منابع و پی نوشتهای ضعیف
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سخن چینی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
+
{{خوب}}
 +
یکی از آفات زبان که که در [[اخلاق]] اسلامی از رذایل اخلاقی به شمار می رود، '''سخن چینی''' یا نمّامی است. سخن چینی غالبا به این گفته می شود که سخن کسی را که پشت سر دیگری گفته به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت! یا نسبت به تو چنین و چنان کرد، و بدین سان نوع خاصی از افشاء سرّ و پرده‌دری و متضمن بدگوئی و [[سعایت]] است.<ref> جامع السعادات، مهدی نراقی، ترجمه سید جلا الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۷۶، ج۲، ص ۵۴۴</ref>
 +
==سخن‌چینی در قرآن==
 +
[[قرآن مجید]] در نکوهش سخن چینی می فرماید: {{متن قرآن|«وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»}}؛ وای بر هر عیب جوی سخن چین.<ref>[[سوره همزه]]،آیه۱</ref>
  
 +
در مورد دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ»}}؛ از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن.<ref>[[سوره قلم]]،آیه۱۱</ref>
  
 +
و در آیه دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِک زَنیمٍ»}}؛ سخن چین کینه توز و خشن و بدنام (بی اصل و نسب) است.<ref>سوره قلم،آیه۱۳</ref>
  
'''منبع:''' سایت تربیت
+
قرآن مجید از سخن چین به عنوان «زنیم» یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و این دلیل بر عظمت این [[گناه]] است.
  
'''نویسنده:''' گروهی از محققان و پژوهشگران
+
[[راغب اصفهانی]] می گوید: زنیم به کسی گفته می شود که به طایفه ای منسوب شده ولی در واقع از آن ها نیست. (سپس می گوید:) ریشه این لغت از زنمه به معنی زائده و آویزه گوش و حلق گوسفند گرفته شده است. گویی شخص سخن چین در میان قوم خود مثل یک موجود زیادی و وصله ناهمرنگی است که بدون دلیل به آن ها منتسب شده و گویی مانند کسی است که اصل و نسب روشن و درستی ندارد.
  
==سخن چينی==
+
مرحوم [[فیض کاشانی]] نیز در [[المحجة البیضاء|محجّة البیضاء]] از عبدالله بن مبارک نقل می کند: زنیم کسی است که از [[زنا]] متولد شده و همه چیز را در همه جا بازگو می کند. سپس می گوید: عبدالله بن مبارک این [[تفسیر قرآن|تفسیر]] را از [[آیه|آیه]] شریفه {{متن قرآن|«عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِک زَنِیمٍ»}}<ref>سوره قلم،آیه۱۳</ref> برداشت کرده است.
  
يكی ديگر از آفات زبان كه از رذايل اخلاقی به شمار می رود و انسان را از راه خدا دور می سازد نمّامی و سخن چينی است.
+
[[قرآن مجید]] به کسانی که با نمّامی و سخن چینی آتش [[کینه|کینه]] و عداوت را میان مردم برمی افروزند هشدار می دهد و آنان را به عذاب [[جهنم|دوزخ]] تهدید می کند، چنان که درباره همسر [[ابی لهب|ابولهب]] به نام [[ام جمیل|امّ جمیل]] می فرماید: {{متن قرآن|«وَامْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ»}}؛ زن او (ابی لهب) هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است.<ref>[[سوره مسد]]،آیه۴</ref>
  
[[قرآن مجيد]] در نكوهش سخن چينی می فرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ؛ وای بر هر عيب جوی سخن چين». ([[سوره همزه]]، 1)
+
امّ جمیل ـ دختر حرب، خواهر [[ابوسفیان|ابوسفیان]] و عمه [[معاویه]] ـ یکی از زنان ابولهب بود که از دشمنان سرسخت [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله و سلم به شمار می رفت. به هر حال، چون ابولهب خود آتش افروز بود، زن او نیز [[فتنه]] انگیز بود و در این راه کوشش بسیار می کرد و تا آن جا که قدرت و توان داشت از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی اللّه علیه و آله و سلم و [[صحابه|اصحاب]] ایشان اخباری کسب می کرد و آن را به مشرکان و بت پرستان گزارش می داد و به همین جهت خدای متعال این گونه از وی به بدی نام می برد و او را مستحق آتش می داند و به طور کلی سرنوشت هر کس که نمّامی کند آتش دوزخ است.
  
در مورد ديگر می فرمايد: «هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَميمٍ؛ از كسانی كه بسيار عيب جو و سخن چين هستند پيروی مكن». ([[سوره قلم]]، 11)
+
==سخن‌چینی در روایات==
  
و در آيه ديگر می فرمايد: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ؛ سخن چين كينه توز و پرخور و خشن و بدنام است». ([[سوره قلم]]، 13)
+
در روایات سخن چینی به شدت مورد مذمّت قرار گرفته است و عذاب های سختی برای آن شمرده است:
  
قرآن مجيد از سخن چين به عنوان زنيم يعنی كسی كه اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و اين دليل بر عظمت اين [[گناه]] است.
+
'''الف) نمّام شریرترین افراد است:'''
  
[[راغب اصفهانی]] می گويد: زنيم به كسی گفته می شود كه به طايفه ای منسوب شده ولی در واقع از آن ها نيست. (سپس می گويد:) ريشه اين لغت از زنمه به معنی زائده و آويزه گوش و حلق گوسفند گرفته شده است. گويی شخص سخن چين در ميان قوم خود مثل يك موجود زيادی و وصله ناهمرنگی است كه بدون دليل به آن ها منتسب شده و گويی مانند كسی است كه اصل و نسب روشن و درستی ندارد.
+
[[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا. فرمود: بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند.<ref>کافی، ج۲، ص۳۶۹</ref>
  
مرحوم [[فيض كاشانی]] نيز در محجّة البيضاء از [[عبدالله بن مبارك]] نقل می كند: زنيم كسی است كه از زنا متولد شده و همه چيز را در همه جا بازگو می كند. سپس می گويد: عبدالله بن مبارك اين تفسير را از آيه شريفه «عُتُلٍّ بَعْدَ ذ لِكَ زَنيمٍ» (سوره قلم:13) برداشت كرده است.
+
[[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السّلام فرمود: بدترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن می روند.<ref> کافی، ج۲، ص۳۶۹</ref>
  
خلاصه اين كه سخن چين و نمّام مانند كسی است كه نطفه اش از طريق مشروع بسته نشده است.
+
و در ضمن حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: دشمن ترین شما نزد خدا کسانی هستند که برای سخن چینی بین دوستان کوشش می کنند و جمعیت های متشکل را پراکنده می سازند و کارشان تفرقه افکنی میان انجمن ها و عیب جویی از پاکان و نیکان است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۰</ref>
  
'''<I> سرانجام نمّام از ديدگاه قرآن</I>'''
+
'''ب) سخن چینی و عذاب قبر:'''
  
[[قرآن مجيد]] به كسانی كه با نمّامی و سخن چينی آتش كينه و عداوت را ميان مردم برمی افروزند هشدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهديد می كند، چنان كه درباره يكی از همسران [[ابی لهب]] به نام امّ جميل می فرمايد: «وَامْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ؛ زن او: ابی لهب آن هيزم كش آتش افروز نيز اهل جهنم است». ([[سوره مسد]]، 4)
+
از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ و َالْکذِبِ}}؛ [[عذاب قبر]] به خاطر سخن چینی و [[غیبت (گناه)|غیبت]] و [[دروغ]] است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۰</ref>
  
امّ جميل ـ دختر حرب، خواهر أبوسفيان و عمه [[معاويه]] ـ يكی از زنان ابی لهب بود كه از دشمنان سرسخت [[رسول خدا]] صلّی اللّه عليه و آله و سلم به شمار می رفت.
+
و نیز امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: {{متن حدیث|عَذَابُ الْقَبْرِ یکونُ مِنَ النَّمِیمَةِ...}}؛ عذاب قبر به خاطر سخن چینی است.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۵</ref>
  
به هر حال، چون أبولهب خود آتش افروز بود، زن او نيز فتنه انگيز بود و در اين راه كوشش بسيار می كرد و تا آن جا كه قدرت و توان داشت از پيامبر اكرم صلی اللّه عليه و آله و سلم و اصحاب ايشان اخباری كسب می كرد و آن را به مشركان و بت پرستان گزارش می داد و به همين جهت خدای متعال اين گونه از وی به بدی نام می برد و او را مستحق آتش می داند و به طور كلی سرنوشت هر كس كه نمّامی كند آتش دوزخ است.
+
'''ج) سخن چین وارد بهشت نمی شود:'''
  
'''<I> نمّامی از ديدگاه روايات</I>'''
+
در روایات متعددی به این مطلب تصریح شده است که سخن چین و کسی که برای برهم زدن وحدت مردم قدم بر می دارد و عامل تفرقه و جدایی بین مسلمین می شود اهل [[بهشت]] نیست.
  
در روايات اسلامی نيز در مذمّت سخن چينی تأكيد زيادی شده است كه برخی از آن ها از نظرتان می گذرد.
+
رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: {{متن حدیث|لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ}}؛ سخن چین وارد بهشت نمی شود.<ref> بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۸</ref>
  
الف) نمّام شريرترين افراد است:
+
و در حدیث دیگری فرمود: {{متن حدیث|لَایدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ}}؛ سخن چین وارد بهشت نمی شود.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۵</ref>
  
رسول خدا صلی اللّه عليه و آله و سلم فرمود: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله أَلَا أُنَبِّئُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَی يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِب؛ آيا شما را به بدترين افرادتان آگاه نكنم؟ عرض كردند: بله ای رسول خدا. فرمود: بدترين افراد آنهايی هستند كه به سخن چينی می روند و در ميان دوستان جدايی می افكنند و در جستجوی عيب برای افراد صالح و پاكدامن اند. (كافی، ج2، ص369)
+
[[امام باقر]] علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَی الْقَتَّاتِینَ الْمَشَّاءِینَ بِالنَّمِیمَة}}؛ بهشت بر قتّاتین یعنی کسانی که برای فساد بین مردم گام بر می دارند حرام است.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۶</ref>
  
اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَصْبَهَانِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام شِرَارُكُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِب؛ بدترين شما كسانی هستند كه سخن چينی می كنند و ميان دوستان جدايی می افكنند و دنبال عيوب افراد پاكدامن می روند. (كافی، ج2، ص369)
+
[[امام صادق]] علیه السلام فرمود: {{متن حدیث|أَرْبَعَةٌ لَایدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکاهِنُ و َالْمُنَافِقُ و َمُدْمِنُ الْخَمْرِ و َالْقَتَّاتُ و َهُوَ النَّمَّامُ}}؛ چهار کس از رفتن به بهشت محرومند: کاهن، منافق، دائم الخمر آن که به خوردن شراب معتاد است و سخن چین.<ref>وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۳۰۹</ref>
  
و در ضمن حديثی از رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرمود: الشَّيْخُ أَبُوالْفُتُوحِ الرَّازِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله عليه و آله... وَ أَبْغَضُكُمْ إِلَی اللَّهِ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُلْتَمِسُونَ لِلْبَرَاءِ الْعَثَرَات؛ دشمن ترين شما نزد خدا كسانی هستند كه برای سخن چينی بين دوستان كوشش می كنند و جمعيت های متشكّل را پراكنده می سازند و كارشان تفرقه افكنی ميان انجمن ها و عيب جويی از پاكان و نيكان است. ([[مستدرك الوسائل]]، ج9، ص150)
+
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: {{متن حدیث|لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ یعْنِی نَمَّاماً وَ قَالَ صلی الله علیه و آله یقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّةَ عَلَی الْمَنَّانِ وَ الْبَخِیلِ وَ الْقَتَّاتِ وَ هُوَ النَّمَّام}}؛ خدای عزّوجلّ می فرماید: بهشت را بر چند گروه حرام کرده ام که یکی از آن ها سخن چین است.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۴</ref>
  
ب) سخن چينی و عذاب قبر:
+
مرحوم [[شهید ثانی]] روایتی نقل می کند که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ قَالََ لَهَا تَکلَّمِی فَقَالَتْ سَعَدَ مَنْ دَخَلَنِی، قَالَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُه وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لاَ یسْکنُ فِیک ثَمَانَیةَ نَفَرٍ مِنْ اْلنَّاسِ... وَلَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّام}}؛ هنگامی که خدای عزوجل بهشت را آفرید به او فرمود: سخن بگو. بهشت این گونه سخن گفت: هر کس وارد بر من شود سعادتمند است. سپس خدای جبّار فرمود: به عزّت و جلالم سوگند هشت نفر در تو سکنی نمی گزینند که یکی از آنها نمّام است.<ref> کشف الریبة، ص۴۲</ref>
  
و از رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرمود: قَالَ صلی الله عليه و آله إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِيمَةِ وَ الْغِيبَةِ و َالْكَذِبِ؛ عذاب قبر به خاطر سخن چينی و [[غيبت]] و [[دروغ]] است. (مستدرك الوسائل، ج9، ص150)
+
''' د) سخن چین در صحرای محشر:'''
  
و نيز اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: [[علل الشرائع]] عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ عَنْ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِيِّ عَنِ الْمُنْذِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي خَالِدٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عليه السلام عَنْ عَلِيٍّ عليه السلام قَالَ عَذَابُ الْقَبْرِ يَكُونُ مِنَ النَّمِيمَةِ...؛ عذاب قبر به خاطر سخن چينی است. ([[بحارالانوار]]، ج72، ص265)
+
از براء بن عازب نقل شده است که معاذ بن جبل در منزل [[ابو ایوب انصاری|أبو ایوب انصاری]] نزد [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله و سلم نشسته بود. معاذ عرض کرد: یا رسول اللّه نظر شما درباره این آیه که می فرماید: {{متن قرآن|«یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا»}}<ref>[[سوره نبأ]]،آیه ۱۸</ref> چیست؟ فرمود: ... ده صنف از امّت من پراکنده محشور می شوند و خداوند آنان را از دیگر مسلمانان جدا کرده و چهره هایشان را مسخ نموده است. بعضی از آنان به صورت میمون هستند، بعضی به صورت خوک، ... آنگاه [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آنان که به صورت میمون محشور می شـوند سخن چینانند.<ref>بحارالانوار، ج۷، ص۸۹</ref>
  
ج) سخن چين وارد بهشت نمی شود:
+
'''هـ) نمّام از رحمت خدا دور است:'''
  
در روايات متعددی به اين مطلب تصريح شده است كه سخن چين و كسی كه برای برهم زدن وحدت مردم قدم بر می دارد و عامل تفرقه و جدايی بين مسلمين می شود اهل [[بهشت]] نيست.
+
مطابق با روایتی [[گناه]] سخن چینی چندان زیاد است که اگر یک نمّام در میان مردمی زندگی کند رحمت خدا شامل حال آنان نخواهد شد:
  
رسول اكرم صلّی اللّه عليه و آله و سلم فرمود: قَالَ النَّبِيُّ صلی الله عليه و آله لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ؛ سخن چين وارد بهشت نمی شود. (بحارالانوار، ج72، ص268)
+
{{متن حدیث|رُوِی أَنَّ مُوسَی علیه السلام اسْتَسْقَی لِبَنِی إِسْرَائِیلَ حِینَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیهِ أَنِّی لَا أَسْتَجِیبُ لَک و َلَالِمَنْ مَعَک وَ فِیکمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَی النَّمِیمَةَ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام یا رَبِّ مَنْ هُوَ حَتَّی نُخْرِجَهُ مِنْ بَینِنَا فَقَالَ یا مُوسَی أَنْهَاکمْ عَنِ النَّمِیمَةِ و َأَکونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا}}؛ در زمان [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] در میان [[بنی اسرائیل]] خشکسالی شدیدی روی داد. حضرت موسی برای دعای باران به همراه عده ای دیگر بیرون رفت ولی هر چه دعا کرد اثری نبخشید و باران نیامد. حضرت در این باره مناجات کرد، از جانب پروردگار به او [[وحی]] شد: در میان شما یک نفر هست که زیاد سخن چینی می کند و به خاطر او دعای شما را مستجاب نمی کنم. حضرت موسی از خدا خواست او را معرفی کند تا وی را از میان خویش بیرون کنند. خدای متعال فرمود: من شما را از نمّامی نهی می کنم، چگونه او را به شما معرفی کنم و خود مرتکب نمّامی شوم؟ حضرت موسی این مطلب را با قوم خود در میان گذارد، کسی که نمّام بود متنبّه شد و [[توبه]] کرد، آن گاه خداوند باران رحمت خود را بر آن ها فرو فرستاد.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۸</ref>
  
و در حديث ديگری فرمود: [[الامالي]] للشيخ الطوسي ابْنُ مَخْلَدٍ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی بْنِ حَنَانٍ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَمَّامٍ عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله عليه و آله لَايَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ؛ قتّات: سخن چين وارد بهشت نمی شود. (بحارالانوار، ج72، ص265)
+
==پانویس==
 
+
{{پانویس}}
[[امام باقر]] عليه السّلام فرمود: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی عَنْ يُوسُفَ بْنِ عَقِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَی الْقَتَّاتِينَ الْمَشَّاءِينَ بِالنَّمِيمَة؛ بهشت بر قتّاتين يعنی كسانی كه برای فساد بين مردم گام بر می دارند حرام است. ([[وسائل الشيعه]]، ج12، ص306)
+
==منابع==
 
+
*[http://www.downloadbook.org/maasumin/np/SOKHAN-CHINI.HTM گروهی از پژوهشگران، سخن چینی، سایت دانلود بوک، بخش با معصومینبازیابی: ۲ بهمن ۱۳۹۱.
[[امام صادق]] عليه السلام فرمود: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ هَاشِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ أَرْبَعَةٌ لَايَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْكَاهِنُ و َالْمُنَافِقُ و َمُدْمِنُ الْخَمْرِ و َالْقَتَّاتُ و َهُوَ النَّمَّامُ؛ چهار كس از رفتن به بهشت محرومند:
+
*[[جامع السعادات (کتاب)|جامع السعادات]]، محمدمهدی نراقی، ترجمه سید جلا الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۷۶.
# كاهن
 
# منافق
 
# دائم الخمر آن كه به خوردن شراب معتاد است.
 
# سخن چين. (وسائل الشيعة، ج12، ص309)
 
 
 
پيامبر اكرم صلّی اللّه عليه و آله و سلم فرمود: الامالي للصدوق فِي مَنَاهِي النَّبِيِّ صلی الله عليه و آله أَنَّهُ نَهَی عَنِ النَّمِيمَةِ وَ الِاسْتِمَاعِ إِلَيْهَا وَ قَالَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ يَعْنِي نَمَّاماً وَ قَالَ صلی الله عليه و آله يَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّةَ عَلَی الْمَنَّانِ وَ الْبَخِيلِ وَ الْقَتَّاتِ وَ هُوَ النَّمَّام؛ خدای عزّوجلّ می فرمايد: بهشت را بر چند گروه حرام كرده ام كه يكی از آن ها سخن چين است. (بحارالانوار، ج72، ص264)
 
 
 
مرحوم [[شهيد ثانی]] روايتی نقل می كند كه رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلم فرمود: أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ قَالََ لَهَا تَكَلَّمِي فَقَالَتْ سَعَدَ مَنْ دَخَلَنِی، قَالَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُه وَعِزَّتِي وَجَلَالِي لاَ يَسْكُنُ فِيْكَ ثَمَانَيَّةَ نَفَرٍ مِنْ اْلنَّاسِ... وَلَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّام؛ هنگامی كه خدای عزوجل بهشت را آفريد به او فرمود: سخن بگو. بهشت اين گونه سخن گفت: هر كس وارد بر من شود سعادتمند است. سپس خدای جبّار فرمود: به عزّت و جلالم سوگند هشت نفر در تو سكنی نمی گزينند كه يكی از آنها نمّام است. (كشف الريبة، ص42)
 
 
 
'''<I> سخن چين در صحرای محشر</I>'''
 
 
 
هر چند بخشی از اين حديث كه از نظرتان می گذرد مورد بحث ما نيست ولی به دليل اهميتی كه دارد تمام آن را ياد آور می شويم: از [[براء بن عازب]] نقل شده است كه [[معاذ بن جبل]] در منزل [[أبو ايوب انصاری]] نزديك رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلم نشسته بود. معاذ عرض كرد: فِي الْحَدِيثِ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ كَانَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ جَالِساً قَرِيباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله عليه و آله فِي مَنْزِلِ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ فَقَالَ مُعَاذٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً الْآيَاتِ فَقَالَ يَا مُعَاذُ سَأَلْتَ عَنْ عَظِيمٍ مِنَ الْأَمْرِ ثُمَّ أَرْسَلَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ تُحْشَرُ عَشَرَةُ أَصْنَافٍ مِنْ أُمَّتِي أَشْتَاتاً قَدْ مَيَّزَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ الْمُسْلِمِينَ و َبَدَّلَ صُوَرَهُمْ فَبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ و َبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِيرِ وَ بَعْضُهُمْ مُنَكَّسُونَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ فَوْقُ و َوُجُوهُهُمْ مِنْ تَحْتُ ثُمَّ يُسْحَبُونَ عَلَيْهَا و َبَعْضُهُمْ عُمْيٌ يَتَرَدَّدُونَ وَ بَعْضُهُمْ بُكْمٌ لَا يَعْقِلُونَ و َبَعْضُهُمْ يَمْضَغُونَ أَلْسِنَتَهُمْ يَسِيلُ الْقَيْحُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ لُعَاباً يَتَقَذَّرُهُمْ أَهْلُ الْجَمْعِ وَ بَعْضُهُمْ مُقَطَّعَةٌ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ وَبَعْضُهُمْ مُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ و َبَعْضُهُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِيَفِ وَ بَعْضُهُمْ يَلْبَسُونَ جِبَاباً سَابِغَةً مِنْ قَطِرَانٍ لَازِقَةٍ بِجُلُودِهِمْ فَأَمَّا الَّذِينَ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ فَالْقَتَّاتُ مِنَ النَّاسِ وَ أَمَّا الَّذِينَ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِيرِ فَأَهْلُ السُّحْتِ وَ أَمَّا الْمُنَكَّسُونَ عَلَی رُءُوسِهِمْ فَأَكَلَةُ الرِّبَا و َالْعُمْيُ الْجَائِرُونَ فِي الْحُكْمِ وَ الصُّمُّ الْبُكْمُ الْمُعْجَبُونَ بِأَعْمَالِهِمْ و َالَّذِينَ يَمْضَغُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَالْعُلَمَاءُ و َالْقُضَاةُ الَّذِينَ خَالَفَتْ أَعْمَالُهُمْ أَقْوَالَهُمْ وَ الْمُقَطَّعَةُ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْجِيرَانَ وَ الْمُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ فَالسُّعَاةُ بِالنَّاسِ إِلَی السُّلْطَانِ و َالَّذِينَ هُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِيَف فَالَّذِين يَتَمَتَّعُونَ بِالشَّهَوَاتِ وَ اللَّذَّاتِ وَ يَمْنَعُونَ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِهِمْ وَ الَّذِينَ يَلْبَسُونَ الْجِبَابَ فَأَهْلُ التَّجَبُّرِ وَ الْخُيَلَاء؛ يا رسول اللّه نظر شما درباره اين آيه كه می فرمايد: يَوْمَ يُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا نبأ: 18 چيست؟ فرمود: ای معاذ مطلب بزرگی را پرسيدی. سپس اشك از چشمان آن حضرت جاری شد و فرمود: ده صنف از امّت من پراكنده محشور می شوند و خداوند آنان را از ديگر مسلمانان جدا كرده و چهره هايشان را مسخ نموده است. بعضی از آنان به صورت ميمون، بعضی به صورت خوك، بعضی واژگون كه پاهايشان بالا و رويشان به طرف پايين است و به همين وضع كشيده می شوند، بعضی كورهای سرگردانند، بعضی كر و گنگ اند كه هيچ چيز را درك نمی كنند، بعضی زبان های خود را می جوند و چركی از دهانشان سرازير می شود كه اهل محشر از آن متنفّر می شوند، بعضی دست و پا بريده اند، بعضی بر شاخه هايی از آتش آويخته اند، بعضی بوی گندشان از مردار بدتر است، و برخی به جبّه هايی لباس هايی از مس يا روغن گداخته پوشانده می شوند كه از فرط داغی به بدن هاشان می چسبد. آنگاه [[رسول خدا]] صلّی اللّه عليه و آله و سلم فرمود: آنان كه به صورت ميمون محشور می شـوند سخن چينانند، آنان كه به صورت خوك وارد می شوند كارشان حرام و رشوه خواری است، آنها كه واژگون هستند ربا خوارانند، آنها كه كور وارد می شوند كسانی هستند كه در حكومت و قضاوت ستم می كنند، كسانی كه كر و گنگ محشور می شوند افرادی هستند خودپسند كه شيفته كارهای خويش اند، كسانی كه زبان خود را می جوند علما و قاضيانی هستند كه كردارشان مخالف گفتارشان است، دست و پا بريدگان آنهايند كه همسايگان خود را اذيت می كنند، آويختگان به شاخه های آتش ‍ جاسوسان و سعايت كنندگان از مردم نزد پادشـاهانند، آنها كه بوی گندشان از مردار بيشتر است فرو رفتگان در شهوات و لذّات دنيا هستند و حقوقی را كه خدا در اموالشان قرار داده نمی پردازند، آنان كه به جبّه ها و لباس های گداخته پوشانيده می شوند متكبّران و سركشان هستند. (بحارالانوار، ج7، ص89)
 
 
 
'''<I> نمّام از رحمت خدا دور است </I>'''
 
 
 
به هر حال، گناه سخن چينی چندان زياد است كه اگر يك نمّام در ميان مردمی زندگی كند رحمت خدا شامل حال آنان نخواهد شد. در اين مورد توجه شما را به يك [[حديث]] جلب می كنيم:
 
 
 
رُوِيَ أَنَّ مُوسَی عليه السلام اسْتَسْقَی لِبَنِي إِسْرَائِيلَ حِينَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَيْهِ أَنِّي لَا أَسْتَجِيبُ لَكَ و َلَالِمَنْ مَعَكَ وَ فِيكُمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَی النَّمِيمَةَ فَقَالَ مُوسَی عليه السلام يَا رَبِّ مَنْ هُوَ حَتَّی نُخْرِجَهُ مِنْ بَيْنِنَا فَقَالَ يَا مُوسَی أَنْهَاكُمْ عَنِ النَّمِيمَةِ و َأَكُونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا؛ در زمان حضرت موسی در ميان [[بنی اسرائيل]] خشكسالی شديدی روی داد. حضرت موسی برای دعای باران به همراه عده ای ديگر بيرون رفت ولی هر چه دعا كرد اثری نبخشـيد و باران نيامد. حضرت در اين باره مناجات كرد، از جانب پروردگار به او وحی شـد: در ميان شـما يك نفر هست كه زياد سخن چينی می كند و به خاطر او دعای شما را مستجاب نمی كنم. حضرت موسی از خدا خواست او را معرفی كند تا وی را از ميان خويش بيرون كنند. خدای متعال فرمود: من شما را از نمّامی نهی می كنم، چگونه او را به شما معرفی كنم و خود مرتكّب نمّامی شوم؟ حضرت موسی اين مطلب را با قوم خود در ميان گذارد، كسی كه نمّام بود متنبّه شد و [[توبه]] كرد، آن گاه خداوند باران رحمت خود را بر آن ها فرو فرستاد. ([[بحارالانوار]ج72، ص268)
 
 
 
'''<I> باز هم از آثار بد نمّامی بشنويد:</I>'''
 
 
 
سخن چينی چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی آثار و عواقب بدی دارد. از نظر فردی روح و روان و دل انسان را تاريك كرده و شخصيت او را از بين می برد، و از نظر اجتماعی موجب دودستگی و جنگ و جدال در جامعه مسلمين می گردد و محبّتها را به بغض و كينه تبديل می كند با اين كه كيان و عظمت مسلمين وابسته به محبت و همبستگی ميان آنان است.
 
----
 
عالَمی را يك سخن ويران كند روبهان مرده را شيران كند
 
----
 
و اين الفت تا آن جا مهم است كه خداوند آن را يكی از نعمت های بزرگ خود می داند و مردم را متذكّر می كند كه آن را از ياد نبرند، آن جا كه می فرمايد:
 
 
 
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعاً وَلا تَفَرَّقُوا و َاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ؛ همگی به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت بزرگ خدا را بر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او در دل های شما الفت ايجاد كرد و به بركت نعمت او برادر شديد، و شما بر لب حفره ای از آتش بوديد، خدا شما را از آن جا بر گرفت و نجات داد.اين چنين خداوند آيات خود را برای شما آشكار می سازد، شايد هدايت شويد». ([[سوره آل عمران]]، 103)
 
 
 
به هر حال، با توجه به اين كه وحدت و الفت و محبت و همبستگی اجتماع از نعمت های پروردگار است و سخن چين با عمل خود اين نعمت الهی را تبديل به نقمت می كند و صلح و صفا و محبت را از بين مردم بر می دارد ـ كه اين خود گناهی است بس عظيم ـ از اين رو گفته اند نمّامی از غيبت بدتر است، چرا كه در باره [[غيبت]] گفته اند غيبت از زنا بدتر است ولی در مورد نمّامی آمده كه نمّام مانند ولد زنا است و اين بيان كننده عظمت اين گناه می باشد.
 
 
 
'''<I> انگيزه های نمّامی</I>'''
 
 
 
اكنون اين سؤال مطرح می شود كه چه انگيزه ای سبب می گردد كه انسان مرتكب اين گناه بزرگ شود؟ در پاسخ اين سؤال می توان گفت كه يكی از چند عامل زير باعث ارتكاب سخن چينی می شود:
 
# انسان به كسی كه مطلبی از او نقل می كند نظر سوء داشته و درصدد بدنام كردن وی باشد.
 
# بخواهد به وسيله نمّامی نسبت به كسی كه نزد او سعايت می كند اظهار دوستی و محبّت نمايد.
 
# تفريح و سرگرمی.
 
# هرزه گويی و مجلس آرايی و همنشـينی با اهل باطل.
 
# تفرقه افكنی و ايجاد تشويش و اضطراب در اذهان مردم.
 
 
 
چه بايد كرد؟
 
 
 
بی ترديد، به هر عنوانی كه انسان مبتلا به سعايت و سخن چينی شود مرتكب [[گناه]] و معصيت بزرگی شده است كه در روز قيامت گرفتار عذاب الهی خواهد شد. به اين جهت بايد مواظبت كرد كه مبادا عمر انسان، اين سرمايه گرانبهای الهی، بيهوده تلف شود و زندگی با آلودگی به پايان رسد و سر انجام جز خسران و زيان چيز ديگری عايد انسان نگردد، و انسان هنگامی كه می خواهد اين معصيت را انجام دهد بايد با خود بينديشد كه در [[روز قيامت]] آن گاه كه در دادگاه عدل الهی در حضور انبياء و اولياء برای رسيدگی به اعمال خود حاضر می شود چه جوابی خواهد داد؟ زيرا آن جا فرصت از دست رفته است و هيچ كاری نمی تواند انجام دهد.
 
 
 
انسان بايد در دنيا به حساب خود برسد تا در آخرت مفتضح و رسوا نگردد. از اين رو لازم است كه مواظب زبان خود باشد و آن را كنترل كند و بيهوده سخن نگويد و هم چنان كه در بحث محاسبه نفس آمده، در همين دنيا به حساب اعمال خود برسد تا در روز محشر سرافكنده و شرمسار نباشد. و چه خوب سروده است حكيم [[ملا احمد نراقی]]:
 
----
 
می برندت سوی ميدان جزا × تا در آنجا بنگری سوء القضا
 
 
 
وه چه ميدان محفل پيغمبران × انبيا و اوليا حاضر در آن
 
 
 
آه از آن رسوايی و درماندگی × از آن بيباكی و شرمندگی
 
 
 
پيش از آن كان جا رسی هشيار × وای با هزاران سوز و ماتم يار شو
 
 
 
شو گر بگريد عالمی در ماتمت × ای رفيق مهربان باشد كمت
 
 
 
رفته از عمر تو پنجه بلكه بيش × از هزار افزون تو را منزل به پيش
 
 
 
روز رفت و آفتابت زرد شد × و ان نفسهايت همه دم سرد شد
 
 
 
كی روی ره چون كنی ای نيك خو × فكری ار داری تو با من هم بگو
 
 
 
وقت تنگ و راه صعب و ناقه لنگ × كوه و دشت از تيغ دشمن پرشرنگ
 
 
 
از قدم زين پس نيايد ره بسر × چاره ای كن تا برآری بال و پر
 
 
 
فرصت پرواز كردن هم گذشت × اين زمان ايام طیّ الارض گشت
 
----
 
اگر او را مجبور يا توصيه كنند كه مطلبی را به فلانی برسان.
 
 
 
در اين موقع قبول نكند و بگويد كه اين كار نمامی و حرام است و آن شخص را به گذشت، اغماض و آشتی تشويق كند كه در اين نزاع، جز تشويش افكار، آشفتگی ذهن، آبروريزی و مشكلات ديگر، چيز ديگری عايد انسان نمی شود كه كينه و دشمنی مانند دانه گياهی مضری است كه از آن ميوه تلخ و بد مزه می رُويد بر عكس بخشش و گذشت مانند دانه گياهی است كه از آن ميوه شيرين و خوش مزه می رُويد. نستغفر الله و نعوذ بالله من شرور لساننا.
 
  
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= ضعیف
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۳

یکی از آفات زبان که که در اخلاق اسلامی از رذایل اخلاقی به شمار می رود، سخن چینی یا نمّامی است. سخن چینی غالبا به این گفته می شود که سخن کسی را که پشت سر دیگری گفته به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت! یا نسبت به تو چنین و چنان کرد، و بدین سان نوع خاصی از افشاء سرّ و پرده‌دری و متضمن بدگوئی و سعایت است.[۱]

سخن‌چینی در قرآن

قرآن مجید در نکوهش سخن چینی می فرماید: «وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ وای بر هر عیب جوی سخن چین.[۲]

در مورد دیگر می فرماید: «هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ»؛ از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن.[۳]

و در آیه دیگر می فرماید: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِک زَنیمٍ»؛ سخن چین کینه توز و خشن و بدنام (بی اصل و نسب) است.[۴]

قرآن مجید از سخن چین به عنوان «زنیم» یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و این دلیل بر عظمت این گناه است.

راغب اصفهانی می گوید: زنیم به کسی گفته می شود که به طایفه ای منسوب شده ولی در واقع از آن ها نیست. (سپس می گوید:) ریشه این لغت از زنمه به معنی زائده و آویزه گوش و حلق گوسفند گرفته شده است. گویی شخص سخن چین در میان قوم خود مثل یک موجود زیادی و وصله ناهمرنگی است که بدون دلیل به آن ها منتسب شده و گویی مانند کسی است که اصل و نسب روشن و درستی ندارد.

مرحوم فیض کاشانی نیز در محجّة البیضاء از عبدالله بن مبارک نقل می کند: زنیم کسی است که از زنا متولد شده و همه چیز را در همه جا بازگو می کند. سپس می گوید: عبدالله بن مبارک این تفسیر را از آیه شریفه «عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِک زَنِیمٍ»[۵] برداشت کرده است.

قرآن مجید به کسانی که با نمّامی و سخن چینی آتش کینه و عداوت را میان مردم برمی افروزند هشدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهدید می کند، چنان که درباره همسر ابولهب به نام امّ جمیل می فرماید: «وَامْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ»؛ زن او (ابی لهب) هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است.[۶]

امّ جمیل ـ دختر حرب، خواهر ابوسفیان و عمه معاویه ـ یکی از زنان ابولهب بود که از دشمنان سرسخت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم به شمار می رفت. به هر حال، چون ابولهب خود آتش افروز بود، زن او نیز فتنه انگیز بود و در این راه کوشش بسیار می کرد و تا آن جا که قدرت و توان داشت از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحاب ایشان اخباری کسب می کرد و آن را به مشرکان و بت پرستان گزارش می داد و به همین جهت خدای متعال این گونه از وی به بدی نام می برد و او را مستحق آتش می داند و به طور کلی سرنوشت هر کس که نمّامی کند آتش دوزخ است.

سخن‌چینی در روایات

در روایات سخن چینی به شدت مورد مذمّت قرار گرفته است و عذاب های سختی برای آن شمرده است:

الف) نمّام شریرترین افراد است:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا. فرمود: بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند.[۷]

امیرمؤمنان علیه السّلام فرمود: بدترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن می روند.[۸]

و در ضمن حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: دشمن ترین شما نزد خدا کسانی هستند که برای سخن چینی بین دوستان کوشش می کنند و جمعیت های متشکل را پراکنده می سازند و کارشان تفرقه افکنی میان انجمن ها و عیب جویی از پاکان و نیکان است.[۹]

ب) سخن چینی و عذاب قبر:

از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ و َالْکذِبِ؛ عذاب قبر به خاطر سخن چینی و غیبت و دروغ است.[۱۰]

و نیز امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: عَذَابُ الْقَبْرِ یکونُ مِنَ النَّمِیمَةِ...؛ عذاب قبر به خاطر سخن چینی است.[۱۱]

ج) سخن چین وارد بهشت نمی شود:

در روایات متعددی به این مطلب تصریح شده است که سخن چین و کسی که برای برهم زدن وحدت مردم قدم بر می دارد و عامل تفرقه و جدایی بین مسلمین می شود اهل بهشت نیست.

رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ؛ سخن چین وارد بهشت نمی شود.[۱۲]

و در حدیث دیگری فرمود: لَایدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ؛ سخن چین وارد بهشت نمی شود.[۱۳]

امام باقر علیه السّلام فرمود: الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَی الْقَتَّاتِینَ الْمَشَّاءِینَ بِالنَّمِیمَة؛ بهشت بر قتّاتین یعنی کسانی که برای فساد بین مردم گام بر می دارند حرام است.[۱۴]

امام صادق علیه السلام فرمود: أَرْبَعَةٌ لَایدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکاهِنُ و َالْمُنَافِقُ و َمُدْمِنُ الْخَمْرِ و َالْقَتَّاتُ و َهُوَ النَّمَّامُ؛ چهار کس از رفتن به بهشت محرومند: کاهن، منافق، دائم الخمر آن که به خوردن شراب معتاد است و سخن چین.[۱۵]

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ یعْنِی نَمَّاماً وَ قَالَ صلی الله علیه و آله یقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّةَ عَلَی الْمَنَّانِ وَ الْبَخِیلِ وَ الْقَتَّاتِ وَ هُوَ النَّمَّام؛ خدای عزّوجلّ می فرماید: بهشت را بر چند گروه حرام کرده ام که یکی از آن ها سخن چین است.[۱۶]

مرحوم شهید ثانی روایتی نقل می کند که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ قَالََ لَهَا تَکلَّمِی فَقَالَتْ سَعَدَ مَنْ دَخَلَنِی، قَالَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُه وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لاَ یسْکنُ فِیک ثَمَانَیةَ نَفَرٍ مِنْ اْلنَّاسِ... وَلَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّام؛ هنگامی که خدای عزوجل بهشت را آفرید به او فرمود: سخن بگو. بهشت این گونه سخن گفت: هر کس وارد بر من شود سعادتمند است. سپس خدای جبّار فرمود: به عزّت و جلالم سوگند هشت نفر در تو سکنی نمی گزینند که یکی از آنها نمّام است.[۱۷]

د) سخن چین در صحرای محشر:

از براء بن عازب نقل شده است که معاذ بن جبل در منزل أبو ایوب انصاری نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نشسته بود. معاذ عرض کرد: یا رسول اللّه نظر شما درباره این آیه که می فرماید: «یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا»[۱۸] چیست؟ فرمود: ... ده صنف از امّت من پراکنده محشور می شوند و خداوند آنان را از دیگر مسلمانان جدا کرده و چهره هایشان را مسخ نموده است. بعضی از آنان به صورت میمون هستند، بعضی به صورت خوک، ... آنگاه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آنان که به صورت میمون محشور می شـوند سخن چینانند.[۱۹]

هـ) نمّام از رحمت خدا دور است:

مطابق با روایتی گناه سخن چینی چندان زیاد است که اگر یک نمّام در میان مردمی زندگی کند رحمت خدا شامل حال آنان نخواهد شد:

رُوِی أَنَّ مُوسَی علیه السلام اسْتَسْقَی لِبَنِی إِسْرَائِیلَ حِینَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیهِ أَنِّی لَا أَسْتَجِیبُ لَک و َلَالِمَنْ مَعَک وَ فِیکمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَی النَّمِیمَةَ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام یا رَبِّ مَنْ هُوَ حَتَّی نُخْرِجَهُ مِنْ بَینِنَا فَقَالَ یا مُوسَی أَنْهَاکمْ عَنِ النَّمِیمَةِ و َأَکونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا؛ در زمان حضرت موسی در میان بنی اسرائیل خشکسالی شدیدی روی داد. حضرت موسی برای دعای باران به همراه عده ای دیگر بیرون رفت ولی هر چه دعا کرد اثری نبخشید و باران نیامد. حضرت در این باره مناجات کرد، از جانب پروردگار به او وحی شد: در میان شما یک نفر هست که زیاد سخن چینی می کند و به خاطر او دعای شما را مستجاب نمی کنم. حضرت موسی از خدا خواست او را معرفی کند تا وی را از میان خویش بیرون کنند. خدای متعال فرمود: من شما را از نمّامی نهی می کنم، چگونه او را به شما معرفی کنم و خود مرتکب نمّامی شوم؟ حضرت موسی این مطلب را با قوم خود در میان گذارد، کسی که نمّام بود متنبّه شد و توبه کرد، آن گاه خداوند باران رحمت خود را بر آن ها فرو فرستاد.[۲۰]

پانویس

  1. جامع السعادات، مهدی نراقی، ترجمه سید جلا الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۷۶، ج۲، ص ۵۴۴
  2. سوره همزه،آیه۱
  3. سوره قلم،آیه۱۱
  4. سوره قلم،آیه۱۳
  5. سوره قلم،آیه۱۳
  6. سوره مسد،آیه۴
  7. کافی، ج۲، ص۳۶۹
  8. کافی، ج۲، ص۳۶۹
  9. مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۰
  10. مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۰
  11. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۵
  12. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۸
  13. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۵
  14. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۶
  15. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۳۰۹
  16. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۴
  17. کشف الریبة، ص۴۲
  18. سوره نبأ،آیه ۱۸
  19. بحارالانوار، ج۷، ص۸۹
  20. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۸

منابع