مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

بانو مجتهده امین

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«بانو سیده نصرت‌ امین»، (۱۲۷۴ - ۱۳۶۲ ش) فقیه، عارف، حکیم و مفسر مشهور اهل اصفهان است که با تأیید علماء و مراجع تقلید وقت به دریافت درجه اجتهاد نائل گشت. او به «بانو امین» شهرت داشت و غالبا آثار خویش را با نام بانوی ایرانی یا بانوی اصفهانی منتشر می‌نمود. «مخزن العرفان در تفسیر قرآن» از معروفترین آثار اوست.

۲۲۰px
نام کامل سیده نصرت‌ بیگم امین
زادروز ۱۲۷۴ شمسی
زادگاه اصفهان
وفات ۱۳۶۲ شمسی
مدفن اصفهان، تخت فولاد

Line.png

اساتید

سید ابوالقاسم دهکردی، میرزا علی شیرازی، میرزا علی‌اصغر شریف، ابوالقاسم زفره‌ای،...

شاگردان

عفت الزمان امین، ربابه الهی، بتول عسکری، زینت علویه همایونی، صدیقه حکیمیان،...

آثار

مخزن العرفان، مخزن اللئالی، اربعین الهاشمیه، جامع الشتات، معاد یا آخرین سیر بشر، النفحات الرحمانیه، سرو ناز در سیر و سلوک الی الله،...


ولادت

سیده نصرت‌ بیگم اصفهانی فرزند سید محمدعلی امین التجار اصفهانی در سال ۱۲۶۵ شمسی در اصفهان به دنیا آمد. این مولود شریف که به نقل از کتاب «شجره طیبه»، تألیف سید مصلح الدین مهدوی، نسب پاکش با سی واسطه به امام علی علیه السلام می رسد.

تحصیل و استادان

وی بعد از رسیدن به سن چهار سالگی توسط مادر روشن بین خود عازم مکتب می شود و تا حدود یازده سالگی به تحصیل زبان عربی می پردازد. حتی در اغلب مجالس عمومی باز هم در حال تفکر بود و در مقام این که پا را از جاده شریعت بیرون نگذارد. در سنین بعد از بلوغ همواره لطف پروردگار بدرقه راهش بود و در حین تحصیل گهگاهی حالات خوش و نورانی نصیب وی می گردید تا سرانجام به دلیل اتصال به عالم عرفان و زحمات پیگیر در امر مطالعات حکمت الهی، به لقب «امین» مفتخر گشت.

«بانو امین» در حین علم آموزی سرانجام در سن ۱۵ سالگی با پسرعموی خود ازدواج می کند و بار مسؤولیت سنگین خانه داری و تربیت فرزندان را بر دوش می کشد. لکن این قبیل مسایل مانع کسب فیوضات علمی او نمی گشت کما این که شاهد مرگ ۷ تن از فرزندان خویش بود.

این بانوی اندیشمند و عارف با پشتکار و تلاشی بی نظیر به تحصیل صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، فلسفه و عرفان می پردازد و با وجود مشکلات متعددی که در فضای حاکم بر آن زمان بود در سن چهل سالگی مرتبت و تسلط علمی ایشان مورد تأیید علماء و مراجع تقلید وقت قرار گرفته و به دریافت درجه اجتهاد و روایت نائل می گردد.

نکته درخور توجه اینجاست که بانو امین علی رغم مسؤولیت های اجتماعی که بر دوش خویش احساس می نمود، کمتر از خانه خارج می شده و برنامه تحصیل و تعلیم ایشان در منزل مهیا می شد به گونه ای که در خلال مطالعه مستمر و نوشتن کتاب های مختلف در منزل در صورت لزوم با علماء هم مباحثاتی داشت. حتی زمانی که اسلام از جهاتی در معرض خطر واقع شده بود، دعوت کانون اسلام را برای سخنرانی پذیرفته و جلسات را به طور هفتگی برگزار نمود. توصیه این حکیم الهی به خانم‌هایی که قصد ادامه تحصیل داشتند چنین بود که مشکلات دوران تحصیل را تحمل کنند و درس را ادامه دهند زیرا کمبود افراد متعهد و آگاه در بسیاری جوامع به خوبی حس می شود.

حجت الاسلام بانو امین خود در یک مصاحبه علت گرایش خود را به تحصیل علوم الهی مرهون فضل و عنایت بی شائبه از جانب خدای خویش دانسته و در این راستا ضمن اشاره به خاطراتی از زمان کودکی خویش این چنین فرموده است: «...درست به یاد دارم در اوقاتی که با بچه‌های همسن بودم مثل آن‌ها تفریح و گردش نمی کردم بلکه مشتاق بودم بیشتر تنها باشم تا بهتر بتوانم فکر کنم زیرا گمشده ای در وجود خود داشتم و اگر به مجالس عمومی می رفتم باز در حال تفکر بودم و در این اندیشه که پا از جاده شریعت بیرون نگذارم. در میان علوم به «خداشناسی» و علومی که مربوط به خداوند بود بیشتر علاقه داشتم و دائم در طلب حقیقتی پویا بودم تا سرانجام درصدد برآمدم زبان عربی را بیاموزم شاید از این راه گمشده خود را پیدا کنم و به خدا نزدیک شوم. حدود یازده ـ دوازده سالگی به تحصیل زبان عربی پرداختم ولی همواره لطف پروردگار بدرقه راهم بود و حین تحصیل هم گاهی حالات خوش و نورانی نصیبم می شد تا این که به نوشتن کتاب «اربعین» موفق شدم. علمای نجف که از نوشتن اربعین اطلاع حاصل کردند کتبا سؤالاتی راجع به فقه برایم فرستادند و پس از آن که جواب ایشان را دادم «درجه اجتهاد» به من عطا فرمودند. از آن به بعد مشغول تألیف کتاب بوده ام و به ترتیب کتاب‌های: مخزن اللئالی، سیر و سلوک، معاد، روش خوشبختی و اخلاق نوشته شد و سرانجام به تألیف تفسیر «مخزن العرفان» پرداختم و هنوز هم مشغول به آن هستم. در تمام این مراحل از تفضلات و الطاف الهی برخوردار بوده‌ام و گاه به گاه جرقه‌های نورانی نصیبم می گردد و محظوظم می کند و "هَذا مِنْ فَضْلِ رَبّی".»

برخی اساتید بانو امین اصفهانی عبارتند از:

همچنین مرحوم بانو امین از برخی علمای بزرگوار از جمله شیخ عبدالکریم حائری و سید ابراهیم اصطهباناتی اجازه اجتهاد دریافت کرده بود که در این جا به ذکر ترجمه متن اجازه مرحوم آیت الله اصطهباناتی بسنده می کنیم: «بسم اللّه الرحمن الرحیم.... بانوی گرامی، شریف، اصیل، عالم عامل، جامع علوم عقلی و نقلی، گوهر روزگار و حجت زنان زمان، دختر مرحوم حاج سید محمدعلی امین التجار اصفهانی ـ طاب ثراه ـ از کسانی است که مدت مدیدی از عمر عزیز و زمان درازی از زندگی گرانقدرش را در تحصیل علوم شرعی و معارف دینی و تکمیل مکارم اخلاق حسنه و تحقیق و تنقیح قواعد فقه و اصول گذرانده است تا جایی که به مراتب عالی علم و دانش نایل آمد و از کسانی گردید که او را با انگشت به یکدیگر نشان می دادند. ایشان از این حقیر اجازه خواست و این بنده از وی در مسائل فقه و اصول کسب اطلاع نمودم. پاسخ های ارسالی، که به گواهی تعدادی از بزرگان مورد اطمینان ثابت می کرد آن جواب ها از خود ایشان است، از طول ید و کثرت اطلاعات و وجود قوه استنباط و دستیابی ایشان به درجه ای از اجتهاد، خبر می داد. پس برایشان باد عمل به احکامی که به روش شناخته شده بین علمای اسلام، استنباط می کند و این فضل و موهبتی الهی است که خداوند به هر کس از زنان و مردان که بخواهد عطا می کند و چه نیکو سروده است:

فَلَو کُنَّ النساءُ کَمِثلِ هذه لَفَضَّلتِ النساءُ عَلَی الرجال

باید خدای را بر این نعمت ها و بخشش های گرانقدر که به او عطا کرده است سپاسگزار باشد. به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من آن چه را که روایتش برای من صحیح است. به طرقی که مشایخ و دانشمندان جامع علوم ـ که خدا مقامشان را در بهشت عالی گرداند ـ منتهی گردد... توصیه ام به ایشان این است که در موارد شبهات جانب احتیاط را رها نکند زیرا این راه، نگاهدارنده انسان است و امیدوارم که مرا از دعای خیر فراموش نکند». صفر الخیر ۱۳۵۴، ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی.

تدریس و شاگردان

این بانوی مجتهده و نیکوکار با توجه به شناخت ارزش علم در جایگاه اجتماع به ویژه طبقه زنان علی رغم نامساعد بودن اوضاع اجتماعی آن زمان، به خوبی به محدودیت زمینه آموزش برای دختران پی برد. لذا به عنوان یک آموزگار متعهد در قبال خواسته های بر حق آنان احساس مسؤولیت کرده و در عین رنج بردن از وضعیت زنان، در سال ۱۳۴۴ اقدام به تأسیس حوزه ای به نام «مکتب حضرت فاطمه سلام الله علیها» کرد که حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ شاگرد را جذب نمود و در آن مرکز علاوه بر تعلیم و تدریس علوم اسلامی در رشته های فقه، اصول، حکمت، عرفان، فلسفه و... که توسط خود ایشان انجام می گرفت، به تدریج یک حرکت و نهضت علمی و فرهنگی در میان قشر زنان پدید آمد و این حرکت علمی و فرهنگی نیز ادامه یافت.

این مکتب نه تنها از شاگردان شهریه دریافت نمی کرد، بلکه کلیه هزینه های آن به وسیله بنیانگذار آموزشگاه یعنی حاجیه خانم امین پرداخت می گردید. همچنین به دلیل ممانعت خانواده های مذهبی از ادامه تحصیل دختران در مدراس دیگر، ایشان مبادرت به تأسیس دبیرستانی دخترانه نمود. در نتیجه با همت و پشتکار این بانوی فاضله راه تحصیل برای بسیاری از دختران سهل و میسر گردید.

برخی از شاگردان بانو مجتهده امین عبارتند از:

  • عفت الزمان امین
  • ربابه الهی؛ صاحب دو کتاب «اللؤلؤ و المرجان» و «کشکول الهی»
  • بتول جهانبخش (جعفری) هرندی
  • زینت السادات علویه همایونی
  • بتول غازی
  • بتول عسکری
  • زهرا چوب چینی
  • صدیقه حکیمیان
  • فخرالسادات قلمکاریان
  • محبوبه گلستانیان
  • بدرالسادات مدرس خاتون آبادی
  • معصومه لطفی سرگزی
  • بی بی ریحانه مرجانی

آثار و تألیفات

بانو امین از سن چهل سالگی تا واپسین دم حیات گهربار خویش به تألیف کتاب‌های مختلف، تدریس و پاسخگویی به پرسش‌های دینی مردم و ارشاد زنان می پرداخت. او آثاری را از خود به یادگار نهاد که هر کدام مبین ذوق عرفانی و واردات روحانی وی قلمداد می گردد. اهم این آثار به قرار زیر است:

سرو ناز در سیر و سلوک الی الله - یکی از آثار بانو امین
  1. مخزن العرفان در تفسیر قرآن؛ این کتاب تفسیر جامعی از قرآن کریم است که در ۱۵ جلد منتشر گردیده و بنا به اظهار کمیسیون فرهنگی امور بانوان «اگر آثار پرارج این عالمه گرانقدر را دایره ای فرض کنیم، نقطه اصلی و مرکز این دایره تفسیر ایشان است و به حق جا دارد که این گونه رژف اندیشی و دقت نظر در این امر مهم مورد تحسین و تمجید اهل تحقیق قرار گیرد».
  2. اربعین الهاشمیه (به زبان عربی)؛ که اولین تألیف ایشان و مشتمل بر چهل حدیث در توحید و صفات حق تعالی و اخلاق و احکام شرع و متضمن بیانات فلسفی و عرفانی و اصولی و فقهی است.
  3. جامع الشتات (به زبان عربی)؛ در این کتاب پی به پرسش‌های متعدد از اساتیدی چون محمدعلی قاضی، طباطبایی و نهایتاً پاسخ‌های مبسوط این بانوی عالم که برای آنان تحریر کرده می بریم. در ارزش این کتاب ذکر این نکته بس که ماحصل پرسش‌ها و پاسخ‌های مندرج در آن منجر به کسب درجه اجتهاد برای این عارفه فاضله گشت.
  4. معاد یا آخرین سیر بشر؛ با این کتاب، به خوبی به نحوه سیر تکامل انسان از این دنیا به عالمی که فوق وی عالمی نیست پی خواهیم برد و آن عالم معاد یا قیامت است. این کتاب راهنمای بسیار ارزنده برای افرادی است که درصدد شناخت هویت آدمی پس از مرگ می باشند.
  5. النفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیه (به زبان عربی)؛ کتابی است در موضوع واردات قلبی و خاطراتی که مؤلف در سلوک الی اللّه به واسطه فیض حق درمی‌یابد.
  6. اخلاق و راه سعادت (ترجمه کتاب «تهذیب الاخلاق» ابن مسکویه)؛ این کتاب دارای جنبه علمی، عملی و اخلاقی است و مشتمل بر نکات و دقایق و لطایف فلسفی و نیز به عبارت فارسی رونوشت شده تا مورد استفاده فارسی زبانان باشد.
  7. روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی
  8. مخزن اللئالی در مناقب مولی الموالی امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ مؤلف درباره علت نگارش این کتاب می گوید: «چون این فقیره حقیره بی بضاعت در موقع تشرّف به نجف اشرف به جهت مهمی نذر کرد کتابی در فضایل علی علیه السلام تألیف کند، بعد از آن با خود فکر کرد که این کاری است بسیار خطیر و دریایی است بس عمیق...».
  9. سیر و سلوک در روش اولیاء و طریق سیر سعداء؛ محتوای این کتاب همان گونه که از عنوان آن برمی‌آید در کشف و شهود و سیر الی اللّه است و به نظر می رسد تداعی بخش مناجات خواجه عبدالله انصاری است.
  10. سرو ناز در سیر و سلوک الی الله.
  11. روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی.

اخلاق و روحیات

از روحیات بارز ایشان نهایت فروتنی و تواضع بود و همچنین داشتن خصیصه «آرامش دل» که سعادت انسان را مرهون آن می دانست و علاوه بر مقام و مرتبت والای علمی، کمال توجه را نسبت به خانه داری، همسرداری و تربیت فرزند مبذول می داشت و هیچ گاه ذره‌ای اسراف را جایز نمی دانست. همسر ایشان به دلیل هوش و ذکاوت این بانو همیشه در کارها با ایشان مشورت می نمود.

اول «معاهده» سپس «مراقبه»...

بنا به اظهار یکی از شاگردان، ایشان شخصی بود واقعا خدایی، هر چه می گفت توصیف حق بود. این بانو حکیم بود و در عین حال عارف، مجتهد و فقیه بود، ولی عرفان بر سایر خصوصیاتش غلبه داشت... تواضع و جاذبه ایشان مرا به نزدشان می کشاند. یا می نوشت یا با خدا مناجات می کرد... دائما مکاشفاتی برایشان می شد که در «نفحات الرحمانیه» نقل شده است. می گفت از آثار پی به مؤثر ببرید و به یاد خدا بیفتید. مکرر می گفت ارتباط موجودات را با حق تعالی درک می کنم. اغلب این شعر را می خواند:

آن کس که تو را شناخت چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟

ارزشی برای دنیا قائل نبود، زندگی طبیعی داشت؛ نه افراط و نه تفریط... اغلب، «منازل السایرین» خواجه عبدالله را مطالعه می کرد. به عفت و حجاب خیلی اهمیت می داد... مکرر می گفت: انسان باید مراقب حال خود باشد. در هر روز اول با خود «معاهده» کنید؛ بعد در طی روز «مراقبه» داشته باشید؛ در انتهای امر، خودتان را «محاسبه» کنید و اگر کار خلافی از شما سرزده است «معاتبه» داشته باشید. حال غیر از ذات است، ملکات برای انسان می ماند. سعی کنید صفات نیک، ذات شما باشد نه حال شما.

«جنّت» به جای «جانت»...

یک بار خانمی از سیاهپوستان آمریکا آمده بود و می گفت که من ادیان را بررسی می کنم و به این نتیجه رسیده‌ام که اسلام بهترین دین است و شنیده ام در جهان اسلام یک چنین بانوی مجتهدی وجود دارد و می خواهم که او را ببینم. اسمش «جانت» بود. می خواست اسمش را عوض کند، ولی وقتی معنای جنّت را فهمید اسم خود را جنّت گذاشت. ۲۷ ساله بود و از همسرش طلاق گرفته بود و اسم پسر بچه خود را هم علی گذاشته بود. این خانم آمد پیش خانم امین و ایشان بر او کلمه شهادتین خواند و او مسلمان شد.

من به آن نفس مطمئنه رسیده بودم

یکی از شاگردان او می گوید: «...ایشان به «الحقایق» فیض کاشانی و «مقامات معنوی» خواجه عبدالله انصاری خیلی علاقه داشتند. یک مدت پیش ایشان می رفتیم، مرتب روی این چند کتاب کار می کردند و می فرمودند: وقتی آدم با خدا باشد گوشش به دنیا و عوالم آن نیست... در روزهای آخر عمرشان که به دیدنشان رفته بودم. فرمودند: «من دیشب خدمت جدم رسول الله رسیدم و مرتبه نفس مطمئنه را مشاهده کردم. گریه می کردند و می گفتند: من نمی خواستم برگردم ولی نمی دانم چه شد که به زندگی برگشتم. دیشب از جدم رسول الله خواستم که حضرت علی علیه السلام را ملاقات کنم و یک دفعه دیدم در باز شد و حضرت امیر وارد شدند. دستم را روی شانه حضرت انداختم گفتم: یا مولا امیرالمؤمنین! من می خواهم خدمت شما برسم. حضرت علی لبخندی زدند گفتند: تو هستی؟ خلاصه ایشان مرتبا گریه می کردند و می گفتند: من چرا برگشتم؟ من به آن نفس مطمئنه رسیده بودم...».

«مَنْ اَتَیَ اللّه» چه مفهومی دارد؟

یک روز مرحوم استاد علامه طباطبایی صاحب «تفسیر المیزان» به اصفهان آمده و با این بانوی اندیشمند دیدار نمود. فردای همان روز بانو امین به یکی از شاگردان خود گفت: «دیروز این مرد بزرگ و دانشمند با آن مراتب رفیع علمی خویش آمده و از این حقیر راجع به «اِلاّ مَنْ اَتیَ اللّه؛ بِقلبٍ سلیم» می پرسید یعنی چه؟ یعنی ایشان که استادند از من که شاگردم می پرسند: اِلاّ مَنْ اَتیَ اللّه؛ بِقلبٍ سلیم چه مفهومی دارد؟ در صورتی که خودشان مَنْ اَتیَ اللّه؛ بقلبٍ سلیم بودند».

وصیتنامه بانو امین

«وصیتنامه» این بانوی شریف سراسر از حدیث نبوی و دعوت به جاده مستقیم حق و پرهیزکاری و... است. ایشان در خلال سفارشات، آیات قرآنی را به تناسب سخنان خویش آورده و این نشان دهنده دید عمیق و پیوند دیرینه این مجتهده با قرآن و زندگی است... حجت الاسلام امین در بدو سفارش خویش همه برادران و خواهران مؤمن خود را به پرهیزکاری فرامی‌خواند و این که در هیچ حال اعم از آسایش و تندرستی، سختی و مرض، در نعمت و تنگدستی، در عافیت و آفت زدگی و در فقر و بی نیازی... نبایستی از یاد خدا غفلت نمود و با قلب و زبان همیشه به یاد او بود... سپس این آیه شریفه را از سوره نور به عنوان گواه بارزی بر این مدعا می آورد... «رِجالٌ لاتُلْهِیهَمْ تجارَةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکراللّه ِ وَاِقَامِ الصَّلوةِ وَایتَاءِ الزَّکَوةِ یَخَافُونَ یَوْما تَتَقَلَّبُ فِیهِ القُلُوبُ وَالأَبْصارُ لِیَجزِیَهُمُ اللّه ُاَحْسَنَ مَا عَمِلوُاْ وَ یَزِیدَهُمْ مِن فَضْلِهِ». همچنین بعد از آوردن دو آیه دیگر مشابه آن، انسان‌ها را به فراگرفتن دانش توأم با تقوا فرامی‌خواند. از دیدگاه وی، دانشی که به کسب و نظر حاصل می شود علم رسمی است و نور و ضیائی از آن حاصل نمی شود.

سپس ما را به تحصیل معرفت و محبت الهی و امیدواری به ملاقات خدای سبحان سفارش می کند که: «واستَقِمْ کما اُمِرْتَ» (سوره شورى، آیه ۱۴) ثابت قدم باش چنان که فرموده شدی... در پاره ای از همین وصیتنامه، ایشان راه شناخت خدا و کسب رضای او را منحصر به پیروی از فرستاده او حضرت محمد صلی الله علیه و آله و محبت نزدیکان و یارانش می داند که: «بِنا عُرِفَ اللّه و بِنا عُبِدَاللّه، لَوْلانا ما عُرِفَ اللّه». نیز مخالفت با تمایلات نفس، اصلاح امور مسلمین، احسان نسبت به همنوعان، شکستن شهوات نفسانی در اثر ریاضت و زحمت و... تماما دال بر نصایح مشفقانه این مرحومه بزرگوار نسبت به بندگان خدا در امر احیای حدود الهی است.

وفات

مرحوم بانو امین اصفهانی سرانجام در سن ۹۷ سالگی در ۲۳ خرداد ماه ۱۳۶۲ به جوار رحمت الهی شتافت و مزارش در تخت فولاد اصفهان زیارتگاه اهل علم و تقوا گردید. چندی از شاعران معاصر از جمله روان شاد سپیده کاشانی و سید عباس حسّامی، در رثای او اشعار نغز و دلاویزی سروده‌اند.

منابع

  • "نگاهی به زندگی و آثار مرحوم بانو امین"، پروین داوودی فرد، مجله پیام زن، خرداد ۱۳۷۶، شماره ۶۳.
  • "حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان"، سید علیرضا کباری، سایت اندیشه قم، بازیابی: ۸ اسفند ۱۳۹۲.

آرشیو عکس و تصویر