میرزا ابوالفضل زاهدی قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (وفات)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مفسر بزرگ شیعه، فقیه مفسر آیت الله  العظمی حاج


ولادت و خاندان

میرزا ابوالفضل زاهدی در 15 شعبان 1309 قمری در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او از خاندان فقه، ارشاد و سيادت بود. مادرش از سادات رضوى، نوه مرحوم سيد عبدالباقى رضوى از خادمان حرم حضرت معصومه علیهاالسلام بود. و پدرش حاج ملا محمود (1351 ه.ق)، از وعاظ و شخصیت هاى برجسته و توانمند قم بود که قمى ها او را به عنوان نماينده شان در مجلس شوراى ملى در دوره دوم مشروطيت، برگزيدند. از وى چهار جلد كتاب در مواعظ و مطالب سودمند و كتابى در فضيلت صلوات برجاى ماند.

تحصیل و استادان

ميرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه ميرزا سيد محمد برقعى (م، 1350 ه.ق) فراگرفت.

دو نفر ديگر از اساتيد درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آيت الله ميرزا محمد ارباب (م، 1341 ه.ق) و مرحوم آيت الله حاج سيد صادق قمى (م، 1338 ه.ق).

آيت الله زاهدى درس فلسفه و حكمت (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حكيم و استاد گرانمايه، آيت الله ميرزا على اكبر مدرس يزدى (م، 1344 ه.ق) خواند. پس از پيمودن سطوح عاليه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى (م، 1353 ه.ق) شركت كرد و استفاده كافى برد.

آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى در سال 1336 و 1339 ه.ق، دو بار به اراك مسافرت كرد. در حوزه علميه اراك كه تحت نظر آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى (م، 1335 ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدريس و ادامه تحصيل پرداخت. وى در اين حوزه، از اصحاب آيت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى كه حاج شيخ عبدالكريم (در سال 1340 ه.ق) به قم هجرت و حوزه علميه قم را تأسيس كرد، حضرت آيت الله زاهدى در كنار آيات عظام: گلپايگانى، مرعشى نجفى، سيد احمد خوانسارى، امام خمينى و...، در محضر درس ايشان شركت كرد و از شاگردان برجسته ايشان شد. در حقيقت اين علما باعث شدند آيت الله حائرى به قم بيايد و با همت عالى و همكارى ياران باصفايش، حوزه علميه قم را نوسازى و تأسيس كند.

حضرت آيت الله زاهدى به قدرى مورد وثوق حضرت آيت الله حائرى بود كه هرگاه ايشان براى نماز جماعت در صحن عتيق مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها حاضر نمى شد، آيت الله زاهدى را به جاى خود تعيين مى كرد. همچنين در برخى از دشوارى هاى سياسى و اجتماعى كه در عصر مرجعيت آيت الله العظمى حائرى رخ مى داد، آقاى زاهدى به عنوان نماينده و سخنگوى آيت الله حائرى، نقش بسزايى در آرام كردن اوضاع و امور و رسيدگى به مشكلات مردم داشت.

پس از ورود مرجع كل، آيت الله بروجردى در 14 محرم سال 1364 (دى ماه 1323 ش) به حوزه علميه قم، آيت الله زاهدى در اين هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ايشان شركت مى كرد.

فعالیت‌های علمی

مرحوم آيت الله زاهدى در همه فنون و علوم اسلامى، استاد بود. از اساتيد مختلف كه استوانه هاى عظيم علم، در عصر خود بودند، بهره قابل توجهى برد. او علاوه بر فقه و اصول، بر زبان انگليسى تسلط داشت و زبان عبرى را نيز از يك نفر يهودى كه به وسيله ايشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ايراد استدلالى در اديان، به تاريخ و جغرافياى اديان گوناگون آشنا بود. از اين رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در اين زمينه از ايشان استفاده مى كردند. به همين دليل از افراد نادرى بود كه در حوزه علميه قم براى بحث علمى با صاحبان اديان انتخاب مى شد؛ زيرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.

علماى بزرگ و مراجع تقليد براى نظريات ايشان از جمله نظريات فقهى اش احترام خاصى قايل بودند. حضرت امام خمينى ايشان را «شيخ الطايفه» مى خواند و در بعضى از مباحث نظر ايشان را محترم مى شمرد.

از جمله كارهاى علمى او اين بود كه كتاب وسائل الشيعه را از آغاز تا پايان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده احاديث آن را با ذكر مدارك مشخص كرد. بر اهل اطلاع روشن است كه چنين كار فنى نياز به احاطه بسيار دارد و از هر كسى ساخته نيست. خلاصه ايشان جامع معقول و منقول بود، چنان كه اين جامعيت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسير، نصيحت و محاورات خصوصى اش به طور كامل مشاهده مى شد.

از ويژگى هاى آيت الله زاهدى به گفته خودشان، اين بود كه همه كتاب هايى را كه در خانه داشت، به طور كامل مطالعه و نكات جالب را فيش بردارى مى كرد. او واقعاً اهل تحقيق و مطالعه بود، مثلاً كتاب چند جلدى «اُسدالغابه»، «تاريخ بغداد» و «بحارالانوار» را از اول تا آخر مطالعه و نكات آن ها را در يادداشت هاى خود ثبت كرد. از اين رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاريخى مسلط بود. ايشان در مدتى كه در تهران در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدريس تفسير و تاريخ اديان بود، از هر نظر موقعيت عالى بدست آورد، لذا آيت الله العظمى بروجردى ايشان را به قم دعوت داد. وى در مدرسه فيضيه و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسير داشت و حوزويان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.

آيت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدريس در حوزه علميه قم و بیان تفسير قرآن براى حوزويان و عموم مردم پرداخت. در اين دوران شاگردان برجسته اى تربيت كرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سيد شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آيت الله سيد مهدى و آيت الله سيد كاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. اين دو بزرگوار مى فرمودند: «كتاب لاضرر ايشان را در خانه بيرونى آيت الله سيد عبدالهادى شيرازى در نجف اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى كرديم».[۱]

آيت الله زاهدى به قدرى به تعليم و تعلم اهميت مى داد، كه همواره مى كوشيد مطالب معنوى و علمى را به ديگران بياموزد؛ به طورى كه اين مطلب بين مردم مشهور شد كه: «هر كس از كنار ايشان عبور كند، چيزى ياد مى گيرد».

آثار و تأليفات

آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى تأليفات و آثار خوبى از خود به يادگار گذاشت، از جمله:

  1. رسالة الضّرر (در قواعد فقه): ايشان با تحقيقات و تتبع در روايات لاضرر، تعداد آن ها را، كه معمولاً مراجع تقليد نوزده روايت در دسترس داشتند، به 38 روايت و سپس به 45 روايت رساند. جالب اين كه حضرت امام خمينى مجموعه اين روايات را براى مطالعه و تحقيق از آقازاده ايشان گرفت. اين رساله بيانگر وسعت تسلط و احاطه ايشان بر احاديث و متون فقهى بود كه با بحث در مورد رجال روايات، هر جا كه صاحب جواهر الكلام بر قاعده لاضرر تمسك كرده، آن را نيز ذكر كرده است. كوتاه سخن آن كه تحقيقات ايشان نشان مى داد محققى نحرير و فقيهى بااستعداد سرشار و حافظه كم نظير است.
  2. رسالة الشرط و آثاره (در علم فقه).
  3. اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل (برترين ها در مسايل علمى و اخلاقى).
  4. منطق الحسين علیه السلام (مجموعه اى از سخنان ابا عبدالله الحسين علیه السلام).
  5. مقصد الحسين علیه السلام (بيان اهداف و انگيزه هاى نهضت عاشورا).
  6. تسهيل الامر فى بحث الامر (در علم اصول فقه).
  7. اثبات المعلوم فى نفى المفهوم (در علم اصول فقه).
  8. ارغام الكفرة فى سورة البقرة (تبيين نظريه قرآن در سوره بقره براى منكوب كردن كافران عنود).
  9. اقسام الدَّين (در علم فقه).
  10. بخشى از حواشى به جواهر الكلام، كتاب مهم فقهى استدلالى صاحب جواهر (م، 1266 ه.ق).[۲]

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

وعظ و خطابه و تبلیغ:

میرزای زاهدی پس از رحلت آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى (م، 1335 ه.ق) به تهران هجرت كرد و بيش از ده سال در مسجد جامع، واقع در بازار تهران، به اقامه جماعت، تدريس تفسير قرآن و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا اين كه در سال 1368 ه.ق به قم بازگشت و به تدريس فقه و اصول و تفسير براى حوزويان مشغول شد.

در سرداب مسجد امام قم - كه در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بيانى شيوا و روان، تفسير قرآن مى گفت و خدمات علمى و فرهنگى شايان و مستمرى به مردم ارائه مى كرد.

آيت الله زاهدى علاوه بر اين جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى كه آيت الله بروجردى در منزل خود تشكيل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شركت مى كردند و توجه آيت الله بروجردى بر اين كه حتماً پاى صحبت آيت الله زاهدى بنشينند، دليل آن است كه آقاى بروجردى عنايت خاصى به او داشتند و او را در بيان مطالب و تحقيقات علمى داراى اعتبار و شأن و مكانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى يافته و در حقيقت منبر او همانند تدريس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.

او در جامعه شناسى و روانشناسى نيز اطلاعاتى وسيع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت كه حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى كردند و گاه با گفتن لطيفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشيد. وى با استفاده از همين شيوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى كرد و به اين ترتيب، مطالب تفسيرى و اخلاقى و معارف دينى را به گوش شنوندگان مى رساند. آيت الله زاهدى بسيار آرام، متين و روان صحبت مى كرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نيز از اشعار و مثال هاى زيبا استفاده مى كرد.

اين ويژگى ها نيز حكايت از آن داشت كه تبحر ويژه اى در بيان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و بلاغت دارد. وى مطالب را از عمق جان بيان مى كرد، از اين رو تأثير نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطيفه گويى و برخورد مهرانگيز او در منبر و جلسات ديگر باعث شده بود كه بسيارى از راننده ها و ميدانى ها به پاى منبرش كشيده شوند و بسيارى از آن ها از خلاف هاى خود توبه كنند و در پرتو نصايح او، هدايت شوند.

آقاى زاهدى در محضر آيت الله بروجردى از موقعيت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ايشان را براى انجام كارهاى مهم از جمله تبليغ و بحث هاى علمى با صاحبان اديان، مأمور مى كرد. آيت الله زاهدى در بسيارى از حوادث تلخ و شيرين اجتماعى و سياسى علاوه بر اين كه مشاور نزديك آيت الله بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام كردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سيد على اكبر برقعى، كه موجب درگيرى هايى در قم و كشتار و مجروح شدن عده اى شد،[۳] آيت الله زاهدى از طرف آيت الله بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان كرد.

از فعاليت هاى آيت الله زاهدى در اين عصر، تلاش وى در مسأله ملى كردن نفت و قطع دست غارتگران بين المللى است. او در كنار مرحوم آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى (م، 1371 ه.ق) ضمن سعى فراوان، بيانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى كرد.[۴]

از حوادث تلخى كه در عصر مرجعيت آيت الله بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله بهائيت بود كه آقاى بروجردى براى مبارزه عليه آن ها، با تمام امكانات به ميدان آمد و آيت الله زاهدى به نمايندگى از طرف ايشان به استان فارس سفر كرد و در خنثى سازى تبليغات مسموم بهائيان و تحريم مصرف پپسى كولا - كه منبع درآمدى براى محفل بهائيان بود - نقش بسزايى برعهده گرفت و در اين راستا، گام هاى راسخى برداشت.

ايشان در مدت زمانى كه نماز جماعت را در مسجد امام قم اقامه مى كرد، به نوسازى و تعميرات اساسى مسجد، به ويژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسيار زيبا و با كاشى كارى هاى جالب، بازسازى كرد و بر توسعه آن افزود.[۵] هم اكنون از اين اماكن به عنوان محل نماز و وعظ و ارشاد و تدريس دروس حوزه علميه كمال استفاده مى شود.

ايشان علاوه بر نوسازى مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، با همت و نفوذ خود در ميان مردم، موفق شد مسجدی در خيابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده قم و اراك را نيز نوسازى و فعال كرد. به علاوه در كمك رسانى به مستضعفان و حل مشكلات مردم، خدمات شايانى انجام داد. در كنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نيز اشتغال و تلاش فراوان داشت.

مبارزه با رژيم پهلوی:

آيت الله زاهدى با تفسیر قرآن و بهره گيرى از نهج البلاغه و احاديث پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گير و دائمى داشت. همواره امر به معروف و نهى از منكر مى كرد. با بيان واقعيات اسلام، مبارزه با طاغوتيان را تأييد مى كرد.

در عصر درگيرى هاى رضاخان نيز همراه مراجع بود و فعاليت چشمگيرى داشت. هنگامى كه رژيم ستم شاهى در سال 1342 ه.ش، امام خمينى را دستگير و زندانى كرد، آيت الله زاهدى با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات كرد.

او در طرد قانون ننگين كاپيتولاسيون (كه امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعيد شد) سخنرانى كرد؛ در اين سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون كاپيتولاسيون، حكومت شاه پذيرفت كه آمريكاييان خود مجرمانشان را محاكمه كنند و مَحاكم ايران حق محاكمه آن ها را نداشته باشد و اين قانون به منزله ننگين ترين سلطه آمريكا بر ايران بود».

ویژگی‌های اخلاقی

مرحوم آيت الله زاهدى بسيار خوش برخورد و متواضع بود و با همه قشرها، برخورد صميمى داشت؛ در خانه نيز هنگام اعياد و جشن ها از مردم استقبال مى كرد و صميمانه به پذيرايى مى پرداخت. تمام هم و غمّش تبليغ اسلام بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقيقت را با احكام اسلام و تفسير قرآن سيراب مى كرد و ساده زيستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از اين چشمه جوشان فضايل بهره مند شوند.

وى مردى خودساخته و مسلط بر هواى نفس بود. با اين كه شايستگى مقام مرجعيت را داشت، اما علماى ديگر را بر خود ترجيح داد. و به همان شيوه هميشگى، يعنى به تدريس، تفسير، وعظ و ارشاد ادامه داد. او متصلب در دين و ذوب شده در آن بود؛ در حفظ احكام حتى انجام مستحبات و ترك مكروهات، جديت و اصرار داشت.

تهجد و راز و نياز آيت الله زاهدى در دل شب و نماز شب او در حدى بود كه هميشه دو ساعت قبل از اذان صبح بيدار مى شد و صداى گريه اش در نماز شب شنيده مى شد. با قرآن انس داشت و تلاوت و تدبر در آيات الهى، از برنامه هاى هميشگى او بود.

همه كارهايش از روى نظم و برنامه بود، به طورى كه اوقات خود را برنامه ريزى كرده بود تا هيچ فرصتى را بيهوده از دست ندهد. در برابر موارد خلاف، غيرت دينى مخصوصى داشت. در انجام دستورهاى فردى و اجتماعى دين، مقاومت و جديت خلل ناپذيرى داشت و در موارد لازم، به خاطر انجام فرمان خدا، خشونت نموده و پافشارى مى كرد.

شيفته و شيداى ولايت بود. از اوصاف و فضايل خاندان رسالت، به خصوص اميرمؤمنان على علیه السلام در منبر، درس و همه جا سخن مى گفت.

براى حفظ دين و شعائر مذهبى، از جان مايه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبيت دين خدا و پاشيدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم استفاده مى كرد و با وجود كسالت و كهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد و با تواضعى خاص، به جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت.

وفات

مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى سرانجام در 12 فروردين 1357 ش، روح ملكوتى حضرت آيت الله زاهدى به ملأ اعلى پيوست و به لقاءالله شتافت. مرقد مطهر آيت الله زاهدى در قبرستان شیخان قم، کنار مرقد مطهر زكريا بن آدم قرار گرفته است.

رحلت حضرت آيت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژيم ستم شاهى در ايران بود. تشییع جنازه آيت الله زاهدى بسيار باشكوه برگزار شد، از اين رو زمينه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى در قم فراهم شده بود، كه همين موجب افتتاح مدرسه فيضيه، مركز حوزه علميه قم پس از سال ها تعطيلى شد.

پانویس

  1. نقل از فرزند معظم له، حجة الاسلام شيخ محمود زاهدى.
  2. اقتباس از گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 166.
  3. در عصر نخست وزيرى دكتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى كردند. كارشان به جايى رسيده بود كه قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سيد على اكبر برقعى - كه نويسنده اى چيره دست بود - به نمايش گذاشتند. در دى ماه 1331 شمسى، همين شخص به وين رفت و در كنگره جهانى توده اى ها كه از طرف دولت كمونيست شوروى حمايت مى شد، شركت كرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى كردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگير شدند و بر اثر تيراندازى مأمورين عده اى كشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آيت الله بروجردى، سيد على اكبر برقعى به يزد تبعيد شد.
  4. در ماجراى ملى كردن صنعت نفت، در سال 1329 شمسى، ائتلافى بين آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى و دكتر مصدق وجود داشت. مرحوم آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى (م، 1371 ه.ق) از آيت الله كاشانى پشتيبانى و مردم را براى ملى كردن صنعت نفت بسيج مى كرد. آيت الله زاهدى در اين برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگليس سخن مى گفت و طرفدار ملى كردن صنعت نفت و قطع ايادى استعمار انگليس بود. از اين رو همراه آيت الله خوانسارى از آيت الله كاشانى حمايت كرد و نقش بسزايى در آگاهى بخشى و بسيج مردم براى تحقق ملى كردن صنعت نفت داشت.
  5. از ناحيه خيابان شمالى كه قبلاً جزء مسجد بود و همچنين از ناحيه حياط، فضاى وسيعى را جزء سرداب كرد؛ به طورى كه فضاى سرداب كه 320 متر بود، به 900 متر رسيد.

منابع