه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربیت یافت.

مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند؛ یکى به همسرى امام حسین علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، امام زین العابدین علیه السلام و قاسم بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.|[۲]

نظرها در مورد قاسم بن محمد

از منظر امامان معصوم علیهم السلام:

قاسم بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم قرار گرفته است:

  • امام صادق علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد امام سجاد علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
  • اسحاق بن جریر مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و ابوخالد کابلى، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت حضرت سجاد علیه السلام بودند».|[۳]
  • عبدالله بن جعفر حمیرى در اثر گرانسنگ خود به نام قرب الاسناد از احمد بن ابى نصر بزنطى روایت مى کند: روزى در نزد حضرت امام رضا علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».|[۴]
  • حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو نماز، نماز دیگرى بخواند».|[۵]

از دیدگاه عالمان شیعى:

بیشتر ترجمه‌نویسان شیعه که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند؛ به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده اند:

از منظر عالمان سنى:

همه دانشمندان اهل سنت مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:

  • صاحب طبقات الکبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار و کنیه اش ابومحمد است.|[۱۱]
  • ابن حبان: قاسم از بزرگان تابعین، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع.|[۱۲]
  • مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.|[۱۳]
  • ابن خلکان: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه مدینه بود.
  • ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على بن ابى طالب دیده به جهان گشود.|[۱۴]

خصلت‌های قاسم بن محمد

شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست. قاسم بن محمد به برکت بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت با امام ساجدان علیه السلام و نیز بهره‌بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى پردازیم:

سکوت فراوان:

قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت بود و کمتر سخن مى گفت؛ کان صموتا لایتکلم.|[۱۵]

فقاهت:

خصلت برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به احکام دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک فقیه عالى مقام ستوده اند.

استاد حدیث:

این صحابى بزرگ در دانش حدیث و فقه استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش، گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.

فروتنى:

قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا دروغ نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.

دقت در نقل روایت:

نوشته اند که او هنگام روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند. وى روایت را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل مى کرد.|[۱۶]

جد بزرگوار امام صادق علیه السلام:

یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جد مادرى امام صادق علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه اش ام فروه، زنى بسیار با فضیلت بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت برجسته بود: ایمان؛ پرهیزکارى؛ نیکى به دیگران.|[۱۷]

سخنان حکیمانه:

  • ۱. او مى گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف الله؛|[۱۸] آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  • ۲. اگر انسان بعد از این که حق خدا را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که فتوا دهد بدون علم و آگاهى.|[۱۹]
  • ۳. یکى از امیران مدینه درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.|[۲۰]

انتقاد قاسم بن محمد از عایشه

در تاریخ یعقوبى آمده است: پس از شهادت امام حسن مجتبى علیه السلام عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد جنگ جمل از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه دیگر را روشن کرده است!».

استادان حدیث

این محدث والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش حدیث و فقه از محضر دو تن از امامان شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: ابن عباس (مفسر معروف)، اسلم (غلام عمر)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عمیس. در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.

نمونه روایات

مناسب است از میان احادیث فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند، دو روایت را یادآور شویم:

همسر بابرکت:

قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».|[۲۱]

خصلت هاى عالى:

قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در روز قیامت زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق طلبى هستند».|[۲۲]

وفات

قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقیه که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر حج (یا عمره) مشرف مى شد، بین راه مدینه و مکه، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده شد و به خاک سپرده شد.|[۲۳]

پانویس

  1. منتخب التواریخ، ص ۳۴۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۱، مقدمه سابعه؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۶، چاپ دارالکتب الاسلامیه، سال ۱۳۶۳ ش؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ بهجة الآمال، ج ۶، ص ۷۴؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ مؤسسة الکتب الثقافیه؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳، ش ۱۷۳؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ چاپ موسسة الرسالة، بیروت؛ صفوة الصفوة، جزء ۴، ص ۶۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ چاپ جامعه مدرسین؛ قرب الاسناد، ص ۲۸۶، چاپ موسسه اسلامى کوشانپور، به تحقیق احمد صادقى اردستانى؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵، دار بیروت للطباعة والنشر.
  2. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.
  3. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».
  4. قرب الاسناد، ص ۲۸۶.
  5. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.
  6. رجال طوسى، ص ۱۰۰.
  7. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.
  8. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.
  9. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.
  10. موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.
  11. طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.
  12. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.
  13. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  14. سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.
  15. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.
  16. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.
  17. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲. «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین ».
  18. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  19. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.
  20. تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.
  21. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.
  22. همان.
  23. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.

منبع

قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین العابدین علیه السلام، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.