آیه 116 سوره نحل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(تفسیر آیه)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمْ»: به خاطر چیزی که سخنی بیش نیست و تنها بر زبانتان می‌رود، و پشتوانه‌ای از وحی آسمانی و دلیل عقلانی ندارد. (الْکَذِبَ): مفعول‌به (لا تَقُولُوا) است. «هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ»: بدل (الْکَذِبَ) است. «لِتَفْتَرُوا عَلَی اللهِ الْکَذِبَ»: تا بر خدا دروغ بندید. مراد این است که چون آنان به دروغگوئی عادت دارند، بر خدا نیز دروغ می‌بندند. یا این که: «الْکَذِبَ»: مفعول‌به (تَصِفُ) است، و لام در (لِما) تعلیلیّه و (ما) مصدریّه، و (لِتَفْتَرُوا) بدل تعلیل است، و لام (لِتَفْتَرُوا) لام صَیْرُورت و عاقبت بشمار است. یعنی: نگوئید این حلال است و آن حرام، به خاطر دروغهای محضی که زبانتان بیانگر آنها است (نگا: تفسیر قاسمی).
+
كذب: (به فتح كاف و كسر ذال): دروغ (و بر وزن جسر): دروغگويى‏.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==
سطر ۶۸: سطر ۶۸:
 
2- بدعت در دين و احكام آن، ممنوع است. وَ لا تَقُولُوا ... هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌
 
2- بدعت در دين و احكام آن، ممنوع است. وَ لا تَقُولُوا ... هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌
  
3- دروغگو، رستگار نمى‌شود. إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ‌ ... لا يُفْلِحُونَ‌ 4- انگيزه بسيارى از بدعت‌ها در دين، رسيدن به دنياست. «مَتاعٌ قَلِيلٌ»
+
3- دروغگو، رستگار نمى‌شود. إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ‌ ... لا يُفْلِحُونَ‌  
 +
 
 +
4- انگيزه بسيارى از بدعت‌ها در دين، رسيدن به دنياست. «مَتاعٌ قَلِيلٌ»
  
 
جلد 4 - صفحه 595
 
جلد 4 - صفحه 595
سطر ۷۴: سطر ۷۶:
 
5- شكستن مرزهاى حلال و حرام، هم شقاوت دنيا را بدنبال دارد و هم عذاب آخرت را. لا يُفْلِحُونَ‌ ... لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌
 
5- شكستن مرزهاى حلال و حرام، هم شقاوت دنيا را بدنبال دارد و هم عذاب آخرت را. لا يُفْلِحُونَ‌ ... لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌
 
}}
 
}}
 +
  
 
|-|
 
|-|
سطر ۸۲: سطر ۸۵:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (117)
 
 
بعد از آن تبيين آن فرمايد بقوله:
 
  
مَتاعٌ قَلِيلٌ‌: آنچه افترا مى‌كنند براى تحصيل آن برخوردارى است اندك و ناپايدار كه زود منقطع گردد در دنيا. وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌: و براى ايشان است عذاب دردناك در آخرت كه هرگز منقطع نشود.
+
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (116)
  
تنبيه: يكى از صفات رذيله، دروغ است. و از اعظم افراد آن، دروغ بر خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمّه عليهم السّلام مى‌باشد كه مراد به افتراء همين است. يعنى دروغى گويد و نسبتش را به خدا يا پيغمبر يا ائمه معصومين عليهم السّلام دهد، و از اين قبيل باشد حلال خدا را حرام كردن، يا حرام خدا را حلال كردن و از گناهان كبيره است. در كافى شريف- از حضرت صادق عليه السّلام قال: الكذب على اللّه و على رسوله من اكبر الكبائر. «1» و بصريح آيه شريفه رستگارى براى مفترين نخواهد بود در آخرت، و براى آنها عذاب اليم باشد؛ زيرا مرتكب امرى شدند كه تالى كفر است. و احاديث بسيار وارد شده از جمله:
+
چون مقدم شد ذكر آنچه را كه حلال فرموده خداوند سبحان و آنچه را كه حرام فرموده، بعد از آن نهى فرمايد از مخالفت اوامر و نواهى الهى در تحليل و تحريم:
  
در كافى محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده: قال انّ اللّه جعل للشّر اقفالا و جعل مفاتيح ثلث الاقفال الشّراب، و الكذب شرّ من‌
+
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ‌: و نگوئيد آن چيزى كه وصف مى‌كنيد بر زبانهاى خود، يعنى به مجرد وصف زبان، بدون دليل و برهان نگوئيد دروغ را كه: هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌: اين حلال است و اين حرام است، يعنى آنچه خدا حلال فرموده مگوئيد كه حرام است، مانند بحيره و سائبه و امثال آن، و آنچه خدا حرام فرموده مگوئيد كه حلال است، مانند ميته و خون و گوشت خوك. لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ‌: تا افترا كنيد بر خدا دروغ را و گوئيد خدا ما را به اين فرموده است. إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ‌: بدرستى كه آنانكه افترا كنند و نسبت دهند بر خدا دروغ را. لا يُفْلِحُونَ‌: رستگارى‌
  
«1» اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، باب الكذب، صفحه 339، حديث 5.
+
جلد 7 - صفحه 300
  
جلد 7 - صفحه 301
+
نيابند از عذاب الهى در دنيا و آخرت.
  
الشّراب. «1» فرمود: بدرستى كه خداى تعالى قرار داده براى شرّ قفلها، يعنى امور مانعه‌اى از ارتكاب شرور مانند عقل، و لوازمات آن حياء از خدا و خلق، و تفكر در قبح آن، و عقوبات طاريه بر آن، و مفاسد دنيوى و اخروى آن؛ و قرار داده كليد ثلث قفلها را شراب، يعنى جميع اشربه مسكره و شراب زايل مى‌كند عقل را، و به زوال آن مرتفع شود تمام موانع، پس باز شود همه قفلها و كذب بر خدا و رسول بدتر است از شراب، يعنى وقتى شراب موجب فتح باب ثلث شرور گردد، معلوم است بر كذب و افترا به خدا چه نوع مفاسد وارد آيد، و چنانچه صاحب آن بدون توبه از دنيا رود، خلاصى و نجات از عذاب براى او نخواهد بود. بنابراين بايد شخص متدين، مراقبت در اين صفت را داشته باشد و قبل از تكلم و سخن، كلام خود را در پيشگاه شرع مطهر عرضه دارد كه از ميزان و دستور خدا و رسول خارج نگردد تا دچار سخط الهى و عذاب سبحانى نشود.
+
نكته: وصف السنه آنها كه به كذب مبالغه است در وصف كلام آنها به كذب، فكأنّ حقيقتا كذب مجهول بوده، و السنه ايشان معرف آن شده و چون مفترين به جهت تحصيل مطلوب دنيوى افترا مى‌كنند، لذا نفى فلاح از اهل افترا نموده.
  
  
سطر ۱۴۷: سطر ۱۴۷:
 
]
 
]
  
(آیه 117)- این آیه عدم رستگاری را چنین توضیح می‌دهد: «بهره کمی است (که در این دنیا نصیبشان می‌شود)، و عذاب دردناکی در انتظار آنان است» (مَتاعٌ قَلِیلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
+
(آیه 116)- این آیه بحثی را که در زمینه تحریمهای بی‌دلیل مشرکان که بطور ضمنی قبلا مطرح شده بود با صراحت شرح می‌دهد و می‌گوید: «به خاطر دروغی که زبانهای شما توصیف می‌کند نگویید این حلال است و آن حرام، تا چیزی را به دروغ بر خدا افترا ببندید» (وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ).
 +
 
 +
یعنی این یک دروغ آشکار است که تنها از زبان شما تراوش کرده اشیایی را از پیش خود حلال می‌کنید، و اشیایی را حرام- اشاره به چهارپایانی بوده که بعضی را بر خود تحریم می‌کردند و بعضی را حلال می‌دانستند و قسمتی را به بتها اختصاص می‌دادند.
 +
 
 +
آیا خداوند به شما چنین حقی داده است، که قانونگزاری کنید؟ و یا این که افکار خرافی و تقلیدهای کورکورانه، شما را به چنین بدعتهایی واداشته است؟! در پایان آیه به عنوان یک اخطار جدی می‌گوید: «کسانی که به خدا دروغ و افترا می‌بندند هیچ‌گاه رستگار نخواهند شد» (إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ).  
 +
 
 +
ج2، ص608
  
این متاع قلیل، ممکن است اشاره به جنینهای مرده حیوانات باشد که برای خود حلال می‌شمردند، و از گوشت آن استفاده می‌کردند.
+
اصولا دروغ و افترا مایه بدبختی و نارستگاری است، در باره هر کس که باشد تا چه رسد به این که در باره خداوند بزرگ صورت گیرد.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۵۷: سطر ۱۶۳:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=116}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=16 |آیه=116}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=16 |آیه=116}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=16 |آیه=116}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=116}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=16 |آیه=116}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=16 |آیه=116}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=16 |آیه=116}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=16 |آیه=117}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=16 |آیه=116}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۱۱

مشاهده آیه در سوره

وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<115 آیه 116 سوره نحل 117>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام گویید و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید، که آنان که بر خدا دروغ بندند هرگز روی رستگاری نخواهند دید.

و به سبب دروغی که زبانتان گویای به آن است، نگویید: این حلال است و این حرام، تا به دروغ به خدا افترا بزنید [که این حلال و حرام حکم خداست]؛ مسلماً کسانی که به خدا دروغ می بندند، رستگار نخواهند شد.

و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‌پردازد، مگوييد: «اين حلال است و آن حرام » تا بر خدا دروغ بنديد، زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند رستگار نمى‌شوند.

تا بر خدا افترا بنديد، براى هر دروغ كه بر زبانتان مى‌آيد مگوييد كه اين حلال است و اين حرام. كسانى كه به خداوند دروغ مى‌بندند رستگار نمى‌شوند؛

به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری می‌شود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع می‌کنید،) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببندید به یقین کسانی که به خدا دروغ می‌بندند، رستگار نخواهند شد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do not say, asserting falsely with your tongues, ‘This is lawful, and that is unlawful,’ attributing lies to Allah. Indeed those who attribute lies to Allah will not be felicitous.

And, for what your tongues describe, do not utter the lie, (saying) This is lawful and this is unlawful, in order to forge a lie against Allah; surely those who forge the lie against Allah shall not prosper.

And speak not, concerning that which your own tongues qualify (as clean or unclean), the falsehood: "This is lawful, and this is forbidden," so that ye invent a lie against Allah. Lo! those who invent a lie against Allah will not succeed.

But say not - for any false thing that your tongues may put forth,- "This is lawful, and this is forbidden," so as to ascribe false things to Allah. For those who ascribe false things to Allah, will never prosper.

معانی کلمات آیه

كذب: (به فتح كاف و كسر ذال): دروغ (و بر وزن جسر): دروغگويى‏.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ «116»

وبا هر دروغى كه به زبانتان مى‌آيد نگوييد: اين حلال است وآن حرام، تا بر خدا دروغ بسته باشيد. زيرا كسانى كه بر خداوند دروغ مى‌بندند رستگار نمى‌شوند.

مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «117»

(سرچشمه‌ى همه افتراها رسيدن به دنيايى است كه) بهره‌اى اندك است، در حالى كه براى آنان (در آخرت) عذابى دردناك است.

نکته ها

اين دو آيه هرگونه تحليل يا تحريمى را كه بر مبناى قانون الهى نباشد، محكوم نموده و آنرا دروغ بستن به خدا، براى رسيدن به متاع بى‌ارزش دنيوى مى‌شمرد.

پیام ها

1- در مورد حلال وحرام‌ها، اظهار نظرهاى بى‌جا و بى‌دليل نكنيم. (بايد يا خود مجتهد باشيم يا از دانشمندان دينى تقليد كنيم.) لا تَقُولُوا* ... هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌

2- بدعت در دين و احكام آن، ممنوع است. وَ لا تَقُولُوا ... هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌

3- دروغگو، رستگار نمى‌شود. إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ‌ ... لا يُفْلِحُونَ‌

4- انگيزه بسيارى از بدعت‌ها در دين، رسيدن به دنياست. «مَتاعٌ قَلِيلٌ»

جلد 4 - صفحه 595

5- شكستن مرزهاى حلال و حرام، هم شقاوت دنيا را بدنبال دارد و هم عذاب آخرت را. لا يُفْلِحُونَ‌ ... لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (116)

چون مقدم شد ذكر آنچه را كه حلال فرموده خداوند سبحان و آنچه را كه حرام فرموده، بعد از آن نهى فرمايد از مخالفت اوامر و نواهى الهى در تحليل و تحريم:

وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ‌: و نگوئيد آن چيزى كه وصف مى‌كنيد بر زبانهاى خود، يعنى به مجرد وصف زبان، بدون دليل و برهان نگوئيد دروغ را كه: هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌: اين حلال است و اين حرام است، يعنى آنچه خدا حلال فرموده مگوئيد كه حرام است، مانند بحيره و سائبه و امثال آن، و آنچه خدا حرام فرموده مگوئيد كه حلال است، مانند ميته و خون و گوشت خوك. لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ‌: تا افترا كنيد بر خدا دروغ را و گوئيد خدا ما را به اين فرموده است. إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ‌: بدرستى كه آنانكه افترا كنند و نسبت دهند بر خدا دروغ را. لا يُفْلِحُونَ‌: رستگارى‌

جلد 7 - صفحه 300

نيابند از عذاب الهى در دنيا و آخرت.

نكته: وصف السنه آنها كه به كذب مبالغه است در وصف كلام آنها به كذب، فكأنّ حقيقتا كذب مجهول بوده، و السنه ايشان معرف آن شده و چون مفترين به جهت تحصيل مطلوب دنيوى افترا مى‌كنند، لذا نفى فلاح از اهل افترا نموده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (116) مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (117) وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (118) ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (119)

ترجمه‌

و نگوئيد براى وصف نمودن بزبانتان دروغ را اين حلال است و اين حرام تا افتراء زنيد بخدا دروغ را همانا آنانكه افتراء ميزنند بخدا دروغ را رستگار نميشوند

برخوردارى اندكى است و از براى آنها است عذابى دردناك‌

و بر آنانكه يهودى شدند حرام كرديم آنچه را نقل نموديم براى تو از پيش و ستم نكرديم بآنها ولى بودند آنها كه بخودشان ستم ميكردند

پس همانا پروردگار تو براى آنانكه كردند كار بد را بنادانى پس توبه نمودند بعد از آن و بصلاح در آوردند خودشان را همانا پروردگار تو پس از آن هر آينه آمرزنده مهربان است.

تفسير

خداوند متعال پس از بيان محرّمات مذكوره در آيه سابقه نهى فرموده از گفتن جمله اين حلال است و اين حرام بمجرّد توصيف زبانى بدون دليل و بيان الهى كه نتيجه آن وضوح دروغگوئى گوينده است گويا دروغ بكلام آنها واضح و آشكار شده است براى مبالغه در دروغگوئى اين اشخاص مانند آنكه ميگويند روى او وصف ميكند جمال را و چشم او وصف ميكند سحر را براى مبالغه در حسن روى و چشم او چنانچه مع الاسف در اين زمان معمول است كه بدون مراجعه بكتاب و سنّت و رأى مرجع تقليد از پيش خود هر كس ميگويد اين حلال و اين حرام است و از نتيجه اين نطق بى‌منطق غافلند كه نيست مگر افتراء بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گويا غرضى از اين مقال ندارند جز واضح نمودن دروغ خودشان و نسبت دادن حكمى را بخداوند بدروغ كه افتراء و اشدّ انواع دروغ است و كسانيكه دروغى‌

جلد 3 صفحه 324

را نسبت بخدا دهند روى رستگارى را نخواهند ديد اين زندگانى چند روزه دنياى دنىّ چه قدر قيمت و قابليّت دارد كه كسى براى مختصر اظهار فضيلت پوچ يا ساير اغراض فاسده بخالق و پروردگار خود افتراء بزند و در آخرت بعذاب اليم گرفتار شود و در دنيا هم بفاصله كمى مفتضح و رسوا گردد امان از وساوس نفس امّاره قمّى ره فرموده مانند آنكه ميگفتند آنچه در شكمهاى شتر و گاو و گوسفند است مخصوص است بمردان ما و حرام است بر زنان ما و در سوره انعام گذشت و در توحيد از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه چون بنده خدا گناه بزرگ يا كوچكى را كه خداوند از آن نهى فرموده مرتكب شود از ايمان خارج گردد و مؤمن باو گفته نشود فقط مسلمان باو گفته شود تا توبه نمايد و استغفار كند كه در اين صورت بر ميگردد بايمان و گناه موجب كفر و انكار او نميشود ولى اگر حلالى را گفت حرام است و حرامى را گفت حلال است و اين را دين خود قرار داد از ايمان و اسلام بيرون رود و كافر شود و مانند كسى است كه در حرم داخل شود و در خانه كعبه رود و آنجا گناهى كند كه بيرونش برند و گردنش را بزنند و در جهنّم قرار گيرد و خداوند حرام فرمود بر يهود آنچه را خبر داد به پيغمبر خود پيش از اين در سوره انعام بآيه شريفه‌ وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ كه بيان گرديد و اين تحريم براى عقوبت آنها بود نه مضرّت در آن محرّمات چون مستحق عقوبت بودند و در اين تحريم خداوند بآنها ظلم نفرموده بلكه خودشان ظلم نمودند بخودشان كه معصيت نمودند و مستحق عقوبت شدند و پس از ذكر وعيد خداوند بمقتضاى رحمت وعده مغفرت داده بكسانيكه از روى جهالت و نادانى نه تعصّب و عناد معصيت نمودند يا از باب بى‌فكرى و غفلت و عدم توجّه بعاقبت كه نوعا اين امور موجب معصيت است بشرط توبه و انابه و عمل بمقتضاى آن از اداء حقوق لازمه و تكاليف واجبه كه كاشف از ندامت و پشيمانى از گناه باشد و براى تأكيد و تقريب خبر انّ باسم آن انّ ربّك تكرار شده با اشاره باشتراط وقوع توبه بعد از گناه و با ملاحظه فاصله بين صدر و ذيل كلام نكات بلاغتى آن واضح خواهد بود و تكرار كلمه ثمّ براى افاده تراخى وعده از وعيد و ترتّب توبه بر معصيت است.

جلد 3 صفحه 325

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِف‌ُ أَلسِنَتُكُم‌ُ الكَذِب‌َ هذا حَلال‌ٌ وَ هذا حَرام‌ٌ لِتَفتَرُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ لا يُفلِحُون‌َ (116) مَتاع‌ٌ قَلِيل‌ٌ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ (117)

‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ ميزان‌ حلال‌ و حرام‌ ‌را‌ ‌در‌ شريعة اسلام‌ معين‌ فرمود ميفرمايد:

جلد 12 - صفحه 203

و نگوئيد ‌از‌ ‌براي‌ چيزهايي‌ ‌که‌ زبان‌ ‌شما‌ متصف‌ ‌شده‌ بدروغگويي‌ ‌اينکه‌ حلال‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ حرام‌ ‌که‌ افتراء مي‌بنديد بخدا دروغي‌ ‌را‌ محققا بدانيد كساني‌ ‌که‌ افتراء مي‌زنند بخدا دروغي‌ ‌را‌ هرگز رستگار نميشوند فقط چهار روز دنيا تمتع‌ مي‌كنند و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ عذاب‌ دردناك‌ ‌است‌.

وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِف‌ُ أَلسِنَتُكُم‌ُ الكَذِب‌َ اتصاف‌ السنه‌ بكذب‌ عادة زبان‌ ‌است‌ و دروغگويي‌ بخصوص‌ كذب‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ ‌که‌ اعظم‌ كبائر ‌است‌ هذا حَلال‌ٌ وَ هذا حَرام‌ٌ ‌که‌ حلال‌ ‌خدا‌ ‌را‌ حرام‌ بگويد و حرام‌ ‌خدا‌ ‌را‌ حلال‌ بشمارد ‌که‌ بدعت‌ ‌در‌ دين‌ ‌است‌ و مبدع‌ كافر ‌است‌ مثل‌ آنكه‌ ‌گفت‌ متعتان‌ محللتان‌ ‌في‌ عهد ‌رسول‌ اللّه‌ انا احرمهما و اعاقب‌ عليهما متعة النساء و متعة الحج‌ لِتَفتَرُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ سه‌ عقوبت‌ دارد يكي‌ دروغ‌ گفتن‌ ديگر افتراء ‌که‌ نسبت‌ بغير دادن‌ سه‌ افتراء ‌علي‌ اللّه‌ إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ لا يُفلِحُون‌َ ايمان‌ ندارد و كافر مي‌شود زيرا مؤمن‌ يقينا رستگار ‌است‌ مَتاع‌ٌ قَلِيل‌ٌ ‌براي‌ استفاده‌ ‌اينکه‌ چهار روزه‌ دنيا و متابعت‌ شهوات‌ نفسانيه‌ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ مطلق‌ عذاب‌هاي‌ آخرت‌ مولم‌ ‌است‌ لكن‌ اختصاص‌ باين‌ طايفه‌ دارد عذابي‌ ‌که‌ ميانه‌ عذاب‌هاي‌ آخرت‌ ‌شده‌ الم‌ ‌را‌ دارد ‌که‌ مفاد صفت‌ مشبه‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 116)- این آیه بحثی را که در زمینه تحریمهای بی‌دلیل مشرکان که بطور ضمنی قبلا مطرح شده بود با صراحت شرح می‌دهد و می‌گوید: «به خاطر دروغی که زبانهای شما توصیف می‌کند نگویید این حلال است و آن حرام، تا چیزی را به دروغ بر خدا افترا ببندید» (وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ).

یعنی این یک دروغ آشکار است که تنها از زبان شما تراوش کرده اشیایی را از پیش خود حلال می‌کنید، و اشیایی را حرام- اشاره به چهارپایانی بوده که بعضی را بر خود تحریم می‌کردند و بعضی را حلال می‌دانستند و قسمتی را به بتها اختصاص می‌دادند.

آیا خداوند به شما چنین حقی داده است، که قانونگزاری کنید؟ و یا این که افکار خرافی و تقلیدهای کورکورانه، شما را به چنین بدعتهایی واداشته است؟! در پایان آیه به عنوان یک اخطار جدی می‌گوید: «کسانی که به خدا دروغ و افترا می‌بندند هیچ‌گاه رستگار نخواهند شد» (إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ).

ج2، ص608

اصولا دروغ و افترا مایه بدبختی و نارستگاری است، در باره هر کس که باشد تا چه رسد به این که در باره خداوند بزرگ صورت گیرد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع