آیه 140 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<139 آیه 140 سوره بقره 141>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

یا آنکه گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او بر آیین یهودیت یا نصرانیّت بودند؟ (خدا مرا فرماید که در پاسخ) بگو: شما بهتر می‌دانید یا خدا؟ و کیست ستمکارتر از آن که شهادت خدا را (درباره این انبیا) کتمان کند؟ و خدا از آنچه می‌کنید غافل نیست.

آیا می گویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [دارای مقام نبوّت] آنان یهودی یا نصرانی بودند؟! بگو: شما داناترید یا خدا؟ [شما به یقین می دانید که آنان یهودی و نصرانی نبودند، پس چرا واقعیت را پنهان می دارید؟!] وستمکارتر از کسی که شهادتی را که از خدا نزد اوست پنهان کند، کیست؟ وخدا از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست.

يا مى‌گوييد: «ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [دوازده‌گانه‌] يهودى يا نصرانى بوده‌اند؟» بگو: «آيا شما بهتر مى‌دانيد يا خدا؟» و كيست ستمكارتر از آن كس كه شهادتى از خدا را در نزد خويش پوشيده دارد؟ و خدا از آنچه مى‌كنيد غافل نيست.

آيا مى‌گوييد كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و سبطها يهودى يا نصرانى بودند؟ بگو: آيا شما آگاه تريد يا خدا؟ ستمكارتر از كسى كه گواهى خود را از خدا پنهان مى‌كند كيست؟ و خداوند از كارهايى كه مى‌كنيد غافل نيست.

یا می‌گویید: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند»؟! بگو: «شما بهتر می‌دانید یا خدا؟! (و با اینکه می‌دانید آنها یهودی یا نصرانی نبودند، چرا حقیقت را کتمان می‌کنید؟)» و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‌کند؟! و خدا از اعمال شما غافل نیست.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

[Ask them,] ‘Do you say that Abraham, Ishmael, Isaac, Jacob, and the Tribes were Jews or Christians?’ Say, ‘Is it you who know better, or Allah?’ And who is a greater wrongdoer than someone who conceals a testimony that is with him from Allah? And Allah is not oblivious of what you do.

Nay! do you say that Ibrahim and Ismail and Yaqoub and the tribes were Jews or Christians? Say: Are you better knowing or Allah? And who is more unjust than he who conceals a testimony that he has from Allah? And Allah is not at all heedless of what you do.

Or say ye that Abraham, and Ishmael, and Isaac, and Jacob, and the tribes were Jews or Christians? Say: Do ye know best, or doth Allah? And who is more unjust than he who hideth a testimony which he hath received from Allah? Allah is not unaware of what ye do.

Or do ye say that Abraham, Isma'il Isaac, Jacob and the Tribes were Jews or Christians? Say: Do ye know better than Allah? Ah! who is more unjust than those who conceal the testimony they have from Allah? but Allah is not unmindful of what ye do!

معانی کلمات آیه

«أَمْ»: یا این که. «أَظْلَمُ»: ستمکارتر. «کَتَمَ»: پنهان کرد. «مِنَ اللهِ»: از سوی خدا. واصله از سوی خدا.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«140» أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌

يا مى‌گوييد كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، يهودى يا نصرانى بودند؟ بگو: شما بهتر مى‌دانيد يا خدا؟ (چرا حقيقت را كتمان مى‌كنيد؟) و چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه گواهى و شهادت الهى را (درباره‌ى پيامبران) كه نزد اوست، كتمان كند و خدا از اعمال شما غافل نيست.

نکته ها

اين آيه، خطابى ديگر به اهل كتاب است، كه شما آن قدر به يهودى يا نصرانى بودن خود مباهات مى‌كنيد كه حتّى حاضريد بزرگترين افتراها را به بهترين اولياى خدا نسبت دهيد؟! آيا مى‌گوييد: ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران ديگر از نسل يعقوب «اسباط»، با آنكه قبل از نزول تورات و انجيل بوده‌اند، يهودى و نصرانى هستند؟ آيا اين ستمگرى نيست كه واقعيّتى را كه بدان واقفيد بپوشانيد و اين حقيقت روشن تاريخى را بر عامّه مردم كتمان كنيد و چنين وانمود كنيد كه همه پيامبران، تابع يهوديّت يا نصرانيّت بوده‌اند؟ ولى بدانيد كه خداوند از آنچه شما انجام مى‌دهيد غافل نيست.

پیام ها

1- گاهى تعصّب به جايى مى‌رسد كه شخص حاضر مى‌شود واقعيّت‌هاى روشن تاريخى را تحريف و يا انكار كند. «أَمْ تَقُولُونَ ...»

2- بزرگترين ظلم‌ها، ظلم فرهنگى و كتمانِ حقايق است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ»

3- علم خداوند به كتمان وظلم‌ها، بايد براى ما هشدار باشد. «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 216

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (140)

أَمْ تَقُولُونَ‌: يا اينكه مى‌گوئيد اى اهل كتاب، إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ‌: بدرستى كه حضرت ابراهيم عليه السّلام و اسماعيل عليه السّلام و اسحق عليه السّلام، وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ: و يعقوب و اولادان او، كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌: بودند يهودى يا نصرانى؛ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ‌: بگو اى پيغمبر به‌

«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 310.

«2» بحار الانوار، جلد 70، صفحه 242، حديث 9.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 271

ايشان بر سبيل توبيخ: آيا شما داناتر هستيد به اديان پيغمبران، أَمِ اللَّهُ‌: يا خداى تعالى كه ايشان را بدان مبعوث ساخته. پس از كجا حكم يهوديت و نصرانيت آنها را نمائيد، وَ مَنْ أَظْلَمُ‌: و كيست ظالمتر (استفهام انكارى) يعنى نيست ظالمتر، مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ‌: از كسى كه كتمان كند شهادتى را كه ثابت باشد نزد او از جانب خدا. مراد تبيين خدا است صحت نبوت حضرت خاتم را، يا نيست ظالمتر از كسى كه كتمان كند شهادت را نزد خود از خدا، يعنى لازمه قول شما آنست كه هيچ كس از خدا ظالمتر نباشد اگر كتمان شهادت نمايد نزد خود و بندگان خود را در گمراهى اندازد. تعالى الله عن ذلك علوا كبيرا. يعنى اگر حضرت ابراهيم عليه السّلام و پيغمبران مذكوره يهودى يا نصرانى بودند، البته حق تعالى اخبار مينمود و شهادت مى‌داد. و چون فرمود: ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا: نبود ابراهيم عليه السّلام يهودى و نه نصرانى بلكه به ملت اسلام بوده و پيغمبران تابع حضرت ابراهيم عليه السّلام بودند در دين به اتفاق، پس معلوم و محقق يابد كه شما در اين ادعا و نسبت دروغگو باشيد و افترا نموديد بر او. وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌: و نيست خدا غافل از آنچه مى‌كنيد از كتمان حق و تكذيب قرآن و انكار پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس بترسيد از جزا دادن خدا بر اعمال شما به آنچه مستحق باشيد از عقاب.

نكته: مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً بنابر معنى دوم «من» متصل به كتمان باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (140)

ترجمه‌

آيا ميگوئيد همانا ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و اسباط بودند يهودان يا ترسايان بگو آيا شما داناتريد يا خدا و كيست ستم كارتر از كسيكه كتمان نمود گواهى نزد خود را از خدا و نيست خداوند غافل از آنچه بجا ميآوريد..

تفسير

جواب ديگرى است از گفتار اهل كتاب باين بيان كه آيا ميگوئيد اين انبياء عظام نامبرده يهودى و نصرانى بودند با آنكه اعتراف به نبوت آنها داريد و واضح است كه يهوديت و نصرانيت بعد از اين انبياء پيدا شده و خداوند نفى فرموده از ابراهيم يهوديت و نصرانيت را آنجا كه فرموده نبود ابراهيم يهودى و نه نصرانى بلكه‌

جلد 1 صفحه 180

بود حنيف و مسلمان و چه كس ظالم‌تر است از آنكس كه كتمان شهادت خدا را نمايد مانند شما كه كتمان شهادت خدا را نموديد در باره حضرت ابراهيم بر حنيفيت او و در باره پيغمبر خاتم بر نبوت او و در باره امير المؤمنين (ع) بر وصايت او با آنكه رسيده بود اين شئون براى ايشان از جانب خداوند در كتب شما و مانند بعضى از مسلمانان كه كتمان نمودند شهادت خدا را بولايت امير المؤمنين (ع) در كتاب خودشان و نيست خدا غافل از اعمال بندگان و هر كس را بسزاى عملش خواهد رسانيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَم‌ تَقُولُون‌َ إِن‌َّ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطَ كانُوا هُوداً أَو نَصاري‌ قُل‌ أَ أَنتُم‌ أَعلَم‌ُ أَم‌ِ اللّه‌ُ وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ كَتَم‌َ شَهادَةً عِندَه‌ُ مِن‌َ اللّه‌ِ وَ مَا اللّه‌ُ بِغافِل‌ٍ عَمّا تَعمَلُون‌َ (140)

(و ‌ يا ‌ مي‌گوييد همانا ابراهيم‌ و اسمعيل‌ و اسحق‌ و يعقوب‌ و انبياء ‌از‌ اولاد يعقوب‌ يهودي‌ ‌ يا ‌ نصراني‌ بودند! بگو آيا ‌شما‌ داناتريد ‌ يا ‌ ‌خدا‌! و چه‌ كسي‌ ستمكارتر ‌از‌ آنست‌ ‌که‌ شهادتي‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ نزد اوست‌ كتمان‌ كند! و خداوند ‌از‌ آنچه‌ ميكنيد غافل‌ نيست‌) أَم‌ تَقُولُون‌َ ام‌ معادل‌ همزه‌ استفهام‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌است‌ أَ تُحَاجُّونَنا فِي‌ اللّه‌ِ و «‌او‌» ‌براي‌ ترديد ‌بين‌ گفتار دو طايفه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ يهود ميگفتند ابراهيم‌ و پيغمبران‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ يهودي‌ بودند و نصاري‌ ميگفتند نصراني‌ بودند، و ‌اينکه‌ گفتار ‌از‌ ‌اينکه‌ دو طايفه‌ ‌اگر‌ مبني‌ ‌بر‌ اينست‌ ‌که‌ ابراهيم‌ و انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ تابع‌ شريعت‌ موسي‌ ‌ يا ‌ عيسي‌ بوده‌اند كذب‌ ‌آن‌ واضح‌ ‌است‌ زيرا قبل‌ ‌از‌ موسي‌ و عيسي‌ شريعت‌ آنان‌ تشريع‌ نشده‌ ‌بود‌ ‌تا‌ كسي‌ تابع‌ ‌آن‌ ‌باشد‌ و ‌اگر‌ مرادشان‌ اينست‌ ‌که‌ ابراهيم‌ ‌بر‌ همان‌ تشريعي‌ ‌بود‌ ‌که‌ موسي‌ و عيسي‌ ‌بر‌ ‌آن‌ بودند ‌يعني‌ ابراهيم‌ و انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌با‌ موسي‌ و انبياء بني‌ اسرائيل‌ بنا ‌بر‌ قول‌ يهود ‌بر‌ يك‌ شريعت‌ بودند و همچنين‌ بنا ‌بر‌ قول‌ نصاري‌ ‌آنها‌ ‌با‌ عيسي‌ ‌بر‌ يك‌ شريعت‌ بودند، ‌اينکه‌ گفتار آنان‌ نيز ‌از‌ جهاتي‌ باطل‌ ‌است‌ زيرا اولا اساس‌ شريعت‌ ابراهيم‌ ‌بر‌ توحيد و يكتا پرستي‌ بوده‌ و ‌اينکه‌ تورات‌ رايجي‌ ‌که‌ فعلا نسبت‌ بموسي‌ ميدهند و ساير كتب‌ عهد قديم‌ و ‌اينکه‌ اناجيل‌ رايجي‌ ‌که‌ نسبت‌ بمسيح‌ ميدهند و ساير كتب‌ عهد جديد مشحون‌ ‌از‌ نسبت‌ شرك‌ و بت‌ پرستي‌ بانبياء بني‌ اسرائيل‌ ‌از‌ قبيل‌ سليمان‌ و غيره‌ بلكه‌ نسبت‌ گوساله‌ پرستيدن‌ و درست‌

جلد 2 - صفحه 222

كردن‌ گوساله‌ بحضرت‌ هارون‌ و عهد جديد ‌آن‌ مشتمل‌ ‌بر‌ شرك‌ و نسبت‌ الوهيت‌ و بنوت‌ بمسيح‌ و مشتمل‌ ‌بر‌ قول‌ بتثليث‌ ‌است‌.

و ثانيا بنا ‌بر‌ قول‌ يهود موسي‌ صاحب‌ شريعت‌ و كتاب‌ جديد و اولو العزم‌ بوده‌ و همچنين‌ مسيح‌ بنا ‌بر‌ قول‌ نصاري‌ و ‌اينکه‌ دعوي‌ منافي‌ ‌با‌ اولو العزمي‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ گفته‌ شود همين‌ نقض‌ بمسلمين‌ نيز وارد ‌است‌ ‌که‌ ميگويند ابراهيم‌ و اسمعيل‌ و يعقوب‌ و اسباط ‌بر‌ اسلام‌ بودند و طبق‌ آيات‌ قبل‌ ابراهيم‌ و يعقوب‌ بفرزندان‌ ‌خود‌ سفارش‌ ميكنند ‌که‌ جز ‌بر‌ دين‌ اسلام‌ نميرند، جواب‌ گوئيم‌ اسلام‌ يك‌ معني‌ عام‌ّ و جامعي‌ ‌است‌ ‌که‌ تمام‌ انبياء الهي‌ ‌از‌ آدم‌ ‌تا‌ خاتم‌ ‌بر‌ ‌آن‌ بوده‌ و بآن‌ دعوت‌ نموده‌اند و ‌آن‌ عبارت‌ ‌از‌ يك‌ رشته‌ اعتقادات‌ واقعي‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌خدا‌ شناسي‌ و توحيد و عدل‌ و نبوت‌ و ولايت‌ و معاد و ‌از‌ يك‌ رشته‌ احكام‌ و سنن‌ ‌از‌ نماز و روزه‌ و زكاة و حج‌ و جهاد و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و دستورات‌ معاملات‌ و معاشرات‌، و ‌از‌ يك‌ رشته‌ اصول‌ اخلاق‌ و دستورات‌ اخلاقي‌، تنها بوسيله‌ انبياء اولو العزم‌ بعض‌ ‌از‌ خصوصيات‌ و جزئيات‌ احكام‌ طبق‌ مصالح‌ زمان‌ و اشخاص‌ تغييري‌ نموده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ بنسخ‌ تعبير ميشود و مراد ‌از‌ آيات‌ قرآن‌ ‌که‌ ميگويد انبياء ‌بر‌ دين‌ اسلام‌ بوده‌اند ‌اينکه‌ معني‌ ‌است‌ نه‌ معني‌ اصطلاحي‌ خاص‌ ‌آن‌ ‌که‌ بوسيله‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ تشريع‌ ‌شده‌ مانند ‌آيه‌ شريفه‌ إِن‌َّ الدِّين‌َ عِندَ اللّه‌ِ الإِسلام‌ُ«1» و ‌آيه‌‌من‌‌به‌ وَ مَن‌ يَبتَغ‌ِ غَيرَ الإِسلام‌ِ دِيناً فَلَن‌ يُقبَل‌َ مِنه‌ُ«2» و بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ديگر.

قُل‌ أَ أَنتُم‌ أَعلَم‌ُ أَم‌ِ اللّه‌ُ ‌اگر‌ بگويند ‌ما ‌از‌ ‌خدا‌ داناتريم‌ ‌که‌ كفر محض‌ و دروغ‌ آشكار ‌است‌ و ‌اگر‌ بگويند ‌خدا‌ داناتر ‌است‌ ‌پس‌ بايد مدركي‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ اينكه‌ انبياء قبل‌ ‌از‌ موسي‌ ‌بر‌ مذهب‌ يهود و ‌ يا ‌ ‌بر‌ مذهب‌ نصاري‌ بوده‌اند بياورند و چون‌ چنين‌ مدركي‌ ‌حتي‌ ‌در‌ كتب‌ رائج‌ ‌خود‌ ندارند ‌بر‌ انبياء دروغ‌ بسته‌

1‌-‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 17

2‌-‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 79

جلد 2 - صفحه 223

و كتمان‌ شهادت‌ الهي‌ ‌را‌ نموده‌اند ‌که‌ فرموده‌ همه‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ اسلام‌ بودند.

وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ كَتَم‌َ شَهادَةً عِندَه‌ُ مِن‌َ اللّه‌ِ ‌اينکه‌ شهادتي‌ ‌را‌ ‌که‌ كتمان‌ نمودند ‌ يا ‌ شهادت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌به‌ اينكه‌ ابراهيم‌ و انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌بر‌ اسلام‌ بوده‌ و سفارش‌ و وصيت‌ باين‌ معني‌ مينموده‌اند چنانچه‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ ذكر شد، و ‌ يا ‌ شهادت‌ ‌به‌ اينكه‌ ابراهيم‌ و انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ و موسي‌ و عيسي‌ خبر ‌به‌ بعثت‌ پيغمبر اسلام‌ و اينكه‌ ‌او‌ خاتم‌ پيغمبران‌ ‌است‌ داده‌ چنانچه‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ ذكر شد و ‌در‌ كتب‌ عهدين‌ نيز مذكور ‌است‌، و ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ كتمان‌ شهادت‌ بويژه‌ ‌در‌ امر دين‌ بزرگترين‌ ظلم‌ ‌است‌ ‌هم‌ نسبت‌ بخود كتمان‌ كننده‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ مستحق‌ عذاب‌ ابدي‌ ميكند و ‌هم‌ نسبت‌ بدين‌ و پيغمبران‌ الهي‌ ‌که‌ دين‌ آنان‌ ‌را‌ پايمال‌ ميكند و ‌هم‌ نسبت‌ بسايرين‌ ‌از‌ متابعين‌ ‌خود‌ ‌که‌ آنان‌ ‌را‌ ‌در‌ ضلالت‌ و گمراهي‌ مي‌اندازد و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ يكي‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ بوده‌ و آيات‌ و اخبار بسيار ‌در‌ مذمّت‌ ‌آن‌ وارد ‌شده‌ ‌است‌.

وَ مَا اللّه‌ُ بِغافِل‌ٍ عَمّا تَعمَلُون‌َ غفلت‌ عبارت‌ ‌از‌ عدم‌ توجّه‌ ‌است‌ و سهو، خروج‌ ‌از‌ قوه‌ ذاكره‌، و نسيان‌، خروج‌ ‌از‌ قوه‌ حافظه‌ ميباشد و لذا ‌در‌ مورد غفلت‌ و سهو باندك‌ توجه‌ متذكر ميشويم‌ ولي‌ ‌در‌ مورد نسيان‌ بسا كمال‌ توجه‌ ميشود و مطلب‌ بنظر نمي‌آيد و ‌اينکه‌ عوارض‌ ‌از‌ خواص‌ بشر ‌غير‌ معصوم‌ ‌است‌ لكن‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌که‌ علمش‌ عين‌ ذات‌ ‌او‌ و ‌غير‌ متناهي‌ ‌است‌ و احاطه‌ بجميع‌ موجودات‌ دارد و عالم‌ بجزئيات‌ اعمال‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ظاهري‌ و باطني‌ ميباشد، ‌از‌ ‌اينکه‌ عوارض‌ عري‌ و بري‌ ‌است‌ بلكه‌ معصومين‌ ‌از‌ انبياء و اولياء نيز ‌از‌ ‌اينکه‌ عوارض‌ مصون‌ و محفوظ ميباشند.

224

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 140)- این آیه به قسمت دیگری از این ادعاهای بی‌اساس پاسخ گفته می‌فرماید: «آیا شما می‌گویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط همگی یهودی یا نصرانی بوده‌اند»)؟ (أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصاری).

«آیا شما بهتر می‌دانید یا خدا»؟! (قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ).

خدا بهتر از همه کس می‌داند که آنها، نه یهودی بودند، و نه نصرانی.

شما هم کم و بیش می‌دانید و اگر هم ندانید باز بدون اطلاع، چنین نسبتی را به آنها دادن تهمت است و گناه، و کتمان حقیقت «و چه کسی ستمکارتر از آن کسی است که شهادت الهی را که نزد او است کتمان کند»؟ (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

روایات مرتبط با تفسیر آیه

از امام کاظم(ع) روایت شده که فرمود: «... و ان سئلت عن الشهادة فاشهد بها، و هو قول اللّه عز و جل ... و من أظلم ممن کتم شهادة عنده من اللّه ...;[۱] اگر از تو از شهادتى که [آن را تحمل کرده اى] سؤال شد، پس شهادت بده و این سخن خداى عز و جل است: و من أظلم ممن کتم شهادة عنده من اللّه ... ».

پانویس

  1. کافى، ج ۱، ص ۳۱۵، ح ۱۴.

منابع