ابوعبدالله زنجانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «ابوعبدالله زنجانى (1360-1309 ق) تلاش هاى او در تدوین نخستین تاریخ قرآن، ایجاد وحد...» ایجاد کرد)
 
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
ابوعبدالله زنجانى (1360-1309 ق)
+
'''آیت الله ابوعبدالله زنجانى''' (۱۳۰۹ - ۱۳۶۰ ق) [[فقیه]]، [[قرآن]]‌شناس و متفکر [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]] و [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعه اصفهانى]] بود. آیت الله زنجانى عالمى زمان‌شناس بود که با توجه به نیازها و ضرورت‌ها گام برمى‌داشت، و در ایجاد وحدت بین مسلمانان تلاش می‌کرد. او با تألیف کتاب و چاپ مقالات تحقیقى در مجلات مختلف فارسى و عربى به نشر فرهنگ اسلامى پرداخت. کتاب «[[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]» از معروفترین آثار اوست.
تلاش هاى او در تدوین نخستین تاریخ قرآن، ایجاد وحدت بین مسلمانان و نگارش ده ها کتاب و مقاله بر اساس نیاز جامعه، از جمله عواملى است که سبب مى شود تا ما او را عالمى فراتر از زمان بدانیم.
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = ابوعبدالله ضیایی زنجانى
 +
||تصویر= [[پرونده:ابوعبدالله زنجانی.jpg]]
 +
||زادروز = ۱۳۰۹ قمری
 +
|زادگاه = زنجان
 +
|وفات =  ۱۳۶۰ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]]
 +
|اساتید =  [[شیخ الشریعه اصفهانی]]، [[سید محمدکاظم یزدی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانى]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]]، [[میرزا محمدحسین نائینی]]،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = [[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]، فلسفه حجاب، طهارة اهل الکتاب، زندگانى محمد (ص)، منهاج النجاح، الاصول الاجتماعیه فى القرآن، دین فطرت،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
 +
ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۰۹ هـ .ق. در زنجان متولد شد. پدر ابوعبدالله، میرزا نصرالله، از بزرگان و پیشوایان روحانى شهر زنجان بود. بیش از یک قرن مقام [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامى]] ـ که از مناصب مهم دینى به یادگار مانده عصر [[صفویه|صفوى]] است ـ در خاندان او قرار داشت.
  
تولد
+
==تحصیل و استادان==
 +
ابوعبدالله زنجانى تعلیم و تربیت اولیه خویش را در محضر پدر اندیشمندش آغاز کرد و در دامان او پرورش یافت. او پس از رسیدن به سن جوانى به [[حوزه علمیه]] شهر خویش، زنجان رفته و [[ادبیات عرب]] و مبادى [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را در نزد عالمان آن دیار فراگرفت و براى آموختن [[فلسفه]]، [[کلام]]، [[ریاضیات]] و علم فلک در محضر فیلسوف و حکیم الاهى زنجان، میرزا ابراهیم فلکى ـ که از شاگردان فیلسوف بزرگ [[میرزا ابوالحسن جلوه|سید ابوالحسن جلوه]] بود ـ شرکت جست.
  
زنجان، شهر عالمان و دانشمندان بزرگ، در سال 1309 هـ .ق. شاهد تولد کودکى بود که پدرش او را ابوعبدالله نام نهاد. بعدها نام او به پاس خدماتش به جهان اسلام براى همیشه در تاریخ ثبت و آثار و خدمات او مورد توجه همگان قرار گرفت.
+
ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۲۹ هـ .ق. به [[تهران]] رفته و مدت کمى در مدرسه فرانسوى «سن لوئى» به تحصیل پرداخت و به سال (۱۳۳۰ هـ .ق.) به زنجان بازگشت.
  
پدرِ ابوعبدالله، شیخ الاسلام میرزا نصرالله، از بزرگان و پیشوایان روحانى شهر زنجان بود. بیش از یک قرن مقام شیخ الاسلامى ـ که از مناصب مهم دینى به یادگار مانده عصر صفوى است ـ در خاندان او قرار داشت.
+
روح جستجوگر و طبع علم خواه زنجانى، باعث شد که او نتواند در شهر زنجان باقى بماند، لذا به همراه برادر دانشمندش، میرزا فضل الله شیخ الاسلام زنجانى رهسپار حوزه پربار [[نجف]] شد. او در مدت اقامتش در نجف، در درس استادان بزرگى چون [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعة اصفهانى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانى]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نایینى]] شرکت جسته، بهره هاى فراوان برد.
  
تحصیلات
+
آن بزرگوار پس از مدتى تحصیل در نجف و استفاده از محضر استادان آن دیار، به ملکه [[اجتهاد]] دست یافت. ایشان از سوى عالمان بزرگى چون سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمد فیروزآبادى، [[سید هبة الدین شهرستانی|سید هبة الدین شهرستانى]]، شیخ الشریعة اصفهانى، [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]]، اجازه اجتهاد دریافت نموده است.
  
ابوعبدالله زنجانى تعلیم و تربیت اولیه خویش را در محضر پدر اندیشمندش آغاز کرد و در دامان او پرورش یافت.
+
آقاى زنجانى از عالمانى چون [[سید حسن صدر|سید حسن صدر کاظمى]] و... [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایى دریافت نمود. او همچنین از برخى از دانشوران [[اهل سنت]] نظیر: سید محمود شکری آلوسى (صاحب بلوغ الادب) و سید محمد بدرالدین بن یوسف المغربى، موفق به کسب اجازه شد.
  
او پس از رسیدن به سن جوانى به حوزه علمیه شهر خویش، زنجان رفته و ادبیات عرب و مبادى فقه و اصول را در نزد عالمان آن دیار فراگرفت و براى آموختن فلسفه، کلام، ریاضیات و علم فلک در محضر فیلسوف و حکیم الاهى زنجان، میرزا ابراهیم فلکى ـ که از شاگردان فیلسوف بزرگ ابوالحسن جلوه بود ـ شرکت جست.
+
==فعالیت‌های علمی و اجتماعی==
 +
'''سفرهاى تبلیغى و تدریس:'''
  
ابوعبدالله زنجانى در سال 1329 هـ .ق. به تهران رفته و مدت کمى در مدرسه فرانسوى «سن لوئى» به تحصیل پرداخت و به سال (1330 هـ .ق.) به زنجان بازگشت.([1])
+
از آنجا که آیت الله زنجانى وظیفه خویش را تبلیغ و نشر معارف الهى و تلاش در جهت گسترش وحدت بین مسلمانان مى دانست، پس از چندین سال تحصیل و تحقیق و کسب درجه اجتهاد، در اواخر سال (۱۳۳۸ هـ .ق.) به شهر خویش بازگشت و به نشر معارف الهى پرداخت. ایشان بر خود فرض مى دید در هر جا که به وجود او نیاز است، حضور یابد، از این رو پس از اقامت مدت کوتاهى در زنجان، سفرهاى تبلیغى خویش را آغاز نمود.
  
هجرت
+
زنجانى، سفر خویش را از [[کعبه]] آغاز نمود، تا بدین نحو از خالق هستى براى راهنمایى خود مدد جوید. او پس از زیارت خانه خدا و انجام فریضه [[حج]]، رهسپار [[سوریه]]، [[فلسطین]] و [[عراق]] گردید و در قدس، قاهره، [[بغداد]] و [[دمشق]] با بسیارى از اندیشمندان و فرزانگان آن دیار، دیدار و گفتگو کرد.
  
روح جستجوگر و طبع علم خواه زنجانى، باعث شد که او نتواند در شهر زنجان باقى بماندلذا به همراه برادر دانشمندش، میرزا فضل الله شیخ الاسلام زنجانى رهسپار حوزه پربارنجف شد.
+
[[سید محسن امین|سید محسن امین عاملى]] در کتاب خویش ضمن اشاره به این سفرها مى گوید: در دو سفرى که به شهر دمشق داشتم ایشان را ملاقات نمودم و بین ما نامه هایى رد و بدل شد.
  
او در مدت اقامتش در نجف، در درس استادان بزرگى چون سید کاظم یزدى، شیخ الشریعة اصفهانى، سید ابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاء عراقى و میرزا حسین نایینى شرکت جسته، بهره هاى فراوان برد.([2])
+
آیت الله زنجانى پس از یک سال فعالیت تبلیغى به زنجان بازگشت و با ایجاد حلقه درس در زمینه [[فقه]]، [[فلسفه]] و [[تفسیر]]، به تربیت شاگردان همت گماشت.
  
اجازات
+
'''نگارش نخستین کتاب تاریخ قرآن:'''
  
آن بزرگوار پس از مدتى تحصیل درنجف و استفاده از محضر استادان آن دیار به ملکه اجتهاد دست یافت. ایشان از سوى عالمان بزرگى چون سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمد فیروزآبادى، هبة الدین شهرستانى، شیخ الشریعة اصفهانى، شیخ عبدالکریم حائرى، اجازه اجتهاد دریافت نموده است.([3])
+
آیت الله زنجانى، که باید او را از پیشتازان عرصه مباحث قرآنى به شمار آورد، با نگارش و تدوین کتاب «[[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]»، براى نخستین بار، این واژه را در بین مسلمانان و کتاب هاى اسلامى به کار برد. این حرکت بسیار مورد توجه اندیشمندان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنى]] قرار گرفت. این توجه در حدى بود که برخى از آنان چون احمد امین مصرى، صاحب کتاب «فجر الاسلام»، آن را گامى در جهت وحدت جهان [[اسلام]] به شمار آوردند. علت این ارزش گذارى این است که اثر مذکور از زبان یک عالم شیعه براى سنّیان آن روزگار، که دید بدبینانه اى نسبت به موضوع ارتباط شیعه و [[قرآن]] داشتند، جالب توجه بود.
 
 
آقاى زنجانى از عالمانى چون سید حسن صدر کاظمى و... اجازه روایى دریافت نمود. او همچنین از برخى از دانشوران اهل سنت نظیر: سید محمود شکرى الآلوسى بغدادى (صاحب بلوغ الادب) و سید محمد بدرالدین بن یوسف المغربى، موفق به کسب اجازه شد.([4])
 
 
 
بازگشت
 
 
 
از آنجا که ایشان وظیفه خویش را تبلیغ و نشر معارف الاهى و تلاش در جهت گسترش وحدت بین مسلمانان مى دانست، پس از چندین سال تحصیل و تحقیق و کسب درجه اجتهاد، در اواخر سال (1338 هـ .ق.) به شهر خویش بازگشت و به نشر معارف الاهى پرداخت.
 
 
 
 
 
فعالیتهای اجتماعی
 
 
 
سفرهاى تبلیغى
 
 
 
زنجانى از آنجا که خود را سرباز مکتب مى دانست، بر خود فرض مى دید در هر جا که به وجود او نیاز است، حضور یابداز این رو پس از اقامت مدت کوتاهى در زنجان، سفرهاى تبلیغى خویش را آغاز نمود.
 
 
 
زنجانى، سفر خویش را از کعبه دوست، آغاز نمود، تا بدین نحو از خالق هستى براى راهنمایى خود مدد جوید. او پس از زیارت خانه خدا وانجام فریضه حج رهسپار سوریه، فلسطین و عراق گردید و در قدس، قاهره، بغداد و دمشق با بسیارى از اندیشمندان و فرزانگان آن دیار، دیدار و گفتگو کرد.
 
 
 
سید محسن امین عاملى در کتاب خویش ضمن اشاره به این سفرها مى گوید:
 
 
 
در دو سفرى که به شهر دمشق داشتم ایشان را ملاقات نمودم و بین ما نامه هایى رد و بدل شد.([5])
 
 
 
او پس از یک سال فعالیت تبلیغى به زنجان بازگشت و با ایجاد حلقه درس در زمینه فقه، فلسفه و تفسیر به تربیت شاگردان همت گماشت. او با تألیف کتاب و چاپ مقالات تحقیقى در مجلات مختلف فارسى و عربى به نشر فرهنگ اسلامى پرداخت.
 
 
 
آیت الله زنجانى عالمى زمان شناس بود که با توجه به نیازها و ضرورت ها گام برمى داشتبه گونه اى که مى توان او را اندیشمندى نوآور شمرد. گونه هایى از اندیشه ها و نوآورى هاى او را مرور مى نماییم.
 
 
 
نگارش نخستین کتاب تاریخ قرآن
 
 
 
تاریخ قرآن، دانشى است که توصیف، تحلیل، جمع، تدوین کتابت و طبع قرآن کریم را از آغاز نزول وحى تا عصر جدید به عهده دارد.([6]) وضع این واژه هر چند به اعتقاد بسیارى از قرآن پژوهان به دست مستشرقین صورت گرفته امّا این به معناى عدم توجه مسلمانان به این واژه در تحقیقاتشان نیست. در عالم اسلام از همان ابتدا، هم مواد و هم منابع مباحث تاریخ قرآن وجود داشته است. اندیشمندان اسلامى هم، در ضمن مباحث مختلف به آن اشاره کرده اند. البته باید اذعان نمود که بحث و کتاب مستقلى تحت این عنوان وجود نداشته است تا این که در دوران جدید «تئودور نولدکه»، اسلام پژوه آلمانى، با نگارش تاریخ قرآن نقطه عطفى در این خصوص ایجاد نمود.
 
 
 
نگارش این کتاب و تحقیقات دیگر اندیشمندان غربى در این زمینه، باعث شد که حرکتى در بین اندیشمندان مسلمان ایجاد گرددکه حاصل آن نگارش چندین کتاب در خصوص تاریخ قرآن است.
 
 
 
آیت الله زنجانى، که باید او را از پیشتازان عرصه مباحث قرآنى به شمار آورد، با نگارش و تدوین کتاب «تاریخ قرآن»، براى نخستین بار([7])، این واژه را در بین مسلمانان و کتاب هاى اسلامى به کار برد. این حرکت بسیار مورد توجه اندیشمندان شیعه و سنى قرار گرفت. این توجه در حدى بود که برخى از آنان چون احمد امین، صاحب کتاب «فجرالاسلام» ـ اندیشمند مصرى ـ آن را گامى در جهت وحدت جهان اسلام به شمار آوردند.([8]) علت این ارزش گذارى این است که اثر مذکور از زبان یک عالم شیعه براى سنّیان آن روزگار، که دید بدبینانه اى نسبت به موضوع ارتباط شیعه و قرآن داشتند، جالب توجه بود.([9])
 
 
 
کمیته ترجمه دایرة المعارف اسلامى، از این تلاش علمى و قرآنى، بسیار استقبال نموده است. این کمیته با نگارش مقدمه اى به زبان انگلیسى براى آشنایى پژوهشگران غربى، به معرفى این اثر ارزشمند پرداخته و از این اثر تجلیل کرده است. کمیته مذبور عقیده اش را در مورد این کتب چنین بیان مى کند:
 
 
 
علماى تربیت و تمدن اسلامى، از نبودن اطلاعات درباره تاریخ قرآن بسیار تأسف خورده اند، لزوم چنین کتابى در حین ترجمه دایرة المعارف اسلامى تأثیر فوق العاده به هیأت بخشید. شنیدن چنین مطلبى از یک فاضل مسلّم شیعى مانند ابوعبدالله زنجانى، بسیار جالب توجه بود... بسیارى از مطالب معزى الیه بحث کرده و فوق العاده مفید و جالب توجه است. مطالبى که یافتن آن ها در کتاب هاى متعدد خالى از اشکال نیست ـ به عقیده ما، زنجانى به دلیل تألیف این کتاب، فوق العاده قابل تقدیس و تمجید است، چون آنهایى که احتیاج به اطلاعات کافى درباره تاریخ قرآن دارند سندى بهتر از کتاب مزبور بدست نخواهند آورد.([10])
 
  
 
نکته اى که لازم به ذکر است این که: هر چند پس از نگارش این کتاب کتاب هاى متنوع، متعدد و عمیق ترى در خصوص تاریخ قرآن به رشته تحریر درآمده امّا نام و نقش ابوعبدالله زنجانى، به عنوان پیشرو در این علم، در کتاب ها و محافل علمى شیعه و سنى زبانزد خاص و عام بوده و خواهد بود.
 
نکته اى که لازم به ذکر است این که: هر چند پس از نگارش این کتاب کتاب هاى متنوع، متعدد و عمیق ترى در خصوص تاریخ قرآن به رشته تحریر درآمده امّا نام و نقش ابوعبدالله زنجانى، به عنوان پیشرو در این علم، در کتاب ها و محافل علمى شیعه و سنى زبانزد خاص و عام بوده و خواهد بود.
  
پاسخگویى به شبهات
+
'''پاسخگویى به شبهات:'''
  
بى شک آنچه که باعث برترى یک شخصیت علمى بر شخصیت علمى دیگر مى شود، جامع نگرى نسبت به مسائل جامعه، آگاهى به زمانه و مهم تر از همه پاسخ گویى به سوالات و شبهات در هر عصر و دوره اى است.
+
آیت الله زنجانى در زمره کسانى است که در عرصه پاسخگویى به سؤالات و شبهات در دوره خویش نقش به سزایى داشته است. از مهم ترین کارهاى آن بزرگوار در این زمینه، نگارش رساله «فلسفة الحجاب» است که پاسخ به پرسشى است که توسط یکى از فضلاى ایرانىِ مقیم آمریکا از مؤلف به عمل آمده است. رساله یاد شده با وجود کوچکى حجم، حاوى تحلیلى تازه و بیشتر عقلانى از مسأله [[حجاب]] است. در واقع بحث حجاب در این دوره، بیش از آن که نیازمند ارائه ادله شرعى، اعم از [[قرآن]] و [[حدیث]] باشد، نیازمند ارائه تحلیلى اجتماعى و اخلاقى بوده است. زیرا مخاطبان اصلى، قشر تحصیل کرده جدید بودند که مى بایست این مسأله با زبان جدید و روش عقلانى برایشان پردازش مى شد. مؤلف به حق توانسته است در جهت پاسخ گویى به چنین پرسشى گام بردارد.
  
آیت الله زنجانى در زمره کسانى است که به این مهم توجه کرده و در عرصه پاسخگویى به سؤالات و شبهات در دوره خویش نقش به سزایى داشته است. از مهم ترین کارهاى آن بزرگوار در این زمینه، نگارش رساله «فلسفة الحجاب» است.
+
'''نقد غرب گرایى:'''
  
رساله فلسفه حجاب پاسخ به پرسشى است که توسط یکى از فضلاى ایرانىِ مقیم آمریکا از مؤلف به عمل آمده است.([11])
+
آیت الله زنجانى گسترش [[فساد]] را از عوامل سقوط ملّت ها و تمدن ها مى دانست. او معتقد بود عاملى که موجب نابودى تمدن روم گردید، افزایش نقش زنان و گسترش فساد در جامعه روم بوده است. البته به اعتقاد او در این بین زنان رومى مقصر نبودند، «این جنایت تاریخى بزرگ بر آن تاج و تخت، از میل مردها به لهو و لعب بود» که پاى زنان را به سیاست باز کرد. به اعتقاد ایشان: اگر فساد جارى در غرب در جوامع شرقى گسترش یابد، موجب از هم پاشیدگى جوامعِ شرقى خواهد شد، چرا که این عامل بازدارنده یعنى پیشرفت صنعتى در این جوامع وجود ندارد.
  
رساله یاد شده با وجود کوچکى حجم، حاوى تحلیلى تازه و بیشتر عقلانى از مسأله حجاب است. در واقع بحث حجاب در این دوره، بیش از آن که نیازمند ارائه ادله شرعى، اعم از قرآن و حدیث باشدنیازمند ارائه تحلیلى اجتماعى و اخلاقى بوده است. زیرا مخاطبان اصلى، قشر تحصیل کرده جدید بودند که مى بایست این مسأله با زبان جدید و روش عقلانى برایشان، پردازش مى شد.([12]) مؤلف به حق توانسته است در جهت پاسخ گویى به چنین پرسشى گام بردارد.
+
'''تلاش براى وحدت اسلامى:'''
  
نقدى بر غرب گرایى
+
ایجاد و گسترش وحدت بین مسلمانان، یکى از دغدغه هاى آیت الله زنجانى بود که در جهت نیل به آن، تلاش هاى بسیارى نمود. ایشان با سفرهاى متعدد و گفتگو با عالمان [[اهل سنت]] در این مسیر قدم برداشت. به عنوان مثال سفر ایشان به قاهره در سال ۱۳۵۴ هـ .ق. را مى توان در این راستا قلمداد نمود که از طرف دانشگاه الازهر [[مصر]] و استادان بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
  
آیت الله زنجانى گسترش فساد را از عوامل سقوط ملّت ها و تمدن ها مى دانست. او معتقد بود عاملى که موجب نابودى تمدن روم گردید افزایش نقش زنان و گسترش فساد در جامعه روم بوده است. البته به اعتقاد او در این بین زنان رومى مقصر نبودند، «این جنایت تاریخى بزرگ بر آن تاج و تخت، از میل مردها به لهو و لعب بود» که پاى زنان را به سیاست باز کرد.([13])
+
زنجانى در این سفر، در مرکز علمى، «دارالهدایة الاسلامیه»، کنفرانسى ارزشمند تحت عنوان «دواء المسلمین فى الرجوع الى القرآن» ایراد نمود، که مورد توجه اندیشمندان واقع شده و در نشریه مصرى «الفتح» به چاپ رسیده است. او ضمن دیدار با استادان دانشگاه الازهر، با مصطفى مراغى ـ رئیس دانشگاه الازهر ـ عبدالرحمن شهبندر، عبدالوهاب غرام و عده اى دیگر از استادان در خصوص وحدت فرقه هاى اسلامى و ایجاد اتحاد بین مسلمانان به گفتگو پرداخته و تبادل نظر کرد.
  
نکته مهمى که ایشان در کتاب فلسفه حجاب خویش پس از نقد تمدن غرب به آن اشاره نموده این است که: غرب از نظر ایشان در حال حاضر فاقد «مدنیّت صناعى» یا پیشرفت صنعتى آن است. ایشان توضیح مى دهد که:
+
'''اعتقاد به طهارت اهل کتاب:'''
  
اگر فساد جارى در غرب در جوامع شرقى گسترش یابد، موجب از هم پاشیدگى جوامعِ شرقى خواهد شدچرا که این عامل بازدارنده یعنى پیشرفت صنعتى در این جوامع وجود ندارد.
+
[[طهارت]] [[اهل کتاب]] یکى از موضوع هاى دامنه دار در فقه [[شیعه]] است. اگر چه فقیهانى چون [[صاحب مدارک]] (سید محمد عاملى)، مرحوم محمدباقر سبزوارى و عده دیگرى از آن ها قائل به طهارت اهل کتاب بوده اند، امّا مشهور فقیهان تا زمان ایشان، اهل کتاب را [[نجس]] مى دانستند.
  
زنجانى در مقام توصیه به شیفتگان غرب مى گوید که:
+
در روزگار این عالم فرزانه، فضاى علمى حاکم بر حوزه هاى علمیه به نحوى بود که اعلام طهارت اهل کتاب را بسیار مشکل مى نمود، به طورى که برخى از مراجع و فقها على رغم این که قائل به طهارت اهل کتاب بودند، امّا از بیم هوچیگران علمى آن را اعلام نکردند.
  
«خیال نکنند همه اشکال آن تمدن به شرق صالح است. براى نمو هر بذر استعداد و صلاحیت خاک لازم است.»
+
آیت الله زنجانى، در زمره فقیهانى بود که پس از سفرهاى متعدد به کشورهاى مختلف و برخورد با ادیان مختلف، به کنکاش علمى و فقهى پرداخته است تا حقیقت طهارت یا نجاست اهل کتاب را دریابد. نتیجه این مطالعات و تحقیقات، نگارش رساله اى شد به نام «طهارت اهل کتاب». ایشان در این رساله، رأیى را که قائل به نجاست اهل کتاب بود، نقض کرده و خلاف آن، یعنى طهارت اهل کتاب را ترجیح دادند.
  
و هر پیشرفت و توسعه اى باید بر اساس فرهنگ، دین و اعتقادات هر جامعه صورت گیرد. در واقع تمدن غرب نسخه اى نیست که بتواند دواى هر جامعه اى قرار گیرد.([14])
+
'''پیشگام وحدت حوزه و دانشگاه:'''
  
تلاش براى وحدت اسلامى
+
آیت الله زنجانى را باید به حق، از پیشگامان وحدت [[حوزه علمیه|حوزه]] و دانشگاه به شمار آورد، چرا که تلاش هاى بسیارى در این خصوص بذل نموده اند. ایشان پس از بازگشت از قاهره، با پیشنهاد وزارت معارف، به عنوان استاد دانشگاه تهران انتخاب شدند. این همکارى فرصتى بود که ایشان مى توانست از آن استفاده شایانى در جهت نزدیک نمودن دو قشر روحانى و دانشگاهى بنماید و در تحقق آن، گام بردارد.
  
تلاش در جهت ایجاد و گسترش وحدت بین مسلمانان، یکى از دغدغه هاى آیت الله زنجانى بود که در جهت نیل به آن، تلاش هاى بسیارى نمود. ایشان با سفرهاى متعدد و گفتگو با عالمان اهل سنت در این مسیر قدم برداشت. به عنوان مثال سفر ایشان به قاهره در سال 1354 هـ .ق. را مى توان در این راستا قلمداد نمود که از طرف دانشگاه الازهر، دانشگاه مصر و استادان بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
+
او پس از ورود به دانشگاه تهران، در دانشکده علوم معقول و منقول، به مدت چهار سال ـ (۱۳۵۴ - ۱۳۵۸ هـ .ق) ـ به تدریس درس هایى چون تاریخ فلسفه، اخلاق، علم تفسیر و دروس دیگر پرداخت. پس از انحلال این دانشکده و الحاق علوم معقول به دانشسراى علوم عالى و الحاق علوم منقول به دانشکده حقوق، استاد زنجانى فعالیت علمى خویش را در دانش سراى علوم عالى آغاز نمود.
  
زنجانى در این سفر، در مرکز علمى، دارالهدایة الاسلامیه»، کنفرانسى ارزشمند تحت عنوان «دواء المسلمین فى الرجوع الى القرآن» ایراد نمود، که مورد توجه اندیشمندان واقع شده و در نشریه مصرى «الفتح» به چاپ رسیده است.
+
'''حضور فعال در محافل علمى:'''
  
او ضمن دیدار با استادان دانشگاه الازهر، با مصطفى مراغى ـ رئیس دانشگاه الازهر ـ عبدالرحمن شهبندر، عبدالوهاب غرام و عده اى دیگر از استادان در خصوص وحدت فرقه هاى اسلامى و ایجاد اتحاد بین مسلمانان به گفتگو پرداخته و تبادل نظر کرد.
+
یکى از خصوصیات بارز زنجانى، حضور او در محافل و انجمن هاى علمى و ادبى در [[ایران]] و کشورهاى عربى است. موقعیت علمى و حضور فعال ایشان در این نوع محافل به حدّى بود که در سال ۱۳۴۷ به عنوان اولین ایرانى به عضویت «المجمع العلمى العربى» درآمد. رساله ایشان با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى» در مجله العلمى العربى به چاپ رسیده است.
  
طهارت اهل کتاب
+
==آثار و تألیفات==
 +
آیت الله زنجانى داراى آثار و مصنفات متعددى است که جملگى، حکایت از فضل و دانش او دارند. برخی از تألیفات ایشان عبارتند از:
 +
[[پرونده:Filsof.jpg|thumb|left|الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى - یکی از آثار آیت الله ابوعبدالله زنجانى
 +
]]
  
طهارت اهل کتاب یکى از موضوع هاى دامنه دار در فقه شیعه است. اگر چه فقیهانى چون صاحب مدارک ]سید محمد عاملىمرحوم محمدباقر سبزوارى([15]) و عده دیگرى از آن ها قائل به طهارت اهل کتاب بوده اندامّا مشهور فقیهان تا زمان ایشان، اهل کتاب را نجس مى دانستند.
+
*۱. [[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]: این کتاب از مهم ترین و اساسى ترین کتاب ها در زمینه [[تاریخ قرآن]] به شمار مى رود.
 +
*۲. الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى: این رساله، اولین اثر مستقل به زبان عربى در شرح حال و آراء [[ملا صدرا]] و در بردارنده یک دروه اصول فلسفى صدرالمتألهین است.
 +
*۳. فلسفه حجاب: این کتاب با برهان عقلى، طبیعى، نفسى و شهادت اقوال عالمان بزرگ غرب و اسلام، فواید و لزوم [[حجاب]] را براى سعادت بشر بیان نموده است.
 +
*۴. طهارة اهل الکتاب: این کتاب حاصل تحقیقات فقهى مؤلف در این خصوص است، که ضمن بیان ادلّه قائلین به نجاست و طهارت [[اهل کتاب]]، به بیان ادلّه خویش مبنى بر طهارت اهل کتاب پرداخته است.
 +
*۵. زندگانى محمد (صلى الله علیه وآله): این کتاب ترجمه فارسى بخشى از کتاب «الأبطال»، نوشته فیلسوف انگلیسى زبان، «توماس کارلایل» است که توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است. از نظر زنجانى، این کتاب بسان نقاش ماهرى است، در شرح صفات و خصوصیات روحى [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلى الله علیه وآله) و بیان شخصیت ایشان، و این مزیت در اثر تتبع و تفکر عمیق توماس کارلایل در سیره نبوى به دست آمده است.
 +
*۶. عظمت [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على]] (علیهماالسلام): مؤلف در این کتاب ابتدا به نحوه شکل گیرى خلافت در صدر [[اسلام]] اشاره نموده و سپس با بیان برخى از زمینه هاى تاریخى پیدایش واقعه [[کربلا]]، این حادثه را مورد تحلیل قرار مى دهد.
 +
*۷. شرح بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن: این کتاب در حقیقت شرح و تعلیقه اى است بر کتاب «بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن»، نوشته [[خواجه نصیرالدین طوسى]] که توسط ابوعبدالله زنجانى به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به فارسى ترجمه شده و تحت عنوان «بقاى روح پس از مرگ» به چاپ رسیده است.
 +
*۸. منهاج النجاح أو مناسک آل محمد (صلى الله علیه وآله): کتاب «منهاج النجاح» در زمره کتاب هاى فقهى آقاى زنجانى است که در سال ۱۳۴۲ هـ .ق. در بغداد به چاپ رسیده است.
 +
*۹. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر: مرحوم زنجانى این اثر را که در اصل به زبان عربى بوده به زبان فارسى برگردانده که در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (شماره ۴ ـ ۳، سال ۱۷) به چاپ رسیده است.
 +
*۱۰. التصوف فى التاریخ: کتابى است که در خصوص تئورى وحدت وجود و روند آن در مکتب هاى علمى از گذشته تا امروز، نوشته شده. گویا این کتاب به چاپ نرسیده امّا برخى از فصول آن در مجله «الاخاء» به چاپ رسیده است.
 +
*۱۱. رسالة فى قاعدة الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد: در خصوص این کتاب باید گفت که: آیت الله [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعة اصفهانى]]، استاد مؤلف، ضمن افزودن مطالبى بر این رساله، با نگارش [[تقریظ|تقریظى]] بر این اثر ارزشمند از مؤلف آن قدردانى نموده است.
 +
*۱۲. الاصول الاجتماعیه فى القرآن
 +
*۱۳. الاسلام و الأروبیون
 +
*۱۴. اثبات تحریف العهدین
 +
*۱۵. الافکار الفلسفیه
 +
*۱۶. المعارف فى ایران قبل الاسلام
 +
*۱۷. مقایسة حال المسلمین فى هذه الاعصار مع الازمنة السابقه فى العزّ و الذلّ
 +
*۱۸. الوحى
 +
*۱۹. دین فطرت
 +
*۲۰. سرّ انتشار اسلام.
  
در روزگار این عالم فرزانه، فضاى علمى حاکم بر حوزه هاى علمیه به نحوى بود که اعلام طهارت اهل کتاب را بسیار مشکل مى نمودبه طورى که برخى از مراجع و فقها على رغم این که قائل به طهارت اهل کتاب بودند، امّا از بیم هوچیگران علمى آن را اعلام نکردند.([16])
+
==از منظر عالمان==
 +
در خصوص شخصیت و موقعیت علمى آیت الله ابوعبدالله زنجانى، اشخاص مختلفى اظهار نظر کرده اند که به برخى از آن ها اشاره مى شود.
  
آیت الله زنجانى، در زمره فقیهانى بود که پس از سفرهاى متعدد به کشورهاى مختلف و برخورد با ادیان مختلف، به کنکاش علمى و فقهى پرداخته است تا حقیقت طهارت یا نجاست اهل کتاب را دریابد. نتیجه این مطالعات و تحقیقات، نگارش رساله اى شد به نام «طهارت اهل کتاب».
+
[[سید محسن امین|سید محسن امین عاملى]] و [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانى]] ضمن معرفى زندگى و آثار ابوعبدالله زنجانى، از آن بزرگوار با تعابیرى چون عالم، فاضل، مصنف، و... به عظمت یاد کرده اند.
  
ایشان در این رساله، رأیى را که قائل به نجاست اهل کتاب بود، نقض کرده و خلاف آن، یعنى طهارت اهل کتاب را ترجیح دادند.
+
دکتر احمد امین مصرى، با بیان این که استاد ابوعبدالله زنجانى از عالمان برجسته و مجتهدان [[شیعه]] است مى گوید: «حُسنِ توفیق سبب گردید که استاد ابوعبدالله زنجانى را هنگام زیارت و بازدیدش از مصر در سال ۱۹۳۵ م. شناختم، و در میان ما ارتباط برقرار گردید و صداقت بر عهد و معارف بر معارفه مؤکد گردید... به حقیقت استاد را عمیق الفکر، و داراى اطلاعات گسترده و وسیع و سرشار از دانش در فلسفه اسلامى و دوران آن یافتم و نیز از صفاى نفس و حسن اخلاق اوست که او را به من و مرا به او نزدیک و دوست ساخته است.»
  
نگارش این کتاب هر چند به فضاى علمى آن روز موجى ایجاد کردامّا او با وجود جو نامساعد، از ابراز رأى علمى خویش بیم به دل راه نداد.
+
==وفات==
 +
مرحوم آیت الله ابوعبدالله زنجانى، پس از عمرى تلاش و مجاهدت علمى در جهت گسترش معارف الاهى، در دوران تدریس در دانش سراى علوم عالىِ دانشگاه تهران، به ناراحتى قلبى مبتلا شده و به سفارش پزشکان معالج، تهران را ترک گفته و به زادگاهش، زنجان مراجعت نمود. هنوز چندى از این بازگشت وى نگذشته بود که سرانجام در روز پنج شنبه، ۷ [[ماه جمادی الثانی|جمادى الثانى]] سال ۱۳۶۰ قمری دار فانی را وداع گفت و پیکر مطهرش بنا بر وصیتش به [[نجف]] اشرف منتقل شده و در آرامگاه خانوادگى ایشان به خاک سپرده شد.
  
پیشگام وحدت حوزه و دانشگاه
+
==منابع==
  
از مسائلى که در چند دهه گذشته شکل هاى گوناگون تلاش اندیشمندان مختلف را به خود اختصاص داده وحدت بین دو سرچشمه علم یعنى حوزه و دانشگاه است.
+
*"ابوعبدالله زنجانی"، دانشنامه پژوهه، محمدحسین پورامینى.
 
 
آیت الله زنجانى را باید به حق از پیشگامان وحدت حوزه و دانشگاه به شمار آوردچرا که تلاش هاى بسیارى در این خصوص بذل نموده اند. ایشان پس از بازگشت از قاهره، با پیشنهاد وزارت معارف، به عنوان استاد دانشگاه تهران انتخاب شدند. این همکارى فرصتى بود که ایشان مى توانست از آن استفاده شایانى در جهت نزدیک نمودن دو قشر روحانى و دانشگاهى بنماید و در تحقق آن، گام بردارد.
 
 
 
او پس از ورود به دانشگاه تهران، در دانشکده علوم معقول و منقول، به مدت چهار سال ـ از سال (1354 هـ .ق.) تا سال (1358 هـ .ق.) ـ به تدریس درس هایى چون تاریخ فلسفه، اخلاق، علم تفسیر و دروس دیگر پرداخت. پس از انحلال این دانشکده و الحاق علوم منقول به دانش سراى علوم عالى و الحاق علوم منقول به دانشکده حقوق، استاد زنجانى فعالیت علمى خویش را در دانش سراى علوم عالى آغاز نمود.([17])
 
 
 
ایشان حدود یکسال در این مرکز به تدریس و تحقیق پرداخت. وى با بروز ناراحتى قلبى مجبور به ترک تهران شده و به زنجان مراجعت نمود، اما نام و یاد فعالیت هاى علمى و اجتماعى ایشان در دو دانشگاه تهران به یادگار باقى ماند.
 
 
 
حضور فعال در محافل علمى
 
 
 
یکى از خصوصیات بارز زنجانى، حضور او در محافل و انجمن هاى علمى و ادبى در ایران و کشورهاى عربى است. موقعیت علمى و حضور فعال ایشان در این نوع محافل به حدّى بود که در سال 1347 به عنوان اولین ایرانى به عضویت «المجمع العلمى العربى» درآمد.([18])رساله ایشان با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى» در مجله العلمى العربى به چاپ رسیده است.
 
 
 
آثار و تألیفات
 
 
 
این مرد بزرگ داراى آثار و مصنفات متعددى است که جملگى، حکایت از فضل و دانش دارند. آثارى که از این بزرگوار تا کنون به چاپ رسیده است عبارتند از:
 
 
 
1. تاریخ القرآن
 
 
 
این کتاب چنان که گفته شد، از مهم ترین و اساسى ترین کتاب ها در زمینه تاریخ قرآن به شمار مى رود که مرحوم زنجانى آن را در سه باب تنظیم نموده است.
 
 
 
باب اول: این باب حاوى ده فصل است و به مباحثى چون تاریخچه پیدایش خط در حجاز و خطى که قرآن به وسیله آن نگارش یافته، کتابت قرآن، نویسندگان وحى، تاریخ نزول سوره ها، ترتیب نزول قرآن در مکه و مدینه و برخى مباحث دیگر مى پردازد.
 
 
 
باب دوم: در این باب، مؤلف، قرآن را در عهد ابوبکر، عمر و عثمان بررسى کرده و ترتیب سوره ها را در مصحف امام على(علیه السلام) و چند مصحف دیگر مورد بحث قرار داده است.
 
 
 
باب سوم: مؤلف در این باب به تاریخ ترجمه قرآن به زبان هاى اروپایى و آراء پاره اى از اندیشمندان عربى درباره تاریخ سوره هاى قرآنى و فواتح سوره هاى قرآن پرداخته است.
 
 
 
2. الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى
 
 
 
این رساله، اولین اثر مستقل به زبان عربى در شرح حال و آراء ملا صدرا و در بردارنده یک دروه اصول فلسفى صدرالمتألهین است. نویسنده این اثر با مراجعه به حدود 50 کتاب و مقاله آن را جمع آورى کرده است.([19])
 
 
 
بخش اول این کتاب، در مورد زندگى نامه و تلاش عملى ملاصدرا بر پایه منابع رجالى و همچنین گزارشى از اوضاع اجتماعى شیرازى در دوران حیاتش است. بخش دوم کتاب، به بیان آثار و تألیفات ملا صدرا پرداخته است. در بخش پایانى موضوع هایى چون وحدت وجود، حرکت جوهرى، علم بارى غایت وجود عالم، را که از مهم ترین اصول فلسفى ملا صدرا به شمار مى رود به شکل تطبیقى با افکار و اندیشه هاى دیگر فلاسفه مقایسه نموده و مورد بحث قرار داده است.
 
 
 
3. فلسفه حجاب
 
  
این کتاب با برهان عقلى، طبیعى، نفسى و شهادت اقوال عالمان بزرگ غرب و اسلام، فواید و لزوم حجاب را براى سعادت بشر بیان نموده است. مؤلف، براى تحلیل مسأله حجاب در این کتاب، سبک خاصى را انتخاب نموده است. ایشان براى اثبات سخن خویش ابتدا چند اصل را بیان مى نماید و به وسیله آن ضمن تبیین مسأله حجاب با روشى جدید و ادلّه عقلانى لزوم آن را اثبات مى کند.
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:ابوعبدالله (1).jpg|یکی از آثار ابوعبدالله ضیایی زنجانی
 +
پرونده:ابوعبدالله (2).jpg|ابوعبدالله ضیایی زنجانی
 +
</gallery>
  
زنجانى در انتهاى این کتاب به برخى از شبهات در خصوص مسأله حجاب با اسلوبى زیبا پاسخ مى گوید.
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|زنجانی،ابوعبدالله]]
 
 
این کتاب در سال 1343 هـ .ق. در نجف اشرف چاپ شد و به تازگى در ضمن کتاب «رسائل حجابیه» به چاپ رسیده است.
 
 
 
4. طهارة اهل الکتاب
 
 
 
این کتاب حاصل تحقیقات فقهى مؤلف در این خصوص است، در سال 1345 هـ .ق. توسط مطبعة دارالسلام، در شهر بغداد به زبان عربى منتشر شد.
 
 
 
مؤلف، در این کتاب ضمن بیان ادلّه قائلین به نجاست و طهارت اهل کتاب، به بیان ادلّه خویش مبنى بر طهارت اهل کتاب پرداخته است.
 
 
 
5. زندگانى محمد(صلى الله علیه وآله)
 
 
 
این کتاب ترجمه فارسى بخشى از کتاب «الأبطال»، نوشته فیلسوف انگلیسى زبان، «توماس کارلایل» است که توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است.
 
 
 
از نظر زنجانى، این کتاب بسان نقاش ماهرى است، در شرح صفات و خصوصیات روحى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و بیان شخصیت ایشان، و این مزیت در اثر تتبع و تفکر عمیق توماس کارلایل در سیره نبوى به دست آمده است.([20])
 
 
 
آقاى زنجانى هدف از ترجمه این کتاب را قدردانى از مؤلف این کتاب و معرفى آن به ایرانیان عنوان مى کند.
 
 
 
6. عظمت حسین بن على(علیهما السلام)
 
 
 
مؤلف در این کتاب ابتدا به نحوه شکل گیرى خلافت در صدر اسلام اشاره نموده و سپس با بیان برخى از زمینه هاى تاریخى پیدایش واقعه کربلا، این حادثه را مورد تحلیل قرار مى دهد.
 
 
 
این کتاب در سال 1356 هـ .ق. با مقدمه واعظ چرندابى، توسط انتشارات سروش در تبریز به چاپ رسیده است.
 
 
 
7. شرح بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوارالبدن
 
 
 
این کتاب در حقیقت شرح و تعلیقه اى است بر کتاب «بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن»، نوشته خواجه نصیرالدین طوسى که توسط ابوعبدالله زنجانى به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به فارسى ترجمه شده و تحت عنوان «بقاى روح پس از مرگ» به چاپ رسیده است.
 
 
 
8. منهاج النجاح او مناسک آل محمد(صلى الله علیه وآله)
 
 
 
کتاب «منهاج النجاح» در زمره کتاب هاى فقهى آقاى زنجانى است که در سال 1342 هـ .ق. در بغداد به چاپ رسیده است.
 
 
 
9. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر
 
 
 
مرحوم زنجانى این اثر را که در اصل به زبان عربى بوده به زبان فارسى برگردانده که در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (شماره 4 ـ 3، سال 17) به چاپ رسیده است.
 
 
 
10. التصوف فى التاریخ
 
 
 
«التصوف فى التاریخ»، کتابى است که در خصوص تئورى وحدت وجود و روند آن در مکتب هاى علمى از گذشته تا امروز، نوشته شده. گویا این کتاب به چاپ نرسیده امّا برخى از فصول آن در مجله «الاخاء» به چاپ رسیده است.
 
 
 
آیت الله زنجانى داراى آثار ارزشمند دیگرى نیز هست که هنوز به صورت خطى باقى مانده و به چاپ نرسیده است. از جمله آن ها، آثار ذیل است:
 
 
 
11. رسالة فى قاعدة الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد([21])
 
 
 
در خصوص این کتاب باید گفت که: آیت الله شیخ الشریعة اصفهانى، استاد مؤلف، ضمن افزودن مطالبى بر این رساله، با نگارش تقریظى بر این اثر ارزشمند از مؤلف آن قدردانى نموده است.
 
 
 
12. الاصول الاجتماعیه فى القرآن
 
 
 
13. الاسلام و الأروبیون
 
 
 
14. اثبات تحریف العهدین
 
 
 
15. الافکار الفلسفیه
 
 
 
16. المعارف فى ایران قبل الاسلام
 
 
 
17. مقایسة حال المسلمین فى هذه الاعصار مع الازمنة السابقه فى العِزِّ وَ الذِّل
 
 
 
18. الوحى
 
 
 
19. دین فطرت
 
 
 
20. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر
 
 
 
21. سر انتشار اسلام([22])
 
 
 
22. التصویت([23])
 
 
 
از منظر دیگران
 
 
 
در خصوص شخصیت و موقعیت علمى، ابوعبدالله زنجانى، اشخاص مختلفى اظهار نظر کرده اند که به برخى از آن ها اشاره مى شود.
 
 
 
سید محسن امین عاملى([24]) و آقا بزرگ تهرانى([25]) ضمن معرفى زندگى و آثار ابوعبدالله زنجانى، از آن بزرگوار با تعابیرى چون عالم، فاضل، مصنف، و... به عظمت یاد کرده اند.
 
 
 
دکتر احمد امین، از اندیشمندان مصرى، با بیان این که: استاد ابوعبدالله زنجانى از عالمان برجسته و مجتهدان شیعه است مى گوید:
 
 
 
«حُسنِ توفیق سبب گردید که استاد ابوعبدالله زنجانى را هنگام زیارت و بازدیدش از مصر در سال 1935 م. شناختم، و در میان ما ارتباط برقرار گردید و صداقت بر عهد و معارف بر معارفه مؤکد گردید... به حقیقت استاد را عمیق الفکر، و داراى اطلاعات گسترده و وسیع و سرشار از دانش در فلسفه اسلامى و دوران آن یافتم و نیز از صفاى نفس و حسن اخلاق اوست که او را به من و مرا به او نزدیک و دوست ساخته است.»([26])
 
 
 
سرانجام آیت الله استاد ابوعبدالله زنجانى پس از عمرى تلاش و مجاهدت علمى در جهت گسترش معارف الاهى، در دوران تدریس در دانش سراى علوم عالىِ دانشگاه تهران، به ناراحتى قلبى مبتلا شده و به سفارش پزشکان معالج، تهران را ترک گفته و به زادگاهش، زنجان مراجعت نمود.([27]) هنوز چندى از این بازگشت وى نگذشته بود که سرانجام در روز پنج شنبه، 7 جمادى الثانى سال (1360 هـ .ق.)([28]) روح بى قرار او به حضرت حق پرواز نمود تا در سایه رحمت او آرام گیرد.
 
 
 
پیکر مطهر ابوعبدالله زنجانى بنا بر وصیتش به وادى رحمت، نجف اشرف منتقل شده و در آرامگاه خانوادگى ایشان به خاک سپرده شدامّا یاد و نام او و آثار گران قدرش براى همیشه در تاریخ ثبت و به یادگار باقى خواهد ماند.
 
 
 
==منابع==
 
*"ابوعبدالله زنجانی"، دانشنامه پژوهه، محمدحسین پورامینى.
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 +
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مدفونین در نجف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۲

آیت الله ابوعبدالله زنجانى (۱۳۰۹ - ۱۳۶۰ ق) فقیه، قرآن‌شناس و متفکر شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان سید محمدکاظم یزدى و شیخ الشریعه اصفهانى بود. آیت الله زنجانى عالمى زمان‌شناس بود که با توجه به نیازها و ضرورت‌ها گام برمى‌داشت، و در ایجاد وحدت بین مسلمانان تلاش می‌کرد. او با تألیف کتاب و چاپ مقالات تحقیقى در مجلات مختلف فارسى و عربى به نشر فرهنگ اسلامى پرداخت. کتاب «تاریخ القرآن» از معروفترین آثار اوست.

ابوعبدالله زنجانی.jpg
نام کامل ابوعبدالله ضیایی زنجانى
زادروز ۱۳۰۹ قمری
زادگاه زنجان
وفات ۱۳۶۰ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمدکاظم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمدحسین نائینی،...


آثار

تاریخ القرآن، فلسفه حجاب، طهارة اهل الکتاب، زندگانى محمد (ص)، منهاج النجاح، الاصول الاجتماعیه فى القرآن، دین فطرت،...

ولادت و خاندان

ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۰۹ هـ .ق. در زنجان متولد شد. پدر ابوعبدالله، میرزا نصرالله، از بزرگان و پیشوایان روحانى شهر زنجان بود. بیش از یک قرن مقام شیخ الاسلامى ـ که از مناصب مهم دینى به یادگار مانده عصر صفوى است ـ در خاندان او قرار داشت.

تحصیل و استادان

ابوعبدالله زنجانى تعلیم و تربیت اولیه خویش را در محضر پدر اندیشمندش آغاز کرد و در دامان او پرورش یافت. او پس از رسیدن به سن جوانى به حوزه علمیه شهر خویش، زنجان رفته و ادبیات عرب و مبادى فقه و اصول را در نزد عالمان آن دیار فراگرفت و براى آموختن فلسفه، کلام، ریاضیات و علم فلک در محضر فیلسوف و حکیم الاهى زنجان، میرزا ابراهیم فلکى ـ که از شاگردان فیلسوف بزرگ سید ابوالحسن جلوه بود ـ شرکت جست.

ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۲۹ هـ .ق. به تهران رفته و مدت کمى در مدرسه فرانسوى «سن لوئى» به تحصیل پرداخت و به سال (۱۳۳۰ هـ .ق.) به زنجان بازگشت.

روح جستجوگر و طبع علم خواه زنجانى، باعث شد که او نتواند در شهر زنجان باقى بماند، لذا به همراه برادر دانشمندش، میرزا فضل الله شیخ الاسلام زنجانى رهسپار حوزه پربار نجف شد. او در مدت اقامتش در نجف، در درس استادان بزرگى چون سید محمدکاظم یزدى، شیخ الشریعة اصفهانى، سید ابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقی و میرزا حسین نایینى شرکت جسته، بهره هاى فراوان برد.

آن بزرگوار پس از مدتى تحصیل در نجف و استفاده از محضر استادان آن دیار، به ملکه اجتهاد دست یافت. ایشان از سوى عالمان بزرگى چون سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمد فیروزآبادى، سید هبة الدین شهرستانى، شیخ الشریعة اصفهانى، شیخ عبدالکریم حائرى، اجازه اجتهاد دریافت نموده است.

آقاى زنجانى از عالمانى چون سید حسن صدر کاظمى و... اجازه روایى دریافت نمود. او همچنین از برخى از دانشوران اهل سنت نظیر: سید محمود شکری آلوسى (صاحب بلوغ الادب) و سید محمد بدرالدین بن یوسف المغربى، موفق به کسب اجازه شد.

فعالیت‌های علمی و اجتماعی

سفرهاى تبلیغى و تدریس:

از آنجا که آیت الله زنجانى وظیفه خویش را تبلیغ و نشر معارف الهى و تلاش در جهت گسترش وحدت بین مسلمانان مى دانست، پس از چندین سال تحصیل و تحقیق و کسب درجه اجتهاد، در اواخر سال (۱۳۳۸ هـ .ق.) به شهر خویش بازگشت و به نشر معارف الهى پرداخت. ایشان بر خود فرض مى دید در هر جا که به وجود او نیاز است، حضور یابد، از این رو پس از اقامت مدت کوتاهى در زنجان، سفرهاى تبلیغى خویش را آغاز نمود.

زنجانى، سفر خویش را از کعبه آغاز نمود، تا بدین نحو از خالق هستى براى راهنمایى خود مدد جوید. او پس از زیارت خانه خدا و انجام فریضه حج، رهسپار سوریه، فلسطین و عراق گردید و در قدس، قاهره، بغداد و دمشق با بسیارى از اندیشمندان و فرزانگان آن دیار، دیدار و گفتگو کرد.

سید محسن امین عاملى در کتاب خویش ضمن اشاره به این سفرها مى گوید: در دو سفرى که به شهر دمشق داشتم ایشان را ملاقات نمودم و بین ما نامه هایى رد و بدل شد.

آیت الله زنجانى پس از یک سال فعالیت تبلیغى به زنجان بازگشت و با ایجاد حلقه درس در زمینه فقه، فلسفه و تفسیر، به تربیت شاگردان همت گماشت.

نگارش نخستین کتاب تاریخ قرآن:

آیت الله زنجانى، که باید او را از پیشتازان عرصه مباحث قرآنى به شمار آورد، با نگارش و تدوین کتاب «تاریخ القرآن»، براى نخستین بار، این واژه را در بین مسلمانان و کتاب هاى اسلامى به کار برد. این حرکت بسیار مورد توجه اندیشمندان شیعه و سنى قرار گرفت. این توجه در حدى بود که برخى از آنان چون احمد امین مصرى، صاحب کتاب «فجر الاسلام»، آن را گامى در جهت وحدت جهان اسلام به شمار آوردند. علت این ارزش گذارى این است که اثر مذکور از زبان یک عالم شیعه براى سنّیان آن روزگار، که دید بدبینانه اى نسبت به موضوع ارتباط شیعه و قرآن داشتند، جالب توجه بود.

نکته اى که لازم به ذکر است این که: هر چند پس از نگارش این کتاب کتاب هاى متنوع، متعدد و عمیق ترى در خصوص تاریخ قرآن به رشته تحریر درآمده امّا نام و نقش ابوعبدالله زنجانى، به عنوان پیشرو در این علم، در کتاب ها و محافل علمى شیعه و سنى زبانزد خاص و عام بوده و خواهد بود.

پاسخگویى به شبهات:

آیت الله زنجانى در زمره کسانى است که در عرصه پاسخگویى به سؤالات و شبهات در دوره خویش نقش به سزایى داشته است. از مهم ترین کارهاى آن بزرگوار در این زمینه، نگارش رساله «فلسفة الحجاب» است که پاسخ به پرسشى است که توسط یکى از فضلاى ایرانىِ مقیم آمریکا از مؤلف به عمل آمده است. رساله یاد شده با وجود کوچکى حجم، حاوى تحلیلى تازه و بیشتر عقلانى از مسأله حجاب است. در واقع بحث حجاب در این دوره، بیش از آن که نیازمند ارائه ادله شرعى، اعم از قرآن و حدیث باشد، نیازمند ارائه تحلیلى اجتماعى و اخلاقى بوده است. زیرا مخاطبان اصلى، قشر تحصیل کرده جدید بودند که مى بایست این مسأله با زبان جدید و روش عقلانى برایشان پردازش مى شد. مؤلف به حق توانسته است در جهت پاسخ گویى به چنین پرسشى گام بردارد.

نقد غرب گرایى:

آیت الله زنجانى گسترش فساد را از عوامل سقوط ملّت ها و تمدن ها مى دانست. او معتقد بود عاملى که موجب نابودى تمدن روم گردید، افزایش نقش زنان و گسترش فساد در جامعه روم بوده است. البته به اعتقاد او در این بین زنان رومى مقصر نبودند، «این جنایت تاریخى بزرگ بر آن تاج و تخت، از میل مردها به لهو و لعب بود» که پاى زنان را به سیاست باز کرد. به اعتقاد ایشان: اگر فساد جارى در غرب در جوامع شرقى گسترش یابد، موجب از هم پاشیدگى جوامعِ شرقى خواهد شد، چرا که این عامل بازدارنده یعنى پیشرفت صنعتى در این جوامع وجود ندارد.

تلاش براى وحدت اسلامى:

ایجاد و گسترش وحدت بین مسلمانان، یکى از دغدغه هاى آیت الله زنجانى بود که در جهت نیل به آن، تلاش هاى بسیارى نمود. ایشان با سفرهاى متعدد و گفتگو با عالمان اهل سنت در این مسیر قدم برداشت. به عنوان مثال سفر ایشان به قاهره در سال ۱۳۵۴ هـ .ق. را مى توان در این راستا قلمداد نمود که از طرف دانشگاه الازهر مصر و استادان بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

زنجانى در این سفر، در مرکز علمى، «دارالهدایة الاسلامیه»، کنفرانسى ارزشمند تحت عنوان «دواء المسلمین فى الرجوع الى القرآن» ایراد نمود، که مورد توجه اندیشمندان واقع شده و در نشریه مصرى «الفتح» به چاپ رسیده است. او ضمن دیدار با استادان دانشگاه الازهر، با مصطفى مراغى ـ رئیس دانشگاه الازهر ـ عبدالرحمن شهبندر، عبدالوهاب غرام و عده اى دیگر از استادان در خصوص وحدت فرقه هاى اسلامى و ایجاد اتحاد بین مسلمانان به گفتگو پرداخته و تبادل نظر کرد.

اعتقاد به طهارت اهل کتاب:

طهارت اهل کتاب یکى از موضوع هاى دامنه دار در فقه شیعه است. اگر چه فقیهانى چون صاحب مدارک (سید محمد عاملى)، مرحوم محمدباقر سبزوارى و عده دیگرى از آن ها قائل به طهارت اهل کتاب بوده اند، امّا مشهور فقیهان تا زمان ایشان، اهل کتاب را نجس مى دانستند.

در روزگار این عالم فرزانه، فضاى علمى حاکم بر حوزه هاى علمیه به نحوى بود که اعلام طهارت اهل کتاب را بسیار مشکل مى نمود، به طورى که برخى از مراجع و فقها على رغم این که قائل به طهارت اهل کتاب بودند، امّا از بیم هوچیگران علمى آن را اعلام نکردند.

آیت الله زنجانى، در زمره فقیهانى بود که پس از سفرهاى متعدد به کشورهاى مختلف و برخورد با ادیان مختلف، به کنکاش علمى و فقهى پرداخته است تا حقیقت طهارت یا نجاست اهل کتاب را دریابد. نتیجه این مطالعات و تحقیقات، نگارش رساله اى شد به نام «طهارت اهل کتاب». ایشان در این رساله، رأیى را که قائل به نجاست اهل کتاب بود، نقض کرده و خلاف آن، یعنى طهارت اهل کتاب را ترجیح دادند.

پیشگام وحدت حوزه و دانشگاه:

آیت الله زنجانى را باید به حق، از پیشگامان وحدت حوزه و دانشگاه به شمار آورد، چرا که تلاش هاى بسیارى در این خصوص بذل نموده اند. ایشان پس از بازگشت از قاهره، با پیشنهاد وزارت معارف، به عنوان استاد دانشگاه تهران انتخاب شدند. این همکارى فرصتى بود که ایشان مى توانست از آن استفاده شایانى در جهت نزدیک نمودن دو قشر روحانى و دانشگاهى بنماید و در تحقق آن، گام بردارد.

او پس از ورود به دانشگاه تهران، در دانشکده علوم معقول و منقول، به مدت چهار سال ـ (۱۳۵۴ - ۱۳۵۸ هـ .ق) ـ به تدریس درس هایى چون تاریخ فلسفه، اخلاق، علم تفسیر و دروس دیگر پرداخت. پس از انحلال این دانشکده و الحاق علوم معقول به دانشسراى علوم عالى و الحاق علوم منقول به دانشکده حقوق، استاد زنجانى فعالیت علمى خویش را در دانش سراى علوم عالى آغاز نمود.

حضور فعال در محافل علمى:

یکى از خصوصیات بارز زنجانى، حضور او در محافل و انجمن هاى علمى و ادبى در ایران و کشورهاى عربى است. موقعیت علمى و حضور فعال ایشان در این نوع محافل به حدّى بود که در سال ۱۳۴۷ به عنوان اولین ایرانى به عضویت «المجمع العلمى العربى» درآمد. رساله ایشان با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى» در مجله العلمى العربى به چاپ رسیده است.

آثار و تألیفات

آیت الله زنجانى داراى آثار و مصنفات متعددى است که جملگى، حکایت از فضل و دانش او دارند. برخی از تألیفات ایشان عبارتند از:

الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى - یکی از آثار آیت الله ابوعبدالله زنجانى
  • ۱. تاریخ القرآن: این کتاب از مهم ترین و اساسى ترین کتاب ها در زمینه تاریخ قرآن به شمار مى رود.
  • ۲. الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى: این رساله، اولین اثر مستقل به زبان عربى در شرح حال و آراء ملا صدرا و در بردارنده یک دروه اصول فلسفى صدرالمتألهین است.
  • ۳. فلسفه حجاب: این کتاب با برهان عقلى، طبیعى، نفسى و شهادت اقوال عالمان بزرگ غرب و اسلام، فواید و لزوم حجاب را براى سعادت بشر بیان نموده است.
  • ۴. طهارة اهل الکتاب: این کتاب حاصل تحقیقات فقهى مؤلف در این خصوص است، که ضمن بیان ادلّه قائلین به نجاست و طهارت اهل کتاب، به بیان ادلّه خویش مبنى بر طهارت اهل کتاب پرداخته است.
  • ۵. زندگانى محمد (صلى الله علیه وآله): این کتاب ترجمه فارسى بخشى از کتاب «الأبطال»، نوشته فیلسوف انگلیسى زبان، «توماس کارلایل» است که توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است. از نظر زنجانى، این کتاب بسان نقاش ماهرى است، در شرح صفات و خصوصیات روحى پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و بیان شخصیت ایشان، و این مزیت در اثر تتبع و تفکر عمیق توماس کارلایل در سیره نبوى به دست آمده است.
  • ۶. عظمت حسین بن على (علیهماالسلام): مؤلف در این کتاب ابتدا به نحوه شکل گیرى خلافت در صدر اسلام اشاره نموده و سپس با بیان برخى از زمینه هاى تاریخى پیدایش واقعه کربلا، این حادثه را مورد تحلیل قرار مى دهد.
  • ۷. شرح بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن: این کتاب در حقیقت شرح و تعلیقه اى است بر کتاب «بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن»، نوشته خواجه نصیرالدین طوسى که توسط ابوعبدالله زنجانى به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به فارسى ترجمه شده و تحت عنوان «بقاى روح پس از مرگ» به چاپ رسیده است.
  • ۸. منهاج النجاح أو مناسک آل محمد (صلى الله علیه وآله): کتاب «منهاج النجاح» در زمره کتاب هاى فقهى آقاى زنجانى است که در سال ۱۳۴۲ هـ .ق. در بغداد به چاپ رسیده است.
  • ۹. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر: مرحوم زنجانى این اثر را که در اصل به زبان عربى بوده به زبان فارسى برگردانده که در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (شماره ۴ ـ ۳، سال ۱۷) به چاپ رسیده است.
  • ۱۰. التصوف فى التاریخ: کتابى است که در خصوص تئورى وحدت وجود و روند آن در مکتب هاى علمى از گذشته تا امروز، نوشته شده. گویا این کتاب به چاپ نرسیده امّا برخى از فصول آن در مجله «الاخاء» به چاپ رسیده است.
  • ۱۱. رسالة فى قاعدة الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد: در خصوص این کتاب باید گفت که: آیت الله شیخ الشریعة اصفهانى، استاد مؤلف، ضمن افزودن مطالبى بر این رساله، با نگارش تقریظى بر این اثر ارزشمند از مؤلف آن قدردانى نموده است.
  • ۱۲. الاصول الاجتماعیه فى القرآن
  • ۱۳. الاسلام و الأروبیون
  • ۱۴. اثبات تحریف العهدین
  • ۱۵. الافکار الفلسفیه
  • ۱۶. المعارف فى ایران قبل الاسلام
  • ۱۷. مقایسة حال المسلمین فى هذه الاعصار مع الازمنة السابقه فى العزّ و الذلّ
  • ۱۸. الوحى
  • ۱۹. دین فطرت
  • ۲۰. سرّ انتشار اسلام.

از منظر عالمان

در خصوص شخصیت و موقعیت علمى آیت الله ابوعبدالله زنجانى، اشخاص مختلفى اظهار نظر کرده اند که به برخى از آن ها اشاره مى شود.

سید محسن امین عاملى و شیخ آقا بزرگ تهرانى ضمن معرفى زندگى و آثار ابوعبدالله زنجانى، از آن بزرگوار با تعابیرى چون عالم، فاضل، مصنف، و... به عظمت یاد کرده اند.

دکتر احمد امین مصرى، با بیان این که استاد ابوعبدالله زنجانى از عالمان برجسته و مجتهدان شیعه است مى گوید: «حُسنِ توفیق سبب گردید که استاد ابوعبدالله زنجانى را هنگام زیارت و بازدیدش از مصر در سال ۱۹۳۵ م. شناختم، و در میان ما ارتباط برقرار گردید و صداقت بر عهد و معارف بر معارفه مؤکد گردید... به حقیقت استاد را عمیق الفکر، و داراى اطلاعات گسترده و وسیع و سرشار از دانش در فلسفه اسلامى و دوران آن یافتم و نیز از صفاى نفس و حسن اخلاق اوست که او را به من و مرا به او نزدیک و دوست ساخته است.»

وفات

مرحوم آیت الله ابوعبدالله زنجانى، پس از عمرى تلاش و مجاهدت علمى در جهت گسترش معارف الاهى، در دوران تدریس در دانش سراى علوم عالىِ دانشگاه تهران، به ناراحتى قلبى مبتلا شده و به سفارش پزشکان معالج، تهران را ترک گفته و به زادگاهش، زنجان مراجعت نمود. هنوز چندى از این بازگشت وى نگذشته بود که سرانجام در روز پنج شنبه، ۷ جمادى الثانى سال ۱۳۶۰ قمری دار فانی را وداع گفت و پیکر مطهرش بنا بر وصیتش به نجف اشرف منتقل شده و در آرامگاه خانوادگى ایشان به خاک سپرده شد.

منابع

  • "ابوعبدالله زنجانی"، دانشنامه پژوهه، محمدحسین پورامینى.

آرشیو عکس و تصویر