بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان (علیهم السلام) (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Ketab173.jpg

«بیست‌وپنج اصل از اصول اخلاقى امامان(ع)»، مجموعه سخنرانى‌هاى امام جمعه شهرستان کرج، حجت‌الاسلام محمدتقى عبدوس در سالهاى ۱۳۷۲-۱۳۷۳ ش، پیرامون اصول اخلاق در شیوه زندگى ائمه(علیهم السلام) است، که توسط محمد محمدى اشتهاردى مکتوب و منتشر شد.

محتوای کتاب

کتاب «بیست‌وپنج اصل از اصول اخلاقى امامان(ع)» در یک جلد مشتمل بر پیشگفتار گردآورنده و متن در ۲۵ اصل نگاشته شده است.

اگرچه در این ۲۵ اصل، شیوه مؤلف یکسان نیست، اما در بسیارى از اصول بعد از تعریف کلى از یک اصل اخلاقى به اهمیت آن اصل در قرآن و روایات اشاره مى‌کند و سپس به ذکر نمونه‌هایى از گفتار و کردار پیامبر(ص) و ائمه(ع) درباره آن اصل مى‌پردازد.

مؤلف در این مجموعه بین اخلاق فردى و جمعى، اخلاق نظرى و عملى و تطبیقى و نیز اخلاق و رفتار اخلاقى تفکیک نکرده است. همچنین برخى مواردى که در زمره اخلاق قرار نمى‌گیرد -چراکه اخلاق یک صفت نفسانى است که موجب کارهاى نیک و بد مى‌شود- در بحث اخلاق وارد کرده است. مانند: اصل بیست‌وپنجم که به کار و کارگرى در زندگى امامان(ع) پرداخته که از دایره صفات اخلاقى و نیز رفتار اخلاقى خارج است. به نظر مى‌رسد مؤلف هر آنچیزى که نیکوست را در صفات اخلاقى داخل کرده است.

اولین اصل اخلاقى که مؤلف به آن پرداخته، قرض‌الحسنه در زندگى امامان(ع) است. ایشان بعد از تعریف قرض‌الحسنه به وام بدون بهره، به این مطلب اشاره کرده که قرض از لحاظ لغوى به معناى بریدن است و ازاین‌رو به وام بدون بهره قرض الحسنه مى‌گویند که انسان وقتى مى‌تواند به چنین کار نیکى توفیق یابد که دلبستگى به مال و ثروت را از خود ببرد.

سپس به قرض‌الحسنه در قرآن اشاره مى‌کند و مى‌گوید در قرآن، سیزده بار با واژه‌هاى گوناگون، سخن از قرض به میان آمده و بر آن تأکید شده است. در هرجا که کلمه «قرض» آمده به دنبال آن کلمه «حسناً» نیز آمده است. و قرض نیکو (حسن) را مى‌توان از چند جهت تصوّر کرد: ۱- آبرومندانه باشد؛ ۲- بى‌منّت باشد؛ ۳- بدون چشم‌داشت به سود و بهره باشد؛ ۴- براى خشنودى خدا باشد؛ ۵- از روى میل و علاقه باشد..

در ادامه چند نمونه از گفتار و کردار ائمه(ع) در باب قرض دادن ذکر شده است. که در نمونه سوم از کردار ائمه به این داستان مى‌رسیم که: محمد بن اسامه بیمار و در بستر مرگ افتاد. امام سجاد(علیه السلام) به عیادت او رفت. جمعى در آنجا حاضر بودند. محمّد بن اسامه به حاضران گفت: «مبلغى مقروض هستم، از شما تقاضا دارم آن را ادا کنید». امام سجّاد(ع) فرمود: «من یک سوم آن را ادا مى‌کنم»؛ ولى از هیچ یک حاضران در مجلس جواب مثبتى نشنید. پس امام سجّاد(ع) همه قرضهاى او را برعهده گرفت؛ سپس فرمود: «من ازاین‌رو در آغاز، همه دیون محمّد بن اسامه را برعهده نگرفتم تا بنى‌هاشم نگویند فلانى از ما سبقت گرفت، وگرنه در همان آغاز همه آن را مى‌پذیرفتم».

منابع

  • ویکی نور