آیه 61 سوره کهف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا

مشاهده آیه در سوره


<<60 آیه 61 سوره کهف 62>>
سوره : سوره کهف (18)
جزء : 15
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و چون موسی و شاگردش بدان مجمع البحرین رسیدند ماهی غذای خود را فراموش کردند و آن ماهی راه به دریا برگرفت و رفت.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So when they reached the confluence between them, they forgot their fish, which found its way into the sea, sneaking away.

معانی کلمات آیه

سربا: سرب (بر وزن شرف): رفتن در سرازيرى و محل سرازير، منظور از آن در آيه معناى اول است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ قالَ مُوسى‌ لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً «60»

و (بيادآور) زمانى كه موسى‌به جوان (همراهش) گفت: من دست از جستجو برنمى‌دارم تا به محلّ برخورد دو دريا برسم، حتّى اگر سال‌ها (به راه خود) ادامه دهم.

فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما نَسِيا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً «61»

پس چون به محلّ تلاقى آن دو (دريا) رسيدند، ماهى خود را (كه براى غذا همراه داشتند) فراموش كردند. ماهى هم راه خود را به دريا برگرفت و رفت.

نکته ها

كلمه‌ى «موسى» 136 بار در قرآن آمده و همه‌ى موارد مراد همان پيامبر اولواالعزم است.

بكار بردن كلمه‌ى‌ «فَتًى» كه به معناى جوان و جوانمرد است، به جاى غلام و پسر، نشانه‌ى ادب، مهربانى و نام نيك است. مراد از «فتاه» در آيه، «يوشع‌بن نون» است كه مصاحب و ملازم حضرت موسى در آن سفر بوده است. «1»

«حقب» به معناى سال‌هاى طولانى است، 70 الى 80 سال.

در تفاسير وروايات، ماجراى موسى وخضر بيان شده است. چنانكه در كتاب صحيح بخارى از ابن عباس از ابىّ‌بن كعب آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: روزى حضرت موسى در حال خطبه خواندن، مورد سؤال بنى‌اسرائيل قرار گرفت كه عالم‌ترين افراد كيست؟ موسى گفت: من هستم. خداوند موسى را مورد عتاب قرار داد كه چرا نگفتى: خدا بهتر مى‌داند. خضر از تو عالم‌تر است. موسى گفت: خضر كجاست؟ خطاب آمد: در منطقه‌ى مجمع‌البحرين است و رمز ونشانه‌ى آن اين است كه يك ماهى در سبدى قرار بده و حركت كن، هرجا ماهى را


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 5 - صفحه 195

نيافتى، وعده‌گاه ملاقات خضر همان جا مى‌باشد. «1»

موسى ماهى را در سبد قرارداده و به كسى كه همراهش بود فرمود: هركجا ماهى را نيافتى به من خبر بده. موسى و همراهش حركت كردند تا كنار دريايى رسيدند و براى استراحت كنار سنگى توقّف كردند. در حالى كه موسى در خواب بود و همراهش بيدار، ماهى حركتى كرده و از سبد به دريا پريد! همراه موسى چون او را در خواب ديد، او را صدا نزد. پس از بيدارى موسى نيز فراموش كرد به او خبر دهد و هر دو به راه خود ادامه دادند، پس از يك شبانه روز موسى گفت: غذايى بياور كه ما از اين سفر خسته شديم. همراه موسى، ماجراى زنده شدن ماهى و پريدنش در آب را بازگو كرد. موسى گفت: بايد برگرديم به همان منطقه‌اى كه ماهى در آب پريده كه وعده‌گاه ما آنجاست.

امام باقر وامام صادق عليهما السلام فرمودند: همراه موسى، ماهى نمك زده را كنار دريا برد تا بشويد، ماهى در دست او به حركت در آمد و به دريا رفت. «2»

بعضى مجمع البحرين را تلاقى دو درياى نبوّت (موسى و خضر) دانسته‌اند؛ موسى درياى حكمت ظاهرى و خضر، درياى حكمت باطنى است.

از آنجا كه پيامبران معصوم‌اند و فراموش نمى‌كنند، مراد از نسيان ماهى در آيه، كنار گذاشتن ماهى و واگذاشتن آن است. مثل آياتى كه نسبتِ نسيان به خدا مى‌دهد، «الْيَوْمَ نَنْساكُمْ» «3» و «إِنَّا نَسِيناكُمْ» «4» به علاوه آن دو بزرگوار، ماهى را فراموش نكردند، بلكه با خود برده بودند و طبق آنچه نقل كرديم همراه موسى چون نخواست حضرت را از خواب بيدار كند، صبر كرد و بعد از بيدارى، فراموش كرد ماجرا را بازگو كند.

در قرآن، بارها حيوانات علامت، يا الهام‌بخش و يا خبررسان بوده‌اند، مانند چگونگى دفن هابيل با الهام از كلاغ، اطلاع از كفر مردم سبأ با خبر دادن هدهد و زنده شدن ماهى، در ماجراى ملاقات اين دو پيامبر، و نقش عنكبوت در حفاظت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در غار و نقش حفاظتى سگ براى اصحاب كهف.


«1». علامه شعرانى در حاشيه تفسير ابوالفتوح، محلّ ملاقات را حوالى شام وفلسطين مى‌داند.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». جاثيه، 64.

«4». سجده، 14.

جلد 5 - صفحه 196

پیام ها

1- تلاش موسى براى ملاقات خضر و تحصيل علم قابل ذكر است. وَ إِذْ ...

2- در مسافرت، همراه و همسفر داشته باشيم. «قالَ مُوسى‌ لِفَتاهُ»

3- انتخاب عنوان زيبا، سفارش اسلام است. قالَ‌ ... لِفَتاهُ‌

4- هجرت وسفر براى كسب علم، تاريخى بس طولانى دارد. لا أَبْرَحُ‌ ...

5- طالب علم بايد سراغ عالم برود، نه آنكه به انتظار عالم بنشيند. «لا أَبْرَحُ» يعنى تا رسيدن به عالم، دست از جستجو بر نمى‌دارم.

6- در طلب علم و عالم، اگر عمرى جستجو كنيم جا دارد. «أَمْضِيَ حُقُباً»

7- تحصيل علم پايان و حدّى ندارد. پيامبرى چون موسى نيز براى فراگيرى علم بايد آماده‌ى سفر طولانى شود. «أَمْضِيَ حُقُباً»

8- همسفر جوانمرد كسى است كه تا پايان سفر همراه انسان باشد. حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ‌ ... فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما

9- دريا و كنار دريا مى‌تواند محلّ مناسب و سالم و آماده‌اى براى آموزش و ملاقات‌هاى معنوى باشد. «فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع