مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوطالب عليه‌السلام ثالث من أسلم (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Ketab9.jpg

«ابوطالب علیه‌السلام ثالث من أسلم»، تألیف سید نبیل الحسنی، کتابی کلامی، در بیان ایمان حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) است. نویسنده در صدد اثبات این نکته است که حضرت ابوطالب پس از حضرت خدیجه و حضرت علی (علیهماالسلام)، سومین شخصی بود که اسلام آورد.

محتوای کتاب

کتاب «أبوطالب علیه‌السلام ثالث من أسلم» دارای مقدمه‌ای کوتاه از مؤلف و متن در هفت مبحث است.

نویسنده در فصل اول، به حدیث ضحضاح (حدیثی مجعول است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند ابوطالب در آتش است) پرداخته و می‌گوید: برخى از اهل غرض و عناد با توجه به یک روایت ضعیف و مجعول؛ معروف به حدیث‏ «ضحضاح‏» گفته ‏اند که: ابوطالب(ع) پدر امیرالمؤمنین و عموى بزرگوار پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده و بدون ایمان از دنیا رفته است. اگر این افراد اهل غرض و عناد نبودند، به‌طور قطع از میان آن‌همه روایات به یک روایت جعلى استناد نمى‏ کردند و شیخ بزرگ قریش که حامى پیامبر(ص) بود را به بى‏ ایمانى متهم نمى‏ ساختند.

ایشان می‌گوید: ابوطالب کسی بود که در زمان حیاتش، پیامبر را، همچون صدفی که در دل خویش درّی نهفته دارد، نگه داشته بود و بعد از وفاتش، چون سبب وجود فرزندی بنام علی(ع) بود، بر معاندین سخت و سنگین می‌نمود. لذا جهت تخریب او و فرزندش کمر همت را بسته و حدیث ضحضاح را در کفر او جعل نمودند.

محققان علم حدیث، راویان این حدیث را مورد بررسى و تحقیق قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که راویان حدیث مزبور مورد اعتماد نیستند، برخى از این روات ازنظر علماى اهل سنت، کذّاب و بعضى دیگر مجهول و بعضى از آن‌ها با امام على(ع) و اولاد او خصومت داشتند. ضمن اینکه جاعل و ناقل حدیث هم یک نفر فاسق و فاجر و دشمن سرسخت اهل‌بیت(ع) به‌نام «مغیرة بن شعبه» است.

در اثبات ایمان ابوطالب و خدمات ایشان همین بس که بیش از سی‌وهشت کتاب دراین‌باره تألیف شده است ازجمله: أبوطالب(ع) مؤمن قریش، تألیف عبد‌الله خنیزى؛ أسنى‌المطالب فی نجاة أبی‌طالب(ع)، نوشته احمد زینى دحلان؛ ایمان أبی‌طالب(ع)، نوشته ابوعلى کوفى؛ ایمان أبی‌طالب(ع)، تألیف شیخ مفید؛ ایمان أبی‌طالب(ع)، اثر سید بن طاووس؛ ایمان ابی طالب تألیف فخار بن معدّ موسوى و... همچنین بسیاری از علما در خلال کتب خویش بخشی را به بحث ایمان ابوطالب(ع) اختصاص داده‌اند.

نگارنده در بخش بعدی، روایت ابوسعید عبدالملک خرگوشی (متوفی ۴۰۷ قمری) در کتاب شرف المصطفی در مورد ابوطالب(ع) را مورد تحلیل قرار داده و نتیجه می‌گیرد که بر اساس گزارشی که در روایت وجود دارد، ابوطالب(ع) سومین فردی است که پس از حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(س) اسلام را پذیرفته است.

ابوسعید خرگوشی در مورد آغاز دعوت پیامبر(ص) می‌نویسد: «إنّ أوّل من أسلم خدیجة، فقامت تصلّی مع رسول‌الله. فجاء علی فرآهما یصلّیان، فدخل معهما الإسلام، فقاموا ثلاثتهم یصلّون. ثمّ جاء أبوطالب و هم یصلّون. فقال: ما هذا الذی أظهرته یا محمد؟ قال(ص): هذا دین الله الذی ارتضاه لنفسه لا یقبل الله من أنبیائه و رسله غیره فان دخلت معی فیه و الا فاکتم علی .... قال ابوطالب: أقیما علی ما أنتما علیه، فلن ینالکما أحد بسوء. و تتابع المسلمون و أظهر الله دینه و أعزّ نبیه».

دو نکته از این گزارش به شرح ذیل است:

  • گزارش نومسلمانان صدر اسلام را به ترتیب زمانی یادآور می‌شود. از خدیجه آغاز می‌کند، آنگاه حضرت علی و سومین تن را که از آیین اسلام آگاه می‌شود، ابوطالب می‌داند.
  • ابوطالب گفت: «ما الذی أظهرته؟» این سؤال می‌رساند که ابوطالب، از نبوت برادرزاده‌اش آگاه بود و می‌دانست که نمازی که می‌گزارند، یکی از نشانه‌های همین دین جدید است. لذا نپرسید: «ما الذی فعلته» بلکه سخن او، آشکارکردن این دین است.

التزام به توصیه پیامبر(ص) در مخفی کردن دین؛ حمایت بهتر از پیامبر در گرو مخفی کردن ایمان؛ مخفی کردن ایمان (با توجه به جایگاهی که ابوطالب دارد) باعث کیفیت بهتر در تبلیغ اسلام توسط پیامبر می‌شود؛ و... ازجمله دلائلی است که ایمان حضرت ابوطالب(ع) مخفی ماند.

مؤلف در ادامه به دخالت حاکمان اموی و عباسی در تغییر و تحریف تاریخ اشاره می‌کند و آن‌را به جهت انحراف اذهان مردم از اقدامات خلافشان می‌داند. حاکمان، وقتی کارنامه آلوده خود را قابل انطباق با سیره مقدس نبوی ندیدند، کوشیدند تا گزارش سیره حضرتش را دست‌کاری و تغییراتی در تاریخ اسلام به‌وجود بیاورند. در این میان، ماجرای اعتبار ابوطالب، اهمیت ویژه‌ای دارد. تحریف شخصیت این بزرگ‌مرد، می‌توانست در فضای قبیله محور آن روز، تمام بنی‌هاشم را زیر سؤال ببرد، به‌ویژه چهره نورانی امیر‌المؤمنین(ع) را که کینه‌های زیادی از او در دل داشتند را کم‌فروغ نشان دهند. لذا اقدام‌های مختلفی انجام دادند تا به تخریب این شخصیت بزرگ اسلام بیانجامد.

نویسنده پس‌ از اینکه ادلّه ایمان ابوطالب(ع) را بیان داشت، به نقل روایاتی از اهل‌بیت(ع) بر ایمان و مقام والای ابوطالب(ع) می‌پردازد؛ ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل می‌کند: از آن حضرت سؤال کردم که برخی از مردم می‌گویند ابوطالب ایمان نداشت و جایگاهش در آتش است، نظر شما دراین‌باره چیست؟ حضرت فرمود: به خدا دروغ می‌گویند، همانا اگر ایمان ابوطالب(ع) را در یک کفه ترازو و در کفه دیگر ایمان خلایق قرار دهند، ایمان ابوطالب(ع) برتری دارد بر ایمان خلق. علاوه بر این روایت، روایات زیادی دیگر از ائمه بر ایمان ابوطالب نقل شده است که خبر از ایمان به خدا و پیامبر(ص) و جایگاه رفیع او در روز جزا می‌دهد.

نویسنده در پایان ضمن تأکید دوباره بر ایمان ابوطالب و تشیع او، به ترجمه مختصری از فرزندان (پسر و دختر) او پرداخته است.

منابع

  • ویکی نور