خرید و فروش: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
«خريد و فروش» يا «بيع» يكى از مهم ترين و متداول ترين قراردادهاى اقتصادى در ميان مردم است و نقش بسيار مهمى در روابط اجتماعى دارد. اين مسأله همچون ساير فعاليت ها بايد در محدوده مقررات اسلام باشد. از اين رو، يادگيرى [[احكام]] آن پيش شرطِ داد و ستد صحيح است.
+
«خرید و فروش» یا «بیع» یکى از مهم ترین و متداول ترین قراردادهاى اقتصادى در میان مردم است و نقش بسیار مهمى در روابط اجتماعى دارد. این مسأله همچون سایر فعالیت ها باید در محدوده مقررات [[اسلام]] باشد. از این رو، یادگیرى [[احکام]] آن پیش شرطِ داد و ستد صحیح است.
  
== خلاصه اى از احکام خريد وفروش ==
+
==برخى از احکام خرید و فروش==
  
فروختن و خريدن چيزهاى نجس حرام است . مانند شراب و ملحقات آن و مايع نجس يا متنجس، و مردار و خون و خوك و سگ . مگر اينكه منفعت معتنابه حلالى داشته باشد مانند مدفوع نجس جهت كود درخت و سگ جهت شكار.
+
# فروختن و خریدن چیزهاى [[نجاسات|نجس]]، [[حرام]] است. مانند [[شراب خواری|شراب]] و ملحقات آن و مایع نجس یا متنجس، و مردار و خون و خوک و سگ. مگر اینکه منفعت معتنابه [[حلال|حلالى]] داشته باشد، مانند مدفوع نجس جهت کود درخت و سگ جهت شکار.
 +
# و همچنین خرید و فروش آلات لهو چون دف و نى و امثال آن، و بت و صلیب و شطرنج، و همچنین فروختن سلاح به دشمنان [[دین اسلام|دین]].
 +
# [[مکروه]] است صرّافى و برده فروشى و [[کفن|کفن]] فروشى و [[احتکار|احتکارى]] که مضرّ به حال جامعه نباشد.
 +
# خرید و فروش اگر معاطاتى (داد و ستد عملى) نباشد، بایستى به لفظى صریح دال بر نقل مال از ملک مالک اول بمالک دوم ادا شود. دیگر آنکه، دو طرف معامله بایستى عاقل، بالغ و مختار باشند.
 +
# و مى باید که کالا و بها ملک آندو باشد و باید کالا و بها قابل تملک بوده، بعلاوه ملک آزاد آنها باشد. پس فروختن عین موقوفه جز در موارد خاص و همچنین چیزى که در گرو باشد و یا مال آنکس که حاکم او را ممنوع التصرف در مال خود کرده صحیح نیست.
 +
# و دیگر از شرائط صحت معامله آنست که مقدار و اندازه کالا و بها از حیث شمارش و وزن و کیل و متراژ و دیگر اندازه ها نزد طرفین معامله معلوم باشد، مگر اینکه کالا یا بها از چیزهائى باشد که به دیدن مشخص گردد، چون باغ و مانند آن که بایستى پیش از معامله مشاهده شود.
  
و همچنين خرید و فروش آلات لهو چون دف و نى و امثال آن، و بت و صليب و شطرنج، و همچنين فروختن سلاح به دشمنان دين.
+
==آداب و مستحبات خرید و فروش==
  
مكروهست صرّافى و برده فروشى و كفن فروشى و احتكارى كه مضرّ به حال جامعه نباشد.
+
# آگاهى کامل ([[اجتهاد|اجتهادا]] یا [[تقلید|تقلیدا]]) به [[احکام شرعی|احکام شرعى]] خرید و فروش.
خريد و فروش اگر معاطاتى (داد و ستد عملى) نباشد بايستى به لفظى صريح دال بر نقل مال از ملك مالك اول بمالك دوم ادا شود. دیگر آنکه، دو طرف معامله بايستى عاقل، بالغ و مختار باشند.
+
# مشتریان و مراجعین را همه به یک چشم نگریستن و امتیازى براى یکى بر دیگرى قائل نشدن.
 +
# پشیمانى پشیمان در معامله را پذیرفتن و طبق خواسته او معامله را فسخ نمودن هر چند مشمول حق [[خیار غبن|خیار]] نباشد.
 +
# کالا را زینت ننمودن، آنچنانکه موجب به اشتباه افتادن مشترى گردد.
 +
# عیب کالا را براى مشترى بیان داشتن.
 +
# [[سوگند]] نخوردن.
 +
# آسان گرفتن و سختگیرى نکردن در معامله و در بها و دیگر امور مربوطه.
 +
# افزون دادن و ناقص ستدن؛ بدین معنى که اگر جنسى را می فروشد سعى کند بر وزن آن بیفزاید، و اگر می خرد سعى کند از آن بکاهد (بر خلاف روش متعارف)؛ البته نه بحدى که موجب جهالت در وزن گردد.
 +
# کالاى خود را مدح و ستایش و کالاى دیگرى را مذمت نکند.
 +
# بیش از حد نیاز، از مسلمانان سود نستاند.
 +
# از کسى که به وى وعده احسان داده سود نستاند.
 +
# دیرتر به بازار رود و زودتر به خانه بازگردد.
 +
# با کسانى که بسیار در معامله سختگیرند و شدیدا در مادیات خیره و دقیق می باشند و نیز با بخت برگشتگان سودا نکند.
 +
# در معامله برادر دینى خود دخالت ننمودن.
 +
# [[احتکار|احتکار]] ننمودن، جز در مورد جنسهائى که احتکارشان در شرائط خاصّ [[حرام]] است. (به «[[احتکار]]» رجوع شود).
 +
# نفروختن کالا بر مبناى خرید، بدین معنى که بگوید: این کالا را فلان درصد بیشتر یا کمتر از خرید آن مى فروشم. که این کار [[مکروه]] است.<ref>شیخ شمس الدین محمد بن مکی بن احمد عاملی نبطی جزینی معروف به شهید اول، لمعه دمشقیه، کتاب متاجر </ref>
  
و مى بايد كه كالا و بها ملك آندو باشد ( به [[«بیع فضولى»]] رجوع شود) و بايد كالا و بها قابل تملك بوده بعلاوه ملك آزاد آنها باشد پس فروختن عين موقوفه جز در موارد خاص و همچنين چيزى كه در گرو باشد و يا مال آنكس كه حاكم او را ممنوع التصرف در مال خود كرده صحيح نيست.
+
==خرید و فروش در روایات==
  
و ديگر از شرائط صحت معامله آنست كه مقدار و اندازه كالا و بها از حيث شمارش و وزن و كيل و متراژ و ديگر اندازه ها نزد طرفين معامله معلوم باشد مگر اينكه كالا يا بها از چيزهائى باشد كه به ديدن مشخص گردد چون باغ و مانند آن كه بايستى پيش از معامله مشاهده شود.
+
# مردى به [[امیرالمومنین]] علیه السلام عرض کرد: در پى کسب و کار هستم. فرمود: آیا از [[احکام شرعی|احکام]] دینى خود، اطلاع دارى؟ گفت: پس از کار، چنین خواهم کرد. حضرت فرمود: «وَیحَک الْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ، فَانَّهُ مَنْ باعَ وَاشْتَرى  وَلَمْ یسْأَلْ عَنْ حَرامٍ وَلاحَلالٍ ارْتَطَمَ فِى الرِّبا، ثُمَّ ارْتَطَمَ؛<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۴۷، آل البیت.</ref> واى به حالت! نخست احکام (خرید و فروش) را بیاموز، سپس به تجارت بپرداز؛ زیرا هر کس خرید و فروش کند و از حلال و حرام آن نپرسد مکرر در (آلودگى) [[ربا]] فرو مى رود».
 +
# [[امام صادق]] علیه السلام نیز مى فرماید: «مَنْ ارادَ التِّجارَةَ فَلْیتَفَقَّهْ فى  دینِهِ لِیعْلَمَ بِذلِک مایحِلُّ لَهُ مِمَّا یحْرُمُ عَلَیهِ وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فى  دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرّطَ الشُّبُهاتِ؛<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۳.</ref> هر که مى خواهد تجارت کند باید با مسائل دینش آشنا شود، تا [[حلال]] و [[حرام]] را از هم بازشناسد و کسى که قبل از فراگیرى احکام دینش، داد و ستد نماید، در کارهاى شبهه ناک غوطه ور خواهد شد».<ref> احکام اسلامى، ص ۱۵۹.</ref>
 +
# منصور بن حازم گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه متاعى را خریدارى کردى که آن مکیل و یا موزون بود تا تحویل نگرفته اى آن را مفروش، مگر آن که به همان مبلغ خرید به دیگرى واگذارى، اما اگر مکیل یا موزون نبود، پس آن را همان طور بفروش (یعنى مشترى را وکیل کن که آن را تحویل گیرد).
 +
# عبدالرحمن بن أبى عبدالله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: مردى بر عهده اش یک پیمانه گندم است، پس یک پیمانه گندم از فروشنده اى خریدارى مى کند و فروشنده مى گوید: خود برو و حقت را برگیر. فرمود: اشکالى ندارد.
 +
# حلبى گوید: امام صادق علیه السلام -در مورد شخصى که از مردى مقدارى گندم به چند درهم خریده و نیمى از آن را تحویل گرفته است، بعد از مدتى براى اخذ بقیه مراجعه می‌کند در حالى که قیمت تغییر کرده، یا بالا رفته و یا تنزل نموده است- فرمود: اگر روزى که آن را خریده نرخ را تعیین کرده باشد که چقدر است همان قیمت را باید بپردازد و چنانچه تعیین نرخ نکرده باشد پس به قیمت روز است، همچنین گوید: شخصى که دو نوع گندم داشته هر کدام به یک قیمت و یکى بهتر از دیگرى بوده وى آن دو را مخلوط کرده است و نرخى براى آن معین نموده، به آن نرخ مى فروشد. فرمود: درست نیست که چنین کارى کند و این دغلى با مسلمانان است، مگر این که به مشتریان اعلام کند.
 +
# أبو العطارد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردى گندمى مى خرد و پیش از تحویل گرفتن آن، نرخ تغییر یافته است (یعنى تنزل کرده  است) چه کند؟ فرمود: من خوش دارم جنس را تحویل بگیرد همچنان که اگر قیمت بالا مى رفت تحویل مى گرفت.
 +
# امام صادق علیه السلام فرمود: صحیح نیست که کسى متاع مکیل یا موزونى را به غیر از پیمانه یا سنگ یا مثقال آن بلد بفروشد.
 +
# عبدالصمد بن بشیر گوید: محمد بن قاسم گندم فروش به امام صادق علیه السلام گفت: من به شخصى گندمى فروختم به مدت، و خریدار آن را تحویل گرفته است، بعد نرخ تغییر کرده است و آن مرد مراجعه کرده مى گوید: پول ندارم (یعنى جنس را برمى گردانم) حکم چیست؟ فرمود: به قیمت روز از او بستان، عرض کردم: من مى دانم که این همان گندمى است که از من خریدارى کرده است، فرمود: از او پس نگیر صبر کن تا او به دیگرى بفروشد و بدهى خود را بپردازد، گفت: خدا دماغم را بر خاک مالید کار را بر من آسان کرد نپذیرفتم بر من سخت گرفت.
 +
# حلبى گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: مردى گندم  خریده و براى او بهتر و رواج تر اینست که آن را آب بزند بدون این که نظر به وزن آن داشته باشد که زیاد مى شود. فرمود: چنانچه اصلاح آن با آب زدن بوده و چاره اى جز آن نداشته باشد و آن را رواج ندهد مگر این کار و منظورش سنگین کردن آن هم نباشد، اشکالى ندارد و اگر مى خواهد دغلکارى کند درست نیست.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج  ۴، ص ۲۸۰.</ref>
  
== آداب خريد و فروش ==
+
==پانویس==
 
 
1 ـ آگاهى كامل (اجتهادا يا تقليدا) به احكام شرعى خريد و فروش.
 
 
 
2 ـ مشتريان و مراجعين را همه به يك چشم نگريستن و امتيازى براى يكى بر ديگرى قائل نشدن.
 
 
 
3 ـ پشيمانى پشيمان در معامله را پذيرفتن و طبق خواسته او معامله را فسخ نمودن هر چند مشمول حق خيار نباشد.
 
 
 
4 ـ كالا را زينت ننمودن آنچنانكه موجب به اشتباه افتادن مشترى گردد.
 
 
 
5 ـ عيب كالا را براى مشترى بيان داشتن.
 
 
 
6 ـ سوگند نخوردن.
 
 
 
7 ـ آسان گرفتن و سختگيرى نكردن در معامله و در بها و ديگر امور مربوطه.
 
 
 
8 ـ افزون دادن و ناقص ستدن، بدين معنى كه اگر جنسى را ميفروشد سعى كند بر وزن آن بيفزايد، و اگر ميخرد سعى كند از آن بكاهد (بر خلاف روش متعارف) البته نه بحدى كه موجب جهالت در وزن گردد.
 
 
 
9 ـ كالاى خود را مدح و ستايش و كالاى ديگرى را مذمت نكند.
 
 
 
10 ـ بيش از حد نياز، از مسلمانان سود نستاند.
 
 
 
11 ـ از كسى كه به وى وعده احسان داده سود نستاند.
 
 
 
12 ـ ديرتر به بازار رود و زودتر به خانه بازگردد.
 
 
 
13 ـ با كسانى كه بسيار در معامله سختگيرند و شديدا در ماديات خيره و دقيق ميباشند و نيز با بخت برگشتگان سودا نكند.
 
 
 
14 ـ در معامله برادر دينى خود دخالت ننمودن.
 
 
 
15 ـ احتكار ننمودن، جز در مورد جنسهائى كه احتكارشان در شرائط خاصّ حرام است. به «احتكار» رجوع شود.
 
 
 
16 ـ نفروختن كالا بر مبناى خريد، بدين معنى كه بگويد: اين كالا را فلان درصد بيشتر يا كمتر از خريد آن مى فروشم. كه اين كار مكروه است.<ref>شیخ شمس الدین محمد بن مکی بن احمد عاملی نبطی جزینی معروف به شهید اول، لمعه دمشقيه، کتاب متاجر </ref>
 
 
 
== خريد و فروش در قرآن==
 
 
 
خداوند در [[سوره توبه]] با توجه به ارکان معاملات می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ([[سوره توبه]]، 111) التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحافِظُونَ لِحُدُودِاللَّهِ وَ بَشِّرِالْمُؤْمِنِينَ».<ref> سوره توبه، 112 </ref>
 
 
 
خداوند از مومنان جان‌ها و اموالشان را خريدارى مى‌كند كه (در برابرش) [[بهشت]] براى آنان باشد (به اين گونه كه) در راه خدا پيكار مى‌كنند، مى‌كشند و كشته مى‌شوند، اين وعده حقى است بر او كه در [[تورات]] و [[انجيل]] و [[قرآن]] ذكر فرموده، و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است، اكنون بشارت باد بر شما به داد و ستدى كه با خدا كرده‌ايد و اين پيروزى بزرگى (براى شما) است. (مومنان كسانى هستند كه) توبه‌كنندگانند و عبادت‌كاران و سپاس‌گويان و سياحت‌كنندگان و ركوع‌كنندگان و [[سجده]]‌آوران و آمران به معروف و نهى‌كنندگان از منكر و حافظان حدود (و مرزهاى) الهى و بشارت بده (به اين چنين) مؤمنان!
 
 
 
در اين دو آيه مقام والاى مجاهدان باايمان، با ذكر مثال جالبى، بيان شده است. در اين مثال خداوند خود را خريدار و مؤمنان را فروشنده معرفى كرده، و مى‌گويد: "خداوند از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را خريدارى مى‌كند، و در برابر اين متاع، بهشت را به آنان مى‌دهد." و از آنجا كه در هر معامله در حقيقت پنج ركن اساسى وجود دارد كه عبارتند از خريدار، فروشنده، متاع، قيمت و سند معامله، خداوند در اين آيه به تمام اين اركان اشاره كرده است.
 
 
 
خودش را "خريدار" و مؤمنان را "فروشنده" و جان‌ها و اموال را "متاع" و بهشت را "ثمن" (بها) براى اين معامله قرار داده است. منتها طرز پرداخت اين متاع را با تعبير لطيفى چنين بيان مى‌كند:
 
 
 
"آن‌ها در راه خدا پيكار مى‌كنند و دشمنان حق را مى‌كشند و يا در اين راه كشته مى‌شوند و شربت شهادت را مى‌نوشند." در حقيقت دست خدا در ميدان جهاد براى تحويل گرفتن اين متاع اعم از جان، و يا اموالى كه در جهاد مصرف مى‌شود آماده است! و به دنبال آن به "اسناد" معتبر و محكم اين معامله كه پنجمين ركن است اشاره كرده مى‌فرمايد: "اين وعده حقى است بر عهده خداوند كه در سه كتاب آسمانى تورات، انجيل و قرآن آمده است."
 
 
 
البته با توجه به تعبير (فِي سَبِيلِ اللَّهِ) به خوبى روشن مى‌شود كه خداوند خريدار جان‌ها و تلاش‌ها و كوشش‌ها و مجاهدت‌ها ايست كه در راه او صورت مي‌گيرد يعنى در راه پياده‌كردن [[حق]] و [[عدالت]] و آزادى و نجات انسان‌ها از چنگال كفر و ظلم و فساد. سپس براى تاكيد روى اين معامله بزرگ اضافه مى‌كند "چه كسى وفادارتر به عهدش از خدا است؟" يعنى گرچه بهاى اين معامله فورا پرداخته نمى‌شود، اما خطرات نسيه را دربر ندارد! چرا كه خداوند به حكم قدرت و توانايى و بى‌نيازى از هر كس نسبت به عهد و پيمانش وفادارتر است، نه فراموش مى كند، نه از پرداخت عاجز است، و نه كارى برخلاف [[حكمت]] انجام مى‌دهد كه از آن پشيمان گردد و نه العياذ باللَّه خلاف مى‌گويد، بنابراين هيچ‌گونه جاى شك و ترديد در وفادارى او به عهدش، و پرداختن بها در راس موعد، باقى نمى ماند.
 
 
 
و از همه جالب‌ تر اين كه پس از انجام مراسم اين معامله، همان گونه كه در ميان تجارت‌ كنندگان معمول است، به طرف مقابل تبريك گفته و معامله را معامله پرسودى براى او مى‌خواهد و مى‌گويد: "بشارت باد بر شما به اين معامله‌اى كه انجام داديد. و اين پيروزى و رستگارى بزرگى براى همه شما است."
 
 
 
نظير همين مطلب به عبارات ديگرى در [[سوره صف]]، در آيات "10" و "11" آمده است، آنجا كه مى‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. يَغْفِرْلَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ». <ref> سوره صف، آیات 10-13 </ref>
 
 
 
ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک می‌رهاند؟ به خدا و رسولش [[ایمان]] آورید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید. این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید. تا گناهان را بر شما ببخشاید و شما را به باغ‌هایی که از پای درختانش نهرها جاری است و به سراهای دلپسند در [[بهشت]]‌های جاویدان درآورد که این همان کامیابی بزرگ است. و نعمت دیگری که دوستش دارید، نصرتی از جانب خدا و فتحی نزدیک است و مومنان را بشارت بده.
 
 
 
در اين جا انسان از اين همه لطف و محبت پروردگار در حيرت فرو مى‌رود، خداوندى كه مالك همه عالم هستى و حاكم مطلق بر تمام جهان آفرينش است، و هر كس هر چه دارد از ناحيه او دارد، در مقام خريدارى همين مواهبى كه به بندگان بخشيده برمى‌آيد و اعطايى خود را به بهايى صد چندان مى‌خرد. عجيب‌تر اين كه جهادى كه باعث سربلندى خود انسان و پيروزى و افتخار هر قوم و ملتى است، و ثمراتش سرانجام به خود آن‌ها بازمى‌گردد، به عنوان پرداخت اين متاع شمرده است.
 
 
 
و با اين كه بايد در مقابل متاع و بها معادله‌اى باشد اين تعادل را ناديده گرفته و سعادت جاويدان را در برابر يك متاع ناپايدار كه به هر حال فانى شدنى است (خواه در بستر بيمارى و خواه در ميدان جنگ) قرار داده. و از اين مهم‌تر، با اين كه خدا از همه راستگويان راستگوتر است و نياز به هيچ گونه سند و تضمينى ندارد، مهمترين اسناد و تضمين‌ها را براى بندگانش قائل شده است. و در پايان اين معامله بزرگ به آن‌ها تبريك مى‌گويد و بشارت مى‌دهد، آيا لطف و محبت و مرحمت از اين بالاتر تصور مى‌شود؟!
 
 
 
آيا معامله‌اى از اين پرسودتر وجود دارد؟ به همین جهت در حديثى از "[[جابر بن عبدالله انصارى"]] مى‌خوانيم هنگامى كه آيه فوق نازل شد، پيامبر صلی الله علیه و آله در مسجد بود، حضرت آيه را با صداى بلند تلاوت كرد و مردم تكبير گفتند، مردى از انصار پيش آمد از روى تعجب از پيامبر صلی الله علیه و آله پرسيد: راستى اين آيه بود كه نازل شد؟ پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود آرى. مرد انصارى گفت: "بيع ربيح لانقيل ولانستقيل؛ چه معامله پرسودى؟ نه اين معامله را بازمى‌گردانيم و نه اگر بازگشتى از ما بخواهند مى‌پذيريم!".<ref> آشنایی با [[قرآن]] 7، صفحه 38-35،ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج  8، ص 151-148.</ref>
 
 
 
==  خرید و فروش در روایات==
 
 
 
مردى به [[امیرالمومنین]] عليه السلام عرض كرد: در پى كسب و كار هستم. فرمود: آيا از احكام دينى خود، اطلاع دارى؟ گفت: پس از كار، چنين خواهم كرد. حضرت فرمود: «وَيْحَكَ الْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ، فَانَّهُ مَنْ باعَ وَاشْتَرى  وَلَمْ يَسْأَلْ عَنْ حَرامٍ وَلاحَلالٍ ارْتَطَمَ فِى الرِّبا، ثُمَّ ارْتَطَمَ؛<ref>[[حسین محدث نوری،]] مستدرك الوسائل، ج 13، ص 247، آل البيت.</ref> واى به حالت! نخست احكام (خريد و فروش) را بياموز، سپس به تجارت بپرداز؛ زيرا هر كس خريد و فروش كند و از حلال و حرام آن نپرسد مكرر در (آلودگى ) [[ربا]] فرو مى رود».
 
 
 
[[امام صادق]] عليه السلام نيز مى فرمايد: «مَنْ ارادَ التِّجارَةَ فَلْيَتَفَقَّهْ فى  دينِهِ لِيَعْلَمَ بِذلِكَ مايَحِلُّ لَهُ مِمَّا يَحْرُمُ عَلَيْهِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فى  دينِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرّطَ الشُّبُهاتِ؛<ref>[[شیخ حر عاملی،]] وسائل الشيعه، ج 12، ص 283.</ref> هر كه مى خواهد تجارت كند بايد با مسائل دينش آشنا شود، تا [[حلال]] و [[حرام]] را از هم بازشناسد و كسى كه قبل از فراگيرى احكام دينش، داد و ستد نمايد، در كارهاى شبهه ناك غوطه ور خواهد شد».<ref> احكام اسلامى، ص 159.</ref>
 
 
 
 
 
1- [[منصور بن حازم]] گويد: [[امام صادق]] عليه السلام فرمود: «هرگاه متاعى را خريدارى كردى كه آن مكيل و يا موزون بود تا تحويل نگرفته اى آن را مفروش مگر آن كه به همان مبلغ خريد به ديگرى واگذارى، اما اگر مكيل يا موزون نبود پس آن را همان طور بفروش. (يعنى مشترى را وكيل كن كه آن را تحويل گيرد)
 
 
 
2- [[عبدالرحمن بن أبى عبدالله]] گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: مردى بر عهده اش يك پيمانه گندم است، پس يك پيمانه گندم از فروشنده اى خريدارى مى كند و فروشنده مى گويد: خود برو و حقت را برگير. فرمود: اشكالى ندارد.
 
 
 
3-[[ حلبى]] گويد: امام صادق عليه السلام در مورد شخصى كه از مردى مقدارى گندم به چند درهم خريده و نيمى از آن را تحويل گرفته است، بعد از مدتى براى اخذ بقيه مراجعه مي‌كند در حالى كه قيمت تغيير كرده، يا بالا رفته و يا تنزل نموده است فرمود:
 
 
 
اگر روزى كه آن را خريده نرخ را تعيين كرده باشد كه چقدر است همان قيمت را بايد بپردازد و چنانچه تعيين نرخ نكرده باشد پس به قيمت روز است، همچنين گويد: شخصى كه دو نوع گندم داشته هر كدام به يك قيمت و يكى بهتر از ديگرى بوده وى آن دو را مخلوط كرده است و نرخى براى آن معين نموده، به آن نرخ مى فروشد. فرمود: درست نيست كه چنين كارى كند و اين دغلى با مسلمانان است. مگر اين كه به مشتريان اعلام كند.
 
 
 
4- أبو العطارد گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: مردى گندمى مى خرد و پيش از تحويل گرفتن آن، نرخ تغيير يافته است (يعنى تنزل كرده  است) چه كند؟ فرمود: من خوش دارم جنس را تحويل بگيرد همچنان كه اگر سعر (قيمت) بالا مى رفت تحويل مى گرفت.
 
 
 
5- امام صادق عليه السلام فرمود: صحيح نيست كه كسى متاع مكيل يا موزونى را به غير از پيمانه يا سنگ يا مثقال آن بلد بفروشد.
 
 
 
6- عبدالصمد بن بشير گويد: محمد بن قاسم گندم فروش به [[امام صادق]] عليه السلام گفت: خداوند به شما خير دهد، من به شخصى گندمى فروختم به مدت، و خريدار آن را تحويل گرفته است بعد نرخ تغيير كرده است و آن مرد مراجعه كرده مى گويد: پول ندارم (يعنى جنس را برمى گردانم) حكم چيست؟ فرمود: به قيمت روز از او بستان، عرض كردم: من مى دانم كه اين همان گندمى است كه از من خريدارى كرده است، فرمود: از او پس نگير صبر كن تا او به ديگرى بفروشد و بدهى خود را بپردازد، گفت: خدا دماغم را بر خاك ماليد كار را بر من آسان كرد نپذيرفتم بر من سخت گرفت.
 
 
 
7- حلبى گويد: از امام صادق عليه السلام سؤال كردم: مردى گندم  خريده و براى او بهتر و رواج تر اينست كه آن را آب بزند بدون اين كه نظر به وزن آن داشته باشد كه زياد مى شود؟
 
 
 
فرمود: چنانچه اصلاح آن با آب زدن بوده و چاره اى جز آن نداشته باشد و آن را رواج ندهد مگر اين كار و منظورش سنگين كردن آن هم نباشد، اشكالى ندارد و اگر مى خواهد دغلكارى كند درست نيست.<ref>ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به [[شیخ صدوق]] و اِبنِ بابُوَیْه، من لايحضره الفقيه، ترجمه غفارى، ج  4، ص 280.</ref>
 
 
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
  
 
+
*سید مصطفی حسینی دشتی، [[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]].
== منابع ==
 
*سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف.
 
 
{{فقه/احکام}}
 
{{فقه/احکام}}
 
[[رده:احکام اقتصادی]]
 
[[رده:احکام اقتصادی]]
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:آداب و سنن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۵

«خرید و فروش» یا «بیع» یکى از مهم ترین و متداول ترین قراردادهاى اقتصادى در میان مردم است و نقش بسیار مهمى در روابط اجتماعى دارد. این مسأله همچون سایر فعالیت ها باید در محدوده مقررات اسلام باشد. از این رو، یادگیرى احکام آن پیش شرطِ داد و ستد صحیح است.

برخى از احکام خرید و فروش

  1. فروختن و خریدن چیزهاى نجس، حرام است. مانند شراب و ملحقات آن و مایع نجس یا متنجس، و مردار و خون و خوک و سگ. مگر اینکه منفعت معتنابه حلالى داشته باشد، مانند مدفوع نجس جهت کود درخت و سگ جهت شکار.
  2. و همچنین خرید و فروش آلات لهو چون دف و نى و امثال آن، و بت و صلیب و شطرنج، و همچنین فروختن سلاح به دشمنان دین.
  3. مکروه است صرّافى و برده فروشى و کفن فروشى و احتکارى که مضرّ به حال جامعه نباشد.
  4. خرید و فروش اگر معاطاتى (داد و ستد عملى) نباشد، بایستى به لفظى صریح دال بر نقل مال از ملک مالک اول بمالک دوم ادا شود. دیگر آنکه، دو طرف معامله بایستى عاقل، بالغ و مختار باشند.
  5. و مى باید که کالا و بها ملک آندو باشد و باید کالا و بها قابل تملک بوده، بعلاوه ملک آزاد آنها باشد. پس فروختن عین موقوفه جز در موارد خاص و همچنین چیزى که در گرو باشد و یا مال آنکس که حاکم او را ممنوع التصرف در مال خود کرده صحیح نیست.
  6. و دیگر از شرائط صحت معامله آنست که مقدار و اندازه کالا و بها از حیث شمارش و وزن و کیل و متراژ و دیگر اندازه ها نزد طرفین معامله معلوم باشد، مگر اینکه کالا یا بها از چیزهائى باشد که به دیدن مشخص گردد، چون باغ و مانند آن که بایستى پیش از معامله مشاهده شود.

آداب و مستحبات خرید و فروش

  1. آگاهى کامل (اجتهادا یا تقلیدا) به احکام شرعى خرید و فروش.
  2. مشتریان و مراجعین را همه به یک چشم نگریستن و امتیازى براى یکى بر دیگرى قائل نشدن.
  3. پشیمانى پشیمان در معامله را پذیرفتن و طبق خواسته او معامله را فسخ نمودن هر چند مشمول حق خیار نباشد.
  4. کالا را زینت ننمودن، آنچنانکه موجب به اشتباه افتادن مشترى گردد.
  5. عیب کالا را براى مشترى بیان داشتن.
  6. سوگند نخوردن.
  7. آسان گرفتن و سختگیرى نکردن در معامله و در بها و دیگر امور مربوطه.
  8. افزون دادن و ناقص ستدن؛ بدین معنى که اگر جنسى را می فروشد سعى کند بر وزن آن بیفزاید، و اگر می خرد سعى کند از آن بکاهد (بر خلاف روش متعارف)؛ البته نه بحدى که موجب جهالت در وزن گردد.
  9. کالاى خود را مدح و ستایش و کالاى دیگرى را مذمت نکند.
  10. بیش از حد نیاز، از مسلمانان سود نستاند.
  11. از کسى که به وى وعده احسان داده سود نستاند.
  12. دیرتر به بازار رود و زودتر به خانه بازگردد.
  13. با کسانى که بسیار در معامله سختگیرند و شدیدا در مادیات خیره و دقیق می باشند و نیز با بخت برگشتگان سودا نکند.
  14. در معامله برادر دینى خود دخالت ننمودن.
  15. احتکار ننمودن، جز در مورد جنسهائى که احتکارشان در شرائط خاصّ حرام است. (به «احتکار» رجوع شود).
  16. نفروختن کالا بر مبناى خرید، بدین معنى که بگوید: این کالا را فلان درصد بیشتر یا کمتر از خرید آن مى فروشم. که این کار مکروه است.[۱]

خرید و فروش در روایات

  1. مردى به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: در پى کسب و کار هستم. فرمود: آیا از احکام دینى خود، اطلاع دارى؟ گفت: پس از کار، چنین خواهم کرد. حضرت فرمود: «وَیحَک الْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ، فَانَّهُ مَنْ باعَ وَاشْتَرى وَلَمْ یسْأَلْ عَنْ حَرامٍ وَلاحَلالٍ ارْتَطَمَ فِى الرِّبا، ثُمَّ ارْتَطَمَ؛[۲] واى به حالت! نخست احکام (خرید و فروش) را بیاموز، سپس به تجارت بپرداز؛ زیرا هر کس خرید و فروش کند و از حلال و حرام آن نپرسد مکرر در (آلودگى) ربا فرو مى رود».
  2. امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید: «مَنْ ارادَ التِّجارَةَ فَلْیتَفَقَّهْ فى دینِهِ لِیعْلَمَ بِذلِک مایحِلُّ لَهُ مِمَّا یحْرُمُ عَلَیهِ وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فى دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرّطَ الشُّبُهاتِ؛[۳] هر که مى خواهد تجارت کند باید با مسائل دینش آشنا شود، تا حلال و حرام را از هم بازشناسد و کسى که قبل از فراگیرى احکام دینش، داد و ستد نماید، در کارهاى شبهه ناک غوطه ور خواهد شد».[۴]
  3. منصور بن حازم گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه متاعى را خریدارى کردى که آن مکیل و یا موزون بود تا تحویل نگرفته اى آن را مفروش، مگر آن که به همان مبلغ خرید به دیگرى واگذارى، اما اگر مکیل یا موزون نبود، پس آن را همان طور بفروش (یعنى مشترى را وکیل کن که آن را تحویل گیرد).
  4. عبدالرحمن بن أبى عبدالله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: مردى بر عهده اش یک پیمانه گندم است، پس یک پیمانه گندم از فروشنده اى خریدارى مى کند و فروشنده مى گوید: خود برو و حقت را برگیر. فرمود: اشکالى ندارد.
  5. حلبى گوید: امام صادق علیه السلام -در مورد شخصى که از مردى مقدارى گندم به چند درهم خریده و نیمى از آن را تحویل گرفته است، بعد از مدتى براى اخذ بقیه مراجعه می‌کند در حالى که قیمت تغییر کرده، یا بالا رفته و یا تنزل نموده است- فرمود: اگر روزى که آن را خریده نرخ را تعیین کرده باشد که چقدر است همان قیمت را باید بپردازد و چنانچه تعیین نرخ نکرده باشد پس به قیمت روز است، همچنین گوید: شخصى که دو نوع گندم داشته هر کدام به یک قیمت و یکى بهتر از دیگرى بوده وى آن دو را مخلوط کرده است و نرخى براى آن معین نموده، به آن نرخ مى فروشد. فرمود: درست نیست که چنین کارى کند و این دغلى با مسلمانان است، مگر این که به مشتریان اعلام کند.
  6. أبو العطارد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردى گندمى مى خرد و پیش از تحویل گرفتن آن، نرخ تغییر یافته است (یعنى تنزل کرده است) چه کند؟ فرمود: من خوش دارم جنس را تحویل بگیرد همچنان که اگر قیمت بالا مى رفت تحویل مى گرفت.
  7. امام صادق علیه السلام فرمود: صحیح نیست که کسى متاع مکیل یا موزونى را به غیر از پیمانه یا سنگ یا مثقال آن بلد بفروشد.
  8. عبدالصمد بن بشیر گوید: محمد بن قاسم گندم فروش به امام صادق علیه السلام گفت: من به شخصى گندمى فروختم به مدت، و خریدار آن را تحویل گرفته است، بعد نرخ تغییر کرده است و آن مرد مراجعه کرده مى گوید: پول ندارم (یعنى جنس را برمى گردانم) حکم چیست؟ فرمود: به قیمت روز از او بستان، عرض کردم: من مى دانم که این همان گندمى است که از من خریدارى کرده است، فرمود: از او پس نگیر صبر کن تا او به دیگرى بفروشد و بدهى خود را بپردازد، گفت: خدا دماغم را بر خاک مالید کار را بر من آسان کرد نپذیرفتم بر من سخت گرفت.
  9. حلبى گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: مردى گندم خریده و براى او بهتر و رواج تر اینست که آن را آب بزند بدون این که نظر به وزن آن داشته باشد که زیاد مى شود. فرمود: چنانچه اصلاح آن با آب زدن بوده و چاره اى جز آن نداشته باشد و آن را رواج ندهد مگر این کار و منظورش سنگین کردن آن هم نباشد، اشکالى ندارد و اگر مى خواهد دغلکارى کند درست نیست.[۵]

پانویس

  1. شیخ شمس الدین محمد بن مکی بن احمد عاملی نبطی جزینی معروف به شهید اول، لمعه دمشقیه، کتاب متاجر
  2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۴۷، آل البیت.
  3. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۳.
  4. احکام اسلامى، ص ۱۵۹.
  5. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج ۴، ص ۲۸۰.

منابع

فقه/احکام
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج

اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب

آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه

رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید