بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان (علیهم السلام) (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab173.jpg|بندانگشتی|بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان علیهم‌السلام]]
+
[[پرونده:Ketab173.jpg|240px|بندانگشتی]]
 +
'''«بیست‌وپنج اصل از اصول اخلاقى امامان(ع)»'''، مجموعه سخنرانى‌هاى [[امام جمعه]] شهرستان کرج، حجت‌الاسلام محمدتقى عبدوس در سالهاى ۱۳۷۲-۱۳۷۳ ش، پیرامون اصول [[اخلاق]] در شیوه زندگى [[ائمه]](علیهم السلام) است، که توسط محمد محمدى اشتهاردى مکتوب و منتشر شد.
 +
==محتوای کتاب==
  
== معرفى اجمالى ==
+
کتاب «بیست‌وپنج اصل از اصول اخلاقى امامان(ع)» در یک جلد مشتمل بر پیشگفتار گردآورنده و متن در ۲۵ اصل نگاشته شده است.
'''بيست‌وپنج اصل از اصول اخلاقى امامان(ع)'''، مجموعه سخنرانى‌هاى امام جمعه شهرستان كرج، محمدتقى عبدوس (متولد 1328ش) است كه توسط [[محمدی اشتهاردی، محمد|محمد محمدى اشتهاردى]] (1323- 1385ش) مكتوب و منتشر شده است.
 
  
اين سخنرانى‌ها از تريبون نماز جمعه در سالهاى 1372 و 1373ش در مصلّاى كرج، پيرامون «اصول اخلاق در شيوه زندگى امامان(ع)»، ايراد شده است.<ref>مقدمه ص16</ref>
+
اگرچه در این ۲۵ اصل، شیوه مؤلف یکسان نیست، اما در بسیارى از اصول بعد از تعریف کلى از یک اصل [[اخلاق|اخلاقى]] به اهمیت آن اصل در [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]] اشاره مى‌کند و سپس به ذکر نمونه‌هایى از گفتار و کردار [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) و [[ائمه]](ع) درباره آن اصل مى‌پردازد.
  
== ساختار ==
+
مؤلف در این مجموعه بین اخلاق فردى و جمعى، اخلاق نظرى و عملى و تطبیقى و نیز اخلاق و رفتار اخلاقى تفکیک نکرده است. همچنین برخى مواردى که در زمره اخلاق قرار نمى‌گیرد -چراکه اخلاق یک صفت نفسانى است که موجب کارهاى نیک و بد مى‌شود- در بحث اخلاق وارد کرده است. مانند: اصل بیست‌وپنجم که به کار و کارگرى در زندگى امامان(ع) پرداخته که از دایره صفات اخلاقى و نیز رفتار اخلاقى خارج است. به نظر مى‌رسد مؤلف هر آنچیزى که نیکوست را در صفات اخلاقى داخل کرده است.
  
كتاب در يك جلد حاوى پيشگفتار گردآورنده و متن در بيست‌وپنج اصل نگاشته شده است.
+
اولین اصل اخلاقى که مؤلف به آن پرداخته، [[قرض الحسنه|قرض‌الحسنه]] در زندگى امامان(ع) است. ایشان بعد از تعریف قرض‌الحسنه به وام بدون بهره، به این مطلب اشاره کرده که قرض از لحاظ لغوى به معناى بریدن است و ازاین‌رو به وام بدون بهره قرض الحسنه مى‌گویند که انسان وقتى مى‌تواند به چنین کار نیکى توفیق یابد که دلبستگى به مال و ثروت را از خود ببرد.
  
اگرچه در اين بيست‌وپنج اصل شيوه مؤلف يكسان نيست، اما در بسيارى از اصول بعد از تعريف كلى از يك اصل اخلاقى به اهميت آن اصل در قرآن و روايات اشاره مى‌كند و سپس به ذكر نمونه‌هايى از گفتار و كردار پيامبر(ص) و ائمه(ع) درباره آن اصل مى‌پردازد.
+
سپس به قرض‌الحسنه در قرآن اشاره مى‌کند و مى‌گوید در قرآن، سیزده بار با واژه‌هاى گوناگون، سخن از قرض به میان آمده و بر آن تأکید شده است. در هرجا که کلمه «قرض» آمده به دنبال آن کلمه «حسناً» نیز آمده است. و قرض نیکو (حسن) را مى‌توان از چند جهت تصوّر کرد: ۱- آبرومندانه باشد؛ ۲- بى‌منّت باشد؛ ۳- بدون چشم‌داشت به سود و بهره باشد؛ ۴- براى خشنودى خدا باشد؛ ۵- از روى میل و علاقه باشد..
 
 
== گزارش محتوا ==
 
 
 
ايشان در اين مجموعه بين اخلاق فردى و جمعى، اخلاق نظرى و عملى و تطبيقى و نيز اخلاق و رفتار اخلاقى تفكيك نكرده است. همچنين برخى مواردى كه در زمره اخلاق قرار نمى‌گيرد -چراكه اخلاق يك صفت نفسانى است كه موجب كارهاى نيك و بد مى‌شود- در بحث اخلاق وارد كرده است. مانند: اصل شانزدهم كه به وقت‌شناسى و قدردانى از وقت و نيز اصل بيست‌وپنجم كه به كار و كارگرى در زندگى امامان(ع) پرداخته كه از دايره صفات اخلاقى و نيز رفتار اخلاقى خارج است. به نظر مى‌رسد مؤلف هر آنچيزى كه نيكوست را در صفات اخلاقى داخل كرده است.
 
 
 
اولين اصل اخلاقى كه مؤلف به آن پرداخته است قرض‌الحسنه در زندگى امامان(ع) است.
 
 
 
ايشان بعد از تعريف قرض‌الحسنه به وام بدون بهره، به اين مطلب اشاره كرده كه قرض از لحاظ لغوى به معناى بريدن است و ازاين‌رو به وام بدون بهره قرض الحسنه مى‌گويند كه انسان وقتى مى‌تواند به چنين كار نيكى توفيق يابد كه دلبستگى به مال و ثروت را از خود ببرد.<ref>متن كتاب، ص18</ref>
 
 
 
سپس به قرض‌الحسنه در قرآن اشاره مى‌كند و مى‌گويد در قرآن، سيزده بار با واژه‌هاى گوناگون، سخن از قرض به ميان آمده و بر آن تأكيد شده است. در هرجا كه كلمه «قرض» آمده به دنبال آن كلمه «حسناً» نيز آمده است. و قرض نيكو (حسن) را مى‌توان از چند جهت تصوّر كرد: 1- آبرومندانه باشد؛ 2- بى‌منّت باشد؛ 3- بدون چشم‌داشت به سود و بهره باشد؛ 4- براى خشنودى خدا باشد؛ 5- از روى ميل و علاقه باشد..<ref>همان، ص20</ref>در ادامه چند نمونه از گفتار و كردار ائمه(ع) در باب قرض دادن ذكر شده است. كه در نمونه سوم از كردار ائمه به اين داستان مى‌رسيم كه: محمّد بن اسامه بيمار و در بستر مرگ افتاد. امام سجّاد(ع) به عيادت او رفت. جمعى در آنجا حاضر بودند. محمّد بن اسامه به حاضران گفت: «مبلغى مقروض هستم، از شما تقاضا دارم آن را ادا كنيد». امام سجّاد(ع) فرمود: «من يك سوم آن را ادا مى‌كنم»؛ ولى از هيچ يك حاضران در مجلس جواب مثبتى نشنيد. امام سجّاد(ع) همه قرضهاى او را برعهده گرفت؛ سپس فرمود: «من ازاين‌رو در آغاز، همه ديون محمّد بن اسامه را برعهده نگرفتم تا بنى‌هاشم نگويند فلانى از ما سبقت گرفت، وگرنه در همان آغاز همه آن را مى‌پذيرفتم».<ref>همان، ص28</ref>
 
 
 
== وضعيت كتاب ==
 
 
 
فهرست مطالب در اول كتاب آمده است. پاورقى‌ها حاوى ارجاعات كتاب و توضيح برخى عبارات مى‌باشد.
 
 
 
==پانويس ==
 
<references />
 
== منبع مقاله ==
 
 
 
مقدمه و متن كتاب.
 
 
 
== منبع ==
 
ویکی نور
 
  
 +
در ادامه چند نمونه از گفتار و کردار ائمه(ع) در باب قرض دادن ذکر شده است. که در نمونه سوم از کردار ائمه به این داستان مى‌رسیم که: محمد بن اسامه بیمار و در بستر مرگ افتاد. [[امام سجاد]](علیه السلام) به [[عیادت بیماران|عیادت]] او رفت. جمعى در آنجا حاضر بودند. محمّد بن اسامه به حاضران گفت: «مبلغى مقروض هستم، از شما تقاضا دارم آن را ادا کنید». امام سجّاد(ع) فرمود: «من یک سوم آن را ادا مى‌کنم»؛ ولى از هیچ یک حاضران در مجلس جواب مثبتى نشنید. پس امام سجّاد(ع) همه قرضهاى او را برعهده گرفت؛ سپس فرمود: «من ازاین‌رو در آغاز، همه دیون محمّد بن اسامه را برعهده نگرفتم تا [[بنى‌هاشم]] نگویند فلانى از ما سبقت گرفت، وگرنه در همان آغاز همه آن را مى‌پذیرفتم».
 +
==منابع==
 +
* ویکی نور
 
[[رده:کتابهای با موضوع اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:کتابهای با موضوع اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[رده:رده:کتاب‌های اخلاق اسلامی]]

نسخهٔ ‏۲۷ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۴

Ketab173.jpg

«بیست‌وپنج اصل از اصول اخلاقى امامان(ع)»، مجموعه سخنرانى‌هاى امام جمعه شهرستان کرج، حجت‌الاسلام محمدتقى عبدوس در سالهاى ۱۳۷۲-۱۳۷۳ ش، پیرامون اصول اخلاق در شیوه زندگى ائمه(علیهم السلام) است، که توسط محمد محمدى اشتهاردى مکتوب و منتشر شد.

محتوای کتاب

کتاب «بیست‌وپنج اصل از اصول اخلاقى امامان(ع)» در یک جلد مشتمل بر پیشگفتار گردآورنده و متن در ۲۵ اصل نگاشته شده است.

اگرچه در این ۲۵ اصل، شیوه مؤلف یکسان نیست، اما در بسیارى از اصول بعد از تعریف کلى از یک اصل اخلاقى به اهمیت آن اصل در قرآن و روایات اشاره مى‌کند و سپس به ذکر نمونه‌هایى از گفتار و کردار پیامبر(ص) و ائمه(ع) درباره آن اصل مى‌پردازد.

مؤلف در این مجموعه بین اخلاق فردى و جمعى، اخلاق نظرى و عملى و تطبیقى و نیز اخلاق و رفتار اخلاقى تفکیک نکرده است. همچنین برخى مواردى که در زمره اخلاق قرار نمى‌گیرد -چراکه اخلاق یک صفت نفسانى است که موجب کارهاى نیک و بد مى‌شود- در بحث اخلاق وارد کرده است. مانند: اصل بیست‌وپنجم که به کار و کارگرى در زندگى امامان(ع) پرداخته که از دایره صفات اخلاقى و نیز رفتار اخلاقى خارج است. به نظر مى‌رسد مؤلف هر آنچیزى که نیکوست را در صفات اخلاقى داخل کرده است.

اولین اصل اخلاقى که مؤلف به آن پرداخته، قرض‌الحسنه در زندگى امامان(ع) است. ایشان بعد از تعریف قرض‌الحسنه به وام بدون بهره، به این مطلب اشاره کرده که قرض از لحاظ لغوى به معناى بریدن است و ازاین‌رو به وام بدون بهره قرض الحسنه مى‌گویند که انسان وقتى مى‌تواند به چنین کار نیکى توفیق یابد که دلبستگى به مال و ثروت را از خود ببرد.

سپس به قرض‌الحسنه در قرآن اشاره مى‌کند و مى‌گوید در قرآن، سیزده بار با واژه‌هاى گوناگون، سخن از قرض به میان آمده و بر آن تأکید شده است. در هرجا که کلمه «قرض» آمده به دنبال آن کلمه «حسناً» نیز آمده است. و قرض نیکو (حسن) را مى‌توان از چند جهت تصوّر کرد: ۱- آبرومندانه باشد؛ ۲- بى‌منّت باشد؛ ۳- بدون چشم‌داشت به سود و بهره باشد؛ ۴- براى خشنودى خدا باشد؛ ۵- از روى میل و علاقه باشد..

در ادامه چند نمونه از گفتار و کردار ائمه(ع) در باب قرض دادن ذکر شده است. که در نمونه سوم از کردار ائمه به این داستان مى‌رسیم که: محمد بن اسامه بیمار و در بستر مرگ افتاد. امام سجاد(علیه السلام) به عیادت او رفت. جمعى در آنجا حاضر بودند. محمّد بن اسامه به حاضران گفت: «مبلغى مقروض هستم، از شما تقاضا دارم آن را ادا کنید». امام سجّاد(ع) فرمود: «من یک سوم آن را ادا مى‌کنم»؛ ولى از هیچ یک حاضران در مجلس جواب مثبتى نشنید. پس امام سجّاد(ع) همه قرضهاى او را برعهده گرفت؛ سپس فرمود: «من ازاین‌رو در آغاز، همه دیون محمّد بن اسامه را برعهده نگرفتم تا بنى‌هاشم نگویند فلانى از ما سبقت گرفت، وگرنه در همان آغاز همه آن را مى‌پذیرفتم».

منابع

  • ویکی نور