آیه 125 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۳:۵۷ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<124 آیه 125 سوره انعام 126>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس هر که را خدا هدایت او خواهد قلبش را برای پذیرش اسلام باز و روشن گرداند و هر که را خواهد گمراه نماید (به حال گمراهی واگذارد) دل او را از پذیرفتن ایمان تنگ و سخت گرداند که گویی می‌خواهد از زمین بر فراز آسمان رود. این چنین خدا آنان را که به حق نمی‌گروند مردود و پلید می‌گرداند.

پس کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام می گشاید؛ و کسی را که [به خاطر لجاجت و عنادش] بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.

پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مى‌گشايد؛ و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ مى‌گرداند؛ چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مى‌رود. اين گونه، خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.

هر كس را كه خدا خواهد كه هدايت كند دلش را براى اسلام مى‌گشايد، و هر كس را كه خواهد گمراه كند قلبش را چنان فرو مى‌بندد كه گويى مى‌خواهد كه به آسمان فرا رود. بدين سان خدا به آنهايى كه ايمان نمى‌آورند پليدى مى‌نهد.

آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه‌اش را آنچنان تنگ می‌کند که گویا می‌خواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی‌آورند قرار می‌دهد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whomever Allah desires to guide, He opens his breast to Islam, and whomever He desires to lead astray, He makes his breast narrow and straitened as if he were climbing to a height. Thus does Allah lay [spiritual] defilement on those who do not have faith.

Therefore (for) whomsoever Allah intends that He would guide him aright, He expands his breast for Islam, and (for) whomsoever He intends that He should cause him to err, He makes his breast strait and narrow as though he were ascending upwards; thus does Allah lay uncleanness on those who do not believe.

And whomsoever it is Allah's will to guide, He expandeth his bosom unto the Surrender, and whomsoever it is His Will to send astray, He maketh his bosom close and narrow as if he were engaged in sheer ascent. Thus Allah layeth ignominy upon those who believe not.

Those whom Allah (in His plan) willeth to guide,- He openeth their breast to Islam; those whom He willeth to leave straying,- He maketh their breast close and constricted, as if they had to climb up to the skies: thus doth Allah (heap) the penalty on those who refuse to believe.

معانی کلمات آیه

«یَشْرَحْ صَدْرَهُ»: مراد از شرح صدر، بر سر شوق و شور آوردن انسان است برای پذیرش اسلام و تابش ایمان در زوایای دل او. «ضَیِّقاً»: تنگ. «حَرَجاً»: بسیار تنگ. مصدر است و به عنوان صفت مشبّهه به کار رفته است. «الرِّجْسَ»: پلیدی. در اینجا مراد خشم و عذاب است (نگا: اعراف / ، یونس / .

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ «125»

خداوند هركه را بخواهد هدايت كند، سينه‌اش را براى (پذيرش) اسلام مى‌گشايد و هر كه را (به خاطر اعمال وخصلت‌هاى خلافش) بخواهد گمراه كند، سينه‌اش را (از پذيرفتن ايمان) سخت قرار مى‌دهد، گويا به زحمت در آسمان بالا مى‌رود. خداوند اين چنين پليدى (كفر) را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.

نکته ها

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: نشانه‌ى شرح صدر چند چيز است: «الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزول الفوت»، توجّه و گرايش خاضعانه به سوى آخرت و دورى از دنياى حيله‌گر و آمادگى براى مرگ قبل از آنكه فرصت را از دست بدهد. «1»

امام سجاد عليه السلام نيز در شب 27 رمضان دعايى را كه متضمّن همين خواسته است، مكرّر مى‌خواند. «2»

مراد از هدايت و ضلالت الهى، فراهم كردن اسباب هدايت براى شايستگان و از بين بردن اسباب، براى نااهلان است.

منظور از «صدر»، روح و دل است. مراد از شرح صدر، گسترش افق عقل و فكر بلندى‌

«1». تفسير الميزان.

«2». مفاتيح‌الجنان.

جلد 2 - صفحه 550

روح، براى پذيرش حقّ و هدايت است و اين نيازمند گذشتن از هوسها و تمنيات دل است.

آنكه شرح صدر نداشته باشد، همواره در لاك خود مى‌ماند و بيرون نمى‌آيد. نتيجه‌ى شرح‌صدر، بصيرت و نورانيّت همراه با قلب رقيق و حقّ‌پذير است.

اين آيه يكى از معجزات علمى قرآن است كه عوارض صعود به آسمان را بيان كرده و مى‌فرمايد: كسى كه حاضر به پذيرش حقّ نگردد، روحش تنگ و كم ظرفيت مى‌شود، همانند كسى كه مى‌خواهد به آسمان برود كه نبودن اكسيژن، سينه‌اش تنگ و تنفّسش سخت مى‌شود.

امام رضا عليه السلام فرمود: نشانه‌ى سعه‌صدر، تسليم خدا بودن، اطمينان به او داشتن و دلگرم شدن به وعده‌هاى الهى است و نشانه‌ى ضيق‌صدر، ترديد و اضطراب است. «1»

از سنّت‌هاى الهى آن است كه براى پاكدلان حقّ‌پذير، شرح صدر قرار دهد و لجوجانِ گريزان از ايمان را گرفتار سلب توفيق و رجس سازد.

حضرت موسى همين كه مأمور تبليغ شد، در اوّلين دعاى خود از خداوند خواست: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «2» ولى خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بدون درخواست، سعه‌ى صدر عطا كرد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» «3»

پیام ها

1- قبول حق، ظرفيّت و زمينه درونى مى‌خواهد. «يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»

2- شرح صدر، موهبتى الهى است. «يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»

3- خروج از مدار فطرت و عقل، عامل خفقان و تنگى روح و روان مى‌گردد.

«يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ»

4- منحرفان هر چند به ظاهر، خود را در گشايش و آرامش ببينند، ولى در واقع گرفتار تنگناها و فشارند. «ضَيِّقاً حَرَجاً»

«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». طه، 25.

«3». شراح، 1.

جلد 2 - صفحه 551

5- بى‌حوصلگى و كم ظرفيّتى، نوعى رجس و پليدى روح است. يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً ... الرِّجْسَ‌

6- كسى كه به حقّ ايمان نياورد، به‌تدريج آلوده مى‌شود. «كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (125)

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ‌: پس هر كه را خواهد خداى تعالى اينكه هدايت فرمايد به ايمان و آشنائى به طريق حق، يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‌: بگشايد دل او را براى قبول اسلام بوسيله الطاف از قدرت و تمكين و ازاحه علت و نصب ادله. و مراد به شرح صدور، گردانيدن آن است بر وجهى كه قابل حق و مستعد قبول آن گردد و مصفا شود از هر چه مانع و دافع حق باشد، و بدين سبب قبول الطاف كرده، به شرف اسلام مشرف شود. لذا در وقت نزول اين آيه، حضور نبوى صلى اللّه عليه و آله از شرح صدر سؤال نمودند. فرمود: نور يقذفه اللّه فى قلب المؤمن فيشرح له صدره و ينفسخ قالوا فهل لذلك من امارة يعرف بها قال عليه السّلام نعم الانابة الى دار الخلود و التّجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله. «1» يعنى نورى است كه مى‌اندازد خداى تعالى در قلب مؤمن، پس بگشايد براى او سينه‌اش را و وسيع گرداند. عرض كردند: علامتى دارد؟ فرمود: بلى بازگشتن به آخرت باقى، و گذشتن از دلبستگى دنياى فانى، و مهيا شدن براى مرگ پيش از آن. و انابه به دار الخلود مترتب است بر اينكه بداند عمل آخرت به تمام جهات، خير، و قليل آن ثواب بسيار دارد، و تجافى از دار غرور، منبعث شود از اعتقاد آنكه دنيا و نعمتش فنا و زوال دارد، و استعداد براى موت قبل از نزول آن، نتيجه مجموع امرين باشد كه زهد در دنيا و رغبت در آخرت است. وَ مَنْ يُرِدْ

«1» مجمع البيان ج 2 ص 363.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 372

أَنْ يُضِلَّهُ‌: و هر كه را خواهد اينكه فرا گذارد او را از طريق ايمان و تخليه او نمايد بعد از آنكه امارات حق را به او تمام فرموده، لكن او از زيادى انكار و عناد قبول ننموده‌ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً: قرار مى‌دهد سينه او را تنگ و سخت، و انشراح را از او بردارد به مثابه‌اى كه اصلا سخن حق قبول نكند و از آن امتناع نمايد و فرار نمايد از قبول حق. كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ: گويا مى‌خواهد صعود كند به آسمان تا قبول آن ننمايد و اين غايت تباعد است در گريختن‌ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ‌: همچنانكه ضيق گرداند دل كافر را بر وجه تخذيل و تخليه مسلط مى‌نمايد خداى تعالى عذاب يا لعنت را عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ‌: بر كسانى كه ايمان نياوردند و توحيد را تصديق ننمودند.

تبصره- آيه شريفه به يكى از سه وجه تفسير شود:

1- هر كه راه نمايد به ثواب و طريق جنت، شرح صدر او فرمايد به اسلام.

به اين وجه كه تثبيت عزم او و تقويت او نمايد بر تمسك به ايمان، و زايل گرداند از دل او وساوس شيطانى و خواطر فاسده عارضه بر قلوب را بوسيله اعطاى لطف كه منع علت و نصب ادله است مانند آيه‌ «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1». و هر كه را خواهد كه در ضلالت بگذارد به سوء اختيار خودش و راه بهشت به او ننمايد. سينه او را در كفر سخت و تنگ گرداند به جهت عقوبت بر ترك ايمان با وجود وضوح امارات ادله بر حقيت آن، نه آنكه مانع او شده باشد از ايمان به منع الطاف و سبب قدرت. و دليل بر آنكه شرح صدر گاهى به معنى ثواب مى‌باشد آيه‌ «وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ» «2» و معلوم است كه هدايت بعد از شهادت رسيدن به ثواب باشد، زيرا بعد از موت تكليف نيست.

2- هر كه را خواهد ثابت گرداند بر هدايت، شرح صدر او فرمايد بر وجه مذكور به جهت جزا بر اهتداء و ايمان او؛ و دليل بر آنكه هدايت به معنى استعداد

«1» سوره محمّد (ص) آيه 17.

«2» سوره محمّد (ص) آيه 4.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 373

ايمان آمده آيه‌ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» «1» است و هر كه را خواهد بسبب ترك ايمان و اختيار كفر بعد از اتمام حجت، به خود واگذارد سينه او را تنگ سازد به منع الطاف كه موجب شرح صدر باشد.

3- هر كه را خواهد، بسبب قبولى ايمان و ثابت در آن، شرح صدر او كند تا موجب ازدياد بصيرت او شود و به كمال ايمان رسد. و هر كه را خواهد، اين زياده منع كند به جهت سوء اختيار كفر را. و فايده اين كلام رغبت در ايمان و زجر در كفر است.

در كافى‌ «2» حضرت صادق عليه السّلام در حديثى فرمايد: و بدانيد بدرستى كه هرگاه خدا اراده فرمايد بر بنده خير را، شرح فرمايد سينه او را براى اسلام، و چون عطا نمايد آن را نطق كند لسان او به حق، و عقد قلب او شود بر آن. پس عمل كند به حق و به اجتماع اين صفات كامل گردد اسلام او. اگر در چنين حال بميرد، نزد خدا از مسلمين حقيقى باشد، و هرگاه اراده ننمايد خدا از بنده خير را بسبب سوء اختيار بنده شر و بدى را و تمادى و انهماك در عصيان و مخالفت، واگذارد او را به خود و مى‌باشد سينه او ضيق و حرج، و اگر هم حق بر لسانش جارى شود، عقد قلبى ندارد، و به فقدان آن عامل نخواهد بود. پس از اجتماع اين صفت و مردن به اين حال مى‌باشد از منافقين آنچه از حق بر زبانش جارى شد.

نظر به فقدان عمل حجت بر او باشد، پس بترسيد خدا را و سؤال كنيد اينكه شرح صدر شما فرمايد براى اسلام، و قرار دهد لسان شما را ناطق به حكمت تا متوفى شويد به حالتى كه بر اين عمل باشيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (125)

ترجمه‌

پس كسيرا كه بخواهد خدا كه هدايت نمايد او را ميگشايد سينه‌اش را براى اسلام و كسيرا كه بخواهد گمراه كند او را ميگرداند سينه‌اش را تنگ مسدود گويا بالا ميرود در آسمان همچنين قرار ميدهد خدا پليدى را بر آنانكه ايمان نمى‌آورند.

تفسير

كسانيكه داراى حسن فطرت و صفاى طينتند از تعصّب و عناد دور و بصلاح و سداد نزديكند لذا از قبول حق استنكاف و استكبار ندارند و مشمول عواطف و الطاف الهى خواهند شد و خداوند بآنها شرح صدر عنايت ميفرمايد يعنى دريچه قلب ايشان را بعالم غيب باز ميكند و ديده بصيرت آنها را ميگشايد كه حق را مشاهده مينمايند و برهان آنرا ادراك ميكنند و راه وصول بجنّت را مى‌يابند و بنعيم ابدى واصل ميشوند و اين خود پاداش الهى است در مقابل امر اختيارى كه از آنها صادر شده است و كسانيكه بواسطه خبث فطرت و سوء سريرت پيرامون تعصّب و عناد گشته از قبول حق استكبار و استنكاف دارند خداوند آنها را بحال خودشان واميگذارد لذا مسامع قلب آنها مسدود ميشود بطوريكه حق واضح را ادراك نمى‌كنند و برهان ساطع را تصديق نمى‌نمايند و راه راست را نمى‌بينند لذا در تنگناى جهالت گرفتار و در وادى حيرت و ضلالت سرگشته و حيرانند گويا قبول حق براى آنها در صعوبت و اشكال مانند صعود بآسمان است و اين شقاوت و خسران عقوبت الهى است كه در نتيجه سوء اختيار عائد آنها شده است و بعذاب ابدى گرفتار خواهند شد در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه چون اين آيه نازل شد از آنحضرت سؤال نمودند كه مراد از شرح صدر چيست فرمود

جلد 2 صفحه 379

نورى است كه مى‌اندازد آنرا خداوند تعالى در قلب مؤمن پس باز و گشاده ميشود عرض كردند آيا علامتى براى آن هست كه شناخته شود بآن صاحبش فرمود بلى اقبال بآخرت و اعراض از دنيا و آماده شدن براى مرگ پيش از نزول آن و در معانى از حضرت صادق (ع) در تفسير اين آيه نقل نموده است كه گاهى سينه تنگ است ولى منفذى دارد و حرج آنست كه بسته شود بطوريكه منفذى نداشته باشد كه بشنود و به بيند و عياشى ره نيز قريب باين معنى را از آنحضرت نقل نموده است و اينكه مراد از رجس شك است و در كافى از آنحضرت نقل نموده است كه فرمود قلب در باطن مضطرب است براى طلب حق و چون و اصل بآن شود مطمئن ميگردد و قرار ميگيرد و اين آيه را تلاوت فرمود و عياشى نيز مانند آن را روايت نموده است و در مجمع قريب باين مضمون را از آنحضرت نقل نموده و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه خداوند متعال وقتى براى بنده خود خير را خواسته باشد يك نقطه از قلب او را منور ميفرمايد كه آن تمام قلب او را روشن ميكند و ميشنود سخن حق را و طالب آن ميگردد و وقتى براى بنده خود بدى را خواسته باشد يك نقطه از قلب او را تاريك ميكند كه آن تاريكى قلب او را فراميگيرد و سخن حق را قبول نمى كند و اين آيه را تلاوت فرمود و در توحيد و عياشى ره قريب باين مضمون را از آن حضرت نقل نموده بعلاوه آنكه در صورت اراده خير ملكى را موكّل هدايت و در صورت اراده سوء شيطانى را موكل اضلال او ميفرمايد و در كافى از آنحضرت حديثى و در توحيد و معانى و عيون از حضرت رضا (ع) روايتى نقل شده است كه خلاصه آندو آنستكه شرح صدر عنايت الهى است نسبت به بنده مؤمن كه نتيجه آن انقياد و اطمينان و عمل صالح است و ضيق صدر واگذاردن خداوند است بنده را بحال خود كه نتيجه آن تمرّد و اضطراب و عمل فاسد است و هدايت و ضلالت نسبت به بندگان در طريق جنّت واقع ميشود از خداوند در مقابل ايمان و كفر اختيارى آنها و بنابر اين اشكال لزوم جبر بر آيه شريفه وارد نيست و از روايت رضوى استفاده ميشود كه صعود فى السما صفت قلب و كنايه از اضطراب آنست و از براى روح انسانى مراتبى است كه از يكى از آنها بقلب و صدر تعبير ميكنند و در اين آيه مراد آن مرتبه است و ضيقا بتخفيف و حرجا بكسر را و يصعد بسكون صاد مخففا نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَمَن‌ يُرِدِ اللّه‌ُ أَن‌ يَهدِيَه‌ُ يَشرَح‌ صَدرَه‌ُ لِلإِسلام‌ِ وَ مَن‌ يُرِد أَن‌ يُضِلَّه‌ُ يَجعَل‌ صَدرَه‌ُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي‌ السَّماءِ كَذلِك‌َ يَجعَل‌ُ اللّه‌ُ الرِّجس‌َ عَلَي‌ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ (125)

‌پس‌ كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ اراده‌ فرمايد ‌خدا‌ اينكه‌ ‌او‌ ‌را‌ هدايت‌ نمايد شرح‌ صدري‌ باو عنايت‌ كند ‌در‌ قبولي‌ اسلام‌ و كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ اراده‌ كند ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ گمراه‌ نمايد قرار ميدهد سينه‌ ‌او‌ ‌را‌ تنگ‌ و ‌در‌ بسته‌ كانّه‌ بار سنگيني‌ ميخواهند ‌بر‌ ‌او‌ بار كنند ‌که‌ ‌از‌ ‌او‌ فرار كند و برود بطرف‌ بالا و همين‌ نحو ‌خدا‌ قرار داده‌ رجس‌ و خباثت‌ و ملعنت‌ ‌را‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ نميآورند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ يكي‌ ‌از‌ آيات‌ مشكله‌ قرآن‌ ‌است‌ و مفسرين‌ بوجوهي‌ تفسير كرده‌اند و اخبار ‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ متجاوز ‌از‌ ده‌ حديث‌ ‌است‌ لكن‌ متقاربة المضمون‌ ‌است‌ و بيان‌ ‌آن‌ موقوف‌ بذكر دو مقدمه‌ ‌است‌:

1‌-‌ آنكه‌ اطاعت‌ و معصيت‌ علاوه‌ ‌بر‌ مثوبات‌ و عقوبات‌ اخروي‌ يك‌ فوائد و مضارّ دنيوي‌ دارد مثلا معصيت‌ باعث‌ نزول‌ بلا و تسلّط شيطان‌ و سياهي‌ قلب‌ و ضعف‌ ايمان‌ و ‌بعد‌ ‌عن‌ اللّه‌ و ميل‌ و رغبت‌ بساير معاصي‌ و سقوط عظم‌ معصيت‌ و صيرورت‌ معاصي‌ بمنزله‌ ملكه‌ و ‌غير‌ اينها ‌است‌ و بالعكس‌ اطاعت‌ باعث‌ دفع‌ بليات‌، توسعه‌ رزق‌، ارغام‌ انف‌ شيطان‌، نور قلب‌، قوت‌ ايمان‌، قرب‌ ‌الي‌ اللّه‌، شوق‌ بعبادت‌ و ‌غير‌ اينها و يكي‌ ‌از‌ عقوبات‌ معاصي‌ اينست‌ ‌که‌ اسباب‌ معصيت‌ بيشتري‌ ‌براي‌ ‌او‌ فراهم‌ ميشود و اينست‌ معناي‌ خذلان‌ چنانچه‌ يكي‌ ‌از‌ مثوبات‌ عبادت‌ فراهم‌ شدن‌

جلد 7 - صفحه 198

اسباب‌ اطاعت‌ بيشتري‌ ميشود و اينست‌ معناي‌ توفيق‌.

2‌-‌ آنكه‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ افعال‌ اختياريه‌ ‌عبد‌ ‌هم‌ نسبت‌ بعبد داده‌ ميشود و ‌هم‌ بخداوند ‌که‌ معني‌ امر ‌بين‌ الامرين‌ ‌است‌ و معني‌ اختيار ‌که‌ نه‌ جبر ‌باشد‌ و نه‌ تفويض‌، ‌بعد‌ ‌از‌ بيان‌ ‌اينکه‌ دو مقدمه‌ بپردازيم‌ بتفسير:

فَمَن‌ يُرِدِ اللّه‌ُ أَن‌ يَهدِيَه‌ُ ‌اگر‌ مؤمن‌ صالح‌ ‌است‌ مثوبت‌ عمل‌ ‌او‌ و ايمان‌ ‌او‌ يكي‌ اينست‌ ‌که‌ توفيق‌ باو عنايت‌ ميفرمائيم‌ بزيادتي‌ معرفت‌ و اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ مفاد وَ زِدناهُم‌ هُدي‌ً ‌است‌ كهف‌ ‌آيه‌ 12، و ‌اگر‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌باشد‌ لكن‌ ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ حق‌ ‌باشد‌ مثوبت‌ همين‌ ‌در‌ مقام‌ بودن‌ آنست‌ ‌که‌ اسباب‌ هدايت‌ ‌براي‌ ‌او‌ مهيّا ميشود ‌که‌ مفاد وَ الَّذِين‌َ جاهَدُوا فِينا لَنَهدِيَنَّهُم‌ سُبُلَنا ‌است‌ عنكبوت‌ ‌آيه‌ 69، و ‌اگر‌ كافر ‌است‌ لكن‌ يك‌ عمل‌ خيري‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر ‌شده‌ اجر ‌اينکه‌ عمل‌ توفيق‌ بتشرف‌ اسلام‌ ‌است‌ چنانچه‌ حكايات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌.

يَشرَح‌ صَدرَه‌ُ لِلإِسلام‌ِ شرح‌ بمعني‌ باز شدن‌ ‌است‌ چنانچه‌ شروحي‌ ‌که‌ علماء ‌بر‌ متون‌ نوشته‌اند مطالب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ توضيح‌ ميدهند و مطالب‌ سربسته‌ ‌را‌ باز ميكنند و علم‌ تشريح‌ ‌در‌ باب‌ طب‌ّ دقائق‌ اغطاء بدن‌ ‌را‌ كشف‌ ميكنند، و صدر ‌که‌ بمعني‌ قلب‌ ‌است‌ و مراد ‌آن‌ روح‌ مجرد و ‌آن‌ لطيفه‌ رباني‌ و ‌آن‌ جوهر ملكوتي‌ ‌است‌ توسعه‌ پيدا ميكند ‌براي‌ قبولي‌ اسلام‌ و زيادتي‌ معرفت‌ و اتيان‌ باعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ كلمه‌ للاسلام‌ شامل‌ همه‌ اينها ميشود.

وَ مَن‌ يُرِد أَن‌ يُضِلَّه‌ُ ‌که‌ معني‌ خذلان‌ و عقوبت‌ ‌آن‌ اعماليست‌ ‌غير‌ ‌از‌ كفر ‌که‌ داشته‌ مثل‌ عناد و عصبيت‌ ‌ يا ‌ ظلم‌ و تعدي‌ بنبي‌ّ ‌ يا ‌ مسلمين‌ ‌ يا ‌ ارتكاب‌ فحشاء و منكرات‌ يَجعَل‌ صَدرَه‌ُ ضَيِّقاً حَرَجاً ضيق‌ بمعني‌ تنگ‌ و حرج‌ بمعني‌ سربسته‌ كانّه‌ دربهاي‌ قلب‌ بسته‌ ‌شده‌ و قساوت‌ ‌او‌ ‌را‌ فروگرفته‌ و نور اسلام‌ و معرفت‌ ‌در‌ ‌او‌ تابش‌ نميكند و توفيق‌ ‌از‌ ‌او‌ سلب‌ ميشود لكن‌ نه‌ بنحوي‌ ‌که‌ قدرت‌ ‌بر‌ ايمان‌ نداشته‌

جلد 7 - صفحه 199

‌باشد‌ و سلب‌ اختيار ‌از‌ ‌او‌ بشود.

كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي‌ السَّماءِ دين‌ يك‌ بار سنگيني‌ ميشود ‌بر‌ ‌او‌ ‌که‌ ميخواهد فرار كند و ‌از‌ كوه‌ بالا رود چنانچه‌ مشاهده‌ ميكنيم‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ فساق‌ و فجار ‌که‌ ‌در‌ دنيا باعمال‌ شاقه‌ مشغول‌ هستند ولي‌ يك‌ نماز ‌از‌ كوه‌ ‌براي‌ ‌او‌ سنگين‌تر ‌است‌ ‌در‌ مجالس‌ لهو ‌تا‌ بصبح‌ ‌از‌ سر شب‌ بدون‌ كسالت‌ مي‌نشينند ولي‌ پاي‌ منبر وعظ و احكام‌ يك‌ ربع‌ ساعت‌ بسيار كسل‌ و دشوار ‌است‌ ‌براي‌ ‌او‌.

كَذلِك‌َ يَجعَل‌ُ اللّه‌ُ الرِّجس‌َ رجس‌ پليدي‌ و كثافت‌ و خباثت‌ ‌است‌ ‌که‌ اشاره‌ بهمان‌ كفر و عناد و عصبيت‌ و ظلم‌ و فحشاء و منكرات‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَيسِرُ وَ الأَنصاب‌ُ وَ الأَزلام‌ُ رِجس‌ٌ مِن‌ عَمَل‌ِ الشَّيطان‌ِ مائده‌ ‌آيه‌ 92 عَلَي‌ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ و ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ ايمان‌ نيستند بواسطه‌ صفات‌ مذكوره‌ ‌که‌ اشاره‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع