محمدحسين سبحاني
نام کامل | آیت الله محمدحسین سبحانی |
زادروز | 1300 قمری |
زادگاه | تبریز |
وفات | 1392 قمرى |
مدفن | قم |
اساتید | |
| |
آثار |
نخبةالازهار، ارشاد الأفاضل الی مطالب الرسائل،... |
محتویات
دوران کودکی
آیت الله محمدحسین سبحانی، فرزند حاج محمدجعفر، در شب نوزده رمضان المبارک ۱۳۰۰ ق.[۱] در شهر تبریز[۲] به دنیا آمد. وی در هفت سالگی، به رسم آن دوره، به تحصیل و آموزش قرآن کریم و کتاب های فارسی آن روزگار پرداخت: «چون به هفت سالگی رسیدم، مشغول تعلم قرآن مجید و بعض کتب فارسیه شدم».[۳]
تولد آیت الله محمدحسین تبریزی مصادف با ایام حکومت ناصرالدین شاه قاجار بود؛ دورهای که حوادث مختلفی در ایران روی داد و تبریز نیز از آثار آن بینصیب نماند. در این دوره محمدحسین کودکی نه ساله بود که به تحصیل قرآن و فراگیری دروس مکتبخانهای مشغول بود. مهمترین حوادث این دوره مربوط به واگذاری امتیاز تنباکو است که با شب عید نوروز ۱۲۶۹ ش. (۱۳۰۹ ق) مصادف بود.
تحصیل در حوزه علمیه تبریز
میرزا محمدحسین پس از فراگیری آموزشهای اولیه و فراگیری قرآن کریم، در مسیر تحصیل علوم دینی قدم گذاشت و وارد یکی از مدارس علمیه مهم تبریز، یعنی «مدرسه طالبیه»،[۴] شد. از آن پس تا ۲۷ سالگی در آن مدرسه کهن به تحصیل پرداخت و مراحل عالی تحصیلی را در آنجا پیمود. مراحل تحصیل وی در مدرسه طالبیه به دو دوره تقسیم می شود:
۱. مقدمات:
میرزا محمدحسین تبریزی، تنها به ذکر گذراندن این دوره بسنده می کند و به استادان خود در این دوره اشاره نمیکند؛ دورهای که میتواند مربوط به حدود سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ ق. باشد؛ چنان که مینویسد: «پس از آن به تحصیل مقدمات عربیه در مدرسه طالبیه... (پرداختم)».[۵] وی در همین دوره به آموختن «نجوم» و «حساب استدلالی» نیز روی آورد.[۶] استاد وی در این درس، مرحوم میرزا علی منجم لنکرانی نام داشت[۷] که متوفای ۱۳۴۰ ق. است. کاملترین اطلاعات ما از این دوره مربوط به یادداشت آیت الله جعفر سبحانی (از فرزندان ایشان) است. وی مینویسد: او مقدمات را نزد مرحوم ملا کاظم، که در تدریس ادبیات استاد بود، فراگرفت و قسمتی از قوانین را نزد مرحوم آیت الله سید محمد مولانا (۱۲۹۰-۱۳۶۳ ق) آموخت و قسمتی از رسائل را قبل از تشرف به نجف نزد مرحوم آیت الله انگجی فراگرفت.[۸]
۲. دوره سطح و خارج:
میرزا محمدحسین سبحانی بعد از تحصیل مقدمات، به فراگیری علوم اسلامی در دوره سطح و آن گاه خارج روی آورد و نزد علمای بزرگ حوزه علمیه طالبیه به تحصیل پرداخت. وی خود مینویسد: به علم فقه و اصول در حضور جمعی از اجله، که مراجع شیعه در احکام دینیه بودند، مشغول شده، فرائد و مکاسب و ریاضی و جمله از درس خارج را خواندم. و در خلال این حال، به معقول نیز نزد بعضی تلامیذ مولا علی لنکرانی پرداختم.[۹]
برخی استادان وی:
۱. آیت الله انگجی. صاحب کتاب گنجینه دانشمندان مینویسد: «سطوح عالی فقه و اصول را نزد مرحوم آیت الله انگجی خواند».[۱۰] آیت الله جعفر سبحانی در مورد عشق و علاقه وی به آیت الله انگجی مینویسد: در میان اساتید خود نسبت به مرحوم آیت الله انگجی عشق میورزید و از احاطه فقهی او تعریف میکرد.[۱۱]
۲. شیخ محمدحسین قراچه داغی. آیت الله تبریزی نزد مرحوم قراچه داغی به تحصیل فلسفه (اشارات) پرداخت.[۱۲] آیت الله جعفر سبحانی نیز می نویسد: «فلسفه را نزد دو نفر آموخته است: ۱. مرحوم شیخ حسین لنکرانی از شاگردان مرحوم جلوه؛ ۲. مرحوم محمدحسین قراچه داغی که پس از ۱۳۴۰ قمری درگذشته است. همچنین نجوم را نزد مرحوم میرزا علی منجم (متوفای ۱۳۴۰ ق) فراگرفت».[۱۳]
هجرت به نجف اشرف
میرزا محمدحسین بعد از آن که مقدمات، سطح و مقداری از درس خارج را در مدرسه طالبیه فراگرفت، در ۲۷ سالگی و به سال ۱۳۲۷ ق. بار سفر را بست و راهی نجف اشرف شد تا در آن دیار به تکمیل اندوختههای علمی خود بپردازد.
این دوره از عمر بابرکت وی، که از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۹ ق[۱۴] است و حدود دوازده سال طول کشید، دارای اهمیت ویژهای است؛ زیرا وی در این دوره طولانی به تحکیم مبانی علمی خود پرداخت و با مراجع بزرگ شیعه ارتباط علمی برقرار کرد. زمان مهاجرت وی به نجف اشرف از یک نظر نیز بسیار مهم است و آن، همزمانی با انقلاب مشروطه و حوادث مربوط به آن است.
در سال ۱۳۲۴ ق. انقلاب مشروطه به پیروزی رسید. و در سال ۱۳۲۷ ق. مجاهد بزرگ مشروطه مشروعه، آیت الله شیخ فضل الله نوری، به فیض شهادت نائل آمد. در این مقطع بسیاری از شهرهای ایران، به ویژه تبریز، به دلیل ارتباط اشخاص ذی نفوذ و کارگزار مشروطه، مانند تقی زاده یا کسروی، دچار بحرانهای سیاسی شدند، که مهاجرت تعداد زیادی از عالمان ایران را به عراق در پی داشت. در چنین موقعیتی است که محمدحسین تبریزی خیابانی به نجف اشرف عزیمت کرد. وی در زندگینامه خود، از کنار این موضوع میگذرد و به آن اشارهای نمیکند، در حالی که هجرت وی در سال ۱۳۲۷ ق. روی داده است.[۱۵]
استادان محمدحسین سبحانی در نجف:
مرحوم سبحانی، در دوره نزدیک به دوازده ساله حضور در نجف اشرف، از خرمن اساتید زیادی خوشههای علم و معرفت چید و بر غنای علمی و استحکام مبانی خود افزود. با این حال، در کتب تراجم تنها به برخی از استادان مهم وی اشاره شده است. بهرهگیری وی از دانش شخصیت های علمی در نجف به گونهای بود که از شخصیت فاضل تبریز، عالمی متبحر در فقه، اصول، تفسیر، رجال، کلام، حدیث، ادبیات و... ساخت.
استادان بزرگ وی عبارتند از:
۱. آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی. ایشان در سال ۱۲۴۸ ق. در روستای کسنَویه یزد متولد شد.[۱۶] مهمترین حادثهای که وی در زندگی با آن روبرو شد، انقلاب مشروطه ایران (۱۳۲۴ ق) بود که طی آن عدهای از علما، مانند شیخ فضل الله نوری در ایران و آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی در نجف، خواستار برپایی نظام مشروطه مشروعه (موافق با شرع اسلام) شدند. وی به شاگردانش میگفت: عاقبت مشروطه را تاریک میبینم؛ چان آقایان، به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. میبینم روزی را که عمامه از سر روحانیت برداشته، آنان را از صحنه کنار خواهند زد.[۱۷] او صاحب کتاب های متعددی از جمله عروة الوثقی است.
۲. آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی. وی از اکابر علمای قرن چهارده قمری است. فقیهی بزرگ، اصولی، محدث، رجالی متبحر و از مراجع طراز اول عصر خود و از شاگردان آخوند خراسانی بود. آیت الله میرزا محمدحسین تبریزی ضمن حضور در درس استاد، مباحث او را نیز تقریر میکرد.[۱۸] مقام علمی وی برای استاد چنان والا مینمود که به وی اجازه اجتهاد داد و در آن نوشت: الشیخ محمدحسین التبریزی قد هاجر عن وطنه الشریف طالباً لتحصیل الکمال و مجّداً لتحصیل العزّ والاستقلال فجّد واجتهد الی ان بلغ الی درجة الاجتهاد فانه منتهی المراد؛[۱۹] شیخ محمدحسین تبریزی از وطن شریف خود جهت طلب تحصیل کمال و کوشش برای دستیابی به عزت و استقلال مهاجرت کرد. پس کوشش کرد و به درجه اجتهاد رسید که آن، نهایت مراد است.
۳. آیت الله ملا فتحالله شریعت اصفهانی. در اصفهان به دنیا آمد. ایشان در اصفهان و مشهد تحصیل کرد و در سال ۱۲۹۵ ق. به نجف اشرف رفت.[۲۰] آیت الله میرزا محمدحسین تبریزی، از هنگام ورود به حوزه علمیه نجف شیفته آیت الله شریعت اصفهانی میشود و از همان لحظه، بیش از یازده سال، در محضر وی به کسب علم میپردازد. خود مینویسد: سنه ۱۳۲۷ به نجف اشرف مسافرت کرده، به درس جمله از اعلام عظام منهم المولی المحقق العلامة شیخ الشریعه الاصفهانی... حاضر شده و تقریرات ابحاث ایشان را در فقه و اصول نوشتم و زیاده از یازده سال در خدمت شریعت اصفهانی بودم.[۲۱] آیت الله جعفر سبحانی هم در مورد شدت علاقه وی به شیخ الشریعه مینویسد: در میان اساتید نجف نسبت به شیخ الشریعه اصفهانی عشق میورزید و تا میتوانست آثار او را همراه خویش آورده بود و علاوه بر اندیشههای علمی او حتی مطایبات او را نقل میکرد و از نقل آن ها لذت میبرد.[۲۲]
ویژگیهای علمی
آیت الله محمدحسین تبریزی از آن هنگام که پای در حوزه علمیه نجف گذاشت، به تحصیل فقه و اصول همت گمارد. اما در کنار آن به نگارش و تألیف نیز پرداخت که از جمله آن ها تألیف رساله در تعریف بیع است. وی این کتاب را در نجف اشرف به پایان رساند.
در آثار بزرگان و استادان، از وی با عناوین گوناگونی یاد شده است که گویای مقام علمی والای او است. آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی از وی با عنوان «عالم عامل، فاضل کامل و مروج احکام»[۲۳] یاد می کند. آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی و سید محمد فیروزآبادی نیز چنین کلماتی درباره او بکار بردهاند.[۲۴]
آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی نیز او را «عالم عامل، فاضل کامل، بحر تقی، علم الهدی، جامع المعقول والمنقول، حاوی الفروع والاصول، فخرالفضلاء الفخام، افتخار الفقهاء، القمقام، شیخنا المکرم، مولانا الاعظم» مینامد.[۲۵] وی تا بدان جا پیش میرود که موفق می شود از آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی اجازه اجتهاد دریافت کند.[۲۶]
محمدهادی امینی نیز در معجم الرجال الفکر والادب فی النجف از وی چنین یاد میکند: «محمدحسین بن میرزا محمدجعفر التبریزی، عالم، فقیه، جلیل، متتبع...».[۲۷]
علاوه بر اجازه اجتهاد، فاضل تبریز موفق به کسب اجازات در امور حسبیه نیز شد. آیت الله محمدتقی شیرازی چنین اجازه میدهد: جناب مستطاب العالم العامل والفاضل الکامل مروج احکام دین مبین، آقا میرزا محمدحسین آقا التبریزی دامت توفیقاته از قبل اینجانب مأذون هستند در تصدی امور حسبیه... اخوان مؤمنین که از اهل آن ولایت از سکنه و اهالی از علما والتجار و غیرهم وفقهم الله تعالی وجود آن جناب را مغتنم دانسته و از فوائد ایشان محظوظ باشند و احترامات را در حق ایشان کما ینبغی مرعی بدارند... الاحقر محمدتقی الحائری.[۲۸]
آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی نیز مرقوم میفرماید: له التصدی فی الامور الحسبیة التی شأن المجتهدین تصدیها وله العمل بما استنبط علی الطریقته المعروفة و علیه التجنب عن الشبهات لکی لایهلک من حیث لایعلم و اوصیه ان لاینسانی عن الدعا فی مظان استجابته و انا الأحقر الضعیف ضیاءالدین بن محمد العراقی عفی عنهما. الراجی ضیاء الدین.[۲۹]
آثار علمی
آیت الله محمدحسین تبریزی آثار متعددی از خود برجای گذاشت. طبق آن چه خود نوشته است تا بیستم شعبان سال ۱۳۶۶ ق. (۲۶ سال قبل از رحلت) مجموعه آثارش عبارت بودند از:
- حاشیه بر کفایه، (از اول تا آخر)؛
- حاشیه بر رسائل (کل کتاب)؛
- حاشیه بر کتاب طهارت شیخ انصاری؛
- رساله مستقل و استدلالی در صلاة؛
- رساله در بیع و خیارات؛
- تقریرات درس شیخ شریعت اصفهانی و ضیاءالدین عراقی؛
- مجموعهای در فوائد مختلف.[۳۰]
مجموعه آثار وی را که تا پایان عمر نوشتهاند، به طور خلاصه چنین میتوان معرفی کرد:
۱. نخبةالازهار فی احکام الخیار. این کتاب، مجموعه بحثهای آیت الله شیخ شریعت اصفهانی است.
۲. رسالة تحدید الکر بالوزن والمساحة. این رساله که در ضمن نخبةالازهار (از صفحه ۱۹۴ تا ۲۰۷) به چاپ رسیده است، شامل مباحث زیر است: مقدمه؛ فی تحدیدالکر؛ تقدیر بالمساحة؛ تقدیرالکر بالأشبار.
۳. رسالة فی تعریف البیع. رساله تعریف بیع در ۴۴ صفحه در ضمن نخبةالازهار با عنوان «رسالة الثانیة» به چاپ رسیده و شامل مطالب زیر است: ما هو البیع؛ الکلام فی المبیع الکلی؛ الفرق بین الحق والحکم؛ هل یقع الحق عوضاً عن المبیع اولا؛ عود الی بدء «ما هو حقیقة البیع؟».
۴. رسالة فی بیان امرین. این رساله مختصر، که در بخش پایانی کتاب نخبةالازهار آمده است، به دو موضوع میپردازد. مؤلف خود مینویسد: فهذه رسالة مؤجزة فی بیان امرین: الاول، احکام ملاقی الشبهات المحصورة ولم استوف الصدر لکن یعلم حکم مالم نذکر، مماذکر؛ الثانی، احکام صورة الاضطرار، فیما اذا اضطر الی ارتکاب احدالطرفین بعینه او لابعینه.
چهار اثر فوق، که جملگی در کتاب نخبةالازهار گردآوری شدهاند، با تلاش آیت الله رضا استادی به زیور چاپ آراسته و احادیث آن نیز به وسیله ایشان استخراج شده است.
۵. ارشاد الأفاضل الی مطالب الرسائل. این کتاب تعلیقهای است بر رسائل شیخ انصاری، در دو جزء، که مؤلف در سال ۱۳۶۵ ق. از نوشتن آن فراغت یافته است.
۶. نکت الکفایة. تعلیقه مختصری بر کفایه است که اغلب بخش های آن را در دوران حیات صاحب کفایه نوشته است و نگارش آن را در سال ۱۳۳۰ ق. به پایان برده است. این کتاب از جمله آثار تألیفی وی در نجف اشرف است.
۷. کتاب الصلاة. اثری استدلالی و گسترده است. آیت الله سبحانی درباره این اثر خود مینویسد: رسالة مستقلة استدلالیة فی الصلوة، متضمنة لابوابها من المواقیت و الاذان و الاقامة والخلل و صلوة المسافر والمواسعة والمضایقه و ذکرنا فیها مدارکها من الآیات والاخبار.[۳۱]
۸. توقف الاجتهاد علی العلم بالرجال.
۹. حاشیه کتاب طهارت. این اثر مجموعه حاشیههای آیت الله سبحانی بر کتاب طهارت شیخ انصاری است. در این کتاب عبارات شیخ مرتضی انصاری را توضیح داده و آن گاه موارد مغلق و غلط انداز آن را توضیح داده است. ظاهراً این کتاب، اولین حاشیهای است که بر کتاب شیخ انصاری نوشته شده است.[۳۲]
۱۰. المواعظ والاخلاق.
فعالیت های اجتماعی
آیت الله محمدحسین تبریزی در طی نیم قرن حضور در تبریز، فعالیتهای مختلفی داشت که می توان در بخشهای زیر خلاصه کرد:
۱. تبلیغ دین. وی از بدو ورود به تبریز، با توجه به وضعیت فرهنگی و اعتقادی تبریز، که زمینههای آن توضیح داده شد، به تبلیغ دین در قالب منبر و سخنرانی پرداخت. اقامه نمازهای جماعت و... از دیگر فعالیتهای وی در این سال ها است که خود شرح مفصلی را میطلبد.[۳۳]
۲. تدریس علوم دینی. بخش دیگری از فعالیتهای آیت الله تبریزی مربوط به تدریس علوم دینی در حوزههای آن روزگار می شود. هر چند از شاگردان ایشان اطلاعی در دست نیست، ولی با توجه به نوشتههای فرزند بزرگوارشان آیت الله جعفر سبحانی میتوان به بخشی از متون تدریسی ایشان پی برد. مرحوم رازی نیز مینویسد: «پس از بازگشت به وطن به امر تدریس و تربیت محصلین... پرداخت».[۳۴]
۳. تألیف و تصنیف. بخش دیگری از فعالیتهای آیت الله محمدحسین تبریزی مربوط به تألیفات و تصنیفات او است. هر چند این کار را از همان نجف اشرف آغاز کرده بود، ولی فرصت نیم قرن حضور در تبریز اجازه می داد تا او فعالیتهای خود را پی گیرد. لذا آثار متعددی را نوشت که در بخش «آثار استاد» به آن ها اشاره شده است. به خصوص این که وی بعد از مدتی تدریس مصمم می شود مطالب رسائل را برای طلاب شرح کند. از این روی، کتاب ارشاد الأفاضل الی مطالب الرسائل را در دو جلد مینویسد و در سال ۱۳۶۵ ق از تألیف آن فراغت مییابد. وی این اثر را در حدود ۲۷ سال بعد از اقامت در تبریز نوشته است.
شایسته است با گوشههایی از تلاش های آیت الله شیخ محمدحسین سبحانی در تبریز، به قلم فرزندش آیت الله جعفر سبحانی، آشنا شویم: ورود ایشان به تبریز در اواسط سال ۱۳۳۹ ق بود که با قیام مردم تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی، که از دوستان و همدرسان ایشان بود، مصادف شد. پس از کشته شدن خیابانی و تسلط دولت بر شهر، فعالیت های علمی کاملاً متوقف شد. تنها کار که می شد انجام داد، تدریس سطوح متوسط و عالی بود. چیزی نگذشت که دوران سیاه رضاخان ۱۳۰۴-۱۳۲۰ ش (۱۳۴۴-۱۳۶۰ ق) که تضییقات عظیمی برای روحانیت به وجود آمد و در سال قیام ۱۳۴۷ به تار و مار کردن علما و مخفی شدن گروهی انجامید. در آن سال آیتین جلیلین، مرحوم سیدابوالحسن انگجی و میرزا صادق انگجی، از طریق همدان به مشهد تبعید شده و افراد دیگر که پشت سر این دو مرجع بودند، تا مدتی متواری و در خانه پنهان شدند. کار مهم (پدرم) این بود که در مسجد بعد از نماز، به عنوان مسأله گفتن به تبلیغ بپردازد و روزها در بیرونی خود، به تدریس سطوح ادامه دهند و همین سال ها موفق شدند که نوشتههای خود را پاکنویس کرده و آماده چاپ سازد. در دوره پهلوی دوم که از شهریور ۱۳۲۰ ش شروع شد، مدارس رونق گرفت و مجالس درس و بحث رواج کاملی یافت و او توانست در این مدت گروهی را پرورش دهد که اکثر آن ها درگذشتهاند و کمی از آن ها باقی ماندهاند.
آیت الله سبحانی همچنین مینویسد: آن چه که میتوان سوگمندانه یاد کرد، این است که این عالم فرزانه بسیار عفیف و رازدار بود. زندگی را به سختی اداره میکرد. من خاطره کوچکی از همان دوران یادآور میشوم: جنگ جهانی دوم شروع شده بود و تبریز در آستانه اشغال نیروهای متفقین بود. نگرانی همه جا را فراگرفته بود. طرف عصر، ایشان و مادرم و فرزندان گردهم آمده بودیم و برای رفع نیاز آن شب گویا سه ریال و ده شاهی بیشتر در اختیار نداشت. نه نانی در بساط بود، نه نفت چراغی و نه چیزهای دیگر. با خود فکر میکرد که چگونه امشب را بگذرانند. به هم نگاه میکردیم که ناگهان در خانه زده شد، خود ایشان رفت و در خانه را باز کرد. فردی ناشناس پاکتی را به ایشان داد و گفت: مربوط به شماست. و خداحافظی کرد و رفت. مبلغ آن صد ریال بود که در آن روز برای زندگی یک هفته بلکه ده روز ما کافی بود. همگی متحیر بودیم که این فرد که بود؟[۳۵]
ویژگیهای اخلاقی
ایشان، علاوه بر آن که حامل علم استادان نجف بود، ویژگیهای اخلاقی زیادی هم داشت که در تبریز، در طول ۵۴ سال، بر دل و جان عاشقان و دینداران تأثیرات فراوانی گذاشت. مرحوم رازی مینویسد: مرحوم آیت الله خیابانی در خلق و حلم و تواضع و فروتنی و زهد و تقوا در میان علما و بزرگان شهر تبریز ضرب المثل بود. طرز زندگی و نحوه معاشرت و شیوه سخن گفتن او انسان را به یاد خدا افکنده، در دل افراد مستعد اثر عمیق و انقلاب خاصی به وجود میآورد.[۳۶]
استاد جعفر سبحانی هم ضمن شرح اوضاع آذربایجان در سال های ۱۳۲۴ ش به بعد، به نمونهای از ویژگی های اخلاقی پدر اشاره میکند: در آذر ماه سال ۱۳۲۴ بلوای دموکراتها تحت عنوان حکومت ملی آذربایجان به رهبری پیشه وری آغاز شد و یک سال تمام طول کشید. به ظاهر فشاری نبود؛ ولی اساس در حال تهدید بود. نظر این بود که این بخش آذربایجان، تحت عنوان حکومت ملی به بخش دیگرِ غصب شده بپیوندند. ولی آن چه من به خاطر دارم در شب بیست و یکم آذر ماه ۱۳۲۴ که فرقه دمکرات بر تبریز مسلط شده از سر شب تا صبح، شهر ناآرام بود و صدای تیراندازیها یک لحظه هم قطع نمیشد، ولی ایشان همان برنامه شبانه خود که خواندن نوافل و سپس نگارش حواشی بر رسائل بود را ترک نکرد و در روحیه او اثری نگذاشت. او در سختترین شرایط به مسجد میرفت و نماز جماعت را اقامه میکرد و به خانه برمیگشت و دلش کاملاً آرام بود.[۳۷]
حضور طولانی وی در تبریز، موجب شد تا وی با علمای زیادی معاصر شود که یکی از آن ها میرزا محمدعلی مدرس خیابانی (صاحب ریحانة الادب) است. آیت الله جعفر سبحانی مینویسد: او در حالی که از فرنگی مآبی به دور بود، اما نسبت به آموزش علوم امروز اظهار علاقه میکرد و سخنانی میگفت که در محیط آن زمان چندان مشتری نداشت؛ ولی مرور زمان صحت آن ها را ثابت کرد. در تدریس بسیار بردبار بود؛ تا حدی که برخی از شاگردان ایشان، اظهار علاقه میکردند که یک بار درس را پس از فراگیری نزد او تکرار کنند. او به این کار تن میداد و در حلم و صبر کم نظیر بود.[۳۸]
وفات آیت الله سبحانی
آیت الله محمدحسین تبریزی بعد از سالها تلاش علمی و کوشش اجتماعی و مذهبی برای احیاء و زنده داشت مکتب علوی، سرانجام در یازده شوال ۱۳۹۲ (۱۳۵۲ ش) در ۹۲ سالگی در تبریز وفات یافت و پیکر پاکش به قم منتقل و در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.[۳۹]
پانویس
- ↑ علماء معاصرین، ص ۲۹۷.
- ↑ هر چند حوزههای علمیه در آذربایجان پیشینه تاریخی طولانی دارد، اما دوره صفویان تا پایان قاجاریه (اوایل قرن دهم تا اواخر قرن ۱۳) دوران شکوفایی حوزههای علمیه از جمله مدارس تبریز است. حوزه علمیه تبریز در این دوره به پرورش خوشنویسان، شاعران، حکما، فقها و محدثان شیعی پرداخت. البته گرایش اولیه به فلسفه و حکمت و حدیث بود و آن گاه به فقه و اصول منعطف شد. مدارس علمیهای که در این دوره تأسیس شدند، عبارت بودند از: طالبیه، صادقیه، صفویه، حاج صفرعلی، حاج علیاصغر و میرزا علیاکبر. از علمای این دوره هم میتوان به میرزا اویس نصر، حسین کربلایی، زین العابدین، عبدالباقی، عبدالوهاب، میرقاسم و خواجه جلال الدین محمد تبریزی اشاره کرد. علاوه بر این سابقه درخشان، عصر شکوفایی حوزههای علمیه تبریز مربوط به دوره بعدی است. قرنهای چهاردهم و پانزدهم هجری از پررونق ترین ادوار حوزه علمیه تبریز است و در این دوره حوزه تبریز به شکوفایی کامل رسید. برخی از مشاهیر عبارتند از آیات عظام: سید محمد حجت (ولادت: ۱۳۱۰ ق)، سید حسین کوهکمری (وفات: ۱۳۲۹ ق)، فاضل شربیانی، میرزا رضی تبریزی (ولادت: ۱۲۹۴ ق)، ابوالحسن انگجی (وفات: ۱۳۵۷ ق)، سید مهدی انگجی، عبدالحسین غروی (ولادت: ۱۳۲۸ ق)، احمد خسروشاهی (ولادت: ۱۲۶۶ ق)، محمدعلی قاضی طباطبایی، ابراهیم دروازهای (۱۲۷۴-۱۳۵۱ ق)، حجت ایروانی (ولادت: ۱۳۵۴ ق)، عبدالمجید ایروانی (۱۳۱۳-۱۳۷۱ ق) و رضا توحیدی (ولادت: ۱۳۳۲ ق). (ر.ک: تاریخ مدارس ایران، ص ۳۰۶-۳۰۸؛ تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ص ۱۵۳، ۱۵۷ و ۱۵۸، به نقل از حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، سید علیرضا سیدکباری، ص ۴۷۸).
- ↑ همان، ص ۳۹۷.
- ↑ مدرسه طالبیه تبریز از جمله مراکز علمی مهم در روزگاران مختلف بوده است و علمای بزرگواری طی صدها سال به تعلیم و تعلم در آن مرکز عظیم علمی پرداختهاند. در حقیقت علمای بزرگ آذربایجان در این مهد و مرکز عظیم علمی توانستهاند پرورش یابند و گاه افراد مختلفی نسل در نسل از این منبع بزرگ دینی بهره بردهاند که آیت الله محمدحسین سبحانی و همین طور بعدها فرزندش آیت الله جعفر سبحانی از آن جملهاند. هر چند از علمای تبریز و آذربایجان تاکنون در مجموعههای مختلف یاد شده، ولی به معرفی تاریخی این مدرسه اشاره نشده است. از این روی، ما به اختصار نکاتی را درباره تاریخ ساخت این مدرسه بزرگ یادآور میشویم: مدرسه طالبیه در بازار مسجد جامع تبریز واقع شده است. بانی عمارت غربی مدرسه معلوم نیست؛ ولی عمارت شمالی آن در نیمه دوم قرن یازده هجری از طرف طالب خان، پسر اسحاق تبریزی، ساخته شد و وقفنامه آن به امضای چهارده تن از علمای بزرگ رسید. بخشی از وقفنامه مدرسه چنین است: «...وقف مؤبد صحیح شرعی نمود بر حضرات مدرس و طلبه علوم دینیه ساکنین حجرات معلومه کانیه در طرف شمالی... به طلبهای که لیلاً و نهاراً به مطالعه و مذاکره علوم دینی و تحصیل معارف یقینیه داشته باشد. فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه و کان ذلک فی شهر جمادی الاولی من شهور سنه سبع و ثمانین بعد الف من الهجرة.» قیاس الدین منصور الحسنی الحسینی، محمدنصر، محمد زمان، حبیب الله الخواند امیری، محمدصادق الحسینی، محمد سعید فراهانی، خداویردی ترکمان، محمدحسین منجم، شاه وفی، محمد امضاء کنندگان وقفنامه مذکور میباشند. کتابخانه این مدرسه نیز در سال ۱۳۲۷ ش ساخته شد. (آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی کارنگ، ج ۱، ص ۲۱۴-۲۲۴ (با تلخیص فراوان).
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۷.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۱۴.
- ↑ مقدمه نخبةالازهار، ص ۱۳.
- ↑ دست نوشته آیت الله سبحانی.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۷.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۱۴.
- ↑ دست نوشته آیت الله سبحانی.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۱۴.
- ↑ دست نوشته آیت الله سبحانی.
- ↑ نخبةالازهار، ص ۱۳ و ۱۴.
- ↑ همان.
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۱۰، ص ۴۳.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۸.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۸.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۹۱.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۷.
- ↑ دست نوشته آیت الله جعفر سبحانی.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۷.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۷.
- ↑ همان، ص ۳۹۸.
- ↑ همان، ص ۳۹۸.
- ↑ معجم الرجال الفکر والادب فی النجف خلال الف عام، ص ۱۷۷، با ارجاع به طبقات، ج ۱، ص ۵۵۹ و شخصیت شیخ انصاری، ص ۳۶۷.
- ↑ همان. وی می نویسد: «اجازه مرحوم آقا سید ابوالحسن آقا اصفهانی، و اجازه مرحوم آقا سید محمد فیروزآبادی نیز همین طور است».
- ↑ همان، ص ۳۸۹.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۸.
- ↑ علماء معاصرین، ص ۳۹۸.
- ↑ همان، ص ۳۸۸.
- ↑ «و بعد ان بلغ العالیة من العلم والفضیلة و قطع اُسواطاً سامیة من الفقاهة، رأی ضرورة العود الی وطنه للارشاد والتبلیغ و العمل علی اقامة دین الله تعالی فی العباد و تعلیم الناس معالم دینهم معاد فی سنة ۱۳۳۹ الی مسقط رأسه به مشتغلاً بالشّئون العلمیة والاجتماعیة. (نخبةالازهار، ص ۱۴).
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۱۵.
- ↑ دست نوشته آیت الله جعفر سبحانی.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۱۵.
- ↑ دست نوشته آیت الله جعفر سبحانی.
- ↑ دست نوشته آیت الله جعفر سبحانی.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۱۵.
منبع
محمد عابدي، ستارگان حرم، جلد 16، صفحه 246-270