He disposed the sun and the moon for you, constant [in their courses], and He disposed the night and the day,
And He has made subservient to you the sun and the moon pursuing their courses, and He has made subservient to you the night and the day.
And maketh the sun and the moon, constant in their courses, to be of service unto you, and hath made of service unto you the night and the day.
And He hath made subject to you the sun and the moon, both diligently pursuing their courses; and the night and the day hath he (also) made subject to you.
معانی کلمات آیه
دائبين: دئب: عادت. شأن. تلاش. دائب: عادت كننده .
منظور از «دائبين» آنست كه ، در حركت خود مستمرند و به آن عادت دارند.[۱]
و (خداوند) خورشيد و ماه را كه دايماً در حركت هستند، براى شما رام نمود و نيز شب و روز را براى شما مسخّر نمود.
نکته ها
«دائِبَيْنِ» از «دأب» به معناى عادت مستمرّه است. مانند: «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»* و «مراغى» در تفسير خود گفته است: «دائبين» به معناى «دائمين فى الحركة» است، مانند: «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»*
جلد 4 - صفحه 417
آرى خورشيد، نيروگاه بزرگى است كه دائماً كار مىكند. بر خلاف نيروگاههاى بشرى كه هر چند وقت يك بار تعطيل و تعمير مىشوند. اگر خورشيد مدّتى نباشد چه مىشود؟ حيات انسانها و گياهان و حيوانات به كجا منتهى خواهد شد؟ وجود ميكروبهاى فراوان و نبودن گرما و بخار و ... جهان را با چه مصيبتى روبهرو خواهد كرد؟
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دركارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
پیام ها
1- نه فقط زمين و نعمتهاى زمينى، بلكه آسمان و اجرام آسمانى نيز براى بهرهگيرى بشر و مطابق نيازهاى او آفريده شدهاند. «سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ»
وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ: و رام گردانيد براى نفع بردن و استضائه شما آفتاب و ماه را در حالى كه مستمرند بر دأب و عادات خود در سير و اناره.
اما آفتاب: 1- با آنكه در آسمان چهارم است، تأثير در اين عالم به حد اعتدال و موافق حيات و صحت است. 2- حركت هر روزه او. 3- حركت ساليانه او.
4- تربيت او نباتات و جواهرات را. 5- تخلف ننمودن از وظيفه مقرره خود 6- استضائه مخلوقات از نور او، خصوصا انسان.
و اما ماه: 1- طلوع او در شب، چنانكه آفتاب نيّر روز است، ماه نيّر شب باشد. 2- تنظيم معاملات به سبب طلوع و غروبش كه ابتدا و انتهاى محاسبات خود را دانند 3- نور ماه چون سبب زيادتى رطوبات آمد، حكمت الهى اقتضا نموده كه نور آن بر يك نسق نباشد و غيره، تمام اين تدبيرات دالّند بر مدبر حكيم.
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ: و رام گردانيد براى نفع شما شب و روز را تا متعاقب يكديگر مىرسند، يكى براى نوم و راحت، و ديگرى براى كسب و معيشت و اختصاص هر يك به صفتى خاص: 1- شب و روز ضدانند و منافيان، چون شب آيد روز را ببرد 2- اختلاف هر يك در زيادتى و كمى 3- دارا بودن هر يك فوائد بسيار خاصى را كه ديگرى دارا نباشد.
بگو مر بندگان مرا آنانكه ايمان آوردند بر پاى دارند نماز را و انفاق كنند از آنچه روزى داديم ايشانرا در نهان و آشكارا پيش از آنكه بيايد روز كه نباشد داد و ستدى در آن و نه دوستىئى
خدا است آنكه آفريد آسمانها و زمين را و نازل نمود از آسمان آب را پس بيرون آورد بآن از ميوهها روزى براى شما و مسخر گردانيد براى شما كشتى را تا روان شود در دريا بفرمانش و مسخّر گردانيد براى شما نهرها را
و مسخّر فرمود براى شما آفتاب و ماه را دو گردش كننده مستمرّ و مسخّر فرمود براى شما شب و روز را
و داد بشما از هر چه خواستيد از او و اگر بشماريد نعمت خدا را بشمار در نياوريد آنرا همانا انسان هر آينه بسيار ستمكار ناسپاس است..
تفسير
امر است به پيغمبر اكرم كه امر فرمايد اهل ايمان را براى احقيّت ايشان باقامه نماز كه بر پا دارند آنرا در مواقيت معيّنه بخواندن و بتهيّه وسائل آن و نيز امر فرمايد بانفاق و صرف نمودن بعض آنچه را خداوند بايشان عطا فرموده در راه او خواه پنهان باشد خواه آشكار و بعضى پنهان را بصدقه مستحبّه و آشكار
جلد 3 صفحه 232
را بزكوة مفروضه تفسير نمودهاند و در روايت عيّاشى ره بحقوقيكه غير از زكوة مفروضه است تفسير شده در هر حال اين وقت و مال را بايد صرف نمود براى روز كه در آنروز نميتوان معاملهاى نمود و خريد و فروشى كرد كه باين وسيله فدائى داد و خود را از آتش جهنّم خلاص نمود و نميتوان دوستى گرفت كه بشفاعت آن از عذاب الهى نجات يافت چون هر كس در آنروز بخود مشغول است بطوريكه توجّه بديگرى ندارد و در بين كفّار دوستىئى نيست بلكه همه با يكديگر دشمنند «برگ عيشى بگور خويش فرست كس نيارد ز پس تو پيش فرست» و بايد دانست كه مستحقّ عبادت و پرستش خدا است كه آفريد آسمانها و زمين را براى بندگان تا در زير آنها و بالاى آن جاى گيرند و فرو ريخت از آسمان باران رحمت را پس بيرون آورد بوسيله آن از مأكول و ملبوس و مفروش و غيرها آنچه مرزوق و مقدّر ايشان باشد و در تحت فرمان بندگان قرار داد كشتى را تا جارى شود در دريا بوزيدن باد بامر خدا و در تحت تصرّف ايشان قرار داد نهرهاى بزرگ و كوچك را و مسخّر فرمود براى انتفاع آنها آفتاب و ماه را كه پيوسته بر دأب و عادت خود حركت كنند و منافع خود را بخلق برسانند و مسخّر فرمود شب و روز را براى آسايش مردم در يكى و كسب معيشت در ديگرى كه همه بر نفع ايشان است و عطا فرمود بآنها بعض آنچه را كه خواستند از او يعنى آنچه را مطابق باصلاح آنها و خالى از فساد بود و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه قرائت فرمودند من كل بتنوين و بنابراين مفعول آتاكم مذكور است بخلاف قرائت باضافه كه مفعول سؤلكم مقدّر است و معنى ظاهرا يكى است و بعضى ما را نافيه گرفتهاند يعنى عطا فرموده است از هر چيزيكه سؤال ننموديد از او آنرا چه رسد بآنكه سؤال نموده باشيد و مؤيّد اين معنى است روايت عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام كه فرمود جامه و چيزيكه سؤال ننمودى آنرا از او عطا فرموده است بتو و محتمل است مراد از ما سئلتموه چيزى كه سزاوار سؤال است باشد خواه سؤال شود خواه نشود در هر حال نعم الهى كه شكر آن عقلا واجب است بقدرى است كه كسى قدرت تعداد انواع آنرا ندارد چه رسد به افراد آن هر نفسى كه فرو ميرود ممدّ حيات است و چون بر ميآيد مفرح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب از دست و زبان كه بر آيد كز عهده شكرش بدر
جلد 3 صفحه 233
آيد شكر گذارى هم نعمتى است كه شكرش واجب است و همانا انسان بالطبع بسى ستمكار است بر نفس خود بترك شكر بر نعمت و بسيار كفران نعمت و ناشكرى كننده است اگر خداوند با او كمك نفرمايد بتوفيق شكر گذارى و اطاعت و ترك معصيت ..
وَ سَخَّرَ لَكُمُ الأَنهارَ که باران از كوهها سرازير شود و رودخانهها و نهرها جاري شود و مراكز كشت را مشروب سازد و همچنين در تخوم الارض فرو رود و تشكيل نهرها و چشمهها دهد.
وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمسَ وَ القَمَرَ دائِبَينِ دائب بمعني دوام است يعني هميشه شمس براي ضوء نهار و قمر براي نور ليل که ميفرمايد هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمسَ ضِياءً وَ القَمَرَ نُوراً يونس آيه 5 و براي رشد اشجار و نضج ثمار و فوائد بسيار ديگر وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ ليل را براي استراحت و فراغت براي عبادت و توجه بحضرت باري بالاخص در وقت سحر، و نهار را براي تحصيل معاش و اصلاح امور و قضاء حوائج.
(آیه 33)- نه تنها موجودات زمین را مسخّر شما ساخت بلکه «خورشید و ماه را که دائما در کارند سرگشته فرمان شما قرار داد» (وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ).
نه فقط موجودات این جهان، بلکه حالات عارضی آنها را نیز به فرمان شما آورد، همان گونه که «شب و روز را مسخّر شما ساخت» (وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ).
خلاصه انسان از دیدگاه قرآن آن قدر عظمت دارد که همه این موجودات به فرمان «اللّه» مسخر او گشتهاند یعنی، یا زمام اختیارشان به دست انسان است، و یا در خدمت منافع انسان حرکت میکنند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: